انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جبهه پایداری» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۵۳ ق.ظ

قابل توجه حامیان دکتر لنکرانی و دکتر جلیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

در شرایطی که یقیناً آقای جلیلی نیز براساس تکلیف به عرصه ی حساس انتخابات ریاست جمهوری ورود پیدا کرده اند و با توجه به گفتمان تکلیف گرا و انقلابی که در جبهه پایداری به رهبری استاد مصباح و زیر مجموعه شان وجود دارد، یقیناً گفتمان انقلاب اسلامی که مبتنی بر اصول مهمی مانند مقاومت، خدمت، ولایت مداری، سلامت، دین ورزی و عدالت محوریست، علی رغم قوتی که در هر دو نامزد مطرح وجود دارد، با یک نامزد نهایی در انتخابات حاضر خواهد شد.

لذا در این برهه که هر کدام از طرفداران گفتمان انقلاب اسلامی به یکی از این دو بزرگوار نظر مثبت تری دارند و از نامزد اصلح شان حمایت می کنند، اما می دانند که در نهایت هر کدام از این نامزدها که تا آخر بماند تمام رأی های این گفتمان را نصیب گفتمان انقلاب اسلامی خواهد نمود، پس طرفداران این دو شخصیت نیز مانند خود این دو بزرگوار، با کمال حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد گفتمانی و بدور از رقابت خواهند داشت.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۵۳
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۱۰ ق.ظ

پاسخ برخی انتقادات به استاد مصباح در خصوص جبهه پایداری

بسم الله الرحمن الرحیم

حین وب گردی هایم به یک نامه حاوی تعدادی سوال از استاد مصباح در خصوص جبهه پایداری و انتخاب دکتر لنکرانی رسیدم که با توجه به فراگیر بودن برخی از این سوالات، به نظرم رسید به سبک نگارنده نامه که علنی منتشر کرده بود و این که به احتمال زیاد حتی به نظر استادهم نخواهد رسید، پاسخ سوالات مطروحه را در وبلاگم مطرح نمایم، البته دوستانی که می خواهند اصل مطلب را نیز مشاهده کنند می توانند به اینجا مراجعه کنند، ولی سعی من بر این است که با خواندن همین مطلب، سوالات نیز به صورت ضمنی دریافت شوند:

یکی از انتقاداتی که شنیده می شود این است که "انتظار می رفت این جریان بتواند در عرصه سیاست فصل نویی رقم بزند ولی نزده است" و در پاسخ باید بگویم که مشخصاً فصل نویی رقم زده شده است، شما اگر این جریان را به قول خودتان همانطوری که گفتید منتسب به رهبری استاد مصباح بدانید خواهید دانست که فصل نوی این جریان از سوم تیر 84 و حتی قبل از آن در زمان شهردار شدن احمدی نژاد رقم خورده است و همچنان ادامه دارد و البته افرادی در این جریان آمده اند و برخی نیز رفته اند، اما جریان همچنان پرخروش تر در حرکت است. اگر جریان منتسب به استاد مصباح با احمدی نژاد عینیت یافت اما دلیل نمی شد با راکد شدن او، جریان متوقف بماند و البته جریان ادامه یافت و افرادی دیگر به او پیوستند همانطوری که افرادی دیگر نیز به همراه احمدی نژاد ماندند و یا عقبگرد کردند، اصولاً آنچه که از ویژگی های مثبت در احمدی نژاد موجود است از تفکر همین جریان است و آنچه که منفیست نیز از عدول از این جبهه.

بحث دیگری که منتقدان وارد می کنند بحث مصداق هاست که "چرا فلان  عضو جبهه پایداری در فلان قائله یا واقعه موضع گیری نکرد و یا چرا فلان عضو جبهه در فلان جا سکوت و حتی حمایت کرد"، اولاً که بسیاری از این موارد، مصداق نیستند و بیشتر به مکذاب شبیهند و ثانیاً برخی دیگر از مصداق ها نیز با درک شرایط زمانی، قابل درک و بعضاً حتی قابل تقدیرند، این که رهبر معظم انقلاب در برابر فتنه بارها موضع گیری صریح خواستند و در بحث انحراف بارها و بارها عدم انفعال و تحریک نکردن مسئله را طلب کردند باید مد نظر بصیران باشد و حتی خود رهبر معظم انقلاب بارها در برابر سوالاتی که به بحث انحراف بازمی گشت زیرکانه سوال را دور می زدند تا موجب تقویت و مظلوم نمایی شان نشوند، اما متأسفانه برخی فقط برای بوق کردن همین جریان، سایت خبری برپاکردند در حالی کخ رهبر خیلی زودتر از ما بحث انحراف را شناخت و هم بهتر از ما روش مقابله با آن را تجویز نمود، ولی متأسفانه برخی گمان کردند که همان کاری را که در برابر فتنه دستور داشتند باید در برابر انحراف نیز انجام دهند و حتی دیگران را نیز با همین خط کش های کج سنجیدند و می سنجند و حتی شابلون "ساکت انحراف" نیز هموزن با "ساکت فتنه" ساختند.

یکی از انتقادات به این جریان برخی توجیهات در زمان بروز تعلل و حتی خانه نشینی از سوی رییس جمهور در برابر خواست رهبر و بحث مقایسه وی با شهید رجایی بود، در بحث توجیهات 2 مسئله وجود دارد که یکی خوب و دیگری بد است، یکبار توجیه از این جنس بوده است که یعنی تعلل در برابر رهبری چیز بدی نیست و یکبار هم از این جنس بوده که باید فرصت عذرخواهی و بازگشت داده شود و حقیقتاً جنس دوم، جنس مطلوبی بود نه اول. در خصوص تشبیه احمدی نژاد در آن هنگام با شهید رجایی نیز بعضاً درک اشتباهی صورت می گیرد و حال این که این تشبیه از جهت اعتماد به فرد خائن است، مگر نه این که توطئه کننده و خائن قائله ی انفجار مسعود کشمیری از معتمدان رجایی بود؟! خب از این لحاظ آیا بحث احمدی نژاد و مشایی به آن شباهت ندارد؟! آیا مقایسه کردن رجایی با احمدی نژاد دلیلی بر بی تقصیر بودن احمدی نژاد و یا حتی شهید رجایی در اعتماد نابجاست؟!

یکی از انتقادات دیگری که به استاد و یا اعضای جبهه پایداری وارد می شود این است که چرا در حالی که نظر استاد این است که جریان انحرافی از جریان فتنه خطرناک تر است ولی مثلاً آقای دکتر لنکرانی عبارت جریان انحرافی را قبول ندارند، در صورتی که آقای لنکرانی صرفاً عبارت جریان را برای این گروه قبول ندارند، چرا که ایشان در عین حال که انحراف در دولت را تأیید می کند ولی گروه منحرفان را به لحاظ کمیت به اندازه ی یک جریان که اولین خصوصیتش پرشماریست نمی شناسد.

یکی از انتقادات دیگر به جبهه پایداری عملکرد برخی نمایندگان جبهه پایداری در مجلس است، که مثلاً چرا در مورد فلان مصوبه اعتراض نکردند، در پاسخ باید بگویم که یقیناً نمایندگان جبهه پایداری هم اشتباهاتی در سکوت و یا اظهار نظرها و یا آرای خود داشته اند اما آیا کسی مدعی عصمت اعضای این گروه شده است؟! آیا نمایندگان دیگری بودند که ازاین نمایندگان پایداری خیلی بهتر عمل کرده باشند؟! و آیا در نظر می گیرند که در بسیاری موارد نیز این نمایندگان جبهه پایداری بودند که بیش از سایرین فعال بودند، مثلاً آیا اعضای جبهه پایداری در قبال بحث نظارت بر نمایندگان جزء فعالترین ها نبودند؟! و آیا در خصوص اعطای وام 200 میلیونی که مصوبه ی هیأت رییسه مجلس بود (نه مجلس) آیا به نظر شما دوستان جبهه پایداری جز نگرفتن وام مزبور کار دیگری از دستشان برمی آمد؟! آیا کاری که آقای کامران نماینده ی مردم اصفهان کردن لزوماً بهترین کاری بود که می شد انجام داد؟!

بازهم از انتقاداتی که به موضع گیری نمایندگان جبهه پایداری مطرح می کنند بحث مسائلی است که در خصوص ریاست سازمان تأمین اجتماعی توسط سعید مرتضوی در مجلس رخ داد؛ البته پاسخ به این سوال را با یک سوال کاملاً مشخص می دهم: آیا در بحث مرتضوی و یا امثالهم دستور رهبری بارها مبنی بر رعایت مصالح کشور و متشنج نکردن و علنی نکردن اختلافات نبود؟! آیا مخالفت با برخی از استیضاح ها هرچند اگر با اشتباهات شکلی رخ داده باشد در مسیر دستور رهبری نبود؟! آیا پس از استیضاح وزیر تعاون و کار، رهبری نظر صریحشان را بیان نکردند؟! آیا جز این بود که آن استیضاح سر همین بحث مرتضوی انجام شد؟! و همان لجاجت ها در بحث مرتضوی از سوی دولت و مجلس منجربه نارضایتی رهبری گردید؟! آیا همان ها که با شدت به دنبال استیضاح شیخ الاسلامی بودند بعداز سخنان رهبری، پیام نفرستادند که دوباره اگر شیخ الاسلامی معرفی شود به او به عنوان وزیر رأی می دهند؟!!!

محصولی نیز یکی از مصداق هایی است که مکرراً  به دلیل دارایی زیاد مورد اعتراض جریان منتقد جبهه پایداری قرار دارد و حال این که چند سال پیش آقای احمدی نژاد یک دفاع در خصوص تهمت استفاده ی ایشان از تسهیلات میلیاردی بیان کردند که هرگز پاسخی به آن داده نشد: آقای احمدی نژاد از مدعیان و تهمت زنندگان فقط یک نمونه از استفاده ی آقای محصولی از تسهیلات بانکی خواستند که هرگز ارائه نشد و البته هنوز هم دیر نشده است، اگر دوستان تخلف مالی از ایشان دارند بیان کنند که در این صورت اول خود پایداری ها ایشان را طرد خواهند نمود. بحث دیگر این که هیچ شخصی به صرف متمول بودن در هیچ سند دینی مضموم نبوده است و بعضاً ائمه ی ما نیز به لحاظ دارایی از برترین های عصرشان بودند اما بحث سلامت، ساده زیستی و حلال بودن بحث دیگریست که گویا منتقدان آقای محصولی صرفاً به همان بخش میزان دارایی ایشان کار دارند.

در مورد دکترالهام که در مقطعی عضو جبهه پایداری بودند، باید گفت که ایشان مدتی از دولت دورشد و به جبهه پایداری درآمد و آن گاه که به دولت بازگشت دیگر در پایداری نبود، بالاخره شما نمی توانید فراموش کنید که اعضای جبهه پایداری، همان سوم تیری ها هستند که البته برخی از آنها سوم تیری بودن شان را اشتباهاً در احمدی نژادی بودن برداشت کردند و عده ای نیز سرعت عمل شان در تشخیص، مانند دکتر کوچک زاده خیلی کند بوده و یا مثل برخی دیگر لجاجتِ تیزی داشتند.

و اما بحث انتخاب دکتر لنکرانی و انتقاداتی که در این خصوص به استاد مصباح وارد می شود وارد نیست، این که ایشان فقط وزیر بهداشت بوده است یا این که عملکرد چشمگیری نداشته اند شاه بیت منتقدان انتخاب لنکرانی در جبهه پایداری به عنوان نامزد اصلح است و حال این که بحث اصلح بودن در قیاس است که قابل تشخیص است، آقای لنکرانی یا هرکسی که قرار بوده است اصلح معرفی شود باید مجموعه ای از مشخصات وصفات را نسبت به دیگران داشته و یا نداشته باشد؛ آیا همین که آقای لنکرانی مدیریت یک وزارتخانه ی حساس و کلیدی مانند وزارت بهداشت با آن همه طرف درگیر (از بیمار تا دکتر) و گستردگی علمی، اقتصادی، مدیریتی و... را برعهده داشته و تنها انتقاد منتقدین چشمگیر نبودن مدیریت ایشان است بی ارزش است؟!! آیا مصداق هایی مانند انقلابی بودن بی اهمیت است؟! این که نامزدهای با سابقه بیشتر، در بحث مذاکره هسته ای و پایبندی به مواضع انقلابی ریپ می زنند ولی آقای لنکرانی همان سخنان رهبر معظم انقلاب را با قوت بیان می کند قابل فراموشی است؟! آیا تلاش و خستگی ناپذیری ایشان در سفرهای استانی دولت نهم مصداق عینی پرکاری و پرتلاشی ایشان نیست؟! آیا در هیچ دوره ای به لحاظ کار و تلاش وزرا بیش از آن دوره کار کردند؟! آیا وزرای دولت نهم همین دکتر لنکرانی را به لحاظ انقلابی بودن و تلاش و دانش شان کم ستاییده اند؟! آیا مرتبه ی علمی ایشان، ضامن احترام ایشان به علم و مدیریت علمی در شئون مختلف کشور نخواهد بود؟! آیا این همه نامزدهای بعضاً با تحصیلاتِ دکترا، که دکترایشان کم از دکترای افتخاری محمد خاتمی ندارد را می توان با استاد تمامی دکتر لنکرانی که حاصل صدها مقاله علمی معتبر دکتر لنکرانی است، مقایسه نمود؟! آیا ساده زیستی دکتر لنکرانی و پایبندی ایشان به این مسئله، کم اهمیت است؟! آیا این که ایشان به نهادهای قدرت و ثروت وصل نبوده و تنها عامل رسیدنش به وزارت، شکستن حلقه ی بسته ی مدیران است باید نقطه ی ضعف او تلقی شود؟! آیا این که برای پاس نگاه نداشتن جایگاه ولایت، با اعتراض به جریان انحرافی، بهای ولایت مداریش را با از دست دادن وزارت پرداخت می کند، دلیلی بر ولایت مداری کامل وی نیست؟! آیا این که حتی با داشتن کارنامه ی کاری خوب از دولت کنار گذاشته شد و کوچکترین حاشیه ای ایجاد نکرد و دشمنی را شاد ننمود، دلیل قاطعی برای بصیرت ایشان در درک مشکلات کشور نیست؟! آیا داشتن این ویژگی ها در حالی که به لحاظ جوانی نیز ایشان نسبت به اکثر نامزدهای دیگر ممتازند نمی تواند بهترین ضامن برای تداوم روحیه کار و تلاش، انقلابی گری، ولایت مداری، آرامش بخشی، ساده زیستی و استکبار ستیزی باشد؟! این سوالات حاوی پاسخ هایی هستند که اهمیت کار استاد مصباح و اعضای جبهه پایداری را در جاری نگه داشتن جریان انقلابی اصیل سوم تیر نمایش می دهد و البته استاد مصباح از آن دسته علمایی هستندکه چه در زمان اصلاحات و چه فتنه و چه انحراف و چه انتخابات، همواره تاوان حضور موثرش در صحنه را با به جان خریدن انتقادات و حتی ناسزاهای منتقدین پرداخت نموده می نماید و کاش ما در این جهاد، یاری گر جبهه ی حق باشیم نه باری بر بارش .

با توجه به مواردی که در پاسخ به این مطلب در اینجا داده شد، موارد زیر در جواب مطالب و تشریح مطلب فوق ارائه می گردد:

سلام

من نگفتم جبهه پایداری به آمال و آرزوهای خود رسیده است بلکه عرض کردم فصل نویی رقم زده است، یقیناً با یک گل بهار نمی شود و البته با چند گل نیز هم، بلکه باید فرهنگ پایداری بین جوانان و مسئولان ما رسوخ بیابد تا به آرزوها و اهداف این جبهه نائل گردد.

بحث دیگر این که من نگفتم پیروزی احمدی نژاد به جبهه پایداری منسوب است، چرا که اصلاً این جبهه آن موقع تأسیس نشده بود ولی گفتم پیروزی احمدی نژاد بخاطر تبعیت از گفتمان استاد مصباح بوده است، یعنی آن چیزی که آرای مردم را جذب کرد آن چیزهایی بود که استاد مصباح به عنوان رهبر فکری آن موقع احمدی نژاد به آنها هدایت می کرد و البته این هدایت تا مدتی با نمایندگان استاد در دولت انجام می شد، برادر دقت کنید نمی گویم اسم یا حضور استاد مصباح باعث پیروزی احمدی نژاد شده است بلکه گفتمانی که استاد رایج کردند را می گویم.

بحث دیگر این است که تبیین انحراف و مواضع انحراف با آنچه که سنگ اندازی و اختلاف افکنی معنی می شود متفاوت است. این که من کسی یا کاری را قبول ندارم و علتش را بیان کنم مقوله ای است و این که منهم با او به مقابله و لج بازی بیفتم بحث دیگری است. استاد مصباح به عنوان کسی که خیلی از افراد گفتار و رفتار احمدی نژاد را مورد تأیید استاد می دانستند بر خود فرض دانست از جایی این استناد را با برائت در برخی امور قطع نماید، ولی هرگز توصیه به استیضاح های بی فایده و یا بازی های لجوجانه و معطل کردن کار کشور نکرد. این خط در رفتار رهبری نیز وجود داشت، رهبری در چند جای معدود به انحراف و عبارت انحراف به صورت ضمنی اشاره کردند ولی همواره از پررنگ کردن آن و دامن زدن به اختلافات نهی کردند و این همان روش درستی بود که بیش از سایرین در استاد مصباح و اعضای پایداری مشاهده گردید.

عدم تبعیت از ولایت را هرگز توجیه نکرده و به شدت آن پایبندم اما همانطوری که عرض کردم برای برخی اشتباهات باید فرصتی برای بازگشت و عذرخواهی قائل شد، حامیان گفتمان سوم تیر اگر چه برخی رفتارهای دولت را بر نمی تافتند اما مصلحت نمی دیدند با هول دادن احمدی نژاد، او را بیشتر به دامن انحراف سوق دهند، مسئله ای که بارها و  بارها از سوی بزرگان به آن اذعان شد به نحوی که اولین هدف در برابر اقدامات انحرافی احمدی نژاد نصیحت، هدایت، تحمل و فرصت دادن بود و حتی انتقادها نیز با ذکر نقاط مثبت انجام می شد، رویه ای که بیش از همه در رویه رهبری بارها مشاهده کردیم.

در خصوص ودیعه مسکن نمایندگان مجلس نیز همانطوری که عرض کردم و احتمالاً شما متوجه نشدید گفتم که این مصوبه مجلس نبود، مصوبه هیأت رییسه مجلس بود و تعدادی از نمایندگان نیز از گرفتن آن انصراف دادند، البته که اگر مصوبه مجلس بود و نمایندگان در مخالفت با آن صحبت نمی کردند حرف شما صحیح بود.

در مورد محصولی بازهم علی رغم این که اذعان به غیر قابل کشف بودن اتهامات وجود دارد اما همچنان ایشان را فاقد صلاحیت و متهم معرفی می کنید (این کارتان مرا به یاد تهمت تقلب می اندازد که علی رغم ادعای بزرگ ولی هرگز دلیلی بر آن اقامه نگردید)، من بیش از این که نگران محصولی باشم نگران تهمتی هستم که شما احتمالاً مرتکب می شوید، شما مسئله ای را بدون دلیل و مدرک به یک نفر متوجه می کنید و فکر نکنم هیچ کاری بدتر از این باشد و این که اگر ادعاهای نائب رییس کمیسیون امنیت مجلس اثبات شد، هیچ مشکلی ایجاد نمی شود، ایشان به راحتی از جایی که شایستگی آن را ندارند حذف خواهند شد ولی اگر اثبات نشد؟!! شما چگونه حلالیت خواهید طلبید و پاسخ تأثیری را که حرفهایتان می گذارد را خواهید داد؟!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۱۰
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ

زندگی نامه دکتر باقری لنکرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

همزمان با نامزدی دکتر کامران باقری لنکرانی برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری تقدیم می گردد:

زندگی‌نامه دکتر کامران باقری لنکرانی

کامران باقری لنکرانی در سال 1344 در تهران و در خانواده‌ای کارگری متولد شد. پدرش کارگری شرافتمند و مادرش بانویی سیده و متدین بود. در سال 1349 به خاطر شغل پدرش به شیراز رفت که کارگاهی برای ساخت پروفیل آلمینیوم داشت و با مرحوم آیت‌الله شیخ حسین لنکرانی نسبت فامیلی داشت و در فعالیت‌های سیاسی با ایشان همراه بود. او در همین سال و در 5سالگی به کلاس اول ابتدایی رفت.

واگذاری انحصار صنعت آلمینیوم به بهاییان در سال 1353 موجب ورشکستگی کارگاه شد و پدرش به تنهایی برای کار به اروپا و آمریکا سفر کرد و پس از یک سال به خانواده‌اش خبر داد که به آمریکا بروند. اما اقامت خانواده در آمریکا بیش از یک سال طول نکشید و در تیرماه 1356 به خاطر نگرانی‌های مادر خانواده از فضای تربیتی فرزندان و با موافقت پدر آنها به ایران بازگشتند و این جدایی موجب شد تا کامران باقری لنکرانی به مدت 11 سال از دیدار پدر محروم بماند. او برادر بزرگتر یک خواهر و یک برادر است. خواهرش کارشناس مخابرات راه دور و برادرش پزشک عمومی است. لنکرانی در سال 1371 ازدواج کرد و اکنون دارای سه فرزند پسر است.

ورود به فضای انقلاب

در سال 1357 کامران باقری که نوجوانی 13 ساله بود در دبیرستان دانشگاه شیراز به فعالیت می‌پرداخت و هیچ راهپیمایی و تظاهراتی در شیراز نبود که او از حاضرانش نباشد و به جلسات درس اخلاق شهید آیت‌الله دستغیب نیز می‌رفت و با روحانیون انقلابی شیراز مانند مرحوم آیت‌الله ربانی شیرازی و آیت‌الله حائری شیرازی، و با برخی علمای انقلابی قم مانند آیت‌الله شرعی و آیت‌الله راستی کاشانی مرتبط شد.

پس از انقلاب فرهنگی و در سال 1361 در اولین کنکور پس از انقلاب شرکت کرد و با رتبه دو رقمی در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز پذیرفته شد. او در دانشگاه علاوه بر تحصیل نقش مهمی در مبارزه با فضای تک قطبی و تحمیلی دفتر تحکیم وحدت داشت و حتی این مسئله موجب درگیری فیزیکی در فضای دانشگاه شیراز شد؛ باقری‌لنکرانی با همفکرانش جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور را تاسیس کرد.

او همچنین از فعالان اصلی دفتر نهاد نمایندگی قائم مقام رهبری در دانشگاه شیراز که زیر نظر آیت‌الله ایمانی اداره می‌شد، بود. ارتباط دکتر لنکرانی با آیت‌الله ایمانی که اکنون امام جمعه شیراز و نماینده ولی فقیه در استان فارس بود، هنوز ادامه دارد.

در این میان کامران باقری لنکرانی در دوران دفاع مقدس به عنوان نیروی رزمی و بهیار بسیجی به جبهه‌های جنگ شتافت. در سال 1365 در عملیات کربلای 5 در تیپ المهدی (عج) حضور داشت و پس از آن چندین بار به مناطق عملیاتی غرب کشور اعزام شد. او همچنین در عملیات بازپس گیری مهران در غرب کشور حضور داشت و چندین مرتبه دیگر نیز به مناطق عملیاتی غرب اعزام شد. در نهایت در آخرین روزهای جنگ با حمله منافقین از منطقه اسلام آباد غرب، لنکرانی به لشکر6 شهدا پیوست و در عملیات مرصاد حاضر بود. از دوستان شهید او می‌توان به شهید محمدحسن روزی طلب، شهید مسعود طاهری، شهید فهندژ و شهید قراچه اشاره کرد.

در سال 1368 او دوره هفت سال پزشکی عمومی را تمام کرد و در آزمون تخصصی با رتبه 1 پذیرفته شد. از سال 1368 تاکنون دکتر لنکرانی هیچ‌گاه مطب اختصاصی دایر نکرده و در تمام این دوران در بیمارستان‌های دولتی به طبابت  می‌پردازد. در سال 1371 با پایان دوره تخصص، او در فوق تخصص نیز پذیرفته می‌شود و همزمان به عنوان استادیار به دانشگاه شیراز می‌رود. دکتر لنکرانی در سال 1373 با 29 سال سن رئیس بیمارستان نمازی شیراز به عنوان بزرگترین بیمارستان جنوب کشور شد و پس از یک سال به معاونت اداری مالی دانشگاه شیراز برگزیده شد. او در سال 1375 به دلیل اختلاف سیاسی با رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی شیراز استعفا داد و همزمان با اتمام دوره فوق تخصصی‌اش رئیس گروه داخلی دانشکده پزشکی شد. او در سال 1378 به رتبه دانشیاری ارتقا یافت و در سال 1384 پیش از آغاز دوران وزارتش با تصویب هیات ممیزه استاد تمام و پرفسور شد. تعداد مقالاتی که از لنکرانی نمایه‌برداری بین المللی شده است به 150 مقاله می‌رسد. مقالات او از پرارجاع‌ترین مقالات علمی است و یکی از مقالات وی بیش از 120 بار در مقالات علمی دیگر دانشمندان جهان ارجاع داده شده است.

همراه با این فعالیت‌های علمی لنکرانی از فعالان سیاسی در شیراز بود که از سال 1370 تا 1380 در تمام دوره‌های انتخابات با حکم شورای نگهبان، در هیات نظارت بر انتخابات با عنوان نایب رئیس حضور داشت. در انتخابات مجلس هفتم نیز با حکم آیت‌الله جنتی، بازرس ویژه شورای نگهبان شد.

در سال‌های دوران دوم خرداد،  لنکرانی به همراه جمعی از اصولگرایان و متدنین هدایت سیاسی جریان مذهبی را در شیراز بر عهده داشت. در فتنه‌های مختلف این دوران مانند ماجرای اهانت اکبرگنجی به ولایت فقیه در دانشگاه شیراز، کنفرانس برلین، حوادث کوی دانشگاه وی از پیشتازان بصیرت افزایی بود.

آشنایی با آیت‌الله مصباح یزدی

آشنایی لنکرانی با آیت‌الله مصباح یزدی از جزوه‌های کوچک موسسه در راه حق پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد، اما در سال 1369 به واسطه آیت‌الله حائری شیرازی، ایشان برای نشست جامعه اسلامی دانشجویان دعوت شد و بعد از آن هر زمانی که آیت‌الله مصباح یزدی به شیراز می‌آمدند، لنکرانی به ملاقاتشان می‌رفت. در دوران سخت دوم خرداد این ارتباطات نزدیکتر شد و با وزارت لنکرانی به صورت گسترده‌ای طرح ولایت در این وزارتخانه برای اساتید، دانشجویان و کارمندان برگزار شد.

فعالیت‌های سیاسی 1384-1391

زمانی که کابینه نهم به مجلس معرفی می شد،  کامران باقری لنکرانی جوانترین و ناشناخته ترین عضو کابینه بود. موافقانش در مجلس از نخبگی، تیزهوشی و شادابی او سخن می گفتند و مخالفانش از عدم سابقه کار اجرایی وی می گفتند. لنکرانی را از شیراز برای ماموریتی مهم به تهران فراخوانده بود، ماموریتی که رمزش«ما می توانیم» بود.

 رئیس دولت نیز گاه و بیگاه و در هرجایی موفقیت او را به رخ مخالفانش می‌کشید. بیمارستان‌های نیمه‌کاره در مناطق محروم که ستون‌های قدیمی و ویرانش به تخت جمشید معروف شده بود، یکی پس از دیگری به بهره‌برداری می‌رسید. بیش از 200 داروی جدید به همت دانشمندان کشور رونمایی شد و پروانه ساخت گرفت. تحریم دارویی کشور که در سال 1387شروع شده بود، تاثیری بر قیمت دارو نداشت. بیش از 200 بار وزیر بهداشت تهران را به مقصد شهرستان ها ترک کرد تا سیاست تمرکززدایی معنایی تازه بیابد. او بیشترین حضور در مجامع بین‌المللی را در بین وزرای بهداشت داشت. سال1385 اجلاس منطقه مدیترانه شرقی سازمان بهداشت جهانی در اصفهان و سال1387 اجلاس وزرای بهداشت کشورهای اسلامی در تهران برگزار شد. اقدامات لنکرانی در وزارت بهداشت سرانجام به «مدیریت موفق و بی حاشیه» مزین شد.

در دولت نهم او و چند نفر دیگر از وزرا سهمیه احزاب و شخصیت ها نبودند و از سوی دیگر ماهیت حلقه منحرف مستقر در سازمان گردشگری و میراث فرهنگی برایشان مشخص شده بود. در جریان انتخابات سال 88 او شهر به شهر برای پیروزی محمود احمدی نژاد سفر کرد و در فتنه 88 از اولین کسانی بود که موضع رهبری را تکرار کرد.

با ماجرای انتصاب و برکناری یک فرد خاص به معاون اولی رئیس جمهور در تیرماه 1388، دکتر لنکرانی که تقریبا ادامه وزارتش قطعی بود با علم به اخلاقیات رییس دولت به اعتراض پرداخت و به همراه تعداد دیگری از وزرا نامه‌ای محرمانه در بیعت مجدد با ولایت فقیه نوشت، نامه‌ای که موجب شد تا احمدی‌نژاد او را نیز در فهرست تصفیه دولت دهم قرار دهد. در روز تودیع او رییس دولت استدلالی برای برکناری‌اش نداشت جز بیماری‌های مخصوص زنان که باید وزیری از بانوان انتخاب شود!

پس از پایان دوران وزارت، لنکرانی پیشنهاد سفارت و استانداری را نپذیرفت و به شیراز بازگشت تا بر کرسی استادی، پژوهش و طبابت تکیه زند. او همچنین کانون بصیرت را به همراه دیگر خوشنامان شیراز تاسیس کرد که این کانون نیز نقش به سزایی در افشای فتنه داشت.

همزمان با تاسیس جبهه پایداری انقلاب اسلامی لنکرانی نیز به عنوان عضو هیات موسس و سپس سخنگوی جبهه پایداری نقش مهمی در بسط گفتمان انقلاب اسلامی داشت. در اول اردیبهشت ماه سال 1392 و طی همایشی که از سوی جبهه پایداری و با حضور آیت‌الله مصباح یزدی برگزار شد،وی به عنوان کاندیدای این جبهه در انتخابات اعلام حضور کرد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۱۰
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۲۱ ق.ظ

تحلیل سخنان اخیر دکتر قالیباف

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای قالیباف اخیراً سخنرانی انجام داده اند و در آن مواردی را مطرح کرده اند که بعضاً‌ در دفاع از خود و بعضاً‌ در رد رقبایشان مهم و قابل توجه به نظر می رسند:

1-      ایشان خودشان را صراحتاً‌ از تکنوکرات بودن مبرا دانسته اند و حتی در توجیه کلام قبلی خویش که تکنوکراسی را بد ندانسته بود،‌ اینگونه گفته اند که "من تکنوکراسی را به معنای فن سالاری تنها یک ابزار می دانم" و حال این تکنوکراسی یک تعریف مشخص دارد نه سلیقه ای که در آن به فن سالاری در برابر هر چیز دیگری حتی مذهب اصالت داده می شود نه این که به عنوان یک ابزار شناخته شود و البته با فرض این که ایشان شاید تعریف آن را نمی دانسته اند، اصل را بر برائت ایشان و تکنوکرات بودن ایشان می گذاریم اما این که ایشان با این سخنان، منتقدان شان را محکوم به دروغ و دغل کنند بحث غیرقابل دفاعیست، اصولاً اینگونه سخن گفتن متأسفانه در جریان انحرافی نیز دیده می شود که پس از بکار بردن برخی اصطلاحات به دنبال ارائه ی تعریف جدید در خصوص آنها می گردند و با آن تعریف منتقدان را متهم به تحریف می کنند!!!

2-      یکی از مواردی که ایشان بیان کرده اند لزوم پرهیز نامزدها از ورود به مباحث مهم سیاست خارجی نظام است چرا که این موارد از اختیارات خاص رهبری هستند و دولت تنها پیش برنده ی سیاستهاست و این مسئله با توجه به اظهاراتی که اخیراً از سوی برخی نامزدهای مطرح دیگر بیان شده (که قبلاً به آن ها پرداخته شده) است قابل احترام و صحیح است.

3-      آقای قالیباف گفته اند که "ما نسخه های اقتصادی مختلفی برای حل مشکل اقتصاد داریم ولی در کشور مشکل مدیریتی برای اجرای آنها وجوددارد" که ای کاش دقیقاً‌ برخی از این برنامه های اقتصادی را بیان می کردند و این که چه چاره ای برای حل مشکل اصلی کشور به زعم ایشان یعنی "ضعف مدیریت کشور" دارند، البته هنوز برای شنیدن برنامه ی نامزدها وقت هست که امیدوارم هرچه زودتر تمام نامزدها به این مهم توجه کنند.

4-      آقای قالیباف نداشتن دغدغه مالی برای دو وزارتخانه آموزش  و پرورش و آموزش عالی را برای نجات کشور لازم دانستند که البته ضمن پذیرش این حرف باید گفت که مشکل اصلی نظام های آموزشی ما نیز بیش از این که مسائل مالی باشد،‌ همان مسائل مدیریتی و محتوای آموزشی و پراکندگی و بی برنامگی است، مواردی که بودجه های کلان را صرف تغییر بی فایده نظام های آموزشی کرده و محتوا و روش و نظام تربیتی همچنان ضعیف باقی می مانند.

5-      آقای قالیباف در خصوص مکانیزم ائتلاف 2+1 گفتند که این مکانیزم در نفی اصلح نیست و انتقاداتی را که در این خصوص وارد می شود را به شدت محکوم کردند و در یک گام به جلو نیز گفتند که: "گروه‌ها و احزاب چه حقی دارند که کسی را انتخاب کنند و بگویند این اصلح است و جامعه باید آن را انتخاب کند، ممکن است گروهی یا حزبی شخصی را اصلح بداند و گروهی دیگر، فرد دیگری را اصلح معرفی کند، چرا که هر طیف مبانی خود را دارد.... مشروعیت را بر اساس رهنمودهای ولی فقیه و نهادهای صالح تشخیص می‌دهیم و مقبولیت را نظرسنجی مشخص می‌کند و کارآمدی نیز بر اساس کارنامه است.... با این معیارها ممکن است بخشی از جامعه فردی را اصلح بداند و بخش دیگری از جامعه وی را به این عنوان نشناسد بنابراین باید به مردم حق انتخاب بیشتری داد."  این اظهارات یقیناً‌ در نقد مکانیزم جبهه پایداری بر مبنای انتخاب و معرفی اصلح بیان شده است که در پاسخ باید گفت:

5-1 اگرچه جبهه پایداری به دنبال شناسایی اصلح و معرفی او بود ولی ضمن این مکانیزم صراحتاً گفتند که اگر کسی به مکانیزم انتخابی جبهه پایداری یقین ندارد وظیفه اش تحقیق و عدم تبعیت است.

5-2، مکانیزم معرفی اصلح از سوی یک جریان را هرگز نمی توان به معنی نفی آزادی و حق انتخاب دانست چرا که نهایتاً این‌ مردم هستند که براساس شناختی که از وی‍ژگی های اصلح و معرفی کننده او دارند انتخاب خواهند کرد.

5-3، بسیاری از مردم به منظور شناخت نامزد اصلح از بزرگان و معتمدان تحقیق به عمل می آورند و این هرگز و در هیچ جای دنیا به عنوان محدود کردن حق انتخاب تلقی نمی شود بلکه در مسیر بصیرت بخشی خواهد بود.

5-4، آنچه که خودشان به آن اذعان داشته اند یعنی ملاک نظرسنجی در انتخاب نامزد ائتلاف، صرفاً براساس مقبولیت است و در واقع این ائتلاف همانطوری که به آن انتقاد وارد شده است با مکانیزم مقبولیت گام به عرصه انتخابات خواهد نهاد و مشکل دیگر در این ائتلاف متفاوت بودن سبدهای رأی سه نامزد است و خارج شدن یک نفر از ائتلاف موجب جذب آرای ائتلاف نخواهد شد مگر این که ائتلاف دارای برنامه و اهداف واحد باشد که نیست (برخلاف جبهه پایداری که برنامه ها برای جبهه نوشته شده است نه برای افراد)، و البته تنها خوبی ائتلاف پرهیز از تشتت آراست که ای کاش نامزدهای عزیز در هر ائتلاف، با یک مکانیزم مناسب افکارشان را روی هم می ریختند و با تنظیم برنامه ی واحد، در جستجوی شناخت اصلح می گشتند تا با انتخاب اصلح بین خودشان و حتی در صورت لزوم بین سایرین، با یک کار صحیح از تشتت آرا جلوگیری کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۲۱
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۵۴ ب.ظ

جریان ساکتین انحراف چیست؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتیست که در کنار واژه ی "ساکتین فتنه"، برخی از عبارت "ساکتین انحراف" و بعضاً برخی نیز فقط از همین واژه استفاده می کنند، لذا برآن شدم تا در این مطلب به این واژه، اصالت آن و اهدافی که از بکارگیری آن دنبال می شود، بپردازم.

برکسی پوشیده نیست که قرابت فکری آقای احمدی نژاد به استاد مصباح و ولایت مداری از ولایت فقیه در اوایل دولت نهم چقدر غلیظ بود و این که برخی از نزدیکان و حامیان اصلی آقای احمدی نژاد از شاگردان و طرفداران استاد بودند و حتی استاد اخلاق دولت و معاونت امور روحانیت احمدی نژاد نیز از شاگردان برجسته ی استاد انتخاب شده بودند، اما به تدریج با تغییرات رفتاری که به واسطه ی نفوذ مشایی در احمدی نژاد رخ داد، استاد مصباح و شاگردانشان ابتدا از در نصیحت وارد شدند و پس از بی التفاتی به نصایح، روابط به قطع کامل منجر شد.

فردی مانند سقای بی ریا که معاون احمدی نژاد در امور روحانیت بود، پس از خروج از دولت، بعدها مسائلی از نحوه ی تفکر و نفوذ مشایی در مورد احمدی نژاد بیان کرد که هرگز نیز پاسخ یا تکذیبی در خصوص آنها شنیده نشد، مانند سخن مشایی مبنی بر الهام در خصوص لزوم نام بردن از هاشمی در مناظره انتخاباتی توسط احمدی نژاد، مواردی که در کنار بحث هاله ی نور و مباحثی مانند مکتب ایرانی، نشان از برخی اظهارات برگرفته از ماوراءطبیعت و انحرافات فکری داشت.

با عمیق تر شدن تغییرات احمدی نژاد و آشکار شدن آنها در تعلل در عزل مشایی و خانه نشینی در مورد وزارت اطلاعات مصلحی، اظهارت آقای مصباح و هشدارهای ایشان رنگ و بوی تیزتری یافت تا آنجا که حتی احتمال بکارگیری  از نیروهای ماواری طبیعی را در مورد این تغییر رفتار آقای احمدی نژاد محتمل دانست، البته برخی با رد و حتی تمسخر این مسئله فراموش کردند که وجود اینگونه موارد حتی در قرآن مجید نیز در چند سوره مانند سوره فلق تصریح شده است!!

به تدریج با فاصله یافتن احمدی نژاد از استاد مصباح و طرد جریان های قریب به استاد از دولت و حتی بروز و تشدید لجاجت در برخی مسائل از سوی آقای احمدی نژاد، مهجورین و معزولین گرد استاد گردآمده و جبهه پایداری را تشکیل دادند. از اهداف و شعارهای اولیه تشکیل جبهه پایدرای یقیناً همین جلوگیری از انحراف در مسیر گفتمان سوم تیر بود که توسط مشایی و احمدی نژاد دنبال می شد و البته با توجه به دستور مقام معظم رهبری مبنی بر محورقرار ندادن گفتمان انحراف، جبهه پایداری در راستای هدف مقدس خود، به صورت تشکلاتی و با برنامه وارد انتخابات مجلس شورای اسلامی شد و علی رغم سابقه ی کم، موفقیت خوبی بدست آورد ولی گفتمان اصولگرایی سنتی از انحراف احمدی نژاد و مشایی سوءاستفاده کرد و نفی آن جریان را برخلاف رویه جبهه پایداری، صرفاً در بازگشت به گذشته و همان اصولگرایی سنتی از جنس علی لارجانی و باهنر و .... دنبال نمود. اصولگرایی سنتی که از همان ابتدا با گفتمان احیای انقلاب و انقلابی گری و ساده زیستی و تواضع در برابر مردم و اصالت به خدمتگزاری و مخالفت با سهم خواهی و رانت مشکل داشتند جریان انحرافی را بهانه کردند تا همان گفتمان سابق اصولگرایی را معیار قرار دهند و غیر آن را طرد کنند، جریانی که حتی این کلام شفاف رهبر که "رییس جمهور جدید باید امتیازات رییس جمهور حاضر را داشته و نکات منفی اش را نداشته باشد" را گویا ناشنیده گرفته اند و با یک عقب گرد کامل قصد دارند امتیازاتی چون تلاش و ساده زیستی و استکبار ستیزی و انقلابی گری و عدالت محوری را نیز انحرافی جلوه دهند!!!

این بار جالب بود که همان گروه که مدعی اصولگرایی بودند و در فتنه نیز نقش خنثی و به قول خودشان بی طرفی و بعضاً محرک داشتند و همان ها که در بحث قوت یافتن و مطرح شدن مشایی و لجاجت های احمدی نژاد در دولت نهم نقش داشتند و همانها که در همه ی این خصلت ها یعنی موضع نگرفتن در مقابل فتنه و بزرگ کردن حواشی از جنس مشایی و لجاجت با دولت و سنگ اندازی در کارهایش، مورد انتقاد رهبری قرار گرفته بودند، در مقابل کسانی که با ولایت مداری و بصیرتِ مثال زدنی خود، هم در مقابل فتنه صریح موضع گرفتند و هم در مقابل انحراف، از در تبیین و برائت درآمدند و این جریان مقدس را که اصولاً با ساکت بودن (جز به امر رهبر) هیچ میانه ای نداشته و ندارد را به ساکتین انحراف ملقب کردند!!! مبدعان عبارت ساکتین انحراف، اصلاً توجه ندارند که رهبر معظم انقلاب، تا زمانی حتی پس از آشکار شدن نفوذ جریان انحرافی، از بزرگ کردن و واردکردن این جریان به مرکز اخبار کشور منع می نمودند. اکنون خروسان نابهنگامی که با مصلحت اندیشی های خود در برابر دستور رهبر مبنی بر تبیین فتنه در گاهِ فتنه و به حاشیه بردن جریان انحرافی در بدو آن، تمرد کردند، ولایت مدار ترین و بصیرترین جریان موجود را متهم به کم کاری درحق ولایت می کنند!!!!

شاید برخی بگویند منظور از ساکتین انحراف استاد مصباح و شاگرادان ایشان نیست بلکه منظور کسانی هستند که در زمان منحرaف شدن دولت در کابینه حضور داشته و با آن فعالیت داشتند، اما این بار نیز ساکت انحراف وجه تسمیه ای ندارد، چرا که همگی می دانیم میان کسانی که در جبهه پایداری گردآمدند هیچ یک از وزرای سابق احمدی نژاد به خاطر ضعف یا جرم برکنار نشدند و ایشان اگر در برابر دخالت های جریان انحرافی در امور وزارت خانه های خود کنار می آمدند، جایگاه شان را تثبیت می کردند و حال این که این وزرا نه تنها در مقابل نفوذ جریان انحرافی در حیطه ی وزارت خود بلکه در حیطه ی دولت نیز از خود واکنش نشان دادند که عزل یک باره چند وزیر در جریان مخالفت با مشایی یکی از آن موارد بود.

جالب است که حافظه تاریخی و یا حیای سیاسی برخی سیاسیون چقدر ناکارآمد است که برخی از آنها لفظ فتنه گر را زیر سوال بردند و برخی منکر ساکتین فتنه شدند و برخی نیز منکر هرگونه انحراف و برخی نیز واژه ساکت انحراف را به کسانی نسبت دادند که هم در برابر فتنه و هم در برابر ساکت فتنه و هم در برابر انحراف، مواضع علنی و عملی گرفتند و به همین دلیل اصلاً چیز عجیبی نیست که هر سه ی این جریان ها یعنی انحراف، ساکتین فتنه و جریان انحرافی از جبهه پایداری و قائلان به ادامه ی گفتمان سوم تیر دل خوشی نداشته باشند.

در پایان توصیه ام به جریان های سیاسی این است که حقایق آشکار سیاسی این چندساله را تحریف نکرده و حافظه تاریخی ملت را دست کم نگیرند و بجای پوزش از اشتباهات خود و پذیرش و برائت از اشتباهات دوستان شان، با تهمت، دروغ و تخریب دیگران برای احیای اعتبار خویش به دنبال توجیه نگردند، چرا که اینچنین، تنها صفات بد قبلی خود در ترس و قدرت طلبی و قصور در ولایت مداری و بصیرت را به صفات بد جدید یعنی همانا دروغ و تهمت، اضافه می کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۵۴
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۳۲ ق.ظ

بهترین انتخاب از جبهه پایداری

بسم الله الرحمن الرحیم

بالاخره پس از کش و قوس های فراوان، آقای دکتر لنکرانی به عنوان نامزد جبهه پایداری با محوریت حفظ گفتمان سوم تیر از آفات انحراف و تحریف معرفی شد. همانطوری که از قبل نیز نوشته بودم، به نظر من آقای لنکرانی بهترین گزینه ی ممکن برای ریاست جمهوری هستند. اولاً سابقه ی اجرایی در حد وزارت دارند، ثانیاً در جبهه پایداری عملاً کار تشکیلاتی و شبه حزبی و مبتنی با برنامه و کادرسازی داشته اند و ثالثاً به لحاظ بصیرت و ولایت مداری کارنامه ی بسیاری خوبی دارند به خصوص جریان نحوه ی کنارگذاشتن ایشان از دولت و خودداری ایشان و عدم حاشیه سازی در خصوص آن عزل نابهنگام، نشانه ی خوبی از تقوای سیاسی ایشان است، رابعاً ایشان یک دانشگاهی با درجه ی علمی استاد تمامی هستند و درک صحیح ایشان از فضای علمی و دانشگاهی می تواند در پویایی و نزدیکی علم و اجرا و پیشرفت علمی کشور مفید باشد، خامساً این که سیاست خارجی ایران الان کم اهمیت تر از ریاست قوه مجریه نیست و این یعنی که اگر لنکرانی رییس جمهور باشد، در واقع توان و انرژی جلیلی هم در هدایت و حل  مشکلات خارجی کشور هدر نمی رود، و سادساً علی رغم این که آقای جلیلی را بسیار خوب و حزب الهی می دانم ولی به خاطر کم حرفی ایشان و نبود سابقه ی اجرایی، شناخت دقیقی از ایشان پیدا نکرده ایم و می ترسم که شخصیت محکم ایشان، تحت فشار مشکلات داخلی، ایشان را به شخصیت لجوج احمدی نژادِ این اواخر نزدیک کند، و البته همانطوری که گفته بودم، اگر لنکرانی نبود، جلیلی را بیش از سایر نامزدها به عنوان یک انقلابی جوان و استکبارستیز و مورد ترس غرب، ترجیح می دادم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۳۲
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۳۰ ب.ظ

در مورد نامزدی دکتر سعید جلیلی

اگر چه قبلاً بین نامزدهای اصلی جبهه پایداری تمایل بیشترم را به آقای لنکرانی اعلام کرده ام، اما با توجه به قوت گرفتن نامزدی آقای سعید جلیلی از سوی جبهه پایداری،‌ در خصوص نامزدی ایشان و مسائل حاشیه ی آن مطالبی را می نگارم:

آقای دکتر سعید جلیلی آن هنگام که به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، سکان مذاکرات هسته ای را از آقای علی لاریجانی مستعفی ستاند،‌ کسی گمان نمی کرد این چهره ی ناشناس اینقدر در این عرصه خوب و محکم گام بردارد. آقای سعید جلیلی مشخصه هایی دارد که به راحتی نمی توان آنها را نادیده انگاشت. مهمترین مشخصه ی آقای سعید جلیلی این است که انتخاب ایشان به عنوان ریاست جمهوری در بلند مدت و حتی نامزدی ایشان در کوتاه مدت تأثیر به سزایی در مذاکرات هسته ای و تعاملات مربوطه خواهد گذاشت. احتمال قرار گرفتن آقای سعید جلیلی بر مسند ریاست جمهوری،‌ موجب می شود تا فرصت باقی مانده، سرعت و جدیت مذاکرات تضعیف نشده و حتی تشدید گردد.

شخصیت با صلابت آقای سعید جلیلی،‌ امید هیأت های مذاکره کننده و روسای کشورهای خارجی را از گرفتن امتیازات و حتی تضعیف جایگاه ایران در میز مذاکره را به نا امیدی مبدل کرده است،‌ پایداری انقلابی ایشان در همان دولت اول آقای احمدی ن‍ژاد،  گروه 5+1 را به پذیرش مذاکرات بدون پیش شرط مجبور کرد ولی با وقوع فتنه 88، دوباره کورسوی امید در دل دشمنان این کشور روشن و هرآنچه که در مذاکرات رشته شده بود پنبه شد و دشمنان هر آنچه که از فشار و تحریم در چنته داشتند حتی به قیمت اذیت خودشان،‌ رو کردند تا شاید ایران را تسلیم نمایند، ولی با آرامش یافتن فضای سیاسی ایران بعد از فتنه 88،‌ عملاً دوباره به میز مذاکره باز گذشتند و بازهم نتوانستند از مذاکرات شان به عنوان ابزاری در جهت تهدید و فشار استفاده کنند، عملکرد هیأت مذاکره کننده ی ایرانی در طول مذاکرات آنقدر خوب بود که از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تقدیر و تحسین قرار گرفت.

از خصوصیات بارز دیگر آقای دکتر جلیلی، روحیه ی انقلابی گری،‌ ساده زیستی، مردمی بودن، خضوع،‌ ولایت مداری و البته بصیرت ایشان است، مواردی که روز به روز بر محبوبیت این چهره ی ناشناس سیاسی افزود، محبوبیتی که برای ایشان ایجاد می شد، نه از حرف که از عمل و کم حرفی ایشان حاصل شده بود. اهمیت ویژه ایشان به نماز اول وقت و تسلیم هیأت های مذاکره کننده به پذیرش این مهم، همواره برای ما ارزشمند و حتی تشویقی به اهیمت دادن به نماز بود،‌ اصرار بر انجام کارهای شخصی مانند حمل چمدان و کیف شان که توسط خودشان انجام می شد حتی با وجود درصد بالای جانبازی نشان از عزت نفس، خشوع و بی آزاری این عزیز داشت،‌ استفاده نکردن از امکانات وی‍ژه حتی برای مهمترین مأموریت های کاری و قرار گرفتن در کنار مردم عادی در هنگام سفرها، نشان از روحیه تواضع و ساده زیستی ایشان داشت و ایجاد ننمودن هیچ حاشیه و یا تنشی چه با گفتار و چه با رفتار در حالی که برهم زننده ی آرامش هیأت مذاکره کنندگان غرب بود، نشان از بصیرت و ولایت مداری و اوج ایمان ایشان را در رحماءبینهم و اشداءعلی الکفار دارد.

مجموعه ی مشخصه های فوق، ایشان را به عنوان شخصیتی که بتواند موجب ارتقای جایگاه ایران و تکمیل حماسه های انقلابی در حوزه های مختلف کشور به خصوص در اجرای اقتصاد مقاومتی گردد،‌ معرفی نموده است و قرار گرفتن چهره های فرزانه ای مانند استاد مصباح و شخصیت های علمی و اجرایی جوانی مانند باقری لنکرانی و فتاح و البته نگاه مبتنی بر شایسته سالاری جبهه ی پایداری، یقیناً می تواند یک دولت مبتنی بر برنامه و متشکل از نیروهای اجرایی سالم، متعهد، متخصص و جوان را نوید دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۳۰
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۲۴ ب.ظ

کدامیک؟ دکترجلیلی یا دکتر لنکرانی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

خبرگزاری فارس: دعوت دانشجویان دانشگاه تهران از «جلیلی و لنکرانی» برای حضور در انتخابات 92

دکتر لنکرانی از چهر های بسیار عزیز و اصولگرایی هستند که ضمن داشتن یک دوره مدیریت اجرایی موفق در سطح عالی وزارت، به لحاظ جوانی، تحصیلات، مقبولیت، بی حاشیه بون و انصاف نیز برای پست ریاست جمهور مناسب به نظر می رسند، اما گویا چون ایشان سخنگوی جبهه پایداری هستند و شخصیت محجوب و متواضعی دارند نسبت به نامزدی برای ریاست جمهوری تاجای ممکن قصد وارد شدن ندارند.

از دیگر کسانی که امکان دارد به عنوان گزینه ی اصلی جبهه پایداری معرفی شود آقای دکتر سعید جلیلی هستند که به عنوان شخصیتی ساده زیست، مبارز و مسلط در چانه زنی برای احقاق حقوق حقه ی ایران، شناخته می شوند.

اگر چه هر دو گزینه برای من بسیار قابل احترام و برای تصدی ریاست جمهوری مناسب هستند اما به منظور انتخاب گزینه ی اصلح، به چند دلیل ترجیج می دهم که جبهه ی پایداری با پشتوانه و حمایت خودِ آقای دکتر سعید جلیلی، آقای دکتر لنکرانی را به عنوان نامزدریاست جمهوری معرفی کنند. به نظر می رسد سیاست خارجی ایران به شدت محتاج وجود فردی مانند آقای دکتر سعید جلیلی است و حل مسائل خارجی ایران، در شرایط فعلی کم اهمیت تر از مسائل داخلی و تصدی پست ریاست جمهوری نیست و از سویی تجربه ی موفق آقا دکتر باقری لنکرانی در پست اجرایی وزارت و پایداری ایشان بر اصول انقلاب، ایجاب می کند که ایشان با صلابت به عرصه ی ریاست جمهوری وارد شوند، امیدوارم هر چه زودتر برادران جبهه پایداری من جمله دکتر جلیلی و دکتر لنکرانی تعارفات را کنار بگذارند و مصلحت کشور را مبنای تفاهم خود قرار دهند.

این مطلب در سایت حرف تو منتشر شد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۳ ۲۷ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۲۴
سیاوش آقاجانی