انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قالیباف» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۲۱ ب.ظ

پیرامون مصاحبه انتخاباتی دکتر حداد با نشریه مثلث

بسم الله الرحمن الرحیم


آقای دکتر حداد عادل از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 92 بودند که به دعوت دکتر ولایتی به همراه دکتر قالیباف  ائتلافی را به عنوان 2+1 تشکیل داند تا در نهایت تنها یکی از ایشان در صحنه باقی بماند و 2 نفر دیگر او را یاری کنند که البته این مسئله همانطوری که استاد مصباح پیش بینی کرده بودند هرگز محقق نگردید و در نهایت جز شخص دکتر حداد کسی از این ائتلاف کناره گیری نکرد و البته همان موقع طی مطلبی با عنوان "ایثار حداد و بی اخلاقی ولایتی و قالیباف" از ایشان تقدیر کردم، لیکن اخیراً آقای دکتر حداد عادل مصاحبه ای با نشریه مثلث داشته اند که بخش هایی از آن که به بحث انتخابات 92، مسائل ائتلاف 2+1 و جبهه پایداری معطوف بود که بخش هایی از این مصاحبه و نقد کوتاهی بر آن را تقدیم تان می نمایم:

..من یا باید به نفع آقای قالیباف کنار می‌رفتم که در زمان انصراف من رای او در نظرسنجی بالاتر از آقای ولایتی بود یا به نفع آقای جلیلی کنار می‌رفتم که جمع زیادی از جوانان انقلابی و حزب‌اللهی طرفدار او بودند. من نمی‌خواستم با این موضع‌گیری، اختلاف و دوگانگی در داخل حوزه اصولگرایان را تشدید کنم چراکه شاهد بودم که در ماه‌های قبل از رأی‌گیری جماعتی که در ابتدا دنبال آقای لنکرانی بودند و بعد از انصراف ایشان به دنبال آقای جلیلی رفتند بیشترین انتقاد را نسبت به آقای قالیباف وارد می‌کردند و  اصلا کار ما طوری شده بود که در جلسات سخنرانی برای انتخابات، باید وقتمان صرف پاسخگویی به شبهات طرفداران پایداری می‌شد که بر خود اصولگرایان وارد می‌کردند.

نظرسنجی‌ها تا دو هفته قبل از انتخابات با نتیجه ای که به دست آمد به کلی متفاوت بود. تنها در هفته آخر بود که می‌شد احتمال داد آقای روحانی پیروز می‌شود.  در هفته آخر که بعد از مناظره‌ها بود، نظرسنجی روند متفاوتی نسبت به قبل پیدا کرد.....به نظرم با توجه به بالاتر بودن رای آقای قالیباف این اقدام معقولی بود؛ کما اینکه نتیجه انتخابات هم چنین نگاهی را اثبات کرد، اما متاسفانه تلاش‌های من به نتیجه نرسید. تنها من هم نبودم که برای چنین کاری تلاش می‌کردم. افراد دیگری هم بودند که فعال بودند اما یک جریان مقابلی هم بود که این کناره‌گیری‌ها صورت نگیرد، بعدها هم در اخبار خواندید که برخی افراد از افراد دیگری تشکر کردند و از آنها نام بردند که اینها باعث شدند فلان فرد در ائتلاف کناره‌گیری نکند و آقای روحانی پیروز شود.... یعنی در داخل خود ما، در عالم سیاست مشخص شد که دست هایی در کار بود که اختلاف و تفرقه میان اصولگرایان را تا روز انتخابات نگه دارد. اینها واقعیت‌هایی است که من به اشاره از آنها می‌گذرم و شما و خوانندگان‌تان از آنها خبر دارید.

امروز هیچ اصولگرایی نیست که منکر ضرورت وحدت باشد؛ رهبری کسانی را که دم از تکلیف محض می‌زدند، نصیحت کرد که «تکلیف‌گرایی با واقع‌بینی منافات ندارد.» این عبارت بسیار حکیمانه و ملایمی بود، امیدوارم آنها توجه کرده باشند که باید این دو را در کنار هم در نظر بگیرند. بنابراین سراغ هر کسی که بروید، به ضرورت وحدت و ائتلاف، اعتراف می‌کند؛ اما مساله مهم این است که چه ساز و کاری و چه الگویی برای ائتلاف طراحی شود. دستورکار امروز اصولگرایان برای انتخابات بعدی، یافتن الگویی برای وحدت و ائتلاف است.

در سخنان جناب آقای دکتر حداد عادل، 2 تناقض بزرگ وجود دارد، از یک سو از عدم وحدت اصولگرایان و تشکیل ندادن ائتلاف جمعی گلایه می کند و حتی شبهات و سؤالاتی که توسط حامیان جبهه پایداری پرسیده می شد را عامل تضعیف جبهه اصولگرایی معرفی می کند و از سوی دیگر در داخل اصولگرایان یک جریان خاص را معرفی می کند که عمداً به دنبال تضعیف اصولگرایان بودند و در این خصوص نیز به اظهارات بعد از انتخابات برخی افراد اشاره می کنند که البته این تناقض خودش بهترین پاسخ به اظهارات دکتر حداد است.

آقای دکتر حداد عادل و بسیاری از منتقدان جبهه پایداری توجه نمی کنند که اگر جریان اصولگرای سنتی حاضر به قبول و درک استحاله ی بسیاری از اعضای خود بودند، هرگز جبهه ای به نام پایداری تشکیل نمی شد، متأسفانه عملکرد افرادی مانند علی لاریجانی، ناطق نوری، باهنر و خیلی از افرادی که سال ها از ایشان به عنوان اصولگرایان اصیل یاد می شد به مرور دچار تحولات عمیقی شدند و مواضع و رفتارها و گفتارهای شان بیش از این که به اصولِ انقلاب نزدیک باشد به گفتمان های متفرقه یا مقابل مانند اعتدال و اصلاحات قریب شد و این قرابت تا حدی بود که بعضاً اثبات شد حتی در خلوت و جلوت هماهنگی های نیز وجود داشته و حتی توقعات سرلیستی و همکاری مستقیم نیز ایجاد شده است.

آقای حداد عادل و بسیاری از دوستانی که به درستی به اهمیت وحدت در اصولگرایان اذعان دارند، بعضاً مصداق های اصولگرایی را فراموش کرده و افرادی را محور ائتلاف و وحدت قرار می دهند که از گفتمان اصولگرایی فرسنگ ها فاصله گرفته اند، حرفی که جبهه پایداری می زند این است که نمی توان افرادی را که در اصول حیاتی مانند ولایت مداری، استکبار ستیزی، ساده زیستی و ... بارها دچار لغزش های غیرقابل اغماض شده اند را به عنوان محور ائتلاف قرار داد وگرنه جبهه پایداری که حتی در معرفی نامزد اهمیتی به عضویت افراد در جبهه پایداری نمی دهند چرا باید نسبت به وحدت کردن با دیگران مقاومت نشان دهند، و اتفاقاً در فرصتهایی مثل تشکیل ائتلاف برای انتخابات مجلس (موسوم به7+8) تشکیل شده بود نیز حاضر به فعالیت بودند ولی شرط شان عدم حضور برخی از همین عناصر محول الحال بود. متأسفانه آقای حداد عادل و دوستان شان تشکیل یک ائتلاف پرشمارتر که به لحاظ اعضای محوری و گفتمانی دچار ضعف های ریشه ای هستند را بر یک ائتلاف کم شمار که گفتمانی اصیل و انقلابی دارد ترجیح دادند و البته همانطوری که در سخنان فوق آشکار است در جایی نیز به تناقض رسیدند و نمی دانستند به تعهدات ائتلافی عمل کنند و یا به تعهدات انقلابی و اخلاقی! و البته جناب حداد عادل به بینابین این دو عمل کردند و صادقانه و خیرخواهانه از انتخابات به نفع اصولگرایان کنار کشیدند.

اگر چه آقای حداد تلویحاً به نقش دکتر ولایتی در تشکیل یک ائتلاف هدفمند  که مطابق پیش بینی استاد مصباح نیز هرگز محقق نشد، اشاره دارند اما ایشان تنها به بخشی از نقش دکتر ولایتی اشاره کردند و نقش بسیار مهم دکتر ولایت صرف تشکیل ائتلاف نبود، آقای ولایتی در مناظره ی حساس بین نامزدها، در  سیمای یک اصولگرا و به عنوان یکی از نمایندگان این گفتمان به گفتمان انقلاب و مقاومت تاخت و هرآنچه که روحانی نمی بایست می گفت را بر زبان راند تا گفتمان مذاکره به جای گفتمان مقاومت انتخاب شود، اگر چه دکتر حداد عادل این بحث را مطرح نمی کنند ولی اذعان دارند که هفته ی آخر و پس از آخرین مناظره تمام نظرسنجی ها سمت و سوی جدیدی پیدا کردند، توجه به نظرسنجی های تا آن زمان نشان می داد که دکتر جلیلی و دکتر قالیباف به مرحله ی دوم انتخابات می رسند ولی نقش دکتر ولایتی در تضیع گفتمان اصولگرایی باعث شد تا در نهایت جبهه اصولگرایی با شکست مواجه شود، البته تلاش مجاهدانه جناب حداد در همان مناظره در جهت خنثی کردن ادعاهای دکتر ولایتی هرگز از ذهنمان پاک نمی شود.

فراز انتهایی که به آن می پردازم بحثی است که در آن به استناد سخنان رهبر معظم انقلاب، استاد مصباح و جبهه پایداری را منظور رهبری معرفی می کنند و ایشان را به دلیل عدم درک درست از تکلیف گرایی مورد شماطت قرار می دهند و حال این که حقیر در همان مقطع که سخنرانی مقام معظم رهبری صورت گرفت طی مطلبی با عنوان "آیا مشی استاد مصباح برخلاف کلام رهبریست؟!" به آن مسئله پرداختم و البته نظرات شخص استاد مصباح در این خصوص با عنوان "ما مکلفیم به وظیفه؛ نه نتیجه» یعنی چه؟"، انطباق کامل نظر ایشان را با بیانات مقام معظم رهبری نشان می دهد.

نتیجه: اکنون که فضای انتخاباتی تمام شده است و آنچه اهمیت دارد درس گرفتن از انتخابات 92 است، ای کاش اصولگرایان راستینی مانند آیت الله مهدوی کنی و دکتر حداد عادل که از پرچمداران وحدت و ائتلاف بین اصولگرایان هستند، به حضور عوامل استحاله شده و نفوذی بیش از این حساس باشند و راه وحدت بین تمام اصولگرایان حقیقیی که به دنبال اصول انقلاب هستند، را باز بگذارند.

مطلب مرتبط:
عملکرد ناطق و ولایتی، مؤید لزوم باز تعریف اصولگرایی
آیا مشی استاد مصباح برخلاف کلام رهبریست؟!
ایثار حداد و بی اخلاقی ولایتی و قالیباف
شعارهای غلط دکتر ولایتی
سخنان جدید و قابل تأمل دکتر ولایتی+تحلیل 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۲۱
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۲۱ ب.ظ

ایثار حداد و بی اخلاقی ولایتی و قالیباف

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز دکتر حداد عادل به نفع جریان اصولگرایی انصراف داد و این براساس همان پیش بینی بود که بعد از بهم خوردن ائتلاف در مناظره سوم عنوان کرده بودند، در آن مطلب عرض کردم که با اعلام بهم خوردن ائتلاف و با توجه به قرابت گفتمانی دکتر حداد با دکتر جلیلی و ضرر دکتر جلیلی از حضور دکتر حداد، ایشان قصد دارند انصراف احتمالی خود را به نام اعضای ائتلاف تمام نکنند و همانطوری هم که در انصرافشان اعلام کردند به نفع جریان اصولگرایی انصراف دادند نه به نفع ائتلاف؛ و از سایر نامزدها نیز خواستند به نفع این جریان انصراف دهند نه ائتلاف، چرا که عملاً بحث ائتلاف محقق نشد، چون هم اعضا به وظایف و تعهدات پایبند نماندند و هم جامعه مدرسین قم نامزد نهایی را انتخاب نکرد، البته بهم خوردن این ائتلاف از همان ابتدا توسط بزرگانی چون استاد مصباح پیش بینی شده بود.

 اما آنچه که باعث تعجبم شد، بی اخلاقی دو عضو دیگر ائتلاف بود:

رییس ستاد دکتر قالیباف، کناره گیری دکتر حداد را در جهت پایبندی به ائتلاف دانست و از او تشکر کرد و اقدام او را درسی برای سایر اصولگراها دانست.

رییس ستاد دکتر ولایتی نیز ضمن تشکر از دکترحداد از سایرنامزدها نیز خواست براساس نظر علما و جامعه مدرسین قم به وحدت حول نامزد اصلح اقدام ورزند (در صورتی که هنوز این جامعه اقدام به معرفی نامزد خودننموده است ولی ستاد دکتر ولایتی، حمایت چند نفر از علمای این جامعه را به معنی حمایت رسمی این جامعه تلقین می کند).

اگرچه این سخنان نمایندگان آقایان ولایتی و قالیباف همسو با سایر رفتارهای گذشته ایشان نشان از عدم کناره گیری این دو نامزد را دارد، ولی امیدوارم، حال که مدعی پایبندی به ائتلاف و حامی اقدام دکتر حداد هستند، لااقل بر همان مبنا تصمیم بگیرند تا رأی اصولگرایان بین تعداد کمتری نامزد تقسیم گشته و رأی بالاتر و قوی تری را در برابر اصلاح طلبان رقم بزنند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۲۱
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۲۱ ق.ظ

تحلیل سخنان اخیر دکتر قالیباف

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای قالیباف اخیراً سخنرانی انجام داده اند و در آن مواردی را مطرح کرده اند که بعضاً‌ در دفاع از خود و بعضاً‌ در رد رقبایشان مهم و قابل توجه به نظر می رسند:

1-      ایشان خودشان را صراحتاً‌ از تکنوکرات بودن مبرا دانسته اند و حتی در توجیه کلام قبلی خویش که تکنوکراسی را بد ندانسته بود،‌ اینگونه گفته اند که "من تکنوکراسی را به معنای فن سالاری تنها یک ابزار می دانم" و حال این تکنوکراسی یک تعریف مشخص دارد نه سلیقه ای که در آن به فن سالاری در برابر هر چیز دیگری حتی مذهب اصالت داده می شود نه این که به عنوان یک ابزار شناخته شود و البته با فرض این که ایشان شاید تعریف آن را نمی دانسته اند، اصل را بر برائت ایشان و تکنوکرات بودن ایشان می گذاریم اما این که ایشان با این سخنان، منتقدان شان را محکوم به دروغ و دغل کنند بحث غیرقابل دفاعیست، اصولاً اینگونه سخن گفتن متأسفانه در جریان انحرافی نیز دیده می شود که پس از بکار بردن برخی اصطلاحات به دنبال ارائه ی تعریف جدید در خصوص آنها می گردند و با آن تعریف منتقدان را متهم به تحریف می کنند!!!

2-      یکی از مواردی که ایشان بیان کرده اند لزوم پرهیز نامزدها از ورود به مباحث مهم سیاست خارجی نظام است چرا که این موارد از اختیارات خاص رهبری هستند و دولت تنها پیش برنده ی سیاستهاست و این مسئله با توجه به اظهاراتی که اخیراً از سوی برخی نامزدهای مطرح دیگر بیان شده (که قبلاً به آن ها پرداخته شده) است قابل احترام و صحیح است.

3-      آقای قالیباف گفته اند که "ما نسخه های اقتصادی مختلفی برای حل مشکل اقتصاد داریم ولی در کشور مشکل مدیریتی برای اجرای آنها وجوددارد" که ای کاش دقیقاً‌ برخی از این برنامه های اقتصادی را بیان می کردند و این که چه چاره ای برای حل مشکل اصلی کشور به زعم ایشان یعنی "ضعف مدیریت کشور" دارند، البته هنوز برای شنیدن برنامه ی نامزدها وقت هست که امیدوارم هرچه زودتر تمام نامزدها به این مهم توجه کنند.

4-      آقای قالیباف نداشتن دغدغه مالی برای دو وزارتخانه آموزش  و پرورش و آموزش عالی را برای نجات کشور لازم دانستند که البته ضمن پذیرش این حرف باید گفت که مشکل اصلی نظام های آموزشی ما نیز بیش از این که مسائل مالی باشد،‌ همان مسائل مدیریتی و محتوای آموزشی و پراکندگی و بی برنامگی است، مواردی که بودجه های کلان را صرف تغییر بی فایده نظام های آموزشی کرده و محتوا و روش و نظام تربیتی همچنان ضعیف باقی می مانند.

5-      آقای قالیباف در خصوص مکانیزم ائتلاف 2+1 گفتند که این مکانیزم در نفی اصلح نیست و انتقاداتی را که در این خصوص وارد می شود را به شدت محکوم کردند و در یک گام به جلو نیز گفتند که: "گروه‌ها و احزاب چه حقی دارند که کسی را انتخاب کنند و بگویند این اصلح است و جامعه باید آن را انتخاب کند، ممکن است گروهی یا حزبی شخصی را اصلح بداند و گروهی دیگر، فرد دیگری را اصلح معرفی کند، چرا که هر طیف مبانی خود را دارد.... مشروعیت را بر اساس رهنمودهای ولی فقیه و نهادهای صالح تشخیص می‌دهیم و مقبولیت را نظرسنجی مشخص می‌کند و کارآمدی نیز بر اساس کارنامه است.... با این معیارها ممکن است بخشی از جامعه فردی را اصلح بداند و بخش دیگری از جامعه وی را به این عنوان نشناسد بنابراین باید به مردم حق انتخاب بیشتری داد."  این اظهارات یقیناً‌ در نقد مکانیزم جبهه پایداری بر مبنای انتخاب و معرفی اصلح بیان شده است که در پاسخ باید گفت:

5-1 اگرچه جبهه پایداری به دنبال شناسایی اصلح و معرفی او بود ولی ضمن این مکانیزم صراحتاً گفتند که اگر کسی به مکانیزم انتخابی جبهه پایداری یقین ندارد وظیفه اش تحقیق و عدم تبعیت است.

5-2، مکانیزم معرفی اصلح از سوی یک جریان را هرگز نمی توان به معنی نفی آزادی و حق انتخاب دانست چرا که نهایتاً این‌ مردم هستند که براساس شناختی که از وی‍ژگی های اصلح و معرفی کننده او دارند انتخاب خواهند کرد.

5-3، بسیاری از مردم به منظور شناخت نامزد اصلح از بزرگان و معتمدان تحقیق به عمل می آورند و این هرگز و در هیچ جای دنیا به عنوان محدود کردن حق انتخاب تلقی نمی شود بلکه در مسیر بصیرت بخشی خواهد بود.

5-4، آنچه که خودشان به آن اذعان داشته اند یعنی ملاک نظرسنجی در انتخاب نامزد ائتلاف، صرفاً براساس مقبولیت است و در واقع این ائتلاف همانطوری که به آن انتقاد وارد شده است با مکانیزم مقبولیت گام به عرصه انتخابات خواهد نهاد و مشکل دیگر در این ائتلاف متفاوت بودن سبدهای رأی سه نامزد است و خارج شدن یک نفر از ائتلاف موجب جذب آرای ائتلاف نخواهد شد مگر این که ائتلاف دارای برنامه و اهداف واحد باشد که نیست (برخلاف جبهه پایداری که برنامه ها برای جبهه نوشته شده است نه برای افراد)، و البته تنها خوبی ائتلاف پرهیز از تشتت آراست که ای کاش نامزدهای عزیز در هر ائتلاف، با یک مکانیزم مناسب افکارشان را روی هم می ریختند و با تنظیم برنامه ی واحد، در جستجوی شناخت اصلح می گشتند تا با انتخاب اصلح بین خودشان و حتی در صورت لزوم بین سایرین، با یک کار صحیح از تشتت آرا جلوگیری کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۲۱
سیاوش آقاجانی