آقاجان! فدای دل پردردتان
بسم الله الرحمن الرحیم
آقاجان، می خواستم از غصه ام، قصه ای بنویسم که چگونه دیروز ساکت فتنه را منکر شدند و امروز فتنه را انکار می ورزند، دیدم که قِصه ی من کجا و غصه شما کجا! این همه از فتنه 88 گفتید تا عمارهایتان، همین جوان های بسیجی و افسران جنگ نرم، فضای حقیقی و مجازی را از رجس فتنه گران زدودند و چقدر شیرین بود که با این همه فتنه گر و فتنه دوست و ساکت فتنه، فتنه به دست جوانانت و رویش های نازک انقلاب مهار شد و امروز در مجلس شورای اسلامی چقدر تلخ بود که دیدیم برخی که باید نماینده ملت و مطیع رهبر باشند، چگونه بنده ی چاپلوسی شدند و چگونه فتنه را توهم خواندند، تو گویی اصلاً در تقویم ایران، سال 1388 را بالکل با فتنه و 9 دی اش ندیده اند، سالی که غبار دروغ در فضای فتنه بر سیمای باصفای انقلاب نشسته بود و دل رهبری و مردم خون بود از توهین ها و جسارت هایی که به ائمه و انقلاب و ولایت فقیه و رأی مردم می شد، ولی این کابوس لعنتی به بیداری 9 دی تمام شد و امروز برخی که در آن کابوس نقش اول، مسبب و مباشر را داشتند، آن را چه زشت، توهم می خوانند و فتنه گران را افرادی که از بس پاکند در هیچ دادگاهی محکوم نشده اند!!! در صورتی که این افراد اگر محاکمه نشدند، یکی از دلایلش همین آشکار بودن جرمشان برای هر کودکی بود و دوم هم این که در این محاکمات ادای مظلومان را درنیاورند.
آقاجان! چقدر بزرگواری و تیزهوشی شما برای اصحاب فتنه سنگین آمد که با صبر و حوصله گذاشتید غبارها بنشیند و با پرهیز از عجله، نگذاشتید پهلوان پنبه های دروغگوی فتنه، خودشان را به جای پهلوانهای واقعی و آزادی خواهان خدایی این ملت جا بزنند و امروز، در حالی که حتی کلاغها هم به حد مترسک روی این پهلوان پنبه ها حساب نمی کنند، دوستان همان کمتر از مترسک ها، معترضان به باعثان، بانیان و حامیان فتنه را متهم به متوهم بودن می خوانند!! و این توهین نه تنها تحریف تاریخ و توهین به شعور ملت است که ناشکری مطلق در برابر بزرگواری و متانت رهبری نظام است، شنیدن و دیدن این خزعبلات و ناسپاسی های امروز برخی نمایندگان برای ما که فتنه را با گوشت و پوست و استخوان مان درک کردیم، برای ما که خنده ی موذیانه آمریکا و ایادیش را زیرچشمی می نگریستیم، برای ما که حرمت مردم را بازیچه ی دروغگویی مشتی فتنه گر می دیدیم، برای ما که صدای هل من ناصر ینصرنی و أین عمار شما را از وسط میدان می شنیدیم، برای ما که شما و انقلاب را ملقب به متقلب می دیدیم، بسیار سنگین بود و اگر چه همین ها برای ترکیدن بغض مان کافیست ولی آن گاه که به یاد می آورم شما در این 4 ساله از دوستان سست عنصر و نادان و دشمنان کینه توزتان چه کشیده اید، به راستی درد خودم را فراموش می کنم، آقاجان! به یقین می دانم ظرفیت، صبر و بصرتان به مراتب بیش از من وامثال من است و این تنها دلخوشی ام است، ولی این را نیز می دانم که علم شما از مشکلات و مسائل کشور و نقشه های دشمنان داخلی و خارجی و سست عنصری و بی وفایی مدعیان، به مراتب بیش از درک امثال من است، آقاجان! به حقیقت شما را نائب امام زمان می شناسم و به سربازی شما که نه! حتی به سربازی سربازان راستینی چون سید حسن نصرالله افتخار می کنم، آقاجان! بمان و غصه نخور و ببین که چگونه رویش های انقلاب در محضرتان بصر و صبر و جهد را مشق خواهند کرد و عَلمِ انقلاب را محکم تر از همیشه بر کره ی زمین خواهند کوبید.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.