تحلیلی ناگوار از سیاست جناب روحانی
بسم الله الرحمن الرحیم
دولت های نهم و دهم مانند تمام دولت ها مزایا و معایبی داشتند و این که فردی سیاست ها و برنامه های دولت را سیاه بنامد و همه ی یادگارهای او را ارثیه های ناگوار بخواند، مطمئناً مورد تأیید هیچ منطق معتدل و منصفی نخواهد بود و اگرچه تا حدودی این رویه در بیشتر دولت های قبلی نیز مشاهده گردید، ولی این مسئله و حواشی و فراتر رفتن مسئله از حد سیاه نمایی های گفتاری، متأسفانه در دولت آقای روحانی بیشتر به چشم می آید که برخی از این رفتارها را در ذیل تقدیم می کنم:
1- فضای صحبت های جناب روحانی به اذعان اکثر تحلیل کنندگان همچنان از فضای انتخاباتی خارج نشده است و محور و نحوه ی صحبت های جناب روحانی همچنان خیلی با روند صحبت های انتخاباتی ایشان تفاوتی نداشته است.
2- تأکید متواتر بر کلمه ی "میراثی که از دولت قبل به جا مانده"، از سوی رییس دولت و اکثر وزرای دولت، به نحوی که تقریباً مصاحبه ای از سوی ایشان یافته نمی شود که بارها از این لغت استفاده نشده باشد.
3- تغییر کلیه ی مسئولان و مدیران دولتی به نحوی که در تغییر برخی مدیران اگر دیرو زودی وجود داشته است لیکن سوخت و سوز ندارد و اکثریت قریب به اتفاق مدیران یا تغییر کرده اند و یا در صف تغییر قرار دارند.
4- اگر طرح خوبی اجرا شده باشد بدون اشاره ای به مزیت هایش، طوری نواقص آن را پررنگ می کنند که عملاً نقاط قوت آن نیز کاملاً محو و حتی با خاطره ای از سیاهی همراه شود. یعنی اگر فردی در خانه ی مسکن مهرش ساکن شده باشد، احساس کند که تمام مشکلات گرانی و تورم و ... همه اش تقصیر همین مسکن مهر است و نباید بابت آن از کسی ممنون باشد.
5- اگر چه در مجموعه ی دولت وزرا و مسئولانی وجود دارند که منصفانه و کارشناسانه سخن می گویند، لیکن متأسفانه اصرار بر برخی ادعاهای کذب مانند بدهکارترین دولتِ پردرآمد و خالی بودن خزانه، مواردی نیستند که در جهت بیان نقاظ ضعف دولت قبلی باشند بلکه بیشتر بهانه هایی برای توجیه نقاط ضعف دولت یازدهم بکار می روند.
6- جایگاه جناب روحانی به عنوان کسی که بیشترین حمایت را از آقای هاشمی دریافت کرد و تقابل قدیمی آقایان هاشمی و احمدی نژاد، طوری نیست که جناب روحانی بتواند بدون موضع گیری شدید در خصوص احمدی نژاد، نظر هاشمی را جلب کرده باشد.
7- اصرار عجیب بر تغییر رفتارهای انقلابی دولتهای نهم و دهم به نحوی که برخی از این تغییرها به شدت گل درشت می نماید، مثلاً اگر مسئولی با پای مصنوعی و با هواپیمای عمومی و با حمل چمدانش به مأموریت می رفت، مسئول جایگزینش ممکن است درازکش و با هواپیمای اختصاصی و حتی توسط دیگران حمل شود.
8- دلیل برخی موفقیتهای اخیر مانند موفقیت در ورزش که بر پایه بسترهای دولتهای نهم و دهم بنا شد و یا موفقیتهای مذاکره کنندگان هسته ای که بر بستر مقاومت مردم و دولتهای قبلی بنا شد نیز به صورت غیرمنصفانه ای صرفاً به نام دولت یازدهم نوشته می شوند و آنها را حاصل عبور از فضای سیاه!! قبل معرفی می کند.
در کنار توجه به موارد فوق به برخی شرایط حاضر کشور نیز باید توجه کرد:
1- رأی زیر 51 درصدی جناب روحانی در انتخابات 92 پشتوانه ی مستحکم و مطمئنی را برای انتخابات 4 سال بعد ایجاد ننموده است و به این لحاظ تثبیت شرایط دولت برای انتخابات بعد کمی دشوار به نظر می رسد.
2- خو و فرهنگ انقلابی گری اعم از ساده زیستی، مقاومت و استکبار ستیزی، بی تکلفی، حضور مستمر و مدام بین مردم، تلاش شبانه روزی، محوریت مستضعفین، بهم خوردن حلقه بسته مدیران و .... همگی مواردی هستندکه با روحیه های دولت های سازندگی و شخص آقای روحانی در تضاد قرار دارند، لیکن به شدت مورد علاقه ی اکثریت مردم هستند.
رفتارهای آقای روحانی و شرایط خاص سیاسی و اجتماعی کشور متأسفانه ما را به یک تحلیل ناگوار از اهداف و سیاستهای کلان دولت می رساند:
اولاً- دولت از هم اکنون به فکر تثبیت و تقویت پایگاه آرای خود است و این مسئله مطمئناً شجاعت دولت را در اجرای فعالیت ها و تکالیف قانونی دچار مصلحت سنجی هایی ناصواب خواهد نمود.
ثانیاً- محبوبیت فرهنگ انقلابی گری با تمام مختصات آن اعم از ساده زیستی، استکبار ستیزی، روحیه تلاش و جهادی، مردمی بودن، در دسترس بود و ... پتانسیل بهم زدن سبد رأی آقای روحانی را دارند و دولت به جز تن دادن به بخش کوچکی از این رفتارها، در بیشتر موارد به ناچار طوری رفتار خواهد کرد که این تفکر و رفتار غیراعتدالی و متخلقان به این خو، افرادی منفور و افراطی معرفی گردند.
ثالثاً- برخی آثار و خدمات دولت های نهم و دهم مانند مسکن مهر و سرعت و وسعت پروژه های عمرانی و سفرهای استانی مواردی هستند که در زندگی مردم تأثیر مثبت داشته است و این تأثیر مثبت به عنوان خاطراتی که ممکن است در انتخابات بعدی سبد رأی آقای روحانی را تهدید کنند باید به خاطراتی زشت تبدیل شوند تا امکان بازگشت کشور به تفکر انقلابی و جهادی تضعیف گردد.
رابعاً- در شرایطی که سیاه نمایی در تمام ابعاد و بخشها از سیاستهای قطعی دولت تلقی می گردد، باقی ماندن مدیران و مسئولان دولت قبل در یک نهاد یا اداره امکان سیاه نمایی را سد می کند چرا که هیچ مدیری به سیاه نمایی کارنامه ی خود علاقه ای نشان نمی دهد اما با گسیل داشتن مدیران جدید به ادارات عملاً این فرصت و مأموریت را برایشان ایجاد می کند.
حرف پایانی: در پایان آرزو می کنم که دولت هرچه زودتر از این فضای کاملاً سیاسی و انتخاباتی خودش را خارج کند و به جای برنامه ریزی برای محو جریان انقلابی گری، به دنبال تزریق تدبیر و امید باشد و امیدواریم که طوری رفتار نکند که در نهایت تدبیر را جایگزین مقاومت و امید را جایگزین توکل تعبیه نمایند و البته باید خاطر نشان ساخت که مفهوم انقلابی گری با تمام مختصاتش هرگز از ذهن و یاد مردم پاک نخواهد شد چرا که مردم برای این فرهنگ انقلاب کردند و شهید دادند و مقاومت کردند و اگرچه در دوره ای حواشی و سوءتدبیرهای دولت دهم پازل عداوت های دشمنان خارجی و خائنان داخلی را کامل کرد و بزرگترین ضربه به گفتمان انقلابی گری زده شد، این ضربه ان شاءالله با وحدت، خودسازی و بازسازی جریان انقلابی و اهتمام بیشتر به کارهای فرهنگی و اجتماعی خنثی خواهد شد.
پی نوشت: این مطلب به هیچ وجه خدمات و نقاط قوت دولت یازدهم و ضعف های دولت های پیش از آن را انکار ننموده است و هر یک را واجد نقاط قوت و ضعف مختص خود می شناسد.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.