انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوریه» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مواضع هاشمی

مواضع آقای هاشمی رفسنجانی درباره وقایع ایران و منطقه همواره مورد علاقه ی رسانه ها و مسئولان کشور خودمان و سایر کشورها به خصوص دشمنان انقلاب بوده است، با این تفاوت که این مواضع قبلاً موجبات نگرانی و ناراحتی ایشان را فراهم می نمود ولی طی چندسال اخیر، مواضع جناب هاشمی در خصوص رهبری، انتخابات، رابطه با آمریکا، سوریه، عراق، بیداری اسلامی، هسته ای و … مورد استقبال دشمنان قرار گرفته و با ذوق زدگی نسبت به انعکاس و تفسیر آنها اقدام می نمایند، از آنجا که نمی توان بر گفتارها و رفتارهای افراد مهمی مانند هاشمی رفسنجانی که به صورت مستمر مورد حمایت و تشویق دشمنان قرار می گیرد چشم فروبست و این استمرار را تصادفی دانست، در این مجال مختصراً به برخی از این مواضع اشاره می کنم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۰
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ب.ظ

صدور انقلاب؛ آموزش توربافی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

bc71cc0a0a202fe9cf8edc3be3fa7221به اذعان همه ی کارشناسان برجسته داخلی و خارجی، دلیل اصلی هجمه هایی که در چندساله ی اخیر در پیرامون ایران اعم از لبنان، سوریه، عراق و افغانستان انجام شده است، تضعیف ایران بوده است و این که ایران در تمامی این صحنه ها نسبت به جبهه ی مقابل خود یعنی آمریکا،‌ اسرائیل، غرب، عربستان و برخی کشورهای عربی دیگر پیروز نهایی بوده است، به اذعان اکثر این کارشناسان غیرقابل کتمان است. آنچه که برای دشمنان ایران جای تعجب و یقیناً‌ نگرانی دارد این است که در تمامی این هجمه ها، ایران با کمترین دخالت مستقیم و تنها با دراختیار قرار دادن تجاربی مانند بسیج مردمی، پیروز نهایی باشد و این در حالی است که گروه مقابل، با شدیدترین و آشکارترین حمایت های نظامی،‌ تسلیحاتی، مالی و رسانه ای تمام تلاش خود را حتی به قیمت بی آبرویی خویش انجام داده است.

پیروزی دوباره حزب الله لبنان در برابر اسرائیل، موفقیت و محبوبیت بشار اسد در برابر حمله ی مشترکِ جهان کفر و تکفیر، موفقیت گروه های اسلامی و ضدآمریکایی در انتخابات های عراق و افغانستان، همگی از مواردی هستند که هژمونی ایران را به رخ جهانیان می کشاند و چه لقبی برای این قدرتِ نرم، بهتر از واژه ی صدور انقلاب؟! و امروز که جریان تکفیری به همّ و حمایت دوستان اسرائیل، از آمریکا و غرب و وهابیون، لشکری فراهم کرده و در سوریه شکست ها را یکی پس از دیگری متحمل می شود، هدفی دیگر را برای توسعه برگزیده است تا با ادامه ی جنایت های خود در عراق بتواند این کشور اسلامی و شیعی را و نتیجتاً هژومونی ایران را تضعیف نماید، اما آنچه که این گروه از خود به نمایش می گذارد، آنچنان با ددمنشی همراه است که نه تنها موجب ضعف جبهه ی دوستان ایران نمی شود، بلکه در نهایت موجب وحدت شیعه و سنی، مهجوریت جریان تکفیری، کاهش آبرو و اعتبار جهانی دشمنان، تقویت بنیه نظامی کشورهای دوست (به خصوص با الگوبرداری از تجارب ایرانی ها) و بازگشتن شر تکفیری ها به همان هاست که ایشان را شکل دادند و حمایت کردند، ان شاءالله.

آری، انقلاب با تمام مسائلی که در درون خود تجربه می کند، بر منطقه تأثیر گذار است، از یک سو ملت های رنج کشیده و مستضعف می آموزند تا استقلال و عزت شان را در مقاومت و باج ندادن دنبال کنند و از سوی دیگر، دشمنان می آموزند که اگر ملت ها بیدار و متحد باشند، هیچ سلاحی ایشان را به فلاح نخواهد رساند خواه در زمین سوریه باشد یا افغانستان و یا عراق، ملت های مظلوم از ایران نه ماهیگیری، بلکه توربافی را یاد می گیرند، یاد می گیرند که چگونه به قوه ی ملت خوش متکی باشند، از مراجع و بزرگان شان تبعیت کنند و یاد می گیرند که خوشبختی هر ملتی در دستان همان ملت است ولا غیر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۳
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم


امریکا

از یک سو ایران برای مذاکرات ژنو 2 به درخواست آمریکا دعوت نمی شود و از یک سو مقارن با آن، آقایان ظریف و عراقچی دلیل اصلی عدم سرعت در پیشرفت مذاکرات را مباحث حاشیه ای و پیچیده کردن مذاکرات از سوی طرف مقابل می شمارند و جمع این دو با اصلِ حفظ منافع اسرائیل از سوی آمریکا، یک نتیجه را حاصل می کند:

به نظر می رسد آمریکا، ایران را در پشت میز مذاکره ی هسته ای آسیب پذیرتر از سایر صحنه ها یافته است و حتی المقدور تمام مباحث را به همان میز منتقل خواهد کرد. نحوه ی تعامل ایران در این مدت طوری بوده است که طرف مقابل میز تحریم (یا همان هسته ای) را نقطه ضعف ایران برداشت نموده است، مسئله ای که در صورت عدم هوشیاری مسئولان و مذاکره کنندگان ایرانی می تواند نقاط قوت و امتیازات راهبردی ما را به برگ های سوخته تبدیل سازد. آنچه که باعث شده است تا این مسئله از سوی آمریکا در دستور کار قرار گیرد در چند دلیل می تواند تحلیل شود:

1- اصرار مذاکره کنندگان ایرانی به مخفی ماندن محتوای مذاکرات باعث شده است تا عملاً رسانه ها، مردم و حتی نمایندگان مردم قادر به دسترسی به مسائل نباشند و قدرت چانه زنی رسانه ای و پشتوانه ی نظرات مردمی از منافع ملی برداشته شود، پس پستوی مذاکرات هسته ای هم اکنون به زعم آمریکایی ها گوشه ی رینگی برای هیأت مذاکره کننده ی ما مبدل شده است، گوشه ی رینگی که خود مذاکره کنندگان ایرانی هم گویا از حضور در آن ابایی ندارند!

2- ممکن است برخی بگویند مگر در توافق هسته ای یا این 4 ماهه چه اشتباهی رخ داده است؟ که پاسخ ساده است، این که توافق نامه ای منعقد شود تا در طول این مدتِ گذار، به توافق جامع برسیم چیز خوبی است اما متأسفانه آنچه شاهدیم این است که این توافقنامه آنطور که دقیق و شفاف باشد منعقد نشده است و طرف مقابل با گنجاندن  لفظ "تحریم های هسته ای" در متن توافق، عملاً راه افزایش تحریم های با بهانه های دیگر مانند حقوق بشر را بازگذاشته است که اگر جز این بود در برابر تحریمهای خزانه داری دولت آمریکا، مذاکره کنندگان ما روح مذاکرات را از متن آن مجزا نمی دیدند و طوری توافق را می نوشتند که خدشه به روح توافق، خدشه به نص آن نیز تلقی گردد و یا این که گام به گام بودن اجرای توافق در همان توافق باید درج می شد نه این که حالا به ما بگویند اول شما همه ی تعهدات را انجام بدهید تا بعد ما حالا ببینیم... کذا فکذا.

3- اگر چه طرف غربی بر گزینه های متعددِ هرچند پوشالی روی میز اصرار دارد، اما مذاکره کنندگان ما تنها و تنها یک راه، که آنهم توافق است را راه حل مشکلات می دانند، مسئله ای که متأسفانه ماه ها قبل از انتخابات تا حین و پس از آن در گفتمان شخص آقای روحانی و حامیان ایشان وجود داشته است و اکنون حساسیتی بیش از قبل نیز پیدا کرده است، چرا که بحث توافق به منزله ی یک مسئله ی حیثیتی نمود یافته است و دولت عدم تحقق این شعار اصلی را خدشه به اعتبار آرایش تلقی می کند، چرا که این گفتمان در برابر گفتمان مقاومت مبنی بر اتکا به قدرت درونزای کشور، قدعلم کرد و گذشتن از خیر توافق عملاً صحه گذاری به گفتمان مقاومت تلقی می گردد و این مسئله باعث می شود که سایه ی سنگین اصل حفظ حیات توافق، از اصل حفظ عزت و منافع ملی بلند تر گردد.

4- قدرت یافتن سوریه به عنوان محور مقاومت در صورتی که با مانور دیپلماتیک ایران همراه شود منتج به یک جمع هندسی می گردد و تبعاتی به مراتب فراتر از 2 شریک سیاسی را به نمایش می گذارند، این مسئله باعث می شود تا آمریکا در حمایت از کلانترش این دو شریک را در کنار یک میز مذاکره ننشاند و از نمایش قدرت شان ممانعت کرده و جدا جدا هریک را وجه المصالحه دیگری و حفظ منافع اسرائیل قرار دهد و در این میان آن کسی که متضرر می شود کل مقاومت خواهد بود.

ایران سوریه

5- حال که رهبر معظم انقلاب با اعلام اعتماد به مذاکره کنندگان ایرانی ایشان را مورد حمایت قرار داده است تا با امید به فضل خدا و در حالی که امیدواریم (به فرموده ی مقام معظم رهبری) به اذن الهی دچار آسیب نشویم، نسخه ی معجزه گر مذاکره!! آزمایش شود و در این مسئله نیز جز ترسیم خط قرمز دخالتی نمی کنند، به نظر می رسد آمریکا نیز انگل وار سعی می کند از این شرایط کمال سوءاستفاده را بنماید و فضای مبهم داخل ایران را به نفع خود تمام کند که البته گریز از شر مجالست با دشمنی اینچنین خونی، با فضل و اذن خدا میسر است و البته تدابیر مسئولان هم می تواند بخشی از فضل خدا باشند.

نتیجه: به نظر می رسد در شرایط حاضر هیأت مذاکره کننده و دولت باید بیش از پیش بر جزئیات مذاکرات و دقت بر کلمات و اصطلاحات وسواس داشته باشند و با عدم اصرار بر مخفی بودن محتوای مذاکرات، خودشان را از پشتوانه ی مردمی و رسانه ای و نخبگانی در جهت افزایش فشار بر طرف مقابل محروم نکنند و این که گزینه های دیگر روی میز ایران مانند مقاومت و قدرت دفاعی و نظامی را برجسته نمایند و این که آثار عملکردی دولت باید به صورت چشمگیر حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی و تقویت قدرت دفاعی را نشان دهد و دیگر این که اگر طرف مقابل اصرار دارد که از حفره های توافقنامه استفاده کند ما هم باید روی این حفره ها قدرت مانور داشته باشیم. بحث دیگر این که نباید گذاشت برداشتِ زیرکانه طرف مقابل از اقدام گام به گام، موجبِ کشته شدن زمان به ضرر ایران شود، بلکه باید طولانی تر شدن مذاکراتِ مقدماتی به بیش از 6 ماه، اولاً حتی المقدور غیر عملی و ثانیاً حداقل به ضرر هر دوطرف و یا به ضرر هیچکدام تمام شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۰۰:۵۰
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۸ ب.ظ

سخت ترین جنگ علیه اسلام، نرم است

بسم الله الرحمن الرحیم

در میان این همه نقشه های خصمانه اقتصادی و سیاسی برای اسلام و مسلمین، بزرگترین نقشه ی استکبار، از نوع نرم است. آمریکا و انگلیس، در قرن اخیر نسبت به ایجاد و تقویت فرق انحرافی اسلامی تلاش فراوانی کرده اند. دو فرقه وهابیت و بهاییت از بزرگترین و مورد حمایت ترین این فرقه ها هستند که هر دو حدوداً در 2 قرن اخیر ایجاد شدند، به این صورت که وهابیت از تسنن و بهاییت از تشیع استخراج گردیدند و به شدت مورد حمایت استعمار پیر انگلیس قرار گرفته و به سرعت رشد کردند. از مشخصات هر دوی این فرق، ساختار شکنی و پاگذاشتن روی اصول مسلم و مشخص اسلام است به نحوی که به راحتی کشتن مسلمانان و یا ازدواج با محارم و بسیاری از محرمات الهی در آنها مجاز شمرده می شود.

سرعت انشار و نزدیکی این دو فرقه به آمریکا، انگلیس و اسرائیل از مشخصات بارز آنهاست به نحوی که رسانه های رسمی و بودجه های کلانی در خصوص حمایت از این فرق مورد استفاده ایشان قرار می گیرد. وهابیت رسماً در عربستان و کشورهای دیگر عربی ریشه دواند و از همان تفکر، شاخه های خشونت طلبی مانند طالبان به خون ریزی در مسلمانان و آبرو ریزی از سیمای اسلام پرداختند. از سوی دیگر دقتی در پرسنل شبکه های تلویزیونی انگلیس مانند bbc  نشان می دهد که بسیاری از ایشان یا رسماً بهایی هستند و یا رسماً از ایشان حمایت می کنند.

در عصر حاضر هر دو فرقه ی انحرافی بهاییت و وهابیت در حال خدمت رسانی به اسرائیل هستند، به نحوی که دوستان اسرائیل را دوست خود گرفته و دشمنانش را دشمن خود می دانند که البته با توجه به این که اهل تسنن از اهل تشیع بیشترند، تعداد مسلمانانی که خواسته یا ناخواسته به تفکرات وهابیت دچار شده اند به مراتب بیش از کسانی هستند که به فرقه بهاییت گرویده اند، لیکن هر کدام با تمام قوای انسانی، مالی و رسانه ای خود در شیوع اعتقادات و انحرافات خود راسخند.

آمریکا، اسرائیل و انگلیس نه تنها از نیروهای انسانی، پول و خاک کشورهای وهابی و بهایی برای تحقق اهداف ضداسلامی و به خصوص ضدشیعی استفاده می کنند، بلکه از رفتارهای خشن، بی منطق و سوابق تروریستی ایشان کمال استفاده را انجام داده و اسلام را دینی خشن، بی منطق، تروریست پرور و خوددرگیر نمایش می دهند، در واقع استکبار از فرق بهاییت و وهابیت در جهت تضعیف اسلام و تقویت دشمنان اسلام کمک می گیرد و از تنفر و خشونت این فرق علیه اسلام استفاده کرده و اینگونه وانمود می کنند که اختلافات و جنگ هایی که در بلاد اسلامی رخ می دهد جنگ های مذهبی و قومیتی بین مسلمین است نه جنگ هایی که کفار علیه اسلام ترتیب می دهند.

از انحرافات دیگری که در عرصه ی حکومتی اسلامی وارد کرده اند تفکرات سکولار اسلامی است که نمونه اش را در ترکیه شاهدیم و می بینیم که این تفکر انحرافی نیز چگونه برخلاف ظاهرش که خودش را دشمن اسرائیل معرفی می کرد در خدمت اسرائیل و استکبار جهانی حرکت می کند.در کنار فرق وهابیت و بهاییت، برخی تفکرات انحرافی دیگری نیز وجود دارد که استکبار از پتانسیل همان ها نیز استفاده می کند و برایشان رسانه تأسیس می کند و آنها را مورد حمایت قرار می دهد، یکی از این تفکرات انحرافی، تفکرات تفرقه طلبانه افراطی بین اهل تسنن و اهل تشیع است به نحوی که ایشان را قانع می کند تا به مقدسان همدیگر توهین کنند و عملاً وقتی را که باید برای محکوم کردن دشمنان واقعی اسلام صرف کنند را صرف خصومت با یکدیگر کنند و اینقدر دشمن اصلی را فراموش می کنند که اصلاً حواسشان به شناخت انگیزه استکبار در دادن شمشیر رسانه برای تارومار کردن همدیگر بیندیشند.

کسی که از اسلام چیزی نمی داند و یا مسلمان شناسنامه ای است، شناختش از اسلام همان رفتار مسلمانان است و آن ها را نماد اسلام می داند، پس چگونه می تواند در حالی که بخشی از مسلمین سر برخی دیگر را می برند و مثله شان می کنند و اندامشان را می خورند و یا زنا را تحت لوای جهاد نکاح انجام می دهند را می بیند، نسبت به اسلام علاقه پیدا کند؟! اینگونه است که مسلمانان همدیگر را می کشند و تمایل سایرین را به اسلام کم می کنند و چه ضربه ای می تواند بهتر از این به اسلام وارد کرد؟! نقشه ای که استکبار تا اینجا به خوبی از آن استفاده کرده است و اکنون مسلمانان را گرفتار جنگهای نظامی، قومیتی، مذهبی و ... نموده است.

در حال حاضر معرفی اسلام ناب محمدی تنها در سایه علمای واقعی اسلامی میسر است و ای کاش همانطوری که علمای راستین شیعه این خطر را درک کرده و در جهت رفع  آن می کوشند، علمای بیدار اهل تسنن نیز کمر به همت کاهش اختلافات با سایر مسلمانان ببندند و همگی با هم افراطی ها و فرق انحرافی را طرد و رسوا نمایند و نگذارند که تکفیری ها، سکولارها، افراطیون و خشونت طلبان تبر به کمر اسلام بزنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۵۸
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۱۵ ب.ظ

دلیل تغییر رفتار آمریکا در تهدید سوریه

بسم الله الرحمن الرحیم

آمریکا پس از این که نتوانست شورای امنیت را در حمله به سوریه با خود همراه کند و از آن وقتی که دوستان و متحدانش یکی یکی او را تنها می گذاشتند، تعریف خود را از حمله به سوریه به یک حمله محدود تغییر داد اما وقتی فرانسه هم او را جا گذاشت عملاً تعریف دیگری از حمله به سوریه ارائه کرد که گسترده و طولانی است. به نظر حقیر، این تغییر رفتار می تواند ناشی از دو فرضیه باشد که همراه با طرح آنها، به صورت مختصر بررسی شان می کنم.

1-   فرضیه اول این که آمریکا می داند در حمله به آمریکا تنها مانده است و به همین دلیل عملیات نظامی سخت تر و طولانی تری را پیش بینی می کند، این تعریف اگر چه به ظاهر صحیح است اما در زمانی که آمریکا می خواهد حمایت کنگره را برای حمله به سوریه همراه سازد، غیر منطقی به نظر می رسد، چرا که چنین ادعایی خود به خود موجب تشدید مخالفت نمایندگان کنگره و مردم آمریکا خواهد شد.

2-   فرضیه بعدی این است که آمریکا به دلیل تنها ماندن از حمله پشیمان شده است و سعی دارد مخالفان داخلی اش را برآن دارد تا جلوی او را بگیرند بدون این که خودش به شکست و عقب نشینی اقرار بنماید و بدون این که از سوی ایران و حامیان سوریه و حتی اسرائیل و اعراب، متهم به ترس و ضعف شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۱۵
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۴۰ ب.ظ

چرا آمریکا رفراندوم برگزار نمی کند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتهاست که برخی افراد اصرار دارند حضور پرشور مردم در انتخاباتها و  راهپیمایی ها را به عنوان اثبات مردمی بودن و مقبول بودن حکومت تلقی نکنند و مدام و به هر بهانه ای برگزاری رفراندوم در خصوص نوع حکومت را طلب می کنند. این منتقدان کسانی هستند که خیلی دوست دارند ولایت فقیه از این حکومت حذف و حکومتی شبیه حکومت آمریکا و غرب در آن تأسیس گردند، اما همین افراد هرگز نمی گویند چرا غرب و آمریکا برای تغییر یا تعیین نوع حکومت های خود رفراندوم برگزار نمی کنند؟! نه حکومت انگلستان که از نوع پادشاهی است و نه حکومت آمریکا که از نوع فدرالی است و نه سایر حکومتهای غربی، حاضر به برگزاری رفراندوم نیستند و نه تنها در مورد نوع حکومت، که حتی در در مورد سایر مسائل مهم و حیاتی که به زندگی تمام مردمشان باز می گردد نیز حاضر به برگزاری رفراندوم نیستند.

دیشب که اخبار نظرسنجی های مراکز معتبر جهانی را در خصوص مخالفت مردم آمریکا و اروپا در خصوص حمله به سوریه می شنیدم، مشخص بود که نظر غالب مردم این کشورها مخالفت با ورود کشورهایشان به جنگ سوریه است و این در حالی است که حتی سازمانها و نهادهای بین المللی و حتی متحدان آمریکا نیز مخالف جنگ بوده و احتمال گسترش هر گونه حمله نظامی، به جنگ های منطقه ای و حتی جنگ جهانی نیز وجود دارد. یک سوال جدی که از طرفداران دموکراسی های غربی و آمریکایی دارم این است که چرا آمریکا حاضر نیست در خصوص مسئله ای به این مهمی یعنی ورود به یک جنگ غیرقانونی (بدون حکم شورای امنیت و بدون حمله سوریه به آمریکاست) و فراگیر، به یک رفراندوم دست بزند؟! آیا جز این است که رفراندوم، انتخابات، حقوق بشر، دموکراسی و ... تنها ابزارهایی هستند برای تأمین خواسته های صاحبان قدرت؟! آیا مدعیان اختراع این ابزارها از آنها استفاده ی حقیقی می کنند و یا از آنها بهانه هایی ساخته اند که حتی منافع ملی و خواسته های ملتهای خودشان و مصالح جهانیان را به پای آنها قربانی نمایند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۴۰
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ق.ظ

چند سوال جدی در مورد توییتِ ظریف

بسم الله الرحمن الرحیم

جدیداً آقای ظریف در توییتر خود ذیل تبریک عید یهودیان به دختر رییس سابق مجلس آمریکا (نانسی پلوسی)، نوشته است "آن کسی که هلوکاست را تکذیب کرد رفته است" و بعد در مصاحبه ای نیز در توجیه آن گفته است که "تکذیب هلوکاست موجب مظلوم نمایی اسراییل و بدبینی یهودیان نسبت به ما می شود" ولی آیا به راستی این سخنان صحیح است؟!

تا آنجایی که من از تمام بحث های هلوکاستی احمدی نژاد در خاطر دارم، ایشان 2 سوال مطرح می کرد، اول این که اگر این واقعه اتفاق افتاده است چرا اجازه ی تحقیق و پژوهش در خصوص آن داده نمی شود؟ و سوال دیگر این که اگر چنین اتفاقی در اروپا افتاده، پس چرا مردم فلسطین باید تاوان آن جنایت را بدهند؟ احمدی نژاد با این سوال، اسرائیل و حامیانش را طوری آچمز می کرد که هرگز نتوانستند پاسخ هیچ یک از این سوالها را بدهند و البته که این عدم پاسخگویی را هرگز نمی توان موجب مظلومیت اسرائیل و مشروعیت این حرامزاده ی جغرافیایی برداشت نمود، بلکه یک گام در اثبات ماهیت اسرائیل باید تلقی گردد.

بحث دیگر این که حتی در خود یهودیان نیز، مواضع ضداسرائیلی با این اظهارات شدت یافت و عملاً نه تنها موجب بدبینی یهودیان به ایران نمی گردید بلکه تبیین و تشریح صحیح این مواضع، خط یهود و صهیون را از هم جدا می کرد به حدی که بسیاری از یهودیان ضد صهیون در این مدت با احمدی نژاد و ایران میانه ی خوبی پیدا کرده و حتی در تجمعاتی از سیاستهای ضد اسرائیلی ایران حمایت می کردند.

بحث دیگر این که اگر مواضع اصولی ما به دلیل ضعف در تبلیغ و استفاده از رسانه به خوبی به گوش تمام یهودیان جهان نرسیده باشد، آیا باید مواضع اصولی را حذف کنیم و یا باید با استفاده بهتر از رسانه و تشریح دقیق تر مواضع، جلوی سوء برداشتها را گرفته و در افشای ماهیت اسرائیل بیش از پیش بکوشیم؟!

بحث دیگر این که آیا آقای ظریف حق دارد به این راحتی سیاست و شخصیت درست و یا حتی غلط رییس جمهور اسبق را محکوم کند؟! آیا تا کنون اوباما سیاستهای بوش را در برابر یک فرد خارجی به سخره گرفته است؟! آیا این رویه را می توان برگرفته از پختگی سیاسی برداشت نمود؟! آیا بهتر نبود آقای ظریف به جای این که احمدی نژاد را محکوم کند، سوالات حساب شده احمدی نژاد را با بیان لین تشریح می کرد تا سوءبرداشت حاصله را رفع کند؟! آیا این رویه در مذاکرات موجب نخواهد شد به راحتی چوب حراج به تمام مواضع اصولی و انقلابی جمهوری اسلامی در هیئات مذاکره کننده زده شود؟! به راستی آیا همین رفتارها نبود که موجب شده بود مقام معظم رهبری در برهه ای از مذاکرات نسبت به هیأت مذاکره کننده خاطرجمع نباشد؟!

آیا با این تفکرات امثال آقای ظریف به اینجا نخواهیم رسید که برای جلب دوستی یهودیان با اسرائیل دست دوستی بدهیم و مقاومت و بازوانش را محکوم کنیم؟! آیا اینها دور شدن از اصول و خطوط انقلاب نیستند؟! آیا هشدار اخیر رهبری در خصوص همین رفتارها نبود؟! آیا این گونه اشتباهات در این  موقعیت حساس، به نوعی وادادگی دولت برای تشدید فشارها بر سوریه تلقی نخواهد شد؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۳۹
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۴۵ ق.ظ

سوریه محل معامله نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

اصرار بیش از اندازه بر مذاکره و اهل معامله بودن در شعارهای انتخاباتی و پس از انتخاباتی دولت جدید، اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در خصوص سوریه، مصادف شدن کاردولت جدید با جدی شدن بحث حمله به سوریه، تکذیب نکردن آقای ظریف در خصوص مکاتبه ی بین آقایان روحانی و اوباما در مصاحبه ی اخیرش، حضور فلتمن در ایران در جهت اعلام تصمیم نهایی حمله به سوریه و در نهایت هشدار اخیر رهبری به دولت در خصوص لزوم عدول نکردن از اصول انقلاب، گمان انسان را به یک نتیجه گیری تلخ هدایت می کند و آنهم احتمال معامله ی برخی از منتسبان دولت جدید و مسئولان آمریکا بر موضوع مقاومت و سوریه و در واقع اسرائیل است.

فرماندگی کل قوا، از سه گانه تا نظامی در این کشور با ولی فقیه است و هر معامله ای اگر خارج از چارچوب اصول انقلاب و رضایت ولی فقیه باشد خیانتی بیش تلقی نخواهد شد، پس هر کسی که گمان می کند با پاپس کشیدن از اصول انقلاب می تواند منفعتی برای کشور جذب نماید اولاً بداند که این خیال باطل و خواب خوش هرگز از سوی دشمنان این کشور تعبیر نخواهد شد و ثانیاً بدانند که مردم برای اصولشان انقلاب کرده اند، جنگ کرده اند، تحریم ها را تحمل کرده اند، جان عزیزانشان را داده اند، سختی کشیده اند و هرگز برای یک لقمه نان، عزت و دین و شرفشان را نفروخته و نمی فروشند؛ پس خدای ناکرده اگر کسی خیانتی را در خیال خام خود می پروراند، بداند که خود را به کام خفت و خواری ابدی می کشاند و جز بی اعتباری و افتادن از چشم مردم و نظام، آینده ای را در انتظار نخواهد نشست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۰۷:۴۵
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۵۲ ق.ظ

آمریکا فقط به دنبال کاهش تلخی شکست است

بسم الله الرحمن الرحیم

در هجمه به سوریه، تمام کشورهایی که با ایران مشکل داشتند، هرگونه مصلحت سنجی را کنار گذاشته و با هر ابزاری که توانستند در این خصوص نقش آفرینی کردند،‌ کشورهای عربی که اوج دیکتاتوری را دارند و حتی یک انتخابات نیز در آنها برگزار نمی شود به بشار اسد تاختند، هرچند که این مسئله موجب می شود مردمشان علیه حکومتهای خودشان نیز حساس شوند. 

جبهه ی سوریه یک مرزبندی آشکار و اصلی دارد، یک سوی مرز، ضد آمریکایی ها و سوی دیگر آمریکا و نوکران آمریکا؛ ولی مهمتر از این مرزبندی، اهداف و دلایل این مرز بندی است که در این خصوص اظهارات اخیر جان کری وزیرامور خارجه کاملاً از مسئله پرده بر می دارد: «اگر به سوریه پاسخ مناسب داده نشود، ایران جسور خواهد شد» و این جمله یعنی که هدف اصلی در بحث سوریه،‌ بحث کنترل قدرت ایران است ولاغیر. ایران اینقدر قدرت یافته است که اسرائیل و آمریکا از درگیری مستقیم با او گریزان هستند، و تنها آنهم اگر بتوانند با یارانش درگیر می شوند، همین هدف را در جنگ های اخیر اسرائیل با غزه و لبنان هم می توان به وضوح دید که اسرائیل بعد از شکست های مفتضحانه از غزه و لبنان که به قول کارشناسان بین المللی، به شکست از ایران تعبیر شد،‌ آمریکا را جلو انداخته است تا با سوریه درگیر شود تا شاید در جبهه ای دیگر بر ایران عزیز ظفر یابد.

در جنگهای اخیر، اسرائیل شروع کننده جنگ بود و آمریکا نقش حامی را ایفا می کرد و این بار خود آمریکا با تمام نیرویش وارد شده است که این ورود اگر با شکست همراه شود، برای آمریکا و اسرائیل شکستی بزرگ قلمداد خواهد شد. اوباما و دوستانش با تمام اعتبار خود به کری خوانی با اسد وارد شد، ولی هر چه گذشت،‌ ناتو و کشورهایی که او را در جنگ افغانستان و عراق همراهی می کردند، پا پس کشیدند، به نحوی که این انشقاق در داخل آمریکا نیز از سوی مجلس آمریکا در حال وقوع است؛ و این تنها شدن آمریکا از آن زمان رخ داد که ایران حمایتش را از سوریه با وضوح اعلام کرد و واکنشش را به خارج از مرزهای سوریه (یعنی به اسرائیل) متوجه ساخت، اسرائیل در سالهای اخیر نشان داد که چقدر در برابر یاران ایران، آسیب پذیر است، چه رسد به ایستادن در برابر ایران.

اکنون با عقب کشیدن کشورهای همراه آمریکا، اوباما حمله ی محدود و در زمان نامعلوم را به عنوان تصمیم نهایی خود اعلام کرده است و مجلس آمریکا نیز تصمیم نهایی را به دو هفته ی دیگر موکول کرده است و اینها نشان می دهد که آمریکا در حال مزمزه کردن یک شکست تلخ است، آمریکا در شرایط فعلی اگر به سوریه حمله کند تنهاست و این تنهایی او را روز به روز خسته تر، بی اعتبارتر و متضررتر می کند و اگر به سوریه حمله نیز نکند، شکست خورده است و تنها کاری که آمریکا در این شرایط می تواند انجام دهد این است که تلخی این شکست را کمتر کند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۵۲
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۵۷ ب.ظ

تحلیل های کوتاه از حوادث هفته

بسم الله الرحمن الرحیم

در این چند هفته، به دلیل نقصی که در رایانه ام ایجاد شد، نتوانستم چندان به مسائل روز بپردازم که در این مطلب، تحلیلهای کوتاهی در خصوص برخی از آنها تقدیم می کنم:

سخنرانی نصرالله در روز قدس 92 در ضاحیه بیروت

  • در یکی از مصاحبه های آخرین آقای احمدی نژاد، ایشان گفتند که برای رییس جمهور ایران زشت بود که در لبنان پشت حفاظ صحبت کند و حال این که این مسئله به لحاظ امنیتی  کاملاً‌ لازم بود ولی همین سخنان وی که در همان لحظه به نظرم تحریک کننده و کنایه آمیز آمد، باعث شد که سیدحسن نصرالله نیز سخنرانی خود را در روز قدس بدون ویدئو کنفرانس و حفاظ و با حضور در سکو در همان منطقه (ضاحیه بیروت) انجام دهد که این مسئله موجب غافلگیری رسانه ها شد و امیدوارم ایشان، این کار خطرناک را دیگر تکرار نکند چرا که سلامتی ایشان برای اصحابِ مقاومت اهمیت بسیار زیادی دارد و البته شجاعت ایشان برای تمام جهان یک اصل اثبات شده است.
  • سخنرانی روز قدس آقای احمدی نژاد مثل همیشه، علیه اسرائیل کوبنده و برای فلسطین غرور آفرین بود که امیدوارم رییس جمهور جدید نیز به همان صراحت از فلسطین حمایت کند، اما یک مسئله در سخنرانی آقای احمدی ن‍ژاد کمی ناراحتم کرد، ایشان متأسفانه در خصوص حوادث سوریه،‌ نگاهی نسبتاً‌ بی طرفانه ارائه می کنند و می گویند که خوشحالی اسرائیل از بروز اختلاف در سوریه است و حال این که اسرائیل از تضعیف اسد خوشحال است و حجم حمایتهایی که اسرائیل و غرب و وهابیون از تروریستها دارند نشان می دهد که دعوای سوریه یک جنگ معمولی نیست بلکه تمام طاغوت و استکبار در برابر تمام محور مقاومت کودتا کرده است و البته اسد بارها و بارها آمادگی خود را برای برگزاری انتخابات اعلام کرده است، ولی دشمنان اسد حتی حاضر به پذیرش این ریسک (و انتخاب احتمالی اسد) نیستند و به همین لحاظ خطِ ترور و حمایت خارجی از آنها را قطع نمی کنند. بحث دیگر این که سیاست خارجی کشور تابع نظرات رهبری است و اینگونه نیست که رییس جمهور یا هر مقام دیگری بتواند در این خصوص از خودش حرفی بزند و خطی بدهد.
  • سخنرانی های آقای روحانی در مراسم تنفیذ و تحلیف به راستی جای قدردانی داشت، نه رنگ سیاه نمایی داشت و نه بوی سازش پذیری و به راستی سنجیده بود، تنها ایرادی که به سخنان ایشان وارد می دانم این است که انتخابات بی حاشیه ای را که برگزار شد را به حساب خودشان و دست غیبی که فقط ایشان را یاری کرد می گذارد و حال این که بدون این که رأی آقای روحانی قاطعیتی داشته باشد، بزرگترین نکته ی انتخابات بی حاشیگی برگزاری آن بود و این بی حاشیگی، نتیجه ی قانون پذیری و ظرفیت رقبا بود و کاش آقای روحانی کنایه ای به بازندگان بی ظرفیت انتخابات 88 می زد نه به بازندگان با ظرفیت انتخابات 92.
  • تقدیر چندباره مقام معظم رهبری از تلاشهای دولتهای آقای احمدی ن‍ژاد، در حالی که برخی در سیاه نمایی، حتی به مزیتهای دولت های او رحم نمی کنند، با انتصاب وی به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام همراه شد که برخی از کینه ورزان و متعصبان به احمدی ن‍ژاد، مثل همیشه مواضع تند و غیر منصفانه گرفتند و حال این که انتصاب آقای احمدی نژاد به این سمت در مورد روسای جمهور سابق و حتی مسئولین رده پایین تر نیز بارها اتفاق افتاده بود و این انتصاب کاملاً‌عادی، بجا و شایسته و غیر سیاسی به نظر می رسید.
  • معرفی زودهنگام کابینه توسط آقای روحانی در همان روز تحلیف، در مرحله ی اول یک امتیاز است که امیدواریم این مسئله در سایر تکالیف دولت مثل ارائه بودجه و ابلاغ قوانین وتدوین لوایح نیز جاری باشد، هرگز نمی توان فراموش کرد که بخش زیادی از انرژی، بودجه و بهره وری کشور صرف همین ضعف در دولت های آقای احمدی نژاد می شد، امیدوارم آقای روحانی با این شتاب بتواند موفق به ایجاد تأثیرهای مثبت (طبق عهدی که بامردم داشت) بشود.
  • سن بالای کابینه ی معرفی شده توسط آقای روحانی بیش از هر مشخصه ی دیگری به چشم می آید و آقای روحانی عملاً دامن کابینه اش را از میان سالان و بانوان باز گرفته است. میانگین سنی بالا در کابینه و رجوع مجدد به همان حلقه ی بسته ی مدیران توسط دوستان آقای روحانی به عنوان مجرب بودن کابینه در نظر گرفته می شود، اما در کنار این مزیت نمی توان از یک کابینه ی پیر توقع داشت مانند یک کابینه ی میانسال تحمل کار و تلاش را داشته باشد، به خصوص این که سفرهای استانی که ادامه ی آن البته به شیوه های جدید در تمرکز زدایی از ایران عزیز لازم به نظر می رسد، با کهولت سن در تعارض است.

نمودار مقایسه سنی کابینه های دولتهای جمهوری اسلامی

  • کابینه ی معرفی شده یک ایراد دیگر نیز دارد، برخی افراد معرفی شده چه به لحاظ تخصص و تحصیلات، چه به لحاظ خطاهای فاحش سیاسی (به خصوص در مورد فتنه، کوی دانشگاه، قتلهای زنجیره ای و ...) و چه به لحاظ تخلفات سنگین اقتصادی (در قراردادهای سنگین نفتی و ...) فاقد صلاحیتهای اولیه به نظر می رسند که بعضاً‌ حتی صلاحیت شان برای نمایندگی مجلس نیز رد شده است، امیدواریم تعامل مجلس و دولت روی مرز مصلحت کشور صورت گیرد و از آن تجاوز نکند.


نمودار مقایسه ای تحصیلات مرتبط با وزارتخانه ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۵۷
سیاوش آقاجانی