دلیل تناقض اظهارات مذاکره کنندگان ایران و آمریکا چیست ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
همین خانم وندی شرمن که چند ماه پیش دروغ را در ذات ایرانی ها عجین دانسته بود، طی این هفته در جمع اعضای کنگره اعلام کرد که طبق توافقات انجام شده قرار است تا در سایت فردو دیگر غنی سازی انجام نشود و موارد دیگری را در نمایشی سازی تأسیسات هسته ای بیان کرد، فارغ از این که خانم وندی شرمن در تقابل با جمهوری خواهان کنگره تحت فشار بوده و از طرف جناب اوباما موظف بوده تا نظر منتقدان را در خصوص ادامه ی مذاکرات جلب نماید، این مسئله که بالاخره چنین توافقی از سوی مذاکره کنندگان هسته ای رخ داده یا نه بسیار مهم به نظر می رسد، به خصوص این که جناب دکتر عراقچی نیز دیروز این اظهارات خانم وندی شرمن را تکذیب نمود که عین این واقعه را در اولین حضور دکتر روحانی در نیویورک و تماس تلفنی بین ایشان و جناب اوباما نیز شاهد بودیم که هرکدام از طرفین، طرف مقابل را آغاز کننده ی تماس معرفی کردند و یا بارها در این مدت پیش آمده است که هرکدام از طرفین مذاکره کننده خود را برنده مذاکرات اعلام کرده است و همه ی این تناقضات گفتاری بین طرفین ایرانی و آمریکایی نیز در حالی رخ داده است که هر کدام از طرفین به نوعی دروغ های طرف مقابل را برای مصارف داخلی شان توجیه نموده است که با این اوصاف چند گزینه در خصوص این تناقضات محتمل به نظر می رسد:
الف- این تناقضات هماهنگ شده نیست و حداقل یکی از طرفین مذاکره کننده در حال دروغگویی است تا با همین دروغ ها به طرف مقابل فشار آورد و فشار وارده به خود را نیز تقلیل دهد که این مسئله با توجه ادعای طرف مقابل مذاکره کننده (خانم وندی شرمن) مبنی بر ذاتاً دروغگو بودن ایرانی ها و مؤدب و باهوش نامیدن جناب اوباما از سوی رئیس جمهور ما چندان جالب به نظر نمی رسد، چرا که عملاً ما در حالی که ایشان ما را دروغگو نامیده اند، آنها را مؤدب معرفی کرده ایم.
ب- احتمال دیگر این است که این تناقضات از قبل هماهنگ شده باشد تا هرکدام از طرفین حق داشته باشند در برابر فشارهای داخلی شان به دروغ و ادعاهای کذب متوسل شوند و طرف مقابل نیز حق داشته باشد تکذیبیه صادر نماید تا روند مذاکرات ادامه یابد؛ این مسئله اگر چه روی کاغذ نیامده است ولی شباهت زیادی به تعهد دوطرف به محرمانه ماندن محتوای مذاکرات دارد.
در هر صورت ما براساس ادعای مذاکره کنندگان خودمان می گوییم که ان شاءالله هیچ گامی فراتر از خطوط قرمز برداشته نشده و بر اساس همین حسن ظن می گوییم که طرف مذاکره کننده ی ما اگر بر عدم شفافیت مذاکرات اصرار دارد، تنها برای عدم سوءاستفاده ی طرف مقابل است نه شیره مالیدن سر دلسوزان داخلی که اگرچه برخی از مسئولان سیاست خارجی رسماً سخنانی در تأیید این مسئله گفته اند ولی ما آنها را هم ناشنیده می گیریم و با این وجود همچنان حسرت می خوریم که چرا ما با ایجاد فضای غیرشفاف در مذاکرات این امکان را مهیا کرده ایم که طرف مقابل با استفاده از قدرت رسانه ای و چانه زنی خود مواضع خود را تحکیم کند، مذاکره کنندگان مان را دروغگو بنامد و با احساسات و غرورملی ما بازی کند و ما همچنان تنها به صورت منفعلانه به تکذیب آنها بپردازیم.









برخی اوقات، تقارن برخی رخدادها طوری اتفاق می افتد که گویا با یکدیگر ارتباط دارند، در صورتی که هیچ ارتباطی هم بین شان وجود ندارد، لیکن از جهت جالب بودن تصادفی این تقارن ها به چند مورد از آنها که اخیراً زیاد شده اشاره می کنم:
هر شخصیت حقیقی و حقوقی مسئولی براساس تکلیفش بایستی موضع خاص و متعارف خود را در برابر اقدامات خصمانه ای مانند بیانیه اخیر حقوق بشری اتحادیه اروپا علیه ایران اتخاذ نماید و اکثراً نیز محکومیتِ این بیانیه را در دستور کار قرار دادند، لیکن حقیر از این اقدام اتحادیه اروپا چندان احساس نارضایتی نمی کنم و آن را نشانه و چراغی بر مسیر این انقلاب، مردم، مسئولان و انتخاب های آینده می دانم؛ شناختِ مردم و مسئولانی که به مذاکره با گرگان و کفتاران به ظاهر متمدن، خوشبین هستند با دیدن و شنیدن این موضع گیری ها که در برابر نرمش های احترام آمیزما صورت گرفته، نسبت به دشمنان مان به روزمی گردد.
کاترین اشتون رییس اتحادیه اروپاست و همانطوری که کشورهای عضو همین اتحادیه و کدخدایشان (آمریکا) در مقدمه سازی برای فتنه 88 و پروبال دادن به آن، نقش پررنگی ایفا و به آن اقرار کردند، نمی توان پذیرفت که نسبت به عُمال خود احساس مسئولیت نداشته باشند، پس یقیناً کاترین اشتون و امثال ایشان در ایران به دنبال دیدار با عُمال خود بوده اند و چنین چیزی را مطالبه کرده و بازهم خواهند کرد و البته مسئولان ما باید از این فرصت ها استفاده می کردند و به جای فرصت برای دیدار با یاران فتنه، در برنامه های ایشان دیدار با کسانی را قرار می دادند که مستقیماً در اثر حمایت های منافقان و تروریست های تحت حمایت غربی ها دچار خسران شده اند، نه این که دست آلوده ی غربی ها به خون هزاران کشته ی ترور، جنگ و هسته ای، در پس مانور تبلیغاتی دشمن در خاک ما به فراموشی سپرده شوند.