انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نرخ توالد» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷ ق.ظ

نقدی بر طرح پیشگیری از کاهش جمعیت

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 

علی رغم این که در 4 سال اخیر راه اندازی این وبلاگ، در چند فقره به سیاست های کاهش جمعیتی و عوامل و مشکلات رفع آنها و حتی ارائه پیشنهاد در خصوص رفع برخی از آن ها پرداختم (که در موارد متعدد در رسانه های مختلف اعم از خبرگزاری و روزنامه رسمی منتشر گردیدند)، لیکن با توجه به این که هم اکنون مجلس با کلیات طرحی عنوان "طرح پیشگیری از کاهش جمعیت" موافقت کرده است، لازم دیدم مطلبی را در تحلیل و نقد کلیات این طرح بنویسم.

   در صورت تصویب نهایی این طرح در صحن علنی مجلس: "تمامی اقدامات راجع به سقط جنین، عقیم‌سازی مانند وازکتومی، توبکتومی و هرگونه تبلیغات راجع به تحدید موالید و کاهش فرزندآوری ممنوع بوده و مرتکب به مجازات مندرج در ماده 624 قانون مجازات اسلامی محکوم خواهد شد"، اگر چه این طرح در راستای جلوگیری از تحدید جمعیتی و تهدیدی که از آن به کشور وارد می شود تهیه گردیده است،‌ لیکن موارد مهمی در آن به چشم می خورد که باید به دقت مورد بررسی قرار داشته باشند:

 بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری

1- با توجه به این که کاهش نرخ جمعیت بیش از هر سیاست مالی و درمانی، محصول تغییرات فرهنگی است،‌ جلوگیری از ادامه ی آن تبلیغات که هنوز در ذات برخی قوانین، برنامه ها و یا نهادها رسوب کرده اند، مسئله ی مهم و قابل ستایشی است که باید عملی گردد،‌ به عنوان مثال آن محدودیت هایی که برای برخورداری از برخی تسهیلات و کمک های دولتی سقف فرزند تعیین کرده اند و یا طرح های حمایتی دیگری که بین خانواده های کم جمعیت و پر جمعیت هیچ تفاوتی در ارائه خدمات دولتی قائل نیستند (مانند اولین دوره ی توزیع سبد کالا) باید اصلاح گردند.

2- و اما پس از بحث فرهنگسازی و اصلاح قوانین که در بند قبلی تأیید کردم،‌ به بحث های دیگری می رسیم که به دلایل مختلفی نباید در دستور کار قرار گیرند، در هر صورت حکومت در عین حال که به جهت دهی و هدایت جامعه در راستای منافع اجتماعی و ملی مکلف است،‌ حق ندارد آزادی های فرد و خانواده را محدود نماید، که اگر چنین کند برخی از خسارات و آسیب های حاصله غیر قابل جبران خواهند بود، محدودیت های موضوع این قانون را در چند بند بررسی می کنم:

الف- اختیار و امکان مدیریت خانواده را از والدین می گیرد، باید توجه داشت همان طوری که تک فرزندی و یا دو فرزندی شعارهای صحیحی نبوده اند، شعارهایی مانند فرزند بیشتر زندگی بهتر که فرزندآوری بی حدو حصر را ترویج می کنند نیز فرجام خوبی نخواهد داشت، مطمئناً این که خانواده ها را بدون در نظر گرفتن ظرفیت های مادی و معنوی و جغرافیایی مجبور به یک سیاست خاص جمعیتی بنماییم، در نهایت نمی تواند منجر به تربیت روحی و جسمی مناسب فرزندان گردد. اصرار بر این که والدینی که در سوئیت 40 متری استیجاری زندگی می کنند، تا زمان فوت شان از فرزندآوری دست برندارند، نمی تواند حتی با اصول تربیت فرزند اسلامی که محل خواب فرزند و والدین را جدا می کند، انطباق داشته باشد.

ب- با اجرای این طرح، عملاً مراکز مجاز و استانداردی که در زمینه های مورد اشاره در طرح خدمت ارائه می دهند تعطیل و مراکز غیرمجاز، زیر زمینی و غیراصولی افزایش می یابند. اگر چه تمایلی به پرداخت یارانه دولتی در مسائل پیشگیرانه ندارم، لیکن حکومت باید خانواده ای را که مثلاً مطابق با ظرفیت های جسمی، روحی و مالی تعداد دلخواه فرزندشان را مثلاً 3-4 فرزند آوردنده را درک کرده و اجازه ی مدیریت خانواده را به او بدهند.

نرخ رشد جمعیت

د- تجربه نشان داده است که اگر هر اقدامی به صورت افراطی و بدون تدابیر فنی و علمی به پیش برود در نهایت به سیاست های تفریطی منجر خواهد شد، سیاست کاهش جمعیت در زمانی رخ داد که سیاست افراطی افزایش جمعیت در دهه ی 60 گریبان کشور را گرفت و سیاست تحدید جمعیتی زمانی رخ داد که سیاست تفریطی کاهش جمعیت در پیش گرفته شد و اکنون نیز در برهه ای به سر می بریم که اگر یک سیاست عالمانه با نظر گرفتن ظرفیت های خانوادگی و جغرافیایی در دستور کار قرار نگیرد، در نهایت بازهم منجر به ندامت و هزینه های فراوان برای تغییر مسیرهای فرهنگی و اجتماعی خواهد گردید و به همین لحاظ علما و مسئولان اجتماعی و اقتصادی کشور باید برای نرخ رشد جمعیت مناسب (نه کم و نه زیاد)، در مناطق مختلف کشور سیاست گذاری و برنامه ریزی نماید.

این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.

مطالب مرتبط:
تک فرزندی، یعنی هزاران اسباب بازی بدون حتی یک همبازی
لزوم پرهیز از افراط و تفریط در رشد جمعیت
بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری
مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۷
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم


در شرایطی که از هم اکنون زنگ خطر بحران پیری جمعیت به صدا درآمده است و کارشناسان اجتماعی همگی بر کاهش نسبت جمعیت فعال کشور به جمعیت غیرفعال کشور در آینده ای که حال ِما از هم اکنون آن را رقم زده اذعان دارند، تک فرزندی به شدت طرفدار پیدا کرده است و بسیاری از خانواده ها حتی حاضر به تفکر در خارج از این چارچوب نیستند، از یک سو بچه ای را تک و تنها و بدون یار بزرگ می کنند که در بهترین حالت، همبازیانش والدینی با 20-30 سال فاصله سنی از او قرار دارند و از یک سو در خلال همین همبازی شدن ها، کم کم شأن پدرومادر بودن را به شأن یک دوست ارزان تنزل می دهند و تمام سرمایه ها و درآمدهای خانواده را نیز معطوف ایشان می کنند و در کودکی با خرید موبایل، تبلت، فبلت، لپ تاب و انواع اسباب بازی و در بزرگسالی با خرید موتورسیکلت، خودرو و خانه سعی می کنند تا بحران تنهایی او را که به تدریج با خودخواهی نیز همراه شده را سیراب کنند.

پدر و مادر عزیز! به راستی بزرگترین حق کودکتان که داشتن خواهر یا برادری است را به کدام گناهی از او دریغ می کنید؟! به کدام منطقی، نعمت بزرگ یک همبازی همخون  را با اسباب بازی های چین و ماچین از ذهنش می زدایید؟! این چه نوع مهربانی و عطوفتیست که او را از محبت یک همراه و غمخوار برای تمام عمرش دریغ می کند؟! این چه فرهنگ نابیست! که نوه احتمالی تان را از داشتن عمه، عمو، خاله و دایی محروم می کند؟! آیا صرف هزینه های میلیونی برای خرید انواع اسباب بازی، موبایل، تبلت و ... برای یک فرزند می تواند توجیه مناسبی برای فرار از هزینه های شیرخشک و پوشک و ... فرزند دوم باشد؟! به راستی خانواده هایی که کلاً دغدغه مالی نیز ندارند، چگونه خودشان را گول می زنند؟! آیا این بهانه ها می تواند وجدان شان را برای همیشه ساکت نماید؟! به کدام حقی فرزندی را که می تواند یاد بگیرد چگونه دارایی هایش را با خواهرش سهم کند و یا چگونه با زیاده خواهی های برادرش بجنگد را به فرزندی خودخواه، ترسو و منزوی تنزل می دهید؟! به راستی آیا گمان نمی کنید همین کاهش افراطی فرزند دلیلی بر کاهش توانایی در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و از دلایل اصلی افزایش روز افزون طلاق نیست؟!

تک فرزندی نه تنها برای فرزند مظر است بلکه مشکلات زیادی نیز برای والدین دارد و آن عدم سیراب شدن زن و شوهر از حس فرزند داشتن است، معمولاً اولین فرزند بیش از این که با شیرینی و لذت همراه باشد با حیرت و تعجب همراه است و غالباً در زمان تولد فرزند دوم به بعد است که والدین متوجه حلاوت فرزند می شوند، به راستی شیرینی کار در کدام اداره، کارخانه، مطب و دفتری می تواند با لذت دویدن فرزندان به آغوش والدین خسته از کار برابری کند؟! فرزندانی که می توانند بیاموزند چگونه در محبت به پدرو مادر از هم پیشی بگیرند، در حالی که هم اکنون این پدر و مادرند که در محبت کردن به تک فرزندشان به شکلی غیرسازنده از هم سبقت می گیرند و ساعت ها نیز بر سر آینده اش با هم می جنگند! وقتی فرزند یکی باشد، خودش را صاحب و وارث هرآنچه در دست والدین است می پندارد و از بیان این توقع هم غالباً شرم نمی کند ولی وقتی تعداد فرزند بیشتر شد، فرزندان به احترام همدیگر و والدین شان توقعات شان را تعدیل خواهند کرد و از پدرومادر در برابر زیاده خواهی های احتمالی فرزند دیگر دفاع خواهند کرد و در نهایت این که والدین تک فرزند، بسیار آسیب پذیرند و در برابر کوچکترین بیماری، فقدان و یا دوری از فرزندشان به سرعت آسیب می بینند و تنهایی خیلی سریع روحشان را خواهد آزرد، درست در سنینی که به دیدن فرزند، نوه و نتیجه در پیرامون شان نیاز دارند. 

موارد فوق تنها به بررسی زیان های مستقیم تک فرزندی برای خانواده می پردازد وگرنه آسیب های غیرمستقیم تک فرزندی به خانواده ها کمتر از این ها نخواهد بود، چرا که علم و تجربه نشان می دهد که هر وقت جامعه ای دچار پیری شد، نشاط و پویایی جامعه تنزل خواهد یافت و مهاجرت معکوس برای گرداندن چرخ اقتصاد یک الزام خواهد شد و این مهاجرت ها نیز همواره با تغییر فرهنگ و حتی شکاف های عمیق و استحاله های فرهنگی همراه می گردد و جامعه و خانواده خیلی سریع از اصالت های خاص خود دور خواهد شد.

مطالب مرتبط:
لزوم پرهیز از افراط و تفریط در رشد جمعیت
بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری
 مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۵۸
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۴۴ ق.ظ

بررسی سؤال ها و شبهات افزایش فرزندآوری

بسم الله الرحمن الرحیم


بعد از چند سال از اجرای برنامه های کنترل جمعیت، اولین بار این آقای احمدی نژاد بود که شعارهای کنترل جمعیت را به چالش کشید و این مسئله مورد تأیید و تأکید رهبری معظم انقلاب نیز قرار گرفت، به حدی که ایشان سکوت خودشان را در قبال آن شعارها و برنامه ها به عنوان یک اشتباه اعلام کردند؛ اکنون اگرچه این اظهارات مورد توجه رسانه ها، نهادها و سازمان های ذیربط قرار گرفته است ولیکن هنوز تا رسیدن به تغییر نگرش فاصله ی زیادی داریم، همانطوری که در مطلب "  مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت" اشاره کردم، مشکل ترین موانع در این خصوص همچنان مورد اهتمام قرار نگرفته اند و حل این مشکلات به همکاری قوا و نهادهای مختلف نیازمند است که در این مطلب به واکاوی و تحلیل عمیق تر این مسئله می پردازم:

آیا اهمیت و الزام مسئله به خوبی تبیین شده است؟

اگر چه بحث پیرشدن جمعیت فعال، مسئله ای است که هم اکنون بسیاری از کشورهای اروپایی را گریبانگیر خود کرده و موجب مهاجرت نیروهای جوان از سایر کشورها و تغییر فرهنگ های ملی و بومی و بحران های فرهنگی و خانوادگی در این جوامع گردیده است و علی رغم این که هم اکنون ظرفیت کشور در قبال تربیت کودکان و نوجوان به لحاظ امکانات پزشکی و آموزشی در حال هرز رفتن است، مسئولان، نخبگان و مردم در پذیرش اصل مسئله همچنان دچار تردیدند که این مسئله نشان از عدم تبیین مسئله و درک مسئله دارد که به همت بیشتر مسئولان، نخبگان، هنرمندان، قانون گذاران و ... نیاز دارد.

آیا قانون گذاران و مجریان برای رفع مشکل به یک نقشه راه واحد و اجرایی رسیده اند؟

اگر چه تغییر روند موجود مطالبه ی منطقی و راهبردی مقام معظم رهبری است و حتی ایشان ظرفیت کشور را به لحاظ پذیرش جمعیت 2 برابر وضع موجود معرفی می کنند، اما متأسفانه به نظر می رسد برای رسیدن به این ظرفیت، مسئولان، سیاستگذاری و برنامه ریزی مناسبی ندارند، متأسفانه هنوز پیش بینی و سیاست گذاری مناسبی در خصوص "نرخ رشد جمعیت مطلوب و متعادل" و "تعداد فرزند مناسب برای هر خانواده"، "عوامل مؤثر برای تعیین تعداد فرزند" و "نقش عوامل جغرافیایی در تعداد فرزند" و "فاصله ی مناسب برای فرزندان به منظور حفظ سرعت و نرخ رشد مناسب"  و سایر عوامل مهم آن  نشده است و ابهامی که در رفتار و برنامه های دولت وجود دارد، مستقیماً به خانواده ها منتقل شده و ایشان نیز ترجیح می دهند در این مسیر مه گرفته قدم از قدم برندارند.

آیا هنرمندان نقش شان را به خوبی ایفا می کنند؟

نرخ رشد جمعیت

متأسفانه میزان ورود و جدیت هنرمندان و فرهنگسازان در خصوص این مسئله هیچ تناسبی با اهمیت مسئله ندارد و همان معدود آثار هنری و فرهنگی موجود نیز فاقد شرایط لازمند. شعارهایی از قبیل "فرزند بیشتر، زندگی بهتر" یا فرزند بهتر، زندگی شادتر" نه تنها تبلیغ به شمار نمی روند بلکه بعضاً ضد تبلیغ بوده و بر ابهام مسئله و تردید در منطقی بودن شعارهای سیاستگذاران افزوده اند، به راستی آیا نمایش یک خانواده با ده فرزند روی یک دوچرخه می تواند نشان دهنده ی شادی یا بهتر شدن زندگی باشد؟! البته بیش از این که هنرمندان ما مقصر باشند مشکل از قانونگذاران و مجریان است که هنوز به ارائه ی نقشه راه واحد و اجرایی نرسیده اند و در واقع هنرمندان و فرهنگسازان براساس وجدان و حساسیت شخصی خود در خلأ مشغول حرکت شده اند. در هر صورت پیشنهاد می شود هنرمندان به ارائه ی آثاری بپردازند که منطقی، جدی و اجرایی باشد. اگر کسی یک خودرو که روی صندلی عقبش یک فرزند است را با یک خودرو که روی صندلی عقبش 3 فرزند است مقایسه کند مقایسه ای صحیح، جدی و اجرایی است اما اگر روی صندلی عقب همین خودرو 5 فرزند به تصویر درآمد، هم بسیاری از مردم با مشاهده ی این تصویر آن را مسخره می کنند و هم این که همه می دانند پلیس جلوی چنین خودرویی را می گیرد (و این یعنی عملی نبودن) و هم این که تأثیر احتمالی این تصویر به احتمال زیاد نتیجه معکوس خواهد بود.

آیا فرهنگسازان و نهادهای فرهنگی تکلیف شان را انجام داده اند؟

علی رغم این که صداوسیما برنامه های تحلیلی خوبی در این خصوص ارائه کرده است اما دو مشکل وجود دارد یکی این که این برنامه ها تنها به لزوم اصلاح وضع موجود می پردازند و همچمنان عواملی را که در تشریح و توجیه وضعیت مطلوب (مانند تعداد فرزندان و فاصله ی مناسب و نرخ رشد مطلوب و شرایط خانواده ها و  ...) سکوت اختیار کرده اند و دیگر این که برنامه های تحلیلی مخاطبان خاص و قلیل خود را دارند و باید به این مسئله ی مهم در برنامه های عامتری مانند سریال ها نیز پرداخته شود و البته برنامه های تحلیلی و فرهنگی در هر صورت باید به دور از افراط و تفریط و بر مبنای برنامه ها و سیاستگذاری های جمعیتی صورت گیرد. بحث دیگر این که به غیر از صداوسیما، بایستی از سایر ابزار رسانه ای و فرهنگی نیز استفاده گردد.

آیا موانع قانونی، اجرایی و اداری برداشته شده اند؟

بسیاری از موانع ایجاد تمایل به فرزندآوری همچنان مرتفع نگردیده اند و اصلاً به نظر نمی رسد شناسایی این موانع و رفع آنها در برنامه ی دولت و نهادها و سازمانهای ذیربط وجود داشته باشد. هنوز حق اولاد کارگران فقط برای دو فرزند تعریف شده است و حق اولاد کارمنداننیز تا سه فرزند، آنهم با مبالغ ناچیزی که کفاف حتی کهنه بچه ها را هم نمی دهد. به یقین افزایش حق اولاد و حق مسکن خانواده های کارگران و کارمندان باید به نحوی باشد که کفاف حداقل های یک فرزند را بدهد و طوری هم نباشد که فقط به مثابه ی یک مشوق غیرقابل اتکا عمل کند و خانوارهای ضعیف اقتصادی را دچار اشتباه محاسباتی نماید. به راستی آیا دولت گامی در مسیر مجانی شدن و کاهش هزینه های آموزش، درمان و مسکن در حرکت است یا مسیر عکس را طی می کند؟! این مسائل و بسیاری از موارد دیگر عملاً موانعی هستند که به دلیل عدم اجرای قانون اساسی و یا تصویب قوانین اشتباه به وجود آمده اند و اصلاح این موارد موجب خواهد شد تا بسیاری از خانواده ها قادر باشند حداقل یک فرزند به فرزندانشان اضافه نمایند. 

آیا الگوسازی صورت گرفته است؟

نرخ رشد جمعیت

متأسفانه در حال حاضر حتی خانواده های واجد درآمد مناسب و خانه ی وسیع نیز به لحاظ اصطکاک فرهنگی که وجود دارد جرأت ندارند بیش از دو فرزند داشته باشند و این مسئله لزوم پیشگام شدن نخبگان و خواص را به عنوان الگو نشان می دهد لیکن متأسفانه هنوز دولتمردان، اندیشمندان و نخبگان جامعه اقدامی در جهت ایجاد الگوی عملی در این خصوص انجام نداده اند و حال این که بسیاری از این افراد می توانند با داشتن بیش از دو فرزند، کاری کنند تا چنین رفتاری مشخصه افراد بی سواد و بی فرهنگ به شمار نرود کهاین مسئله شجاعت اقشاری مانند پزشکان، اساتید دانشگاه و کسانی که در جامعه مورد توجه قرار دارند را می طلبد تا نسبت به ایجاد بحران جمعیتی پیش رو، نقش خود را به درستی ایفا کنند.

آیا تغییر سبک زندگی در پذیرش این تغییر نرخ موالید در دستور کار قرار گرفته است؟

متأسفانه در حال حاضر بسیاری از خانواده ها برای یک فرزند خود، هم موبایل، هم تبلت و هم لب تاب می خرند و یا مقید هستند که در همان سن قانونی اخذ گواهینامه برایشان خودرو مهیا کنند و یا این که حتماً و با هر هزینه ای در مدارس و دانشگاه های گران قیمت تحصیل کرده و در همان بدو زندگی خانه شخصی ابتیاع کنند و همه ی اینها در حالی است که محصول چنین خانواده ای در اغلب موارد، فردی خودخواه خواهد بود که قادر به حفظ استقلال شخصیتی و اقتصادی خود و خانواده ی خود نبوده و در تمام مشکلات (حتی خانوادگی) دست به دامان والدینش می شود و حال این که اگر همان هزینه به صورت مناسب و اصولی صرف 2 یا 3 فرزند می شد هم هزینه های خانوار افزایش نمی یافت و هم فرزندانی اجتماعی تر و مفیدتر پرورش می یافتند و هم والدین با ازدواج و یا مهاجرت اولین فرزند دچار تنهایی و افسردگی نمی گردیدند و هم نوه های خانواده مفهوم دایی و خاله و عمو و عمه را درک می کردند. متأسفانه مصرف گرایی، تجمل پرستی، فرزند سالاری، خودخواهی و ... اگر چه زاییده ی فرهنگ تک فرزندی یا دوفرزندی هستند اما همین عوامل، هم اکنون در برابر تغییر سبک زندگی شدیدترین مقاومت را از خود نشان می دهند و به همین لحاظ اصلاح و تغییر سبک زندگی بایستی در دستور کار پژوهشگران، فرهنگسازان و هنرمندان قرار گیرد. به راستی باید به خانواده ها فهماند که یک برادر یا خواهر به مراتب بهتر، آموزنده تر، مؤثرتر و مفیدتر از هر لپ تاب و تبلت و اسباب بازی می تواند یک فرزند را سرگرم و تربیت کند.

آیا درک اشتباه خانواده ها در خصوص هزینه ها و زحمات فرزندان بیشتر اصلاح گردیده است؟

نرخ رشد جمعیت

بسیاری از والدین هزینه ها و سختی های تربیت 3 فرزند را معادل 3 تک فرزند حساب می کنند و حال این که واقعیت چنین نیست،همانطوری که اکثر ما یادمان هست وقتی لباس های فرزند بزرگتر، برایش کوچک می شد تازه قواره تن فرزند کوچکتر می شد و هزینه های سنگین پوشاک عملاً در این خانواده ها عملاً محسوس نبود و در خصوص زحمات تربیت کودک هم این که بسیاری از وقت هایی که هم اکنون والدین برای یک فرزند صرف می کنند با رعایت فاصله ی مناسب بین فرزندان توسط خود ایشان انجام می شود، هر فرزند به خوبی فرزند کوچکتر را سرگرم می کند، بعضاً می خواباند و یا حتی غذا می دهد و حال این که تمام این زحمات در خانواده های تک فرزند توسط والدین انجام می شود و تازه این که بسیاری از زحمات فرزندان هم اکنون با تکنولوژی های روز کاهش یافته است و شستشو، نظافت، تغذیه و نگهداری کودکان به راحتی با ماشین لباسشویی و پوشک کامل بچه و مایکروویو و آب گرم کن های فوری و ... به سرعت و به راحتی انجام می شود و اگر چه برخی از این عوامل مستلزم هزینه هستند، ولی بسیاری از این مسائل جزء لاینفک سبک زندگی شده اند و قرار نیست برای آنها هزینه های جدیدی پرداخت گردد.

آیا سوء مدیریت های حال حاضر کشور عامل بی رغبتی به تغییر نرخ رشد جمعیت نیست؟

هم اکنون بسیاری از مخالفان مسئله ی لزوم افزایش جمعیت مشکلات مدیریتی کشور مانند آلودگی هوا، ترافیک، اشتغال، تورم و ... را دلیل مخالفت خود اعلام می کنند و می گویند که اگر چه ظرفیت کشور به لحاظ منابع بالاست ولی مدیریت در کشور ما به نحوی است که بیشترین منابع نیز با سوءمدیریت ها، نابود می شوند که این مسئله اگر چه به راستی قابل تأمل است، اما راه حل آن اصلاح روند مدیریت کشور و اصرار بر شایسته سالاری است. امیدوارم مردم درانتخاب های شان، نمایندگان مجلس و مسئولان نیز در انتصابات و اجرای تکالیف شان به نحوی عمل کنند که منابع کشور اینگونه در نتیجه سوء مدیریت ها، مفاسد و رانت ها دچار تزلزل نشوند و این که باید توجه کرد که یکی از مهمترین منابع هر کشوری نیروی انسانی  آن کشور است و اگر کشوری در استخراج و استفاده متناسب از منابع اش دچار اشتباه شود، یقیناً نمی تواند مراتب ترقی را به نحو شایسته طی نماید و چه بسا دچار عقب ماندگی گردد.

نتیجه:

امیدوارم محققان، قانون گذاران، مسئولان، نخبگان، فرهنگسازان، هنرمندان و مردم هر یک به درستی و به دور از هر افراط و تفریطی نقش خود را به نحوی ایفا کنند که ظرفیت و نیاز کشور به صورت توأمان حفظ شود و مسیر پیشرفت اقتصادی و فرهنگی کشور در نتیجه ی بهم خوردن نظام جمعیتی دچار خلل و مشکل نگردد. 

مطالب مرتبط:

مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت
تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۴۴
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ب.ظ

مهمترین موانع تغییر نرخ رشد جمعیت

بسم الله الرحمن الرحیم

امسال چندمین سالی است که بحث لزوم تغییر نرخ رشد جمعیت مطرح می شود ولی براساس مشاهدات میدانی که هریک از ما در زندگی خودمان و اطرافیانمان مشاهده می کنیم همچنان تغییر چندانی در تغییر شعارهای "2 فرزند کافیست" و "فرزند کمتر، زندگی بهتر" دیده نمی شود که این مسئله از چند دلیل عمده نشأت می گیرد:

تغییر نگرش و رفتار معمولاً پروسه بلند مدتی را می طلبد به خصوص این که نگرشی که باید جایگزین شود قبلاً به عنوان ضدفرهنگ تبلیغ شده و جا افتاده باشد. متأسفانه مسئولان و فرهنگسازانی که قبلاً قصد کنترل جمعیت را داشتند، بیش از دو فرزند داشتن را نشانه ی بی فرهنگی و بی سوادی والدین معرفی کردند و اکنون تبدیل این ضدفرهنگ، به فرهنگ خنثی یا مطلوب بسیار مشکل تر و زمان برتر به نظر می رسد.

اگر چه به ظاهر افزایش فرزندآوری در برنامه ی کاری مسئولان قرار گرفته است، لیکن این میل به یک سیاستگذاری عالمانه منتج نگردیده است و دولت همانطوری که کورکورانه رشد جمعیت را کنترل کرد هم اکنون نیز یک سیاست واحد را در روستاهای کم جمعیت، شهرهای متوسط، بزرگ و تهران دنبال می کند و این در صورتی است که مردم در پس هر شعاری به منطق و میزان علمی بودن آن شعار توجه می کنند، مسئولان باید توجه کنند که مردم برای این که فرهنگ قبلی را کنار بگذارند و چیزی را به عنوان فرهنگ جدید بپذیرند نیاز به توجیه شدن دارند و به لحاظ شرعی، عرفی و منطقی باید این عمل صورت گیرد.

نرخ توالد و سبک زندگی دو عامل لاینفک هستند و بعضاً در بسیاری وجوه بر همدیگر تأثیر می گذارند، نرخ توالد پایین موجب شده است سبک زندگی مردم کاملاً متحول شود و همراه با تغییر سبک زندگی، سیاستگذاری های دولت ها نیز در بروز این شرایط و تشدید آنها موثر بوده است. هم اکنون سطح متعارف  و مطلوب رفاه خانوار، توقع فرزندان، هزینه های آموزش، هزینه های تفریحی، مسافرت، گستردگی خدمات بهداشتی و درمانی، وسعت خانه ها، سطح متعارف تحصیلات دانشگاهی و به طور کلی تمام شئون زندگی خانوار با تعداد کم فرزند تنظیم شده است و تغییر نرخ توالد با این لوازم و سبک موجودِ زندگی عملاً از نظر خانوارها به این راحتی میسر نیست.

نرخ توالد به غیر از مسائل فرهنگی و سبک زندگی، تابع مسئله مهم دیگری به نام تمکن اقتصادی خانوار نیز هست که حتی رفع مسائل قبلی نیز نمی تواند نقصان آن را جبران کند. خانواری را که از پس هزینه های اولیه زندگی بر نمی آید را نمی توان به افزایش تعداد فرزندان قانع کرد، به خصوص وقتی که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه برای حمایت از چنین خانوارهایی هیچ تمهیداتی هم نداشته و بعضاً ضدحمایتی باشد. به یقین افزایش هزینه های بهداشت و درمان و تغذیه و آموزش در کنار تضعیف بنیه اقتصادی خانوارها یک عامل بازدارنده در افزایش تعداد فرزندان خانوار بشمار می رود و هم اینک خانواده هایی وجود دارند که فقط به همین دلیل از فرزندآوری استقبال نمی کنند.

یکی از مسائل دیگری که مانع افزایش تعداد فرزندان خانوار است، عدم حمایت دولت از این مسئله است و حمایت هایی نیز که به صورت جسته و گریخته مطرح می شوند یا اصولاً اجرایی نمی شوند و یا خیلی زود تعطیل می شوند و اینچنین است که مردم دیگر روی حمایت های دولتی حساب نمی کنند چرا که نه تنها اکثر دولت ها به تعهدات دولت قبلی پایبند نیستند بلکه نسبت به تعهدات خود نیز حساسیتی نشان نمی دهند. این مسئله باعث می شود تا مردم روی حمایت های دولت به افزایش تعداد فرزندان حساب باز نکرده و ابزار تشویقی دولتها عملاً از فهرست عوامل انگیزیشی موثر بر خانواده ها حذف گردد و تنها در صورت بهبود شرایط اقتصادی پایدار خانواده به فکر افزایش جمعیت بیفتند. 

یکی دیگر از موانع افزایش نرخ توالد، به مشکلات ازدواج و تنشهای پس از آن باز می گردد. عملاً افزایش سن ازدواج و افزایش آمار طلاق موجب تأخیر و کاهش در فرزندآوری خانوارها گردیده است و بسیاری از خانواده های تازه شکل یافته نیز تا مدت ها به منظور امکان راه فرار، سالهای اولیه ازدواج را سالهای آزمایشی تلقی کرده و از فرزندآوری پرهیز می کنند تا در صورت جدایی احتمالی، آسیب کمتری ببینند، لذا حل مشکلات ازدواج و خانواده که ریشه در مسائل فرهنگی و اقتصادی دارد باید به عنوان یکی از مقدمات تغییر نرخ رشد توالد بشمار رود.

این مطلب در عمارنامه و بولتن نیوز و 8دی نیوز منتشر گردید.

مطالب مرتبط

تغییر روند توالد نیازمند چیست؟
سیاستگذاری جمعیتی نیاز جدی کشور
کاهش یا افزایش جمعیت؟!
لزوم سیاستگذاری علمی و دقیق جمعیتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۲ ، ۲۳:۱۱
سیاوش آقاجانی