انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۲۱۴ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۵۰ ب.ظ

از رهبر به یک اشاره، از من به قانون و ماده!

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلب آقای مشایی را در خصوص تبیین نظراتش در مورد اصل ولایت فقیه خواندم که شما هم می توانید در این نشانی بخوانید، دوست ندارم از قول ایشان بخواهم خلاصه نظراتشان را بگویم چرا که ایشان بارها نشان داده اند که مضمون حرفهای خودشان را نیز بعضاً تحریف و تأویل می کنند و به همین دلیل با نقل قول دقیق چند فراز از عین سخنانشان، پاسخ خواهم گفت:

"طبیعی است، انتظار چیست؟ ولی فقیه هم انسان است دیگر، ولی فقیه که مثل امام معصوم نیست، امکان خطا دارد، یک انسان است، شما اگر آنجا را رد کنید، این را هم گیر می افتید و باید اینجا را هم رد کنید. اگر ما می گوییم آقا رای عمومی انسان ها به صلاح نزدیک است، یعنی این اگر نباشد شما از ولایت فقیه هم نمی توانید دفاع کنید، چون ولی فقیه را که خدا نصب نمی کند که، نمی گوید که من از طرف خدا هستم، در زمین نصب می شود، مقررات دارد، قاعده خودش را دارد. پس آن را می پذیریم .
او می گوید که آقا رای عموم مردم به صلاح نزدیک است، ما همین دمکراسی را پیگیری می کنیم، می گوییم بسیار خوب، شما دمکراسی را پیگیری کنید، دمکراسی چطور عملیاتی می شود؟ یک مکانیزمی دارد حتما که در جاهای مختلف این مکانیزم متفاوت است، در انگلیس یک جور است، در آمریکا جور دیگر. حالا در دنیا پارلمانی - ریاستی شکل عمومی تر است و یک جای دیگر پادشاهی است، بالاخره یک حاکمیت فرادست وجود دارد که بالاتر از حاکمیت اجرایی است."

آقای مشایی! حاکمیت ولایت فقیه چیزی نیست که آن را باسایر حاکمیت های و شیوه های حکومتی مقایسه کنید و از ایرانیان بخواهید همانطوری که یک استرالیایی به شیوه ی حکومت استرالیا تن می دهد، یک ایرانی نیز به شیوه ولایت فقیه احترام بگذارد، حاکمیت ولایت فقیه حاکمیتی است که از اسلام به عنوان دین خاتم و کامل الهی بیرون آمده است، البته از شما نمی توان خرده گرفت برای این که اصولاً نه تنها حاکیمت کشورها را مانند هم و صرفاً براساس قانون مشروع می دانید، بلکه اسلام را بارها مانند سایر ادیان نشان داده اید و جملات و سخنرانی های شما در خصوص اسلام و دوره اسلام گرایی و انسان محوری موجود است.

"یک نفر از علما پیش من آمد، پرسید چرا آقای احمدی نژاد وقتی نوشته شد شما معاون اول نباشید، ایشان خطاب به رهبری نوشتند که بر اساس اصل فلان و فلان قانون اساسی فرمایش جنابعالی انجام شد، والسلام.
گفتم به نظر شما چه باید می نوشت؟ گفت باید می نوشت ولی عزیز من که من به شما ارادت دارم، شما بگو آب بخور، ما آب می خوریم، بگو آب نخور ما آب نمی خوریم، از همین دست عبارات عاطفی.
گفت اینجوری باید می نوشت رئیس جمهور، گفتم عزیزم شما مثل اینکه ولایت فقیه را درک نکرده اید، گفت چطور؟
او عاطفی به قضیه نگاه می کرد و می خواست که عبارات آقای احمدی نژاد اینطوری استناد به قانون نباشد.
گفتم عزیزم ولی فقیه کیست؟ ولی فقیه را اسم نبر، بگو چه کسی می تواند ولی فقیه باشد؟ کسانی که مثلا فلان مشخصات را داشته باشند، می توانند ولی فقیه باشند.
از او پرسیدم کسانی که این مشخصات را در کشور می توانند داشته باشند، یک نفر است در کشور لزوما، یا می توانند متعدد باشند؟ گفت خوب می توانند متعدد باشند چنین افرادی.
گفتم از بین اینها کی ولی فقیه است؟ قانون اساسی تعیین کرده و روال گذاشته و فقط بر اساس این روال است که یک نفر از افراد حائز شرایط می تواند ولی فقیه باشد."

آیا اگر قرار بود رهبری به مفاد قانونی اشاره کنند خودشان بلد نبودند؟! آیا اگر رییس جمهور اشاره نمی کردند مخاطبان نمی فهمیدند که ولی فقیه چه مقامی دارد؟! و اما بحث اصلی این است که براساس اصل ولایت فقیه یک مقام انتخابی نیست بلکه یک مقامی است که مجلس خبرگان باید کسی را که از سوی خدا منتصب می شود را کشف کنند، همانطوری که فقها باید یک حکم فقهی را تفقه کنند. اینطوری نیست که فقهای مجلس خبرگان براساس میل و عشق و اصول دموکراسی فردی را انتخاب کنند، بلکه ایشان فقط باید براساس علم و فهم خود و اصل مترقی اجماع، مصداق را تشخیص دهند و فرض ما نیز این است که با یاری الهی و تقوای فقها و علمشان، این مصداق درست تشخیص داده شده است نه این که بیاییم مکانیزم انتخاب ولی فقیه را به حد مکانیزم انتخاب شورای شهر تقلیل بدهیم، با انتخابی خواندن ولی فقیه، مشروعیت وی از یک مشروعیت الهی در حد یک مقبولیت مردمی تنزل می یابد، مشروعیتی که با خواست مردم و به عنوان مثال رفراندوم ساقط می شود. بحث دیگر این که بیش از این که استناد رییس جمهور به مفاد قانونی موجب تألم ما شود، بحث تأخیر در پاسخگویی دردناک بود، آقای احمدی نژاد و آقای مشایی اگر به استناد قانون باید تبعیت می کردند آیا قانون برایشان فرصت یک هفته ای و یا در موارد دیگرمشابه فرصتهای 10 روزه و حتی بدون محدودیت زمانی نیز تعیین کرده است؟!!!! آیا احترام به همان سطح قانونی ولایت فقیه ایجاب نمی کرد که در برابر دستورات رهبری به همان استنادات مزبور عمل نمایند؟!!

"این یک جایگاه است، اما اگر من پشت تریبون قرار بگیرم و یک تعریفی از ولایت فقیه ارائه بدهم که 10 درصد جامعه خوششان بیاید و 90 درصد خوششان نیاید، اینجا من ضد ولایت فقیه هستم یا کسی که پشت تریبون این حرف ها را زده است؟
این تعبیری است که ما از ولایت فقیه داریم، انتظار این است که ولایت فقیه منبع جوشان محبت و عشق باشد، یعنی همانطوری که مردم نگاه او می کنند، گریه می کنند، او هم نگاه کند و گریه کند."

آقای مشایی، شما به استناد کدام ماده ی قانون اساسی به خودتان اجازه می دهید که از خودتان تعریفی از ولایت فقیه ارائه بدهید که بخشی از جامعه خوششان بیاید یا نیاید؟! اصلاً مشکل از تفسیری است که با آن تفسیر اجازه ی تعلل و نافرمانی به خود دادید! مشکل از آن تأویلی است که در توجیه رفتارتان برای جامعه ارائه می دهید، مشکل از این است که نه شما جایگاه علمیش را دارید و نه جامعه جای نظریه پردازی های تخصصی!!!! شماست، شما می توانید حتی وحدانیت خدا را به چالش بکشید و برایش نظریه بدهید اما نه در کفِ جامعه، شما به قول خودتان وظیفه تان تبعیت قانونی از ولی فقیه بود نه تفسیر ولایت فقیه و بعد تبعیت کج براساس آن تفسیر مأوج! با این تفسیر است که می توان با ولی فقیه با چانه زنی و فشار و حتی تهدید سخن گفت و مدام از او توقعات فراقانونی داشت! مثل توقع از حکم حکومتی برای تأیید صلاحیت آقای مشایی!!

"گفتند این احمدی نژاد که همه جا را گرفته است، اینجا را هم بگیرد، دیگر تکلیف ما چیست، لذا ما باید ضد ولایت فقیه معرفی شویم.
راست هم نمی گویند. حضرت آقا فرمودند مجلس در آن موضوع اشتباه کرد، آن آقا چند ساعت بعد مصاحبه کرد گفت، نخیر اشتباه نبود، آن یکی هم رفت در تلویزیون در برنامه گفت، اگر یکبار دیگر هم معرفی کنند، ما رد می کنیم. مگر نیست اینها.
چرا کسی از اینها سوال نمی کند. از شما می پرسم اگر 50 درصد این حرف ها را من و امثال من می زدیم، چه می شد؟ باید از این کشور بیرون می رفتیم دیگر، قبلا گفته اند که باید اینها را از این کشور بیرون کنیم.
می خواهم بگویم همین را هم دروغ می گویند، سیاسی می گویند ولایت فقیه. پای ولایت فقیه این دولت ایستاد."

مشکل آقایان مشایی و احمدی نژاد همین بود که توجیه اشتباهات خود را با بیان اشتباهات دیگران انجام دادند و بارها با همین منطق خواستند خودشان را در مقایسه با دیگران ولایت مدار ثابت کنند، ایشان ولایت مداری را با این کار نسبی معرفی کردند و مطلق بودنش را با این جمله که ما از همه ولایت مدارتریم نشانه رفتند.

"ما می گوییم ولایت فقیه، همیشه گفتم ما ولایت فقیه را معرفی می کنیم و از مردم رای می گیریم، ببینید چه رای بالایی می آورد، ولی تو به عنوان یک شخصیت می روی سخنرانی می کنی و می گویی ولی فقیه همان است که در غیاب شما می تواند زن شما را طلاق دهد، این چه نوع تعریفی است. اصلا این باشد در فقه، این چه نوع حرف زدن و چه نوع معرفی کردن است، آیا فکر می کنی اینجوری به ولایت فقیه خدمت می کنی؟
از رهبر به یک اشاره از من به سر دویدن؛ این یعنی روحیه انقلابی."

این اصرار عجیب آقای مشایی برای معرفی کردن ولایت فقیه عجیب جای تأمل دارد، اگر کسی قرار است ولایت فقیه را معرفی کند جز این است که با کار خوب و تبعیت محض این کار را انجام دهد؟! جز این است که عملکرد و رفتارش منطبق با اصول باشد؟! آیا مصداق و منظور نظر کسانی که گفتند ولایت فقیه می تواند زن شما را غیاباً طلاق بدهد همین نوع ولایت مداری شما نبود که در برابر اوامر رهبری در مورد عزل و نصب مشایی و مصلحی و امر به پرهیز از تنش زایی و تفرقه افکنی، منجر به مقاومت و تعلل شد؟ آیا بهتر نبود که آقای احمدی نژاد و مشایی طوری ولایت مداری را پاس می داشتند که تلخی چنین مثالی را به جان نخرند؟! و آیا این جمله که از رهبر به یک اشاره از من به سردویدن را بهتر نیست که مثل همان لحن نامه ی آقای احمدی نژاد به رهبری اینطوری اصلاح نمایند که:

از رهبر به یک اشاره، از من به قانون و ماده!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۵۰
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب برنامه امروز دیروز فردا با حضور آقای دکتر علی باقری به نمایندگی از دکتر جلیلی و آقای دکتر محمود واعظی به نمایندگی دکتر روحانی برگزار شد. در این برنامه مباحث مختلفی مطرح شد که شاه بیت مباحث، موضوع سیاست خارجی و تفاوت دیدگاه ها و عملکردهای دکتر جلیلی و دکتر روحانی بود، دو شخصیتی که با یک سمت حساس و دو رویکرد متفاوت مواجهه داشته اند.

آقای دکتر باقری نامه ی دکتر حسن روحانی را خطاب به محمد البرادعی خواند که در آن اشاره شده بود که علی رغم این همه عقب نشینی، مذاکره کنندگان غربی، شروط شرم آوری برای ایران قائل شده اند که از کاپیتولاسیون نیز وقیح تر است، ولی آقای  واعظی این مسئله را موجب جلوگیری از حمله نظامی به ایران دانست و در یک اقدام تهاجمی دکتر جلیلی را به بهانه ی سیاست های خارجی دولت احمدی نژاد به میز محاکمه کشاند و قطع رابطه با سایر کشورها را مانند طالبان دانست و تشدید تحریم ها را ناشی از ادبیات سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد دانست. آقای واعظی همانند آقای روحانی تحریم ها را به سیاست خارجی ایران حواله داد و شرایط اقتصادی سخت کشور را نیز ناشی از آن سیاست های خارجی اشتباه دانست؛ متأسفانه آقای باقری، دکتر جلیلی را از سیاست خارجی احمدی نژاد مبرا دانست و این در حالی بود که واعظی، دکتر جلیلی را باتوجه به جایگاه حساس شان در تمام مسائل اقتصادی، سیاسی و داخلی کشور، موثر و مقصر معرفی نمود که البته متأسفانه این حرف ها بدون این که وقتی برای پاسخگویی برایش داده شود، به دلیل اتمام وقت بدون پاسخ ماند که طبق عرف معمول در مناظرات باید در حد 1 دقیقه برای پاسخ به این حرفها وقت تعیین می شد که متأسفانه نشد، به همین دلیل در پاسخ به اظهارت آقای واعظی و مباحث مطروحه در خصوص سیاست خارجی پس از یک مقدمه کوتاه، مواردی را تقدیم می کنم:

دولت نهم بیشترین استفاده را از کلمه ی هلوکاست نمود و در عین حال در تاریخ 29 تیر 1387 با پافشاری و مقاومت جانانه در سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای، موفق به انجام اولین مذاکرات بدون پیش شرط با گروه 5+1 و با حضور نماینده آمریکا در ژنو 1 و سپس در تاریخ 9 مهر 88 در ژنو 2 گردید که با توافق بر مبادله سوخت 3 و 5 درصد با سوخت 20 درصد همراه شد، ولی با برگزاری انتخابات 22 خرداد 88 و ملتهب شدن فضای کشور پس از انتخابات عملاً پیشنهاد مبادله تا ماهها با تعلل مواجه و کشور تصمیم به تولید سوخت 20 درصد گرفت؛ بروز فتنه 88 با آن شور عجیب و حماسی به جای این که موجب تقویت ایران و تضعیف جایگاه مذاکره کنندگان 5+1 گردد به دلیل امیدی که غرب به مشکلات داخلی ایران پیدا کرد، عملاً تا 15 ماه مذاکرات را تعطیل و وضع تحریمهای جدید و سخت گیرانه  را در دستور کار قرار داد و این در شرایطی بود که دولت از گفتمان هلوکاست نیز فاصله می گرفت. این مسائل نشان می دهد که:


1-       ایران با طرح هلوکاست توانست به مذاکرات بدون پیش شرط و به مرز مبادله سوخت دست یابد و تحریمها در زمانی تشدید شد که طرح هلوکاست در سیاست خارجی دولت به اقل کاهش یافته بود و این نشان می دهد که ما با طرح سوالات هلوکاست امتیاز گرفتیم و با کاهش طرح آن تحریم شدیم، این نشان می دهد که سیاست فعال خارجی بیش از سیاست مصلحت جویانه و سازشکارانه و منفعلانه پاسخ می دهد.

2-      نقش فتنه در حالی از سوی روحانی و نماینده ی وی نادیده انگاشته می شود که ایشان خود را نماینده ی هاشمی و خاتمی دو حامی اصلی فتنه می داند. فتنه 88 در روند مذاکرات و تغییر رویه به سمت تحریم نقش غیرقابل انکاری دارد که 15 ماه تعطیلی جلسات مذاکره بیانگر این مسئله است و به یقین به کسانی بر می گردد که با تهمت زشت تقلب به نظام، هزینه ی کلانی را به اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی و رفاه مردم وارد نمودند؛ از یک سو سرودست شکستن برای حضور در انتخابات 92 نشان داد که تهمت تقلب، تلخ ترین خیانت به کشور بود و از یک سو نشان داد که خائنان به کشور نه تنها خود را بدهکار کشور و مردم نمی دانند بلکه در پی انتقام و مطالبه هستند!!!

3-      آنچه که بعد از فتنه موجب مشکلات اقتصادی شد، سوء مدیریت داخلی و همپا نبودن مدیریت داخلی کشور با سیاست خارجی آن بود، چرا که سیاست خارجی در حد المپیک بود و مدیریت داخلی با توجه به متمایل شدن دولت احمدی نژاد از دلسوزان و کادر متخصص به سمت حاشیه پردازان و منحرفان  در حد پاراالمپیک! و این ضعف در مدیریت داخلی کشور نباید موجب شود مثبت بودن سیاست خارجی کشور به نقطه ضعف تشبیه شود. عملکرد مذاکره کنندگان بارها در دولت نهم و دهم از سوی رهبر معظم انقلاب به مورد تأیید کامل قرار گرفت و حتی رهبر معظم انقلاب فرمودند که اگر در سال های قبل خیال شان از مذاکره کنندگان مطمئن نبود در این سالها خیال شان راحت بود.

4-      طرح سوال چالشی در مورد هلوکاست نه تنها آنطوری که آقای واعظی گفتند موجب مظلومیت اسرائیل نشد بلکه ماهیت و مشروعیت اسرائیل را با چالشی جدی مواجه کرد، به حدی که عصبیت این چالش در بحران های داخلی اسرائیل، حملات عصبی به غزه و لبنان و شکستهای مفتضحانه ی 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه، دلقک بازی نتن یاهو در سازمان ملل و حتی بروز اختلافات بین اسرائیل و آمریکا منجر شد.

5-      تشبیه ایران حاضر با طالبان از سوی نماینده روحانی و اصرار و تکرار مطرود بودن و قهر بودن ایران در مقابل جامعه جهانی و افتخار به مواجهه با چند مقام دولتی اروپایی در دولت اصلاحات، نشان از عمق انحرافات روحانی و عارف دارد. ایشان به وقیح ترین حالت، مقبولیت ایران را در ریاست بر جنبش عدم تعهد و تأثیرگذاری ایران را در مسائل جهانی از عراق تا افغانستان و سوریه و بیداری اسلامی و حضور در آمریکای جنوبی و یارگیری در کشورهای ضدامپریالیستی انکار می کند. گویا جریان اصلاحات جز غرب و آمریکا سایرکشورها را کشور حساب نمی کنند و چقدر سریع در ذهنم مجسم می شود که مجلس اصلاحات چگونه به دولت اصلاحات اخطار کرد که حالا که جامعه جهانی به عراق حمله کرده است نباید مخالف بود، حتی باید حمایت هم کرد!!! و منظورشان از جامعه ی جهانی همان آمریکا و انگلیس و چند نوچه شان بود و گویا همچنان هست!!!

6-      روحانی و نماینده ی وی که سیاست های سازش گونه ی خود را معطوف به نظر رهبری می کنند و هرگز از نارضایتی رهبر از عقب نشینی ها حرفی نمی زنند، نمی گویند که اکنون که نظر رهبری بر مقاومت و امتیاز ندادن است پس چرا دم از سازش می زنند؟! چرا نمی گویند که آیا همچنان درآینده سیاست های سازشکارانه خود را متوجه رهبری خواهند کرد؟! چرا نمی گویند که میزان ولایت مداری شان در آن زمان نیز همینگونه بوده است یا اکنون به اینجا رسیده اند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۵۳
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۵۴ ب.ظ

زاکانی و حداد در کدام زمین بازی می کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای زاکانی از نمایندگان فعال و رسانه ای مجلس شورای اسلامی است که سایت وی (جهان نیوز) در زمان فتنه فعالیت خیلی خوب و عمارگونه ای داشت و در کنار سایت رجانیوز مورد تقدیر قرار گرفت. آقای زاکانی از جانبازان انقلاب نیز هستند و روحیه مدیریتی بسیجی دارند، اما در سیر برخوردی که طی سالیان اخیر داشته اند تناقضهایی وجود دارد، ایشان در سال 84 رییس ستاد تبلیغاتی دکتر قالیباف بود و 4 سال بعد هم عدم کاندیداتوری دکتر قالیباف را ایشان اعلام و دلیلش را نیز تشریح کرد. دکتر زاکانی در بحث انتخابات مجلس نسبت به جبهه پایداری و استاد مصباح موضع مخالف گرفت.

 ورود مستقل دکتر جلیلی در انتخابات 92 با توجه به حمایت هایی که از دکتر قالیباف داشتند موجب تعجب شد، چرا که اکثر سیاسیون او را در اردوگاه دکتر قالیباف انتظار می کشیدند. دکتر زاکانی تا زمانی که دکتر جلیلی اعلام حضور نکرده بود مدام پالس می فرستاد که اگر جلیلی بیاید به نفع او کنار می کشد و با او قرابت فکری زیادی دارد و وقتی دکتر جلیلی ثبت نام کرد این مسئله را همچنان مفتوح گذاشت ولی وقتی دکتر لنکرانی قبل از اعلام اسامی نامزدهای تأیید صلاحیت شده به نفع دکتر جلیلی کنار رفت، ایشان را محکوم به سیاسی کاری کرد و پس از عدم تأیید صلاحیتش، در حالی که همه منتظر حمایت ایشان از دکتر جلیلی بودند، ایشان به سمت دکتر حداد عادل متمایل شدند و در سایت جهان نیوز نیز همین مسئله را در دستور کار قرار داد.

دکتر حداد عادل یکی از چهره های فرهنگی مطرح کشور است که به واسطه ی حضور در پستهایی مانند ریاست مجلس شورای اسلامی و سوابق دیگر از رجال صادق و سالم سیاسی کشور شناخته می شود. دکتر حداد عادل قبل از انتخابات، دکتر لنکرانی، دکتر جلیلی و دکتر زاکانی را از خود انقلابی تر معرفی کرده بود و حتی احتمال کنار کشیدن به نفع دکتر جلیلی را به دلیلی قرابت گفتمانی، محتمل دانسته بود، مسئله ای که تحقق آن با توجه به ائتلاف سه نفره حداد، قالیباف و ولایتی عملاً بعید به نظر می رسید و بعداً هم مورد تکذیب قرار گرفت.

قرابت فکری و رفتاری دکتر جلیلی و دکتر حداد باعث شده است که ایشان سبد رأی شان نیز مشترک باشد، سبدی که اگر چه دکتر جلیلی به واسطه آرای خودش و آرای دکتر لنکرانی (که به نفع او انصراف داد) سهم بیشتری از آن را دارد، ولی بخشی از آن نیز به دکتر حداد اختصاص یافته است، اگر چه وضعیت آرای دکتر حداد در مقابل آرای دکتر قالیباف و جلیلی قابل رقابت نیست، اما گسیل شدن آرای او به نفع هر طرف می تواند تعیین کننده باشد و در کشور ما اثبات شده است که آرا بیش از این که بر اساس ائتلاف ها حرکت کنند براساس نوع گفتمان و تشخیص افراد حرکت می کنند و این یعنی انصراف دکتر حداد در واقع موجب تقویت آرای دکتر جلیلی خواهد شد.

هم اکنون حضور دکتر حداد و حمایت دکتر زاکانی از ایشان را اگر بدون هرگونه سوءظن هم که بخواهیم برداشت کنیم، بازهم نتیجه اش به ضرر دکتر جلیلی به عنوان نماینده ی گفتمان مقاومت اسلامی و به نفع دکتر قالیباف خواهد بود. امیدوارم دکتر زاکانی و دکتر حداد نیز مانند دکتر لنکرانی در جهت حفظ وحدت گفتمانی هرچه زودتر به اتحاد رسیده و دکتر حداد نیز با کنار کشیدن از صحنه انتخابات و دکتر زاکانی با حمایت از دکتر جلیلی و هدایت آرای گفتمان انقلاب به سمت جلیلی، آرای این گفتمان را در یک نفر متمرکز نمایند، مسئله ای که قبلاً توسط همین دکتر زاکانی در هفته نام اش (پنجره) نیز به آن پرداخته شده بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۴
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۹ ق.ظ

سرتیم برنامه ریزی اقتصادی دکتر جلیلی کیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سر تیم برنامه ریزی دکتر جلیلی، آقای پروفسور مسعود درخشان هستند که برخی سوابق تحصیلی و علمی ایشان را تقدیم می کنم، البته ایشان سوابق متعدد دیگری در زمینه های اجرایی، تألیف، سوابق آموزشی و پژوهشی و ... نیز دارند که به صورت مفصل دراین آدرس قابل مشاهده هستند.

derakhshanسوابق تحصیلی:
کارشناسی اقتصاد از دانشگاه تهران
کارشناسی‌ارشد (اقتصاد‌سنجی)‌ و‌دکتری (اقتصاد ‌ریاضی‌ و‌ بهینه سازی) از دانشگاه های‌ آکسفورد‌ و‌ لندن

گوشه ای از مجاهدت های علمی:
-همکاری با آیت الله حسین مظاهری در راه اندازی و تدریس اولین دوره رسمی اقتصاد اسلامی در حوزه علمیه قم (فیضیه) در سال 61
-همکاری با آیت الله مهدوی کنی در برنامه ریزی دروس تخصصی دانشگاه امام صادق (ع) و بنیانگذار و اولین رئیس دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد این دانشگاه از 1362 تا 1370 و پرورش استادان برجسته ای در رشته های مختلف علوم اقتصادی
-همکاری نزدیک و تدریس مستمر در گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس از بدو تاسیس این دانشگاه از سال 1361 تا 1370 و پرورش استادان برجسته ای در رشته های مختلف علوم اقتصادی
-راه اندازی گرایش اقتصاد مالی در دوره ی دکتری دانشگاه علامه طباطبایی برای اولین بار در کشور
-راه اندازی دوره ی دکتری اقتصاد نفت و گاز در دانشگاه علامه طباطبایی برای اولین بار در کشور و در کشورهای عضو اپک
-تهیه ی سرفصل ها و متن درسی برای درس اقتصاد آسیای مرکزی با تمرکز بر اقتصاد سیاسی نفت و گاز برای دانشگاه لندن برای سال تحصیلی 1997-1998 میلادی
-تهیه سرفصل ها و متن درسی مالیه بین المللی برای دوره فوق لیسانس دانشگاه لندن در سال 2000 میلادی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۰۲:۴۹
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ب.ظ

بولتن نیوز در دام علی مطهری

ماشین بنز آقای هاشمی که با آن در انتخابات ثبت نام کرده بود که خاطرتان هست؟! همان که آقای جنتی در خطبه نمازجمعه حین شرایط نامزدهای ریاست جمهوری مانند قانون گرایی و التزام به ولایت فقیه گفتند: "نامزد باید ساده زیست باشد نه این که با ماشین بنز تردد کند و در خانه آنچنانی زندگی کند"، یادتان که نرفته؟! و بعد آقای علی مطهری که گویا بین این همه جملات فقط روی کلمه بنز می توانست مانور کند شروع کرد به آب را گل آلود کردن تا از آن آب بتواند محبوبیتی برای آقای هاشمی صید کند!. گویا این کلمه بنز اینقدر برد داشت و شاید هم اینقدر دستشان خالی بود که هنوز نخواسته و یا نتوانسته اند از خیر این یک کلمه بگذرند!!

به نظر می رسد برخی خودی ها مانند برادران سایت وزین بولتن نیوز هم در این دام افتاده اند و به شکل غلطی در آن دست و پا می زنند تا بیشتر موجب گرمی بازار مظلوم نمایی هاشمی و خاندانش گردد، رجانیوز به جای این که این دام را دور بزند و تمام دلایل رد صلاحیت هاشمی را بازکند در مطلب جدیدی عکس خودروهای فرزندان و اقوام نزدیک هاشمی را درج کرده است که خود این مسئله کمکی به مظلوم نمایی و سوءاستفاده ی بیشتر آنها خواهد بود.

روراست بگویم، مشکل از بنز آقای هاشمی نیست، چرا که حضرت امام خمینی و امام خامنه ای نیز به واسطه مسائل امنیتی از خودروهایی که تأمین کننده نظر تیم امنیتی شان باشد استفاده کرده اند، بحث بر سر مفهوم مواردی است که آقای جنتی گفتند و شاید با کلمه بنز می خواستند ضمیر مرجعش را بشناسد. آقای جنتی در آن روز غیر از شرط ساده زیستی برای نامزد ها موارد دیگری مانند "عدم تبعیت از قانون، عدم التزام عملی به ولایت فقیه، فتنه گری، رانت خواری" را موجب رد صلاحیت افراد شمرده بودند که گویا این موارد که یقیناً در کنار بحث ساده زیستی و حتی بعد از دارای اهمیت هستند از هر دو طرف فراموش شده است!!

چه کسی است که از فعالیتهای اقتصادی که به پشتوانه پدر از سوی فرزندان هاشمی رخ داد و حتی پرونده های فساد عظیمی که بعضاً انجام دادند نشنیده باشد؟! چه کسی است که نداند این مفاسد تنها ذیل رانتِ فرزند هاشمی بودن رخ داده است؟! چه کسیست که نداند خود هاشمی و فرزندانش در فتنه 88 چه جایگاهی داشتد و چگونه التزامی به بحث ولایت فقیه از خود نشان دادند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۸
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۳۷ ب.ظ

قابل توجه دکتر جلیلی عزیز

بسم الله الرحمن الرحیم

سایت ستاد مردمی حیات طیبه که در حمایت از دکتر سعید جلیلی بزرگوار فعالیت می کند، علی رغم   تذکر قبلی که در همین وبلاگ دادم، همچنان اعلام موضع صریحی در خصوص قرابت با استاد مصباح ارائه نمی کند و حتی نسبت به کسانی که سعی در نزدیکی استاد مصباح و دکتر جلیلی دارند اعتراض می کنند که دکتر جلیلی را وامدار استاد مصباح ننمایند و این بحثی است که التفات بیشتر دکتر جلیلی را می طلبد.

دکتر جلیلی حتماً توجه دارند که بسیاری از یاران استاد مصباح و حامیان سابق دکتر لنکرانی اکنون به اعتبار، اعتماد، حمایت و تأیید استاد مصباح گرد ایشان آمده و حتی فعالیت تبلیغاتی می کنند، چرا که می دانند هر دولت و هر فردی تا وقتی که گرد این مصباح انقلاب، مطهری زمان باشد احتمال انحراف و فسادش به صفر میل می کند و هر کسی که از گرد ایشان دور شود، به نسبت دور شدنش احتمال انحراف خواهد داشت.

ما در تصاویری که مصاحبت دکتر جلیلی را با استاد مصباح نشان می داد جز تواضع و مهربانی چیزی ندیدیم ولی این اصرار برخی اطرافیان دکتر جلیلی بر وامدار نشان ندادن ایشان به استاد مصباح برای حامیان استاد مصباح در مقابل دکتر جلیلی محل سوال شده است، گویا کسانی که می خواهند مانع وامدار شدن دکتر جلیلی به استاد مصباح شوند از بدهکاری آقای احمدی نژاد به استاد مصباح درس عبرت گرفته اند!!! و ترجیح می دهند دکتر جلیلی به استاد مصباح بدهکار نباشد، مسئله ای که باعث بروز سوالات و شبهاتی در گوشه ی ذهن برخی حامیان دکتر جلیلی شده است.

سوال فوق به حدی فراگیر است که تعدادی از مراجعان وبلاگ آن را خصوصی می پرسند، که البته حقیر پاسخم به این بزرگواران چنین است:
یقین بدانید که استاد مصباح قبل از حمایت از دکتر جلیلی احراز کرده اند که مواضع ایشان در قبال جریانهای انحرافی و فتنه و ولایت فقیه و اسلام چگونه است و یقیناً استاد مصباح بعد از حمایت از دکتر جلیلی ایشان را رها نکرده و نخواهند کرد و اگر ایشان را فاقد و یا ساقط از شرایط بداند با کسی تعارف نداشته و همانطوری که قبلاً اثبات کرده اند، فوراً اعلام موضع خواهند نمود و البته نگرانی دوستان جای تأمل دارد و کاش هرچه سریعتر دکتر جلیلی عزیز، نزدیکانی را که از وامداری ایشان به استاد مصباح می هراسند را شناسایی، توجیه و یا تعویض نماید، چرا که رقابت حساس شده است و هر رأیی که متزلزل می شود ضربه به گفتمان انقلاب خواهد بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۷
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۳۸ ب.ظ

آسیب شناسی مناظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ائتلاف در انتخابات ریاست جمهوری 92 از مباحث داغی بود که با چند ائتلاف همراه شد و جز کنار کشیدن دکتر لنکرانی به نفع دکتر جلیلی، ائتلاف مهم و تأثیر گذار دیگری به صورت عملی رخ نداد. نه ائتلاف 5 نفره و نه ائتلاف 3 نفره نتوانستند روی یک گزینه به تفاهم برسند و هر دو ائتلاف بعد از ثبت نام، با تمام توان تا آخرین مهلت ثبت نام کنار نکشیدند و ائتلاف 5 نفره بدون هیچ نماینده حذف شد ولی ائتلاف 3 نفره با هر سه نامزد هم اکنون در عرصه باقی مانده است. از سوی دیگر بین آقایان روحانی و عارف نیز قرابت زیادی وجود دارد و حامیان اصلی ایشان (یعنی آقایان هاشمی و خاتمی) نیز از همدیگر حمایت کردند ولی همچنان نمی توانند روی حذف یک گزینه کنار بیایند.

اگر همه ی ائتلافی ها همانند دکتر لنکرانی که از همان ابتدا گفته بود با حضور جلیلی کنار می کشد، روی حرفشان می ایستادند، تا اکنون به جای 8 نامزد، می شد 5 نامزد داشت و با 5 نامزد، یقیناً بحث تبلیغات تلویزیونی با رویکرد مناظره های چالشی نیز میسر می شد، در حالی که اکنون عملاً مناظره های چالشی به دلیل محدودیت زمانی و تعدد نامزدها و کثرت محورهای بحث، عملاً غیر میسر شده است.

یکی دیگر از ایرادهای مناظرات این است که برخی نامزدها بیش از این که از برنامه های خود بگویند، به دلیل عدم حضور نماینده دولت و یا عدم حساسیت مجریان برنامه، تخریب دولت های گذشته و سیاه نمایی را دنبال می کنند و البته نباید فراموش کرد که مردم کشورمان نسبت به تخریب بسیار حساسند و این تخریب ها برای نامزدها فقط تأثیر عکس خواهد گذاشت، به خصوص وقتی که تخریب بدون ارائه ی برنامه و پیشنهاد مدون و علمی و با سوابق متناقض با تخریب و یا در خصوص نقاط قوت صورت گیرد. از نمونه این تخریب ها می توان متهم کردن به بی اخلاقی در عین سوابق بی اخلاقی، متهم کردن به سوء مدیریت در عین داشتن سوابق سوء مدیریت، متهم کردن به فساد اقتصادی در عین سابقه حمایت از مفسدان اقتصادی، که همگی فوراً در ذهن مخاطبان تجسم یافته و منجر به کاهش محبوبیت تخریب کنندگان می گردد.

بحث دیگری که در مناظره اول رخ داد، منطقی نبودن برخی از سوالات بود که بعضاً مرا به یاد برخی سوالات غیرکارشناسی برنامه پایش شبکه 1 می انداخت، ای کاش سوالات برنامه مناظره با دقت بیشتری تنظیم می شد تا هم برخی نامزدها از آنها فرار نکنند و هم برای مردم قابل استفاده باشد.

یکی دیگر از آسیب های مناظره، اصالت دادن به این گزینه بود که هر نامزد برنامه نامزد دیگر را نقد کند و حال این که این مسئله با شأن تبلیغات سالم در تضاد است، یعنی نباید اصل بر دعوا باشد و ای کاش نامزدها در کنار نقد برنامه ها و طرح برنامه هایشان از برخی حرف های خوب رقبا نیز حمایت می کردند. نقد برنامه های هر نامزد می تواند در برنامه های کارشناسی صورت گیرد تا اساتید فن، برنامه های نامزدها و یا نمایندگان شان را در حضور خودشان نقد نمایند، لذا ضمن این که نباید از بحث چالشی کردن پرهیز کرد بلکه باید اصل بر طرح و تحلیل برنامه و واکاوی اختلافات و البته تفاهمات باشد نه بر مچ گیری و ضایع کردن رقیب! و البته در چنین برنامه ای، کسانی مانند دکتر سعید جلیلی که به طرح برنامه ی خود و امتناع از نقد یا تخریب دیگران اصالت می دهند مظلوم واقع می شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۸
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۳۶ ب.ظ

تحلیل دوقطبی بدون مشایی و هاشمی!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سیاست دوقطبی سازی انتخاباتی قبل از انتخابات از سوی طرفداران مشایی و هاشمی مستقلاً دنبال می شد یعنی هم طرفداران مشایی و هم طرفداران هاشمی مهمترین علت حضورشان را مقابله با یکدیگر توجیه می کردند. فضای دو قطبی از آنجهت یک امتیاز تلقی می شود که سایر نامزدها و گزینه ها را به راحتی حذف می کند و در یک رقابت دونفره خیلی بهتر می توان سبد رأی را پر نمود.

دوقطبی بودن فضای انتخاباتی اگر چه از سوی هاشمی و مشایی مستقلاً‌ دنبال می شد، اما مواضع یکسان این دو در بکاربردن واژه "انتخابات آزاد"، تضعیف جایگاه رهبری و نهادهای انقلابی از دو جایگاه مجعول پدرانقلاب! و فرزند انقلاب! و حضور همزمان ایشان برای انتخابات و حامیان مشترکی مانند صادق زیبا کلام و شبکه های بیگانه ماهواره ای، شائبه ی هماهنگی برای بروز فضای 2 قطبی توسط هر دو جریان هاشمی و مشایی را تشدید می کرد.

اما اکنون و پس از رد صلاحیت هاشمی و مشایی،‌ ایرنا (خبرگزاری دولت) همچنان با تحلیل های خود سعی در حفظ همان فضای مجعول را دارد. ایرنا در مقاله هایی با عناوین "صحنه‌ای به نفع عالیجناب" و "مدل 2+6 طراحی کیست" سعی می کند آقایان حداد و جلیلی را فاقد کارآیی لازم برای مبارزه با سیاست های هاشمی معرفی کرده و 6 نفر دیگر را عملاً‌ به هاشمی وابسته و دارای قرابت معرفی  کند و این تقابل را طراحی آقای هاشمی برای حذف مشایی می شناسد.

 لطفاً به این سطور از دو مقاله فوق در مورد نامزدهای حاضر انتخاباتی توجه فرمایید:

" همگی آقایان همزمان با مطرح کردن برنامه‌های انتخاباتی خود، علاقه وی‍ژه‌ای به نقد و تخریب دولت دارند و یا در برابر نقدهای وارد شده به دولت از سوی دیگر کاندیداها سکوت می‌کنند. پس انتقاد از عملکرد دولت احمدی‌ن‍ژاد، فصل مشترک همگی نامزدها ست!!!!

هیچ کدام از نامزدهای محترم فعلی و حتی جناب آقای جلیلی که با پشتوانه تمسک به گفتمان دولت!!!! در صحنه انتخابات حضور دارد علاقه‌ای به نقد جریان پر نفوذ و پر طمطراق مخالفان دولت در طی 8 سال گذشته از خود نشان نداده و به هیچ وجه وارد این فضا نمی‌شوند.

 استفاده شجاعانه و حماسی از شاخصه‌های گفتمان انقلاب اسلامی در ادبیات و گفتار 8 نامزد انتخاباتی یا اصلاً وجود ندارد یا به قدری کم رنگ، محافظه کارانه و دیپلمات مآبانه است که با ذات گفتمان انقلاب اسلامی هیچ ارتباطی پیدا نمی‌کند!!!1

هاشمی در عین عدم احراز صلاحیت خود، همچنان بر جایگاه مهم و استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده و نامزد حداکثری مد نظرش را نیز در میدان رقابت حفظ نموده است. ضمن آن که با سکوت و اتخاذ مواضع هوشمندانه در خصوص برخورد شورای نگهبان وجهه خود را بازسازی نموده و همزمان احمدی‌نژادی را که هیچ گزینه‌ای در میدان انتخابات ندارد به مقاومت در برابر تصمیم شورای نگهبان و قانون متهم می‌کند! !!!

آرایش 2+6 نامزدهای یازدهم نشان می‌دهد که این سیاست جنبه عملی به خود گرفته و در میدان رقابت کاندیداها نتیجه 8 به هیچ به نفع هاشمی در حال پیش رفتن است!
... نکته مهم اما اینکه در این میدان جای خالی احمدی‌ن‍ژادی که واقعیت صحنه را افشا کند به شدت احساس می‌شود. اما اگر احمدی‌نژاد نیست خدای او هست که فرمود: “و مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین”  "

در حاشیه تحلیل های ایرنا چند مورد به نظر می رسد که لازم به ذکر است:

  •  من سراغ ندارم آقای سعید جلیلی نسبت به فعالیتهای دولت رفتار سیاه نمایانه  و تخریب گرایانه داشته باشد و حتی به جای نقد مستقیم از برنامه های خود می گوید و در کنار این مسئله البته وارد بحثهای انتقادی به دولت نیز نمی شود. دکتر جلیلی البته از هاشمی و سایر دولتها نیز انتقادهای سیاه نمایانه نمی کند و این به این معنی است که دکتر جلیلی اصولاً از برنامه های خودش می گوید و نمی خواهد با تخریب دیگران برای خودش قبایی بدوزد و این مسئله را از هوادارانش نیز طلب می کند و همین خوی دکتر جلیلی که شبیه رفتار احمدی ن‍ژاد نیست، بر طرفدارانش افزوده است و گویا ایرنا در درک این نقطه قوت دکتر جلیلی که مدت هاست در دولت کمرنگ شده است دچار فهم برعکس شده است و این توقع که آقای جلیلی به جای طرح برنامه های خود، در زمان محدودی که دارد، در برابر انتقادات دیگران به دولت نیز از دولت دفاع کند خودش جای تأمل دارد! و حال این که چه بسا خود آقای جلیلی به برخی از این رفتارها انتقاد داشته باشد.
  •  این که گفتمان جلیلی برگرفته از گفتمان دولت! تلقین شود اشتباه محض است چرا که دولت های آقای احمدی نژاد دارای رویه های متفاوت و متغیری بوده اند، اما این گفتمان انقلاب و امام و رهبر است که شاخص و معیار است و البته آنچه که از نقاط مثبت در دولت نیز هست به فرموده رهبر معظم انقلاب قابل الگوگیریست نه این که گمان شود کل دولت شاخص و معیار باشد!
  •  ایرنا هرگز نمی تواند نقطه ی قوت گفتمان مقاومت را در گفتار و رفتار دکتر جلیلی منکر شود، چرا که مواضع شجاعانه و انقلابی دکتر جلیلی در برابر استکبار بیش از این که به نقل قول از ایشان نیاز داشته باشد با مشاهده مواضع غرب و آمریکا و گروه 5+1 در قبال ایشان قابل مشاهده است. به راستی اگر گفتمان جلیلی شجاعانه و انقلابی نیست و گفتمان مشایی هست، پس چرا شبکه های ماهواره ای از حضور جلیلی و عدم حضور مشایی نگرانند؟!!
  •  ایرنا علت سکوت هاشمی را در نامزد داشتن در عرصه انتخابات می داند در حالی که دولت نماینده ای بین نامزدها ندارد، ضمن پذیرش این مسئله اما باید دانست که دولت نیز اگر می خواست می توانست نامزد داشته باشد،‌ اما دولت تمام سعیش را کرد تا همه را فدای یک نفر و یک تفکر کند در حالی که از رد صلاحیت آن فرد و تفکراتش مطمئن بود.
  •   "نتیجه ی 8-0 بودن انتخابات به نفع هاشمی و به ضرر دولت" چیزی است که در آن غیر منصفانه جلیلی وسایر نامزدها نیز در گروه هاشمی جاسازی شده اند، که این مسئله نیز در راستای بستر سازی برای دوقطبی نمایی فضای انتخابات و توجیهی برای اثبات لزوم بازگرداندن مشایی به عرصه ی انتخابات به عنوان یک مسئله ی قابل دعواست.
  •  آنجا که ایرنا از خلاً افشاگری احمدی نژاد سخن می راند، مشخص است که هنوز نتوانسته است بفهمد که مردم و رهبر معظم انقلاب از فضای افشاگری و تخریب ناراضی هستند و هنوز گمان می کند این سیاست نتیجه می دهد و این اشتباهیست که اگر دولت در این چندساله مرتکب نمی شد اینچنین با مهجوریت مواجه نمی گردید، سیاستی که هنوز به عنوان ابزاری برای گرفتن حکم حکومتی به نفع مشایی، در دستان احمدی نژاد، این دست و آن دست می شود.
  •  این که ایرنا همه ی صحنه را نتیجه ی چینش هاشمی در عرصه انتخابات می داند و برای به هم زدن این صحنه منتظر مکر خدا برای مقابله با هاشمیست!،  بیش از این که هاشمی و حامیان وی را هدف قرار داده باشد، در پی ضربه زدن به انقلاب و ایجاد بهانه برای خروج از مرز قانون تلقی می شود، سیاستی که با فشار و توهین به شورای نگهبان و اصرار برای گرفتن حکم حکومتی از رهبری غیرقابل انکار به نظر می رسد.

مطالب مرتبط:

خبرگزاری دولتی ایرنا، ستاد انتخاباتی مشایی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۶
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۳۱ ب.ظ

جلیلی تنها گزینه است

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتمان رایج در نامزدهای انتخابات با دوشاخه مذاکره و مقاومت و برایند این دو قابل تحلیل است، یعنی چند نفر می گویند تا روی میز مذاکره، تحریم ها را کنار نزنیم در داخل کشور قادر به حل مشکلات نیستیم و مذاکره محورند، گروهی دیگر می گویند تا در داخل نقاط ضعف کلیدیمان را نپوشانیم در میز مذاکره نیز پیروزی نخواهیم داشت و دکتر جلیلی مظهر این گفتمان است.

مبنای گفتمان هر نامزد، نسخه ی تجویزیش را مشخص می کند و حتی با فرض این که سابقه ی اجرایی جلیلی کمتر از برخی نامزدهاست، ولی به این دلیل که مشکل را و دارو را درست کشف کرده است تنها گزینه ی ممکن برای برون رفت از مشکلات می دانم.

واشنگتن پست: جلیلی اهل مقاومت است سازش کار نیست

به غیر از تشخیص و تجویز درست، شخصیت جلیلی نشان می دهد به حرفهایی که می زند پایبند است، اما بدانید که همین مواضع انقلابی وقتی از دهان افرادی مثل روحانی یا عارف بیرون می آید، هرگز قابل باور نخواهد بود چرا که مشی سیاسی شان با این مواضع در تضاد بوده است و یا اگر برخی دیگر، همین مواضع جلیلی را بگویند که نمی گویند با طرز تفکر تکنوکراتانه شان منافات دارد، چرا که گفتمان انقلاب با اقتصاد مقاومتی قابل اجراست و مدیریت مقاومتی با تکنوکراسی در تضاد کامل است، تکنوکراسی ابزار و مدل های علم اقتصاد و مدیریت را تنها راه می داند و بین گزینه کسب درآمد یا توسعه و گزینه افزایش میزان مقاومت یا عدالت، گزینه اول را انتخاب می کند.

به نظر می رسد جلیلی علی رغم این که مرد کارکشته میدان مذاکره است ولی چندان به این عامل برای رفع مشکلات کشور به عنوان گزینه ی اصلی نگاه نمی کند، او می داند که روی میز مذاکره این برایند نقاط ضعف و قدرت هر یک از طرفین است که موجب افزایش قدرت چانه زنی او می شود. چگونه وقتی کشوری در حل مشکل تورم و تولید دارو و مرغ ... مشکل دارد می تواند مشت بر میز مذاکره بکوبد و امتیاز بگیرد؟! او می داند که وقتی به نقطه ی حساس در مذاکره می رسیم ضعف های ما همان محدودیت های ماست و او برای این آمده است که سیاست و اقتصاد پارا المپیکی ما را به پای سیاست خارجی المپیکی برساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۱
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۳۶ ب.ظ

اغتشاشات ترکیه، نتیجه حمله اسرائیل به سوریه است

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ 15/2/92 مطلبی با عنوان "برآیند حمله اسرائیل به سوریه" نوشتم که در یکی از بندهایش اغتشاشات ترکیه ظرف چند روز آینده را مسجل دانستم:

"بحث دیگر نفس حمله ی یک کشور خارجی به کشور دیگر است که تأثیر این حملات را اصلاً نمی توان مانند اختلافات داخلی (مورد تبلیغ رسانه های استکباری) تحلیل و معرفی نمود، این که منفورترین و نامشروعترین کشور دنیا علناً به یک کشور دیگر حمله نظامی بکند، هرگز با این دروغ هایی که اکنون با چشم پوشی از حجم حمایت های خارجی از تروریست ها می شود قابل مقایسه نبوده و در صورت طولانی شدن این حملات، رسانه های استکباری نیز در خصوص تطهیر این حملات در اذهان جهانیان و حتی ملت های خودشان با مشکل مواجه خواهند شد، مشکلی که در همین چندروز آینده دامن کشورهایی مثل ترکیه را نیز خواهد گرفت."

و در بند دیگر از همین نوشته آمده است:حمله اسرائیل به سوریه

"در نهایت به نظر می رسد برآیند حمله و دخالت نظامی اسرائیل به لحاظ همراه کردن مردم سوریه و جهان اسلام به خواست خداوند به نفع محور مقاومت تمام شود، نقش اسرائیل در مشخص شدن ماهیت جنگ سوریه، به مراتب بیشتر از حدی خواهد بود که کشورهای عربی و ترکیه بتوانند بازهم آن را برای ملت های خویش واروونه جلوه دهند. "

اکنون آنچه که در ترکیه مشخص شده، این است که گویا حنای اردغان دیگر رنگی ندارد و ماهیت آمریکاییش بیش از آن حدست که بتواند زیرنقاب اسلام آنهم از نوع آمریکاییش، مخفی نگاه دارد. اثبات کمک ترکیه به تروریستهای سوری با سلاح های نامتعارفی مانند گاز سارین نیز در همین چند روز یقیناً در تسریع اعتراضات و تشدید ترک ها می تواند موثر باشد، چرا که هم رنگ ضد اسرائیلی بودن و هم حنای دلسوزی برای مردم سوریه باهم زیر باران موشک اسرائیل شسته شد و ترکیه لخت تر از حدیست که بتواند سیرت زشتش را مخفی نگاه دارد.

قدرت یافتن گفتمان مقاومت چه در ایران و چه در سوریه همراه با تضعیف گفتمان های سازش و ضد مقاومت در کشورهای همسایه می تواند، در بهم زدن یک شبه معادلات منطقه و جهان بسیار موثر و خارق العاده باشد، انشاءالله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۶
سیاوش آقاجانی