انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی
شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ق.ظ

به یاد دکتر لنکرانی....

بسم الله الرحمن الرحیم

من دوست دارم رییس جمهورم خودش را وامدار بداند و وامدار معرفی کند. من دوست دارم رییس جمهورم خودش را به امام خمینی و امام خامنه ای وامدار بداند، دوست دارم او را به زمانی که دست رهبرش را بوسید قسم دهم، دوست دارم خود را به قطره قطره خون شهدا بدهکار بداند، دوست دارم خودش را به کشور و ملتش وامدار بداند، دوست دارم خودش را به علمای راستین اسلام وامدار بداند،‌ من دوست دارم رییس جمهورم وامداری هایش را بلند اعلام کند،‌ من دوست دارم بتوانم رییس جمهورم را به وامهایی که فریاد زده بود توجه دهم، من دوست دارم بتوانم بعدها رییس جمهورم را به آن لحظه که کنار علما زانو زده بود قسم دهم،‌ من  دوست دارم رییس جمهورم در برابر علما به واسطه ی بدهی هایی که دارد تواضع نماید، من دوست دارم رییس جمهورم از وامداری نترسد، مگر وامدار بودن به منحرفان و فتنه گران و صاحبان زر و زور.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۷
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۱ ق.ظ

تخلفات گسترده در مسکن مهر رشت

هوالعادل

باتوجه به حضور و فعالیت چندساله ام در پروژه مسکن مهر رشت، به اطلاعاتی دست یافتم که نشان از تخلفات عدیده و گسترده در این خصوص دارد و به دلیل همین تخلفات عملاً نه تنها ساخت پروژه تا همین الان با تأخیر 2 ساله مواجه شده است بلکه افزایش قیمت مصالح نیز در مدتِ تأخیر پیمانکار به حساب متقاضیان مسکن مهر نوشته شده است و پیمانکاران از هرگونه پرداخت خسارت و جریمه نیز کاملاً احساس امنیت دارند. با توجه به پیگیری های بعمل آمده طی 5 سال اخیر تخلفات زیر را که در حجم گسترده ای به وقوع پیوسته و در جریان است را بیان می کنم:

ترک تشریفات در انتخاب پیمانکار که منجر به انتخاب پیمانکاران ضعیف براساس رابطه و رانت گردید، به نحوی که در همان بدو شروع پروژه براساس کارنامه و سوابق پیمانکاران مشخص بود که با هر پیمانکار، به اندازه 3 برابر ظرفیت و توان وی قرارداد منعقد شده است. یعنی به یک پیمانکار با توان و سابقه ساخت 200 واحد، 600 واحد پیمان داده شد، به نحوی که پیمانکاران تعیین شده نه به لحاظ فنی، نه به لحاظ کادر اجرایی و نه به لحاظ بنیه مالی، مشخص بود که به هیچ وجه قادر به تحویل به موقع پروژه هایشان نیستند.

ترک تشریفات در انتخاب مشاور که منجر به انتخاب مشاوران ضعیف و بدون تجربه براساس رابطه گردید، به نوعی که تعداد از این پیمانکاران تنها 2- 3 ماه قبل از شروع پروژه ثبت شده اند و حتی برخی از آنها حتی سابقه ی نظارت برای یک ساخت واحد مسکونی را نداشتند و حال این که قراردادی برای چندصد واحد با ایشان منعقد شد، مشاوران ضعیفی که از یک سو قادر به حفظ منافع متقاضیان مسکن مهر نبودند و از یک سو نیز به دلیل روابط قوی که داشتند در عین ضعف، از هرگونه تعرضی احساس امنیت داشتند.

قیمت ساخت در تمام کشور به ازای هر مترمربع 300 هزارتومان بود که در رشت این قیمت برای 85 درصد پروژه 320 هزارتومان تعریف شد و همین 15 درصد باقی مانده نیز بعدها موجب افزایش قیمت گردید.

قیمت مشاوره (نظارت بر اجرا) نیز بدون مناقصه و به ازای متر مربعی تعیین شد و بعد به صورت تکلیفی قیمت نظارت بر ساخت هر مترمربع در متراژ ساختمان ها ضرب شد و رقم کلیش به مدت پیمان تقسیم شد تا در مدت پیمان کل مبلغ مشاور به او پرداخت شود اما با اطاله ی ساخت پروژه، همان رقم به صورت ماهانه برای مشاور دریافت گردید و این مسئله موجب شده است تا همین جا مشاور پروژه 2 برابر رقم پیمان را (برحسب مترمربعی 2850 تومان) دریافت کند.

دخالت و ورود برخی کارمندان ادارات دخیل در مسکن مهر به عنوان پیمانکار و مشاور براساس رابطه بازی با تأسیس شرکتهای صوری با اعضای خانواده و بعضاً با حضور مستقیم خودشان، منجر به یک اتحاد بین پیمانکاران، مشاوران و ادارات حساسی مانند تعاون و مسکن و شهرسازی و استانداری گردیده است. به نوعی که مشاور، نظارت را وانهاده است و بدون ترس از نهادهای ناظر دولتی، به حمایت و تبانی با پیمانکاران مشغولند. به نحوی که پیمانکارانی که 2 سال از قراردادشان عقبند نیز با حمایت ناظران از هرگونه تعرض و جریمه و خسارت معافند. اصلاً وقتی که مشاور با طولانی شدن پروژه پول بیشتری به جیب می زند این گمان که روزی در قبال تعلل های پیمانکار جدی برخورد نماید، کاملاً بعید به نظر می رسد به خصوص این که خیالشان از لحاظ نظارت نهادهای دولتی نیز راحت است. ای مسئله به نحوی پررنگ است که بارها در پیگیری امور مسکن مهر به سدهایی از چنین کارمندان و مسئولانی برخورد کرده ام که مرا به دلیل پیگری هایم به حراست کشیده و حتی برخورد فیزیکی با من داشته اند. وجود روابط در این مسئله اینقدر پررنگ است که بعضاً پیمان کارانی که ماه ها قبل از سوی مسکن و شهرسازی، محکوم به پرداخت خسارت و برکناری شده بودند با همان روابط و علی رغم افزایش تعداد ماههای تأخیر، موفق به فسق قرارداد توافقی گردیده اند و کوله باری از مشکلات و گرانی و تأخیر و ... را به متقاضیان بی مسکن مسکن مهر وتعاونی هایشان تحمیل نمودند.

دوبرابر شدن مدت ساخت پروژه نسبت به مدت پیمان، در ذیل قصورها و تقصیرات مسئولان دولتی، پیمانکاران، مشاوران و بی اطلاعی و ضعف تعاونی ها با برخورد مسامحه گرانه مسئولان در جانب داری از پیمانکاران برای جدایی توافقی و بدور از پرداخت هرگونه خسارت آنهم با حکمیت مشاورانی که اکثراً به کسوت شریک دزد درآمده اند به نحویست که عملاً تعاونی های مسکن مهر یک به یک به توافقاتی ظالمانه تن می دهند که هم افزایش مدت پروژه را مشروعیت می بخشد و هم مبلغ آورده اعضا را افزایش داده است و هم با احتساب اجاره خانه هایی که پرداخت کرده اند و سود دوره مشارکتی که متوجه شان شده است و افزایش قیمت مصالحی که تاکنون و بعد از این وجود خواهد داشت، عملاً منافع متقاضیان مسکن مهر را به ضرر تبدیل می کند.

این همه مسائل و مشکلاتی که بر تعاونی های مسکن مهر رشت تحمیل شده است بدون هرگونه مسئولیت پذیری از طرف مسئولان واقعی این مشکلات صورت گرفته است و هم اکنون تعاونی های مسکن مهر با عمل انجام شده مواجه شده اند و باید پاسخگوی اعتراضات اعضا باشند و این در حالی است که دولت نمایش افتتاح 10000 واحدی مسکن مهر رشت را در سفر استانی برگزار می کند در حالی که حتی 1000 واحد نیز به صورت واقعی افتتاح نشدند.

امیدوارم انتشار این مطلب بتواند موجب روشن شدن مسئله و پیگری بهتر مسئله مسکن مهر و رسیدگی به تخلفات آن گردد، لذا از اصحاب رسانه خواهش می کنم در نشر این مطلب و احقاق حقوق متقاضیان مسکن مهر و ثبت نمره قبولی برای پروژه مسکن مهر رشت یاری مان نمایند.

تمام موارد مطروحه فوق دارای مستندات قانونی است که ای کاش کسی برای مطالبه و پیگری آنها وجود داشته باشد، اگر چه تخلفات آشکارتر و گسترده تر از آن است که به مستندات نیاز داشته باشد چرا که بسیاری از این موارد را قبلاً بارها بیان نموده ام که بعضاً در سایتهای معتبر نیز منتشر گردیده اند که کافیست به مطلب "وضعیت مسکن مهر و مشکلات پنهان در استان گیلان" که در بهمن 88 در سایت خبری شمال نیوز منتشر شده است توجه فرمایید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۱
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۰۹ ب.ظ

پیام رییس جمهور و حرکت در مسیر پیش بینی شده

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از اطلاعیه ستاد مشایی و واگذاری بحث رد صلاحیتش به نظر رهبری و اختیارات رییس جمهوری در اجرای قانون اساسی،‌ پیام رییس جمهور نیز در راستای انداختن توپ به زمین رهبری تلقی می شود این جمله ی آقای احمدی نژاد در خصوص رد صلاحیت مشایی که "اما ایشان مظلوم واقع شد ولی معتقدم در کشوری که ولایت فقیه وجود دارد حق مظلوم آنهم در این سطح پایمال نخواهد شد" و یا این جمله که "از همه دوستان و عزیزان علاقمند به بنده و مهندس مشایی می خواهم حوصله کرده و صبوری کنند چرا که با وجود مقام معظم رهبری هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد"به این مضمون قابل برداشت است:

اولاً ظلم به مشایی حتمی و در سطح گسترده ای رخ داده است.

ثانیاً ولایت فقیه اگر با صلاحیت مشایی موافقت نکند جایگاهش در کشور زیر سوال است.

ثالثاً آقای مشایی دوستانی دارد که ممکن است در صورت عدم حصول نتیجه ی مطلوب صبر و حوصله شان را از کف بدهند و اکنون فقط به توصیه مشایی و احمدی نژاد صبر کرده اند.

حقیر این سه مورد را در راستای ادامه ی سناریوی 2-3 ساله اخیر در جهت فشار بدون حد، برای تأیید صلاحیت مشایی می دانم و هشیاری مسئولان و مردم را موجب ناکامی نقشه های جریان انحرافی می دانم.

تکمیلی: راستی آقای احمدی نژاد گویا فراموش کرده اند که نظر رهبری روی معاونت ریاست جمهوری مشایی چه بوده است؟! پس چگونه توقعی دارند که رهبری او را حقیقتاً لایق ریاست جمهوری بداند و برای ایشان یک حق بیشتر از سایر رد صلاحیت شده ها قائل شود؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۰۹
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

اطلاعیه آقای مشایی، منطبق با فرضیه پیش بینی شده

بسم الله الرحمن الرحیم

اطلاعیه دفتر انتخابات مشایی در خصوص رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان که در سایت دولتی ایرنا منتشر شده است، حاکی از همان فرضیه ایست که قبلاً در مطلب "همه سناریوهای انتخاباتی دولت روی میز است" به آن اشاره کرده بودم. در اطلاعیه آقای مشایی،‌ چهار بند وجود دارد،‌ بند اول این اطلاعیه حاکی از پیگری با تمام قوا از راه های قانونی است و بند آخر نیز درخواست ادامه ی فعالیت ستادهای آقای مشایی در چارچوب قانون و به دور از سوءاستفاده بدخواهان است، اما دو بند دیگر این اطلاعیه بر خلاف دو بند 1 و 4 مسائل را از دو جهت دیگر مطرح می کند،‌ در بند اول این اطلاعیه آمده است که:

2- لذا در همین رابطه از محضر شریف رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برای ممانعت از تضییع حقوق اساسی ملت و تبلور حماسه سیاسی استمداد می طلبیم و بر این باوریم که در سایه سار حاکمیت ولی فقیه عادل یا ظلمی روا نخواهد شد یا اگر خطایی هم صورت پذیرد حتما به طریق مقتضی جبران خواهد گردید. 

لذا رسماً توپ را به زمین رهبری انداخته است و در بند سوم نیز خطاب به رییس جمهور گفته است که:

 3- از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران،جناب آقای دکتر احمدی نژاد نیز در همین رابطه تقاضا داریم با استفاده از جایگاه قانونی خود به عنوان مجری قانون اساسی، نسبت به رفع تضییقات احتمالی اقدام فرمایند.  

که در واقع طبق همان پیش بینی که در ابتدای مطلب از سناریوهای انتخاباتی دولت بیان شده بود محقق گردیده است. لذا علی رغم ظاهر قانونگرایی که در ابتدا و انتهای اطلاعیه آقای مشایی وجود دارد، عملاً مشایی رییس جمهور و رهبری را در تقابل باهم قرار داده است، به نحوی که اگر رهبری عمل دلخواه مشایی را انجام ندهد،‌ احمدی نژاد براساس تکلیف خود این کار را طبق درخواست مشایی انجام دهد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۰
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۷ ق.ظ

چرایی انصراف دکتر لنکرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از کناره گیری دکتر باقری لنکرانی در حمایت از دکتر سعید جلیلی، حمایت طرفدران دکتر باقری لنکرانی نیز در جهت اتحاد گفتمانی به دکتر جلیلی متوجه شد. از صلاحیت دکتر جلیلی همین بس که ایشان در کنار دکتر لنکرانی به شدت از سوی معاندین خارجی مورد وحشت قرار دارند و به همین لحاظ کناره گیری دکتر لنکرانی با وحدتی که به ارمغان آورد، موجب تقویت گفتمان مقاومت و تضعیف گفتمان سازش گردید.

نوشتن این مطلب در تحلیل برخی جهت گیری های فعالان سیاسی داخلی است که نپرداختن به آنها از آن جهت که ممکن است دوباره تکرار شود، اشتباه به نظر می رسد:

تولد جبهه پایداری درراستای ادامه ی گفتمان سوم تیر و جدا شدن از جریان انحرافی صورت گرفت؛ شعارهای جبهه پایداری، همواره فراتر از شعارهای یک حزب سیاسی بود و نگاهی که به مسائل داشتند فراتر از نگاه منفعت جویانه حزبی بود. این جبهه در شناسایی و معرفی نامزدهای نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری نگاه جامعی داشت که تمام گزینه های مناسب را در بر می گرفت. نگاه جبهه پایداری اینقدر فراگیر بود که افراد در آن درمی آمدند و از آن خارج می شدند بی آنکه برای آمدنشان و یا رفتنشان دچار تعهد یا مشکلی شوند، چرا که محوریت در این جبهه نوع نگرش و گفتمان بود نه افراد و شخصیت ها و منافع شان.

نوع نگرش جبهه پایداری به مسائل باعث شد تا گزینه احتمالی این جبهه از دایره ای وسیع مورد بررسی قرار گیرد و بعد از صرف وقت و دقت فراوان در حالی که دکتر جلیلی اصرار داشت وارد نشود، به عنوان گزینه اصلح معرفی گردید. ثبت نام دکتر لنکرانی با ارائه برنامه و معرفی نیروهای احتمالی ایشان، نشان از عزم جدی به حضور در انتخابات داشت در حالی که آقای دکتر جلیلی نیز در آخرین روز فرصت ثبت نام به این عرصه وارد شدند و با این حضور، دکتر لنکرانی علناً اعلام که گفتمان انقلاب یقیناً یک نامزد خواهد داشت و این یعنی در صورت ماندن دکتر جلیلی، این دکتر لنکرانی خواهد بود که متعهد به انصراف است و به همین لحاظ دکتر لنکرانی از همان ابتدای ورود دکتر جلیلی، از جبهه پایداری کسب تکلیف کرد که تصمیم بر ماندن ایشان گرفته شد و این تصمیم با اقامه ی دلیل از سوی استاد مصباح همراه شد.

بعد از تأکید استاد مصباح بر اصلحیت دکتر لنکرانی، شخص استاد مصباح و دکتر لنکرانی و خود جبهه پایداری به شدت مورد حمله و تهاجم قرار گرفتند که بخشی از این حملات از سوی گروه ها، شخصیت ها و سایت های خبری و تحلیلی صورت گرفت. برخی از حملات در حد شب نامه و فحش نامه بود، به نوعی که حقیقتاً خاطر علاقمندان استاد مصباح را مکدر کرد ولی استاد مصباح بارها در دوره ی اصلاحات و در مبارزه با انحراف ثابت کرده بود که در دفاع از حق از تمام حیثیت و آبروی خود مایه می گذارد، در اینجا بود که دکتر لنکرانی به چند دلیل رأساً و تنها با اطلاع جبهه پایداری اقدام به انصراف نمود:

اول اینکه دکتر لنکرانی، حقیقتاً با دکتر جلیلی قرابت گفتمانی داشت و از این لحاظ نگرانی به لحاظ انصراف به نفع ایشان احساس نمی کرد.

دوم این که دکتر لنکرانی از ابتدا نیز آگاهانه متعهد شده بود که نخواهد گذاشت انشقاق درجبهه گفتمان انقلاب رخ بدهد و کنار کشیدن ایشان یک تعهد اخلاق مدارانه و تکلیف گرایانه بود.

سوم این که دستور صریح استاد مصباح عمل به تکلیف برای نامزدها بود و این که اگر حس کردند تکلیفشان چیزی است باید آن را انجام دهند و به همیل لحاظ شخص دکتر لنکرانی حتی به فتوای استاد مصباح بیش از هرچیزی مکلف به تبعیت از تکلیفی بود که احساس می کرد، همانطوری که دکتر جلیلی نیز براساس همان حس تکلیف وارد شده بود.

چهار این که دکتر لنکرانی شاهد حجم تخریب های غیرمنصفانه استاد مصباح بود و به یقین برای او بیش از هرکسی این تخریب ها سخت بود چرا که استاد مصباح به لحاظ حمایت از دکتر لنکرانی مورد هجمه قرار گرفته بود.

پنج این که دکتر لنکرانی در تکلیف گرایی زمان را از دست نمی داد، ایشان همان موقع که احساس تکلیف می کرد اقدام می نمود و همانطوری که در روز اول ثبت نام، وارد شده بود به دلایلی که ذکر می گردد، قبل از اعلام احراز صلاحیت ها کناره گرفت چرا که هر دلیلی که بعد از حس تکلیف موجب طولانی شدن تصمیم گردد، سیاسی کاری تلقی می شود.

شش این که دکتر لنکرانی حقیقتاً همانطوری که گفته بود، اگر شورای نگهبان صلاحیتش را رد می کرد، تشکر نیز می نمود، یادمان نرفته که چگونه او حجم توهین ها و بی احترامی هایی که چاردیواری مسائل خانوادگی وی را نیز محترم نمی شناخت را بر حسب تکلیف با کمترین واکنشی تحمل کرد.

هفت این که دکتر لنکرانی اگر می دانست دکتر جلیلی وارد عرصه می شود اصلاً وارد نمی شد و این مسئله با توجه به اصراری که در دعوت از دکتر جلیلی برای ورود می کرد نیز مشخص بود و به همین شواهد، انصراف دادن دکتر لنکرانی، قبل از اعلام تایید صلاحیت شده ها را نمی شود سیاسی دانست مگر با سوءظن های غیرمومنانه و بی منطق که با مشی سیاسی ایشان نیز متضاد است.

هشت اینکه هیچ دلیلی برای رد صلاحیت دکتر لنکرانی وجود نداشت به جز شبهات و تخریب هایی که علیه ایشان صورت گرفته بود. دکتر لنکرانی هم یک سابقه ی اجرایی 4 ساله موفق در یک وزارتخانه ی عظیم داشت و هم بهترین مواضع اصولی و عملی را در قبال فتنه و انحراف گرفت و هم در کسوت سخنگوی یک جبهه ی سیاسی به نام پایداری فعالیت فعال سیاسی داشت و به غیر از اینها نیز هیچ ضعفی در قبال عدم تمکین به قانون و یا ساده زیست نبودن و یا سایر معیارهای اعلامی از سوی شورای نگهبان نداشت  پس به لحاظ شرایط تأیید صلاحیت چیزی از دکتر جلیلی کم نداشت.

تمام موارد فوق نشان می دهد که دکتر لنکرانی تنها براساس تکلیفی که به لحاظ تقویت گفتمان مقاومت، جلوگیری از انشقاق نیروهای انقلاب، وفای به عهد و کاهش هجمه ها به استاد مصباح و جبهه پایدای حس می کرد، به نفع دکتر سعید جلیلی انصراف داده است و همین دلایل بوده است که موجب تقویت علاقه نیروهای حزب اللهی به ایشان و ایمان به خلوص و اثبات تکلیف گرایی ایشان شد و حتی به شدت از سوی طرفداران آقای جلیلی نیز مورد تقدیر قرار گرفت، اما متأسفانه همان گروه ها و افراد و سایت ها که قبلاً در تنور تفرقه می دمیدند این بار، دکتر باقری لنکرانی و استاد مصباح و جبهه پایداری را به الفاظ دیگری مورد هجمه قرار دادند و با بکارگیری اصطلاحات و جملات غیرمنصفانه ی جدید حاضر نشدند هرآنچه را که به دروغ به ایشان منتسب کرده بودند را پس گیرند تا حدی که کناره گیری ایشان را به دلیل رد صلاحیت احتمالی دانستند و نذر روغن ریخته نامیدند؛ البته مردم و به خصوص قائلان به گفتمان مقاومت، بصیرتر از این حرف ها بودند که تحت الشعاع این هجمه ها، اعتقادشان به استاد مصباح و دکتر لنکرانی و جبهه پایداری سست شود، بلکه موجب شد کناره گیری دکتر لنکرانی در عین صلاحیت داشتن، گردآوری کادر متعهد و متخصص، برنامه جامع، محبوبیت و مقبولیت به عنوان برگ زرینی در کارنامه ایشان و شاگردان استاد مصباح و جبهه پایداری باقی بماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۷
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۴۵ ق.ظ

در حاشیه انصراف دکتر لنکرانی به نفع دکتر جلیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

دکتر لنکرانی همانطوری که در تمام اظهارات قبل و بعد از نامزدی دکتر جلیلی قول داده بود، گفتمان انقلاب فقط یک نامزد خواهد داشت، از نامزدی انصراف داد، ایشان و استاد مصباح یزدی و جبهه پایداری در مقوله ی انتخابات امسال تمام همت و آبروی خود را به نفع گفتمان انقلاب به میدان آوردند و در حالی که حتی کادر بسیار منسجم و قوی متشکل از تعدادی از وزاری قوی و معاون رییس جمهور اسبق و برنامه ی عملیاتی مدون و کاملی را تدارک دیده بودند ولی به منظور حفظ وحدت گفتمان انقلاب به نفع دکتر سعید جلیلی، از نامزدی انصراف دادند. دکتر لنکرانی و دکتر جلیلی از نامزدهایی بودند که محبوبیت و توان و شدت آرمانگرایی و انقلابی گریشان چشم ضدانقلاب داخلی و خارجی را ترسانده است و باقی ماندن یکی از این دو منجر به تقویت این گفتمان خواهد شد.

افسران - چرایی انصراف دکتر لنکرانی

نامزدی دکتر لنکرانی در زمانی انجام شد که احتمال حضور دکتر جلیلی با توجه به دعوت هایی که ازایشان شده بود بعید به نظر می رسید و اعضای جبهه پایداری نیز روی دکتر لنکرانی به عنوان گزینه ی اصلح به جامعیت رسیده بودند و علی رغم این جامعیت، از همان ابتدا مشخص بود که دکتر لنکرانی خود را برای هردو حالت یعنی رفتن و ماندن در مسیر پیروزی گفتمان انقلاب آماده کرده است و به قطع یقین اگر مرکز فرماندهی جبهه پایداری زودتر به نتیجه می رسیدند، ایشان زودتر از اینها انصراف خود را عملی می کردند. در هر صورت انصراف و کناره گیری ایشان به نفع بزرگوار دیگر همین گفتمان، برای حقیر اثبات کرد که ایشان حقیقتاً انسان وارسته و متعهدی بوده و هستند و امیدوارم که دکتر جلیلی بزرگوار نیز این مهره ی ارزشمند را به خوبی قدر بشناسند.

نکته ی دیگری که کمی نگرانم می کند نوع گفتمان برخی از خودی هاست. علی رغم اینکه در مطلبی با عنوان "قابل توجه حامیان دکتر لنکرانی و دکتر جلیلی"خطاب به طرفداران دو بزرگوار نوشته بودم که این دوگفتمان یکیست و یقیقناً اگر دکتر جلیلی هم کنار نرود، حتماً دکتر لنکرانی کنار خواهد رفت و به همین لحاظ باید احترام هر دو بزرگوار و به خصوص شخص استاد مصباح بزرگوار حفظ شود، اما بعضاً برخی جملات آزاردهند، دل مان را مکدر کرد. همان قدر که محل تهمت و هجمه دشمنان و ضدانقلاب شدن برای هر انقلابی موجب افتخار است، اما شنیدن سخنان غیرمنصفانه و بعضاً حاوی توهین و تهمت از سوی برخی خودی ها، حقیقتاً اوقات طرفداران استاد مصباح و جبهه پایداری و دکتر لنکرانی را مکدر کرد، که امیدوارم طرفدران دکتر لنکرانی همانطوری که تاکنون ثابت کرده اند، همچنان در مسیر مصالح و پیشرفتِ انقلاب، ادب، انصاف و غیرت خود را در مسیر انتخاب و معرفی دکتر سعید جلیلی بزرگوار به عنوان نماینده ی گفتمان انقلاب و مبتنی بر مقاومت حول محور ولایت مداری و خدمت به مردم، هزینه نمایند، انشاءالله.

بیانیه دکتر باقری لنکرانی را در خصوص این انصراف می توانید اینجا بخوانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۷:۴۵
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۰۱ ب.ظ

اشتباه برخی مبلغان حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم

هرچقدر که در این سالها شاهد کم کاری مسئولان فرهنگی و اجرایی در مقوله ی ترویج حجاب و عفاف هستیم،‌ خوشبختانه شاهدیم که به همت بچه حزب اللهی ها، در فضای مجازی برای آن تلاش قابل تقدیری انجام می شود، که البته در اجرای این کار خوب هم مثل هر کار خوب دیگری آفات و اشتباهاتی دیده می شود که لازم دیدم به آن  بپردازم.

این نگاه که حجاب می تواند زیبایی های خانم ها و دختران را بیش از بی حجابی یا به اندازه آن نشان دهد از نگاه های غلطی است که متأسفانه در نگرش برخی مروجان حجاب و به خصوص در تصاویری که در تبلیغ حجاب ساخته و نمایش داده می شود ترویج داده می شود. اصرار بر نمایش چشم و ابروهای زیبا و بعضاً آرایش کرده در پس نقاب یا چادر از این موارد به شمار می رود و یا برخی از این تصاویر دستان مزین به ساق های توری و یا گیپور و با رنگهای شاد را به نمایش می گذارد و یا دستان خانم های جوانی را نشان می دهند که انگشترهای تزیینی خوش آب و رنگ پوشیده اند، یا تصویر علی رغم نمایش حجاب ظاهری، عشوه گری زنانه را نیز به همراه دارد.

آنچه که در بحث ترویج حجاب و عفاف مهم است این است که باید خود عفاف و حجاب را به عنوان زیبایی نمایش داد، نه کسی را که لباس محجبه پوشیده است. ترویج این نگاه که حجاب و به خصوص چادر موجب زیباتر به نظر رسیدن می شود به انحراف در بحث حجاب نیز منجر می شود، به عنوان مثال چندی پیش از سوی آقای جوانفکر نیز به این شکل گفته شده بود که چون چادر صورت زن را قاب و زیباتر می کند بهتر است استفاده نشود!!!، به راستی باید مواظب باشیم در قبال مطلبی که به دیگران منتقل می کنیم، یک شبهه و یا اشتباه نیز به ایشان انتقال داده نشود، اشتباهاتی که بعدها می توانند در قالب یک انحراف بروز یابند.

حجابی که عفاف به دنبال نداشته باشد و عفافی که با حجاب همراه نباشد، هر دو ناقصند و نامطلوب. در تبلیغ حجاب و عفاف باید هم معیارهای فقهی حجاب اعم از محدوده ی پوشش و زینت نداشتن رعایت شود و هم معیارهای عفیفانه مانند نداشتند عشوه گری و طنازی و جلب توجه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۰۱
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۵۹ ق.ظ

سؤالهای هاشمیه

بسم الله الرحمن الرحیم

hemayat rajavi az hashemi با وجود حمایت رجوی‏ها و بنی‏صدرها، آیا هاشمی همان رفسنجانی است؟! گروهک تروریستی منافقین کاوش پرس هاشمی منافقین فتنه رفسنجانی رجوی داده کاوی جبهه سایبری انقلاب اسلامی جبهه بنی صدر

همزمان با اعلام نامزدی آقای هاشمی و کمی پیش و پس از آن، افراد زیادی از ایشان به صورت مستقیم و شفاف حمایت کردند، اگر چه در میان این حامیان، تعدادی به اصطلاح اصولگرایان سنتی نیز وجود دارند که برخی از آنها را به خاطر رفتارهای 4 سال پیش شان، ساکت فتنه خواندیم و یا کسانی حضور دارند که شعار اصلاح طلبی در چارچوب نظام می دهند، اما برخی دیگر از حامیان ایشان افراد و رسانه هایی هستند که سال هاست نام آنها با مفهوم خیانت و ترور عجین شده است.

براستی جای تأمل و سؤال دارد که چرا شبکه های رسانه ای و ماهواره ای که مستقیماً عامل سیاست های دولت های انگلیس و آمریکا هستند حمایت علنی خود را به سمت آقای هاشمی نشانه گرفته اند؟! و یا به چه دلیل افرادی مانند بنی صدر و رجوی نیز علناً از ایشان حمایت می کنند؟! آیا آمریکا و انگلیس و رجوی و بنی صدر دلشان به حال این کشور سوخته است؟! آیا تعداد و عمق زخم هایی که هر یک از این خائنان بر پیکره ی شیر ایران نواخته اند، جایی برای گمان خام دلسوزی و دوستی و خیرخواهی باقی می گذارد؟! آیا این حمایت ها نشان از این امید خام ندارد که کاری را که ایشان نتوانستند به پیش ببرند شاید هاشمی بتواند به جایی برساند؟!!

مگر می شود فردی به آرمانهای انقلاب و امام و شهدا و اسلام پایبند باشد و مورد حمایت bbc    و voa   بماند؟! آیا ممکن است گروه هایی که تعداد زیادی از مسئولان و مردم کشورمان را در جنگ و ترور به شهادت رسانده اند، از کسی در انتخابات حمایت کنند که خون شهدایش را پاس بدارد؟! با توجه به شفافیت پاسخ این سوالات، به جهت بی حرمتی نکردن به هوش مخاطبین بزرگوار، پاسخ سوالات را به شما واگذار می کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۵۹
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۴۷ ب.ظ

در حاشیه اظهارات اخیر آیت الله جنتی

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز آیت الله جنتی مطلبی در نماز جمعه ی تهران فرمودند که موجب سوءاستفاده ی حامیان آقای هاشمی گردید و  آن جمله این است:

رئیس‌جمهور باید ساده‌زیست باشد؛ این نمی‌شود که با بنز برود و بیاید و خانه آنچنانی داشته باشد؛

اگر چه می شد شیواتر صحبت نمود، اما همین سخنان نیز به اندازه ی کافی گویاست. ایشان تردد با بنز را به صورت عطفی در کنار عبارات "خانه آنچنانی" و "ساده زیستی" آورده اند و این که کسی این عبارت ها را حذف و صرفاً‌ به دلیل به کار بردن لفظ بنز، منطق شورای نگهبان و آقای جنتی را زیر سوال ببرد از یک تحریف ریشه می گیرد.

البته نگرانی آقایان از سوار بنزشدن آقای هاشمی نیست، چرا که مسائل امنیتی در کشور از سوی مردم، مسئولان، عقل، منطق و شرع پذیرفته شده است، بلکه مشکل از سایر مصداق هایی است که در جملات آیت الله جنتی با آقای هاشمی منطبق است.

آقای جنتی دیروز از دلایل دیگر رد صلاحیت نامزدها (غیر از ساده زیست نبودن) موارد دیگری نیز برشمرده بودند: عدم تبعیت از قانون، عدم التزام عملی به ولایت فقیه، فتنه گری، رانت خواری و ... که در واقع این مصادیق است که نگرانی امثال علی مطهری و طرفدران منطق آقازادگی را برانگیخته است، در واقع ضمیر مرجع خود را به درستی تشخیص داده است که اینچنین موجب جلز و ولز شده است، اصلاً ای کاش همه ی کاندیداها جرم شان بنز سواری بود، نه خدمتگزاری به دشمنان انقلاب و اسلام و نه تحریف کردن مفاهیم و اصول انقلابی و اسلامی!!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۴۷
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۵ ق.ظ

کلامی با استاد انتظامی عزیز

بسم الله الرحمن الرحیم

استاد انتظامی بزرگوار سلام

خواندن توضیحات تان در خصوص همراهی ناخواسته با آقای مشایی در روز ثبت نام شان در ستاد انتخابات کشور حقیقتاً ناراحت کننده بود، این که از شخصیت و اعتبار کسی سوءاستفاده کنند و او را بازیچه ی اهداف سیاسی خود کنند از سوی هیچ طرفی قابل پذیرش و توجیه نیست، هرچند در ظاهر با احترام همراه باشد.

البته این که آقای مشایی شما را در آخرین روز ثبت نام انتخابات و به صورت تصادفی دیده باشند و شما هم بدون این که بدانید آن زمان، آخرین لحظات ثبت نام انتخابات است! و آقایان احمدی نژاد و مشایی به کجا می روند! و تنها به امید وعده ی موافقت با مجوز بنیادتان سوار ماشین شان شده باشید! و ناگاه به خود آمده باشید و خودتان را در میدان فاطمی دیده باشید! اگر چه خیلی شبیه فیلم های هندی درآمده است!، اما لااقل نشانگر یک واقعیت است که شما از مسائل سیاسی و مهم کشورتان اطلاعات چندانی ندارید.

استاد بزرگوار! بهترین و تأثیرترین بازی که از سینمای ایران در ذهنم وجود دارد مربوط به بازی شماست در آن صحنه است که با احساسات تمام از عشقتان به یک دختر پاپتی (روسری آبی ) برای فرزندانتان می گفتید و بدون این که از حرف و سخن مردم بترسید با صداقت سخن گفتید،‌ می بینید! بی خود به شما آقای بازیگر لقب نداده اند،‌ شما مجسمه ی بازیگری و الگوی بازیگران هستید! براستی چگونه می توان تأثیر گذاری شما را بر جامعه ی هنرمندان نادیده گرفت؟! اما با تمام این، جناب استاد! آیا شما احساس نمی کنید که آگاهی تان در مسائل سیاسی اینقدر ضعیف است که جریان های سیاسی از محبوبیت شما سوءاستفاده می کنند؟! آیا هرجایی که شلوغ بود و تعداد زیادی از شما مطالبه ای اغواگرانه داشتند شما باید همراه شوید؟! جناب استاد! حقیقتاً شناخت جریان های سیاسی حتی برای بسیاری از سیاسیون دشوار است و با آن که نمی توان عدم شناخت و اشتباه را در تشخیص جریان های سیاسی را از سوی هنرمندانی مانند شما نکوهش کرد، اما آیا بهتر نیست در مسائلی که شناخت لازم ندارید با احتیاط گام نهید؟! آیا هرجایی که شما را با احترام و تکریم صداکردند باید بروید و همراهی کنید؟!

نگاشتن این سطور برایم سخت است چرا که شما در عرصه ی هنر کشورمان به حقیقت یک الگو به شما می روید، ولی آیا شما و امثال شما می توانید به خودتان حق بدهید که با چنین جایگاهی به اشتباه با جریانات سیاسی فریبکارانه همراه شوید؟!! آیا همراهی شما با این جریان ها جز برای این است که از جایگاه شما سوءاستفاده کنند؟! آیا همانطوری که شما را با فریب همراه خود می کنند، می دانید شما هم خیل افرادی را همراه خود به همان سمت می کشانید؟!

استاد بزرگوار! یادتان هست که 4 سال پیش، دروغ برخی را که خودشان را دوست هنر و مردم معرفی می کردند را باور کردید؟! یادتان هست که چه عکسها و نوشته ها و مقالاتی از شما در حمایت از آن جریان علم شد؟! شاید تحلیل سیاسی و اثبات اشتباه بودن آن تلاش هایی که به گمان خودتان در راستای خدمت به کشور انجام می دادید اشتباه بود ولی اینک فقط کافیست ببینید که همان ها که این انقلاب و حکومت را متقلب معرفی می کردند، برای انتخاباتی دیگر در همین نظام به رقابت روی آورده اند و به دنبال کسب صلاحیت از همان مراجع هستند که آنها را نامشروع می دانستند! آیا هنوز خیل اصلاح طلبان و حتی حامیان رسانه ای شان که ایشان را تشویق به حضور در انتخابات می کنند برای شما قابل تأمل نیست؟!!

استاد بزرگوار! ای کاش همانطوری که از همراهی ناخواسته تان با جریان انحرافی گفتید،‌ همانگونه نیز از دلایل همراهی تان با کسانی که به اشتباه صادقشان دانستید می گفتید، اگر چه غبار فتنه جایش را به شفافیت داده و نیازی به توضیح ندارد! استاد بزرگوار! آیا همیشه روزگار اینقدر فرصت برای درک اشتباه به انسان می دهد؟! براستی اگر شما فرصتی برای تبرایتان از جریان انحراف پیدا نمی کردید آیا اسمتان برای همیشه در این جریان ثبت نمی شد؟! آیا عمر و روزگار همیشه فرصت و شفافیت لازم را برای درک و  توضیح رفتارها به انسان می دهد؟! البته دعا می کنم که لااقل به ما و شما همیشه چنین فرصت حیاتی داده شود.

‌استاد انتظامی عزیز! شأن هنر بالاتر از شخصیت انسان نیست،‌ شخصیت شما بیش از هنرتان برای ما ارزش دارد که شما بخواهید آن را برای گرفتن یک مجوز یا حتی به زعم خودتان ارتقای هنر (که هرچند حقتان هم هست)،‌ زیرپا بگذارید، شما متعلق به یک گروه و یا قشر خاص نیستید! شما به همه ایرانیان تعلق دارید که با آثارتان زندگی کرده اند. استاد بزرگوار! در میدان سیاست یک آن که حواست پرت باشد در ستاد انتخاباتی مشایی یا موسوی یا روی آنتن bbc  و voa هستید و چه بسا تا فهمیدن و توضیح دادن ابهامات،‌ همه چیز خیلی زود، دیر شده باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۰۵
سیاوش آقاجانی