انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسن روحانی» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ب.ظ

مهمترین نقاط قوت و ضعف دولت روحانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

42716

اگر چه بارها در خصوص عملکرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دولت مطلب نوشته ام، لیکن لازم دیدم در سالگرد انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور یازدهم، برخی از نقاط مثبت و منفی مهم دولت را در این مدت فهرست نمایم:

نقاط مثبت:

۱- کاهش تورم: یقیناً یکی از بزرگترین مشکلاتی که دولت یازدهم با آن مواجه شد، تورم لگام گسیخته بود، تورمی که به دلیل سوءمدیریت دولت قبل به قواعد علم اقتصاد در مباحثی مانند نقدینگی و بانک و … به صورت فزاینده در حال رشد بود، به همت تیم اقتصادی دولت یازدهم به صورت قابل تحسینی کاهش یافت. مقاومت دولت در عدم افزایش نقدینگی و نزدیک کردن نرخ سودهای سپرده ها و تسهیلات بانکی به نرخ تورم از دلایل عمده ی کاهش نرخ تورم بود که امیدوارم همچنان ادامه یابد تا به تبع آن نرخ سود تسهیلات بانکی نیز به نحوی که مطلوب تولید و صنعت باشد کاهش یابد.

۲- توسعه ی نظام سلامت: اگر چه دولت با حضورش به طرح پزشک خانواده مهار زد، لیکن اهتمام دولت به کاهش هزینه های دارو و درمان و توسعه ی کمی و کیفی نظام بیمه ای عملاً نوید بهبود وضعیت در این بخش را داد که امیدواریم با مدیریت جهادی و عالمانه جناب دکتر سید حسن قاضی زاده و همکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سایر بخش های اقتصادی دولت، مردم از شرایط بغرنج و سخت نظام فعلی سلامت، به سلامت خارج گردند.

۳- تلاش در مذاکرات هسته ای:‌ از دیگر نقاط قوت دولت، فعالیت پرتلاش در خصوص مذاکرات هسته ای بود، فارغ از انتقادات به جایی که به اصالت بخشیدن به بحث مذاکره به عنوان حلال مشکلات و برخی بندهای توافق ژنو (که به لحاظ حقوقی ضعیف بودند) وارد بود، عزم گروه مذاکره کننده به مذاکره تک به تک با گروه ۵+۱ و کاهش فواصل زمانی مذاکرات و اصرار و پافشاری بر خطوط قرمز مذاکرات از نقاط مثبت سیاست خارجی دولت بوده است.

۴- حذف نکردن دهک های یارانه ها: حذف ننمودن شتابزده ی یارانه ی برخی افراد اگر چه به شدت مورد انتقاد منتقدان بوده و هست ولی از رفتارهای عاقلانه ی دولت به شمار می رود، در حالی که هم مسئولان دولت قبلی و هم این دولت می دانند کشور فاقد بانک اطلاعاتی اقتصادی منسجم در خصوص درآمد و داریی مردم است، هرگونه رفتاری بر مبنای این اطلاعات ناقص و غلط به خصوص مورد حساسی مانند “حذف یارانه” در نهایت می تواند منجر به فشار به برخی خانواده های مستحق و تحت فشار و وارد شدن هزینه های اجتماعی و سیاسی به کشور گردد.

۵- عذرخواهی رئیس جمهور: عذرخواهی رئیس جمهور در خصوص نحوه ی تخصیص و توزیع سبد کالا از نقاط قوت دولت بود، در جامعه ای که کمتر مسئولی بابت اشتباهش از مردم عذرخواهی می کند، جناب روحانی در همان ماه های اول ریاست جمهوری به این عمل اقدام کرد، هرچند چیزی از این عذرخواهی نگذشته بود که دکتر نوبخت به عنوان معاون رئیس جمهور اعلام کرد این عذرخواهی بی مورد بوده است.

۶- تعامل با سایر قوا: در حالی که دولت قبل به لحاظ برخورد با سایر قوا حواشی زیادی را در اواخر کارش تجربه کرد، دولت یازدهم در یکساله ی اخیر تعامل خوبی با سایر قوا داشته است که بهترین نمودِ این تعامل ها را در تحویل به موقع بودجه و متعاقب آن همکاری مجلس در خصوص تصویب بودجه شاهد بودیم.

نقاط منفی:

۱- تغییر گسترده ی مدیران:‌ تغییر بسیار گسترده مدیران و مسئولان با رویکرد صرف سیاسی و جناحی از نقاط منفی دولت است، رویکردی که همچنان ادامه دارد به حدی که امروز مشاور رئیس جمهور و شخص رئیس جمهور مستقلاً خواستار تغییر معدود مسئولان باقی مانده از دولت قبل گردیدند که یقیناً این رویکرد در انتصاب سیاسی مدیران در سالی که شعار سال مدیریت جهادی است نمی تواند قابل پذیرش باشد.

۲- انتقاد ناپذیری: برخورد تند با منتقدان در هر لباسی اعم از دانشگاهی و حوزوی و در هر حوزه ای اعم از سیاسی و فرهنگی، از نقاط ضعف یکساله دولت یازدهم است، چرا که متأسفانه تاکنون دولت تلاش کرده است منتقدانشان را با برچسب، توهین و تهدید از میدان به در کند.

۳- نگرش غیرانقلابی در حوزه های فرهنگی:‌ برخی رویکردهای غیرانقلابی، غیرارزشی و حتی سکولار دولت در عرصه ی فرهنگ از ضعف های دولت است که مورد مناقشه ی جدی او با اساتید فرهنگِ حوزه و دانشگاه گردید، رویکردهایی مانند قائل نبودن هنر ارزشی و غیر ارزشی، عزم دولت به عدم دخالت در دین جامعه، تأیید ضمنی شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی خاص، توهین به علما و اساتید حوزه به عنوان افراطی، بی سواد و عصرحجری و… از مواردی هستند که نگرانی های اهالی فرهنگ انقلابی و اسلامی را برانگیخته است.

۴- تقسیم بندی مردم: تقسیم مردم به دو دسته ی رأی دهنده به جناب روحانی و غیر یا اقلیت و اکثریت، از نقاط ضعف دولت است به حدی که حتی حامیان دولت نیز از این شیوه ی برخورد غیرمحترمانه و حذفی با اقلیت راضی نیستند، این شیوه ی تقسیم بندی آن هم با واژگانی مانند حامیان اعتدال و حامیان افراط، هرچقدر که در خلال آن شعار وحدت هم سرداده شود، میوه ای جز تفرقه و اختلاف نخواهد داشت، محصولی که اوجش را در جشن به اصطلاح انتظار و امید شاهد بودیم.

۵- هدر دادن فرصت های دیپلماتیک دولت قبل: اصرار بر عدم حفظ دستاوردهای دولت قبلی در خصوص یارگیری در برخی کشورهای ضدآمریکایی و یا مظلوم و مستضعف به خصوص در آمریکای جنوبی، آفریقا و حتی آسیا از نقاط ضعف دولت است، در هر صورت حتی اگر دولت یازدهم به دنبال نزدیکی با کشورهای قدرتمندتر و مؤثرتر هم باشد، نباید بسترهای قبلی را خراب کند البته این رفتار به نگاه اشتباه دولت در خصوص خلاصه کردن جهان به برخی دولتها بازمی گردد که بارها نیز مورد نقد قرار گرفته است.

۶- عدم تلاش برای سلامت اقتصادی: عدم اهتمام دولت به لزوم شفاف سازی اقتصادی به عنوان یکی از اصول تحقق اقتصاد مقاومتی از نقاط ضعف اقتصادی دولت است، به نحوی که رئیس جمهور این عمل را به سرک کشیدن در زندگی مردم تعبیر می کند و حال این که کشوری که می خواهد از اقتصاد نفتی فاصله بگیرد و یک اقتصاد سالم داشته باشد، به ناچار باید به دریافت مالیات عادلانه از تمام آحاد و نه فقط اقشار حقوق بگیر و مستضعف روی آورد و این جز با داشتن یک اقتصاد شفاف میسر نخواهد بود.

۷- شتاب در حاشیه سازی: حاشیه سازی های زودهنگام دولت با دست پیش گرفتن در بیشتر دعواها، با هر هدفی که دنبال شود منجر به ایجاد چالش، اختلاف و تنش در جامعه می گردد و این اصالت دادن به حاشیه سازی از نقاط ضعف این دولت است که در مقاطع قبلی و توسط هر دولتی که دنبال شد، در نهایت به زحمت و کاهش محبوبیت و شکست آن دولت منجر گردید.

۸- برخی اشتباهات اقتصادی و نبود عزم اقتصاد مقاومتی: به غیر از بحث کنترل تورم، دولت در برخی از رفتارهای اقتصادی مانند نحوه ی تخصیص و توزیع سبد کالا همچنین فراخوان پرهیاهو برای انصراف از یارانه ها، خوب عمل ننمود و مهمتر از همه این که دولت هنوز برای حمایت از تولید داخلی، کاهش واردات و حرکت در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی تلاش چندانی از خود بروز نداده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۹
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ب.ظ

سایه ی دیکتاتوری در سالگرد دموکراسی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

81198756-5756668

امروز جشن انتخاباتی دولت (موسوم به امید و انتظار) محقق گردید و متأسفانه همانطوری که در مطلب قبلی در این خصوص عرض کرده بودم، این جشن با سخنرانی جناب روحانی، همچنان در راستای افزایش تنش ها و اختلافات انجام شد، امروز نیز سخنرانی جناب روحانی همچون چند بار گذشته نکاتی داشت که ضمن بیان اصل جملات در خصوص آنها مطلب زیر تقدیم می گردد:

جناب روحانی: اگر امروز قدرتمندانه در جهان حرکت می‌کنیم برای این است که همه می‌دانند این دولت برآمده از رأی ملتی است که همه از تاریخ آن باعظمت یاد می‌کنند… اولین راهی که این ملت در انتخابات پارسال برگزید و انتخاب کرد راه اعتدال و میانه روی بود، این راه بازگشت ناپذیر خواهد بود… ما به همه آنهایی که راه و سخنی را برگزیده‌اند که با انتخاب مردم در تضاد است، اعلام می‌کنیم مردم برای همیشه اعلام کرده‌اند که خشونت و افراطی‌گری را قبول نداریم و اعلام داشتند که یک دولت یک ملت و یک حکومت دارند.

جناب روحانی در سخنرانی امروز خود نیز به سان چندبار گذشته، طوری صحبت کردند که گویا تنها انتخابات مقبول و مشروع این نظام، انتخاب ایشان بوده است و انتخابات های گذشته فاقد مشروعیت بوده اند، طوری صحبت کردند که گویا ایشان بیشترین آرای تاریخ انتخابات های کشور را حائز شده است! و در همین خلال نیز بارها گفتند که مردم تا ابد و دیگر نخواهند گذاشت افراطیون و خشونت طلبان به صحنه بازگردند که این قاطعیت و تکرار اگر به معنی دیکتاتوری و به قول خودشانی ها سوء قصد برای انتخابات بعدی تلقی نشود، یقیناً به کبر و خودپرستی، توهم محبوبیت، خصومت با رقبا و قائل نبودن حق انتخاب برای مردم تأویل خواهد شد.

جناب روحانی: آنچه به شما وعده داده شده این دولت به عنوان وظیفه آن را دنبال می‌کند (آزادی سران فتنه)، اما از دیرباز به ما یاد داده‌اند: الامور مرهونة باوقاتها.

امروز جناب روحانی بارها و بارها خودش را به شعارهای انتخاباتی اش پایبند نشان داد و اوج این پایبندی را زمانی بیان کرد که عده ای که یقیناً مثل سایرین با دعوت به آنجا آمده بودند، آزادی سران فتنه را شعار دادند و البته جناب روحانی با ذکر حدیثی این مسئله را به وقتش موکول دانستند! ولی به راستی آیا جناب روحانی اصلاً حق داشته است که چنین تعهدی بنماید و یا حق دارد که خودش را به تعهدی که غیرقانونی و در حوزه ی اختیارات قوه ی دیگر است متعهد بداند؟!

جناب روحانی: مردم در خرداد پارسال اعلام کرده اند یک ملت، یک دولت و یک حکومت، مردمی که در همه صحنه ها اعلام کرده اند، هیچ گروهی و هیچ جناحی حق ندارد انقلاب را به نام خود مصادره کند. هیچ جناح و گروهی حق ندارد دفاع مقدس را به نفع جناح خود مصادره کند، هیچ جناح و گروهی حق ندارد رهبری نظام رابرای خود مصادره کند، کشور، قانون اساسی، رهبری، منافع ملی ، آینده کشور مربوط به همه ملت است، همه اقوام، همه مذاهب.

به راستی آیا مقام معظم رهبری خودشان جلوی سوءاستفاده از ایشان و یا تحریف مواضع ایشان را نمی گیرند؟! آیا بارها به محض کوچکترین سوءاستفاده ای از سخنان ایشان شخصاً و یا از طریق دفترشان موضع گیری نکرده اند؟! و یا نکند منظور رهبری این است که به سخنان رهبری و یا آرمان های دفاع مقدس و انقلاب و … استناد نشود؟! مگر می شود در برابر پایمال شدن خون شهدا به بهانه ی این که شهدا به همه تعلق دارند سکوت کرد؟! ویا در جایی که صراحتاً در برابر مواضع رهبری می ایستند کسی به مواضع رهبری استناد نکند که چنن رهبری مربوط به همه است؟!! مثلاً وقتی نظرات جناب روحانی در بحث دولت دینی و دین دولتی با نظرات رهبری مخالف است کسی نظرات رهبری را بیان نکند که رهبری به همه تعلق دارد؟! اصلاً مگر کسی جلوی بقیه را گرفته است که به آرمان ها و اصول امام و رهبری و انقلاب استناد کنند؟! و یا مگر برخی از دوستان جناب روحانی که با خاطره، خواب و داستان، امام خمینی را که دستش از دنیا کوتاه است را به نام خودشان مصادره نکرده و نمی کنند؟! چگونه است که برای این دوستان کسی گلایه ای ندارد ولی در مورد استناد به نظرات مستند امام و رهبری فریادها به هوا بلند می شود؟!

جناب روحانی: اگر کسی خوشش می آید یا بدش می آید این دولت معتقد است کشور از آن مردم است و همه کار را مردم باید انجام دهند؛ در اقتصاد، فرهنگ ، سیاست داخلی، سیاست خارجی و امنیت، و دولت همواره حامی است و دولت مجری خواست و اراده شماست؛ دولت اجرا کننده است در برابر خواست ملی است؛ دولت سیطره بر خواست ملی ندارد بلکه خواست ملی بر دولت سیطره خواهد داشت.

آیا می توان تنها زمانی به رأی مردم احترام گذاشت که به فرد مورد علاقه مان رأی داده اند؟! آیا این نگرش همان باعث و بانی فتنه ۸۸ نشد؟! آیا این نگرش نبود که باعث شد رأی دهندگان به احمدی نژاد بی سواد، مزدور، گدا و … معرفی شوند؟! و رأی دهندگان به روحانی انسان های صاحبان عقلانیت؟! آیا بهتر نیست که جناب روحانی برخلاف جناب هاشمی به خواست مردم خالصاً احترام بگذارد و نفسانیت های خویش را برای پذیرش یا رد آن ها بکار نگیرد؟! متأسفانه جناب روحانی توجه ندارند که بخشی از همان مردمی که به خاتمی و شعارهای پلورالیزم و سکولاریزم و … رأی داده بودند از اصلاحات رویگرداندند و به احمدی نژاد وشعارهای عدالت طلبانه و دین مدارانه وی رأی دادند و بخش زیادی از همان مردم با دیدن حاشیه سازی ها و سوءمدیریت های ۲ سال آخر احمدی نژاد از او و نگاهش رویگرداندند و به همین شکل اگر جناب روحانی نیز دچار تنش آفرینی و توهین به منتقدان و تحقیر اقلیت بپردازد به راحتی از ایشان نیز روی خواهند گرداند و به همین دلیل بهتر است جناب روحانی نیز آن توصیه ی همیشه تازه ی رهبری که به تمام دولتها می کردند تا قدر فرصت ها را بدانند و مغتنم بشمارند را به ذهن بسپارند تا گمان نکنند که فرصت ۴ ساله یا حداکثر ۸ ساله ی ریاست جمهوری همیشگی است، بهتر است جناب روحانی نیز از درسی که مردم به خاتمی و احمدی نژاد دادند غفلت نکنند و گمان نکنند که با هر رفتار و گفتار و منشی مردم تا ابد با ایشان عقد اخوت می بندند.

یکی از مواردی که متأسفانه در برخوردهای جناب خاتمی و ۲ سال اخیر جناب احمدی نژاد شاهد بودیم تکیه بر آرای مردمی جهت امتیاز گیری بود، متأسفانه جناب روحانی رأی کمتر از ۵۱ درصدی خویش را وسیله ی امتیاز گیری و چانه زنی قرار داده است تا با این امتیاز بتواند مواضع سیاسی و فرهنگی دلخواهش (مانند بحث اصرار بر مذاکرات و منفک دانستن دولت از ورود به مسائل دینی) را که بعضاً با آرمان های کلی نظام و انقلاب نیز همراه نیست را به پیش برد، سیاستی که جناب خاتمی برای ولنگاری های سیاسی و فرهنگی وزرای چون مهاجرانی ااش و جناب احمدی نژاد نیز برای گرفتن صلاحیت مشایی و به حاشیه راندن سایر قوا و نهادهای انقلابی دنبال کردند و البته در نهایت نیز با کاهش محبوبیت از سوی همان مردمی که به ایشان رأی داده بودند مواجه شدند؛ ای کاش جناب روحانی قبل از این که دیر شود درک می کرد که مردم ما فرق صیانت از آرا، متعهد بودن به نظر مردم و زورگویی و دیکتاتوری به بهانه ی آرا را در این سال ها به خوبی تشخیص می دهند، تجربه ای که با مشاهده ی تلاش برای امتیازگیری های افرادی مانند بنی صدر در برابر امام خمینی، موسوی در برابر رئیس جمهور وقت، هاشمی در برابر امام و خاتمی و احمدی نژاد در برابر مقام معظم رهبری به دست آمده است به راحتی از یاد مردم نخواهد رفت.

بحث دیگری که در این سخنان نهفته است اشتباه دولت در ارتباط دادن مکنونات ذهنی جناب روحانی به خواسته های مردم است، بخش زیادی از شعارهای جناب روحانی کلیاتی مانند کلید و اعتدال بود و حل مشکلات و بلد بودن راه کارها بود که مردم به این اصطلاحات رأی دادند تا مشکلات کشورشان حل شود و یقیناً هرگز منظورشان این نبوده که مشکلات، تنش ها، اختلافات، رانت ها و وابستگی ها بیشتر شود.

جناب روحانی: به امام زمان می‌گوییم که مسیر ظهورش را هموار می‌سازیم و می‌گوییم که مهدی جان از خرداد سال گذشته ملت ما به دست توانمندش خرافه‌ها را زدود…ملت ما سال گذشته به مولایش و امامش در انتخابات سرفرود آورد و در برابر خرافه گرایان از او ، از امام عصر عذرخواهی کرد…ما منتظر روزی هستیم که امام عصر (عج) بیاید و افراط‌ها را برای همیشه پایان دهد.

مقارن شدن عید نیمه شعبان با جشن انتخاباتی جناب روحانی باعث شد ایشان بارها از امام زمان نیز یادکنند اما متأسفانه ایشان همین مسئله را ابزار سیاسی قرار دادند تا پیام ۲۴ خرداد را آری به امام زمان و نه به خرافاتی ها!! اعلام کنند، سخنان جناب روحانی دراین خصوص طوری بود که گویا آنهایی که به جناب روحانی رأی نداده اند به امام زمان (عج) خیانت کرده اند! که می توان پرده برداری از این برچسب را عیدی نیمه شعبانی جناب روحانی به مخالفان و منتقدان دانست. بحث دیگری که وجود دارد این است که اگر چه رأی اکثریت قانونی است اما تاریخ و سیره ی ائمه ی اطهار نشان داده است که نه در اکثریت بودن دلیلی بر حقانیت است و نه در اقلیت بودن بهانه ی خوبی برای بی تفاوتی و کنار کشیدن و منکوب شدن.

جناب روحانی: چرا یک گروه افراطی با مردم این چنین می‌کنند؟ و من امیدوارم که فیلم‌هایش را ندیده باشید که دیروز در موصل و پیش از آن در حلب چه جنایت‌هایی کردند و متأسفانه خود را مسلمان نیز نامیده‌اند….رئیس‌جمهور با بیان اینکه من دچار حیرتم که برخی چطور با تئوری‌های غلط خود بذر خشونت را در افکار جامعه می‌پاشند، اظهار داشت: چرا برخی کاری می‌کنند که وحدت جای خود را به نفاق بدهد؟ مگر از نفاق و اختلاف چه سودی برده‌اند که می‌خواهند به راه گذشته برگردند.

جناب روحانی با اشاره به وقایعی که در کشورهای منطقه در حال وقوع است نتیجه گرفتند که برای وحدت در کشور باید افراطیون را کنترل کرد، افراطیونی که همگان می دانند به زعم جناب روحانی منتقدان وی هستند و همه ی این ها در حالی است که در این کشور تاکنون افراطی بالاتر از فتنه ۸۸ رخ نداده است، فتنه ای که امنیت، اقتصاد و عزت کشور تحت الشعاع آن قرار گرفت تا شاید اقلیت بتوانند علیه اکثریت کودتا نمایند و امروز چگونه است که اقلیتِ منتقد، آبرو و حیثیت شان برچوب حراج است، ولی سران فتنه و یاران شان که درکسب آرای مردم در اقلیت بودند محترمند؟! چگونه است که آمریکا و غرب که خون ملت های جهان را در شیشه کرده اند محترم شمرده می شوند و منتقدان داخلی که دولت را به رعایت شرع و قانون در خصوص فرهنگ و دین دعوت می کنند و یا به لحاظ فنی به توافق ژنو انتقاداتی دارند به صورت غیرمحترمانه برچسب باران می گردند! به راستی چرا اصلاحاتی هایی که غالباً در فتنه علیه نظام موضع گرفتند و در برابر رأی اکثریت ایستادند، باید در دولت پست های کلیدی داشته باشند ولی انقلابیونی که زمان انتخاب خاتمی و روحانی به جز تبریک و احترام چیزی حواله ی رقیب نکردند به بی احترامی به رأی اکثریت متهم شوند؟!

جناب روحانی: پارسال ملت ما همان ملتی که ماهها قبل ناامیدی سراسر جامعه را فرا گرفته بود و بسیاری از مردم می گفتند مگر انتخابات هم تاثیری دارد؟ فایده ای دارد؟ حتی به من می گفتند چرا به صحنه آمدی و ثبت نام کردی و از این شهر به آن شهر می روی؟ مگر کشور را نمی شناسی و مگر نمی دانی مکانیزم صندوق رای چگونه است؟ اما شور مردم، نشاط مردم، حضور مردم و آن سخن تاریخی رهبر که گفت صندوق رای حق الناس است و گفت حتی آنهایی که به نظام علاقه ندارند به خاطر کشورشان و ایرانشان پای صندوق رای بشتابند آنچنان فضایی در کشور ایجاد شد که روزهای خرداد گویی خرداد دیگری است؛ گویی روزهای نشاط و امید در کنار صندوق آرا آمده است. 

این چندمین بار است که آقای روحانی و دوستانشان از دعوت رهبری به حضور در انتخابات که در تمام انتخابات های گذشته انجام می شده است یک نتیجه ی مجعول می گیرند، متأسفانه جناب روحانی طوری وانمود می کنند که گویا تا قبل از انتخابِ جناب روحانی، مردم کل اعتمادشان به انتخابات و امیدشان به نظام را به صورت کامل از دست داده بودند و دعوت رهبری به حضور در انتخابات به مثابه ی پذیرش و اقرار به اتهام تقلب انتخاباتی و تعهدی برای عدم تکرار آن بوده است!! و حال این که این اتهامات تنها در یک جهت صورت می گیرد تا ضمن این که نامزدی خود و جناب هاشمی را به دلیل تعهد رهبری حواله دهند (نه به علم بر عدم تقلب در انتخابات) بلکه گناه بسیار بزرگ فتنه را از پرونده ی سران فتنه، جناب هاشمی و آقازادگانشان پاک کنند و حال این که دعوت رهبری به حضور در انتخابات همیشگی و از تمامی آحاد ملت انجام می شد، چرا که ایشان همواره به میزان مشارکت مردم در انتخابات بیش از سایر عوامل اهمیت داده اند.

جناب روحانی: مگر ما چه گفته‌ایم که برخی برآشفته‌اند؟ گفت: ما فقط گفتیم فرهنگ از آن مردم است و مردم باید برای تعالی آن گام بردارند؛ فرهنگ یعنی آنچه با آن زندگی می‌کنیم… مگر بناست کسی فرهنگ را در کپسول کرده و با نسخه آن را از داروخانه دریافت کند، گویی عده‌ای هنوز در عصر حجر زندگی می‌کنند.

در هفته ی اخیر بحث داغی توسط جناب روحانی مطرح شد که در آن دولت را از ورود به مباحث دینی مبرا و منفک دانستند و در پاسخ به انتقاداتی که درخصوص مسائل فرهنگی و مذهبی به دولت وارد می شد گفته بود نمی توان دولت را بهشتی کرد که در پاسخ، بسیاری از علما مانند آیت الله مصباح و آیت الله مکارم شیرازی و …. به شدت با این مواضع مخالفت کردند و از نقش و تکلیف دولت به اعتلای فرهنگ دین داری به عنوان یک رسالت الهی یاد کردند و این که جناب روحانی به همین سادگی در پاسخ به انتقاد فنی ایشان به توهین متوسل می شود جای نگرانی زیادی دارد.

جناب روحانی: پیام ۲۴ خرداد برای همه مردم ایران پیام وفاق، وفاداری و محبت است!… رئیس جمهور به عنوان خادم همه مردم خواهد بود و دولت نیز دولت همه مردم است و در برابر همه موافقان، حامیان، منتقدان و حتی مخالفان سر فرود می‌آوریم … دولت و حامیان واقعی آن گرچه گروهی با زبان تکریم با ما سخن نگویند اما پاسخ ما به آنها با زبان کرامت و ادب خواهد بود…ما برای صلح‌، آشتی و برادری در کنار هم جمع شدیم و امروز روز وحدت بوده و روز شکاف و فاصله نیست … امروز روز برچسب زدن به یکدیگر نیست بلکه روز چسبندگی بیشتر مردم جامعه است …

در میان انبوه توهین های جناب روحانی به کسانی که به ایشان رأی نداده اند و یا به ایشان انتقاد داشته اند و کسانی که به دولت قبل رأی دادند و … جناب روحانی بر اهمیت وحدت، محبت، وفاداری، انتقادپذیری و …. نیز یاد کردند ولی از آنجا که این مفاهیم به شدت با سخنان تنش زای ایشان در تضاد هستند به نظر می رسد چندان قابل باور و اعتنا نباشند.

سخنرانی امروز رئیس جمهور خود شاهدیست بر ادعایی که در دو مطلب اخیرم در این خصوص بیان نمودم، چرا که دولت عامداً به دنبال این است که با با تنش آفرینی و دوقطبی سازی فضا را برای بازگرداندن و تثبیت محبوبیت و امتیازگیری و توجیه ناکامی ها آماده نماید، فضایی که برای به وجود آمدن آن، شدیداً به عصبانی شدن منتقدان نیاز است و البته میزان پشتکار، استدلال، آرامش و ادب منتقدان می تواند باعث خنثی سازی این ترفند گردد.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۷
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۱ ق.ظ

چرا دولت به دنبال تنش سازیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تا چندی پیش، تنها اظهارات سیاسی جناب روحانی و مشاورانش بود که مورد اعتراض منتقدان واقع می شد، اما مدتی است که اظهارات جناب روحانی به خصوص در بحث فرهنگ، دین و متوهم و بیکار خواندن منتقدان فرهنگی، انتقادات زیادی را برانگیخته است،این که اظهارات جناب روحانی در خصوص عدم مسئولیت دولت در خصوص دین و مذهب مردم، انتقادات علما و دلسوزین فرهنگی را موجب خواهد شد از همان ابتدا مشخص بود و دلیل این که جناب روحانی این چنین بی محابا خودش را در آغوش انتقادات حوزه، مراجع و علما بیندازد نمی تواند بی اهمیت باشد. رئیس جمهوری که شعار اعتدال را سرداد، چرا باید صحبت هایی بنماید که تنها از افراطیونی چون ملی و مذهبی ها و نهضت آزادی ها توقع می رود؟! چرا باید در شرایطی که کشور بیش از هرچیزی به آرامش نیاز دارد و اختلاف و تنش به مردم صدمه می رساند، بحران سازی در دستور کار دولت قرار گیرد؟! در ادامه به این سؤالات پاسخ خواهم گفتn00006187-b:

شعارهای انتخاباتی جناب روحانی که در ادامه ی فضا سازی های جناب هاشمی و یارانش و در سایه ی سوء مدیریت های اقتصادی و رفتارهای سیاسی دولت دهم تکرار می شد، توانست بخشی از بدنه ی جامعه را با خود همراه کند و این همراهی به فرصتی برای حضور و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بدل شد. پیروزی تفکر مذاکره محور، توسط جناب روحانی با مجوزی جدید به نام نرمش قهرمانانه از سوی رهبری همراه شد، فرصتی که با تأکید بر لزوم حفظ عزت و استقلال کشور باب مذاکره با دشمن را بازگشود و در این میان مقام معظم رهبری ضمن اقرار به بدبینی به دشمن و مفید بودن مذاکرات با او، منتقدان را آرام نمود تا مانعی در کار مذاکره کنندگان ایجاد نشود، آرامشی که مقام معظم رهبری در مسیر مورد نظر دولت ایجاد کردند، بعضاً از سوی حامیان دولت به رضایت خاطر و اطلاع ایشان از جزئیات تأویل می شد تا دهان منتقدان را ببندند و حال این که مقام معظم رهبری فرمودند که در جزئیات دخالت ندارند، آرامشی که مقام معظم رهبری در مسیر دولت ایجاد می کردند تا حدود زیادی در نرمش منتقدان نیز موثر بود و اکثر منتقدان، سعی کردند ضمن احترام به شخصیت مذاکره کنندگان و دولتی ها، ضمن اعلام دلواپسی، صرفاً به روند و نتایج مذاکرات انتقاد نمایند و این درحالی بود که همین منتقدان به برچسب هایی مانند بی سواد، افراطی، ویژه خوار تحریم و … نیز ملقب شده بودند.

با گذشت نزدیک به یکسال از انتخاب جناب روحانی، همانطوری که مقام معظم رهبری پیش بینی کرده بودند، دشمنان به غیر از محدودیت هایی که در همان توافق اولیه ژنو در بحث هسته ایجاد کردند، برای توافق جامع، مسائل دیگری اعم از توان موشکی، مسائل اجتماعی (حقوق بشری)، بحث مقاومت و … را به عنوان موضوعات روی میز مذاکره توافق جامع مطرح کردند و این مسئله علناً اظهارات ناامید کننده ی برخی اعضای مذاکره کننده مانند دکتر عراقچی را موجب شد. از آنجا که جدی شدن دورنمای شکست در مذاکرات، عملاً با زیرسؤال رفتن اصلی ترین شعار انتخاباتی دولت همراه می شود و این مسئله عملاً محبوبیت و حتی مقبولیت دولت را می کاهد، دولت یازدهم و دوستانش به شدت نگران آنند و به دنبال شریک جرم، مقصر یا بهانه می گردند اما با مدیریت و هدایتی که مقام معظم رهبری در خصوص جبهه انقلاب داشتند، عملاً چنین بهانه ای تاکنون مهیا نگردیده است.

همانطوری که عرض شد، از آنجا که روند فعلی انتقادات در خصوص مذاکرات هسته ای، آن چیزی نیست که کفاف مقصر تراشیدن برای به نتیجه نرسیدن احتمالی مذاکرات هسته ای را بدهد، به زعم دولتی ها باید انتقادات آتشین تر، پرشمارتر، گستردگی شان بیشتر و فضا ملتهب تر گردد و چه موضاعتی برای التهاب بهتر از مسائلی که مشتریان پرشماری مانند جوانان را به همراه دارد؛ مسائل مرتبط با آزادی، عدم دخالت دولت در مسائل دینی و فرهنگی، آزادی ماهواره و شبکه های مجازی و … مقوله هایی هستند که ضمن به داد آوردن منتقدان، می تواند از ریزش آرای دولت تا حدودی نیز پیش گیری کند، این مقوله ها هم می تواند منتقدان را عصبی کند، هم می تواند حواس ها را از شکست در مذاکرات هسته ای به مباحثی مانند آزادی های اجتماعی پرت کند، هم می تواند بخشی از انرژی منتقدان را تحلیل دهد و هم برای مقصر تراشی در بحث هسته ای، فشار در مقولات فرهنگی را به فشار در مسائل هسته ای تعمیم دهد.

و اما تکلیف چیست؟! تکلیف یقیناً بازی کردن در زمین دولت نیست، یعنی همانطوری که نباید سکوت کرد، التهاب افزایی نیز صحیح نخواهد بود، به نظر می رسد جامعه ی متدین و روحانیت باید ابتدا مسائل را اولویت بندی نماید و سپس با بیان بین به شبهات فرهنگی و اعتقادی که در ذهن دولتی ها و یا بر زبان و رسانه های شان نقش می گیرد، پاسخ بگویند و البته قوای مقننه و قضاییه نیز نباید در برخوردهای نظارتی از خود گفتار و رفتاری نشان دهند که موجب مظلوم نمایی دولتی ها گردد و ضمناً پیشنهاد می گردد که با گفتار و رفتاری فاقد طعنه و شماتت، آنگونه که مقام معظم رهبری از خود نشان می دهد، به دولت در پذیرش اشتباهش در مباحثی مانند مذاکرات هسته ای، برخورد با منتقدان و مسائل فرهنگی و …  کمک گردد و البته این مسئله مستلزم آن است که دولت نیز فرار به جلو ننماید و پل های پشت سرش را عجولانه یکی پس از دیگری خراب نکند، همانطوری که جبهه ی انقلاب باید فرصت عذرخواهی و پذیرش اشتباه را برای دولت باقی بگذارد، دولت نیز نباید با رفتار و گفتاری نسنجیده، پذیرش اشتباه یا بازگشت از راه غلط را غیرممکن نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۱
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ

بیکار و متوهم؛ برچسب هایی ویژه منتقدان فرهنگی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

81183615-5730376جناب آقای روحانی، رییس جمهور محترم ایران، در روز جهانی محیط زیست و در جمع کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست و نهادهای مدنی، سخنان مهمی در حوزه ی محیط زیست و دین بیان کردند، ایشان در خصوص مسائل زیست محیطی به نقش آموزش و پرورش در امر فرهنگسازی و اهمیت جایگاه مردم و تشکلهای مردم نهاد اشاره کردند، اما در حوزه ی دین عملاً نقش دولت را تنها به اندازه ی پشتیبان تنزل دادند و این مسئله در ادامه ی سخنان اخیر ایشان که گفته بودند مردم را نمی توان به زور بهشتی کرد جای تأمل دارد، قبل از ورود به بحث، برخی از جملات جناب روحانی را که عیناً از سایت ایرنا برداشت نموده ام تقدیم می کنم:

- دین را نباید دست دولت دهیم، دین دست علما، حوزه ها، مراجع، صاحبنظران، فرهیختگان و دلسوزان است. آنها باید بیایند تبلیغ دین را انجام دهند و دولت هم باید حمایت کند.

- دولت در هیچ یک از مسایل مهم اجتماعی خودش نمی تواند مسایل را حل کند چه اقتصاد، چه محیط زیست و چه دین ِ مردم باشد.

- دولت می تواند تسهیلات لازم را فراهم و حمایت کند؛ کار ، کار مردم است؛ همه اینها کار مردم است.

- دولت دینی، خیلی دولت خوبی است ولی دین دولتی را نمی دانم. باید بحث کنیم.

- دین را نباید به دست دولت بدهیم. دین دست کارشناسان خودشان است. دین دست علما، حوزه ها، مراجع، صاحب نظران، فرهیختگان و دلسوزان است و آنها باید دین را تبلیغ کنند و دولت باید حمایت و کمک کند.

- تنها با تصمیم دولت یک فیلم خوب ساخته نمی شود. باید هنرمند به میدان آید و دولت از او حمایت کند؛ پس با جوشش هنر از ذوق هنرمند است که یک فیلم خوب ساخته می شود.

- زمانی که بهداشت آمد مردم فکر می کردند، تشریفات است؛ آن زمان می خواستیم در خزانه ها، دوش آب بیاوریم چه بساطی به پا شده بود؛ عده ای می گفتند نصف دین از بین می رود اگر لوله کشی شود و دوش بیاید.

- دو حادثه در قم دیدیم که خیلی مهم است یکی مربوط به حمام ها بود و یکی وقتی می خواستند ساعت را عوض کنند، ساعت تابستانی و زمستانی.

اولین قدم برای حل مشکلات محیط زیستی فرهنگ است، باید از دبستان برای فرهنگ سازی جوانانمان کار کنیم.

آموزش و پرورش در باره فرهنگ سازی وظیفه سنگینی دارد؛ همه باید زندگی با زیست سالم را بیاموزند.

- باید با عمومی کردن مساله محیط زیست توجه و آموزش دادن مردم در این زمینه فرهنگ سازی کرد.

- باید مردم را از نوجوانی و جوانی آموزش دهیم چرا که مشارکت عمومی و حضور مردم در صحنه بسیار مهم است.

- بعضی واقعا بیکارند، کار ندارند، شغل ندارند، دچار توهمات هستند. مداوم غصه دین و آخرت مردم را می خورند، نه دین را می دانند چیست و نه می دانند آخرت چیست اما همیشه غصه می خورند.

در جملات بالا یک تناقض آشکار وجود دارد، ایشان در جایی می گویند: “دولت در هیچ یک از مسایل مهم اجتماعی خودش نمی تواند مسایل را حل کند چه اقتصاد، چه محیط زیست و چه دین ِ مردم” و در جایی دیگر از نقش حیاتی آموزش و پرورش برای حل مشکلات زیست محیطی و فرهنگسازی سخن می گویند و این یعنی شخص رئیس جمهور نیز قبول دارد که دولت در مسائل فرهنگی با بازوانی مانند آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت فرهنگ و ارشاد نقش حساس و مهمی ایفا می کند و همانطوری که شخص روحانی نقش پررنگی برای آموزش و پرورش و در واقع دولت در ارتقای سطح فرهنگ مردم در حفظ محیط زیست قائل است، از ایشان و دولت توقع می رود همین حساسیت را در خصوص فرهنگ دینی مردم نیز داشته باشد، از دولت توقع می رود همانطوری که وظیفه شناسانه نسبت به بهشت و جهنم محیط زیست و دنیای مردم حساسیت دارد، نسبت به ایجاد بستری مناسب برای رستگار شدن مردم نیز حساسیت داشته باشد.

حقیر ضمن این که به جایگاه حوزه و روحانیت به عنوان پایگاهی برای نشر و توسعه ی فرهنگ دینی اذعان دارم و بخش زیادی از مشکلات مبتلا به جامعه در این خصوص را محصول این مراکز می دانم، لیکن این مسئله که جناب روحانی، جایگاه دولت را از حفظ دین مردم مبرا می داند را نیز از جهات مختلفی محل اشکال می دانم که مختصراً به آنها می پردازم:

۱- مسیر این انقلاب را نمی توان از آرمان هاییش منفک کرد که اگر کسی چنین اقدامی را دنبال کند عملاً در مسیر انحراف و استحاله ی نرم انقلاب گام برداشته است، چرا که به پا داشتن اسلام در تک تک شعارها و وصیت نامه های شهدا و امام شان موج می زند. اصولاً اگر این مردم دردی جز درد دین داشتند چرا باید راه قیام حسینی را زیر پرچم خمینی علیه مستکبران عالم برمی گزیدند و اینگونه با جنگ و شهادت و سختی دست و پنجه نرم می کردند؟! این که دولتی که وارث راه امام و شهداست در به پا داشتن دین در جامعه برای خود مسئولیتی قائل نباشد نمی تواند در ادامه ی تحقق آرمانهای امام، اسلام و انقلاب باشد.

۲- نگاهی به کارنامه ی پیامبران و امامان نشان می دهد که ایشان همواره به دنبال فرصتی بودند تا حکومتی را بنا نهند که با آن حکومت دین و دنیای مردم را آباد نمایند. پیامبر اکرم اینقدر برای هدایت و دین مردم غصه می خورد که خداوند او را دعوت به آرامش نمود، حضرت علی علیه السلام با شلاق به میز بازاریان کوفه می نواخت که ایشان را از مبادلات ربوی و غیرشرعی بازدارد، حال سوال جدی این است که با توجه به اظهارات جناب روحانی، آیا حضرت پیامبر صلوات الله و حضر امیرالمومنین علیه السلام از فرطِ بیکاری غصه ی آخرت مردم را می خوردند؟! و آیا مقام معظم رهبری و مراجعی که همگی برای مسائل فرهنگی کشور احساس نگرانی کردند از بیکاری نگرانند؟!

۳- آیا بعد از توهین و برچسب زنی به منتقدان سیاست های خارجی دولت، هم اکنون وقت توهین به منتقدان فرهنگی دولت است تا انتقادات و نگرانی ها را از بیکاری معرفی کنیم؟! اصلاً درد آخرت داشتن مردم هیچ، آیا این گونه برخورد کردن با انتقاد و منتقد می تواند حتی همین دنیای مردم را آباد کند؟!

۴- آیا جز این است که هر مسئله ای را باید از طریق متخصصان آن حل نمود؟! آیا منظور جناب روحانی از فرهنگسازی توسط آموزش و پرورش این نیست که نظام آموزشی ما از تجارب و تخصص کارشناسان محیط زیست در این خصوص استاده کند؟! خب چرا نگاه دولت در خصوص مسئله ی دین، واگذاری به علما و حوزه هاست؟! چرا استفاده از ظرفیت کارشناسی و تخصصی از حوزه و روحانیت را در دستور کار دولت و بخشهای فرهنگی آن قرار نمی دهد؟!

۵- همین چند روز پیش بود که مقام معظم رهبری فرمودند “هرکار فرهنگی مطلوب ما نیست و آن کار فرهنگی مطلوب ماست که اسلامی و انقلابی باشد؟!” آیا این نگاه جناب روحانی در خصوص هنر ارزشی و غیرارزشی و پاپس کشیدن از تبلیغ و فرهنگسازی در حوزه دین می تواند با نظرات رهبری در یک مسیر باشد؟! آیا جناب روحانی احساس نمی کند که به عنوان مجری چشم اندازهای رهبری باید کمی بیشتر به بیانات رهبری گوش کند و بعد صحبت نماید؟!

۶- بحث دیگری که وجود دارد این است که اگر دولت به دین مردم کاری نداشته باشد و تنها به دنبال دنیای مردم حرکت کند چه تفاوتی با دولتهای غیراسلامی خواهد داشت؟! اگر دولتی عملاً دین مردم را از دستور کار خود خارج نماید چگونه می تواند نظام اقتصادی و بانکی سالم، مدارس و دانشگاه های اسلامی، آثار هنری ارزشی و …. را پایه گذاری و اداره نماید؟! دولت باید توجه کند که اساساً نمی توان دین و دنیای مردم را از هم جدا کند و طوری کشور را اداره کند که نوعی سکولاریزم جدید بنا گردد.

۷- اگر جناب روحانی و دولت ایشان نسبت به اصلاح برخی مسائل فرهنگی احساس عجز و ناتوانی می کنند، دلیل نمی شود که خودشان را به صورت کامل کنار بکشند و حتی بستری را برای تقویت فرهنگ های ضد دینی بنا بگذارند، از یک سو دولت اصرار دارد به دین مردم کاری نداشته باشد و از سوی دیگر اصرار دارد که مردم را به دامان ماهواره و برخی رسانه های ضد دینی بیندازد و این ها به لحاظ فرهنگی نه تنها به معنی درجا زدن نیست، بلکه یقیناً به معنی انحطاط خواهد بود. دولتی که در حفظ دین مردم هیچ کاری را نمی تواند انجام دهد با چه مجوزی در پی آن است که حضور ماهواره را در خانه ها مشروعیت ببخشد؟! ویا نکند ماهواره قرار است دنیای مردم را آباد کند؟!

۸- دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولتی که متعهد شده است تا اسلام و قوانین اسلامی را در جامعه اجرا نماید، آیا می تواند نسبت به فرهنگسازی در این خصوص بی تفاوت بماند؟! آیا دولت می تواند قوانین اسلامی را در بین مردم اجرا نماید ولی به فرهنگسازی دینی اهمیت ندهد؟! آیا در این صورت حق مردم تضییع نمی شود؟! و آیا اصولاً می توان قوانین دینی و اسلامی را در جامعه اجرا نمود؟!

۹- در سخنان بالا جناب روحانی از این که گرفتار دین دولتی بشود نگران است و شاید همین نگرانی است که موجب گردیده تا ایشان ورود دولت را به بحث دین مردم منکر گردد و حال این که همانطوری که ایشان گفتند باید دولت دینی گردد و دولت دینی نمی شود مگر این که خود دولت پایبند به مسائل دینی و مذهبی اعم از شکلی و محتوایی باشد و البته در سیاستگذاری ها از نظر بزرگان دینی و در رأس همه مقام معظم رهبری تبعیت نماید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۰
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۴ ب.ظ

مسئله این است، جشن انتخاباتی یا دعوت به وحدت؟

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیروز جناب نوبخت اعلام کرد که عزم دولت برای برگزاری جشن سراسری به مناسبت سالروز انتخاب جناب روحانی کاملاً جدی است و اصرار بر این مسئله از جهات مختلفی مانند دامن زدن به ایجاد فضای انتخاباتی، میزان آرای ایشان نسبت به کل آرا، تناقض با شعار همزمان دولت در خصوص آرامش و وحدت، شرایط اقتصادی کشور با توجه به فراخوان همگانی برای انصراف از یارانه و تقارن این روز با اعیاد شعبانیه و … قابل توجه است که مختصراً به آن خواهم پرداخت:

مگر نه این که جناب روحانی مانند سایر رؤسای جمهور در اولین مصاحبه پس از انتخاباتش گفت رقابت ها تمام شده است و الان او رئیس جمهور همه ی مردم است؟! خب اگر چنین است که هست، پس جشن پیروزی در سالگرد انتخابِ یک رئیس جمهور چه معنایی جز دامن زدن به اختلافات دارد؟! آیا در حالی که حتی جشن پیروزی برنده ی قبلی انتخابات از سوی دوستان صمیمی همین دولت تحمل نگردید، می توان بدعت جدیدی به نام جشن سالگرد پیروزی یک نامزد را منطقی دانست؟! به راستی قصد دولت از این عمل چیست؟! آیا هدف دولت همان طور که جناب نوبخت می گوید به راستی تزریق شادمانی و روحیه ی نشاط به مردم است؟! اگر چنین است چرا باید مناسبتی را که بیش از 49 درصد از مردم بابت آن خوشحال نشدند را به عنوان روز جشن و شادمانی در نظر گرفت؟! آیا چنین جشنی می تواند یک جشن ملی و وحدت آفرین لقب گیرد؟! و اگر دلیل جشن، مشارکت پرشور مردم درانتخابات است که ما از انتخابات 24 خرداد پرشورتر هم داشتیم، چرا آنها را به عنوان نماد حضور مردم جشن نمی گیرند؟! و اگر ملاک رأی آوردن شخص جناب روحانی است، چرا هزینه های جشن را شخص آقای روحانی یا حامیان فردی و حزبی ایشان تقبل نمی کنند؟! و اگر هم این جشن تنها بهانه ای برای شادی است چرا از اعیاد بزرگ شعبانیه که مقارن با تاریخ مدنظر دولت است استفاده نمی شود؟! به راستی ایجاد بدعت هایی از قبیل پیامک نوروزی به همه ی ایرانیان (به غیر از تبریک تلویزیونی)، جشن زنانه در کاخ ریاست جمهوری و جشن سالگرد پیروزی یک نامزد با توجه به هزینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که دارند قابل قبول است؟! آیا دولت گمان نمی کند که این بدعت می تواند در خصوص سالگرد سایر انتخابات های مختلف تکرار و موجب تضییع بیت المال در مصارف انتخاباتی و افزایش تنش های سیاسی و اجتماعی گردد؟!

به نظر می رسد دولت علی رغم جهت گیری نسبتاً مناسبی که در زمینه ی هدایت اقتصادی دارد، در مباحث فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فاقد جهت گیری منسجم، اصولی و وحدت آفرین است که البته بخش زیادی از این مسئله به مشاوران و مسئولان دیکتاتور منش دولت اعم از هاشمی، نوبخت، آشنا، ترکان، سریع القلم و… بازمی گردد که دو خط سیاسی موازی اقتدارگرایی و انتقادستیزی را توأمان دنبال می کنند که مسلماً برایند این دو خط، در نهایت به مهجوریت دولت و ناامیدی بیشتر مردم از تدبیر دولت منجر خواهد شد؛ البته امیدوار بودیم دولت بعد از اشتباهی که در خصوص سبد کالا و فراخوان بابت انصراف از یارانه ها انجام داد، مجدداً به رفتارهای اشتباهی که موجب ریزش محبوبیتش می شود تن ندهد، اما گویا برخی در خود دولت آب به آسیاب رقبا می ریزند، رقبایی که به ظاهر دوستند و شعار اعتدال می دهند و حال این که همین ها، روزی شعار عبور از روحانی را سرخواهند داد، همانطوری که شعار عبور از خاتمی سرداده شد.

نتیجه: به نظر می رسد که دولت در شرایطی که به واسطه ی عدم تحقق پیش بینی هایش در پایان دادن به تحریم ها با جدیت در مذاکره، قصد دارد بعد از بکار بستن انواع اقدامات ضدانتقادی اعم از توهین (بی سواد، لبوفروش، راننده تاکسی، بی شناسنامه و …) و تهدید (با شکایت و پیگیری قضایی و تعطیلی نشریات و سایت ها و …) و تهمت (به انتفاع از تحریم ها و رانتخواری و …)، با بدعتی به نام بزرگداشت سالروز انتخاب جناب روحانی و حنجره پاره کردن برای احیای پیام به نتیجه نرسیده 24 خرداد، به ترفندی دیگر در جهت کوفتن به دهان منتقدان و اصرار بر نگاه به بیرون برای حل مشکلات متوسل گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۴
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۲۲ ق.ظ

دمی در سنگر حریف

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این که مقام محترم ریاست جمهوری در روز ملی فن آوری اطلاعات بر لزوم بهره گیری از سخت افزارها و نرم افزارهای ایرانی تأکید کردند قابل تقدیر بود، اما این که در عمل، تریبون را محلی برای ترویج و تبلیغ شبکه های ماهواره ای و شبکه های مجازی قرار دادند، عجیب بود. در کشوری که این همه شبکه های مجازی از شهری تا استانی و ملی ساخته شده است و برخی از آنها به خوبی عضوگیری کرده و در حال فعالیت هستند، چرا جناب رئیس جمهور و برخی وزرای ایشان مدام از شبکه های مجازی خارجی حمایت می کنند و ایشان را مورد مرحمت قرار داده و رسماً در این شبکه ها عضو می شوند؟! به راستی آیا شبکه های مجازی وطنی نیز نباید در کنار نرم افزارها و سخت افزارهای ملی مورد حمایت باشند؟! آیا توصیه به استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای داخلی با توصیه به استفاده از شبکه های مجازی و ماهواره ای خارجی قابل جمعند؟!

و اما بحث ماهواره، اصلاً فرض که روزی شبکه های ماهواره ای خارجی بدون آنتن و بشقاب برای همه ی تلویزیون ها قابل دریافت باشند، آیا این مسئله دلیل می شود تا از همینک استفاده از این شبکه ها را مشروعیت ببخشیم و قانونی نماییم و همگان را به استفاده از آن ترغیب کنیم؟! آیا قیاس ویدئویی که فیلم دلخواه مان را در آن می گذاشتیم با هزاران شبکه ی غیرقابل کنترل (به خصوص برای فرزندانی که معمولاً از والدین شان اطلاعات فنی بیشتری دارند) قابل قیاس است؟! مگر نه این که تهاجم فرهنگی غرب بر بستر همین ماهواره و اینترنت و شبکه های ماهواره ای رخ می دهد، پس چرا باید به جای این که به تقویت رسانه ملی و شبکه های مجازی داخلی و اینترانت بپردازیم، باید رسانه ملی را با سنگین ترین فشارهای اقتصادی مواجه کنیم و شبکه های مجازی داخلی را مهجور و مظلوم نماییم؟!

اصلاً شاید از لحاظ تکنیکی، روزی برسد که شبکه های ماهواره ای سهل الوصول گردند، اما آیا این سهل الوصول گشتن می تواند توجیهی برای مشروعیت بخشی به آن باشد؟! اصلاً چرا جای دور برویم؟! تمام آنچه که رئیس جمهور در مورد ماهواره و شبکه های مجازی خارجی گفت را با منطقی که ایشان گفتند می توانیم در مورد مواد مخدری که هم اکنون در بسیاری از سوپرمارکت ها در دسترس همه قرار دارد نیز بگوییم! چرا که این مواد که هم، قابل ریشه کنی نبوده اند و هیچ دولتی هم در خصوص آنها موفق نبوده است! و به قول کارشناسان به راحتی و در مدت کمتر از 5 دقیقه در اکثر نقاط کشور قابل ابتیاعند!، پس بیاییم از مبارزه ی بی فایده دست برداریم و واقعیت را قبول کنیم و خرید و فروش  آن را آزاد کنیم!

بحث دیگری که گویا مغفول مانده، مسائل امنیتی است، آیا شبکه های ماهواره ای و شبکه های مجازی خارجی مدام در برنامه های ضدامنیتی دشمنان ایران نقش ایفا نمی کنند؟! آیا ماهیت جاسوسی ایشان بارها از سوی مسئولان همین شبکه های مجازی و یا ماهیت فتنه انگیزی ایشان در ایامی مثل ایام فتنه به خوبی مشخص نگردید؟! آیا دولتی که بر فضای نقد های داخلی اینچنین فضای امنیتی حاکم کرده است، می تواند ترویج استفاده از شبکه های ضدامنیتی را با هیچ نگاه امنیتی ترویج بنماید؟! مگر همین کشورهای غربی اجازه ی پخش برنامه های ماهواره ای ما را در کشورهای خودشان می دهند؟! آیا غرب همین شبکه ی press tv   و امثالهم را تحمل کرد؟!

به راستی چرا در حالی که آمریکا و غرب علناً برای دشمنی با ایران بودجه تصویب می کنند و بخش زیادی از بودجه ها را بی محابا و به صورت شفاف در همین رسانه ها و شبکه ها صرف می کنند، ما نه تنها اقدام تلافی جویانه و خنثی کننده ای نمی کنیم، حتی به این اقدامات مشروعیت می بخشیم؟! چگونه یادمان برود که در ایام فتنه 88 شبکه ی توئتر که باید برای پاره ای اصلاحات مدتی از دسترس خارج می شد، به دستور مقامات امنیتی آمریکا و جهت هدایت فتنه در ایران، دایر باقی ماند؟! و یا این که نمی توانیم اینقدر ساده باشیم که از خود نپرسیم چرا در حالی که بسیاری از امکانات فنی گوگل و یا سایر سرویس دهنده های اینترنتی برای ما تحریم شده است ولی شبکه های مجازی ایشان همچنان فعال است و برای ساخت شبکه های ماهواره ای فارسی زبان (شما بخوانید ضد ایرانی) حتی در اوج مشکلات مالی و تعدیل نیرو، هزینه می کنند.

نتیجه: کاش دولت کاری نکند که همراهی هاشمی با فتنه 88، همراهی او با دولت جناب روحانی و همراهی شبکه های ماهواره ای و مجازی با فتنه 88 این فکر را به ذهن ها متبادر سازد که دولت جناب روحانی، خواسته یا ناخواسته در پی بسترسازی برای فتنه های سیاسی و فرهنگی بعدی است، توقع ما از دولت این است که اولاً حمایت واقعی از تولیدات نرم افزاری و سخت افزاری و شبکه های مجازی ملی و مهمتر از همه رسانه ملی بنماید و ثانیاً مردم را به استفاده از این محصولات فرهنگی ترغیب نماید و خودشان نیز این شبکه ها را برای فعالیت های مجازی انتخاب کنند و ثالثاً مسائل امنیتی داخلی و خارجی را به صورت یکپارچه و به دور از افراط و تفریط در نظر بگیرند و رابعاً قبل از این که مواجهه فرهنگی با غرب را کلید بزنند، بسترهای داخلی آن را اینقدر تقویت کرده باشد که فعالان فرهنگی و رسانه ای رمقی برای مقابل داشته باشند.

مطالب مرتبط: 
ابعاد فعالیت دولتی ها در شبکه های مجازی
از وزیر ارتباطات متشکرم چون...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۲
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۴۵ ق.ظ

شعر، شعار، کلید ...

بسم الله الرحمن الرحیم
 

رییس جمهور محترم در اوج سخنرانی خود به مناسبت روز مددکاری جملات مهمی گفتند که بخشی از آنها را تقدیم می کنم و شما اصل سخنرانی را می توانید در سایت ایرنا مشاهده نمایید:

باشعر و شعار، استقلال و عزت درست نمی‌شود ... بافریاد و هوچی‌بازی عظمت کشور چیزی درست نمی‌شود ... نگذاریم عده‌ای دوباره با شعر و شعار راه بزرگی که ملت در خرداد سال گذشته انتخاب کردند را منحرف کنند ... راهی را که باید برگزینیم و هدفی را که باید به آن برسیم در مسیرمان باید حواسمان باشد که حاشیه‌سازان حواسمان را پرت نکرده و مسیرمان را منحرف نکنند ... باید چراغ راهنما درست علامت دهد و نقشه راه پیش روی ما باشد و در دو راهی‌ها و 3 راهی‌ها راه درست را انتخاب کنیم وگرنه راه طولانی‌ای را اشتباه می‌رویم که بازگشت از آن هزینه‌هایی را برای ملت ایجاد می‌کند ... اما در همین کشور عده‌ای به نام آنکه باید در برابر ابرقدرت‌ها بایستیم و مبارزه کنیم جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند ... امسال سال فرهنگ است و البته برخی امسال را خوب شروع نکردند اما هنوز دیر نشده و می‌توانیم آن را درست کنیم ... نمی‌خواهیم کسی نقد نکند و ننویسد که این آزادی حق همه است اما همه به فکر مدد باشیم نه مچ‌گیری و تخریب؛ همه به فکر اصلاح امور باشیم  .  .. امسال سال فرهنگ، ادب و هوشیاری است....

باید اعتراف کنم که قصد داشتم مطلبی در تقدیر از سخنرانی یکشنبه همین هفته رئیس جمهور که در آن روی ایستادگی بر حقوق هسته ای تأکید کرده بودند بنویسم که قبل از این که موفق به این امر شوم به سخنرانی جدید ایشان رسیدم و این مسئله موجب شد تا کارم مشکل شود، چرا که در این دو سخنرانی تناقضی آشکار می بینم که ایجاد یک جمع بندی بین این دو بعید به نظر می رسد:

از یک سو اسرار داشتن بر حقوق هسته ای و از سوی دیگر به دنبال رفع مسالمت آمیز تحریم های ظالمانه بودن، چگونه قابل تحقق است؟! چرا که ظالمی که بابت ظلمش ایستادگی و مقاومت نبیند نه تنها از ظلمش دست برنمی دارد که حتماً بر آن خواهد افزود و این مسئله ای است که در همین توافق 6 ماهه نیز در تشدید تحریم های حقوق بشر وادامه ی تهدیدهای مختلف و توهین های آشکار قابل شاهدیم.

از یک طرف، مدعی ادب و هوشیاری و نقد پذیری بودن و از سوی دیگر منتقدان را جیب بر و غارتگر معرفی کردن به راستی چگونه قابل جمعند؟! و این تناقض آن گاه که دشمن را نیز مودب و باهوش می خوانند به ابرتناقضی تاریخی می رسد.

و اما سخنان اخیر رئیس جمهور از این بابت که شعر و شعار را بی فایده می داند در نوع خود بی نظیر است، چرا که هیچ انقلاب و هیچ ملتی بدون این که آرمان هایش را شعار نماید قادر به حفظ آنها و بقای شان نبوده است و بدون پایبندی به این شعارها، هر انقلابی می تواند دچار انحراف گردد و آنها که می خواهند انقلابی را منحرف کنند ابتدا به سراغ شعارهای آن انقلاب می روند.

تناقض بزرگ دیگری که در این میان وجود دارد این است که آیا بر دست داشتن این شعارها که آکنده از مفاهیم و محتواهایی مانند استقلال خواهی، دشمن شناسی، استکبار ستیزی، هوشیاری، ولایت مداری و خلاصه تولی و تبری هستند، کم اهمیت تر از بر دست داشتن کلید مقوایی و بنفش است؟! به راستی اگر قرار است شعاری را در دست بلند کنیم کدام شان بهتر است؟! آنی که فقط برازنده ی انتخابات است یا آنی که اساسنامه ی انقلاب است؟!

بخش دیگر قابل توجه در سخنان رییس جمهور این است که "باید!!! چراغ راهنما درست علامت دهد و نقشه راه پیش روی ما باشد  و ... گرنه ..." به راستی آیا وظیفه ی راننده این است که برای چراغ راهنما و نقشه ی راه تعیین تکلیف کند و یا این است که از آن تبعیت نماید؟! این که رئیس جمهور از همین اکنون عدم موفقیت های احتمالی را گردن چراغ، نقشه و راه می اندازد خودش بهترین دلیل برای دقت در نحوه ی انتقادات است، اصلاً به نظر حقیر، مجوز رهبری برای نرمش قهرمانانه و حمایت از مذاکره کنندگان (در عین اظهار بدبینی به دشمن)، به همین دلیل صادر شد تا بقیه هم حواسشان باشد و نگذارند به نتیجه نرسیدن احتمالی مذاکره با ظالمانی که تحریم های ظالمانه، کودتای ظالمانه، ترورهای ظالمانه، جنگ ظالمانه و ... را در دستور قرار داده و دارند، به ناهمواری زمین مذاکرات حواله داده شود و البته چراغ راهنما در جایی که مسیر راننده را مختوم به دره ببیند، علامت جاده مسدود است را نشان خواهد داد و این راننده است که باید تبعیت کنند نه این که نزد مسافران 4 ساله اش مظلوم نمایی نماید! و به حرمت شکنی چراغ روی آورد، به قول قدیمی ها:

 آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست

و حرف آخر این که در عین حال که به تأکید بیش از حد به مذاکره به عنوان راه حل اصلی و نهایی مشکلات انتقاد داریم، از عزم دولت برای حل مدبرانه ی مشکلات اقتصادی تقدیر می کنیم و امیدواریم راه مذاکره را طوری ادامه ندهند که دشمن نسبت به این ملت و کشور جسارت نمایند و با سخن و سکوت خود کاری نکنند که دشمن گمان کند مردم در برابر تحریم ها زانو زده است و چشم به دست دشمن دارد و این مهم برآورده نمی شود مگر وقتی که دولت در برابر توهین ها و تهدید ها سکوت نکند و کلید مشکلات را در دست دشمن نپندارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۴۵
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ب.ظ

دلواپسی ما فرزند فرهنگ واژگان شماست

بسم الله الرحمن الرحیم

 

طی 9 ماهی که از سخنرانی های متعدد انتخاباتی و پس از انتخاباتی رئیس جمهور می گذرد، تقریباً هیچ سخنرانی نبوده است که ایشان از اهمیت مذاکره و آشتی با دنیا و دلیل این الزام سخن نرانده باشد که در این گفتمان، برخی نکات خیلی برجسته و مهم به نظر می رسند، مسلماً‌ این مطلب در رد مذاکره و یا توافق ژنو نوشته نمی شود، بلکه تنها در خصوص گفتمان جناب رئیس جمهور در خصوص مذاکره تقدیم می گردد:

فرض جناب رئیس جمهور مشخصاً این است که ما با دنیا قهربودیم و حتی جنگ داشته ایم و اینک ایشان فرشته وار، قصد برقراری صلح و آشتی دارند، اما به راستی این برداشت صحیح است؟! آیا گروه غیرمتعهد ها (با نزدیک به 200 کشور)، که همواره با حمایت قاطع خود برحقوق ایران صحه گذاشتند، جزء دنیا محسوب نمی شوند؟! آیا منظور رئیس جمهور از دنیا، کشورهای معدود استکباری و دارای حق وتو هستند که عاملان تحریم های به قول خودشان ظالمانه نیز هستند؟! آیا دنیا یعنی حکومت های جائر و یا برای ملت ها هم در این دنیای بزرگ باید جایگاهی قائل بود؟! آیا بهتر نیست از عبارت دنیا در خصوص این چند کشورظالم استفاده نشود؟! اصلاً اگر این تحریم ها ظالمانه بوده اند و لابد وضع کنندگان شان ظالم و ماهم مظلوم، پس عبارت آشتی این وسط چه حکمی ایفا می کند؟! یعنی ما به ظلمی که به ما شده است راضی شویم و جلوی بیشترش را بگیریم؟! و یا قرار است حقی که به زور از دست ما گرفته اند را با لبخند از ایشان بازستانیم؟! یا این که می خواهیم این ظلم را به صورت حساب شده و برنامه ریزی شده مشروعیت ببخشیم و سند منگوله دار برایش صادر کنیم؟! آیا این ظلم فقط در بحث هسته ای بوده است که با بحث هسته ای هم حل بشود؟! آیا مکیدن چندده ساله نفت، سرمایه و عزت این کشور در زمان ستمشاهی جزء ظلم به ما تلقی نمی شود؟! آیا به راه انداختن جنگ تحمیلی و حمایت تمام عیار از صدام و به خاک و خون کشیدن جوانان ناز این کشور و تضییع سرمایه های ایران مصداق ظلم نیست؟! آیا این همه حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی که مسئولان و اندیشمندان رده بالای کشور را کشته اند ظلم نیست؟! آیا همین شهید مطهری که همین چندروز پیش جناب روحانی از ایشان تجلیل کردند به دست همین ددمنشان شهید نشد؟! آیا همانطوری که شهادت شهید مطهری را بهانه ای برای هجمه به افراطی ها! (شما بخوانید، استاد مصباح که به قول مقام معظم رهبری، مطهری زمان هستند و البته جناب هاشمی ایشان را دشمن ترین می دارند) قرار می دهند، نباید بهانه ای برای فریادی بر خصم دون خارجی هم باشد؟! آیا حمله به هواپیمای مسافربری و بلوکه کردن سرمایه های ایران و هزاران خصومت دیگر، این ها جزء ظلم ها نبودند؟! آیا برای تک تک این ظلم ها قرار است با آمریکا و غرب بنشینیم تا قبول کنند که با ما آشتی کنند؟! به راستی من نمی توانم بین نشستن هفتگی و بهتر بگویم روزانه بر سرسفره ی شهدا و خانواده های معصوم شان و نشستن پای میز مذاکره و آشتی با قاتلان ایشان یک جمع منطقی برقرار کنم!

گویا جناب روحانی، مشکل ما و این چند کشور صاحب نفوذ را در بحث هسته ای خلاصه می بینند، گویا ایشان تنها عامل و یا عامل اصلی تحریم های ظالمانه را بحث انرژی هسته ای می دانند و حال این که بحث تحریم های ما از بدو شروع انقلاب وجود داشته است و تنها بهانه های آن عوض می شده است و حتی همین الان هم که قرار بوده تحریم هسته ای افزایش نیابد، دوباره بهانه های قدیمی مانند حقوق بشر (شما بخوانید حقوق هم جنسبازان و فتنه گران) و توان موشکی ایران (شما بخوانید توان بازدارندگی و دفاعی) در دستور کار تحریم ها قرار گرفته است. به راستی آیا شخصی که با توجه به حضورش در مدیریت جبهه و جنگ، نه از سرهنگان کم دارد و به واسطه ی تحصیلش در رشته ی حقوق، نه از حقوق دانان،‌ از روند جنگ، ترورها، تحریم ها، تهدیدها، کودتاها و .... متوجه نمی شود که خصومت استکبار جهانی با ایران نه بعد از توان هسته ای که دقیقاً از شب انقلاب شروع شده است؟! آیا جناب رئیس جمهور از زمان شروع دشمنی ها متوجه دلیل دشمنی ها که همان اصل و اساس انقلاب است نمی شود؟! و آیا قرار است سنگر به سنگر استقلال را با توقف پیشرفت هسته ای، امنیت را با کاهش توان موشکی، اخلاق را با به رسمیت شناختن حقوق همجنسبازان، فرهنگ را با تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی و اقتصاد را با نگاه مدام به دست خارجی و آرمان ها را با دست کشیدن از حزب الله و سوریه واگذار کنیم؟! و یا بالاخره قرار است در نقطه ای از درخواست های شان سرباز بزنیم و در همان نقطه دوباره با تحریم های جدید روبه رو شویم؟!

نکته ی برجسته ی دیگری که در سخنان رئیس جمهور بسیار برجسته است، این که ایشان رفع تحریم ها را عامل رفع مشکلات کشور تلقی می کند، عامل رفع مشکلات کالایی، دارویی، خودرویی، هواپیمایی و ....؛ اگر چه ما هم رفع تحریم ها راحت ترین راه برای رفع این مشکلات می دانیم، اما چند سوال حیاتی داریم، آیا در عین وابستگی و اظهار عجز و لابه می توان دل دشمن را به دست آورد که تحریم ها را بردارد؟! آیا دشمن ما در برابر کشورهای ضعیف، جز تکه ای استخوان به بهای دم تکان دادن ابدی، لقمه ای عزتمندانه ای قائل می شود؟! آیا برای پایان دادن تحریم ها می توان او را به تأثیرگذاری تحریم ها و تسلیم پذیری مان امید داد؟! آیا نباید برای خسته کردن دشمن از تحریم ها، هزینه ی تحریم ها بالا برد؟! آیا نباید برای کاهش هزینه ی تحریم ها توان داخلی خود را تقویت کرد؟! و آیا نباید برای کاهش هزینه ی تحریم ها در بخش نفت و واردات، به اقتصاد شفاف و غیرنفتی مبتنی بر مالیات و تولید گام نهاد؟! اصولاً آیا این که مدام مسئولان ما فریاد می زنند و با صدای بلند سعی می کنند تحریم ها را موفق و عامل بدبختی و بیچارگی ما معرفی کنند، می تواند گزینه ای برای مذاکرات برد-برد بگذارد؟!

ایراد دیگری که در گفتمان رییس جمهور نگران کننده است،‌ برچسب زنی ایشان است،‌ این که منتقدان بی سواد، بی ارزش، افراطی، متحجر، بی اطلاع از مسائل جهان و منطقه و بی شناسانامه (البته تا امروز) تعریف می شوند، این که منتقد، فرصت طلب و منتفع از تحریم ها نمایش داده می شود، این که منتقدان از مشکلات درمانی و دارویی مردم اطلاع ندارند و خیلی حرف های دیگر آیا صحیحند؟! و حال این که اولاً بسیاری از منتقدان از سطح سواد بالای دانشگاهی برخوردارند و هم به لحاظ سلامت اقتصادی نه کرسنتی در پرونده دارند و نه استات اویلی و نه اختلاسی و رانتی، و این که این منتقدان نه تنها بی دارویی را درک کرده اند، بلکه فرزند و شوهر و دوست و همرزمشان را تقدیم کرده اند و از دادن جان خود و فرزندانشان هم دریغ ندارند، اصلاً فرض کنیم تمام این برچسب ها فیت تن منتقدان، پس این منتقدان باسواد، شناسنامه دار، مطلع از اوضاع جهان و منطقه، سالم، ضدتحریم و .... چرا از توافقات دولت دفاع می کنند؟! چرا ایشان دعوت رئیس دولت را لبیک نمی گویند؟!‌ و یا شاید هم بنا به تصور دولت، ساکتان مدافع و راضیند و به همین دلیل تمایل دارند منتقدان هم ساکت شوند تا راضی به نظرآیند؟! اصلاً به نظر من ساکتان هم نگرانند، از یک طرف تحریک به سخن راندن شان می کنند و از یک طرف آنها که سخن گفته اند را مورد هتک حرمت قرار می دهند و این یعنی دولت تنها یک گزینه برای ساکتان قائل است و آن هم دفاع از دولت است.

مسئله ی دیگری که در سخنان رئیس جمهور در خصوص مذاکره وجود دارد، عدم تعیین خطوط قرمز و حساسیت های ایران است، ایشان در عین حال که همواره و در هرجا فریاد می زند که ما اهل مذاکره ایم و می خواهیم مذاکره کنیم ولی در عین حال روی خطوط قرمز تأکیدی ندارند، ایشان می توانند به راحتی برای رفع نگرانی های مردم لااقل روی عزت، کرامت، شرف، استقلال و حیثیت ما تأکید نمایند و لااقل در برابر خط و نشان کشیدن دشمنان، جمله ای یا حتی کلمه ای عزت مندانه و جسورانه بگویند و لااقل در برابر تحقیرهایی که به مردم ما می شود، مسئولانه دوباره به ایشان عزت را بازگردانند، به راستی آیا این اعتدال است که مسئولان ما در برابر دشمنان قسم خورده خارجی آغوش آشتی دارند و دربرابر منتقدان قانونی و انقلابی کشور اخم و خط و نشان؟! و هرروز خط قرمز انتقاد را تنگتر و تنگتر نمایند؟ آیا این رفتار مسئولان باعث نمی شود تا هر انسان دلسوزی و غیرتمندی نگران این مسئله بشود که دولت از شناخت دوست و دشمن عاجز شده است؟! آیا پاسخ دلسوزی های منتقدان داخلی را باید شخص رئیس جمهور با مشت آهنین بدهد و پاسخ خصومت های دشمنان خارجی را سرکار خانم افخم با دعوت و خواهش؟! به نظرمی رسد اهتمام دولت بیش از مذاکره و رسیدن نتیجه با دشمنان خارجی به سرکوب منتقدان داخلی متمرکز شده است!، آیا این مسئله نگران کننده نیست؟! آیا نباید دلواپس شد؟! 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۷
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۳۹ ب.ظ

تحلیل شکلی و محتوایی از مصاحبه تلویزیونی رئیس جمهور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیشب مورخ 9/2/93 جناب آقای روحانی، رییس جمهور محترم، طی مصاحبه ای با صداوسیما گزارش کوتاهی از عملکرد چندماهه دولت ارائه داد و در کنار آن از برنامه های آتی دولت سخن گفت که حقیر نیز به همین مناسبت در مطلب کوتاهی به بررسی شکلی و محتوایی مصاحبه دیشب رییس جمهور خواهم پرداخت:

به لحاظ شکلی:

1- اولین مسئله ای که در مصاحبه ی دیشب به چشم می آمد رعایت ننمودن اخلاق و ادب مصاحبه در یکی از مجریان تلویزیون بود، ایشان به کرات بین سخنان رئیس جمهور پرید و به دفعات از ریس جمهور خواست به مطالبش ادامه ندهد تا در حین سؤالات به آنها پرداخته شود که این مسئله همانطوری که قبلاً از کم تحملی دولت دیده بودیم، خیلی سریع مورد اعتراض رئیس جمهور واقع شد تا مجری محترم به میان حرف رئیس جمهور نپرد.

2- مسئله ی دیگری که مشهود بود عدم هرگونه ارتباط مجریان با کارگردان و عوامل پشت صحنه بود و حتی برای تذکر در مورد صاف کردن لباس، دست اندرکاران پشت صحنه باید با ادا و اطوار، مسئله را به مجریان منتقل می کردند که در یکی از صحنه ها یکی از این عوامل در همین حین در قاب تصویر مشاهده شد، این مسئله در کنار عدم هماهنگی مجریان در خصوص سؤالات، همچنان گواهی بر ارتباط نامناسب بین دولتی ها و سیمایی ها و احتمالاً عاملی بر تشدید این کدورت ها خواهد بود.

3-بحث دیگری که جلب توجه می کرد وجود تصویر مقام معظم رهبری و امام خمینی در قاب تصویر بود که عدم توجه به این مسئله در چند برنامه قبلی رییس جمهور (مانند مصاحبه ی نوروزی یا برخی دیدارهای خارجی در دفتر رئیس جمهوری) موجب دلخوری ها و انتقاداتی به ایشان شده بود که گویا مورد توجه قرار گرفت.

به لحاظ محتوایی:

 1- مشخص است که سیاست های دولت به خصوص در زمینه ی کنترل بازار پول و ارز، به صورت علمی و حساب شده در جریان است و علائم مثبتِ آن طی 8 ماه گذشته به خوبی توانسته است نرخ تورم روبه رشد را (به ادعای رئیس محترم جمهور) به میزان 24 درصد کاهش دهد که این مسئله به تدریج می تواند اعتماد مردم را به فضای مثبت اقتصادی و البته اعتماد به برنامه های دولت جلب نماید. مسئله ای که تاکنون موجب گردیده است تا نقدینگی های مازاد از بازارهای مخرب به سمت بانک ها جریان یابد و این مسئله با کاهش تورم، در نهایت منجر به کاهش نرخ سودبانکی نیز (در میان مدت) خواهد شد.

2- اقدام دولت در خصوص ثبت نام یارانه بگیران و حجم تبلیغاتی که در این خصوص انجام شد، اگر چه به لحاظ عدم تحقق پیش بینی دولت نشان از اشتباهات محاسباتی دارد، اما از این لحاظ که دولت به دنبال اصلاح فاز اول هدفمندی و ادامه ی آن به شیوه ی منطقی است قابل تقدیر است، این درک صحیح دولت که ادامه ی شیوه ی موجود میسر نبود و باید گام دوم را برداشت، عملاً تنها تصمیم صحیحی بود که دولت در این خصوص می توانست بگیرد.

3 - یکی دیگر از نقاط بارز مصاحبه ی دیشب این بود که بعد از گذشت چند ماه از شروع به کار دولت یازدهم و در حالی که در مصاحبه ی 100 روزه اش بیش از هرچیزی به میراث خود از دولت های نهم و دهم پرداخته بود، دیگر آن رویه تکرار نشد.

4- یکی از مواردی که چند بار به چالش بین آقای عبدالرشیدی (مجری) و جناب روحانی بدل شد، بحث دلیل اصلی ورود به فاز 2 هدفمندی بود که جناب روحانی اصرار داشتند در کنار بحث درآمدی، مباحث زیست محیطی، میزان مصرف انرژی و پیشرفت تکنولوژیکی در تولید انرژی نیز مد نظر بوده است و مجری اصرار داشت آقای روحانی اقرار کند که عامل اصلی همان بحث درآمدی بوده است، لیکن جناب روحانی اصرار داشت به این اقرار تن ندهد.  

  5- این مسئله که جناب آقای روحانی به مذاکرات خوشبین هستند، از این لحاظ که موجب جدیت در مذاکرات می شود تا حدودی قابل پذیرش است، اما اگر دولت در این مذاکرات اشتباهات اساسی در درک واقعیات داشته باشد، عملاً این خوشبینی می تواند به مردابی گردان تبدیل گردد، این که جناب روحانی اصرار دارد هم اکنون دنیا با ما بهتر شده است و ما با دنیا تعامل بهتری داریم تاحدودی ما را در خصوص معنی دنیا در ذهن رئیس جمهور نگران می کند. به راستی آیا دنیا یعنی همان چند قدرت استکباری که به قول رئیس جمهور ما را ظالمانه تحریم کرده اند و تمام جنگ طلبها و تروریست های دنیا سردرآخور ایشان دارند؟! آیا دنیا یعنی حکومت ها؟! آیا مردمی که چشم شان به مقاومت جانانه مردم ایران در برابر ظالمان است جزء دنیا محسوب نمی شوند؟!

6- بحث دیگری که جناب رئیس جمهور روی آن تأکید داشتند، آشتی داخلی بود، که این واژه درک کاملاً اشتباه و نابجای دولتمردان را در خصوص فتنه و فتنه گران نشان می دهد، چرا که واژه ی آشتی را در جایی که موضع دوطرف در دعوا در یک سطح باشد می توان به کار برد و این که مقامات امنیتی با تجربه و حقوقدان ما هنوز متوجه نیستند که فتنه یک دعوای ساده و ناشی از سوءبرداشت نبود جای تعجب دارد! چرا که سردمداران آن، به قصد براندازی با دشمن کشور متحد شدند و دربرابر آرمان های انقلاب، منافع ملی و قانون کشور قدعلم کردند، به راستی دولتی که با منتقدین رسانه ای خود سرقهر و دعوا دارد و هر روز با توهین، تهدید و شرط گذاری ایشان را از صحنه به در می کند، چگونه توقع دارد نظام نسبت به براندازان و فتنه گران، موضعش را تا حد آشتی تنزل دهد؟! آیا بهتر نیست حال که نظام در برابر فتنه گران با بزرگواری برخورد کرده است و فرصتی برای اعتراف به اشتباهات داده است، دولت ایشان را به توبه تشویق نماید؟!

7- بحث دیگری که مطرح شد بحث 5 مرحله حمایت های کالایی از طبقات ضعیف بود که اصطلاحاً به بسته های امنیتی غذایی نام گذاری گردیده است و شرط آن ثبت نام در بهزیستی یا کمیته ی امداد است که این مسئله موجب حذف بسیاری از طبقاتی خواهد شد که در عین سخت، صورتشان را با سیلی سرخ نگه می دارند و البته دولت و مجلس تا مدام که به شفاف سازی و ایجاد شبکه های اطلاعاتی منسجم از مردم و شرکت ها راضی نشوند، عملاً راه مناسب و جایگزین دیگری نخواهد داشت، چرا که در هر صورت یا باید مثل یارانه نقدی به همه سبد یارانه کالایی بدهد و یا باید به همین اطلاعات متمرکزی که در بهزیستی و کمیته امداد وجود دارد رجوع کند که در هر صورت این شیوه ها که در حین حمایت و کمک، کرامت افراد را با اصطلاحاتی مانند نیازمند و محتاج خدشه دار می کند نمی تواند چندان متناسب با شعارهای ریاست محترم جمهور باشد.

8- در بخشی از سخنان رئیس جمهور، ایشان منتقدان دولت را عملاً کسانی دانست که از برداشته شدن تحریم ها ناراضی اند و حال این که این تعبیر جز برای معدود رانتخوارانی که اتفاقاً بعضاً از دوستان و حامیان همان دولت هستند، شایسته به نظر نمی رسد و البته ضمن ناشایست دانستن برخی توهین ها که در همین خصوص به دولت وارد می شود، نادیده گرفتن اصل برخی از انتقادات که فنی هم هستند را صحیح نمی دانم ، بلکه دولت باید به صورت فنی به این انتقدات پاسخ گوید، این که مثلاً کدام تحریم و به چه میزان در عمل برداشته شده است؟! یا این که برداشته شدن تحریم ها اگر بدون برداشته شدن تحریم های بانکی و نفتی صورت گرفته باشد چگونه مفید بوده است؟! یا این که طرف مقابل در حالی که ما به تمام تعهدات مان عمل کرده ایم چقدر به تعهداتش عمل کرده است؟! یا این که در ازای برداشتن کدام تحریم دقیقاً چه چیزی را از ما گرفته اند و ارزش این دو آیا تناسبی باهم داشته است یا نه؟! اینها مواردی هستند که اگر به صورت کارشناسی و در فضای آزاد نقد پاسخ گفته شود، بسیاری از منتقدان نیز آرام خواهند شد و البته یک علت این انتقدات، همین فضای هلوکاستی است که دولت در زمینه ی توافقنامه ژنو ایجاد کرده است.

      9- "وقت پاسخ گفتن به شایعه ها نرسیده است"، این صحبت رئیس جمهور در این زمان، بیش از هرچیزی ذهن ها را به سمت انتقادات و برخی اظهارات در خصوص دولت و شخص روحانی هدایت می کند، شاید فیلم "من روحانی هستم" بیشترین مخاطب این جمله ی رئیس جمهور است، فیلمی که بیش از هرچیزی به انعکاس خاطرات شخص روحانی و هاشمی استناد کرده است و البته اظهارات افراد دیگری مانند مسئولان خارجی و داخلی نیز در آن نقل قول گردیده اند؛ البته به نظر می رسد بیش از این ادعای دولت که "هنوز وقت پاسخگویی به شبهات نرسیده است"، دلایل دیگری در این عدم پاسخگویی دخیل باشند که به زعم ما نیز هنوز وقت برشمردن دلایل این عدم پاسخگویی نرسیده است.

در پایان آرزو می کنم دولت بتواند در شناخت راه صحیح و عملی کردن آن موفق باشد و بتواند آن چیزی که به نفع کرامت مردم و عزت ایران اسلامی است را به اجرا بگذارد.

مطالب مرتبط:
مصاحبه ای با سه محور و یک حاشیه
چند مورد در مورد مصاحبه 100 روزه رییس جمهور
ناگفته هایی از مصاحبه دکتر روحانی در گزارش خبری سیما 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۹
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۱۹ ق.ظ

نکاتی پیرامون حذف تصاویر امام و رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم


اخیراً شاهدیم که بعضاً تصویر رهبران انقلاب که معمولاً در سخنرانی ها و مصاحبه های مسئولان دولتی و غیردولتی در کنار ایشان قابل مشاهده بود از قاب تصویر مسئولان دولت یازدهم حذف گردیده است که این مسئله موجب واکنش هایی از طرف برخی انقلابی ها گردیده است که یقیناً من هم از این مسئله احساس خوشایندی ندارم، لیکن عادت کرده ام در نگاه به مسائل فقط به نقاط تاریک و یا روشن آن ها نگاه نکنم و به همین لحاظ این مسئله را با بررسی ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار می دهم:

1- همانطوری که در ابتدا عرض کردم، حذف تصاویر مقام معظم رهبری از قاب تصویر مسئولان دولتی موجب ناخرسندی و نارضایتی همه انقلابی هاست و همه نگرانیم که نکند این حذف تصویر مقدمه ای برای بی توجهی به سیاست ها و خطوط ترسیمی ایشان باشد و البته ما نیز باید بدانیم که صرف درج تصویر امام و رهبری لزوماً به معنی در خط بودن ایشان نیست و نه هرکسی که این تصاویر را بر درودیوار می زند لزوماً انقلابی است و نه هرکسی که این تصاویر را نمی زند لزوماً از خط انقلاب خارج است.

2- این که یک دولت به راحتی اقدام به حذف تصاویر رهبری می کند بهترین دلیل و حجت برای کسانی است که وانمود می کردند درج تصاویر امام و رهبری به مانند حکومت های شاهنشاهی از روی ناچار و به صورت اجباری در مکان های رسمی نصب می گردد، در صورتی که همه دیدند به راحتی این تصاویر در بالاترین رده های حکومتی و در معرض تمام دوربین ها و خبرنگاران جمع آوری گردیده است.

3- در زمانی که برخی رفتارهای دولت در مسائل سیاست خارجی و اداره ی برخی امور داخلی موجب انتقاد مردم گردیده است و بر حجم این انتقادات نیز روزانه افزوده می شود و در حالی که دولت بارها سعی کرده است تا اقدامات خود (مثلاً در بحث توافق ژنو و حتی در بحث یارانه ها) را مورد تأیید و حتی براساس توصیه های رهبری نشان دهد، همین حذف تصاویر رهبری به عنوان یک اشتباه راهبردی وسیله ای است تا دولت نتواند در آینده ی نزدیک مسئولیت اشتباهاتش را در زمینه های خارجی و داخلی با رهبری تقسیم نماید.

4- این که تصاویر امام خمینی و امام خامنه ای از بالای سر دولتمردان و میهمانان ایشان برداشته شده است هیچ جای تعجب ندارد، اصلاً چگونه می توان توقع داشت دولتی که سیاستش براساس لبخند و مذاکره بنا شده است و راه حل تمام مشکلات با دشمنان ریز و درشتش از آمریکا تا جیش العدل را در مذاکره می بیند، نمادهای جهانی مقاومت را بالای سرش بگذارد؟! آیا ممکن است دشمن در پاسخ به لبخند کسی که مدال مقاومت را برسینه چسبانده است حاضر به لبخند شود؟! آن هم از سوی دولتی که حتی نسبت به شعار مردمی و انقلابی "مرگ بر آمریکا" نیز اعلام برائت کرده است!‌ آن هم در برابر دشمنی که حاضر نیست حتی سفیرکشورت به سازمان ملل را به خاطر سابقه انقلابی اش بپذیرد؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۱۹
سیاوش آقاجانی