انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تبلیغات جنسی

آن هایی که با برنامه های ماهواره ای سروکار دارند حتماً قبول دارند که بیشترین تبلیغات ماهواره ای و اینترنتی اعم از تیزر و زیرنویس و فیلم و میان برنامه و … مربوط به تبلیغات داروهای جنسی است و در اکثر قریب به اتفاق این تبلیغات، استفاده از این محصولات موجب افزایش لذت جویی و پایانی بر مشکلات، بیماری ها و نارسایی های جنسی معرفی می شود و این در حالی است که هر گونه عوارض احتمالی آنها به صورت قطعی انکار می شود.

 فارغ از بررسی های آماری مربوط به میزان بیماری ها و ضعف های جنسی و یا میزان ارزی که به منظور تأمین این کالاها به صورت قانونی یا قاچاقی از کشور خارج می شود، میزان تبلیغات داروهای جنسی و حتی افزایش روز افزون میزان طلاق در کشورمان یک سؤال اساسی در ذهن ایجاد می کند:

آیا مشکلات جنسی در کشورمان تا این حد شایع است؟!

پاسخ این است که اگر چه یکی از دلایل مهم در طلاق ها مشکلات جنسی است، ولی بخش بزرگی از این مشکلات جنسی ماحصل کارکرد همین محصولات و تبلیغات داروهای جنسی و کالاهای مربوطه است که به قصد افزایش منافع فروشندگان در جهت تحریک میل و بی بندوباری جنسی ساخته شده و برای این منظور هیچ حد و مرز جنسی، اخلاقی و حتی انسانی را به رسمیت نمی شناسد. دیدن این آثار رسانه ای اعم از عکس، فیلم، برنامه ها و تبلیغات ماهواره ای ِدر خانواده، ابتدا با این توجیه که موجب افزایش لذت جنسی بین زن و شوهر و گرمی روابط آنها می گردد شروع می شود ولی واکاوی آثار استفاده از این محصولات رسانه ای و دارویی، نشان می دهد که نه تنها دیدن این برنامه ها و استفاده از محصولات و سبک زندگی که در آنها تبلیغ می شود موجب بهبود روابط  زن و شوهر نمی شوند، بلکه در بلند مدت و میان مدت باعث بروز دو نتیجه ی مخرب در افراد به خصوص زن و شوهرها می گردد که در ادامه به 3 دلیل عمده ی این مسئله اشاره می گردد:

1- نارضایتی از سلامت و صلابت جنسی فرد، می تواند محصول دو حس باشد، یکی از بین رفتن اعتماد به نفس جنسی افراد در نتیجه ی آثار رسانه ای و تبلیغات جنسی و دیگری ایجاد حس طمع در لذت جویی جنسی که هر دوی این موارد باعث می گردند تا فرد به منظور ارتقای توان جنسی خود به استفاده از محصولات جنسی که در رسانه ها تبلیغ می شوند روی آورد. از آنجا که اکثریت قریب به اتفاق این محصولات فاقد خواص مورد ادعا هستند، معمولا در گام اول موجب سرخوردگی بیشتر و ناامیدی جنسی و بی علاقگی و فرار از مسائل جنسی می گردد و در گام بعد احساس نیاز و وابستگی به استفاده دائمی از این کالاها را برای داشتن حداقل های یک رابطه جنسی تلقین می نماید.
2- نارضایتی از سلامت و صلابت جنسی همسر، محصول تهیه کنندگان محصولات رسانه ای و تبلیغاتی با استفاده از افراد و یا تکنیک هایی است که فیزیک، قیافه و توانایی های جنسی و در نهایت وجود همسران را از چشم یکدیگر بیندازد. بروز توقعات جنسی سرخورده از همسر، موجب می گردد همسران به لحاظ روانی و سپس به لحاظ جسمی و جنسی دچار بحران شوند که این مسئله نیز به مانند مسئله ی قبلی از دلایل مهم تشدید و شیوع استفاده از انواع داروها، کالاها و عمل های زیبایی در صورت و سایر اندام ها می گردد.

3- از تأثیرهای غیرمستقیم اینگونه رسانه ها، تبلیغات و تحریکات جنسی این است که حتی اگر در گام اول به منظور تحکیم و تثبیت روابط زناشویی استفاده شود، ولی در نهایت با آلوده شدن نگاه، فکر و رفتار  زن و شوهر موجب حیازدایی و از بین رفتن عفاف اجتماعی می گردد و با تخریب دیوارهای حریم خانه و خانواده، کمیت و کیفیت روابط هر یک از زن و شوهر با نامحرمان را افزایش و سپس گسترش می دهد و همین مسئله در نوع خود موجب کاهش گرمای خانواده های سالم، بدبینی به یکدیگر و در نتیجه افزایش اختلافات خانوادگی می گردد.
نتیجه: خاطر نشان می کنم که حقیر در این مطلب در پی آن نبودم که حل مشکلات و نارسایی های جنسی را به خصوص به عنوان یکی از دلایل مهم بروز اختلافات زناشویی زیر سوال ببرم، بلکه منظور این است که با قبول این فرض که تشخیص و رفع نارسایی های جنسی در قوام روابط زن و شوهر بسیار موثر است، باید آن را از طریق مراجع تخصصی و با شناسایی صحیح خواستگاه این مشکلات و رفع علمی هر یک از ریشه های روانی و جسمی حل نمود، نه این که با تجویز استفاده از رسانه ها و کالاها و داروهای جنسی موجب بروز مشکلات روحی، جسمی و جنسی و تشدید اختلافات خانوادگی گردیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ

نقش همسران در حجاب و عفاف همدیگر

 

هر انسانی به لحاظ اجتماعی، از اطرافیان و محیط پیرامون خود تأثیر می پذیرد و شاید میزان تأثیر خانواده بر اخلاق هر فردی بیش از دیگران باشد. با توجه به اهمیت فرهنگ عفاف و حجاب در سلامت خانواده و جامعه بر آن شدم تا به چگونگی تأثیر همسران در خصوص ارتقای فرهنگ عفاف و حجاب بر یکدیگر بپردازم، مسئله ای که باید قبل از طرح این عوامل طرح گردد، بحث رابطه ی حجاب و عفاف است، چرا که برخی مدعی اند فاصله ی معنی داری بین این دو وجود دارد، در حالی که نمی توان پذیرفت فردی عفیف و پاکدامن باشد ولی با گفتار، رفتار و پوشش خود در پی جلب توجه سایر غیرهمجنسان خود باشد، اصولاً این که فردی عفیف باشد ولی از این که خودش را به صورت نیمه برهنه یا با لباسی محرک در معرض نگاه نامحرمان قرار دهد منافات دارد. پس از تبیین این فرض در خصوص قرابت مفاهیم عفاف و حجاب، به عوامل مؤثر در ارتقای این فرهنگ در همسران می پردازم:

 1-محبت: میزان علاقه ی همسران به یکدیگر، مستقیماً روی میزان پاکدامنی و عفت ایشان تأثیر می گذارد، هرچه محبت همسران در دل یکدیگر عمیق تر باشد انگیزه ی کمتری برای تبرج و خودنمایی بین نامحرمان ایجاد خواهد شد و البته عادات و فرهنگ های یک جامعه می تواند کاری نماید که حتی همسرانی که به یکدیگر خیلی علاقه دارند نیز از لباس پوشیدن های محرک در برابر دیگران به عنوان یک رفتار معمولی ابایی نداشته باشند، ولی همین رفتارها، حتی اگر در ابتدا نیز با انگیزه ی بی عفتی همراه نباشد، پیامی را به سایرین می رساند که همین پیام می تواند موجب شکل گیری روابط غیرمعمول بین زوج یا زوجه با افراد دیگر گردیده و باعث کاهش محبت بین ایشان و کاهش گرمای خانواده گردد. همانطوری که تشریح شد، اگرچه محبت بین همسران یکی از عوامل افزایش عفت و حجاب ایشان است، عفاف و حجاب نیز موجب گرم تر شدن روابط همسران می گردد.

   2-عفت نابجا: همانطوری که عفاف در محیط جامعه مورد سفارش قرار گرفته است، وجود عفاف و حیا بین زن و شوهر موجب سیراب نشدن ایشان از گرمای عشق همسرشان می گردد. پس زن و شوهر باید نسبت به عفت و حیا درک صحیحی داشته باشند و مسائل زناشویی را از این مفهوم دور نگاه دارند (البته عفاف و حجاب در محیط خانواده و در کنار فرزندان و سایر محارم باید به میزان متعارفی وجود داشته باشد). درک اشتباه از مفهوم عفاف موجب عدم رضایت در همسران گردیده و در نهایت همین مسئله موجب می گردد تا همسران در حالی به جامعه پای گذارند که از کانون خانواده ی خود سیراب نگردیده اند.

         3 - تکنیک های همسرداری: موفقیت همسران در مسائل زناشویی و خانوادگی، تابع تکنیک هایی است که بدون مطالعه و یادگیری حاصل نمی گردند، افراد باید نسبت به نیازهای روحی و جسمی همسرشان و تفاوت های فرهنگ گفتاری و رفتاری در جنس مخالف اطلاعات مناسبی داشته باشند تا بتوانند محیط خانواده را به مأمن همسر خود تبدیل نمایند. همسرانی که نسبت به یادگیری این تکنیک ها مقاومت و احساس بی نیازی می کنند، معمولاً در زمانی متوجه اشتباه خود می شوند که دیگر فرصتی برای جبران باقی نمانده است، همسران باید توجه کنند که عامل اصلی بسیاری از جدایی ها و خیانت ها همین نارضایتی های زناشویی و البته عاطفی هستند.

  4 - کنترل نگاه: در اکثر آیات و روایاتی که بحث حجاب و عفاف مطرح شده است، در کنار آنها به بحث نگاه کردن و پاکی چشم نیز توجه گردیده است، انسانی که چشمانش را پاک نگاه نمی دارد، به تدریج دچار نارضایتی از همسر و تنوع طلبی جنسی می گردد و به همین لحاظ به جلب توجه در جامعه از طریق پوشش و یا حتی حرکات، گفتارها و رفتارها روی خواهند آورد. اگر همسری نگاهش را آلوده کند، همانطوری که خودش از همسرش رضایت نخواهد داشت، به تدریج همسر او نیز با درک سردی همسر، از زندگی زناشویی خود احساس نارضایتی می نماید و همین مسئله موجب کاهش عفاف و حجاب در او خواهد شد.

  5-آراستگی: آراستگی همسران در محیط خانواده باعث می شود تا همسران نسبت به یکدیگر احساس، عشق و احترام شان تازه بماند و این که هرکدام از ایشان نسبت به راحتی می توانند پاکدامنی خویش را در برابر عوامل محرک بیرونی حفظ نمایند.

           6 - غیرت مردان: غیرت مردان یکی از عوامل مؤثر در حفظ عفت و حجاب خود و همسر است، مردی که نسبت به همسرش غیرت دارد به لحاظ رفتاری نمی تواند نسبت به سایر زنان بی محابا و غیرعفیفانه رفتار نماید ولی نکته ی مهم این است که غیرت به همان میزان که می توانند موجب افزایش حجاب و عفاف همسر گردد، در صورتی که در آن زیاده روی شود می تواند موجب بروز حس لجبازی در طرف مقابل بشود که به همین لحاظ ضمن این که غیرت برای مردان واجب است و ضمن این که زنان نیز از وجود این خصلت در شوهرشان احساس وجود محبت می کنند، ولی نحوه ی بروز این عامل و میزان آن نباید به نحوی صورت گیرد که موجب نارضایتی و لجاجت در طرف مقابل گردد، باید مواظب بود که اگر همسر خودش را مورد بی اعتمادی شوهرش بداند و یا اگر طوری رفتار شود که زنی تنها از ترس شوهرش به حجاب خود مراقبت کند، در نهایت نسبت به حجاب و عفاف بی میل خواهد شد و حتی ممکن است از آنها متنفر گردد.

            7- رسانه ها: از موارد مؤثر بر میزان عفاف و حجاب همسران، رسانه های تصویری و ارتباطی جدید است، فیلم ها، سریال ها، جُنگ ها، مسابقات، شبکه های مجازی، اینترنت و تمام برنامه های رسانه های صوتی و تصویری اعم از تلویزیون، ماهواره، فضای مجازی و بازی ها می توانند عامل بسیار مهمی بر افزایش یا کاهش میزان عفاف و حجاب همسران باشد، وقتی زن و یا شوهر، پای ماهواره، فیلم های مبتذل و یا سایت های مستهجن را به خانواده شان باز می کنند عملاً موجب فروپاشی حریم های عفت و حجاب در خودشان و همسرشان می گردند، در حالی که هریک از همسران نه تنها نباید یکدیگر را به ورود این رسانه ها به حریم خانواده ترغیب نمایند، بلکه بایستی با روشنگری و استدلال همسرشان را از این مسئله منع نمایند. نمی توان سریالهایی را که عشق های مثلثی و مربعی را ترویج و یا خیانت به همسر را توجیه می کنند را نگاه کرد و به تدریج در برابر بی عفتی و بی حجابی حساسیت داشت. نکته ی حیاتی این است که بعضاً برخی همسران بدون توجه به کارکردهای ضدعفاف و حجاب این رسانه ها، به بهانه هایی مانند یادگیری مسائل زناشویی، به آن ها متوسل می شوند و حال این که یقیناً این مسئله در نهایت منجر به افزایش نارضایتی های زناشویی و خانوادگی خواهد گردید.

        8-هم افزایی ایمانی: همسرانی که یکدیگر را به نماز، نماز جماعت، زیارت، حضور در مساجد، اردوهای راهیان نور و ... دعوت می کنند، قرارهای خود را در اماکن زیارتی می گذارند و این مسئله به یقین موجب هم افزایی درایمانی در همسران می گردد، محبت همسران آن گاه که با عشق خدا درآمیخته شود بتون مسلحی ایجاد خواهد کرد که در برابر هر نگاه، وسوسه و هجمه ای مقاومت خواهد کرد.

        9 - ارتباطات خانوادگی: همانطوری که هر فردی به دوست خوب نیازمند است، هر خانواده ای نیز به دوستان خانوادگی خوب نیازمند است، این که زن و شوهر بدون در نظرگرفتن معیارهای عفاف و حجاب نسبت به انتخاب و یا تحمیل دوستان خود به محیط خانواده اقدام نمایند مخرب است. رفت و آمد با خانواده هایی که نسبت به تهاجم فرهنگی و پدیده هایی مانند شبکه های ماهواره یا رعایت حریم های محرم و نامحرم حساسیتی نداشته باشند، عملاً تأثیر خود را بر عفاف و حجاب خانواده نیز خواهند گذاشت. همسران باید بدانند که رفت و آمد نداشتن با افراد و خانواده های ناصالح در بدو امر خیلی آسان است ولی پس از شکل گیری این روابط، کنترل و کاهش آنها بسیار مشکل است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۲
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیشب در نشست هفتگی دوستانه ای که بین جمعی از فعالان فرهنگی و مذهبی شهرمان برگزار شد، پس از مدت ها بحث و تبادل نظر، بالاخره پرداختن به موضوع جایگاه زن در احیای سبک زندگی اسلامی و به خصوص بحث حجاب و عفاف رسیدیم ولی از آنجا که پیشنهاد مورد تأکید حقیر در خصوص جایگاه مرد در احیای سبک زندگی اسلامی و به خصوص بحث حجاب و عفاف بود، احساس کردم که مطلبی را در همین خصوص تقدیم نمایم:

از آنجا که مقوله ی حجاب و عفاف متأسفانه به اشتباه با بحث زن درآمیخته شده است، نقش و جایگاه مردان در بحث حجاب و عفاف آن طور که بایسته، شایسته و مهمتر از همه عملیاتی است مورد پردازش قرار نگرفته است در صورتیکه تکالیف و مسئولیت های مردان در اداره ی خانواده براساس آیه ی شریفه ی "الرجال قوامون علی النساء" بیش از زنان تعریف گردیده است و حتی در جمع های مردانه نیز مردان بیش از این که به بحث و تبادل نظر در خصوص نقش و تکالیف خود در احیای یک خانواده اسلامی بپردازند به بحث و نظر در خصوص نقش زنان در رونق معضلات فرهنگی به خصوص بی حجابی و بی عفتی و ... می پردازند، در صورتی که مردان تکالیف و ابزارهایی دارند که با استفاده ی صحیح از آنها می توانند بخش زیادی از شرایط تشکیل یک خانواده اسلامی را تأمین نمایند که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره می نمایم:

محبت: اگر زن به عنوان چشمه ی محبت و عطوفت در خانواده وظیفه ی گرم کردن کانون خانواده را دارد، این مرد است که باید این چشمه را تغذیه و حفظ و حراست کند، چشمه ی محبت زن از عمق وجود مرد است که می جوشد و راه به خانواده می یابد و اگر زنی قادر به سیراب کردن عاطفه ی خانواده نباشد، این مرد است که ابتدا باید به خودش بنگرد که آیا چیزی برای جوشش به این چشمه داده است؟! به راستی تا کسی نازکش نداشته باشد چگونه می تواند اهل ناز و محبت گردد؟! مرد اگر چه باید به فرزندانش نیز محبت ورزد اما باید این محبت را به درستی بین همسر و فرزندانش توزیع کند و نیاز محبتی هر یک را به درستی درک و تأمین نماید و البته همین محبت نیز باید در خانواده مدیریت شود، یک مرد می تواند بدون تنبیه و تشر و تنها با شدت و ضعف در محبت موجب تنبه و توجه و تربیت خانواده اش گردد.

روزی حلال: یک مرد وظیفه دارد در راه تأمین درآمد حلال برای خانواده تلاش کند و تا به آنجا که در شأن همسر و خانواده اش است ایشان را به لحاظ خوراک و مسکن و درمان و آموزش و سایر نیازها تأمین نماید، تأمین درآمد حلال و آبرومندانه برای همسر و فرزندان از عوامل افتخار و تکیه کردن یک زن به شوهرش است، مردی که وظیفه ی تأمین درآمد را به همسرش بسپارد و یا بدون یاری او به این مهم قادر نباشد، عملاً موجب کاهش اتکا و افتخار همسرش به او می گردد. و اما مهمتر از کسب درآمد، حلال بودن آن است؛ مال حرام، هرچند که خورنده اش نداند، اثرات وضعی خود را می گذارد و موجب از بین رفتن حس و حال عبادت و کم سو شدن نور معنویت در خانواده می گردد، به راستی جز به سیب حلال بهشتی می توان منتظر رویش کوثری عالمتاب بود؟! درآمد حلال در رشد و تربیت تمام اعضای خانواده نقش به سزایی دارد و درآمدی که حق الناس و حق الله (خمس و زکات و ...) به آن آمیخته شده باشد نمی تواند بستری برای تربیت و تکامل در خانواده بگستراند.

مدیریت و تدبیر: خانواده محتاج تدبیر است و در کنار کسب درآمد چگونگی مصرف آن در مدیریت متعادل یک خانواده اهمیت به سزایی دارد، مرد با تدبیر بین تغذیه ی مادی و معنوی، آموزش و تربیت، تفریح و کار، شوخی و جدی، تشویق و تنبیه و ... تعادل برقرار می کند و اینچنین است که با وجود یک مرد مدبر، زن با آرامش خاطر در سایه ی اتکا و اطمینانی که به شوهرش دارد به جوشش محبت در خانواده می پردازد. مرد با تدبیر حتی اگر چندان هم تمکن مالی نداشته باشد می تواند آرامش را به زنش تقدیم کند و اولین نیاز یک زن برای جوشش محبت در خانواده همین آرامش و دوری از تنش ها و استرسهاست. خانواده به مدیریت نیاز دارد و در یک خانواده ی سالم، نیازها اهم فی الاهم می شوند، نباید طوری بشود که در نهایت خانواده به منظور تأمین نیازهای غیرضروری فرزندان دچار سوء تغذیه و تنگدستی گردد. از موارد بسیار مهم دیگری که به مدیریت نیاز دارند مدیریت رفت و آمد و مدیریت فرهنگی در کانون خانواده است که شامل حوزه ی وسیعی از رفتارهای سلبی و ایجابی توأمان می گردد، در برابر هر منعی به راهکاری نیاز است و هر خانواده ای به خانواده های مناسب جهت تعامل و دوستی و به تفریحات سالم به جای تفریحات ناسالم نیاز دارد و این مقولات نیز به مدیریت نیاز دارد.

مهارت آموزی: زندگی به مهارت هایی نیاز دارد که مرد و زن مکلف به آموختن این مهارت ها هستند و متأسفانه این مسئله بسیار مغفول واقع می شود؛ مهارت های زندگی از مسائل زناشویی تا مسائل تربیتی، گفتاری، ارتباطی، مدیریت خانه، هزینه و ... را در بر می گیرد و نقش بسیار مهمی را در ایجاد سبک زندگی اسلامی ایفا می کند، لیکن آموختن در خصوص این مهارت ها بعضاً بدون مطالعه و توجه به آثار اندیشمندان و دانشمندان معاصر اسلامی و حتی غربی میسر نمی شود و به همین لحاظ نمی توان بدون مهارت آموزی توقع داشت که انسان صاحب مهارت گردد، با نگاهی به آثار معاصری مانند آثار دکتر جان گری (مثل کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی) به این نتیجه می رسیم که مهارت های زندگی تنها آن چیزهایی نیستند که دانشمندان اسلامی از متون اسلامی استخراج کرده اند، بلکه آن مهارت هایی که موجب می شوند تا کانون خانواده به محیطی امن و آرام (که برای تربیت مناسب و اسلامی لازم است)، بدل شود را نیز شامل می شود.

صبر و گذشت: زن ماهیتی عاطفی و احساسی دارد و این مسئله باعث می شود تا زنان خیلی سریعتر از مردان برانگیخته، عصبانی یا ناراحت شوند و شاید به همین دلیل است که شرع مقدس حق طلاق را به زن نداده و یا شرط ولی را برای ازدواج لازم کرده است و اما مردان به واسطه ی منطقی که غالباً بر عواطف شان چیرگی دارد، بیش از زنان می توانند احساسات و عواطفشان را مدیریت و کنترل کنند و این مسئله موجب افزایش صبر و تحمل ایشان گردیده و به همین دلیل تکلیف ایشان به صبر، تحمل، انعطاف و گذشت در برابر مسائل، مشکلات، سختی ها و اشتباهات همسر و فرزندان بیشتر است و نه تنها باید بتوانند، با صبر و گذشت از کنار مسائل بگذرند، بلکه باید بتوانند در جای خود، با تغافل (خود را به غفلت زدن) موجب گردند تا پرده های حیا در خانواده دریده نشود و در مواقع مناسب به صورت غیر مستقیم نسبت به خطاها و اشتباهات آموزش و یا هشدار دهد. اینچنین است که سعدی علی الرحمه،  مرد را در کشاکش درد، سنگ زیرین آسیاب می داند، چرا که این سنگ است که با سختی و تحمل خود باعث می شود تا پویایی آسیاب حفظ گردد.

هدایت و تربیت: آموختن روش های هدایت، تربیت، امر به معروف و نهی از منکر از تکالیف یک مرد است تا بتواند با مؤثرترین و کم هزینه ترین راه، همسر و خانواده اش را به نیکی هدایت و از بدی بازدارد و البته بالاترین و برترین روش هدایت طبق آموزه های اسلامی، آن روشی است که به غیر زبان و با استفاده از رفتار رخ دهد. اگر مرد در خانواده به صداقت، عدالت، محبت، عبادت، گذشت، صبر، مطالعه و ... شناخته شود همسر و فرزندانش هم یقیناً تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.

غیرت: کمتر مردی وجود دارد که هیچ غیرتی نداشته باشد که اگر چنین باشد، کسی او را مرد نخواهد دانست و اگر چه غیرت مردان معمولاً با محدودیت زنان همراه می شود، اما هیچ زن عفیفه ای وجود ندارد که از مرد بی غیرت متنفر نباشد و همین مسئله باعث می شود تا در منظر روشنفکرترین افراد هم بی غیرتی بدترین فحش ها تلقی گردد و باز هم، همین مسئله موجب می شود تا زنان، غیرتِ مردان را تاب آورند و حتی از وجود آن احساس رضایت کنند و البته همانطور که در اسلام به زنان توصیه به تحمل غیرت مردان شده است، مردان نیز به افراط نکردن در غیرت سفارش شده اند به نحوی که این مسئله در وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنین به فرزندشان نیز مشاهده می شود. باید مردان بدانند که غیرت متعادل و صحیح موجب افزایش عفت خانواده می گردد و البته افراط و تفریط در آن می تواند موجب بی حجابی سهل انگارانه و یا بی عفتی لجبازانه گردد.

عفاف: اگر چه غالباً عفاف و حجاب را به اشتباه برای مردان به کارمی برند اما همان نقش برای مردان نیز وجود دارد و مردان نیز باید عفیف و پاکدامن و پاک نظر باشند و در پوشش خود رعایت حدود شرعی و حتی اخلاقی را بنمایند و این عفت و حجاب مطمئناً در افزایش عفاف خانواده تأثیر بسزایی خواهد داشت، همسر و فرزندان در برابر توصیه های غیرتمندانهی مردی که خودش اولین عامل به حجاب و عفاف است، کمترین مقاومت را نیز جایز نخواهند دانست و حال این که متأسفانه بسیاری از مردان ما بدون این که خودشان نسبت به پوشش و نگاه خود حراستی داشته باشند به حجاب خانواده حساسیت شدید نشان می دهند و این مسئله نه تنها اثربخشی مناسبی ندارد بلکه در نهایت موجب لجاجت و تأثیر عکس نیز می گردد.

این مطلب در عمارنامه و همه باهم منتشر شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۴
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۳۲ ب.ظ

تکریم جایگاه زن یا کارآفرینی؟!

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

دیشب برنامه پایش به مناسبت سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و بزرگداشت مقام مادر و زن، از یکی از کارآفرینان  زن که در زمینه زنبورداری فعال است، به نام خانم عفت رئیسی دعوت کرده بود، که البته ایشان به اتفاق آقای مشایخی، شوهر محجوب و ساکتش در برنامه حاضر شدند، در کنار سکوت آقای مشایخی، اما خانم رئیسی از هر دری سخنی گفت و از مشقت ها و سختی هایی که در این راه متحمل شدند گفتند و متأسفانه برخی از حرف هایی که ایشان زدند، آن چیزی نبود که سبک زندگی اسلامی آن ها را تأیید نماید، ایشان صراحتاً اعتبار زن را به کار کردن او می دانست و ضمن این که اظهارات فمینیستی او در جای جای برنامه، جایی برای معرفی جایگاه زن در اسلام باقی نگذاشته بود، بدون هرگونه مقدمه یا بهانه ای، به مباحث سیاسی نیز گریز می زد و از دولت های سازندگی، اصلاحات و اعتدال به نیکی یاد می کرد تا مواضع سیاسی اش نیز از کسی پنهان نماند و البته تمام این مواضع اجتماعی و سیاسی با سکوت جناب حیدری (مجری برنامه) همراه بود.

البته انتقادی که مطرح می شود، نه فقط به برنامه پایش که به بسیاری از برنامه سازان و هنرمندان ما نیز وارد است که گمان می کنند در هر زمینه ای که فعالند یا برنامه می سازند، حتماً یک زن را در همان زمینه باید به مناسبت روز زن به عنوان الگو معرفی کنند، یعنی اگر مثلاً برنامه ای در مورد معدن باشد، به مناسبت روز زن به احتمال زیاد باید یک معدن کار زن را به عنوان الگو معرفی کند! ولی به راستی چه لزومی دارد که برای هر بخش مردانه ای یک زن به عنوان الگو معرفی گردد؟! زنی با اخلاق مردانه و رفتاری که بعضاً گویی جای او و شوهرش را عوض کرده اند!!

اصلاً نمی خواهم جسارتی به سرکار خانم رئیسی و یا شوهرشان بنمایم همانطوری که احتمالاً او نیز نمی خواست به نگاه اصولی اسلام و رهبری به نقش اصلی زن در خانواده به عنوان ریشه ی اجتماع هتک حرمت بنماید، ولی به راستی این سؤالات از دست اندرکاران برنامه پایش مطرح می شود که:

آیا بهتر نبود میهمان برنامه از جمع مادرانی انتخاب می شد که موفق به تربیت 1،2 و یا 3 کارآفرین نمونه شده اند؟! و یا زنی که با حمایت جانانه از شوهرکارآفرینش، فرزندانی را در همان راه تربیت کرده است؟! آیا زنی که بدون به هم زدن طبیعت و آفرینش عاطفی خود توانسته چند کارآفرین نمونه تربیت کند کم ارزش تر از زنی است که با کاهش کیفیت زندگی خانوادگی و کار شبانه روزی به مقام کارآفرینی نائل گردیده است؟! آیا یک زنبوردار نمونه بر یک شوهردار، خانه دار و بچه دار نمونه شرف دارد؟! اصلاً بیاییم به هرکسی حق بدهیم که اعتقادات خودش را داشته باشد اما به راستی آیا اینچنین الگوسازی هایی در سایر ایام نمی توانست انجام شود؟! چه لزومی دارد در سالروز ولادت حضرت زهرا (س)، با ترویج نگاه فمینیستی و نگاه منحط غرب به زن، جایگاه زن در نگرش اسلامی تحقیر شود؟!

آیا می توان با این نگاهی که رسانه ی ملی و یا دست اندرکاران برنامه های مختلف اجتماعی و اقتصادی نسبت به جایگاه زن دارند، منتظر ماند تا زن به لنگر آرامش خانواده و ستون امن خانه بدل و جامعه برای تحولات و جهش های بزرگ آماده گردد؟! چه کسی گفته است که زن باید دقیقاً همه ی کارهای مردانه را بکند تا نشان دهد از مرد بدتر که نیست هیچ، حتی برتر هم هست؟! چرا برخی نمی خواهند برای خلقت خداوند احترام قائل باشند و این که زن برای محبت و مرد برای مقاومت و سختی آفریده شده است؟! به راستی می توان از زنی که به امور سخت و خشن می پردازد توقع داشت که روحیه اش سخت و خشن نشود؟! اصلاً نمی خواهم از ارزش زنی که از روی اضطرار، رأساً با مشکلات دست و پنچه نرم کند کم کنم، بلکه گلایه ام از اصالت دادن به نگرشی است که در آن زنان تا با امور خشن دست به گریبان نباشد موفق تلقی نمی شوند! مگر نه این که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرموند:

فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَة
زن قهرمان نیست، بلکه ریحانه است

خب آیا خارج کردن زن از طبیعت او و یا خارج کردن مرد از فطرتش می تواند کاری حکیمانه و عاقلانه جلوه کند؟! آیا این گونه الگوسازی ها و اظهارات موجب تحقیر برخی زنانی که مجاهدانه امور خانواده و تربیت فرزند را اداره می کنند نمی شود؟! آیا در سالی که می بایست مدیریت جهادی در امر فرهنگ، عزم ملی را همراه کند، می توان زنان خانه داری را که همتشان را به شوهرداری و تربیت فرزند بکار می گمارند را تحقیر کرد، در حالی که به فرموده ی چند معصوم، جایگاه مجاهد فی سبیل الله را دارند؟!

نظرشما را در انتها به چند جمله ی کلیدی مقام معظم رهبری که در تاریخ 1393/1/30 بیان شده است و بر مسئله ی زن، خانواده و اشتغال مانور دارد جلب می کنم:

هرکس اگر مسئله زن را جدا از مسئله خانواده مورد بررسی قرار دهد در فهم مسئله و تشخیص علاج آن، دچار اختلال می شود.....با کدام منطق باید زنان، که خداوند آنان را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژه ای از زندگی آفریده است در عرصه هایی وارد کنیم که آنها را دچار رنج و سختی می کند؟....مسئله خانواده بخصوص «سلامت، امنیت و آرامش زن در خانواده»، مسئله ای اصلی است که باید به آن پرداخت، باید عوامل سلب آرامش و سکینه روحی زن در خانواده را جستجو کرد و با شیوه های گوناگون از جمله قانون و تبلیغ صحیح، این موانع را برطرف کرد..... برخلاف برخی دیدگاهها، اشتغال از مسائل اصلی مربوط به زنان نیست البته اشتغال و مدیریت مادام که با مسئله اصلی یعنی خانواده منافاتی پیدا نکند، ایرادی ندارد.... اینکه زنان برخی مشاغل را برعهده نگیرند هیچ ننگ و نقصی نیست بلکه آن چیزی غلط است که متناسب با طبیعت الهی زن نباشد.

این مطلب در عمارنامه و بولتن منتشر شد.

برخی مطالب مرتبط:
سالروز شهادت بانوی دوعالم و الگوسازی رادیو ورزش از زن همجنسباز
پاسخ به شبهات حقوق زن در اسلام 2
پاسخ به شبهات حقوق زن در اسلام 1
چرا، الرجال قوامون علی النساء؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۲
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷ ق.ظ

نقدی بر طرح پیشگیری از کاهش جمعیت

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 

علی رغم این که در 4 سال اخیر راه اندازی این وبلاگ، در چند فقره به سیاست های کاهش جمعیتی و عوامل و مشکلات رفع آنها و حتی ارائه پیشنهاد در خصوص رفع برخی از آن ها پرداختم (که در موارد متعدد در رسانه های مختلف اعم از خبرگزاری و روزنامه رسمی منتشر گردیدند)، لیکن با توجه به این که هم اکنون مجلس با کلیات طرحی عنوان "طرح پیشگیری از کاهش جمعیت" موافقت کرده است، لازم دیدم مطلبی را در تحلیل و نقد کلیات این طرح بنویسم.

   در صورت تصویب نهایی این طرح در صحن علنی مجلس: "تمامی اقدامات راجع به سقط جنین، عقیم‌سازی مانند وازکتومی، توبکتومی و هرگونه تبلیغات راجع به تحدید موالید و کاهش فرزندآوری ممنوع بوده و مرتکب به مجازات مندرج در ماده 624 قانون مجازات اسلامی محکوم خواهد شد"، اگر چه این طرح در راستای جلوگیری از تحدید جمعیتی و تهدیدی که از آن به کشور وارد می شود تهیه گردیده است،‌ لیکن موارد مهمی در آن به چشم می خورد که باید به دقت مورد بررسی قرار داشته باشند:

 بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری

1- با توجه به این که کاهش نرخ جمعیت بیش از هر سیاست مالی و درمانی، محصول تغییرات فرهنگی است،‌ جلوگیری از ادامه ی آن تبلیغات که هنوز در ذات برخی قوانین، برنامه ها و یا نهادها رسوب کرده اند، مسئله ی مهم و قابل ستایشی است که باید عملی گردد،‌ به عنوان مثال آن محدودیت هایی که برای برخورداری از برخی تسهیلات و کمک های دولتی سقف فرزند تعیین کرده اند و یا طرح های حمایتی دیگری که بین خانواده های کم جمعیت و پر جمعیت هیچ تفاوتی در ارائه خدمات دولتی قائل نیستند (مانند اولین دوره ی توزیع سبد کالا) باید اصلاح گردند.

2- و اما پس از بحث فرهنگسازی و اصلاح قوانین که در بند قبلی تأیید کردم،‌ به بحث های دیگری می رسیم که به دلایل مختلفی نباید در دستور کار قرار گیرند، در هر صورت حکومت در عین حال که به جهت دهی و هدایت جامعه در راستای منافع اجتماعی و ملی مکلف است،‌ حق ندارد آزادی های فرد و خانواده را محدود نماید، که اگر چنین کند برخی از خسارات و آسیب های حاصله غیر قابل جبران خواهند بود، محدودیت های موضوع این قانون را در چند بند بررسی می کنم:

الف- اختیار و امکان مدیریت خانواده را از والدین می گیرد، باید توجه داشت همان طوری که تک فرزندی و یا دو فرزندی شعارهای صحیحی نبوده اند، شعارهایی مانند فرزند بیشتر زندگی بهتر که فرزندآوری بی حدو حصر را ترویج می کنند نیز فرجام خوبی نخواهد داشت، مطمئناً این که خانواده ها را بدون در نظر گرفتن ظرفیت های مادی و معنوی و جغرافیایی مجبور به یک سیاست خاص جمعیتی بنماییم، در نهایت نمی تواند منجر به تربیت روحی و جسمی مناسب فرزندان گردد. اصرار بر این که والدینی که در سوئیت 40 متری استیجاری زندگی می کنند، تا زمان فوت شان از فرزندآوری دست برندارند، نمی تواند حتی با اصول تربیت فرزند اسلامی که محل خواب فرزند و والدین را جدا می کند، انطباق داشته باشد.

ب- با اجرای این طرح، عملاً مراکز مجاز و استانداردی که در زمینه های مورد اشاره در طرح خدمت ارائه می دهند تعطیل و مراکز غیرمجاز، زیر زمینی و غیراصولی افزایش می یابند. اگر چه تمایلی به پرداخت یارانه دولتی در مسائل پیشگیرانه ندارم، لیکن حکومت باید خانواده ای را که مثلاً مطابق با ظرفیت های جسمی، روحی و مالی تعداد دلخواه فرزندشان را مثلاً 3-4 فرزند آوردنده را درک کرده و اجازه ی مدیریت خانواده را به او بدهند.

نرخ رشد جمعیت

د- تجربه نشان داده است که اگر هر اقدامی به صورت افراطی و بدون تدابیر فنی و علمی به پیش برود در نهایت به سیاست های تفریطی منجر خواهد شد، سیاست کاهش جمعیت در زمانی رخ داد که سیاست افراطی افزایش جمعیت در دهه ی 60 گریبان کشور را گرفت و سیاست تحدید جمعیتی زمانی رخ داد که سیاست تفریطی کاهش جمعیت در پیش گرفته شد و اکنون نیز در برهه ای به سر می بریم که اگر یک سیاست عالمانه با نظر گرفتن ظرفیت های خانوادگی و جغرافیایی در دستور کار قرار نگیرد، در نهایت بازهم منجر به ندامت و هزینه های فراوان برای تغییر مسیرهای فرهنگی و اجتماعی خواهد گردید و به همین لحاظ علما و مسئولان اجتماعی و اقتصادی کشور باید برای نرخ رشد جمعیت مناسب (نه کم و نه زیاد)، در مناطق مختلف کشور سیاست گذاری و برنامه ریزی نماید.

این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.

مطالب مرتبط:
تک فرزندی، یعنی هزاران اسباب بازی بدون حتی یک همبازی
لزوم پرهیز از افراط و تفریط در رشد جمعیت
بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری
مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۷
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۱۶ ب.ظ

ایرانی به تولید و مصرف کالای ایرانی متعصب است

بسم الله الرحمن الرحیم


در بحث های روزمره بسیار دیده و شنیده ایم که برخی از دوستان مان از دغدغه ی فرهنگ و تاریخ ایران فریادشان بلند است و قدیمی ترین نام های ایرانی را برای فرزندان شان می گذارند و اگر به پیامبری هم معتقد باشند تنها پیامبری را قبول دارند که ایرانی باشد ولی به راستی آیا اینها نشان ایرانی بودن است؟! آیا از این گونه ایرانی بودن مان نفعی هم به ایران می رسد؟!

در شرایطی که ابرقدرت ها ما را به خاطر ایرانی ماندن و به خاطر ایستادن بر استقلال کشورمان با ظالمانه ترین فشارها مواجه می کنند، آیا می توان تنها با قصه گفتن و غصه داشتن ایرانی بود؟! آیا در زمانی که مردم کشورمان را از دسترسی به داروی بیمار سرطانی و قطعات هواپیمای مسافری و لوازم خودرو و ... محروم نگاه داشته اند، آیا می توان با ادعای صرف ایرانی بود؟! آیا برای ما عجیب نیست که خودرو به ما می فروشند ولی لوازم خودروسازهای ما را برخلاف قراردادهایشان تحویل نمی دهند؟! این عجیب نیست که لاستیک خودرو به ما می فروشند ولی موادی را که لاستیک ساز به آن نیاز دارد نه؟! نگاهی به فهرست اقلام تحریمی نشانی می دهد که ما تنها در کالاهایی تحریم هستیم که خودمان درتولید آن نکوشیده ایم ولی در کالاهایی که توانسته ایم خودمان در داخل تولیدشان کنیم نه تنها تحریم نیستیم، بلکه برای حضور در کشورمان سرودست هم می شکنند، آیا دانستن این حقایق نباید یک ایرانی واقعی را به شناخت و عمل به تکلایفش هشیار کند؟!

اصلاً بیایید فرض کنیم تمام محصولات وطنی کیفیتی کمتر از محصولات خارجی دارند، آیا این دلیل خوبی است که با نخریدن جنس ایرانی، تولید کننده ایرانی را ورشکست کنیم؟! آیا حواس مان هست که با ورشکسته شدن تولید کنندگان مان، همان کالا را نیز تحریم خواهند کرد؟! بالعکس اگر کالای ایرانی بخریم با تقویت تولید کنندگان داخلی، ایشان را در ارتقای کیفیت محصول و افزایش تیراژ تولید و کاهش قیمت کمک خواهیم کرد، به راستی آیا خرید کالای خارجی را به ازای تحریم های بیشتر انتخاب کنیم؟! یا خرید کالای ایرانی را به ازای شکست خوردن تحریم ها؟! یک ایرانی واقعی بین عزت و ذلت کشورش کدام یک را انتخاب خواهد کرد؟! آیا همین که حتی برای فروش کالاهای پیش پا افتاده برای ما شرط می گذارند نباید به غیرت ایرانی مان بربخورد؟! آیا همین مبالغ کمی از ارزمان را  که آزاد می کنند، باید صرف خرید کالاهایی بشود که خودمان می توانیم در داخل تولید کنیم؟! آیا در حالی که در خرید ظرف، پوشاک، تلویزیون، یخچال، خودرو و همه چیزمان به دنبال جنس خارجی هستیم می توانیم ادعای ایرانی بودن و علاقه به سربلندی ایران را داشته باشیم؟! بیایید لااقل یک امتحانی بکنیم، یک امسال را بیایید جز در مواقع اضطراری کالای خارجی نخریم، مواقع اضطراری یعنی این که هم کالای ایرانی مشابه موجود نباشد و هم نیازمان به آن کالا ضروری باشد، می گویند هندی ها تا زمانی که خودشان تلویزیون تولید نکردند حاضر نشدند از تلویزیون استفاده کنند و آیا ما غیرت ملی ما از هندی ها کمتر است؟! البته ما وضعیتی به مراتب بهتر از آن هنگام هند داریم چرا که توانایی تولید همه چیز را داریم و اگر گلایه ای باشد (که حق است و باید مرتفع هم بشود) تنها در کیفیت کالا است که اگر بازهم با توجه به قیمت ارزان تر و شرایط حساس کشور نگاه کنیم خرید کالای ایرانی کار شاقی نخواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۱۶
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ

چرا اقتصاد و فرهنگ؟ چرا عزم ملی و مدیریت جهادی؟

بسم الله الرحمن الرحیم


سال 1393 در میانه یک دوره ی 6 ماهه آزمایشی توافق هسته ای آغاز شد و همانطوری که پیش بینی می شد با زیاده خواهی های طرف مقابل چه در مسائل هسته ای و چه در به وسط کشاندن مسائل متفرقه و بهانه های جدید و قدیم و حتی عدم پایبندی طرف غربی به مفاد همان توافق، رسیدن به توافق جامع بعید به نظر می رسد و به احتمال قریب به یقین، بساط تحریم ها همچنان برقرار خواهد بود و در این شرایط درک حساسیت مسئله بسیار حیاتی است، از یک سو اگر در برابر تحریم ها قوی تر باشیم، ابزار ما در مذاکرات برنده تر خواهد بود و از سوی دیگر اگر مذاکرات هم به نتیجه نرسید، عملاً با خنثی کردن تحریم ها می توان مهر بی فایده بودن تحریم ها را بر این پرونده محنوس زد و در آن موقع، طرف مقابل تنها متضرر تحریم ها بوده و اوست که باید منت کشی کند.

سؤال کلیدی این که، اگر بخواهیم با واکسن اقتصاد مقاومتی کشور را در برابر تحریم ها مقاوم کنیم، آیا تحقق چنین مسئله ای در دنیایی که داشتن تعامل در آن یک به یک امر عادی بدل شده است اصولاً برای هیچ کشوری میسر است؟ پاسخ سؤال به منابع و استعدادهای آن کشور بستگی، کشوری که حتی نفت و گاز دارد، کشتزارهای پهناور و چهار فصل دارد، رودخانه و دریاچه و دریای آزاد دارد، انواع معادن تحت الارضی و سطح الارضی دارد، سرشار از نیروهای انسانی باهوش و مستعد است چرا نباید بتواند مایحتاج ضروریش از سیب زمینی تا گندم و لوازم خانگی و خودرویش را خودش تولید کند؟! مگر در مباحث نظامی و نانو و هسته ای و شبیه سازی و ... نتوانستیم که در تأمین مایحتاج ضروری مان نتوانیم! پس ما نه براساس احساسات و یا تعصب بلکه براساس منطق و تجربه می دانیم که می توانیم و اگر انجام نداده ایم تنها از ضعف گفتمانی و قلت اراده و تلاش بوده است.

می توان با جرأت گفت که ریشه تمام مشکلات در هر جامعه ای از ضعف های فرهنگی است به نحوی که اگر رشته ی هر مشکلی را بکشیم در نهایت به یک اختلاف فرهنگی می رسیم، به عنوان مثال اگر رانندگی در کشور ما اینقدر مشکل دارد دلیلش قطعاً در ضعف فرهنگی است و اگر مردم نسبت به برخی از قوانین بیشتر رعایت می کنند دلیلش بازهم در فرهنگ است. همانطور که پیشرفت در هر مسئله ای مستلزم تغییر فرهنگ است، جهش نیز در هر مسئله ای به تحول فرهنگی در آن خصوص نیازمند است و جهش فرهنگی چیزی متفاوت با فرانیدهای طولانی فرهنگسازی است و وقتی حاصل می شود که نگرش ها و آگاهی ها به سرعت افزایش یافته و اراده ها بر اساس آگاهی ها عزم گردد و این مفهوم عبارت حیاتی "عزم ملی" است و برای تحقق آن باید به آگاهی بخشی و روشنگری مردم افزود و این همان مهمی است که طی سال های اخیر رهبر معظم انقلاب یک تنه علم آن را به دوش می کشند یعنی هم بر دشمن شناسی و افشاکردن نقشه های دشمن تأکید دارند تا مردم نسبت به اهمیت مسئله حساس شوند و هم بر راه حل ها تأکید می ورزند تا تغییر نگرش و تغییر فرهنگ به تغییر رفتار ختم گردد که این مسئله با تدوین برنامه های اقتصاد مقاومتی در یک ماهه اخیر به نقطه عطف تاریخی خود رسیده است.

بحث فرهنگ اما از جنبه ی دیگری نیز اهمیت دارد، اکنون نه تنها مسائل اقتصادی کشور را باید با اصلاح فرهنگ رفع کرد بلکه اصلاح فرهنگ نیز به عزم ملی و البته عزم نخبگان فرهنگی نیاز دارد و رهبر انقلاب در همین خصوص به نقش تشکل ها و گروه هایی که به صورت خودجوش به مسائل فرهنگی رو آورده اند اشاره کردند و از فعالیت هایی که در این سال ها افزایش یافته است تجلیل کردند چرا که گروه ها و تشکل های مردمی نیز بخش مهمی از عزم ملی در اصلاح فرهنگ و البته اقتصاد را تشکیل می دهند که با انتقاد، پیشنهاد و فعالیت های اجرایی می توانند به مراتب بیش و پیش از فعالیت های اداری دیوانسالارنه (بوروتراتیک) و مبتنی بر آمارهای کمی و حاکمیتی مؤثر باشند.

در کنار "عزم ملی"، نهادهای حاکمیتی نیز نقش حساسی دارند، باید بستر برای فعالیت های اقتصادی و فرهنگی مردم فراهم گردد تا با اصلاح قوانین، کاستن موانع دیوانسالارانه و حمایت های مؤثر بتوانند خودشان برای کشوری که به آن تعلق دارند کاری کنند و این امور در هیچ سازمان و تشکل دولتی صورت نمی گیرد مگر این که از شیوه های اشتباهی که به آن خوکرده است فاصله بگیرد و این یعنی باید ساختارهای غلط اداری و حاکمیتی از حالت خشک و فاقد حساسیت به حالت منعطف و دلسوزانه متمایل گردد که این شیوه مدیریتی با توجه به تجارب موفقی که در سازمان جهادسازندگی وجود داشته است به "مدیریت جهادی" معروف گردیده است که در حوزه های اقتصادی و فرهنگی باید در دستور کار قرار گیرد:

الف- به لحاظ اقتصادی بخش زیادی از بستر سازی را می توان در قالب اجرای صحیح اصل 44 انجام داد و بخش دیگرش را باید با افزایش آرامش داخلی اقتصاد (از طریق اصلاح قوانین، کاهش دیوانسالاری و حمایت های مؤثر) و کاهش تأثیر تنش هایی که از بیرون اعمال می گردد، فراهم نمود. باید اقتصاد مقاومتی به صورت اصولی و علمی در کشور جاری گردد و البته همانطوری که عرض شد این اصلاحات محتاج یک "مدیریت جهادی" به ویژه در اقتصاد است.

ب- در خصوص مسائل فرهنگی نیز باید از فعالیت رسانه ها، تشکل ها و نهادهای فرهنگی و هنرمندان انقلابی حمایت نمود تا فرهنگ سالم اسلامی و ایرانی اجازه ی جاری شدن در جامعه را پیدا کند ولی با توجه به فضای نامطلوبی که در عرصه ی فرهنگی کشور در حال حاکم شدن است، به نظر می رسد بخش های مردمی در عرصه فرهنگ، به عزمی بیش از عزم اقتصادیون نیاز داشته باشد، چرا که نه تنها حمایتی از این تشکل ها نخواهد شد بلکه به احتمال قریب به یقین فعالیت های ناب فرهنگی، اسلامی و انقلابی با مانع تراشی هایی نیز مواجه خواهد شد. یکی از مشکلات عمده ای که در بحث "عزم ملی" در کارهای فرهنگی نگران کننده است، جایگاه تشکل های مردم نهاد است، چرا که این تشکل ها به لحاظ قانونی زیر نظر وزارت کشور و استانداری ها قرار دارند و با توجه به نگرش امنیتی غالب در این وزارتخانه، عملاً توقع چندانی در این خصوص متصور نخواهد بود، مگر این که جایگاه قانونی تشکل های مردم نهاد در هر زمینه ای به وزارتخانه ی مربوطه بازگردد.

نتیجه: مختصری که در بالا آمد می تواند بیانگر دلیل نام گذاری شعار امسال به "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" باشد تا مردم و مدیران دست در دست هم بتوانند تهدیدهای موجود را به عنوان فرصتی برای بی اثر کردن تمام تهدیدات فعلی و حتی آینده غنیمت بشمارند، شعار امسال از این جهت اهمیت دارد که غیر از چاره اندیشی برای شرایط حاضر، تمام کارهای نیمه کاره سال های اخیر را در دل خود تأمین می کند، یعنی با تحقق این شعار، هم الگوی مصرف اصلاح می شود، هم جهاد اقتصادی محقق می شود، هم تولید ملی رونق می گیرد، هم سرمایه و نیروی کار ایرانی محترم شمرده می شود و هم حماسه اقتصادی محقق می گردد و این امر، گستردگی این شعار امسال و حساسیت کار همه ما را می رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۱۵
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم


در شرایطی که از هم اکنون زنگ خطر بحران پیری جمعیت به صدا درآمده است و کارشناسان اجتماعی همگی بر کاهش نسبت جمعیت فعال کشور به جمعیت غیرفعال کشور در آینده ای که حال ِما از هم اکنون آن را رقم زده اذعان دارند، تک فرزندی به شدت طرفدار پیدا کرده است و بسیاری از خانواده ها حتی حاضر به تفکر در خارج از این چارچوب نیستند، از یک سو بچه ای را تک و تنها و بدون یار بزرگ می کنند که در بهترین حالت، همبازیانش والدینی با 20-30 سال فاصله سنی از او قرار دارند و از یک سو در خلال همین همبازی شدن ها، کم کم شأن پدرومادر بودن را به شأن یک دوست ارزان تنزل می دهند و تمام سرمایه ها و درآمدهای خانواده را نیز معطوف ایشان می کنند و در کودکی با خرید موبایل، تبلت، فبلت، لپ تاب و انواع اسباب بازی و در بزرگسالی با خرید موتورسیکلت، خودرو و خانه سعی می کنند تا بحران تنهایی او را که به تدریج با خودخواهی نیز همراه شده را سیراب کنند.

پدر و مادر عزیز! به راستی بزرگترین حق کودکتان که داشتن خواهر یا برادری است را به کدام گناهی از او دریغ می کنید؟! به کدام منطقی، نعمت بزرگ یک همبازی همخون  را با اسباب بازی های چین و ماچین از ذهنش می زدایید؟! این چه نوع مهربانی و عطوفتیست که او را از محبت یک همراه و غمخوار برای تمام عمرش دریغ می کند؟! این چه فرهنگ نابیست! که نوه احتمالی تان را از داشتن عمه، عمو، خاله و دایی محروم می کند؟! آیا صرف هزینه های میلیونی برای خرید انواع اسباب بازی، موبایل، تبلت و ... برای یک فرزند می تواند توجیه مناسبی برای فرار از هزینه های شیرخشک و پوشک و ... فرزند دوم باشد؟! به راستی خانواده هایی که کلاً دغدغه مالی نیز ندارند، چگونه خودشان را گول می زنند؟! آیا این بهانه ها می تواند وجدان شان را برای همیشه ساکت نماید؟! به کدام حقی فرزندی را که می تواند یاد بگیرد چگونه دارایی هایش را با خواهرش سهم کند و یا چگونه با زیاده خواهی های برادرش بجنگد را به فرزندی خودخواه، ترسو و منزوی تنزل می دهید؟! به راستی آیا گمان نمی کنید همین کاهش افراطی فرزند دلیلی بر کاهش توانایی در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و از دلایل اصلی افزایش روز افزون طلاق نیست؟!

تک فرزندی نه تنها برای فرزند مظر است بلکه مشکلات زیادی نیز برای والدین دارد و آن عدم سیراب شدن زن و شوهر از حس فرزند داشتن است، معمولاً اولین فرزند بیش از این که با شیرینی و لذت همراه باشد با حیرت و تعجب همراه است و غالباً در زمان تولد فرزند دوم به بعد است که والدین متوجه حلاوت فرزند می شوند، به راستی شیرینی کار در کدام اداره، کارخانه، مطب و دفتری می تواند با لذت دویدن فرزندان به آغوش والدین خسته از کار برابری کند؟! فرزندانی که می توانند بیاموزند چگونه در محبت به پدرو مادر از هم پیشی بگیرند، در حالی که هم اکنون این پدر و مادرند که در محبت کردن به تک فرزندشان به شکلی غیرسازنده از هم سبقت می گیرند و ساعت ها نیز بر سر آینده اش با هم می جنگند! وقتی فرزند یکی باشد، خودش را صاحب و وارث هرآنچه در دست والدین است می پندارد و از بیان این توقع هم غالباً شرم نمی کند ولی وقتی تعداد فرزند بیشتر شد، فرزندان به احترام همدیگر و والدین شان توقعات شان را تعدیل خواهند کرد و از پدرومادر در برابر زیاده خواهی های احتمالی فرزند دیگر دفاع خواهند کرد و در نهایت این که والدین تک فرزند، بسیار آسیب پذیرند و در برابر کوچکترین بیماری، فقدان و یا دوری از فرزندشان به سرعت آسیب می بینند و تنهایی خیلی سریع روحشان را خواهد آزرد، درست در سنینی که به دیدن فرزند، نوه و نتیجه در پیرامون شان نیاز دارند. 

موارد فوق تنها به بررسی زیان های مستقیم تک فرزندی برای خانواده می پردازد وگرنه آسیب های غیرمستقیم تک فرزندی به خانواده ها کمتر از این ها نخواهد بود، چرا که علم و تجربه نشان می دهد که هر وقت جامعه ای دچار پیری شد، نشاط و پویایی جامعه تنزل خواهد یافت و مهاجرت معکوس برای گرداندن چرخ اقتصاد یک الزام خواهد شد و این مهاجرت ها نیز همواره با تغییر فرهنگ و حتی شکاف های عمیق و استحاله های فرهنگی همراه می گردد و جامعه و خانواده خیلی سریع از اصالت های خاص خود دور خواهد شد.

مطالب مرتبط:
لزوم پرهیز از افراط و تفریط در رشد جمعیت
بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری
 مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۵۸
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۳۸ ب.ظ

انیمیشن یخ زده، نمونه ای بارز از هجمه نرم

بسم الله الرحمن الرحیم


قدرت نرم رسانه در به اختیار گرفتن فکر و به تبع آن تغییر و استحاله فرهنگ ها قابل انکار نیست و این قدرت در جایی که در خدمت فرهنگ لذت جویانه غرب، به کودکان و نوجوانان اعمال می گردد نتایج ویران کننده تری ایجاد می کند. نمونه بارز این مسئله را در آثار سینمایی و انیمیشنی شاهدیم که با رنگ و لعابی چشم نواز و از سوی غول های انیمشن سازی غرب منتشر می شوند و بسیاری از والدین بدون توجه به محتوای ویران کننده ی آن ها، غالباً به اعتبار همان کمپانی های انیمیشن سازی، به آن ها اعتماد نموده و کارتون ها را خریداری و یا دانلود کرده و در اختیار فرزندان خود قرار می دهند.

در جایی که فرهنگ های غنی مانند فرهنگ ایرانی و اسلامی ما در برابر استحاله ها و تهاجم های فرهنگی مقاومت نشان می دهند، مؤثرترین روش برای پی ریزی بنای فرهنگ مهاجم، همین انیمیشن ها هستند چرا که با دراختیار گرفتن فکر و فرهنگ نسل بعدی، فرهنگ آن ملت به تدریج و تنها با فاصله ی یک نسل به صورت کامل مخدوش می گردد .

در شرایطی که غنی ترین فرهنگ های جهان آن فرهنگ هایی هستند که به نهاد اصیل خانواده اصالت می دهند، فرهنگ های مهاجم ضمن سست کردن تمام مفاهیم اخلاقی به این نهاد یورش می برندو با معرفی مفاهیم انحرافی از عشق و محبت و درنتیجه خانواده، بنیان آن را سست می نمایند. یکی از انیمیشن های مطرحی که هم اینک به صورت گسترده در دنیا به نمایش در می آید، محصول 2013 شرکت والت دیزنی با عنوان یخزده   (FROZEN) است که به صورت سه بعدی ساخته شده است و ضمن ارائه ی یک داستان جذاب و با گرافیک پرزرق وبرق، 3 عارضه ی عشق های مثلثی، همجنس بازی و فمینیستی را تطهیر و ترویج می نماید، جالب این که حتی برخی کارشناسان تربیتی غرب نیز به این انیمیشن انتقاد دارند، لیکن این انیمیشن و امثال آن بدون حساسیت والدین در اختیار کودکان قرار می گیرد.

ای کاش نهادهای فرهنگی ضمن برخورد با انتشار و دوبله شدن این محصولات، در آگاهی رسانی به خانواده ها بیشتر بکوشند و نگذارند فرهنگ اصیل و غنی ایرانی اسلامی ما اینچنین به سادگی مورد هجمه فرهنگ نسبی و غیراخلاقی غرب قرار گیرد و ای کاش خانواده ها نیز همانقدر که روی خوراک فرزندانشان حساسند به غذای روحشان نیز اهمیت می دادند و با خوراکی های مسموم و آلوده ایشان را برای انواع امراض اخلاقی و روحی آماده نمی کردند.

در صورتی که به مطالعه ی یک نقد تخصصی و تحلیلی از انیمیشن FROZEN علاقه دارید می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
نقد و بررسی انیمیشن استراتژیک ” یخ زده “

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۳۸
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۸ ق.ظ

جایگاه و کاربرد ازدواج موقت در شرایط حاضر

بسم الله الرحمن الرحیم


قبلاً در بحث کوتاهی به بحث ازدواج مجدد و چندهمسری پرداخته بودم لیکن به دعوت یکی از میهمانان ارجمند وبلاگ، مطلب کوتاهی نیز در خصوص ازدواج موقت تقدیم می گردد:

یکی از احکام فقهی اسلام مباحث مربوط به بحث ازدواج موقت است که همانند همه ی احکام اسلامی حتماً حکمتی و حریمی دارد که مباحث فقهی آن در تمام رساله های عملیه و موارد حقوقی اش نیز برگرفته از همان احکام، در قوانین موجود است، که فارغ از مباحث حقوقی و فقهی مسئله، نظر شخصی خود را در خصوص جایگاه ازدواج موقت در شرایط امروز جامعه بیان می کنم:

جایگاه و کاربرد ازدواج موقت در شرایط حاضر

1- به یقین ازدواج دائم بهترین راه کنترل غرائز جنسی است، چرا که در کنار تأمین نیازهای جنسی و جسمی، به بهترین روش نیازهای عاطفی و روحی را پاسخ می دهد و آرامش پایداری را برای افراد ایجاد می کند؛ این ازدواج دائم است که سایبان امن و آسایش را برای فرزندان تأمین می کند و خانواده را به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماع ایجاد می کند و از این لحاظ اصولاً قیاس ازدواج دائم و موقت را صحیح ندانسته و هرگز ازدواج موقت را جایگزین ازدواج دائم نمی شناسم و به همین لحاظ ترویج ازدواج دائم به عنوان بهترین راه برای سلامت جامعه و تسکین دردهای جنسی، روحی و عاطفی باید در دستور کار مسئولان قرار داشته باشد. تبلیغ و توصیه به ازدواج موقت در جایی که یک مجرد توان ازدواج دائم را دارد مطلوب به نظر نمی رسد.

2- ازدواج موقت برای مرد و زنی که امکان ازدواج دائم ندارند و به گناه می افتند و یا زنی که امکان ازدواج دائم ندارد و به لحاظ وضعیت مالی در سختی بسر می برد و مردی که به دلیل مهاجرتِ اضطراری و بلند مدت و یا بیماری سخت و طولانی همسرش تحت فشاری غیرقابل تحمل است، به عنوان راهی صواب و ثواب پیش نهاد می شود و این افراد نه تنها بدکار نیستند بلکه به این دلیل که به حفظ ایمان خود با توسل به حلال خدا و دوری از حرام اقدام می کنند باید محترم شمرده شوند و باید از آبروی این افراد دفاع کرد.

3- جامعه باید نسبت به زنانی فقیر و بی سرپرستی که با اکراه به ازدواج موقت تن می دهند مسئولانه برخورد کند و هیچ لزومی ندارد مردان غیور و مسلمان ازدواج موقت با این زنان را که بعضاً به لحاظ سنی هیچ کفویتی نیز باهم ندارند را شرط کمک کردن به ایشان قرار دهند و باید توجه داشت که کمک کردن به ازدواج مناسب برای زنان و دختران فقیر و بی سرپرست سفارش اسلام و قرآن است و امکان و الزامی وجود ندارد تا خیرین با تمام این زنان طرح صیغه بریزند.

4- یکی دیگر از موارد قابل تجویز که در زندگی اهل بیت نیز مشاهده شده است شأنیت همسران است. پیامبر اسلام تا زمانی که حضرت خدیجه در قید حیات بودند و حضرت علی علیه السلام نیز تا زمانی که حضرت فاطمه در کنارشان حضور داشتند به دنبال ازدواج دیگری نرفتند و به همین دلیل به مردی که همسر هم شأنی را انتخاب کرده و با او ازدواج کرده است اصلاً توصیه نمی شود (جز در موارد اضطرار) به فکر ازدواج مجدد از هر نوعی باشد.

5- یکی از مواردی که پیشنهاد می شود این است که برای مردان و زنان تحت فشار و نیازمند به ازدواج، می توان موارد مناسب توصیه کرد، اما باید توجه داشت که به هیچ وجه ازدواج (چه موقت وچه دائم) محلی برای دلسوزی و تسلیم احساسات طرف مقابل شدن نیست. به صرف این که فردی محتاج ازدواج است نباید به او جواب مثبت داد و در برابرش تسلیم شد، بلکه می توان ایشان را به مؤسسات و افرادی که این مهم را سامان می دهند ویا موارد مناسبی که برای این کار آمادگی و صلاحیت دارند هدایت نمود.

جایگاه و کاربرد ازدواج موقت در شرایط حاضر

6- اگر چه ازدواج موقت در شرایط خاص و سخت توصیه می شود، اما باید مواظب بود که در هر صورت این مسئله یک مجوز الهی دارد و نباید نسبت به ازدواج موقت و کسانی که در پی آن هستند طوری موضع گرفت که حلال خدا یک منکر جلوه کند و حتی اگر کسی از روی تنوع طلبی به ازدواج موقت روی آورده باشد، نباید او را به عنوان فردی بدکار معرفی کرد.

7- این که برخی بی توجهی به ازدواج موقت را عامل اصلی افزایش آمار ایدز معرفی می کنند، خیلی قابل پذیرش نیست چرا که آن دلایلی که در شیوع ایدز مؤثر هستند همگی با ازدواج موقت قابل رفع نیستند. ایدز دلایل مختلفی دارد که تنها یکی از آنها از راه جنسی است، اگر قرار بود دختران، پسران، زنان و مردان به راحتی تن به ازدواج و قید و بندهایش بدهند که ازدواج دائم می کردند و سن ازدواج را به 30 سال و 40 سال نمی رساندند.

8- باید توجه داشت که اگر شرایط برای ازدواج کسی مهیا نباشد، در درجه اول باید بداند که حق ندارد خودش را در معرض انواع تصاویر، فیلم ها، برنامه های ماهواره ای و داروهای افزایش میل جنسی قرار دهد، باید به منظور سلامت خانواده ها و ایجاد سلامت اخلاقی و جنسی در جامعه، بر این فضای شهوانی موجود در برخی خانه ها و محیط ها لگام زد و گرنه که هیچ نوع رابطه ای پاسخگوی نفس سرکش و تنوع طلب انسان نخواهد بود.

نتیجه: باتوجه به شرایط امروز جامعه، ازدواج موقت نیز یکی از روشهای مشروع برای تسکین غرائز جنسی بخشی از جامعه است، باید نسبت به این مسئله برخورد منطقی و مناسبی داشت و شرایط را برای تبیین مسئله ی متعه، اعم از حدود شرعی، اخلاقی و اجتماعی آن آماده کرد، باید با فرهنگسازی مناسب، ظرفیت جامعه را به حدی رساند که افرادی که فاقد شرایط متعه (ازدواج موقت) نیستند به سمتش نروند و افرادی که شرایطش را دارند از این کار خجالت نکشند. البته مهمتر از اصلاح نگرش نسبت به ازدواج موقت، اصلاح فرهنگ ازدواج است، مسیر جامعه باید به سمتی برود که دولت، خانواده ها، نهادهای اجتماعی و خیرین، با زدودن رسوم پرهزینه ای مانند جهیزیه و مهریه های سنگین و تعبیه کمک های مناسب مالی، ازدواج دائم وتشکیل خانواده را هر چه بیشتر تسهیل کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۲۸
سیاوش آقاجانی