ششگانه ای برای انقلابی ماندن
بسم الله الرحمن الرحیم
مقام معظم رهبری (۱۹ خرداد ۹۳):
…افرادی که روزی با انگیزههای تند انقلابی حرکت می کردند، اکنون بیّنات انقلاباسلامی برای آنها نامفهوم است…
جمله ی فوق در سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری و در خصوص تغییرات بنیادین برخی از افراد قدیمی و مدعی در انقلابی گری بیان شد، جملات فوق که اشاره به تندی گذشته ایشان دارد به خوبی می تواند دلیل ناپایداری ایشان را آشکار نماید، در گذشه ای نه چندان دور، مواضع افراطی این افراد به ضدانقلاب خوراک خبری می داد و در عصر حاضر نیز، مواضع تفریطی ایشان به نحوی دیگر در خدمت ضدانقلاب قرار دارد و با این وجود، بسیاری از استحاله شدگان، تغییرات خود را، یعنی افتادن از این سوی بام افراط به آن ور بام تفریط را اعتدال نام می نهند! و اما چه می شود که انقلابیون تند و دوآتشه اینگونه خودشان به جان انقلاب می افتند؟! و بهتر بگویم، ما چه می توانیم کنیم که اینچنین گرفتار و دچار ریزش نشویم؟! پاسخ به این سؤالات با توجه به مصداق هایی که در میان خواص و از زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه تا عصر معاصر وجود داشته و انسان های انقلابی و حتی نخبه را به انحطاط کشانده است است بسیار با اهمیت به نظر می رسد که حقیر سعی می کنم شش عامل حیاتی را برای انقلابی ماندن بیان نمایم:
۱- انقلابی ماندن بدون درک صحیح از اسلام میسر نیست، یک انقلابی اگر نتواند جایگاه شرعی صبر و سبقت، امر به معروف و نهی از منکر و تقیه، تولی و تبری، برائت جستن و وحدت خواستن، تکلیف مداری و …. را تشخیص دهد، عملاً به ورطه ی انحراف کشیده خواهد شد، شناخت این مسائل کلیدی را می توان از طریق بهره گیری از قرآن کریم و سیره ی پیامبر و اهل بیت علیهم السلام انجام داد. سیره ی ائمه ی اطهار سرشار از نکات آموزنده ای است که تمام نیازهای رفتاری یک انقلابی را تأمین می کند، این نیازها به صورت تمام و کمال در سیره ی ائمه ی اطهار وجود دارد و بهترین کار این است که از تواریخ معتبر شیعی و از آثار علمای بزرگی مانند شهید مطهری که در خصوص سیره ی این بزرگان نگاشته شده است استفاده شود.
۲- آلوده نکردن روحیه انقلابی گری به کینه ورزی، محبت ها و تعصبات کورکورانه از نکات کلیدی است که می تواند در سلامت و صلابت یک فرد انقلابی مؤثر باشد. بسیاری از کسانی که دچار انحراف و ریزش در انقلابی گری شدند به خاطر کینه ها و محبت های نابجا و غیرخدایی بوده است، تعصب و محبت افراطی در خصوص دوستان و نزدیکان و کینه داشتن نسبت به سایرین، بسیاری از افراد را به ورطه ی، لجاجت در برابر حق و نتیجتاً هلاک و عاقبت به شری کشانده است که به منظور مصئون ماندن از این ابتلائات همواره باید همان طوری که خدا می خواهد، دوست و دشمن داشتن هایمان تنها برای خدا باشد و هر چه قدر که بتوانیم دلمان را خدایی تر مدیریت کنیم، یقیناً کار سهل تری در انقلابی ماندن خواهیم داشت.
۳- شناخت ولایت و ولایت مداری از مقولاتی است که بسیاری از برگشتگان از انقلابی گری به دلیل ضعف در آن ها دچار ریزش گردیده اند؛ اگر کسی نتواند مصداق ولایتِ عصر خویش را به درستی تشخیص دهد و یا نتواند به تابعیت از ولایت الله پایبند بماند، عملاً دچار ولایت طاغوت می گردد و هرگز نمی توان کسی را که به ولایت شیطان درآمده است را یک انقلابی دانست. انقلابی همواره نگاهش به سرانگشتان ولی خدا است و خداوند او را با این شاخص، از ولایت نفس و ولایت شیطان مصئون می دارد.
۴- بصیرت مسئله ای است که همواره مکمل و حافظ ولایت مداری است، بسیاری از افراد به دلیل ضعف بینش و بصیرت حتی بر ولی خویش شوریده اند و به همین دلیل همواره یک انقلابی باید گیرنده هایی روشن و ذهنی پویا داشته باشد تا در برابر شبهاتی که همواره در پی تضعیف جریان انقلابی گری، تشکیکِ ولایت الله و تثبت ولایت شیطان صورت می گیرد موفق به نجات خود و روشنگری دیگران گردد. یک انقلابی همانطوری که با ولایت مداری حرکتش را با ولایت الهی تنظیم می کند، بلکه با بصیرتش جزئیات را از دل دستورات و توصیه های ولی خدا استخراج و برای تحقق آنها بسترسازی می کند.
۵- اخلاق ضامنی برای تحقق موارد قبلی است، کسی که اخلاق اسلامی و الهی دارد، به سختی دچار کینه و تعصب های نابجا می گردد، کمتر با دیگران اصطکاک و تنش های غیرضروی پیدا می کند و کمتر به لجاجت، مجادله و دعوا مبتلا می شود، انقلابی باید بداند که اولین دشمن هرکسی نفس اوست و بیش از هر طاغوتی باید بر نفس خویش دهنه بزند، انقلابی هیچگاه خودش را از اشتباه، گناه و غرور مصئون نمی داند و همواره مراقب خویش است، تجربه نشان داده است که انقلابیونی که بیش از خویش به دنبال اصلاح دیگرانند، بیش از دیگران خودشان را در معرض گمراهی و عدول از مسیر حق قرار داده اند. یک انقلابی، یک مسلمان واقعی و یک تسلیم محض در برابر خدای خویش است او هرگز هیچ متاعی را به ثمن دروغ، ترس، کلک و تهمت معامله نمی کند و اوست که سیاستش را عین دیانتش پاک نگاه می دارد.
۶- انقلابی باید به علوم روز عالم باشد، یک انقلابی نمی تواند مواضع صحیحی اتخاذ کند ولی چیزی از اسلام، اقتصاد، فرهنگ، جامعه و سیاست نداند، کسی که درک صحیحی از مسائل روز و مبتلا به جامعه ندارد به راحتی بازیچه ی نمایش های دیگران می شود، به راحتی دیگران را متهم می کند، به سادگی از کنار مسائل مهم با بی تفاوتی می گذرد و درگیر مسائل کم اهمیت می گردد. یک انقلابی باید در پی رشد چند بعدی علمی باشد، فردی که فقط فرهنگ را و یا فقط اقتصاد را می فهمد، نمی تواند یک انقلابی موفق بشود و مصئون نیز بماند. به شخصه بسیار دیده ام افرادی که فقط از فرهنگ یا سیاست سردر می آورند و در موضع گیری های شان در همان مسائل، به دلیل عدم شناخت از ریشه های اقتصادی هر حوزه، به سادگی و به دور از عقلانیت، انتقاد و پیشنهاد غیرعلمی و غیرعملی می کنند و بر همان ها پافشاری می کنند.