انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۲۱۴ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ب.ظ

ورقی دیگر از استکبارستیزی مردم رشت+تصاویر

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز نیز مثل سالهای گذشته در راهپیمایی 13 آبان شرکت کردم و اتفاقاً امسال برخلاف سالهای قبل اصرار داشتم که از شروع راهپیمایی تا انتهای آن را حضور داشته باشم و به گمانم خیلی از راهپیمایان امسال چنین حسی داشتند و این شور مثال زدنی ناشی از شعوری بود که دیروز رهبر معظم انقلاب به نمایش گذاشت، در تمام مسیر راهپیمایی دو سه جمله دیروز رهبری در ذهنم می چرخید، یکی آن جمله ی سنگینی که در باره گزینه های روی میز فرمودند و گفتند که "مثلاً چه گزینه ای، چه غلطی ..." و دیگری آن جملاتی که در مورد تهدید کننده به بمب هسته ای فرمودند مبنی بر این که "آمریکا که به مدعی مسائل هسته ای سایر کشورها شده است باید دهان افرادی که چنین یاوه هایی می گویند را خرد کند".

در طول مسیر به راهپیمایی امسال ایمان داشتم، چرا که این راهپیمایی هم دست دولت را می گرفت و هم دهان استکبار را می بست، اگر مردم به جای این که از آمریکا اعلام برائت کنند طبق فرمول زشتِ آقای زیباکلام، رابطه با آمریکا را تقاضا می کردند، آمریکا از این فرصت سوءاستفاده می کرد و با تعیین شرط و پیش شرط برای دولت، عملاً میز مذاکرات را به میز خلع سلاح و صلاح ایرانیان مبدل می کرد، اما وقتی آمریکا می بیند که ایرانیان رابطه با آمریکا را تنها و تنها در غالب حفظ عزت و اصول انقلاب مجاز می دانند و هرگز فریب خنده های شیطانی اش را نمی خورند، به راحتی به خودش اجازه نخواهند داد که وارد بازی تحقیر با ایرانیان شوند.

در ادامه تعدادی از عکسهای راهپیمایی امروز مردم رشت را تقدیم تان می کنم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۲۳:۳۱
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۲۹ ب.ظ

دردِ دل برخی از نزدیکان منتقدِ امام (کمی طنز)

بسم الله الرحمن الرحیم

در این سال ها و به خصوص این ایام بارها و بارها، برخی نزدیکان و اقوام مانند نوه و نتیجه امام خمینی، اظهارات، خاطرات، خوابها و رفتارهایی را از امام نقل می کنند که بعضاً عجیب و موجب اعتراض اهالی انقلاب گردیده است؛ این در حالی است که در زمان حیات امام حتی اگر از نزدیک ترین اقوام یا شاگردان شان نیز حرفی یا رفتاری نسنجیده سر می زد، شخصاً با ایشان برخورد می کرد ولی در زمانی که آن یار سفرکرده را در میان نداریم، این اظهارات موجب می شود تا اهالی انقلاب با رجوع مجدد به وصایا و نصایح بنیان گذار انقلاب، ادعاهای این نزدیکان و مدعیان نزدیکی به امام خمینی را صحه سنجی کنند که در غالب موارد حنای آن ادعاها با مقابله با محکمات امام به راحتی رنگ می بازند. مطلب زیر شاید به ظاهر طنز باشد ولی به واقع بخشی از حرف دل این اقوام و مدعیان دوستی امام خمینی و فشارها و سختی هایی است که ایشان تحمل می کنند:

  • خیلی سخت است که فامیل نزدیک امام خمینی باشی و سهم الارث شما را از انقلاب ندهند.
  • خیلی دردناک است که قبلاً کنار امام بوده باشی و از آن دوستی، سهمی دندان گیر و غنیمتی چشمگیر به شما نرسیده باشد.
  • خیلی سخت است که ببینی فرزندان امثال فهد، مبارک و قذافی آقایی کنند و برای آقازاده ی شمایی که عمری در خدمت امام بودید و همیشه به او جام زهر تعارف می کردید، به خاطر چندرغاز شیرینی چند قرارداد نفتی و غیره، پرونده های سنگین درست کنند.
  • خیلی سخت است که یارغار امام خمینی باشی و برخی دیگر در رفتار، گفتار و عمل بیش از شما خودشان را به امام نزدیک کرده باشند و تازه شما را به راه امام دعوت کنند.
  • خیلی سخت است که خانواده شهدا که خودشان را پیش مرگان خمینی می دانستند، در برابر اظهارت ما بایستند و طلبکار شوند.
  • هر چه باشد ما از طایفه امام خمینی هستیم که همه به او احترام می گذاشتند، ولی وقتی می بینیم مردم اینقدر بی وفا شده اند و همان احترام را برای ما قائل نیستند واقعاً ناراحت می شویم.
  • خیلی سخت است که با این همه تجربه و رفاقت با امام نتوانی خواب ها و خاطرات دونفره ات با امام را به عنوان سند و نقشه راه انقلاب غالب کنی.
  • خیلی سخت است که بخواهی آزاد بپوشی، ترانه گوش کنی و مرفه زندگی کنی ولی سایه ی سنگین خمینی!! بر سر خاندان بزرگش سنگینی کند.
  • خیلی سخت است که شما حتی در اوج تشنگی، ناکامِ یک جرعه قدرت بمانی فقط برای اینکه امام دوست نداشت کسی از فامیلی با او سوءاستفاده کند.

در هر صورت باید این بخش از خانواده و نزدیکان امام و اظهارات، خاطرات و خوابهایشان را درک کرد و مورد احترام قرار داد، بالاخره آنها هم دل دارند و باید با این همه سختی و مشکلات دلداری شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۹ آبان ۹۲ ، ۱۶:۲۹
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۱۱ ق.ظ

لزوم دقت بیشتر حزب اللهی ها در اتخاذ مواضع

امروز دو مسئله ی متفاوت با واکنش پرسروصدای فعالان رسانه های مجازی قرار گرفت که اگر چه اهمیت این دو مسئله با یکدیگر همسنگ نیست اما به لحاظ عدم اتخاذ مواضع مناسب با هم شبیهند.

خبر شهادت 17 نفر از مرزبانان کشورمان توسط تروریست هایی که به مرز پاکستان متواری شدند موجب ناراحتی مردم ایران گردید و مسئولان کشور نیز ضمن ابراز تأسف، خواستار مقابله شدید با این گونه حوادث از راه های امنیتی و دیپلماتیک گردیدند، لیکن برخی از این تحلیل ها به واقع چندان منطقی به نظر نمی رسند که نمونه اش را در مطلب رجانیوز با عنوان "تغییر تاکتیک امریکا برای بازتولید چماق‎های داخلی علیه ایران/وقتی پیام دوستی امریکا در جنایات بانه و سراوان رونمایی می‎شود/ آیا هنوز هم بدنبال مذاکره با امریکا هستید؟" می توانید مشاهده کنید. آیا برای مخالفت با مذاکره با آمریکا و اظهار بدبینی در این خصوص باید از هر تحلیل دم دستی استفاده نمود؟! در شرایطی که دولت آمریکا نیز در خصوص بحث مذاکره با ایران با برخی مخالفان جدی مذاکره مانند کنگره و اسرائیل و عربستان مواجه است و هر یک به سهم خودشان در این خصوص تلاش می کنند، اشتباه گرفتن هریک با دیگری می تواند در تحلیل و در نتیجه برنامه ما را دچار مشکل نماید.

وقتی که عربستان با تروریست های منطقه ای خود به شدت به دنبال ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی است و خرابکاری در روند مذاکرات ایران با  آمریکاست چرا باید به این روند کمک کرد؟! البته به جرأت می توان آمریکا را به دلیل حمایت هایی که از تروریست های منطقه کرده است مقصر دانست اما این که بگوییم آمریکا مستقیماً تشدید عملیاتهای تروریستی در ایران را هدایت می کند، آنهم با چنین قاطعیتی، اشتباه و غیرقابل دفاع به نظر می رسد. مطمئناً تحلیل های اشتباه به خصوص آنگاه که با فشار به دولت همراه می شوند نه تنها موجب کمک به اداره کشور و حل مشکلات نخواهند بود بلکه به تشدید مشکلات و زیرسوال رفتن مواضع انقلابیون خواهد انجامید. مخالفت با مذاکره با آمریکا اینقدر دلایل متعدد دارد که نیازی به تحلیل های دم دستی و غیرقابل دفاع نداشته باشد.

بحث دیگری که امروز مورد اهتمام فعالان مجازی بود، در خصوص ادعای دختر آقای میرحسین موسوی بود که مدعی شده بود مأموران با وی درگیر شده و او را گاز گرفته اند. این ادعا و سایر ادعاهای ایشان در خصوص مسائل و مشکلات والدینش اگر چه اصلاً منطقی به نظر نمی رسد و با گزارش وزارت اطلاعات نیز کاملاً در تضاد است، اما نحوه ی پرداختن به مسئله نباید به نحوی باشد که موجب دوری از ادب اسلامی و موجبات مظلوم نمایی بیشتر ایشان را فراهم کند. اگر چه جنایتی که آقای میرحسین موسوی و همسرش در حق عزت این کشور و آرامش مردم و احترام به امام و شهدایش انجام داد، با بارها اعدام نیز قابل جبران نیست، اما باید توجه کرد که مشی اسلامی این است که حتی محکوم به اعدام را نیز نباید مورد تحقیر و توهین قرار داد.

امیدوارم در آینده بیشتر شاهد دقت در اتخاذ مواضع دوستان رسانه ای خود باشیم، مواضع دقیقی که با بصیرت، ادب و ولایت مداری حزب اللهی ها در تضاد نباشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۲ ، ۰۰:۱۱
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ

اهداف این همه تغییرات مدیران و مقررات

بسم الله الرحمن الرحیم

از ابتدای شروع به کار دولت آقای روحانی تا کنون، تغییر تمام مدیران در رده های بالایی و حتی میانی در دستور کار بوده است و مدیران پایینی نیز عموماً با تغییر مدیران میانی در معرض تغییر هستند، 685 مدیر در کمتر از 3 ماه در هر وزارتخانه و سازمان دولتی، در رده معاونان، مشاوران ارشد و شرکت های تابعه تغییر کرده اند که بر همین اساس جدول زیر در سایت رجانیوز نیز منتشر گردیده است:

وزارتخانه یا سازمان دولتی

تعداد جا‌به‌جایی مدیران

نهاد ریاست جمهوری

93

نفت

74

بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

69

کشور

62

اقتصاد و دارایی

53

صنعت، معدن و تجارت

50

فرهنگ و ارشاد اسلامی

43

مناطق آزاد

38

راه و شهرسازی

33

تعان، کار و رفاه اجتماعی

30

میراث فرهنگی

28

علوم، تحقیقات و فناوری

20

ارتباطات و فناوری اطلاعات

15

جهاد کشاورزی

14

نیرو

11

ورزش و جوانان

11

آموزش و پرورش

10

بنیاد شهید و امور ایثارگران

9

محیط زیست

8

امور خارجه

8

معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی

6

دادگستری

0 ( هیچ تغییری به طور سمی گزارش نشده) 

و این در حالی است که آقای روحانی چه قبل از انتخابات و چه در اولین نشست خبری خود اصرار داشت که از تغییرات گسترده مدیران پرهیز خواهد کرد و حتی گفتند که "با کلید آمده اند نه با داس" و "این که با تغییرات اتوبوسی نیز مخالفند" که این شعارها با این حجم تغییرات گسترده حقیقتاً در تضاد است؛ اگر چه با به روی کار آمدن هر دولتی، تغییر مدیران و مقررات مسئله ای غیرقابل پرهیز است لیکن نمی توان به موارد زیر توجه ننمود:

1- تغییرات مدیران تنها در حدی باید باشد که مدیران موجود به لحاظ توان کاری یا خط فکری با مسیر دولت موافق نباشد، لیکن تغییرات موجود بنا به شواهد گسترده ی ملموس و مشاهدات شخصی حتی افراد توانمند و همفکر را نیز در برگرفته است.

2- این حجم تغییرات در جایی که دولت جدید سیاست های تغییر مدیران در دولت قبلی را به شدت مورد انتقاد قرار داده بود و آن سیاست ها را با عبارت هایی مانند "داسی" و یا "اتوبوسی" تشبیه کرده بود، قابل جمع نبوده و یک تضاد واقعی را نشان می دهد.

3- دولت ادعا داشت برای 100 روز اولش برنامه ای دارد که مردم برکاتش را در زندگیشان خواهند دید، لیکن مشهود ترین برنامه ای که بعد از تغییر کلیه وزیران مشاهده شد، عزم جدی برای تغییر معاونان وزرا، مشاوران، مدیران کل وزارتخانه ها، استانداران، معاونان استانداران، فرمانداران، مدیران سازمان ها و ادارات و... است. در حالیکه آداپته شدن یک مدیر با زیرمجموعه اش و این دومینوی تغییر مدیران، ماه ها به طول می انجامد و عملاً چند ماه اول کار دولت به این حجم گسترده تغییر مدیران و رایزنی های مربوطه و آشنایی مدیران جدید با زیرمجموعه هایشان می گذرد، امور مردم در دایره ی بلاتکلیفی تغییر مدیران و قوانین اسیر می گردد.

4- برخی از طرح های دولت های نهم و دهم مانند طرح مسکن مهر به اقرار بسیاری از کارشناسان، طرح های خوبی بودند که تنها باید ایرادات آنها مرتفع گردد، لیکن اصرار مدیران جدید بر تخریب وجهه ی این طرح ها آن هم بدون ارائه جایگزین مناسب (مثلاً به جای مسکن مهر) نشان می دهد که عملاً دولت به دنبال تغییر یا جایگزینی اصولی طرح ها نیست، این در حالی است که نه تنها دولت جدید از طرح های نیمه کاره دولت قبلی حمایت نکرده و آنها را تخریب می کند، بلکه در ادامه ی آنها سنگ اندازی نیز می کند که نمونه اش در افزایش هزینه های دولتی مسکن مهر (اعم از مجوزها، اشتراک ها، کنتور ها،عوارض شهرداری، مبلغ اجاره های 99 ساله برحسب قیمت زمین های آبادشده در سال 92 (و نه بایر در 86) و دریافت اجاره این چند سال و ....) است.

5- اصرار بر خالی بودن خزانه و بدهکاری های سنگین به جامانده از دولت قبل (که با مستندات و اظهارات کارشناسان و آمار رسمی در تضاد قرار دارد) و استفاده از این بهانه ها برای متوقف کردن بسیاری از طرح های حمایتی که در دولت قبلی برای کارمندان تصویب شده بود و اجرای آن ها به دولت جدید می رسید، از قبیل طرح مهرآفرین و بخشی از افزایش حقوق کارمندان ملغا شود، البته این انتقاد به دولت قبلی نیز وارد است که چرا این طرح ها را در ماه های آخر دولت تصویب کرد و حال این که کارمندان ترجیح می دادند به جای این طرح های پرحاشیه و غیرعملی، طبق قانون حقوق کارمندان در این چند سال معادل افزایش تورم افزایش می یافت و یا این که دو دولتِ قبل می توانستند سالانه به ازای نسبت قانونی از تعداد کارمندان بازنشسته، اقدام به بکارگیری کارمندان جدید نمایند.

6- متأسفانه دولت جدید خودش را چندان متعهد به اجرای تعهدات شفاهی یا کتبی دولتهای قبلی نمی داند و این مسئله در طرح ها و برنامه های مختلف مشاهده می شود و حال این که هر دولتی که برسر کار می آید حق ندارد به هر بهانه ای من جمله تخریب دولت قبل به این رفتار متوسل شود، بالاخره هر دولتی که بر سرکار می آید در شعارهای انتخاباتی و برنامه هایش، خود را متعهد به تعهدات دولت قبلی می داند و نباید این شعارها و برنامه ها به یک کلک سیاسی مبدل گردند.

نگاهی به مجموعه عوامل فوق، اهداف زیر را در پشت پرده ی تغییرات گسترده مدیران، طرح ها و مقررات متصور می سازد که اگر چه نمی توان تمام این اهداف را متوجه شخص رییس جمهور دانست، لیکن نمی توان این اهداف و تلاش برای تحقق آنها را از سوی مجموعه دولت تکذیب نمود:

اولاً- طرح ها و برنامه های خوب دولت قبلی حتی المقدور تخریب و یا با بن بست مواجه شوند تا مردم حتی المقدور هیچ خاطره خوش و هیچ سابقه خدمتی از دو دولت قبل در ذهن نداشته باشند.

ثانیاً- مدیرانی که در دولت قبلی منصوب شدند، حتی اگر در طیف فکری دولت جدید نیز باشند، باید عزل گردند چرا که هیچ مدیر دولت یازدهم نباید خودش را وامدار دولت قبلی بداند.

 ثالثاً- دولت 100 روز اول کارش را به تهیه گزارش علیه عملکرد دولت قبل اختصاص داده و این گزارش ها با حضور مدیران قبلی عملاً قابل سیاه نمایی نخواهند بود.

رابعاً-  دولتی که بدون رقیب اصلاح طلب رأیش به 51 درصد مردم هم نمی رسیده است، می داند که برای انتخابات 4 سال دیگر کار ساده ای نخواهد داشت و با فرض این که همچنان هیچ رقیبی از اصلاح طلبان با او رقابت نکند، می کوشد تا اصولگرایان و دولتی که خود را اصول گرا نمی دانست را با یک چوب و آنهم با چوب تخریب بنوازند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۲:۰۰
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۵۰ ق.ظ

شیری که احمدی نژاد به زمین ریخت

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر چه برخی مثال ها در عرف سیاسی برای برخی مصداق ها مناسب نیستند، ولی به رسم این که در مثل مناقشه نیست و این که شخص آقای احمدی نژاد با آن تواضع معروفشان هرگز مقید به این ملاحظه کاری ها در بکارگیری ضرب المثل ها نبودند، امیدوارم این تیتر موجب دلخوری کسی نگردد، مطلبی را که خواهید خواند در پاسخ به برخی بت سازی های اخیر رسانه ای از شخصیت رییس جمهور سابق کشورمان جناب دکتر احمدی نژاد تقدیم تان می گردد:

اگر چه حضور احمدی نژاد در عرصه ریاست جمهوری، با زنده شدن شعارهای انقلابی مانند استکبار ستیزی، ساده زیستی، پرتلاشی، خدمتگزاری، مردم زیستی، احترام به طبقات مستضعف، تمرکز زدایی، دوستی با ملتهای آزاده و ... مصادف شد و تقریباً تا انتها نیز با همین شعارها پابرجا ماند، لیکن مسائلی پیش آمد که این سطح شیر زلال و گوارا بر زمین بریزد.

آقای احمدی نژاد در کابینه ی دولت نهم، برترین و قوی ترین نیروهای متخصص در بخشهای مختلف را با رویکرد توأمان تخصص گرایی، جوانگرایی و دور شدن از حلقه بسته مدیران به کار گماشت، به نحوی که جوان ترین، متخصص ترین و غیروابسته ترین دولت را تشکیل داد و خود به عنوان رییس دولت، هماهنگی این نیروها را بر عهده گرفت، لیکن در هماهنگی بین این نیروها که بعضاً مانند دکتر جهرمی فاقد تخصص در وزارت کار بودند، به جای این که تخصص را مد نظر قرار دهد، شروع کرد به اعمال نظرات غیرکارشناسی و به این شکل در اولین دعواهای دولت نهم که بر سر طرح کارگاه های زودبازده صورت گرفت، آقای احمدی نژاد 2 نفر از متخصصان مطرح کشور، یعنی آقایان دکتر دانش جعفری (وزیر اقتصاد وقت) و دکتر مظاهری (رییس بانک مرکزی) را کنار گذاشت و تا آخر نیز افرادی را در این حوزه های حساس به کار گمارد که به جای عمل به علم اقتصاد، به دستورات و اجتهادات رییس جمهور عمل کنند و اینچنین همین رویه ی غلط تا دولت دهم نیز ادامه یافت.

برخورد غیر اصولی آقای احمدی نژاد با برخی وزرای دیگر که بعضاً در مدیریت وزارتخانه ی خود بسیار موفق نیز بودند، تا آخر دولت یازدهم ادامه یافت و تعداد تغییرات وزرا با دلیل های فنی یا غیرفنی تا آخر دولت نهم ادامه یافت و با افزایش وزرایی که یا به حوزه تخصصی خود اشراف نداشتند و یا برخلاف علم خود (و طبق اجتهاد شخص رییس جمهور) عمل می کردند در دولت دهم، تعداد عزل و نصب وزرا مقداری کاهش یافت.

برخی تفکرات خاص اقتصادی آقای احمدی نژاد، با مبانی علمی و تخصصی بخش های اقتصادی در تعارض کامل قرار داشت و ایشان حاضر نبودند به نامه ها و توصیه های رسانه ای و غیر رسانه ای کارشناسان گردن بنهد و در مقابل اعتراضاتِ نخبگان، نقل به مضمون می گفتند که خود دولت از همه نخبه تر است. تفکرات اشتباه اقتصادی آقای احمدی نژاد در طول گذر زمان ماهیت ویران کننده ای می یافتند و بازهم دولت حاضر به تمکین به اصول علمی نبود و حتی در یک موردی که حاضر به عمل به توصیه ی کارشناسان اقتصادی شدند و حدود 4 درصد سودبانکی را در برابر افزایش حدود 10 درصدی تورم افزایش دادند، بازهم رسماً اعلام نارضایتی می کردند و این اقدام را نتیجه ی فشار اعلام کردند و البته من به جای فشار، واژه ی اضطرار را مناسب می دانم، و البته همان اصلاح کوچک باعث شد تا قیمت ارز و سکه حدود 20 درصد افت پیدا کند.

آقای احمدی نزاد برخلاف تمام اصول علمی و عقلی اصرار داشت که سود بانکی هیچ نسبتی با تورم نداشته باشد و به صورت دستوری باید به زیر 10 برسد، به حدی که در شرایط تورم بیش از 20 درصدی نیز تمایل داشت سود بانکی از 12 درصد نیز کمتر گردد. آقای احمدی نژاد نقدینگی را در تورم دخیل نمی دانست و علناً می گفت نقدینگی (ناشی از سیاستهای انبساطی) باعث تورم نمی شود، آقای احمدی نژاد نرخ ارز را در طی چند سال با تزریق دلارهای نفتی پایین نگاه می داشت و اصلاً به این مسئله توجه نمی کرد که این مسئله موجب از دست رفتن قدرت رقابت تولیدات داخلی با کالاهای وارداتی می گردد، آقای احمدی نژاد، کارشناسانی را که مبلغ یارانه نقدی را بیش از درآمد طرح می دانستند را حسودان بدخواه معرفی می کرد که نمی خواهند دولت پول در جیب ملت بگذارد!!! به صورت مختصر همین چهار اشتباه مهلک اقتصادی در خصوص نرخ سود بانکی، نقدینگی، نرخ ارز و مبالغ هدفمندی یارانه ها باعث شدند تا دولت با چند مشکل بزرگ مواجه شود:

1-  نرخ پایین سود بانکی موجب شد تا نقدینگی ها از بانک ها خارج شده و به سمت بازارهای مختلف مخرب اعم از مسکن و خودرو و سکه و بدتر از همه در بازار ارز وارد شود و همین مسئله موجب افزایش قیمت ها به خصوص در قیمت ارز گردید و همین عوامل به صورت مستمر موجب افزایش فاصله سود بانکی و نرخ تورم و در نتیجه تشدید تورم گردید.

2-  بودجه های انبساطی دولت به صورت مستمر موجب افزایش نقدینگی گردیده و این افزایش نقدینگی طبق پیش بینی های عالمان اقتصاد، موجب تشدید تورم گردید که مهمترین تورم ناشی از نقدینگی، در دولت نهم و در جریان پرداخت تسهیلات زودبازده رخ داد که همین مسئله موجب شد تا دولت بعد از یک دوره افراطی در پرداخت تسهیلات و پس از عزل رییس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد، در مواجهه با یک جهش تورمی بالاخره مجبور به تفریطی به نام قفل کردن صندوق بانک ها بشود که این افراط نیز ضربات مهلکی را به صنایع تولیدی محتاج تسهیلات سرمایه در گردش وارد کرد و البته این مسئله مانع بودجه های انبساطی دولت نشده و این روند همواره در تمام سال های دولت های نهم و دهم در دستور کار بود و مخالفتهای مجلس نیز در نهایت نمی توانست موجب اصلاح روند بودجه های انبساطی شود.

3- اگر چه نرخ ارز در ابتدای شروع به کار دولت نهم با نرخ ارز واقعی تا حدودی تناسب داشت، اما اصرار دولت به ثبات قیمت ارز (با تزریق مستمر آن به بازار ارز) موجب شد تا تورم داخلی (ناشی از افزایش قیمتها) از تورم خارجی (ناشی از کاهش ارزش پول ملی) فاصله بگیرد و این فاصله در روزی که دولت به دلیل کاهش درآمدهای نفتی نمی توانست ارز مورد تقاضای واقعی (مسافران، وارد کنندگان و تولید کنندگان) و تقاضای کاذب (که ناشی از ورود پول های سرگردان فراری از بانک ها بود) را تأمین کند و همین مسئله موجب شد تا هم فنر نرخ ارز از جا در رفته و از کنترل خارج شود و هم در این مدت که نرخ ارز پایین نگهداشته شده بود پدر تولید به دلیل عدم توان در رقابت با محصولات وارداتی درآید.

4- طرح شجاعانه هدفمندی یارانه ها به دلیل اشتباهی که در تنظیم هزینه و درآمد صورت گرفت، موجب شد تا دولت به جای این که از این طرح منتفع بشود، متضرر شود و با معزلی به نام تأمین یارانه ماهانه مردم گرفتار شود، به نحوی که یارانه ای که پرداخت آن 2 ماه قبل از هر ماه انجام می شد، هم اکنون در آخر ماه نیز با مشکل مواجه است و عملاً با توجه به عوامل قبلی که موجب افزایش تورم شده بودند، قیمت واقعی حامل های انرژی نیز افزایش یافته و عملاً میزان یارانه پرداختی (که حاصل بین قیمت مصوب و قیمت واقعی است) از یارانه های قبل از اجرای طرح نیز بیشتر شد و عملاً دولت هم یارانه غیرمستقیمی بیش از پیش از اجرای طرح پرداخت می کند و هم یارانه مستقیم هنگفتی را باید ماهانه کارسازی کند.

مجموعه ی عوامل چهارگانه اقتصادی فوق که ناشی از رفتارهای غلط اقتصادی بودند، در کنار برخی بی اخلاقی ها و حاشیه سازی های 2 سال آخر آقای احمدی نژاد و تأثیر فتنه بر مشکلات کشور (به خصوص در تشدید تحریم ها) و عدم همکاری سران سایر قوا با دولت، باعث شد تا شدت تحریم ها تأثیر بدتری بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور، در شاخص های تورم، اشتغال و کاهش بودجه گذاشته و مردم بیش از هرکسی در این شرایط دچار سختی شوند و اینچنین بود که انتخابات یازدهم ریاست جمهوری فرصتی شد تا رقبا، روحیه انقلابی گری، عدالت خواهی و استکبارستیزی احمدی نژاد را عامل مشکلات معرفی کرده و چاره حل شان را در دور شدن از این تفکر نمایش دادند. متأسفانه این رویکرد غیرمنصفانه به بار نشست و بخش قابل توجهی از مردم، استکبار ستزی، انقلابی گری و عدالت خواهی را به مثابه یک نقطه ضعف در نامزدهای انتخاباتی شناختند و نامزدها را با دو نگاه تحلیل می کردند، یکی این که کدام به احمدی نژاد شبیه تر و دیگر این که کدام کمتر شبیه است و متأسفانه این وضعیت، تا مدتی باقی خواهد ماند و اینچنین بود که احمدی نژادی که انقلابی گری را زنده کرده بود، دوباره آن را به گوشه رینگ عرصه سیاست برد و حکومت را دوباره به سمت هاشمی و دوستانش سوق داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۲ ، ۰۰:۵۰
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر چه مذاکرات دیپلماتیک به لحاظ تخصصی ابعاد بسیار فنی و گسترده ای دارد، لیکن در فرهنگ اسلامی ما، آنچه که در دیپلماسی باید رعایت شود فقط این نکاتِ فنی نیست. نکات فنی دیپلماتیک در مذاکرات، با نگاهی علمی و براساس منافع ملی صورت می گیرد، لیکن در کنار این مبانی عقلی و فنی، مسائلی پیش می آید که نگاه قرآن به آنها با نگاه فنی و دیپلماتیک متفاوت و بعضاً در تضاد کامل است.

 

خداوند در قرآن کریم، دستوراتی را در خصوص نحوه مناسبات فردی و اجتماعی با سایر افراد و ملتها را می دهد و بعضاً باب مصالحه و مذاکره را باز می گذارد و یا می بندد و یا اجازه مانور محدود روی آنها را می دهد و در قبال این مسئله، خود را مکلف و متعهد به کمک و یاری به مومنان معرفی می کند،‌ سیره ی پیامبر اکرم و ائمه ی اطهار نیز نشان می دهد که ایشان اصول اسلام را حتی به قیمت شهادت، سختی و محاصره اقتصادی خود، خانواده و دوستانشان می پذیرفتند و بعضاً با توکل و عمل به همین دستورات، حتی با توانی کمتر از دشمنان به پیروزی های قاطع می رسیدند که نبردهای اولیه پیامبر اکرم با کفار پر از این موارد بوده و حتی خداوند در قرآن کریم صراحتاً از کمک با نیروهای ویژه خود به مومنان سخن می گوید که چند مورد از آنها را ذکر می کنم:

«إن ینصرکم اللّه فلا غالب لکم وإن یخذلکم فمن ذا الذی ینصُرُکُم من بعده وعلی اللّه فلیتوکَّل المؤمنون» (سوره آل عمران - آیه 160)

اگر خداوند شما را یاری کند پس هرگز کسی بر شما چیره نخواهد شد، و اگر خداوند دست از یاری شما بردارد، پس چه کسی شما را یاری خواهد کرد؟! باید مؤمنان تنها بر خداوند توکل کنند.

«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (سوره‌آل عمران - آیه‌123)

خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد و بر دشمنان خطرناک پیروز ساخت در حالی که شما نسبت به آن‌ها ناتوان بودید. پس از خدا بترسید تا شکر نعمت او را به‌جا آورده باشید.

«یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا وَ إِنْ یَأْتِ الْأَحْزابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ یَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِکُمْ وَ لَوْ کانُوا فِیکُمْ ما قتَلُوا إِلاَّ قَلِیلاً» (سوره‌ احزاب - آیه 20)

آن‌ها گمان می‌کنند هنوز لشکر احزاب نرفته‌اند و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست دارند در میان اعراب بادیه نشین پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند و اگر در میان شما باشند جز اندکی پیکار نمی‌کنند.

«لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَهٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ» (سوره‌توبه - آیه 25)

 

خدا شما را در جاهای زیادی یاری کرد و در روز حنین (نیز یاری کرد).

«اذ تستغیثون ربکم فاستجاب لکم انی ممدکم بالف من الملائکه مردفین* و ما جعله الله الا بشری و لتطمئن به قلوبکم و ماالنصر الا من عند الله ان الله عزیز حکیم» (سوره انفال - آیات 9 و 10)

به خاطر بیاورید زمانى را ( که از شدت ناراحتى در میدان بدر ) از پروردگارتان تقاضاى کمک مى کردید و او تقاضاى شما را پذیرفت و گفت من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى آیند یارى مى کنم. ولى خداوند این را تنها براى شادى و اطمینان قلب شما قرار داد و گرنه پیروزى جز از طرف خدا نیست و خداوند توانا و حکیم است.

«اذ یغشیکم النعاس امنة منه و ینزل علیکم من السماء ماء لیطهرکم به و یذهب عنکم رجز الشیطان و لیربط علی قلوبکم و یثبت به الاقدام* اذ یوحی ربک الی الملائکه انی معکم فثبتوا الذین ءامنوا سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق و اضربوا منهم کل بنان» (سوره انفال - آیه 11 و 12)

 (و به خاطر بیاورید ) هنگامى را که خواب سبکى که مایه آرامش از ناحیه خدا بود شما را فرو گرفت و آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد تا با آن شما را پاک و پلیدى شیطان را از شما دور سازد و دلهاى شما را محکم و گامها را با آن ثابت دارد. موقعى را که پروردگارت به فرشتگانى وحى کرد من با شما هستم، پس کسانى را که ایمان آورده اند ثابت قدم بدارید. بزودى در دلهاى کافران ترس و وحشت مى افکنم، و بر فراز گردن هاشان بزنید و سر انگشتانشان را قطع کنید.

«یأیها الذین ءامنوا اذکروا نعمة الله علیکم إذ جاءتکم جنود فأرسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها و کان الله بما تعملون بصیرا» (سوره احزاب - آیه 9)

اى کسانى که ایمان آورده اید نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهاى عظیمى به سراغ شما آمدند، ولى ما باد و طوفان سختى بر آنها فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمى دیدید ( و به این وسیله آنها را در هم شکستیم ) و خداوند به آنچه انجام مى دهید بینا است.

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» (محمد - آیه 7)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر خداوند را یارى کنید، خداوند نیز شما را یارى مى‏کند و گام‏هایتان را استوار مىگرداند.

 آیاتی که در بالا ذکر شد و بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم پر از نمونه های یاری خداوند به مومنان است و برخی از اینها را خدواند به مثابه یک سنت الهی معرفی می کند که تحقق این سنن الهی در عصر معاصر نیز بارها اثبات شده است؛ در دو مقطعی که آمریکا ناوهای جنگی خود را در خلیج فارس مستقر کرده بود و در اوج کری خوانی برای حمله به ایران بودند، امام خمینی و امام خامنه ای قاطعانه می فرمودند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و جالب این که همین قاطعیت آمیخته به توکل موجب فرار ناوهای آمریکایی از منطقه می گردید، نمونه ی دیگر این مسئله مقاومت ایران در برابر قطعنامه ها و بیانیه های مختلف شورای امنیت بود که در نهایت غرب را مجبور به قبول مذاکره بدون پیش شرط نمود و بسیاری نمونه های دیگر مانند طوفانی که در طبس به یاری انقلاب آمد و کودتای حساب شده آمریکا را ناکام کرد، ولی این اعتماد به خدا همیشه و در همه مسئولان وجود نداشت، مثلاً در مقطعی که آمریکا به عراق حمله کرد، برخی از سیاسیون و به خصوص اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی (که آن موقع جزء اصلاح طلبان بودند)، آنچنان ترسیدند که مخالفت وزیرامورخارجه وقت با حمله آمریکا را با نوشتن یک بیانیه با حدود 200 امضا محکوم کردند (و گفتند که حالا که جامعه ی جهانی می خواهد صدام را ادب کند، ما چرا دخالت کنیم و خودمان را به خطر بیندازیم) و در آن دوره، خلأ ایمان و توکل به خداوند و اعتماد به دستورات، تعهدات خداوند، در مسئولان وقت محسوس بود که منجر به عقب نشینی هایی در سیاستهای خارجی کشور گردید و این مسائل نشان می دهد در کنار محاسبه ی عقلانی مسائل، باید برای یاری و وفای به عهد خداوند در یاری به مومنان نیز حساب ویژه ای باز نمود، مسئله ای که در مذاکرات هسته ای اخیر نیز اگر فراموش شود، خودمان را از فضل خدا محروم کرده ایم.

حق گویی، دفاع از حق و حمایت از مظلوم، از تکالیف مومنان به شمار می رود، لیکن نگاه فنی و صرف دیپلماتیک ممکن است موجب شود تا دیپلمات ها به میزان کمرنگی ایمان و توکل خود، از حق گویی دست برداشته و حتی آن را وارونه جلوه دهند و این مسئله ای است که جز با نگاه الهی و خوش بینانه و اعتماد به فضل الهی اصلاح نمی شود. شاید برخی به این مسئله اشکال کنند و جایگاه کیاست و تقیه مومنان را در بحث حقیر مفقود بدانند، لیکن به نظر می رسد این افراد درک غلطی از تقیه و کیاست دارند، چرا که با نگاه به سیره ی اهل بیت که یقیناً در اوج کیاست و شناخت از مفهوم تقیه بوده اند، می توان مفاهیم کیاست و تقیه را به درستی درک کرد، چرا که هرگز ائمه ی ما به بهانه کیس بودن و یا تقیه، اصول را واننهادند و اگر باب برقراری حکومت اسلامی، جهاد و مبارزه را بسته می یافتند، حداقل با گفتار و یا رفتار خویش یاری کننده حق بودند و یقیناً همین مسئله بود که موجب شهادت مظلومانه ایشان می گردید.

امیدوارم دیپلمات های ما که از طرف این انقلاب و نظام با آمریکا و غرب مذاکره می کنند، به تعهدات خداوند در خصوص یاری به مومنان وقوف داشته باشند و فقط معیارهای فنی دیپلماسی را در تفاهمات خود مد نظر قرار ندهند، بلکه اصول الهی و چارچوب های سنن الهی در یاری مومنان را اصل قرار داده و در تصمیم گیری ها و توافقات، فقط به عقل مادی و اصول فنی دیپلماسی تکیه نکنند که اگر تاکنون چنین کرده بودیم، چیزی از انقلاب اسلامی باقی نمی ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۲ ، ۱۱:۲۸
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۵۶ ق.ظ

مذاکرات ژنو، حواشی قبل و پیامدهای بعد

بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از مذاکره: وقتی که همزمان با آغاز بکار دولت جدید و مقارن با سفر روحانی به نیویورک، خاطرات جدید آقای هاشمی در خصوص مخالفت امام خمینی با مرگ بر آمریکا بر سرزبان ها می افتد، وقتی که آقای روحانی پس از بازگشت از نیویورک، پیشنهاد آقای زیبا کلام (کارشناس نزدیک و تحت حمایت آقای هاشمی) در خصوص اجرای نظرسنجی در خصوص نحوه ی تعامل ایران در مذاکرات را اجرایی می کند، وقتی که همزمان با حرکت آقای ظریف به ژنو، آقای روحانی در دیدار با دانشجویان از خالی بودن خزانه و گرفتاری ها با دل پر سخن می گوید، حق بدهید که گمان کنیم این که دولت از 2-3 روز قبل از شروع مذاکره اعلام می کند که قادر به تأمین یارانه ماهانه مردم نیست و دقیقاً یک روز مانده به روز عید قربان می گوید مشکل را ضرب العجلی حل کرده اند، حداقل به صورت کاملاً تصادفی!!! در راستای همان بحث است که ما به شدت به مذاکره و حمایت از مذاکرات نیاز داریم.

محتوای مذاکرات: بنا به اعلام آقای ظریف و خانم اشتون، دو طرف مذاکره در خصوص علنی نکردن محتوای مذاکرات به تفاهم رسیده اند و قاعدتاً این مسئله به منظور این است که فشارهای جانبی در خصوص محتوای مذاکرات بر طرفین ایجاد نشود، ولی به راستی اگر فشاری بر دوطرف مذاکره باشد از سوی چه کسانی می توانسته وارد شود، به نظر من بیشترین فشار بر هیأت مذاکره کننده ما، از سوی شخصیت ها و رسانه های داخلی بوده و بیشترین فشار بر گروه 5+1 نیز از سوی اسرائیل خواهد بود و سوال جدی این است که آیا امکان دارد مسئولان آمریکایی بتوانند محتوای مذاکرات را از مقامات اسرائیلی مخفی نگه دارند؟! به یقین پاسخ هر فرد مطلعی منفی است چرا که قبل از شروع مذاکرات مسئولان آمریکایی به سران اسرائیل قول داده بودند که بدون اطلاع ایشان هیچ توافقی نکنند، پس مخفی کردن محتوای مذاکرات عملاً برای اسرائیل اعمال نخواهد داشت و تنها افراد ذی نفعی که از محتوای مذاکرات مطلع نخواهند شد مردم، رسانه ها و شخصیت های سیاسی کشور خواهند بود و این مسئله این فکر را به ذهن متبادر می سازد که شرط محرمانه بودن مذاکرات نه از سوی گروه 5+1 که از سوی مذاکره کنندگان خودمان مطرح شده و یا برایشان تجویز شده است تا ایشان از پاسخگویی و گزارش به مردم و رسانه ها معاف شوند. بحث دیگر این که در حالی که دولت در گام اول حقانیت و صحت کارش را به نظرسنجی عمومی می گذارد، بر چه اساسی در گام دوم کارش را بالکل از مردم مخفی می کند.

همانطوری که آقای عراقچی در خصوص مذاکرات گفتند، گروه مذاکره کننده 5+1 از هم اکنون منتظرند تا ایران گام اول را بردارد و اولین امتیاز را بدهد و اگر چه مذاکره کنندگان ما تاکنون به این توقع پاسخ منفی داده اند، اما یادمان نمی رود که آقای جلیلی را که همین توقع را با پاسخ منفی مواجه کرده بود به شدت مورد انتقادات تند قرار می دادند و حتی مقصر به تفاهم نرسیدن معرفی می کردند، لیکن اکنون خودشان نیز در همان موقعیت امتیاز طلبی طرف مقابل گرفتار شده و به ناچار باید در برابر امتیازطلبی غرب مقاومت کنند، البته ان شاءالله.

آینده مذاکرات: بحث دیگر در خصوص نحوه مذاکرات است، گویا ایران یک برنامه مشخص از گام های مختلف طرفین ارائه داده است که در آن مشخص است که هر طرفی چه گامی را باید در کدام مرحله و در برابر کدام گام طرف مقابل بردارد که تنها چیزی که از این گامها مشخص است این است که در گام آخر ایران به پروتکل الحاقی نیز می پیوندد؛ اگر چه به نظر می رسد که بسته ایران از اتلاف وقت و بی هدف شدن مذاکرات جلوگیری می کند، اما در صورت کمی کوتاه آمدن مذاکره کننده ایرانی، می تواند به یک آفت و فاجعه بدل شود، چرا که ما پیشاپیش برای طرف مقابل روشن کرده ایم که تا کجا حاضریم عقب برویم و کار او را برای چانه زنی و امتیازگیری سهل کرده ایم و این در حالی است که گویا دولت حاضر نیست از قدرت مردم و رسانه ها در افزایش قدرت چانه زنی های خود استفاده کند و دلش می خواهد مفاد مذاکرات مخفی بماند تا بدون هرگونه فشاری در مذاکرات آماده ی تفاهم با طرف مقابل باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۵۶
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۵ ب.ظ

ما خواهان آزادی سران قهرمان فتنه ایم

بسم الله الرحمن الرحیم

ما خواهان آزادی قهرمانان ملی مان هستیم، کسانی که در برابر چیزی ایستادند که هیچ کسی در برابر آن چیزها نمی ایستاد، قهرمانان های ما در احترام به خواست ما در برابر قانون ایستادند، برای احترام به رأی مان در برابر رأی اکثریت مردم هم ایستادند،‌ نه با دستان پر، که با دست خالی ایستادگی کردند، ایشان دستانی خالی شان را که حتی یک مدرک تقلب در آنها نبود را مشت کردند و شعار where is my vote سر دادند،‌ و ما اکنون چیزی جز احترام به قهرمانان ملی مان نمی خواهیم،‌ ما رفع حصر کسانی را می خواهیم که کشور در اثر مبارزه ی جانانه شان به سخت ترین حصر تحریمی تاریخ مبتلا شد، براستی اگر آن تحریم ها نبود کی دولت دوباره به حامیان مذاکره می رسید، ما فراموش نمی کنیم که قهرمانان ما چقدر مظلومانه از انگلیس و آمریکا یاری خواستند، حتی خانم هیلاری کلینتون هم که گزارش کمک های دولت آمریکا را در کنگره ارائه می داد، گفت که ناچار شده اند کمک های علنی را محدود کنند و اکنون که نسیم خوش مذاکره و دوستی با آمریکا وزیدن گرفته، چقدر سخت است که دوستان آمریکا اینچنین در حصر اسیر باشند و ما بدون ایشان آماده جشن دوستی با آمریکا باشیم. اگرچه قیام این قهرمانان نتوانست به مرگ اصل ولایت فقیه منجر شود، لیکن همین که شعار مرگ بر ضدولایت فقیه را با تردید مواجه کرد، همین که مرگ بر آمریکا دچار تشکیک شد، مرهون همت ایشان و خاطرات خوش هنگام هاشمیست، لذا اکنون به پاس خون ها و آبروهایی که پای قهرمان شدن این قهرمانان ریخته شد و تقریباً می رود که به ثمر برسد، خواهان رفع حصر سران قهرمان فتنه ایم، تا همه با هم و در کنار هم شعار "نه غزه، نه لبنان، درود بر آمریکا" را سر بدهیم.

این مطلب در 8 دی منتشر شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۵:۳۵
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

فرقه ی بدعت گذار صوفیه، ناجیه یا گمراه!اخیراً نقل قولهای جدیدی از امام خمینی منتشر می شود به این مضمون که ایشان با حذف شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضدولایت فقیه موافق بوده اند، که فاقد هرگونه سندیتی بوده و با رفتار و گفتار امام خمینی نیز در تضادند، چرا که سال ها شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضدولایت فقیه در حضور ایشان و در رسانه های ملی این کشور مورد استفاده بوده است و با این مسئله مقابله ننمودند و در نهایت این که مواضع شدیدشان علیه آمریکا و معاندین با ولایت فقیه، در کنار شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر ضدولایت فقیه، همواره مؤید این شعارها به شمار می رفته است.

در این مطلب قصد یادآوری سخنرانی ها و وصیت نامه امام خمینی علیه الرحمه را ندارم و به مبانی فکری شبهاتی که در این خصوص وارد می شود خواهم پرداخت:

آیا در قرآن، احادیث و زیارتنامه های معتبر، لعن و نفرین وجود ندارد؟

در قرآن کریم دو معنی مرتبط در این خصوص وجود دارد که یکی مورد تأیید و دیگری مورد نکوهش قرار گرفته است، خداوند در حدود 40 آیه ی قرآن کریم، کفار، منافقین، یهودیان، قاتل مؤمن، مشرکین، ظالمین، بدگمانان به خدا، پیروی کنندگان از شیطان و... را لعن می کند و تنها در یک آیه از سب صحبت می کند و نسبت به سب خدایان کفار و مشرکین نهی می کند که نشان از تفاوت معانی لعن و سب دارد؛ چرا که لعن به معنی نفرین کردن است و سب به معنی توهین. نمونه های لعن در قرآن را می توانید در اینجا مشاهده کنید.

لعن نه تنها در قرآن کریم، که در احادیث و زیارات نیز به وفور در کنار سلام به انبیا، ائمه، شهدا، اهل اسلام و ابرار مشاهده می شود، که این موارد نمونه های آشکاری از تولی و تبرا را به مومنین خاطر نشان می سازد.

آیا پرچم و نام آمریکا قابل احترام است؟

سال هاست که اهتزاز پرچم آمریکا در اکثر کشورهای مستضعف دنیا به نمادی از استثمار و سرقت اموال مادی و معنوی کشورها مبدل شده است و اگر آن پرچم را با پرچم دزدان دریایی مقایسه کنیم، هیچ اجحافی جز به دزدان دریایی نکرده ایم و بر اساس همین نگاه، آتش زدن چنین پرچمی را حق مسلم کشورهایی که مورد تجاوز و سرقت آمریکا قرار گرفته اند و تمام مردم حق طلب دنیا می دانم. به واقع هنوز هیچ علامتی وجود ندارد که آمریکا به فرموده امام خمینی دیگر شیطان بزرگ نباشد.

آیا شرایط کنونی در بحث مذاکره با آمریکا منافی سردادن شعار مرگ بر آمریکا نیست؟

خیانت های چند دهه دولت های آمریکا، به یقین با مذاکراتی که هنوز به هیچ نتیجه ای هم نرسیده و فاقد کوچکترین ابراز ندامت و حتی حاوی پیام های تهدیدآمیز است، نه قابل بخشش و نه حتی قابل فراموشی است و نه تنها نباید از مواضع و شعارهای اصولی و انقلابی در برائت از آمریکا کوتاه آمد، بلکه باید از غیرت، تعصب و دشمن شناسی ایرانیان تقدیر کرد و از وجود این شعارها در جهت عقب راندن دشمنان و الزام ایشان به عذرخواهی استفاده نمود، نه این که با خوش خیالی، این نفرت مقدس را برای برداشتن تکه نان خشکی که هنوز منوط به زانون زدن است، سرکوب کرد. البته چنانچه آمریکا دست از سیاستهای استعماری و تجاوزگرانه اش بردارد، مردم ایران اینقدر هوشمند هستند که برای حذف شعار مرگ بر آمریکا نیاز به خاطرات جعلی و ارائه تفاسیر غلط از قرآن نداشته باشند.

آیا آرای مردم به روحانی نشان خواست مردم برای حذف شعار مرگ بر آمریکا نیست؟

اگر چه مردم به شعارهای آقای روحانی که به رویکرد مذاکره با غرب و آمریکا برای حل مشکلات خوش بین بود، رأی دادند، اما هرگز این مسئله را نمی توان به معنی فراموش کردن خیانتهای آمریکا و به معنی پذیرش پایان یافتن دشمنی های آمریکا و غرب علیه ایران تلقی نمود و اصولاً چگونه می توان از مردم توقع داشت این همه خیانت اعم از کودتاهای سخت و نرم، ترور، جنگ تحمیلی، تحریم، تهدید، حمله به هواپیمای مسافری و .... را به صرف نشستن پای میز مذاکره فراموش کنند، به یقین چنین طرز تفکری برای مردم ایران نمی تواند هیچ هوشمندی قائل باشد، مردم ایران بدون هرگونه ساده اندیشی، مذاکرات اخیر را تنها یک فرصت برای آمریکا می دانند، تا شاید بتواند گامی در جهت تغییر رویه خصمانه اش علیه ایرانیان بردارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۰۰:۰۲
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۹ ب.ظ

پیشنهاد تحریک آمیز میرتاج الدین به روحانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اخیراً جناب آقای میرتاج الدینی (معاون پارلمانی رییس جمهور اسبق) به آقای روحانی نامه ای داده اند و ایشان را به تشکیل معاونت اجرای قانون اساسی و هیأت نظارت بر اجرای قانون اساسی تشویق نموده اند. مسئله ی نظارت بر اجرای قانون اساسی در 2-3 سال آخر ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، موضوع بسیاری از مشکلات بین قوا بود، چرا که تصور آقای احمدی نژاد که در نامه ی فوق الذکر هم موضوع پیشنهاد است، این بود که رییس جمهور مثلاً می تواند بدون اجازه در حوزه قوه قضاییه وارد شود و مثلاً به عنوان ناظر از زندان ها بازرسی کند و یا قوانین مجلس را غیرقانونی فرض کرده و اجرا نکند که این اختلافات از یک سو موجب بروز مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گردید و از یک سو حواشی آنها، مسائل تلخی را با خود داشت که هرگز از ذهن مان پاک نمی شود و چقدر موجب رنجش دل مردم و رهبر انقلاب گردید.

اگر چه تصور اشتباه آقای احمدی نژاد، با استفساریه شورای نگهبان مردود اعلام شد، لیکن ایشان تسلیم نشده و ایستادگی آقای احمدی نژاد در برابر مجلس و قوه قضاییه به شورای نگهبان نیز اشاعه یافت و موجب بروز اشتباهات متقابل و لجاجت های بعضاً کودکانه بین سران قوا شد، به نحوی که رهبر معظم انقلاب، ضمن اخطار در این خصوص، ادامه ی روند مذکور را خیانت به کشور معرفی کردند.

متأسفانه در اوج آن اختلافات، آقای احمدی نژاد حاضر نشد طبق توصیه دستور رهبر معظم انقلاب، اختلافات را به شورای عالی حل اختلافات قوا ارجاع دهد و براساس تفسیر به رأی خود، گویا شأنیت خود را فراتر از آن شورا تصور می کرد، ولی اینک آقای میرتاج الدینی به آقای روحانی پیشنهاد می دهند که از قدرت آن شورا استفاده نموده و در گام اول تفسیر شورای نگهبان از جایگاه رییس جمهور را اصلاح کند و در گام بعد وارد نظارت بر اجرای قانون اساسی در سایر قوا گردد و حال این که اشتباه محرزی در این خصوص وجود دارد، چرا که اصولاً شورای عالی حل اختلافات قوا همان طوری که از نامش مشخص است برای کمک به حل اختلافات قوا به دستور رهبری تشکیل شده است و هیچ ربطی به حیطه ی تخصصی شورای نگهبان ندارد.

اکنون آقای میرتاج الدینی که بسیار بعید است بدون اجازه و مشورت آقای احمدی نژاد چنین نامه ای نوشته باشد، تفسیر شورای نگهبان از ماده 113 قانون اساسی را رسماً اشتباه اعلام می کند که فارغ از توهین آمیز بودن این نامه نسبت به جایگاه شورای نگهبان، از شما دعوت می کنم به این اصل که بعدها اصلاح گردید و توضیحات حقیر توجه فرمایید:

اصل فعلی‏ یکصد و سیزدهم: پس‏ از مقام‏ رهبری‏ رئیس‏ جمهور عالیترین‏ مقام‏ رسمی‏ کشور است‏ و مسئولیت‏ اجرای‏ قانون‏ اساسی‏ و ریاست‏ قوه‏ مجریه‏ را جز در اموری‏ که‏ مستقیماً به‏ رهبری‏ مربوط می‏ شود، بر عهده‏ دارد .
اصل‏ سابق یکصد و سیزدهم‏: پس‏ از مقام‏ رهبری‏ رئیس‏ جمهور عالیترین‏ مقام‏ رسمی‏ کشور است‏ و مسئولیت‏ اجرای‏ قانون‏ اساسی‏ و تنظیم‏ روابط قوای‏ سه‏ گانه‏ و ریاست‏ قوه‏ مجریه‏ را جز در اموری‏ که‏ مستقیما به‏ رهبری‏ مربوط می‏ شود، بر عهده‏ دارد.

همانطوری که مشاهده می کنید دامنه ی اختیارات ریاست جمهوری در اصل 113 قانون اساسی از اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می شود، مستثنا شده است و با توجه به این که اصل 110 قانون اساسی، مسئولیت نظارت و تنظیم روابط و حل اختلافات قوا را به رهبری موکول کرده است، عملاً ورود رییس جمهور به حیطه ی فراقوه ای و نظارتی بر سایر قوا عملاً قابل قبول نخواهد بود و استفساریه های قبل از اصلاح قانون اساسی در خصوص این ماده نیز اجازه ی دخالت قوه مجریه را در سایر قوا نمی داده است و تنها در زمانی که هنوز قانون اساسی اصلاح نشده بود و رییس جمهور وظیفه تنظیم روابط قوا را برعهده داشت، اجازه ی تذکر در این خصوص را متصور بوده است.

مورد مغفول در ارائه ی این تفسیر، در نظر نگرفتن تفاوت جایگاه ناظر و مجری است و حال این که رییس قوه مجریه به عنوان مجری قانون اساسی، نمی تواند مجری بودن خود را به نظارت تأویل نماید چرا که همواره مقام ناظر فراتر از مقام مجری تعریف شده و طبق اصل 110 قانون اساسی، قوه مجریه و سایر قوا تحت نظارت رهبر بوده و مسئول نظارت و تنظیم قوای سه گانه مقام رهبری است.

بحث دیگر این که، ماده 113 قانون اساسی را نمی توان طوری تفسیر کرد که با نص ماده 57 قانون اساسی که قوای سه گانه و اختیارات ایشان را تفکیک کرده و اجازه دخالت در امور یکدیگر را به ایشان نمی دهد، در تناقض قرار گیرد. بحث حقوقی دامنه ی اختیارات رییس جمهوری و حواشی و تاریخچه آن را می توانید به صورت مفصل تر در اینجا بخوانید.

نتیجه: اکنون که فضای تعامل و همکاری بین قوا بیش از هر زمانی برای حل مشکلات داخلی و خارجی مورد نیاز است، امیدوارم این تعامل، با پیشنهادهای رسمی و غیر رسمی افراد و جریان های مختلف سیاسی دچار چالش نشده و دولت به عنوان متولی شعار اعتدال در این خصوص، سکان دار همدلی و همکاری با سایر قوا و قانون مندی باشد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۲ ، ۲۲:۳۹
سیاوش آقاجانی