انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتنه» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۱ ق.ظ

دولت اصلاحات چرا اینقدر تنش داشت؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در مناظرات مختلف منش دولت اصلاحات به عنوان دولتی که از آزادی و توسعه ی سیاسی حمایت می کرد بارها از نمایندگان اصلاح طلب مورد حمایت نشان داده شد و به منظور این که این مسئله از الزامات کشور نمایش داده شود، همواره اثبات امنیتی بودن فضای سیاسی در دستور کار قرار گرفت. با تمام این ادعاها آنچه که در سوابق دولت اصلاحات و اقرارات شان مشخص است تعداد زیاد تنش های سیاسی و مسائل امنیتی کشور در آن دوره بود،‌ مواردی که برخی از آنها در مناظره سیاسی از سوی دکتر جلیلی مطرح گردید، مسائلی مانند تنشهای سیاسی در شهرها و برخوردهای امنیتی با دانشجویان که با توجه به آنچه که تقدیم خواهد شد، بیش از هرکسی مسئولیت این اقدامات به دولت اصلاحات بر می گشت.

سوال اول این است که به راستی آیا دولت اصلاحات آنگونه که می گوید برایش تنش ایجاد می کردند یا خودش در تنشها مقصر بود؟! دولت اصلاحات با شعار توسعه ی سیاسی وارد شد و مشی سیاسی اش براساس همان اصلاحاتی بودن، در جهت انتقاد به حاکمیت تعریف می شد، یقیناً‌ وقتی شعارهای یک دولت به سمت خاصی باشد حمایتها و مدیریتها نیز به همان سمت هدایت خواهند کرد. دولت اصلاحات، به تنهایی نمی توانست اصلاحات را رقم بزند بلکه همواره آن را به عنوان یک مطالبه ی عمومی و آرای 20 میلیونی دنبال می کرد.

دولت اصلاحات برای تحقق برنامه ها و شعارهای خود نیاز به مطالبه ی عمومی داشت و این نیاز را در بسیاری از موارد رأساً با استفاده از ابزارهای رسانه ای مانند روزنامه های زنجیره ای و مطالب ساختار شکنانه تأمین می کرد و یا فضایی را آماده می کرد تا این مطالبه ایجاد شود و این رویه ی دولت در بسیاری از موارد شرایط غیرقابل کنترلی را ایجاد می نمود، از یک سو اگر چه دولت تمایل به بروز مطالبات عمومی داشت، اما از این که این تحریکات و حمایت ها به رفتارهای تند و ساختار شکنانه تبدیل شوند نیز پرهیز می کردند چرا که بین اصلاحات و ساختارشکنی باید فاصله ایجاد می شد، دولت اصلاحات در پی اعمال تغییرات با قدرت نرم و به قول خودشان چانه زنی از بالا و فشار از پایین بود و نمی خواست کشور به نقاط غیرقابل کنترل برسد، چرا که رسیدن به چنین نقاطی می توانست صلاحیت دولت را زیرسوال ببرد و از سویی از هر تنشی استفاده می کرد تا آن را به سیاست های حکومت ربط دهد بدون این که خودش محکوم به بی تدبیری شود.

در کنار فضای بازی که برای مطالبات اصلاحاتی و ضدحاکمیتی ایجاد می شد دولت اصلاحات در برابر سایر تنشهای امنیتی برخوردش متفاوت بود. اختلافات قومیتی و محلی به راحتی و با ندانم کاری های افراطی و یا تفریطی امنیتی دولت اصلاحات به تنشهای درگیرانه و خشن منجر می شد که برخی از آنها را دکتر جلیلی در مناظره اعلام نمود.

درکنار ادعای آزادی و احترام به انتقادات که در دولت اصلاحات فراگیر بود، آنچه که مشاهده می شد بدترین برخورد با تفکرات منتقد به جریان اصلاحات با برچسب های ضدمردمی و مزدوری بود. متفکران و بزرگان جریان نقاد اصلاحات، با شدیدترین سیاست های سانسور و تحریف مورد بی مهری قرار می گرفتند و انتقادهای ضد دینی و ضدحکومتی به راحتی تبلیغ و به اسم آزادی حتی تقدیس می شدند، توهین هایی که به امام حسین و پیامبر اکرم و امام زمان انجام شد و به اسم آزادی بیان تقیس نیز شدند و کسانی مانند استاد مصباح که با این انحرافات برخورد عقیدتی و فلسفی می کردند با شدیدترین توهین ها و سانسورها و تحریف ها مواجه می شدند و این برخوردها از سویی منجر به بروز تشکل های جسور و فراقانونی در برابر تشکل های جسور و ساختارشکنانه گردید. به راستی اگر در دولت اصلاحات به این راحتی به ارکان نظام توهین نمی شد،‌ آیا لباس شخصی ها نیز به خود اجازه ی دخالت مستقیم می دادند؟!

نتیجه: دولت اصلاحات شعار اصلاحات و توسعه ی سیاسی را رأساً با تحریک جریانهای تند سیاسی دوطرف و ایجاد تضارب های نامتعارف و لاجرم بروز شرایط امنیتی دنبال می کرد و همانطوری که در دولت های قبل و بعد از اصلاحات مشاهده شد، دیگر شرایطی مانند آنچه که در دولتهای اصلاحات بود، بروز نیافت و به گواهی تاریخ، حوادث فتنه و فضای امنیتیش نیز زاییده همان جریان های اصلاحاتی و در ادامه ی همان سیاست ها و با محوریت سران ایران نشین و لندن نشین همان جریان بود که الحمدلله با شناخت و تیزهوشی مردم ایران، سالهاست که از هرگونه فرصت بروز و حضور مجدد و پیگیری همان سیاستها محروم مانده و بمانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۱
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب یک مانور قدرت از دکتر جلیلی را در مناظره انتخاباتی سیاسی نامزدهای ریاست جمهوری شاهد بودیم. آقای جلیلی توانست با منطق و اطلاعات دقیق مدافعان منطق سازش را محکوم نماید، پس از این مناظره در شبکه های اجتماعی یک تحقیقات میدانی به عمل آوردم و احساسم این است که اولاً خیلی از حامیان دکتر ولایتی از ایشان به سمت دکتر جلیلی متمایل شدند و دوم این که بسیاری از کسانی که هنوز انتخاب نکرده بودند نیز به سمت دکتر جلیلی متمایل شدند و این مسئله نوید می دهد که دکتر جلیلی می تواند در همان مرحله اول کار انتخابات را تمام کند. در کنار این مسئله به نظر می رسد دکتر حداد نیز با تقویت دکتر جلیلی به نفع ایشان انصراف خواهد داد به خصوص این که رسماً اعلام کردند که مسئله ی ائتلاف تمام شده است.

مسئله ی دیگری که در مناظره امشب برایم کشف شد، همان سیاست تحمیل گری در دوره سازندگی و اصلاحات بود. دقیقاً به نظر می رسد همان کسانی که جام زهر را با تلقین ضعف و شکست به امام خمینی تحمیل کردند در مذاکرات هسته ای نیز همان نیت را داشتند که بعضاً این سیاست را با تحمیل و بعضاً توجیه و بعضاً با خودسری به پیش بردند و البته امام خامنه ای از جایی جلوی تمام این ها ایستاد و با اعلام مقاومت حسینی، مسیر سازش و عقب نشینی را به سمتِ جلو تغییر داد.

در پایان، ضمن عرض احترام و ارادت به دکتر جلیلی و میدان داریشان، برای آقای حداد عزیز و آقای قالیبافِ مجاهد، که از نظام و شأن انقلاب در حد خودشان دفاع کردند آرزوی سلامتی، خوشبختی و عاقبت به خیری دارم البته آرزوی ریاست جمهوری می ماند برای دکتر جلیلی قهرمان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۹
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۴ ق.ظ

درباره شجریان و ربنایش

بسم الله الرحمن الرحیم

حال که ربنای آقای شجریان دوباره به واسطه برخی مباحث انتخاباتی بر سر زبان ها افتاده است و همان یک ربنا شده است وسیله ای برای تطهیر شجریان از مواضع ضداسلامی وی، و کسب اعتبار از خواننده ای که اعتبارش را به bbc و voa و ضدانقلاب فروخته است، پیش خودم گفتم چقدر خوب است نظر کسانی را که شیفته ی ربنای شجریان شده را به معنای این ادعیه قرآنی جلب نمایم:

آل عمران - آیه 8:  رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا ! دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودى منحرف مکن، و از سوى خود رحمتى برما ببخش؛ زیرا تو بسیار بخشنده اى.

مومنون -  آیه 109:  رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ
پروردگارا ! ما ایمان آوردیم ، پس ما را بیامرز و به ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانى .

کهف -  ایه 10:  رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
پروردگارا ! رحمتى از نزد خود به ما عطا کن ، و براى ما در کارمان زمینه هدایتى فراهم آور .

بقره -  ایه 250 :  رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
پروردگارا ! بر ما صبر و شکیبایى فرو ریز، و گام هایمان را استوار ساز ، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان .

آنچه که در مضمون این ادعیه آمده است بر محورهای مشخصی تأکید دارد؛ در این آیات پس از تأکید بر هدایت، آمرزش، ایمان و امید به فضل و رحمت خدا، از خداوند می خواهیم که به ما صبر، استقامت و پیروزی در برابر قوم کافران و دشمنان اسلام عنایت فرماید.

حال سوال اینجاست که آیا این ادعیه قرآنی آمده اند تا شجریان بخواند و خلافش عمل و ترویج کند و ما لذتش را ببریم و به این لذت افتخار هم بکنیم؟! آیا مواضع شجریان نشانی از هدایت و ایمان دارد؟! نشانی از استقامت در برابر دشمنان اسلام و مبارزه با کفار دارد؟! و یا نه!!! برعکس در خدمت دشمنان اسلام  و دور شدن از هدایت و ایمان قرار گرفته است؟!!

حامیان آقای شجریان و کسانی که با ربنایش مسحور می شوند و یا با نامش برای خود قبا می دوزند، به ما بگویند که این جمله ی شجریان که "این‌ها هرگز با هنر کنار نمی‌آیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند، باز هم نخواهند آمد" خطابش به چیست؟! آیا لفظِ 1400 سال به انقلاب و روحانیت برمی گردد و یا به اصل اسلام؟!! آیا حضور مکرر شجریان در رسانه های استکباری و ضداسلامی که مروج فساد هستند و دوشادوشی و بعضاً هم آغوشی با کسانی که حتی ساده ترین ظواهر اسلام را رعایت نکرده و نمی کنند، با آن ربنا و احکام قرآنی و اسلام و سفره ی افطار مؤمنین، قابل جمع است؟!! آیا عمل شجریان با ضدیت با قوم کافرین قابل جمع است یا با ضدیت علی القوم المسلمین؟!

حقیر می ترسم نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری که عاشقانه از ربنای شجریان یاد می کنند، بیش از صدا و مفهوم ربنا، شیفته ی مشی شجریان شده باشند؟! براستی چرا وقتی که خود شجریان بارها اعلام کرده است که از انتشار ربنایش ناراضی بوده است و اصلاً حاضر به این کار نبوده، برخی به آن افتخار می کنند؟! به راستی چرا وقتی که شجریان پس از اولین حضورش در سیمای ایران در روزنامه های کثیر الانتشار به قاری معرفی کردن خود اعتراض شدید می کند، امروز برخی سعی می کنند ربنای او را مقدس جلوه دهند؟! به راستی چه اصراریست که صدای کسی که با قول و عمل ثابت کرده است به اسلام و قرآن اعتقاد ندارد، در مقدس ترین اوقات و روی سفره ی مقدس افطار پخش شود؟!

و یک سوال از خود شجریان:
براستی او که تمام قد و با تمام حیثیت از فتنه و فتنه گران حمایت کرد و انقلاب را متقلب دانست و برایش شعر خواند و سخن راند، امروز در میان این سرودست شکستن اصحاب فتنه برای حضور مجدد و رقابت در انتخاباتِ همین انقلاب، چه توجیهی دارد؟! آیا هنوز می تواند به همان تهمت تمسک جوید؟! یا سکوتش ثابت می کند که مشکل او با همان وقایع 1400 سال پیش است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۴
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب برنامه امروز دیروز فردا با حضور آقای دکتر علی باقری به نمایندگی از دکتر جلیلی و آقای دکتر محمود واعظی به نمایندگی دکتر روحانی برگزار شد. در این برنامه مباحث مختلفی مطرح شد که شاه بیت مباحث، موضوع سیاست خارجی و تفاوت دیدگاه ها و عملکردهای دکتر جلیلی و دکتر روحانی بود، دو شخصیتی که با یک سمت حساس و دو رویکرد متفاوت مواجهه داشته اند.

آقای دکتر باقری نامه ی دکتر حسن روحانی را خطاب به محمد البرادعی خواند که در آن اشاره شده بود که علی رغم این همه عقب نشینی، مذاکره کنندگان غربی، شروط شرم آوری برای ایران قائل شده اند که از کاپیتولاسیون نیز وقیح تر است، ولی آقای  واعظی این مسئله را موجب جلوگیری از حمله نظامی به ایران دانست و در یک اقدام تهاجمی دکتر جلیلی را به بهانه ی سیاست های خارجی دولت احمدی نژاد به میز محاکمه کشاند و قطع رابطه با سایر کشورها را مانند طالبان دانست و تشدید تحریم ها را ناشی از ادبیات سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد دانست. آقای واعظی همانند آقای روحانی تحریم ها را به سیاست خارجی ایران حواله داد و شرایط اقتصادی سخت کشور را نیز ناشی از آن سیاست های خارجی اشتباه دانست؛ متأسفانه آقای باقری، دکتر جلیلی را از سیاست خارجی احمدی نژاد مبرا دانست و این در حالی بود که واعظی، دکتر جلیلی را باتوجه به جایگاه حساس شان در تمام مسائل اقتصادی، سیاسی و داخلی کشور، موثر و مقصر معرفی نمود که البته متأسفانه این حرف ها بدون این که وقتی برای پاسخگویی برایش داده شود، به دلیل اتمام وقت بدون پاسخ ماند که طبق عرف معمول در مناظرات باید در حد 1 دقیقه برای پاسخ به این حرفها وقت تعیین می شد که متأسفانه نشد، به همین دلیل در پاسخ به اظهارت آقای واعظی و مباحث مطروحه در خصوص سیاست خارجی پس از یک مقدمه کوتاه، مواردی را تقدیم می کنم:

دولت نهم بیشترین استفاده را از کلمه ی هلوکاست نمود و در عین حال در تاریخ 29 تیر 1387 با پافشاری و مقاومت جانانه در سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای، موفق به انجام اولین مذاکرات بدون پیش شرط با گروه 5+1 و با حضور نماینده آمریکا در ژنو 1 و سپس در تاریخ 9 مهر 88 در ژنو 2 گردید که با توافق بر مبادله سوخت 3 و 5 درصد با سوخت 20 درصد همراه شد، ولی با برگزاری انتخابات 22 خرداد 88 و ملتهب شدن فضای کشور پس از انتخابات عملاً پیشنهاد مبادله تا ماهها با تعلل مواجه و کشور تصمیم به تولید سوخت 20 درصد گرفت؛ بروز فتنه 88 با آن شور عجیب و حماسی به جای این که موجب تقویت ایران و تضعیف جایگاه مذاکره کنندگان 5+1 گردد به دلیل امیدی که غرب به مشکلات داخلی ایران پیدا کرد، عملاً تا 15 ماه مذاکرات را تعطیل و وضع تحریمهای جدید و سخت گیرانه  را در دستور کار قرار داد و این در شرایطی بود که دولت از گفتمان هلوکاست نیز فاصله می گرفت. این مسائل نشان می دهد که:


1-       ایران با طرح هلوکاست توانست به مذاکرات بدون پیش شرط و به مرز مبادله سوخت دست یابد و تحریمها در زمانی تشدید شد که طرح هلوکاست در سیاست خارجی دولت به اقل کاهش یافته بود و این نشان می دهد که ما با طرح سوالات هلوکاست امتیاز گرفتیم و با کاهش طرح آن تحریم شدیم، این نشان می دهد که سیاست فعال خارجی بیش از سیاست مصلحت جویانه و سازشکارانه و منفعلانه پاسخ می دهد.

2-      نقش فتنه در حالی از سوی روحانی و نماینده ی وی نادیده انگاشته می شود که ایشان خود را نماینده ی هاشمی و خاتمی دو حامی اصلی فتنه می داند. فتنه 88 در روند مذاکرات و تغییر رویه به سمت تحریم نقش غیرقابل انکاری دارد که 15 ماه تعطیلی جلسات مذاکره بیانگر این مسئله است و به یقین به کسانی بر می گردد که با تهمت زشت تقلب به نظام، هزینه ی کلانی را به اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی و رفاه مردم وارد نمودند؛ از یک سو سرودست شکستن برای حضور در انتخابات 92 نشان داد که تهمت تقلب، تلخ ترین خیانت به کشور بود و از یک سو نشان داد که خائنان به کشور نه تنها خود را بدهکار کشور و مردم نمی دانند بلکه در پی انتقام و مطالبه هستند!!!

3-      آنچه که بعد از فتنه موجب مشکلات اقتصادی شد، سوء مدیریت داخلی و همپا نبودن مدیریت داخلی کشور با سیاست خارجی آن بود، چرا که سیاست خارجی در حد المپیک بود و مدیریت داخلی با توجه به متمایل شدن دولت احمدی نژاد از دلسوزان و کادر متخصص به سمت حاشیه پردازان و منحرفان  در حد پاراالمپیک! و این ضعف در مدیریت داخلی کشور نباید موجب شود مثبت بودن سیاست خارجی کشور به نقطه ضعف تشبیه شود. عملکرد مذاکره کنندگان بارها در دولت نهم و دهم از سوی رهبر معظم انقلاب به مورد تأیید کامل قرار گرفت و حتی رهبر معظم انقلاب فرمودند که اگر در سال های قبل خیال شان از مذاکره کنندگان مطمئن نبود در این سالها خیال شان راحت بود.

4-      طرح سوال چالشی در مورد هلوکاست نه تنها آنطوری که آقای واعظی گفتند موجب مظلومیت اسرائیل نشد بلکه ماهیت و مشروعیت اسرائیل را با چالشی جدی مواجه کرد، به حدی که عصبیت این چالش در بحران های داخلی اسرائیل، حملات عصبی به غزه و لبنان و شکستهای مفتضحانه ی 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه، دلقک بازی نتن یاهو در سازمان ملل و حتی بروز اختلافات بین اسرائیل و آمریکا منجر شد.

5-      تشبیه ایران حاضر با طالبان از سوی نماینده روحانی و اصرار و تکرار مطرود بودن و قهر بودن ایران در مقابل جامعه جهانی و افتخار به مواجهه با چند مقام دولتی اروپایی در دولت اصلاحات، نشان از عمق انحرافات روحانی و عارف دارد. ایشان به وقیح ترین حالت، مقبولیت ایران را در ریاست بر جنبش عدم تعهد و تأثیرگذاری ایران را در مسائل جهانی از عراق تا افغانستان و سوریه و بیداری اسلامی و حضور در آمریکای جنوبی و یارگیری در کشورهای ضدامپریالیستی انکار می کند. گویا جریان اصلاحات جز غرب و آمریکا سایرکشورها را کشور حساب نمی کنند و چقدر سریع در ذهنم مجسم می شود که مجلس اصلاحات چگونه به دولت اصلاحات اخطار کرد که حالا که جامعه جهانی به عراق حمله کرده است نباید مخالف بود، حتی باید حمایت هم کرد!!! و منظورشان از جامعه ی جهانی همان آمریکا و انگلیس و چند نوچه شان بود و گویا همچنان هست!!!

6-      روحانی و نماینده ی وی که سیاست های سازش گونه ی خود را معطوف به نظر رهبری می کنند و هرگز از نارضایتی رهبر از عقب نشینی ها حرفی نمی زنند، نمی گویند که اکنون که نظر رهبری بر مقاومت و امتیاز ندادن است پس چرا دم از سازش می زنند؟! چرا نمی گویند که آیا همچنان درآینده سیاست های سازشکارانه خود را متوجه رهبری خواهند کرد؟! چرا نمی گویند که میزان ولایت مداری شان در آن زمان نیز همینگونه بوده است یا اکنون به اینجا رسیده اند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۵۳
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ب.ظ

بولتن نیوز در دام علی مطهری

ماشین بنز آقای هاشمی که با آن در انتخابات ثبت نام کرده بود که خاطرتان هست؟! همان که آقای جنتی در خطبه نمازجمعه حین شرایط نامزدهای ریاست جمهوری مانند قانون گرایی و التزام به ولایت فقیه گفتند: "نامزد باید ساده زیست باشد نه این که با ماشین بنز تردد کند و در خانه آنچنانی زندگی کند"، یادتان که نرفته؟! و بعد آقای علی مطهری که گویا بین این همه جملات فقط روی کلمه بنز می توانست مانور کند شروع کرد به آب را گل آلود کردن تا از آن آب بتواند محبوبیتی برای آقای هاشمی صید کند!. گویا این کلمه بنز اینقدر برد داشت و شاید هم اینقدر دستشان خالی بود که هنوز نخواسته و یا نتوانسته اند از خیر این یک کلمه بگذرند!!

به نظر می رسد برخی خودی ها مانند برادران سایت وزین بولتن نیوز هم در این دام افتاده اند و به شکل غلطی در آن دست و پا می زنند تا بیشتر موجب گرمی بازار مظلوم نمایی هاشمی و خاندانش گردد، رجانیوز به جای این که این دام را دور بزند و تمام دلایل رد صلاحیت هاشمی را بازکند در مطلب جدیدی عکس خودروهای فرزندان و اقوام نزدیک هاشمی را درج کرده است که خود این مسئله کمکی به مظلوم نمایی و سوءاستفاده ی بیشتر آنها خواهد بود.

روراست بگویم، مشکل از بنز آقای هاشمی نیست، چرا که حضرت امام خمینی و امام خامنه ای نیز به واسطه مسائل امنیتی از خودروهایی که تأمین کننده نظر تیم امنیتی شان باشد استفاده کرده اند، بحث بر سر مفهوم مواردی است که آقای جنتی گفتند و شاید با کلمه بنز می خواستند ضمیر مرجعش را بشناسد. آقای جنتی در آن روز غیر از شرط ساده زیستی برای نامزد ها موارد دیگری مانند "عدم تبعیت از قانون، عدم التزام عملی به ولایت فقیه، فتنه گری، رانت خواری" را موجب رد صلاحیت افراد شمرده بودند که گویا این موارد که یقیناً در کنار بحث ساده زیستی و حتی بعد از دارای اهمیت هستند از هر دو طرف فراموش شده است!!

چه کسی است که از فعالیتهای اقتصادی که به پشتوانه پدر از سوی فرزندان هاشمی رخ داد و حتی پرونده های فساد عظیمی که بعضاً انجام دادند نشنیده باشد؟! چه کسی است که نداند این مفاسد تنها ذیل رانتِ فرزند هاشمی بودن رخ داده است؟! چه کسیست که نداند خود هاشمی و فرزندانش در فتنه 88 چه جایگاهی داشتد و چگونه التزامی به بحث ولایت فقیه از خود نشان دادند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۸
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۳۶ ب.ظ

تحلیل دوقطبی بدون مشایی و هاشمی!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سیاست دوقطبی سازی انتخاباتی قبل از انتخابات از سوی طرفداران مشایی و هاشمی مستقلاً دنبال می شد یعنی هم طرفداران مشایی و هم طرفداران هاشمی مهمترین علت حضورشان را مقابله با یکدیگر توجیه می کردند. فضای دو قطبی از آنجهت یک امتیاز تلقی می شود که سایر نامزدها و گزینه ها را به راحتی حذف می کند و در یک رقابت دونفره خیلی بهتر می توان سبد رأی را پر نمود.

دوقطبی بودن فضای انتخاباتی اگر چه از سوی هاشمی و مشایی مستقلاً‌ دنبال می شد، اما مواضع یکسان این دو در بکاربردن واژه "انتخابات آزاد"، تضعیف جایگاه رهبری و نهادهای انقلابی از دو جایگاه مجعول پدرانقلاب! و فرزند انقلاب! و حضور همزمان ایشان برای انتخابات و حامیان مشترکی مانند صادق زیبا کلام و شبکه های بیگانه ماهواره ای، شائبه ی هماهنگی برای بروز فضای 2 قطبی توسط هر دو جریان هاشمی و مشایی را تشدید می کرد.

اما اکنون و پس از رد صلاحیت هاشمی و مشایی،‌ ایرنا (خبرگزاری دولت) همچنان با تحلیل های خود سعی در حفظ همان فضای مجعول را دارد. ایرنا در مقاله هایی با عناوین "صحنه‌ای به نفع عالیجناب" و "مدل 2+6 طراحی کیست" سعی می کند آقایان حداد و جلیلی را فاقد کارآیی لازم برای مبارزه با سیاست های هاشمی معرفی کرده و 6 نفر دیگر را عملاً‌ به هاشمی وابسته و دارای قرابت معرفی  کند و این تقابل را طراحی آقای هاشمی برای حذف مشایی می شناسد.

 لطفاً به این سطور از دو مقاله فوق در مورد نامزدهای حاضر انتخاباتی توجه فرمایید:

" همگی آقایان همزمان با مطرح کردن برنامه‌های انتخاباتی خود، علاقه وی‍ژه‌ای به نقد و تخریب دولت دارند و یا در برابر نقدهای وارد شده به دولت از سوی دیگر کاندیداها سکوت می‌کنند. پس انتقاد از عملکرد دولت احمدی‌ن‍ژاد، فصل مشترک همگی نامزدها ست!!!!

هیچ کدام از نامزدهای محترم فعلی و حتی جناب آقای جلیلی که با پشتوانه تمسک به گفتمان دولت!!!! در صحنه انتخابات حضور دارد علاقه‌ای به نقد جریان پر نفوذ و پر طمطراق مخالفان دولت در طی 8 سال گذشته از خود نشان نداده و به هیچ وجه وارد این فضا نمی‌شوند.

 استفاده شجاعانه و حماسی از شاخصه‌های گفتمان انقلاب اسلامی در ادبیات و گفتار 8 نامزد انتخاباتی یا اصلاً وجود ندارد یا به قدری کم رنگ، محافظه کارانه و دیپلمات مآبانه است که با ذات گفتمان انقلاب اسلامی هیچ ارتباطی پیدا نمی‌کند!!!1

هاشمی در عین عدم احراز صلاحیت خود، همچنان بر جایگاه مهم و استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده و نامزد حداکثری مد نظرش را نیز در میدان رقابت حفظ نموده است. ضمن آن که با سکوت و اتخاذ مواضع هوشمندانه در خصوص برخورد شورای نگهبان وجهه خود را بازسازی نموده و همزمان احمدی‌نژادی را که هیچ گزینه‌ای در میدان انتخابات ندارد به مقاومت در برابر تصمیم شورای نگهبان و قانون متهم می‌کند! !!!

آرایش 2+6 نامزدهای یازدهم نشان می‌دهد که این سیاست جنبه عملی به خود گرفته و در میدان رقابت کاندیداها نتیجه 8 به هیچ به نفع هاشمی در حال پیش رفتن است!
... نکته مهم اما اینکه در این میدان جای خالی احمدی‌ن‍ژادی که واقعیت صحنه را افشا کند به شدت احساس می‌شود. اما اگر احمدی‌نژاد نیست خدای او هست که فرمود: “و مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین”  "

در حاشیه تحلیل های ایرنا چند مورد به نظر می رسد که لازم به ذکر است:

  •  من سراغ ندارم آقای سعید جلیلی نسبت به فعالیتهای دولت رفتار سیاه نمایانه  و تخریب گرایانه داشته باشد و حتی به جای نقد مستقیم از برنامه های خود می گوید و در کنار این مسئله البته وارد بحثهای انتقادی به دولت نیز نمی شود. دکتر جلیلی البته از هاشمی و سایر دولتها نیز انتقادهای سیاه نمایانه نمی کند و این به این معنی است که دکتر جلیلی اصولاً از برنامه های خودش می گوید و نمی خواهد با تخریب دیگران برای خودش قبایی بدوزد و این مسئله را از هوادارانش نیز طلب می کند و همین خوی دکتر جلیلی که شبیه رفتار احمدی ن‍ژاد نیست، بر طرفدارانش افزوده است و گویا ایرنا در درک این نقطه قوت دکتر جلیلی که مدت هاست در دولت کمرنگ شده است دچار فهم برعکس شده است و این توقع که آقای جلیلی به جای طرح برنامه های خود، در زمان محدودی که دارد، در برابر انتقادات دیگران به دولت نیز از دولت دفاع کند خودش جای تأمل دارد! و حال این که چه بسا خود آقای جلیلی به برخی از این رفتارها انتقاد داشته باشد.
  •  این که گفتمان جلیلی برگرفته از گفتمان دولت! تلقین شود اشتباه محض است چرا که دولت های آقای احمدی نژاد دارای رویه های متفاوت و متغیری بوده اند، اما این گفتمان انقلاب و امام و رهبر است که شاخص و معیار است و البته آنچه که از نقاط مثبت در دولت نیز هست به فرموده رهبر معظم انقلاب قابل الگوگیریست نه این که گمان شود کل دولت شاخص و معیار باشد!
  •  ایرنا هرگز نمی تواند نقطه ی قوت گفتمان مقاومت را در گفتار و رفتار دکتر جلیلی منکر شود، چرا که مواضع شجاعانه و انقلابی دکتر جلیلی در برابر استکبار بیش از این که به نقل قول از ایشان نیاز داشته باشد با مشاهده مواضع غرب و آمریکا و گروه 5+1 در قبال ایشان قابل مشاهده است. به راستی اگر گفتمان جلیلی شجاعانه و انقلابی نیست و گفتمان مشایی هست، پس چرا شبکه های ماهواره ای از حضور جلیلی و عدم حضور مشایی نگرانند؟!!
  •  ایرنا علت سکوت هاشمی را در نامزد داشتن در عرصه انتخابات می داند در حالی که دولت نماینده ای بین نامزدها ندارد، ضمن پذیرش این مسئله اما باید دانست که دولت نیز اگر می خواست می توانست نامزد داشته باشد،‌ اما دولت تمام سعیش را کرد تا همه را فدای یک نفر و یک تفکر کند در حالی که از رد صلاحیت آن فرد و تفکراتش مطمئن بود.
  •   "نتیجه ی 8-0 بودن انتخابات به نفع هاشمی و به ضرر دولت" چیزی است که در آن غیر منصفانه جلیلی وسایر نامزدها نیز در گروه هاشمی جاسازی شده اند، که این مسئله نیز در راستای بستر سازی برای دوقطبی نمایی فضای انتخابات و توجیهی برای اثبات لزوم بازگرداندن مشایی به عرصه ی انتخابات به عنوان یک مسئله ی قابل دعواست.
  •  آنجا که ایرنا از خلاً افشاگری احمدی نژاد سخن می راند، مشخص است که هنوز نتوانسته است بفهمد که مردم و رهبر معظم انقلاب از فضای افشاگری و تخریب ناراضی هستند و هنوز گمان می کند این سیاست نتیجه می دهد و این اشتباهیست که اگر دولت در این چندساله مرتکب نمی شد اینچنین با مهجوریت مواجه نمی گردید، سیاستی که هنوز به عنوان ابزاری برای گرفتن حکم حکومتی به نفع مشایی، در دستان احمدی نژاد، این دست و آن دست می شود.
  •  این که ایرنا همه ی صحنه را نتیجه ی چینش هاشمی در عرصه انتخابات می داند و برای به هم زدن این صحنه منتظر مکر خدا برای مقابله با هاشمیست!،  بیش از این که هاشمی و حامیان وی را هدف قرار داده باشد، در پی ضربه زدن به انقلاب و ایجاد بهانه برای خروج از مرز قانون تلقی می شود، سیاستی که با فشار و توهین به شورای نگهبان و اصرار برای گرفتن حکم حکومتی از رهبری غیرقابل انکار به نظر می رسد.

مطالب مرتبط:

خبرگزاری دولتی ایرنا، ستاد انتخاباتی مشایی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۶
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۰۳ ق.ظ

دکتر عارف چه گفت و چه نگفت

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب دکتر عارف، معاون اول رییس جمهور دولت اصلاحات، میهمان برنامه گزارش خبری بود تا از برنامه های انتخاباتی اش بگوید، این آقا از اخلاق حرف زد و در همان حال که از اخلاق و اخلاق مداری صحبت می کرد به دروغ گفت رییس جمهور به مردم گفته است خس و خاشاک!!! او نه تنها اخلاق را پاس نداشت بلکه دروغ نیز گفت. آقای عارف از اخلاق گفت ولی هرگز نگفت که چگونه به مقدس ترین نظام حکومتی روی زمین تهمت تقلب زدند! و هرگز از زحماتی که برای کشور و مردم و دولت ایجاد کردند عذر نخواست! او نه تنها عذر نخواست بلکه گویا هنوز طلبکار است!

امشب آقای عارف می توانست از خودش و برنامه ها و اهدافش بگوید اما او به اشتباه ما را به یاد ضعف ها و نقشه های شان در دولت اصلاحات و فتنه 88 انداخت، او می توانست خودش و رفتارش را توجیه کند و از برنامه هایش بگوید، اما او طوری پرچم اصلاحات و سردمدارانش را بلند کرد که دیگر نمی تواند از اشتباهات شان برائت بجوید، اکنون مشخص است که قبله ی آمال او  در مدیریت رسیدن به همان شرایط دولت اصلاحات است، شرایطی که مردم بعد از آن در هیچ انتخاباتی به قائلانش روی خوش نشان ندادند.

آقای عارف امشب خیلی از فساد ستیزی و سلامت خودش و دولت اصلاحات گفت، ولی هرگز نمی توانم واگذاری کارخانه الکتریک رشت را فراموش کنم که چگونه به همسر غلامرضا قبه و دختر هاشمی و دوستان کرباسچی واگذار شد و ایشان نیز  ظرف چند ماه یک کارخانه ی فعال با کلی کارگر را تعطیل و دستگاه ها را تخلیه و به یک زمین برای کاربری مسکونی تبدیل کردند و کارگران را اخراج کردند و حتی حق و حقوق شان را نیز تا سالها به ایشان پرداخت نکردند. از نمونه های این واگذاری ها آن قدر در هر استانی هست که هرکسی می تواند لااقل یک مورد را بیاد بیاورد و به میزان سلامت دولت اصلاحات واقف شود.

امشب آقای عارف مدیریت خودشان را در دولت اصلاحات آنقدر شایسته معرفی نمود تا بیننده چشم بسته به ایشان رأی دهد، اما مردم هرگز نمی توانند تعطیلی های مستمر کارخانجات بزرگ نساجی و کفش و بیکاری فرزندان و تشدید وابستگی کشورشان را فراموش کنند، هرگز نمی توان فراموش کرد که ایشان چگونه ساخت پالایشگاه تولید بنزین را به بهانه ی امکان خرید آن تعطیل کردند تا کشور روز به روز به واردات پارچه و کفش و بنزین و .... بیشتر نیاز داشته باشد.

امشب عارف از اخلاق گفت ولی هرگز نمی توان فراموش کرد که  در دولت اصلاحات چگونه ترویج فساد های فکری و رفتاری نهاینه شد، نمی توان فراموش کرد که چگونه در دولت اصلاحات به پیامبر و ائمه و ولی فقیه و امام زمان و ... توهین شد، چگونه به بهانه پلورالیزم و برداشتهای مختلف از دین، کتابهای پائولو کوئیلو کتابهای عرفانی شناسانده می شد، براستی چگونه دولتی که حتی حافظ حرمت پیامبر و ائمه و دین نبود، اکنون مدعی حفظ حرمت مردم گردیده است؟ آیا 8 سال اینقدر زمان زیادی برای افزایش رو و ریختن حیا بوده است یا توان این افراد در این خصوص زیاد است؟

امشب آقای عارف از توانمندی های دولت اصلاحات گفت ولی هرگز نگفت که چگونه ندانم کاری ها و ضعف های مدیریتی خود را با نگذاشتند، نگذاشتندها توجیه می کردند، چگونه تنش های سیاسی را که خود خالق آنها بودند را بهانه سوءمدیریت ها اعلام می کردند.

امشب دکتر عارف از منافع مردم و منافع ملی گفت ولی هرگز نگفت که چگونه بزرگان و حامیان اصلی دولت اصلاحات چقدر برای این کشور و مردم تنش آفریدند، تنش هایی که با رفتن دولت اصلاحات تمام شد، چرا که دست برپا کنندگان تنش با رأی مردم از حکومت کوتاه شد. مردم تنشهایی را که توسط دولت اصلاحات و بزرگان این جریان در این چند سال تحمل کرده اند را هرگز فراموش نخواهند کرد، تنش هایی مانند کوی دانشگاه و فتنه 88 حاصل فتنه انگیزی های برنامه ریزی شده همین اصلاحاتی ها بود که اکنون مدعی آرامش بخشی به کشور شده اند. 

امشب آقای عارف از هیأت دولت خوب!!! اصلاحات گفت ولی هرگز نگفت که چرا برخی از همین وزرا و معاونان و ایدئولوگهای جریان اصلاحات، اکنون جزء ضدانقلاب های لندن نشینی هستند که بعضاً ین انگلیس و اسرائیل و آمریکا در حال درس پس دادن و مشق نوشتن هستند ولی امشب عارف از دلیل تعداد زیاد خائنان و نفوذی های دولت اصلاحات و علت خیانتهایشان و دلیلی برای اثبات تفاوت خودشان با ایشان چیزی نگفت.

امشب آقای عارف از مشکلات کشور در این 8 ساله داد سخن داد، ولی هرگز نگفت 4 سال دولت نهم کشور به مراتب به لحاظ  شاخص های  اقتصادی بهتر از دولتهای اصلاحات اداره شد و 4 سال دوم نیز به حمایت همین دوستان اصلاحاتی، کشور دچار فتنه 88 شد و نگفت که چگونه دوستان و بزرگان اصلاحات از داخل و خارج از کشور در هدایت دشمنان این مرز و بوم در تشدید تحریم ها و زمین گیر کردن دولت و نظام تلاش کردند!

براستی آیا آقای عارف برای مشکلات اکنون کشور، تقصیری را متوجه خودشان نمی داند؟ به غیر از بحث فتنه (که در بند قبلی به آن پرداختم)، آیا ایجاد یک اقتصاد وابسته و تحویل آن به دولت بعدی نقشی در کاهش توان مقاومت و افزایش آسیب پذیری ما نداشت؟

آقای دکتر عارف از سیاست خارجی اصلاحات تعریف کرد ولی هرگز نگفت که با این سیاست چه امتیازی جز سرخوردگی برای کشور گرفتند، گویا ایشان نیز مانند دکتر روحانی حافظه ی تاریخی و سواد مردم را به هیچ انگاشته است!

آری حرف های امشب آقای عارف را اگر قبل از دولت اصلاحات می شنیدیدم شاید تحت تأثیر قرار می گرفتیم اما چه می توان کرد که افرادی که کارنامه های مشخصی دارند، ادعایشان فوراً با کارنامه شان مقایسه می شود، کارنامه ای که نمرات پایینش تا کنون نگذاشته است، حتی یک فرصت دیگر از پیشگاه مردم برای اصلاحاتی ها ایجاد شود.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۰۳
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۵ ق.ظ

کلامی با استاد انتظامی عزیز

بسم الله الرحمن الرحیم

استاد انتظامی بزرگوار سلام

خواندن توضیحات تان در خصوص همراهی ناخواسته با آقای مشایی در روز ثبت نام شان در ستاد انتخابات کشور حقیقتاً ناراحت کننده بود، این که از شخصیت و اعتبار کسی سوءاستفاده کنند و او را بازیچه ی اهداف سیاسی خود کنند از سوی هیچ طرفی قابل پذیرش و توجیه نیست، هرچند در ظاهر با احترام همراه باشد.

البته این که آقای مشایی شما را در آخرین روز ثبت نام انتخابات و به صورت تصادفی دیده باشند و شما هم بدون این که بدانید آن زمان، آخرین لحظات ثبت نام انتخابات است! و آقایان احمدی نژاد و مشایی به کجا می روند! و تنها به امید وعده ی موافقت با مجوز بنیادتان سوار ماشین شان شده باشید! و ناگاه به خود آمده باشید و خودتان را در میدان فاطمی دیده باشید! اگر چه خیلی شبیه فیلم های هندی درآمده است!، اما لااقل نشانگر یک واقعیت است که شما از مسائل سیاسی و مهم کشورتان اطلاعات چندانی ندارید.

استاد بزرگوار! بهترین و تأثیرترین بازی که از سینمای ایران در ذهنم وجود دارد مربوط به بازی شماست در آن صحنه است که با احساسات تمام از عشقتان به یک دختر پاپتی (روسری آبی ) برای فرزندانتان می گفتید و بدون این که از حرف و سخن مردم بترسید با صداقت سخن گفتید،‌ می بینید! بی خود به شما آقای بازیگر لقب نداده اند،‌ شما مجسمه ی بازیگری و الگوی بازیگران هستید! براستی چگونه می توان تأثیر گذاری شما را بر جامعه ی هنرمندان نادیده گرفت؟! اما با تمام این، جناب استاد! آیا شما احساس نمی کنید که آگاهی تان در مسائل سیاسی اینقدر ضعیف است که جریان های سیاسی از محبوبیت شما سوءاستفاده می کنند؟! آیا هرجایی که شلوغ بود و تعداد زیادی از شما مطالبه ای اغواگرانه داشتند شما باید همراه شوید؟! جناب استاد! حقیقتاً شناخت جریان های سیاسی حتی برای بسیاری از سیاسیون دشوار است و با آن که نمی توان عدم شناخت و اشتباه را در تشخیص جریان های سیاسی را از سوی هنرمندانی مانند شما نکوهش کرد، اما آیا بهتر نیست در مسائلی که شناخت لازم ندارید با احتیاط گام نهید؟! آیا هرجایی که شما را با احترام و تکریم صداکردند باید بروید و همراهی کنید؟!

نگاشتن این سطور برایم سخت است چرا که شما در عرصه ی هنر کشورمان به حقیقت یک الگو به شما می روید، ولی آیا شما و امثال شما می توانید به خودتان حق بدهید که با چنین جایگاهی به اشتباه با جریانات سیاسی فریبکارانه همراه شوید؟!! آیا همراهی شما با این جریان ها جز برای این است که از جایگاه شما سوءاستفاده کنند؟! آیا همانطوری که شما را با فریب همراه خود می کنند، می دانید شما هم خیل افرادی را همراه خود به همان سمت می کشانید؟!

استاد بزرگوار! یادتان هست که 4 سال پیش، دروغ برخی را که خودشان را دوست هنر و مردم معرفی می کردند را باور کردید؟! یادتان هست که چه عکسها و نوشته ها و مقالاتی از شما در حمایت از آن جریان علم شد؟! شاید تحلیل سیاسی و اثبات اشتباه بودن آن تلاش هایی که به گمان خودتان در راستای خدمت به کشور انجام می دادید اشتباه بود ولی اینک فقط کافیست ببینید که همان ها که این انقلاب و حکومت را متقلب معرفی می کردند، برای انتخاباتی دیگر در همین نظام به رقابت روی آورده اند و به دنبال کسب صلاحیت از همان مراجع هستند که آنها را نامشروع می دانستند! آیا هنوز خیل اصلاح طلبان و حتی حامیان رسانه ای شان که ایشان را تشویق به حضور در انتخابات می کنند برای شما قابل تأمل نیست؟!!

استاد بزرگوار! ای کاش همانطوری که از همراهی ناخواسته تان با جریان انحرافی گفتید،‌ همانگونه نیز از دلایل همراهی تان با کسانی که به اشتباه صادقشان دانستید می گفتید، اگر چه غبار فتنه جایش را به شفافیت داده و نیازی به توضیح ندارد! استاد بزرگوار! آیا همیشه روزگار اینقدر فرصت برای درک اشتباه به انسان می دهد؟! براستی اگر شما فرصتی برای تبرایتان از جریان انحراف پیدا نمی کردید آیا اسمتان برای همیشه در این جریان ثبت نمی شد؟! آیا عمر و روزگار همیشه فرصت و شفافیت لازم را برای درک و  توضیح رفتارها به انسان می دهد؟! البته دعا می کنم که لااقل به ما و شما همیشه چنین فرصت حیاتی داده شود.

‌استاد انتظامی عزیز! شأن هنر بالاتر از شخصیت انسان نیست،‌ شخصیت شما بیش از هنرتان برای ما ارزش دارد که شما بخواهید آن را برای گرفتن یک مجوز یا حتی به زعم خودتان ارتقای هنر (که هرچند حقتان هم هست)،‌ زیرپا بگذارید، شما متعلق به یک گروه و یا قشر خاص نیستید! شما به همه ایرانیان تعلق دارید که با آثارتان زندگی کرده اند. استاد بزرگوار! در میدان سیاست یک آن که حواست پرت باشد در ستاد انتخاباتی مشایی یا موسوی یا روی آنتن bbc  و voa هستید و چه بسا تا فهمیدن و توضیح دادن ابهامات،‌ همه چیز خیلی زود، دیر شده باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۰۵
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۲۹ ق.ظ

هدف هاشمی، تحقق شعارهای فتنه است

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطوری که در همین وبلاگ نوشته بودم، هاشمی آنگاه که از نیامدن خاتمی مطمئن شد شخصاً نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد، همزمان با ورود هاشمی، بازار ارز دچار یک کاهش قیمت شد تا دو احتمال متضاد از سوی موافقان و مخالفان هاشمی مطرح شود، موافقان هاشمی این مسئله را نکته قوت هاشمی دانستند و مخالفان آن را نشانی از اعمال نفوذ او بر بازار ارز دانستند، در پاسخ به مدافعان هاشمی که او را منجی و فرشته ی نجات و دلسوز کشور معرفی می کنند این مطلب را تقدیم می کنم:

1-  اگر مشکلات 3-4 سال اخیر کشور را به دو عامل تحریم و سوءمدیریت متوجه بدانیم، بخشی از آن که به تشدید تحریم ها مرتبط است از آن گاه شروع شد که دشمن با هدایت فتنه ی 88، به تأثیرگذاری فشارهای خارجی در کنار اختلالات داخلی امیدوار شد و به همین لحاظ با توجه به نقش و جایگاه محوری شخص هاشمی و منتسبان وی در شروع و ادامه ی فتنه در داخل و معرفی نقاط ضعف اقتصاد ایران از طریق امثال مهدی هاشمی در لندن، هرگز نمی توان نقش برجسته ی هاشمی را در تشدید مشکلات کشور با مفهوم دلسوزی و منجی گری او جمع نمود. ادعاهایی که اکنون در خصوص رفاقت هاشمی با انقلاب و مردم ایران مطرح می شود بیشتر به رفاقتِ معروف با قافله شبیه است.خبرگزاری فارس: سندی با دست‌خط مهدی هاشمی درباره القای تقلب در انتخابات + عکس

2-  هاشمی و فرزندانش قائله ی 88 را به بهانه ی تقلب در انتخابات کلید زدند و در این مسیر نه به قانونی اساسی و نه به جایگاه قانونی شورای نگهبان و نه به دستورات و نصایح رهبر معظم انقلاب و نه به منافع انقلاب و مردم کشورشان هیچ احترامی قائل نشدند. چگونه می توان کسی را که این همه تخلف آشکار را مرتکب شده است را همچنان در قامت مجری قانون و رییس جمهور کشور تصور نمود؟! این مسئله آنقدر اهمیت دارد که یقیناً اگر شورای نگهبان آن را نادیده انگارد تنها به مصلحت اندیشی و واگذاری به مشت آرای مردم قابل تأویل است.

3-  در این مقطع، حتی همسر هاشمی نیز با حضور او در انتخابات به دلیل آشکار شدن دروغ تقلب مخالف بود و حال که حضور وی در انتخابات مهر ابطالی بر ادعای متقلب بودن نظام و مهر تأییدی بر دروغ بودن تقلب به حساب آمده است، توقع همگان این است که او پاسخگوی سهم بزرگ  خودش در بروز فتنه و تشدید فشارها و تحریمها باشد، نه اینکه با ادعای منجی بودن هوش مردم را به سخره گیرد! اسناد و مستنداتی که نشان از دروغ بودن تقلب و اطلاع هاشمی و فرزندان وی از این واقعیت و اهداف و نقشه هایشان از طرح این مسئله وجود دارد آن قدر زیادند که تنها به دستخطها و اسناد نظرسنجی های کذبی که از محل کار مهدی هاشمی و مکالمات تلفنی وی با نیک آهنگ کوثر کشف گردیده است اکتفا می کنم و این که آقای هاشمی نه تنها هرگز این اقدامات فرزندانش را محکوم نکرد بلکه همواره ایشان را در برابر قانون مورد حفاظت قرار داد.

4-  اگر چه شیوه ی مدیریتی هاشمی برای بسیاری از جوانان آشکار نبوده و حتی از خاطر برخی بزرگسالان نیز رفته است، ولی شاخص های آماری رسمی کشور در آن زمان مانند شاخص ضریب جینی و نرخ تورم که همچنان رکورد دار تاریخ دولت های کشور هستند، همواره چون پتکی بر ادعاهای گوش خراش شیوه مدیریتی هاشمی وارد شده است. اگر چه برخی طرفداران هاشمی قیمت فروش نفت در آن زمان را وسیله ای برای توجیه سوءمدیریتهای وی بیان می کنند اما دو مسئله را بیان نمی کنند، یکی این که جمعیت آن زمان کشور نصف اکنون بوده است و دیگر این که ارزش دلار در آن زمان به لحاظ قدرت خریدی که ایجاد می کرده است به مراتب بیش از ارزش دلار اکنون بوده است، چرا که آمریکا در این سالها با چاپ گسترده دلارهای بی پشتوانه و فریب مردم دنیا در "با پشتوانه نشان دادن دلارهای چاپ شده"، عملاً ارزش دلار را به همان نسبت ناچیز کرده است.

5-  روش مدیریت هاشمی یک روش توسعه ای و مبتنی بر اصول سرمایه داری است که خواسته و ناخواسته منافع اقشار بالای جامعه را دنبال می کند، سیاست های کلان هاشمی مانند آزادسازی قیمت ها و حذفِ بدون جایگزین یارانه ها و خصوصی سازی های کلاشانه و رانت بازی های تاریخی هرگز نمی تواند حافظ منافع طبقات ضعیف کشور به نظر برسند. نگاهی به حامیان اصلی سیاست های هاشمی در بیش از یک دهه ی اخیر نشان از این دارد که این طبقات، از دلالان و رانت خواران و وابستگان به کانون های قدرت و ثروت، همگی از حامیان اصلی او هستند و منافع این افراد همواره با منافع مردم ایران در تضاد بوده و خواهد بود. حمایتِ اخیر دلالان ارز از ورود هاشمی به عرصه ی انتخابات نیز یکی از همین نمودهای پایگاه های هاشمی تعبیر می گردد.

6-      خط هاشمی خط سازش و تسلیم است، او هنوزنیامده مذاکره و تسلیم را حلال مشکلات کشور می داند و مقاومت را عامل بروز مشکلات معرفی می کند، حتی با فرض این که هاشمی بتواند با تسلیم و سازش کمی از بار مشکلات کشور را بکاهد، باید دید که آیا در ازای این حل مشکلات چیزی جز حیثیت انقلاب و اصولش را به حراج خواهد گذاشت؟ اسرائیل را دشمن ندانستن و آمریکا را حلال مشکلات دانستن یک عقب نشینی به گفتمان شاهنشاهی به شمار می رود، هاشمی آمده است که همان شعارهای فتنه 88 را که هرگز از آنها تبرا نجست مانند "نه غزه و نه لبنان جانم فدای ایران" و "جمهوری ایرانی" و "ضدیت با ولایت فقیه" را به عینیت برساند، ولی غافل است که مردمی که هنوز برای شهدای شان احساس دِین می کنند هرگز اصول انقلاب شان را به تکه نانی نخواهند فروخت.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۲۹
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۵۴ ب.ظ

جریان ساکتین انحراف چیست؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتیست که در کنار واژه ی "ساکتین فتنه"، برخی از عبارت "ساکتین انحراف" و بعضاً برخی نیز فقط از همین واژه استفاده می کنند، لذا برآن شدم تا در این مطلب به این واژه، اصالت آن و اهدافی که از بکارگیری آن دنبال می شود، بپردازم.

برکسی پوشیده نیست که قرابت فکری آقای احمدی نژاد به استاد مصباح و ولایت مداری از ولایت فقیه در اوایل دولت نهم چقدر غلیظ بود و این که برخی از نزدیکان و حامیان اصلی آقای احمدی نژاد از شاگردان و طرفداران استاد بودند و حتی استاد اخلاق دولت و معاونت امور روحانیت احمدی نژاد نیز از شاگردان برجسته ی استاد انتخاب شده بودند، اما به تدریج با تغییرات رفتاری که به واسطه ی نفوذ مشایی در احمدی نژاد رخ داد، استاد مصباح و شاگردانشان ابتدا از در نصیحت وارد شدند و پس از بی التفاتی به نصایح، روابط به قطع کامل منجر شد.

فردی مانند سقای بی ریا که معاون احمدی نژاد در امور روحانیت بود، پس از خروج از دولت، بعدها مسائلی از نحوه ی تفکر و نفوذ مشایی در مورد احمدی نژاد بیان کرد که هرگز نیز پاسخ یا تکذیبی در خصوص آنها شنیده نشد، مانند سخن مشایی مبنی بر الهام در خصوص لزوم نام بردن از هاشمی در مناظره انتخاباتی توسط احمدی نژاد، مواردی که در کنار بحث هاله ی نور و مباحثی مانند مکتب ایرانی، نشان از برخی اظهارات برگرفته از ماوراءطبیعت و انحرافات فکری داشت.

با عمیق تر شدن تغییرات احمدی نژاد و آشکار شدن آنها در تعلل در عزل مشایی و خانه نشینی در مورد وزارت اطلاعات مصلحی، اظهارت آقای مصباح و هشدارهای ایشان رنگ و بوی تیزتری یافت تا آنجا که حتی احتمال بکارگیری  از نیروهای ماواری طبیعی را در مورد این تغییر رفتار آقای احمدی نژاد محتمل دانست، البته برخی با رد و حتی تمسخر این مسئله فراموش کردند که وجود اینگونه موارد حتی در قرآن مجید نیز در چند سوره مانند سوره فلق تصریح شده است!!

به تدریج با فاصله یافتن احمدی نژاد از استاد مصباح و طرد جریان های قریب به استاد از دولت و حتی بروز و تشدید لجاجت در برخی مسائل از سوی آقای احمدی نژاد، مهجورین و معزولین گرد استاد گردآمده و جبهه پایداری را تشکیل دادند. از اهداف و شعارهای اولیه تشکیل جبهه پایدرای یقیناً همین جلوگیری از انحراف در مسیر گفتمان سوم تیر بود که توسط مشایی و احمدی نژاد دنبال می شد و البته با توجه به دستور مقام معظم رهبری مبنی بر محورقرار ندادن گفتمان انحراف، جبهه پایداری در راستای هدف مقدس خود، به صورت تشکلاتی و با برنامه وارد انتخابات مجلس شورای اسلامی شد و علی رغم سابقه ی کم، موفقیت خوبی بدست آورد ولی گفتمان اصولگرایی سنتی از انحراف احمدی نژاد و مشایی سوءاستفاده کرد و نفی آن جریان را برخلاف رویه جبهه پایداری، صرفاً در بازگشت به گذشته و همان اصولگرایی سنتی از جنس علی لارجانی و باهنر و .... دنبال نمود. اصولگرایی سنتی که از همان ابتدا با گفتمان احیای انقلاب و انقلابی گری و ساده زیستی و تواضع در برابر مردم و اصالت به خدمتگزاری و مخالفت با سهم خواهی و رانت مشکل داشتند جریان انحرافی را بهانه کردند تا همان گفتمان سابق اصولگرایی را معیار قرار دهند و غیر آن را طرد کنند، جریانی که حتی این کلام شفاف رهبر که "رییس جمهور جدید باید امتیازات رییس جمهور حاضر را داشته و نکات منفی اش را نداشته باشد" را گویا ناشنیده گرفته اند و با یک عقب گرد کامل قصد دارند امتیازاتی چون تلاش و ساده زیستی و استکبار ستیزی و انقلابی گری و عدالت محوری را نیز انحرافی جلوه دهند!!!

این بار جالب بود که همان گروه که مدعی اصولگرایی بودند و در فتنه نیز نقش خنثی و به قول خودشان بی طرفی و بعضاً محرک داشتند و همان ها که در بحث قوت یافتن و مطرح شدن مشایی و لجاجت های احمدی نژاد در دولت نهم نقش داشتند و همانها که در همه ی این خصلت ها یعنی موضع نگرفتن در مقابل فتنه و بزرگ کردن حواشی از جنس مشایی و لجاجت با دولت و سنگ اندازی در کارهایش، مورد انتقاد رهبری قرار گرفته بودند، در مقابل کسانی که با ولایت مداری و بصیرتِ مثال زدنی خود، هم در مقابل فتنه صریح موضع گرفتند و هم در مقابل انحراف، از در تبیین و برائت درآمدند و این جریان مقدس را که اصولاً با ساکت بودن (جز به امر رهبر) هیچ میانه ای نداشته و ندارد را به ساکتین انحراف ملقب کردند!!! مبدعان عبارت ساکتین انحراف، اصلاً توجه ندارند که رهبر معظم انقلاب، تا زمانی حتی پس از آشکار شدن نفوذ جریان انحرافی، از بزرگ کردن و واردکردن این جریان به مرکز اخبار کشور منع می نمودند. اکنون خروسان نابهنگامی که با مصلحت اندیشی های خود در برابر دستور رهبر مبنی بر تبیین فتنه در گاهِ فتنه و به حاشیه بردن جریان انحرافی در بدو آن، تمرد کردند، ولایت مدار ترین و بصیرترین جریان موجود را متهم به کم کاری درحق ولایت می کنند!!!!

شاید برخی بگویند منظور از ساکتین انحراف استاد مصباح و شاگرادان ایشان نیست بلکه منظور کسانی هستند که در زمان منحرaف شدن دولت در کابینه حضور داشته و با آن فعالیت داشتند، اما این بار نیز ساکت انحراف وجه تسمیه ای ندارد، چرا که همگی می دانیم میان کسانی که در جبهه پایداری گردآمدند هیچ یک از وزرای سابق احمدی نژاد به خاطر ضعف یا جرم برکنار نشدند و ایشان اگر در برابر دخالت های جریان انحرافی در امور وزارت خانه های خود کنار می آمدند، جایگاه شان را تثبیت می کردند و حال این که این وزرا نه تنها در مقابل نفوذ جریان انحرافی در حیطه ی وزارت خود بلکه در حیطه ی دولت نیز از خود واکنش نشان دادند که عزل یک باره چند وزیر در جریان مخالفت با مشایی یکی از آن موارد بود.

جالب است که حافظه تاریخی و یا حیای سیاسی برخی سیاسیون چقدر ناکارآمد است که برخی از آنها لفظ فتنه گر را زیر سوال بردند و برخی منکر ساکتین فتنه شدند و برخی نیز منکر هرگونه انحراف و برخی نیز واژه ساکت انحراف را به کسانی نسبت دادند که هم در برابر فتنه و هم در برابر ساکت فتنه و هم در برابر انحراف، مواضع علنی و عملی گرفتند و به همین دلیل اصلاً چیز عجیبی نیست که هر سه ی این جریان ها یعنی انحراف، ساکتین فتنه و جریان انحرافی از جبهه پایداری و قائلان به ادامه ی گفتمان سوم تیر دل خوشی نداشته باشند.

در پایان توصیه ام به جریان های سیاسی این است که حقایق آشکار سیاسی این چندساله را تحریف نکرده و حافظه تاریخی ملت را دست کم نگیرند و بجای پوزش از اشتباهات خود و پذیرش و برائت از اشتباهات دوستان شان، با تهمت، دروغ و تخریب دیگران برای احیای اعتبار خویش به دنبال توجیه نگردند، چرا که اینچنین، تنها صفات بد قبلی خود در ترس و قدرت طلبی و قصور در ولایت مداری و بصیرت را به صفات بد جدید یعنی همانا دروغ و تهمت، اضافه می کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۵۴
سیاوش آقاجانی