انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۲۶ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

آیت الله موسوی بجنوردی

مطلبی با عنوان توجیه ربا با ربا در سایت جهان نیوز منتشر گردیده است که تحلیلی بر سخنانآیت الله موسوی بجنوردی در خصوص مباحث بانکداری در کشور ما است که در مجله “تجارت” منتشر گردیده بود، باید اعتراف کنم که اگر این مقاله در این سایت منتشر نمی شد شاید هرگز به پاسخگویی به آن نمی پرداختم ولی از آنجا که این سایت از سایت های پربازدید اصولگرا است به ناچار به این مطلب مختصراً خواهم پرداخت چرا که آفت عدم پاسخگویی به آن را بزرگ می دانم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۴
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۱ ب.ظ

شب قدر و هوای غزه به جای هوای گریه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

غزه

امشب شب قدر است و هوای مناجات و خلوت گزیدن، گاه سبک شدن و آرمیدن، هنگام زدودن کینه ها و تنفرها، ولی مگر می شود؟! مگر می شود در این شب ها که غزه سرتاسر خون است و هر لحظه خانواده ای به زیر آوار خانه ای به خاک و خون کشیده می شود به دنبال خلوت کردن بود؟! مگر می توان دستِ دل را از گریبان اسرائیل، آمریکا و غرب وحشی و حامی رژیم کودک کش صهیونیستی جدا و سر در گریبان خویش کرد، آن طور که کبک سر در برف فرو می کند؟! مگر می توان دل را از کینه ها خالی کرد در حالی که کینه ی ددمنشان به جان مظلوم ترین های جهان و بی گناهان فلسطین افتاده است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۱
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

داعش

با افزایش گستره ی حضور داعش و گروه های تکفیری ، متأسفانه رسانه های کشور به منظور اثبات میزان بی منطق و غیر اسلامی این گروه ها، صرفاً به نمایش صحنه های فجیع خشونت های ایشان بسنده می کنند و اگر چه نمایش این صحنه ها برای شناخت این گروه ها در نظر بسیاری از مردم کشورمان کافی است ولی برای مواجهه با این گروه ها کفایت نمی کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۶
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ق.ظ

اشتباهات رایج در نماز

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اشتباهات رایج در نمازآموختن احکام روزمره که معمولا مورد نیاز هر مسلمانی است، واجب بوده و مقلدین باید بر اساس نظر مرجع تقلید خود عمل کنند تا عبادتشان مورد صحت باشد. متأسفانه بسیاری از مسلمین یا دنبال آموختن احکام نیستند و یا مقید به انتخاب مرجع تقلید نبوده و در هر حکمی از یک نفر تقلید می کنند.
در ادامه مواردی را که مورد غفلت بسیاری از نمازگزاران، حتی برخی پیش نمازان واقع می شود تحت عنوان اشتباهات رایج در نماز بصورت کلی بیان می کنم، با این وجود توصیه می شود در این موارد نیز به رساله ­ی عملیه مرجع تقلید رجوع شود:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۶
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۷ ق.ظ

چگونه مسجد را محبوب کودکان کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

r31-1024x686

با توجه به آغاز تعطیلات تابستانی و فراغت کودکان و نوجوانان از تحصیل، میزان حضور کودکان و نوجوانان به تنهایی و یا با والدین شان در مساجد افزایش می یابد و  این فرصت اگر قدرشناخته شود می تواند برای همیشه فرزان را به مسجد علاقمند، و اگر از دست برود می تواند ایشان را برای همیشه از مسجد دور کند، به همین خاطر چند نکته را به منظور افزایش میزان محبوبیتِ مساجد در نظر کودکان تقدیم می کنم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۴۷
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ

بیکار و متوهم؛ برچسب هایی ویژه منتقدان فرهنگی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

81183615-5730376جناب آقای روحانی، رییس جمهور محترم ایران، در روز جهانی محیط زیست و در جمع کارکنان سازمان حفاظت محیط زیست و نهادهای مدنی، سخنان مهمی در حوزه ی محیط زیست و دین بیان کردند، ایشان در خصوص مسائل زیست محیطی به نقش آموزش و پرورش در امر فرهنگسازی و اهمیت جایگاه مردم و تشکلهای مردم نهاد اشاره کردند، اما در حوزه ی دین عملاً نقش دولت را تنها به اندازه ی پشتیبان تنزل دادند و این مسئله در ادامه ی سخنان اخیر ایشان که گفته بودند مردم را نمی توان به زور بهشتی کرد جای تأمل دارد، قبل از ورود به بحث، برخی از جملات جناب روحانی را که عیناً از سایت ایرنا برداشت نموده ام تقدیم می کنم:

- دین را نباید دست دولت دهیم، دین دست علما، حوزه ها، مراجع، صاحبنظران، فرهیختگان و دلسوزان است. آنها باید بیایند تبلیغ دین را انجام دهند و دولت هم باید حمایت کند.

- دولت در هیچ یک از مسایل مهم اجتماعی خودش نمی تواند مسایل را حل کند چه اقتصاد، چه محیط زیست و چه دین ِ مردم باشد.

- دولت می تواند تسهیلات لازم را فراهم و حمایت کند؛ کار ، کار مردم است؛ همه اینها کار مردم است.

- دولت دینی، خیلی دولت خوبی است ولی دین دولتی را نمی دانم. باید بحث کنیم.

- دین را نباید به دست دولت بدهیم. دین دست کارشناسان خودشان است. دین دست علما، حوزه ها، مراجع، صاحب نظران، فرهیختگان و دلسوزان است و آنها باید دین را تبلیغ کنند و دولت باید حمایت و کمک کند.

- تنها با تصمیم دولت یک فیلم خوب ساخته نمی شود. باید هنرمند به میدان آید و دولت از او حمایت کند؛ پس با جوشش هنر از ذوق هنرمند است که یک فیلم خوب ساخته می شود.

- زمانی که بهداشت آمد مردم فکر می کردند، تشریفات است؛ آن زمان می خواستیم در خزانه ها، دوش آب بیاوریم چه بساطی به پا شده بود؛ عده ای می گفتند نصف دین از بین می رود اگر لوله کشی شود و دوش بیاید.

- دو حادثه در قم دیدیم که خیلی مهم است یکی مربوط به حمام ها بود و یکی وقتی می خواستند ساعت را عوض کنند، ساعت تابستانی و زمستانی.

اولین قدم برای حل مشکلات محیط زیستی فرهنگ است، باید از دبستان برای فرهنگ سازی جوانانمان کار کنیم.

آموزش و پرورش در باره فرهنگ سازی وظیفه سنگینی دارد؛ همه باید زندگی با زیست سالم را بیاموزند.

- باید با عمومی کردن مساله محیط زیست توجه و آموزش دادن مردم در این زمینه فرهنگ سازی کرد.

- باید مردم را از نوجوانی و جوانی آموزش دهیم چرا که مشارکت عمومی و حضور مردم در صحنه بسیار مهم است.

- بعضی واقعا بیکارند، کار ندارند، شغل ندارند، دچار توهمات هستند. مداوم غصه دین و آخرت مردم را می خورند، نه دین را می دانند چیست و نه می دانند آخرت چیست اما همیشه غصه می خورند.

در جملات بالا یک تناقض آشکار وجود دارد، ایشان در جایی می گویند: “دولت در هیچ یک از مسایل مهم اجتماعی خودش نمی تواند مسایل را حل کند چه اقتصاد، چه محیط زیست و چه دین ِ مردم” و در جایی دیگر از نقش حیاتی آموزش و پرورش برای حل مشکلات زیست محیطی و فرهنگسازی سخن می گویند و این یعنی شخص رئیس جمهور نیز قبول دارد که دولت در مسائل فرهنگی با بازوانی مانند آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت فرهنگ و ارشاد نقش حساس و مهمی ایفا می کند و همانطوری که شخص روحانی نقش پررنگی برای آموزش و پرورش و در واقع دولت در ارتقای سطح فرهنگ مردم در حفظ محیط زیست قائل است، از ایشان و دولت توقع می رود همین حساسیت را در خصوص فرهنگ دینی مردم نیز داشته باشد، از دولت توقع می رود همانطوری که وظیفه شناسانه نسبت به بهشت و جهنم محیط زیست و دنیای مردم حساسیت دارد، نسبت به ایجاد بستری مناسب برای رستگار شدن مردم نیز حساسیت داشته باشد.

حقیر ضمن این که به جایگاه حوزه و روحانیت به عنوان پایگاهی برای نشر و توسعه ی فرهنگ دینی اذعان دارم و بخش زیادی از مشکلات مبتلا به جامعه در این خصوص را محصول این مراکز می دانم، لیکن این مسئله که جناب روحانی، جایگاه دولت را از حفظ دین مردم مبرا می داند را نیز از جهات مختلفی محل اشکال می دانم که مختصراً به آنها می پردازم:

۱- مسیر این انقلاب را نمی توان از آرمان هاییش منفک کرد که اگر کسی چنین اقدامی را دنبال کند عملاً در مسیر انحراف و استحاله ی نرم انقلاب گام برداشته است، چرا که به پا داشتن اسلام در تک تک شعارها و وصیت نامه های شهدا و امام شان موج می زند. اصولاً اگر این مردم دردی جز درد دین داشتند چرا باید راه قیام حسینی را زیر پرچم خمینی علیه مستکبران عالم برمی گزیدند و اینگونه با جنگ و شهادت و سختی دست و پنجه نرم می کردند؟! این که دولتی که وارث راه امام و شهداست در به پا داشتن دین در جامعه برای خود مسئولیتی قائل نباشد نمی تواند در ادامه ی تحقق آرمانهای امام، اسلام و انقلاب باشد.

۲- نگاهی به کارنامه ی پیامبران و امامان نشان می دهد که ایشان همواره به دنبال فرصتی بودند تا حکومتی را بنا نهند که با آن حکومت دین و دنیای مردم را آباد نمایند. پیامبر اکرم اینقدر برای هدایت و دین مردم غصه می خورد که خداوند او را دعوت به آرامش نمود، حضرت علی علیه السلام با شلاق به میز بازاریان کوفه می نواخت که ایشان را از مبادلات ربوی و غیرشرعی بازدارد، حال سوال جدی این است که با توجه به اظهارات جناب روحانی، آیا حضرت پیامبر صلوات الله و حضر امیرالمومنین علیه السلام از فرطِ بیکاری غصه ی آخرت مردم را می خوردند؟! و آیا مقام معظم رهبری و مراجعی که همگی برای مسائل فرهنگی کشور احساس نگرانی کردند از بیکاری نگرانند؟!

۳- آیا بعد از توهین و برچسب زنی به منتقدان سیاست های خارجی دولت، هم اکنون وقت توهین به منتقدان فرهنگی دولت است تا انتقادات و نگرانی ها را از بیکاری معرفی کنیم؟! اصلاً درد آخرت داشتن مردم هیچ، آیا این گونه برخورد کردن با انتقاد و منتقد می تواند حتی همین دنیای مردم را آباد کند؟!

۴- آیا جز این است که هر مسئله ای را باید از طریق متخصصان آن حل نمود؟! آیا منظور جناب روحانی از فرهنگسازی توسط آموزش و پرورش این نیست که نظام آموزشی ما از تجارب و تخصص کارشناسان محیط زیست در این خصوص استاده کند؟! خب چرا نگاه دولت در خصوص مسئله ی دین، واگذاری به علما و حوزه هاست؟! چرا استفاده از ظرفیت کارشناسی و تخصصی از حوزه و روحانیت را در دستور کار دولت و بخشهای فرهنگی آن قرار نمی دهد؟!

۵- همین چند روز پیش بود که مقام معظم رهبری فرمودند “هرکار فرهنگی مطلوب ما نیست و آن کار فرهنگی مطلوب ماست که اسلامی و انقلابی باشد؟!” آیا این نگاه جناب روحانی در خصوص هنر ارزشی و غیرارزشی و پاپس کشیدن از تبلیغ و فرهنگسازی در حوزه دین می تواند با نظرات رهبری در یک مسیر باشد؟! آیا جناب روحانی احساس نمی کند که به عنوان مجری چشم اندازهای رهبری باید کمی بیشتر به بیانات رهبری گوش کند و بعد صحبت نماید؟!

۶- بحث دیگری که وجود دارد این است که اگر دولت به دین مردم کاری نداشته باشد و تنها به دنبال دنیای مردم حرکت کند چه تفاوتی با دولتهای غیراسلامی خواهد داشت؟! اگر دولتی عملاً دین مردم را از دستور کار خود خارج نماید چگونه می تواند نظام اقتصادی و بانکی سالم، مدارس و دانشگاه های اسلامی، آثار هنری ارزشی و …. را پایه گذاری و اداره نماید؟! دولت باید توجه کند که اساساً نمی توان دین و دنیای مردم را از هم جدا کند و طوری کشور را اداره کند که نوعی سکولاریزم جدید بنا گردد.

۷- اگر جناب روحانی و دولت ایشان نسبت به اصلاح برخی مسائل فرهنگی احساس عجز و ناتوانی می کنند، دلیل نمی شود که خودشان را به صورت کامل کنار بکشند و حتی بستری را برای تقویت فرهنگ های ضد دینی بنا بگذارند، از یک سو دولت اصرار دارد به دین مردم کاری نداشته باشد و از سوی دیگر اصرار دارد که مردم را به دامان ماهواره و برخی رسانه های ضد دینی بیندازد و این ها به لحاظ فرهنگی نه تنها به معنی درجا زدن نیست، بلکه یقیناً به معنی انحطاط خواهد بود. دولتی که در حفظ دین مردم هیچ کاری را نمی تواند انجام دهد با چه مجوزی در پی آن است که حضور ماهواره را در خانه ها مشروعیت ببخشد؟! ویا نکند ماهواره قرار است دنیای مردم را آباد کند؟!

۸- دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولتی که متعهد شده است تا اسلام و قوانین اسلامی را در جامعه اجرا نماید، آیا می تواند نسبت به فرهنگسازی در این خصوص بی تفاوت بماند؟! آیا دولت می تواند قوانین اسلامی را در بین مردم اجرا نماید ولی به فرهنگسازی دینی اهمیت ندهد؟! آیا در این صورت حق مردم تضییع نمی شود؟! و آیا اصولاً می توان قوانین دینی و اسلامی را در جامعه اجرا نمود؟!

۹- در سخنان بالا جناب روحانی از این که گرفتار دین دولتی بشود نگران است و شاید همین نگرانی است که موجب گردیده تا ایشان ورود دولت را به بحث دین مردم منکر گردد و حال این که همانطوری که ایشان گفتند باید دولت دینی گردد و دولت دینی نمی شود مگر این که خود دولت پایبند به مسائل دینی و مذهبی اعم از شکلی و محتوایی باشد و البته در سیاستگذاری ها از نظر بزرگان دینی و در رأس همه مقام معظم رهبری تبعیت نماید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۰
سیاوش آقاجانی
بسم الله الرحمن الرحیم
 

مدتهاست که برخی از مراجع عظام، علمای دین و اقتصاد دانان اسلامی، نظام بانکی ما را غیراسلامی و بعضاً ربوی معرفی می کنند و برخی نیز همین نظام بانکی را مقصر تمام مشکلات فردی، خانوادگی،  اجتماعی و فرهنگی می دانند، و این انتقادات مقارن با افزایش نرخ سود بانکی (که هنوز با نرخ تورم فاصله ی معنی داری دارد)، افزایش یافته است، اما متأسفانه مسئله ای که در این انتقادات مدنظر قرار نمی گیرد، درک واقعیات اقتصادی جامعه در خصوص ارزش پول و ارائه پیشنهاد و راهکار مبتنی بر مبانی اسلامی در این خصوص است.

یکی از مباحث مهمی که متأسفانه کمتر به آن پرداخته می شود، این است که همانطوری که در قرآن کریم و فقه اسلامی، شرط سود برای وام، ربای حرام تلقی می گردد،متضرر شدن قرض دهنده و خسارت به اصل سرمایه (رُؤُوسُ أَمْوَالِکُمْ) نیز مورد نهی واقع شده است:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (278 بقره) فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ (279 بقره)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا پروا کنید؛ و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقى مانده است واگذارید (278)و اگر (چنین‏) نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وى‏، برخاسته ‏اید؛ و اگر توبه کنید، سرمایه ‏هاى شما از خودتان است‏. نه ستم مى‏ کنید و نه ستم مى‏ بینید (279)

مسئله ی ارزش پول ملی و توجه به آن در نظرات مقام معظم رهبری نیز به عنوان یک دغدغه ی مهم بارها و بارها تبیین و مطالبه گردیده است:

   نظر مقام معظم رهبری با نخبگان حوزوی (74/09/13): از این قبیل مسائل زیاد است. بحث ارزش پول در هنگام تورّم هاى سرسام‌آور و سنگین (نه آن تورّمى که به‌طور قهرى در حرکت عمومى هر جامعه وجود دارد و موجب رشد است) چه مى‌شود؟ بدون تورّم، جامعه به رکود خواهد انجامید، آن موارد را نمى‌گوییم. منظور، این تورم هاى بیست و سى‌ و پنجاه درصدى و تورّم هاى سه رقمى است که از این هفته تا آن هفته، از ارزش پول کم مى‌شود. در این حالت ها، قضیه‌ى پول چه مى‌شود؟ بدهکاری هاى پولى و قرض هایى که از هم مى‌گیریم چه مى‌شود؟ اگر شش ماه پیش صد تومان از شما قرض گرفتیم و حالا مى‌خواهیم بدهیم، آن صد تومان با صد تومان حالا فرق دارد. بالاخره تکلیف این مسأله، در فقه باید روشن شود. باید براى این کارها، مبنا درست کرد. البته انسان مى‌تواند کار خودش را به اطلاقات و عمومات، آسان کند؛ اما مسائل این گونه حل نمى‌شود.

نظر رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیأت دولت (75/06/08):  برخى از مشکلات موجود آثار طبیعى فعالیت هاى سازندگى دراز مدت است و البته با آشکارتر شدن نتایج فعالیت هاى زیربنایى انجام شده، این مشکلات در دراز مدت حل خواهد شد. اما در کوتاه مدت نیز براى حل این مشکلات خاص خصوصا حفظ ارزش پول ملى و بالا رفتن قدرت خرید مردم باید تلاش مضاعفى انجام شود.

بیانات مقام معظم رهبری برای اعضای هیأت دولت (78/06/02): اولویت‌بندى، خط واقعى را روشن خواهد کرد و حل تدریجى مسایلى همچون اشتغال، حفظ و تقویت ارزش پول ملى، متوقف کردن تورم و کاهش آن و مقابله با رکود اقتصادى و فعال کردن کشور را امکان‌پذیر خواهد کرد.

   بیانات مقام معظم رهبری در جمعی از کارگران و معلمان (82/02/10): در زمینه ی رفع مشکلات معیشتى و مادّى (همان‌طور که آقایان در این‌جا گزارش دادند) کارهاى خوبى شده است؛ اما کافى نیست. چرا کافى نیست؟ زیرا برطرف کردن مشکل معیشتى از قشر کارگر و معلّم و قشرهاى دیگر، به اصلاح مبانى اقتصاد کشور بستگى دارد. فرض کنیم ما حقوق این انسان زحمتکش را بیست درصد یا چهل درصد اضافه کردیم؛ اما اگر تورّم را مهار و ارزش پول ملى را تأمین نکردیم، آن مقدارى که او امسال از ما اضافه مى‌گیرد، چنانچه از رشد بى‌رویّه قیمتها پایین‌تر باشد، فایده‌اى براى او ندارد؛ پس ما براى او کارى نکرده‌ایم؛ بنابراین اساس کار آن‌جاست.

 بیانات در دیدار مردم زنجان (82/07/21): ما مبارزه با فساد را مطرح کردیم و گفتیم فساد در دستگاه هاى اقتصادى و حکومتى موجب مى‌شود منابع ثروت متعلّق به مردم از بین برود. به‌جاى این‌که از مبارزه با فساد دفاع کنند، کسانى پیدا شدند که از امکانات حرف زدن با مردم استفاده کردند و به دفاع از مفسد پرداختند و مبارزه با فساد را وظیفه خودشان ندانستند! ایجاد اشتغال، رفع تورّم و تقویت ارزشپول ملى هم از مسائل مهمّ کشور است.

      جستجوی عبارت "ارزش پول" در استفتائات مقام معظم رهبری: این جستجو نشان می دهد که ایشان در بحث دیون، خریدوفروش، سرقفلی، وجوهات شرعیه و ... به مسئله ی تنزل ارزش پول به عنوان یک مسئله ی تعیین کننده توجه دارند.

جایگاه قانونی ارزش پول ملی: به استناد ماده یک قانون پولی و بانکی کشور واحد پول ایران ریال است. ریال برابر صد دینار است. یک ریال برابر یکصد و هشت هزار و پنجاه و پنج ده میلیونیم 0.0108055 گرم طلای خالص است و براساس ماده ده همین قانون، یکی از اهداف اصلی بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی است.

براساس مبانی فوق، مسائل زیر در این خصوص قابل توجه به نظر می رسد که تقدیم می گردد:

    1- درک واقعیت پول های اعتباری و تفاوت آنها با پول هایی که ذاتاً (به دلیل فلزات بکار رفته در آنها) ارزشمند بودند بسیار مهم استچرا که و این مشکل هرگز در مورد سکه های طلا و نقره که به عنوان پول مورد استفاده قرار می گرفتند وجود نداشت.      

     2-    ولی متأسفانه به دلیل ضعف در مدیریت و نظارت در مهار و کنترل عوامل شدید داخلی و خارجی این مهم تاکنون محقق نگردیده است و عملاً با افزایش نرخ تورم داخلی و خارجی، سالانه از ارزش پول ملی کاسته شده است،

   3- در کنار بانک مرکزی،  که نه تنها به این مهم اقدام ننموده است، بلکه  با سیاست های اشتباه و نسنجیده اقتصادی و یا در جهت جبران بودجه و تأمین هزینه های خود (با چاپ اسکناس)، موجب افزایش نقدینگی، تورم و نتیجتاً کاهش ارزش پول ملی گردیده است، و این در حالی است که امضای رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد روی هر اسکناس به معنی تعهد ایشان به حفظ اعتبار آن است، تعهدی که گویا سالهاست فراموش شده است.

   4- که متأسفانه این مسئله نیز محقق نگردیده است و کمتر یادمان می آید که دولت ها به خاطر سیاست های اشتباه تورمی مورد مؤاخذه ی مجلس قرار گرفته باشند.

      5-  استفاده از پشتوانه های غیرقابل اتکا مانند ارزهای خارجی که ارزش آنها تابع عوامل بیرونی و سیاست کشورهای خارجی است نیز نقش غیرقابل انکاری در کاهش سرمایه ملی و به تبع آن ارزش پول ملی ایفا کرده است، چرا که دولت های خارجی نیز همانند دولت های خودمان، با چاپ اسکناس بدون پشتوانه و سیاست های اشتباهِ اقتصادی، موجب تضعیف ارزش پول ملی خود و اقتصاد کشورهایی که از ارز ایشان به عنوان پشتوانه استفاده می کردند شدند، لیکن با توجه به این که درآمد غالب کشورمان در فروش نفت با ارزهای خارجی پرداخت می شود، همچنان این مشکل باقی خواهد ماند.

  •  

حذف صفر

  7- پذیرش یک اقتصاد آمیخته با تورم به تدابیر خاص خودش نیاز دارد،به لحاظ عقلی و به لحاظ، نمی توان پذیرفت که فردی که مثلاً خودرو یا طلایش را فروخته است تا به کسی قرض الحسنه بدهد پس از بازپس گیری پولش نتواند همان خودرو یا طلا را دوباره ابتیاع کند.

  8- عدم توجه به مسئله ی ارزش پول ملی و مسائل مرتبط با قرض، بانک و سایر مناسبات اقتصادی نه تنها موجب سرگردانی مردم و بانک ها می گردد، بلکه تبعاتی را نیز برای اقتصاد کشور ایجاد می نماید. عملاً (همانطوری که در این چند سال شاهد بودیم) تا با خرید و فروش اموال منقول و غیرمنقول، (همانطوری که در این چند دهه در بازارهای مسکن، خودرو، موبایل، طلا و ارز شاهد بودیم) 

9-  و بنگاه های اقتصادی نیز از اخذ تسهیلات محروم می گردند و مردمی که به تسهیلات ازدواج، مسکن، کالا، خودرو و .... نیاز دارند نیز دچار مشکل می شوند و بلکه در آن بحث دریافت سود و کسب درآمد به جهت افزایش سرمایه مطرح می گردد.

   10- بحث دیگری که وجود دارد این است که علی رغم صحبت هایی که در خصوص ربوی بودن نظام بانکی می شود، لیکن  و با ربوی خواندن کلیه تسهیلات بانکی، ضمن افزایش و ترویج ربا در غیر متدینین موجب می شود

   نتیجه: به نظر می رسد، جامعه ی دینی ما بیش از این که به تقبیح نظام بانکی نیاز داشته باشند به تفقه مراجع برای ارائه ی راهکار و پیشنهادهای عملی برای ایجاد یک نظام بانکی شرعی، علمی و کاربردی محتاجند؛ همانطوری که مقام معظم رهبری نیز بارها اشاره کرده اند، حفظ توأمان ارزش پول ملی و ارزش سرمایه های مردم، اعم از وام گیرندگان، وام دهندگان و سپرده گذاران باید به خوبی توسط بانک مرکزی، دولت، مجلس و مهمتر از همه حوزه و مراجع تقلید در دستور کار قرار گیرد.

این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۲۴
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ق.ظ

روحانی محبوب من

بسم الله الرحمن الرحیم



اگر چه حوزه و روحانیت متولی اصلی ارتقای سطح درک جامعه نسبت به مسائل دینی و شرعی هستند، ولی بعضاً به دلایل مختلفی مانند انتصاب در مشاغل و مسئولیت های غیر مرتبط از اهداف حوزه و روحانیت دور می شوند و البته بعضاً در همان سنگرها که حضور دارند خدمات شایسته ای را تقدیم انقلاب و مردم می نمایند لیکن در حال حاضر، اهمیت مسائل فرهنگی و مذهبی در تربیت نسل جوان و مدیران شایسته برای آینده اینقدر زیادست که خروج هر روحانی فعال و فرهنگی از دایره ی فرهنگ سازی و ترویج دین می تواند به مانند از دست دادن یک عالم دین به وارد شدن ثلمه به دین منجر گردد.

روحانیون ما باید فرماندگان اصلی سنگر مساجد باشند و خالی ماندن سنگر مسجد با موضع گرفتن در هیچ صحنه ی دیگر قبال جبران نیست، رویه ای که متأسفانه خلاف آن را شاهدیم و بسیاری از روحانیون وارسته و فعال به اشتباه راه حضور در ادارات و ارگانها و نهادهای مذهبی و حتی غیرمذهبی را در پیش می گیرند و به مانند یک کارمند به فعالیت های غیرفرهنگی مشغول می شوند (که البته بخشی زیادی از این مشکل به خاطر عدم حمایت لازم از امور مساجد است که قادر به جذب تمام وقت روحانیون فعال در مساجد نمی شوند).

حضور مستمر روحانیون صبور، دلسوز و خوش مشرب در مساجد موجب می شود تا مردم و به خصوص نسل جوان به مساجد روی آورند و همین جذب مردم به مساجد گام بسیار مهمی در فرهنگسازی و ارتقای فرهنگ عمومی و اسلامی خواهد بود. یک روحانی باسواد و با اخلاق، متلک ها را ناشنیده می گیرد ولی شبهات را با حوصله و به دقت پاسخ می گوید و اگر یک روحانی بدون حساسیت به شبهات و سوالات مردم تنها به متلک ها و طعنه ها حساسیت داشته باشد نه تنها هیچ نفعی به حال انقلاب و اسلام نخواهد داشت که دقیقاً موجب لطمه و صدمه خواهد شد.

من روحانی هایی را دوست دارم که در عین شوخ بودن، حتی در محافل خصوصی نیز از طرح شوخی های خارج از محدوده خودداری می کنند، روحانیونی که شوخی های شان لطیف و مبتنی بر اخلاق و ادب است. من روحانیونی که بیشترین تأثیر را با رفتار خوب، طرح داستان، لطیفه، مسابقه و حرف تازه می گذارند و از نصیحت های خسته کننده استفاده نمی کنند را دوست دارم، روحانیونی که حضورشان در هر جمعی موجب می شود تا معنویت، نشاط، روحانیت و پویایی در آن جمع جاری گردد.

من روحانیونی که در برابر مردم متواضعند را دوست دارم، روحانیونی که احترام مردم را با تواضع از آن خود می کنند و از محبت های تحمیلی لذت نمی برند، روحانیونی که طوری محبت در سیمای شان موج می زند که اطرافیان شان تحریک می شوند وقتشان را با ایشان بگذرانند و با بهانه و بی بهانه با ایشان به صحبت بنشینند، روحانیونی که از بودن با مردم لذت می برند و همواره طوری برنامه ریزی می کنند که وقت مناسب برای با مردم بودن و پاسخگویی به سؤالات و صحبت های مردم وجود داشته باشد، نه روحانیونی که برای 1 دقیقه صحبت با ایشان باید تا درب ماشین با ایشان بدوی و اینقدر این پا آن پا می کنند که بفهمی باید برایت وقت ندارند.

من روحانیونی را دوست دارم که ساده می زیند و لباس روحانیت را ابزاری برای عافیت طلبی و صندلی ها و مبل های گرم و نرم قرار نداده اند، روحانیونی که می توانند مثل پیامبر اکرم صلوات الله علیه بر خاک بنشینند و با مردم فقیر همسفره شوند، روحانیونی که در تعقیب رفاه و لذت و قدرت با یکدیگر رقابت نمی کنند و بزرگترین لذت زندگی شان را در نزدیکی به خدا، خدمت به خلق خدا و هدایت خودشان و دیگران می جویند.

من روحانیونی که پشت سر هیچ روحانی نماز نمی خوانند و پای منبر هیچ سخنرانی نمی نشینند را دوست ندارم، روحانی باید بداند که خودش هم مثل سایرین و چه بسا بیش از دیگران به وعظ و ثواب محتاج است، من روحانی را دوست دارم که بیش و پیش از دیگران خودش را محتاج و در معرض خطر و نیازمند به نصیحت می داند و هرگز طوری صحبت نمی کند که گویا خودش در مقام عصمت قرار دارد.

من روحانیونی که از این محراب به آن محراب فرود می آیند و از این منبر به آن منبر صعود می کنند تا لقمه نانی ارتزاق کنند را دوست ندارم، روحانی باید در نمازش طمئنینه و برای هر منبرش مطالعه داشته باشد و اگر از تحصیل و تعلیم فارغ شد، از کار و تلاش و کمک به دیگران استقبال کند، من روحانی را که بعد از فارغ شدن از تحصیل هنوز به دنبال دریافت شهریه است را نمی پسندم ولی دست روحانی را که بعد از فراغت از کتاب به کار می پردازد را شایسته ی بوسیدن می دانم.

روحانی محبوب من فرزند زمان خویش است و می داند که در کدام زمانه می زید و می داند چه کسانی و با چه ابزارهایی دین و ایمان مؤمنان را نشانه گرفته اند و به قول شهید مطهری شمر و یزید زمانش را می شناسد و می داند که چگونه باید با ایشان مقابله کند، روحانی محبوب من از این لحاظ که به مسائل پیرامونش، به مشکلات جهان اسلام و حتی مسائل کل جهانیان حساس است یک انقلابی مجاهد است.

من روحانیونی را دوست دارم که حقیقتاً روحانی هستند و لباس روحانی را به مثابه ی لباس کار به تن نکرده اند، روحانیونی که هرچند سال هم که معمم باشند، بازهم می دانند که به احترام لباس رسول خدا باید در خلوت و جلوت بیش از همه تقوا بورزند؛ خلاصه این که من به روحانیونی که سبکبار زندگی می کنند، اهل علم آموزی و کار و تلاشند، از زنگار گناه پاکند و پاک کننده اند و نسبت به مسلمین و افراد قابل هدایت مهربان و و نسبت به دشمنان اسلام شدیدند، عشق می ورزم و امیدوارم روحانیون دلسوز و فعال مان، امسال را جهادگونه به فرهنگ بپردازند و بیش از این که به منبر اتکا نمایند، برای فرهنگسازی در متن جامعه حضور بهم رسانند و با رفتار و کردارشان در راستای تحقق مدیریت جهادی و عزم ملی در بحث فرهنگ و حتی اقتصاد گام بردارند.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۰۲
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۵ ب.ظ

پیشنهادی برای تشکل های فرهنگی و مذهبی گیلان

بسم الله الرحمن الرحیم


استان گیلان به لحاظ پتانسیل نیروهای ارزشی و انقلابی چه در پیروزی انقلاب، چه در دفاع مقدس، چه در حوزه های علمیه و چه در فعالیت های فرهنگی، هنری و رسانه ای و به خصوص در فتنه ی 88 جزء فعالترین استانهای کشور بوده است و این مسئله باعث شده است که این استان به لحاظ غنای نخبگان فرهنگی و مذهبی در حد والایی قرار داشته باشد، نخبگانی که اگر چه حضور و فعالیت های فردی آنها نیز بی تأثیر نیست اما آنچه که باعث تحرک و پویایی و گفتمان سازی است، اتصال این نخبگان و ایجاد  تشکل های فرهنگی و مذهبی است که این مسئله معمولاً باید در گام اول از طریق دفتر نماینده ی ولی فقیه استان و در گام های بعدی از سوی مسئولان دولتی نهادهایی مانند ارشاد و سازمان تبلیغات و آموزش و پرورش و ... مورد حمایت باشد که متأسفانه استان گیلان به این لحاظ از عدم حساسیت مسئولان ذیربط به شدت رنج می برد، مسئله ای که مورد اذعان اکثریت قریب به اتفاق این فعالان قرار داشته و به هیچ و جه قابل کتمان هم نیست.

اگر چه همانطوری که عرض شد متولیان فرهنگی و مذهبی استان گیلان در زمینه ی حمایت از نخبگان فرهنگی و تشویق ایشان به کارهای گروهی بسیار ضعیف عمل کرده اند، اما این مسئله موجب نگردیده است که این نخبگان و دلسوزان کار را زمین بگذارند و به صورت خودجوش و با تشکیل تشکل های کوچک تحت نام های مؤسسه، جمعیت، جامعه، کانون، هیأت یا هرنام دیگری گرد یکدیگر جمع شده اند و به فعالیت های خوبی در قالب امور مربوط به نوجوانان، جوانان و سطوح مختلف فعالیت های قرآنی، فرهنگی، مذهبی و انقلابی مشغولند و اینک که این تشکل ها هرکدام چندسال به صورت خودجوش و جزیره ای مشغول فعالیت بوده اند، هر کدام به اعتبار اسلام و ارزشهای انقلاب دارای یک شخصیت، وجهه و اعتبار خاصی گردیده اند و چه خوب است که با تشکیل یک مجمع یا انجمن به هم افزایی بپردازند و هر یک بتوانند در قالب همان تشکل های خود با سایر تشکل های فرهنگی همراهی و همکاری داشته باشند که این مسئله نیازمند به پیشگام شدن 3-4 عدد از این تشکل هاست تا به عنوان هیأت مؤسس چنین مجمعی را تشکیل داده و با دعوت از کلیه ی فعالان و نهادها و تشکل های دیگر و با برگزاری انتخابات برای آن ساختار و اساسنامه مناسبی تشکیل دهند، اگر چه انتشار این مطلب برای شروع این مسئله می تواند کافی باشد ولی در صورت عدم اهتمام این تشکل ها به مسئله شخصاً‌ به اتفاق برخی از افراد دیگر فرهنگی و مذهبی شناخته شده ی استان در جهت تحقق آن گام خواهیم نهاد، ان شاءالله. 

این مطلب در عمارنامه منتشر شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۳۵
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۱۳ ق.ظ

مهمترین تکلیف امروز روحانیون چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم



باتوجه به این که روحانیت همواره در امر حفظ و ارتقای سطح دینداری در جامعه کوشیده اند و بیش از هر صنفی این کار را انجام داده اند، لازم دیدم در خصوص مهمترین تکلیف امروز روحانیون (البته به زعم خودم) بنویسم، تکلیفی که حول محور طرح وپاسخگویی به شبهات رایج دینی است:

1- با توجه به اهتمام برخی از شبکه های ماهواره ای و مجازی به ایجاد و انتشار شبهات دینی به نظر می رسد که در گام اول روحانیون باید به شبهات متعددی که در این خصوص طرح می شود پاسخگو باشند. هم اکنون بیش از این که جامعه محتاج شنیدن قصه و شعر و داستان و پند باشد محتاج رفع علمی و منطقی شبهات دینی است. شبهات نه تنها احکام فقهی و فروع دین را بلکه اصول دین مسلمین را نیز هدف قرار داده اند و در این میان شناسایی شبهات رایج و ارائه ی پاسخهای علمی و جامع در گام اول قرار دارد.

2- در فضایی که شبهات خیلی سریع منتقل می شوند و بعضاً از دهان دشمنان دین به گوش مسلمانان می رسد لازم است که این شبهات البته به همراه پاسخ های شان از زبان روحانیون مطرح گردند چرا که در بسیاری از موارد، کسانی که شبهه ای می شنوند دیگر به دنبال شنیدن پاسخ آنها نرفته و به همین لحاظ بهتر است با طرح پیشاپیش شبهات و پاسخهای شان، ایشان را واکسنه نماییم و چه بسا که همان افراد نیز شبهه ی اطرافیان شان را در مواقع حساس پاسخ گویند.

3- در صورتی که در طرح و پاسخگویی به شبهات ترتیب آنها رعایت نشود عملاً رفع شبهه چندان تأثیری نخواهد داشت، به عنوان مثال با فردی که در اصولی مانند معاد و امامت تردید دارد سخن گفتن در خصوص شبهات ولایت فقیه بی فایده است، بلکه ابتدا باید بحث نبوت و امامت را ابتدا برای وی حل نمود تا شبهات ولایت فقیه نیز قابل طرح و پاسخگویی باشند، ولی متأسفانه معمولاً منبری های ما نقاط شروع بحث شان فرسنگ ها از شبهات مردم فاصله دارد.

4- اگر روحانیون ما روی منبر بنشینند و منتظر بمانند شبه مندان برای طرح شبهات شان به ایشان مراجعه کنند عملاً کار چندانی از پیش نخواهند برد و پاسخگویی به شبهات تنها وقتی میسر است که روحانیون ما شخصاً به اجتماع مردم و جوانان ورود کنند و منتظر نمانند. روحانیون باید با ایجاد فضای مناسب و باز در مساجد، هیأت ها، مدارس، دانشگاه ها و ادارات کمک کنند تا شبهه مندان به طرح شبهات شان اقدام کنند نه این که از طرح شبهه خجالت بکشند، یا دچار ترس و بی تفاوتی یا احتیاط بشوند و برای تحقق این مسأله باید هم زمان در دسترس بودن شان را بیشتر کنند و هم خودشان باب طرح شبهه و پاسخگویی را بازکنند و هم فضای باز مباحثه را با متانت تحمل کنند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۱۳
سیاوش آقاجانی