انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۲۱۴ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

جمعه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۲۷ ق.ظ

دانشگاه ایرانیان و حواشی آن

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد دانشگاه ایرانیان و بحث 16 میلیاردی که به آن پرداخت و مجدداً عودت یافت، موارد مختلفی مطرح گردید که بعضی از آن دفاع و برخی آن را در حد یک دزدی مطرح کردند اما حقیر سعی می کنم این مطلب را خیل کوتاه و به صورت منصفانه واکاوی کنم:

این که یک دانشگاه با هزینه های بیت المال تأسیس شود چیز خیلی عجیبی نیست چرا که نمونه اش را در دانشگاه آزاد شاهد بودیم که مسئولان وقت اجرایی کشور با تخصیص کمکهای کلان دولتی تأسیس کرده و اداره نمودند. در زمانی که دانشگاه آزاد تأسیس شد، متولیان این دانشگاه، در همان هنگام، مسئولان اجرایی کشور نیز بودند و نه تنها از بکارگیری بیت المال در تأسیس آن خودداری نکردند و آن را عودت ندادند بلکه خود را خارج از چارچوب قانون معرفی نموده و در خصوص شهریه و میزان افزایش آنها و کیفیت آموزشی آن دانشگاه حاضر به همکاری با دولت نبوده و حتی برای فرار از نظارتهای قانونی، آن را تا مرز وقف نیز پیش بردند.

علی رغم شرح فوق، و با وجود این که دولت ممکن است از این مبالغ به نهادها و افراد دیگری نیز کمک کرده باشد، ولی به شخصه تمایلی نداشتم که چنین اقدامی را برای دانشگاهی که خودشان ثبت کرده اند نیز صرف کنند و یا لااقل چنین کمکی را در زمانی که خودشان در رأس کار بودند تصویب نمایند و شاید اگر پرداخت این کمک در دولت آقای روحانی عملیاتی می شد جای انتقادی هم نداشت.

در این میان، نحوه ی بیان آقای ترکان و برخی رسانه ها و مسئولان در خصوص کمک انجام شده به آن دانشگاه نیز با تندروی همراه بود که با توجه به عودت آن مبلغ به دولت و بحثی که در خصوص دانشگاه آزاد مطرح کردم، جای دلجویی از متولیان این دانشگاه بابت آن ادبیات تندو غیرمحترمانه وجود داشت که تاکنون محقق نگردیده است و صرفاً آقای نوبخت (سخنگوی دولت) آن مسئله را مختومه اعلام کردند.

بحث دیگر، تبلیغ این دانشگاه و دادن شماره حساب در برنامه زنده تلویزیونی بود، جلسه ی خداحافظی آقای احمدی نژاد در تلویزیون باید به گزارش از کارنامه دولت و حلالیت طلبی منوط می شد و این که در آن وقت عمومی و مشخص، آقای احمدی نژاد شماره حساب اعلام نمایند، به لحاظ اخلاقی پسندیده نیافتم و خیلی خوب بود که آقای احمدی نژاد بعداً و با استفاده از رسانه ها این مسئله را با تشریح کامل ماهیت حقوقی، فعالیتها، مسئولیتها، نوع رابطه با سرمایه گذاران و اهداف دانشگاه ایرانیان، دنبال می نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۰۲:۲۷
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۳۵ ب.ظ

یک سه راهی پیش پای روحانی

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای روحانی مدعی اعتدال گرایی است و این شعار وی، در کسب آرای اکثریت جامعه نقش موثری ایفا نمود، ایشان در بدو شروع و در بستن کابینه سعی نمود که از گروه های متنوع سیاسی در کابینه و رده های مدیریتی استفاده نماید که جز تعداد معدودی از افراطیون سیاسی که در فتنه نقش غیرقابل توجیهی داشتند در سایر موارد، مجلس اصولگرا همکاری مناسبی را در حفظ همین رویه با دولت و رأی دادن به سایر اعضا و اجابت توقعات بعضاً احساسی آقای روحانی در خصوص برخی از وزرا (مانند زنگنه) داشتند، اما این نحوه تعامل با برخی انتصابها مانند معاونت پارلمانی رییس جمهور (آقای مجید انصاری) و برخی از سرپرستان وزراتخانه ها و سازمان ها ... کمی مبهم شده و احتمالاً به سردی خواهد گرایید.

اما در این میان مهمتر از حضور اصلاح طلبان و نیروهای خاص هاشمی در پیرامون آقای روحانی، نحوه کنترل ایشان توسط رییس جمهور است، متأسفانه اصلاح طلبانی که در پیرامون آقای روحانی قرار می گیرند و شخص آقای هاشمی با اظهارات و رفتارهای خود، آقای روحانی را به سمت تقابل با سمت دیگر شعار ترسیمی اعتدال، یعنی اصولگرایان سوق می دهند؛ اظهارات و رفتارهای بعضاً‌ در خارج از چارچوب نظام این افراد، آقای روحانی را در موقعیت موضع گیری قرار خواهد داد و اگر این مواضع از رویه اعتدال و چارچوب ترسیمی رهبری دور باشد، می تواند فاصله ی ایشان را از خط اعتدالی که خودشان ترسیم کرده دور و به سمت اصلاح طلبان و چه بسا حامیان فتنه نزدیک نماید، در واقع ادامه ی این رویه 3 راه را در پیش پای روحانی بازخواهد کرد، یا باید در برابر این اظهارات موضع مخالف و رسمی بگیرد، یا باید با این مواضع همراه شود و یا با عدم دخالت و مدیریت، پروژه عبور از روحانی را کلید بزند.

به نظر می رسد که در حال حاضر آقای روحانی لازم است در گام اول حامیان و نزدیکان اصلی خود را به رعایت حدود و چارچوبهای نظام ملزم نماید و در گام دوم در برابر تندروی ها موضع گیری سریع و صریح داشته باشد و تنها در این صورت است که پروژه عبور از روحانی و شعارش، از دستور کار افراطیون حذف خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۵
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۵۲ ق.ظ

آمریکا فقط به دنبال کاهش تلخی شکست است

بسم الله الرحمن الرحیم

در هجمه به سوریه، تمام کشورهایی که با ایران مشکل داشتند، هرگونه مصلحت سنجی را کنار گذاشته و با هر ابزاری که توانستند در این خصوص نقش آفرینی کردند،‌ کشورهای عربی که اوج دیکتاتوری را دارند و حتی یک انتخابات نیز در آنها برگزار نمی شود به بشار اسد تاختند، هرچند که این مسئله موجب می شود مردمشان علیه حکومتهای خودشان نیز حساس شوند. 

جبهه ی سوریه یک مرزبندی آشکار و اصلی دارد، یک سوی مرز، ضد آمریکایی ها و سوی دیگر آمریکا و نوکران آمریکا؛ ولی مهمتر از این مرزبندی، اهداف و دلایل این مرز بندی است که در این خصوص اظهارات اخیر جان کری وزیرامور خارجه کاملاً از مسئله پرده بر می دارد: «اگر به سوریه پاسخ مناسب داده نشود، ایران جسور خواهد شد» و این جمله یعنی که هدف اصلی در بحث سوریه،‌ بحث کنترل قدرت ایران است ولاغیر. ایران اینقدر قدرت یافته است که اسرائیل و آمریکا از درگیری مستقیم با او گریزان هستند، و تنها آنهم اگر بتوانند با یارانش درگیر می شوند، همین هدف را در جنگ های اخیر اسرائیل با غزه و لبنان هم می توان به وضوح دید که اسرائیل بعد از شکست های مفتضحانه از غزه و لبنان که به قول کارشناسان بین المللی، به شکست از ایران تعبیر شد،‌ آمریکا را جلو انداخته است تا با سوریه درگیر شود تا شاید در جبهه ای دیگر بر ایران عزیز ظفر یابد.

در جنگهای اخیر، اسرائیل شروع کننده جنگ بود و آمریکا نقش حامی را ایفا می کرد و این بار خود آمریکا با تمام نیرویش وارد شده است که این ورود اگر با شکست همراه شود، برای آمریکا و اسرائیل شکستی بزرگ قلمداد خواهد شد. اوباما و دوستانش با تمام اعتبار خود به کری خوانی با اسد وارد شد، ولی هر چه گذشت،‌ ناتو و کشورهایی که او را در جنگ افغانستان و عراق همراهی می کردند، پا پس کشیدند، به نحوی که این انشقاق در داخل آمریکا نیز از سوی مجلس آمریکا در حال وقوع است؛ و این تنها شدن آمریکا از آن زمان رخ داد که ایران حمایتش را از سوریه با وضوح اعلام کرد و واکنشش را به خارج از مرزهای سوریه (یعنی به اسرائیل) متوجه ساخت، اسرائیل در سالهای اخیر نشان داد که چقدر در برابر یاران ایران، آسیب پذیر است، چه رسد به ایستادن در برابر ایران.

اکنون با عقب کشیدن کشورهای همراه آمریکا، اوباما حمله ی محدود و در زمان نامعلوم را به عنوان تصمیم نهایی خود اعلام کرده است و مجلس آمریکا نیز تصمیم نهایی را به دو هفته ی دیگر موکول کرده است و اینها نشان می دهد که آمریکا در حال مزمزه کردن یک شکست تلخ است، آمریکا در شرایط فعلی اگر به سوریه حمله کند تنهاست و این تنهایی او را روز به روز خسته تر، بی اعتبارتر و متضررتر می کند و اگر به سوریه حمله نیز نکند، شکست خورده است و تنها کاری که آمریکا در این شرایط می تواند انجام دهد این است که تلخی این شکست را کمتر کند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۵۲
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۵۵ ق.ظ

تعجب هایمان از هاشمی تمام شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اخیراً آقای هاشمی، مقارن با اولین روزهای ریاست جمهوری آقای روحانی اظهارات جدیدی داشتند که با جهت گیری های اصولی انقلاب در حمایت از فلسطین و مقابله با اسرائیل در تضاد است و این اظهارات به شدت مورد انتقاد نیروهای ارزشی و پایبند به اصول انقلاب، قرار گرفت. آقای هاشمی به غیر از این اظهارات، تفسیر جالبی را از انتخابات ارائه می کند، ایشان به جای این که از مواضع 4 ساله اش در متقلب خواندن نظام اظهار پشیمانی کند، همچنان در سیمای یک مدعی و طلبکار در مجامع ظاهر می شوند و این اظهارات که شاید 4 سال پیش برایمان عجیب بود اکنون برای برخی دوستان قابل توجه گردیده است!

حقیر بیش از این که از اظهارات هاشمی در خصوص مسائل داخلی و خارجی تعجب کنم از متعجب شدن برخی از دوستان از این اظهارات تعجب می کنم، چرا که‌ ما 4 سال پیش تعجب های مان را از هاشمی و گفتار و رفتارش کرده ایم...

ما از این که کسی خودش را از بنیان گذار انقلاب، بنیان گذار تر معرفی کند و حتی در نقش کنترل کننده ی او و ناجی کشور، خودش را نمایش دهد تعجب کردیم، که چگونه چوب حراج بر عزت و آبرو و سلامت انقلاب نواخت، پس الان دیگر از کدام تهمت و دروغش باید تعجب کنیم؟!!!

ما از این که کسی خودش را یار و یاور رهبری معرفی می کرد، آنگاه که نامه تهدیدآمیز بدون سلام و والسلام نوشت تعجب مان را کردیم، الان به کدام بی حرمتی جدیدش به اصول رهبری باید تعجب کنیم؟!!

ما از آن وقتی که ایشان بدون حتی یک برگ سند، به انقلاب عزیز تهمت تقلب زد و جمهوریت نظام را به پای نفسانیت خود قربانی می کرد تعجب های مان را کردیم، پس اکنون که رأی مردم را به بازی گرفته اند و همه اش را به نام خودش مصادره می کند، چرا باید تعجب کنیم؟!!

آن وقتی که ایشان رأی 63 درصدی مردم به احمدی نژاد را بر نتافت تعجب مان را کردیم، پس چرا باید اکنون از بی ظرفیتی شان از یک رأی 50 درصدی متعجب شویم؟!! آن هم رأیی که به کس دیگری داده شده؟!!

ما نه از بازداشت فائزه در آشوبگری متعجب شدیم و نه از مکالمات مهدی هاشمی با نیک آهنگ کوثر، پس چگونه از تقلای پدرشان برای رسیدگی نکردن به پرونده های ایشان و سایر فتنه گران باید متعجب شویم؟!!

ما آن وقتی که ایشان بدون عذرخواهی برای ریاست جمهوری در مجموعه ای نام نویسی کرد که برگزار کننده و نظارت کننده اش همان مجری و ناظر 4 سال پیش است، حتی تعجب هم نکردیم؛ پس چرا وقتی که نامزد مورد حمایشت با کمی بیش از 50 درصد موفق شد باید منتظر عذرخواهی اش باشیم؟! به راستی چرا باید از طلبکاری ایشان متعجب شویم؟!! 

ما آن وقتی که ایشان و فرزندان شان طلبکاری از نظام و مردم را با تمرد در برابر رأی مردم نشان دادند، تعجب های مان را کردیم پس چرا الان باید از ادامه ی همان طلبکاری ها متعجب شویم؟!! چرا باید متعجب شویم که ایشان مدعی شده مردم را بیدار کرده است؟!! چرا باید متعجب شویم که ایشان می خواهد نظام را هم بیدار کند؟!!!

ما آن وقتی که ایشان و فرزندانشان شمشیر و چماق در هوا می چرخاندند و فرمان حمله صادر می کردند، چشمان مان از تعجب باز مانده بود، پس‌ اکنون از کدام خیانت ایشان باید دهان مان باز بماند؟!!

ما آن وقتی که ایشان شعار "نه غزه و نه لبنان" سر می دادند و از شعاردهندگان حمایت می کردند، از تعجب نزدیک بود شاخ دربیاوریم، پس اکنون چرا باید از موضع گیری شان علیه فلسطین و لبنان متجب شویم؟!! اکنون چرا باید متعجب شویم که ایشان سعی در ایجاد انشقاق در جبهه ی مقاومت در برابر اسرائیل پلید دارد؟!!

به راستی وقتی آقای هاشمی در این 4 ساله این همه ضربه بر امنیت، آرامش، اعتبار، اقتصاد و منافع این کشور زده است، از کدام ضربه ی دیگرش باید متجب شویم؟!!

به راستی وقتی کسی اینچنین کشورش را دچار ضربه می کند، آیا باید از ضرباتی که به فلسطین و لبنان و سوریه می زند تعجب کرد؟!! باید از خدمتی که به اسرائیل می کند متعجب شد؟!!

به راستی آیا باید از رفتارهای هاشمی متعجب شد؟! آیا چیزی برای تعجب مانده است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۵۵
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین جلسه هیأت وزیران دولت یازدهم با قرائت و امضای یک میثاق نامه در جهت متعهد شدن اعضای کابینه به حفظ منافع ملی و تبعیت از قانون و پرهیز از باندبازی ها و رابطه بازی ها برگزار شد که جای تقدیر و تشکر دارد و امیدواریم این قسم نامه و میثاق در رفتارهای تمام اعضای هیأت وزیران و معاونان و مدیرانشان جاری باشد؛ لیکن به نظر می رسد این میثاق و قسم نامه در خصوص برخی اعضای کابینه چندان قابل اعتنا نباشد، چرا که برخی وزرای پیشنهادی و سرپرستان وزارتخانه ها و معاونین رییس جمهور، واجد کارنامه ی قبولی در فتنه 88 نبوده اند که گویا آقای روحانی با استناد به توان و تخصص مدیریتی ایشان، اقدام به کارگماری ایشان نموده است، به نظر می رسد آقای روحانی بزرگوار، احساس می کنند مسئله ی فتنه مربوط به گذشته بوده و برای آینده باید نقشی دیگر زد، ولی به راستی یک سوال جدی ایجاد می شود:

آیا این مخالفتها تنها ریشه در گذشته دارد که باید آنها را به فراموشی سپرد و یا در وقایع آینده نیز می تواند تأثیر قطعی داشته باشد؟!

پاسخ سوال فوق این است که حتی اگر بخواهیم با قصد چشم پوشی به اشتباهات و خطاهای اصحاب و حامیان فتنه نگاه کنیم بازهم به دلایل زیر برای حفظ آینده ی کشور نمی توان و نباید از این افراد برای کارهای حساس و مهم استفاده نمود:

1-  کسانی که در فتنه 88 همراه شدند در دوسته می توانند تقسیم شوند: یا اغوا شده و به اشتباه با این فتنه همراه شدند که این نشان دهنده ی بی بصیرتی و کج فهمی و عدم درک شان از مسائل سیاسی است و یا این که از لجاجت شرایط را مناسب دیدند تا در جهت حفظ منفعت حزبی یا به قصد ضربه زدن به نظام حرکت کنند، که این هم نشان دهنده ی غیرقابل اعتماد بودن ایشان است. در هر دوحالت یعنی چه بی بصیرتی و چه خیانت، این افراد شایسته ی انتصاب در احکام کلیدی مانند وزارت و معاون وزیر و معاون رییس جمهوری نیستند، چرا که هیچ دلیل وجود ندارد که این بی بصیرتی ها یا خیانت ها  را دوباره کلید نزنند.

2-  این افراد به هر دلیلی که با فتنه همراه شدند نشان دادند که به قانون پایبند نبوده و مجاری قانونی و قانون را به رسمیت نمی شناسند، به راستی چگونه می توان از چنین افرادی توقع داشت که در پستهای کلیدی قانونمند باشند و چه توقعی می توان داشت که دوباره به دلیل کج فهمی یا بی بصیرتی یا منافع حزبی و شخصی دوباره حریم قانون و مراجع قانونی را نشکنند، به راستی آیا با همان میثاق نامه می توان چنین تغییری را انتظار کشید؟!!!

3- علی رغم اظهارت عدیده و شواهد مسلم موجود از این که بحث تقلب یک دروغ برنامه ریزی شده بوده (که اخیراً اظهارات سعید حجاریان به عنوان ایدوئولوگ جریان اصلاحات نیز به آن اقرارها افزوده شد)، عدم عذرخواهی اصحاب و حامیان فتنه نشان می دهد که این افراد حاضر نیستند مسئولیت رفتارهای اشتباه و مجرمانه خود را بپذیرند و در صورتی که بزرگترین اشتباهات را نیز انجام دهند نه از مردم و نظام پوزش می طلبند و نه درصدد پذیرش مسئولیت آثار اشتباهات یا خیانتهای خود بر منافع ملی برخواهند آمد.

4- مسئولیت در جمهوری اسلامی ایران تابع پذیرش جایگاه ولایت فقیه است و افرادی که با فتنه همراهی کردند بسته به میزان همراهی شان، در برابر اوامر و توصیه های روشنگرانه رهبری تبعیت ننموده و پایبندی شان به ولایت فقیه به میزان همراهی با فتنه زیرسوال است. چگونه می توان کسانی را در پستهای کلیدی منصوب کرد که نسبت به رکن رکین جمهوری اسلامی و قانون اساسی اینگونه مردود بوده اند؟ به راستی آیا تضمینی وجود دارد که این افراد پس از انتصاب از دستورات و برنامه هایی که رهبری به دستگاهها ابلاغ می کنند تبعیت کنند؟! آیا ذکر یک قسم این الزام را ایجاد می کند که این منصوبین، به ولایت فقیه، این ستون خیمه جمهوری اسلامی که خودتان امروز به آن اذعان کردید، خیانت نکنند؟!!

5- آیا استفاده از کسانی  که در بالاترین سطح در ایجاد ناامنی در کشور و از بین بردن منافع ملی نقش داشتند به بهانه ی یک قسم نامه موجب نمی شود تا درآینده افراد و گروههای دیگر نیز به همین راحتی منافع ملی را نادیده بگیرند و به قانون و نهادهای قانونی پشت پا بزنند؟!! آیا انتصاب این افراد در مسئولیت های مهمی مانند وزارت یا سرپرستی وزارتخانه و یا معاونت ریاست جمهوری چراغ سبز به نخبگان نیست تا با خیال راحت هروقت که خواستند کشور را به گند بکشند و در صورت موفقیت کشور را دچار بحران کنند و در صورت شکست به 3-4 سال سکوت و یکی قسم نامه به بالاترین مقامات اجرایی کشور نائل شوند؟!!

6- آقای روحانی، اکتفا به قسم کسانی که عملاً پشت کردن به قانون و نهادهای قانونی و ولایت فقیه و منافع ملی را در پرونده خود دارند، به احتمال خیلی زیاد در نهایت منجر می شود به این که این منصوبین، وابستگان فکری و جناحی خود را در پستهای حساس وارد کنند و شبکه های خطرناکی شکل گیرد و خدای ناکرده کشور دچار لطمات جبران ناپذیری گردد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۵۴
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۲ ب.ظ

5 توصیه مهم برای حزب اللهی های رسانه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر چه شعارها و تعدادی از وزرا و مسئولان منصوبه در دولت یازدهم مقبول و مطلوب قشر حزب اللهی نیست، ولی باید چند مسئله را در انتقادات مورد توجه داشت:

1- انتقادات باید برپایه اطلاعات دقیق و صحیح باشد، به عنوان مثال چند روز پیش چند سایت مهم ارزشی خبرهای مشکوکی در مورد انتصاب خانم فائزه هاشمی به سرپرستی وزارت ورزش منتشر کردند که دیدیم فرد دیگری به عنوان سرپرست این وزارتخانه معرفی شد و حال این که برخی از سایتها و وبلاگها بر اساس همین گمانه زنی ها مطالب تندی منتشر می کنند و بعد، هم خودشان را در موضع شرمندگی قرار می دهند و هم جامعه را دچار تنش می کنند.

2- انتقادات به دولت جدید باید برپایه ی انصاف باشد، باید در کنار ایرادها، مزایا را گفت تا انتقادات بوی کینه ورزی های شخصی و حزبی را ندهد. باید در نظر گرفت که انتقاداتِ منصفانه می تواند هدایت گر و انتقادات غیرمنصفانه می تواند موجب لجاجت ها و کدورت و خصومت و اصطکاک بی جا گردد.

3- همانطوری که ما به دولت و برخی رفتارش انتقاد داریم، اپوزیسیون و فتنه گران خارجی و داخلی نیز به او انتقاد دارند، نباید طوری در انتقادات زیاده روی کرد که این دولت و این رییس جمهور را به دامن اپوزیسون بیندازیم، بلکه با پرهیز از زیاده روی می توانیم هرچه بیشتر این دولت را در چارچوب نظام و دایره ی خودی ها حفظ نماییم.

4- در انتقاد نباید عجله نمود. این مسئله از سوی رهبری نیز مورد اهتمام بود که هنوز دولت شروع به کار نکرده نباید بی جهت در انتقاد کردن عجله کرد، به نظر حقیر، حداقل بایستی به دولتی ها فرصت داد تا نظرات و برنامه های شان را بیان کنند و براساس نظرات مصرح و یا عملکردشان انتقاد و یا پیشنهاد ارائه نمود.

5- اگر چه قائلم به این که هرکسی اگر در مقطعی کوتاه با فتنه همراهی نموده است، بسته به میزان همراهی بصیرت سیاسی اش زیر سوال است، اما نباید همه ی کسانی را که خیلی زود به آغوش ملت و حکومت بازگشتند را ضدانقلاب و ضدولایت فقیه دانست، این نوع نگرش اشتباه، می تواند موجب دور شدن از نقدهای کارشناسی و منصفانه گردد و البته همه ی بزرگانی که در پی فتنه گران حرکت کردند، باید صریحاً از محضر مردم، قانون و رهبری با قول و یا رفتار پوزش بخواهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۰۲
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶ ق.ظ

تحلیل جلسات رأی اعتماد

بسم الله الرحمن الرحیم

در این چند روزی که مجلس به بررسی کابینه پرداخت، مطالب مختلفی از سوی نمایندگان و وزرای پیشنهادی مطرح شد و برخوردهای جاری بین نمایندگان و وزرا، جز معدود مواردی که آن هم با عذرخواهی تمام شد، در تمام موارد به صورت آرام و در فضای تعاملی صورت گرفت که در نهایت این فضا موجب شد تا 15 نفر از 18 نفر وزرای پیشنهادی رییس جمهور حائز رأی اعتماد مجلس شوند که مختصراً تحلیلی از مسائل این چندروز را تقدیم می کنم:

عدم موفقیت در اخذ اعتماد نمایندگان وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی از چند مسئله نشأت می گرفت، یکی این که این دو نفر در حوادث فتنه 88 نقش آفرینی مستقیم، طولانی مدت و مستندی داشتند و دیگر این که این وزارتخانه ها به صورت مستقیم با آینده سازان این کشور ارتباط داشته و به این لحاظ از اهمیت بالایی برخوردارند و دیگر این که وزارتخانه هایی هستند که در ایجاد تنش و نارضایتی در مسائل کشور پتانسیل بالایی دارند که حوادث تلخی مانند کوی دانشگاه در آن حیطه رخ داده بود و در نهایت این که نیاز مبرم کشور و توصیه های اکید رهبری در خصوص لزوم ادامه ی روند پیشرفت علمی کشور بود که نباید تحت هیچ مسئله ای تحت الشعاع مسائل سیاسی و یا هر جریان دیگری قرار گیرد.

عدم اعتماد به وزیر پیش نهادی وزرش و جوانان نشان داد که مسئله ی تجربه و آگاهی وزرا از حوزه ی کاری برای اکثریت نمایندگان مجلس، نقش اصلی و مهمی را ایفا کرده است و واگذاری این بخش از کشور (که در شرایط نسبتاً مطلوب و در حال رشد است) به فردی که به شدت سیاسی و فاقد تجربه ی ورزشی است، موجب سیاسی شدن بیشتر فدراسیون ها و هیأت مدیره های باشگاه ها و عقب رفت می گردد که به همین لحاظ مجلس به آقای سلطانی فر به عنوان وزیر ورزش و جوانان رأی اعتماد نداد.

آرای اعتماد مجلسیان به کادر اقتصادی دولت بیش از حد انتظار بود، اگر چه وزیر امورخارجه به ظاهر جزء وزارتخانه های اقتصادی نبودند ولی با توجه به شعارهایی که آقای روحانی در خصوص مباحث مربوط به تعامل و مذاکرات در حل مشکلات اقتصادی داشتند، ایشان را نیز در قالب تحقق برنامه های اقتصادی دولت قرار می داد. از یک سو بالاترین رأی را وزیر اقتصاد (آقای طیب نیا) گرفت و از یک سو افرادی که انتقاداتی (به لحاظ مواضع غیرشفاف در فتنه و یا در سلامت اداری حوزه ی فعالیت شان) به ایشان وارد بوده و احتمال قوی رأی عدم اعتماد به ایشان پیش بینی می شد نیز موفق به اخذ رأی گردیدند که این مسئله 3 دلیل مهم داشت: یکی این که دولت هر چه زودتر، شروع به اجرای تعهدات و برنامه های اقتصادی اش نماید، دیگری این که دولت بهانه ای برای عدم موفقیت در اجرای برنامه ها و تعهدات و مقصر گرفتن دیگران نداشته باشد و در نهایت این که درخواست آقای روحانی در خصوص برخی از وزرای پیشنهادی مانند زنگنه در حدی بود که گویی عدم اعتماد به ایشان مصادف با شکست برنامه های اقتصادی دولت و نداشتن نیروی معادل و حتی نزدیک به معادل تعبیر می شد که همین فضای احساسی که آقای روحانی در خصوص برخی از این وزرا ایجاد می کرد، موجب رأی اعتماد نهایی ولی کم شمار به ایشان گردید.

یکی از مسائل دردناک این چند روز این بود که متأسفانه بعد از کمتر از 4 سال از فتنه ی 88 و آن همه حوادث و درس ها و عبرت های تاریخی، عده ای از نمایندگان مجلس و دولت حتی حاضر به بکار بردن واژه ی فتنه نبوده و اساساً آن را منکرشده و یا بسیار کوچک و هم ارز و درعرض مسئله ی کهریزک معرفی می کنند،ناراحت کننده ترین این مواضع آنجایی بود که رییس جمهور کشور در سخنانی غیرمتعادل، لشکرکشی های خیابانی را معادل و در کنار زندان کهریزک قرار داد، توضیح این که حقیر در این وبلاگ در مطالب متعدد برخورد قانونی و سخت گیرانه با مقصران کهریزک و موارد مشابه آن مانند ستار بهشتی را مطالبه کرده ام و در این خصوص هیچ مصلحت سنجی را برای کنترل خودسری ها صحیح نمی دانم اما به راستی به فرموده ی رهبری، مسئله ی کهریزک در کنار مسئله ی فتنه تنها به عنوان یک فرع است.  بحث لشکرکشی خیابانی که براساس مستندات و شواهد مشخص داخلی و خارجی به صورت برنامه ریزی شده به سمت کودتای مخملی (رنگی) پیش می رفت، هرگز با بحث کهریزک قابل مقایسه نیست که به نظر می رسد آقای روحانی با این سخنان خود، قصد کوچک کردن گناه افراد دخیل در فتنه را داشت که آرای قاطبه ی نمایندگان مجلس اثبات کرد که نسبت به فتنه حساس بوده و از بکارگیری افراد موثر بر فتنه در پستهای حساس اصلاً استقبال نمی کنند.

در مجلس یکی از مواردی که رییس جمهور و موافقان با وزرای متهم به دخالت در فتنه بیان می کردند این بود که با حسن ظن نسبت به این افراد به ایشان رأی اعتماد داده شود ولی ای کاش دعوت کنندگان به این حسن ظن، یکبار هم از اصحاب فتنه و دوستانشان نیز در 4 سال پیش چنین درخواستی می کردند تا نسبت به نظام و رهبری و شورای نگهبان و برگزارکنندگان و ناظران قانونی و محلی انتخابات حسن ظن داشته باشند! به راستی کدام مستحق تر به حسن ظن بودند؟!! نظام یا کسانی که در فتنه نقش داشتند؟!!!

پیام کلی و نهایی بحث اعتماد به کابینه را جز در تعامل مجلس با دولت نمی توان تفسیر نمود، به راستی مجلس حداقل ممکن از وزرا را با رأی اعتماد رد نمود و اگر رویه ی معمول مجلس در این دولت نیز تکرار می شد، یقیناً تعداد بیشتری از وزرا حائز اکثریت آرا نمی شدند که این مسئله همت عالی دولت را طلب می کند تا هرچه سریعتر به فکر اجرای تعهداتی از قبیل شروع آثار قابل مشاهده در مباحث اقتصادی و پرهیز از سیاسی کاری ها و رفتارهای معتدل و البته اثبات ادعای تبعیت از ولایت فقیه گردد که جناب روحانی این مسئله را برای خودش و تمام وزرا بارها فریاد کرد.

بحث نهایی این که امیدوارم آقای روحانی رویه ی اشتباه خودشان را در تطهیر گناه فتنه گران ادامه نداده و در تحلیل های خود دچار اشتباهی مهلک نشوند و گمان نکنند که مثلاً حدود 51 درصد مردم کشور که به ایشان رأی داده اند، گناه فتنه گران و نابودکنندگان منافع کشور را فراموش کرده اند، امیدوارم که آقای روحانی عزیز، آرای مردم به تعادل را، به نفع افراطیون و فتنه گران کشور مصادره ننمایند و این که مباحثی مانند بخشش فتنه گران نیز مانند بحث مذاکره و تعامل با آمریکا، پیش از این که به رییس جمهور بازگردد، به نظر مستقیم رهبر معظم انقلاب بستگی دارد ولاغیر. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۴۶
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ب.ظ

آقاجان! فدای دل پردردتان

بسم الله الرحمن الرحیم

آقاجان، می خواستم از غصه ام، قصه ای بنویسم که چگونه دیروز ساکت فتنه را منکر شدند و امروز فتنه را انکار می ورزند، دیدم که قِصه ی من کجا و غصه شما کجا! این همه از فتنه 88 گفتید تا عمارهایتان، همین جوان های بسیجی و افسران جنگ نرم، فضای حقیقی و مجازی را از رجس فتنه گران زدودند و چقدر شیرین بود که با این همه فتنه گر و فتنه دوست و ساکت فتنه، فتنه به دست جوانانت و رویش های نازک انقلاب مهار شد و امروز در مجلس شورای اسلامی چقدر تلخ بود که دیدیم برخی که باید نماینده ملت و مطیع رهبر باشند، چگونه بنده ی چاپلوسی شدند و چگونه فتنه را توهم خواندند، تو گویی اصلاً در تقویم ایران، سال 1388 را بالکل با فتنه و 9 دی اش ندیده اند، سالی که غبار دروغ در فضای فتنه بر سیمای باصفای انقلاب نشسته بود و دل رهبری و مردم خون بود از توهین ها و جسارت هایی که به ائمه و انقلاب و ولایت فقیه و رأی مردم می شد، ولی این کابوس لعنتی به بیداری 9 دی تمام شد و امروز برخی که در آن کابوس نقش اول، مسبب و مباشر را داشتند، آن را چه زشت، توهم می خوانند و فتنه گران را افرادی که از بس پاکند در هیچ دادگاهی محکوم نشده اند!!! در صورتی که این افراد اگر محاکمه نشدند، یکی از دلایلش همین آشکار بودن جرمشان برای هر کودکی بود و دوم هم این که در این محاکمات ادای مظلومان را درنیاورند.


آقاجان! چقدر بزرگواری و تیزهوشی شما برای اصحاب فتنه سنگین آمد که با صبر و حوصله گذاشتید غبارها بنشیند و با پرهیز از عجله، نگذاشتید پهلوان پنبه های دروغگوی فتنه، خودشان را به جای پهلوانهای واقعی و آزادی خواهان خدایی این ملت جا بزنند و امروز، در حالی که حتی کلاغها هم به حد مترسک روی این پهلوان پنبه ها حساب نمی کنند، دوستان همان کمتر از مترسک ها، معترضان به باعثان، بانیان و حامیان فتنه را متهم به متوهم بودن می خوانند!! و این توهین نه تنها تحریف تاریخ و توهین به شعور ملت است که ناشکری مطلق در برابر بزرگواری و متانت رهبری نظام است، شنیدن و دیدن این خزعبلات و ناسپاسی های امروز برخی نمایندگان برای ما که فتنه را با گوشت و پوست و استخوان مان درک کردیم، برای ما که خنده ی موذیانه آمریکا و ایادیش را زیرچشمی می نگریستیم، برای ما که حرمت مردم را بازیچه ی دروغگویی مشتی فتنه گر می دیدیم، برای ما که صدای هل من ناصر ینصرنی و أین عمار شما را از وسط میدان می شنیدیم، برای ما که شما و انقلاب را ملقب به متقلب می دیدیم، بسیار سنگین بود و اگر چه همین ها برای ترکیدن بغض مان کافیست ولی آن گاه که به یاد می آورم شما در این 4 ساله از دوستان سست عنصر و نادان و دشمنان کینه توزتان چه کشیده اید، به راستی درد خودم را فراموش می کنم، آقاجان! به یقین می دانم ظرفیت، صبر و بصرتان به مراتب بیش از من وامثال من است و این تنها دلخوشی ام است، ولی این را نیز می دانم که علم شما از مشکلات و مسائل کشور و نقشه های دشمنان داخلی و خارجی و سست عنصری و بی وفایی مدعیان، به مراتب بیش از درک امثال من است، آقاجان! به حقیقت شما را نائب امام زمان می شناسم و به سربازی شما که نه! حتی به سربازی سربازان راستینی چون سید حسن نصرالله افتخار می کنم، آقاجان! بمان و غصه نخور و ببین که چگونه رویش های انقلاب در محضرتان بصر و صبر و جهد را مشق خواهند کرد و عَلمِ انقلاب را محکم تر از همیشه بر کره ی زمین خواهند کوبید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۱۰
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۵ ق.ظ

آیا تخصص و تجربه برای وزارت کافیست؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

با معرفی شدن کابینه پیشنهادی به مجلس، 2 نظر در خصوص تأیید صلاحیت ایشان وجود دارد، عده ای تخصص و تجربه را برای تأیید وزارت کسی کافی می دانند و عده ای گوشه چشمی هم به سوابق سیاسی کابینه دارند به خصوص این که برخی از وزیران پیشنهادی به لحاظ مشارکت در فتنه و حضور فعال در کنار سران فتنه مورد انتقاد هستند و برخی از ایشان اگر چه به لحاظ تخصصی، در حوزه معرفی شده متخصصند، ولی همین اتصال شان به فتنه می تواند موجب ضررهای جبران ناپذیری به کشور شود که در این مطلب مختصراً به آنها اشاره می کنم:

1- بزرگترین ایراد مسئله این است که طبق سنت قدیمی تغییر وزیر، اکثریت قریب به اتفاق مدیران میانی نیز به ترتیب تا پایین ترین مدیران صفی تغییر خواهند کرد و این تغییر با توجه به هماهنگ بودن با سیاستهای مقام بالاتر، یقیناً موجب 2 اتفاق خواهد شد، اول این که افرادی که با فتنه و در واقع با ضدانقلاب مرزبندی نداشتند به سمتهای کلیدی و مدیریتی دست می یابند و دوم این که نیروهای دلسوز انقلابی طرد شده و احتمالاً مورد بی مهری واقع شده و موجب محروم شدن انقلاب از این نیروها خواهد شد.

2- تسلط این نیروها در جایگاه های حساسی مانند وزارت کار، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش، وزارت اطلاعات، وزارت نفت می تواند موجب گردد تا این ارگانهای حساس برای فتنه های بعدی یا به قول اصلاحاتی ها، چانه زنی از بالا و فشار از پایین را تقویت نماید. این وزارتخانه ها یا با توجه به تعداد افراد زیرمجموعه و یا با توجه به حساسیتهای مالی و اطلاعاتی می توانند موجب بروز و یا تشدید مسائل و حواشی زیادی گردند تا در آب گل آلود اختلافات و مشکلات، ماهی های فتنه گرفته شوند، به نظر می رسد وقایعی مانند کوی دانشگاه بازهم و شاید با شدت و تکرار بیشتر و در بخش های دیگر نیز اتفاق افتد.

3- با توجه به شناخت دقیقی از فتنه و اهداف آن در دست است، فتنه گران و وابستگان آنها از هیچ اقدامی که موجب تضعیف کشور و تسلیم آن به غرب گردد دریغ نخواهند کرد و این مسئله در بخشهای مختلف می تواند منجر به کارشکنی های آگاهانه و عامدانه گردد، به عنوان مثال مسئله ای که به شدت در این هفته از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید بود اهمیت اصالت دادن به پیشرفتهای علمی و پرهیز از ورود به مسائل انحرافی بود که به نظر می رسد بخشهای علمی دولت به شدت مورد سوءقصد قرار گرفته باشد چرا که پیشرفتهای علمی به معنی تقویت انقلاب و نظام مترادف با دور شدن از نقطه تسلیم خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۰۵
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۲۴ ب.ظ

تحلیل های کوتاه سیاسی 2

بسم الله الرحمن الرحیم

از موارد مهم دیگر این هفته بحث مقام معظم رهبری در بیان توقع خود از مجلس بود، ایشان به صراحت از مجلس خواستند صلاحیت وزرای پیشنهادی را به جد مورد نظر قرار دهند که امیدوارم این مسئله با قانون مندی، خیرخواهی و تکلیف مداری و فارغ از مسائل شخصی صورت پذیرد.

تعداد و تواتر اخبار موثق، حاکی از لابی های شدید برای کسب رأی وزرای پیشنهادی دولت یازدهم است، به نوعی که در این لابی گری ها، امتیازات مختلفی برای نمایندگان مجلس در حوزه های انتخابیه شان پیشنهاد می گردد، امتیازاتی مانند این که قراردادهای کلان اقتصادی استانی در وزارتخانه های حساس، با هماهنگی و هدایت نمایندگان همان مناطق صورت گیرد. البته برخی افراد که همواره تصمیمات شان بر مبنای همین لابی گری ها بوده است بر همان اساس تصمیم خواهند گرفت، ولی امیدواریم قاطبه ی نمایندگان ملت مشت محکمی بر دهان این لابی های رانت آفرین بزنند، یقیناً وزرایی که شروع کارشان را با این شیوه در دستور کار قرار داده اند در ادامه ی کار، دوباره پای آقازادگان و رانتخواران حرفه ای را به مناسبات اقتصادی کلان کشور بازخواهند کرد همانطوری که قبلاً باز کردند. امیدوارم مجلس طوری عمل نکند که اثبات کننده ی ادعای لابی گری های مجلس در تقابل با دولت های نهم و دهم باشد.

وزرای پیشنهادی روحانی

گویا در کمیسیون های مختلف مجلس وقتی از برخی از وزیران پیشنهادی خواسته می شود حساب خود را با فتنه مشخص کنند، برخی ازایشان اصولاً منکر چیزی به نام فتنه می شوند!!! برخی از این وزرا برای وزارتخانه های کلیدی و آینده ساز معرفی شده اند که وزرای پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم از آن جمله اند. گاهی که به حافظه ی مخدوش مسلمانان صدر اسلام در فراموش کردند جنایات آل امیه و بیعت غدیر توجه می کردیم، برایمان عجیب به نظر می رسید ولی اینک در این سال ها که رسانه ها زاویه پنهانی از مسائل را باقی نمی گذارند، چنین تحریف تاریخی بسیار قابل توجه به نظر می رسد. تا پارسال برخی می جنگیدند که ساکتین فتنه را از فرهنگ واژگان تاریخ انقلاب پاک کنند و امسال شاهدیم که خود فتنه و فتنه گران در حال تطهیر هستند، نمایندگان مجلس بدانند که با ادامه ی این طریق چیزی نخواهد پایید که عمارهای بصیر و مبارزان با فتنه در موضع بدهکاری و محکومیت! قرار خواهند گرفت، امیدوارم نمایندگان مجلس ثقیفه ای جدید را با اعمال خود رقم نزنند و نفرین ابدی را برای خود نخرند.

برخی از وزرای پیشنهادی اگر چه اکنون منکر ادامه ی همکاری خود با فتنه گران می گردند اما چگونه می توان مستندات مسجل را در کنار این ادعاها نادیده انگاشت؟! چگونه می توان نقش فعال برخی از وزرای پیشنهادی را با سران فتنه و همکاری ایشان و حتی هدایت شان را نادیده انگاشت؟! آیا برائت دروغ از فتنه را می توان به عنوان توبه شناخت؟! آیا حتی همان توبه از فتنه تضمین کننده ی صلاحیت فرد پیشنهادی و مانعی در دست یازیدن ایشان به فتنه های آینده خواهد بود؟! به راستی آیا واگذاری وزارتخانه هایی مانند کار و آموزش و پرورش و علوم به اصحاب فتنه، به معنی واگذاری سرنوشت کارگران، دانش آموزان و دانشجویان به این افراد نخواهد بود؟!

یکی از مواردی که در این هفته خیلی سروصدا کرد، قرائت یک گزارش در مجلس شورای اسلامی بود. گزارشی که از سوی یک کمیته که بدون طی روال قانونی از سوی آقای علی لاریجانی انتخاب شد، تهیه گردید و به صورت یکجانبه همه ی مخالفان اصلی علی لاریجانی را از دولتی تا پایداری باهم مقصر شناخت! حوادث 22 بهمن 91 قم، اگر چه از سوی همه و حتی مقام معظم رهبری مورد گلایه واقع شد اما حادثه ی بسیار تلختری را در پس خود داشت که معروف به یکشنبه سیاه مجلس گردید و رهبری به مراتب بیش از بحث 22 بهمن قم مورد تشر قرار دادند، در این مقال فارغ از بررسی تخصصی مفاد گزارش (که قبلاً از سوی آقای رسایی به صورت کامل انجام شده است)، این که آقای علی لاریجانی اینقدر به فکر بررسی مقصران حادثه 22 بهمن قم هستند جای گلایه دارد که اگر ایشان همین حساسیت را در مسئله ای مانند فتنه داشت،‌ چندان جای گلایه نداشت، به راستی آقای علی لاریجانی و دوستان شان اگر اینقدر که به فکر حیثیت خود هستند به فکر حیثیت نظام و دفاع از آن بودند، چند کمیته باید برای مسائل مهم کشور تشکیل می دادند؟! اگر به فکر هتک حرمت به حرم حضرت معصومه بودند چرا در واقعه خاکسپاری آیت الله منتظری که به ارکان نظام و انقلاب در حرم حضرت معصومه توهین و فحاشی شد،‌ حرکت مشابه ای صورت نگرفت؟! مفاد گزارش نیز با توجه به نزدیکی اعضای این کمیته به شخص آقای علی لاریجانی و با توجه به روش غیرقانونی این کمیته در بررسی مسئله و عدم هیچ گونه تحقیقی از کسانی که این گزارش علیه آنها تنظیم شده بود، انتشار مضحکانه ی آن در حالی که خیلی محرمانه محسوب می شد و ندادن فرصت قانونی دفاع به کسانی که علیه ایشان گزارش تنظیم شده بود، از موارد آشکار و بدیهی است که به بحثی مجزا و کامل نیاز دارد.

متأسفانه اولین بخشنامه های دولت یازدهم غیرقانونی هستند و این بخش نامه ها اگر چه با مخالفت صریح دیوان عدالت اداری مواجه شده است اما هنوز اقدامی در رد آنها صورت نگرفته است. بخش نامه های مذکور از سمت دکتر جهانگیری معاون اول رییس جمهور صادر شده است و در آن بخشنامه ها، 2 مصوبه ی هیأت وزیران دولت دهم ابطال گردیده است که این مسئله از رییس جمهوری که خود را حقوق دان می داند و انتقادات زیادی به بی قانونی ها کرده است عجیب به نظر می رسد، امیدوارم بعد از رییس دولت دهم که خود را ناظر کلیه قوانین می دانست، رییس جمهور و حتی معاون او، نظر شخصی شان را متن قانون فرض نکنند. در این بند ماهیت مصوبه ی دولت دهم را تأیید یا رد ننمودم، بلکه نحوه ی برخورد غیرقانونی با آن را طرح کردم، مسئله ای که بدعتی آشکار در مواجهه هر دولت با مصوبات دولت قبلی ایجاد خواهد نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۲۴
سیاوش آقاجانی