بسم الله الرحمن الرحیم
با
تشدید مشکلات اقتصادی کشور، برخی فعالان سیاسی و به خصوص نامزدهای
انتخابات ریاست جمهوری، سیاست خارجی کشورمان را مقصر اصلی مشکلات کشور
دانسته و اولین راه حل شان برای تغییر وضع موجود را همان اصلاح سیاست خارجی
با محوریت مذاکره و عدم تحریک دشمنان در عدم تکرار عباراتی مانند هلوکاست
دانستند. در این مطلب به این ادعا و شعار در قالب چند سوال پاسخ و راه حل
خواهم داد:
آیا مواضع ما در قبال اسرائیل تنها در این چند ساله خصمانه شد؟
اگر
بخواهیم طرح سوالات در خصوص هلوکاست را اشتباه بدانیم در حقیقت باید
بدانیم که نسبت به مواضع امام و رهبری در خصوص اسرائیل نیز دچار همان
موضعیم!! یعنی باید بگوییم شهید مطهری و امام خمینی و امام خامنه ای که
تاکنون سخت ترین مواضع را در قبال اسرائیل گرفته اند نیز اشتباه کرده اند!!
یعنی امام خمینی هم که فرمود اسرائیل باید از نقشه محو شود اشتباه کرده
است و یا امام خامنه ای که گفتند هر گروهی که با اسرائیل مواجهه کند از او
حمایت می کنیم نیز مقصر اصلی مشکلات کشورند!!
اشتباه دانستن سیاست خارجی و انقلابی کشور ریشه در چه چیز دارد؟
پاسخ
این است که اشتباه دانستن سوالات در خصوص هلوکاست و یا اعلام مواضع صریح
در مورد اسرائیل در واقع دور شدن از مواضع انقلابی و در نقد اهداف آن است
نه در نقد احمدی نژاد و یا تحلیل مشکلات موجود، فقط نامزدها رویشان نمی شود
به انقلاب و اهدافش گیر بدهند، احمدی نژاد را مقصر می دانند، اشتباه
دانستن سیاستهای خارجی در قبال اسرائیل و آمریکا را باید در شعار "نه غزه و
نه لبنان جانم فدای ایران" جستجو کرد. البته برخی از اصولگرایان سنتی که
قبلا هیچ انتقادی در خصوص سیاست خارجی نداشتند نیز با سیاسی شدن شرایط و
انتخاباتی شدن کشور، بی برنامگی خودشان برای اداره ی انقلابی سیاست و
اقتصاد کشور، آینده را با انتقاد به سیاست خارجی کشور مخفی می کنند.
آیا بحث هلوکاست و یا محکومیت اسرائیل و یا اتخاذ مواضع صریح در قبال او باعث تشدید مشکلات ما شد یا خیر؟!
در
پاسخ باید بگویم آری، اما این تمام پاسخ نیست بلکه باید بگوییم بیش از آن
که برای کشور ما زحمت ایجاد کرد برای اسرائیل و متحدانش مشکل ایجاد کرد.
جنگ روانی ایران علیه اسرائیل، او را به انفعالی ترین حرکات و شکست های
مفتضاحانه وادار کرد. منفوریت اسرائیل در جهان با این سیاست ایران تشدید شد
تا حدی که به غیر از سیاسیون، از جامعه ی هنرمندان و ورزشکاران بین المللی
نیز کارت زرد دریافت نمود. ما در قبال ضرباتی که به ریشه و پیکره و
مشروعیت و حتی مقبولیت اسرائیل وارد کردیم دچار فشارهایی شدیم که برایندشان
علی رغم مشکلات موجود به یقین پیروزی ما تلقی می شود.
آیا سیاست فعلی در قبال اسرائیل بهترین و تنها سیاست اصولی به شمار می رود؟!
پاسخ
این است که ما به واسطه ی ماهیت انقلاب مان و اسرائیل نیز به واسطه ی
ماهیت وجودیش، دچار یک خصومت غیر قابل انکاریم و در این خصومت آنچه که مهم
است و اصول سیاست ما را تشکیل می دهد، این است که ضربات سخت تری بزنیم و
ضربات دشمن را به خوبی مهار کنیم، و همین سیاست در اسرائیل نیز برای مواجهه
با ما تعریف شده است و البته او در این سیاست از غیرانسانی ترین روشها
مانند ترور نیز استفاده می کند. حالا اگر کسی بیاید بگوید ما ضربه نزنیم در
واقع دو اشتباه بزرگ مرتکب شده است، یکی این که در واقع به اصول انقلاب
خیانت کرده است و دیگری این که اسرائیل به صرف این که ما ضربه نزنیم، از
عناد و کینه توزی و خصومت دست نخواهد کشید و تا استحاله انقلاب اسلامی
ایران و شکاندن محورمقاومت در دنیا، به خصومتهایش در تمام ابعاد ادامه
خواهد داد. پس ما در نوع سیاست مان در قبال اسرائیل در چارچوب تعاریف
انقلاب اسلامی و سیاستهای رهبران مان گام می نهیم و این چارچوب نیز، تنها
می تواند مقابله و مبارزه با اسرائیل باشد و آنان که از عدم مقابله و عدم
دشمنی با اسرائیل یا مردم آن سخن می رانند، به یک عقب نشینی غیرقابل انکار
از اصول انقلاب دست زده اند که این مسئله از سایر مواضع سیاسیت داخلی و
خارجی شان در برابر چارچوبهای انقلاب نیز قابل اتخاذ است.
آنجاهایی که دچار سختی گردیدیم نیز نباید سیاست فعال خارجی را مقصر بدانیم؟!
به
صراحت عرض می کنم که پاسخ خیر است. ما اگر در نتیجه ی سیاست های اصولی و
انقلابی خارجی مان دچار مشکلاتی در داخل شده ایم باید بجوییم و ببینیم که
آیا سیاست داخلی کشور نیز متناسب با سیاست خارجی مان انقلابی بوده است یا
خیر ما با اهداف انقلابی و ابزار غیرانقلابی به دنبال حصول نتایج آرمانی
بوده ایم!
آیا به همان اندازه که در سیاست خارجی انقلابی بودیم در امور داخلی نیز به همین قوت بودیم؟!
پاسخ
این سوال منفیست. ایراد اصلی کار ما همین است که ما موتور فرمول 1
سیاستهای خارجی مان را گذاشتیم بر بدنه و ترمز و چارچوب پیکان سیاست داخلی
مان. دولتمردان ما همانطوری که در اتخاذ مواضع شدیدشان در قبال آمریکا و
اسرائیل به خوبی عمل می کردند، باید تدابیر داخلی شان را نیز به تناسب آن
آرایش می دادند، همان طوری که آقای رییس جمهور در سازمان ملل و سایر مجامع
بین المللی مواضع تهاجمی و انقلابی در قبال استکبار و اسرائیل اتخاذ می
کردند باید وقتی که به ایران بازمی گشتند نیز اقتصاد کشور را مقاوم ترین و
قوی ترین اقتصاد در برابر خصومت ها و تحریمها و فشارها و بیانیه ها شکل می
دادند، نه صرفاً با ذکر چند شعار عامیانه مثل بحث "پاره شدن بیانیه دان" و
"مه مه لولو بردن"!
مگر
می شود کشوری برای استکبار و اسرائیل شاخ و شانه بکشد و درآمدش به فروش
نفت به خارج متکی باشد؟! مگر می توان منافع آمریکا را در حیاط خلوتشان در
آمریکای جنوبی نشانه رفت و در آنجا خط تولید خودرو راه انداخت ولی در داخل
خودروی ملی مان منوط به واردات قطعات و لوازم خارجی باشد؟! مگر می شود
بیانه ها را بی تأثیر دانست در حالی که به واردات علوفه و دان مرغ و گوشت و
مرغ محتاجیم؟!
مشکل
از این است که در صحنه ی شطرنج شما نمی توانید با مهره های نفوذی به خط
دشمن بزنید ولی پیاده نظام را با یک آرایش مناسب به حراست از کیان کشورت
نچیده باشی! نمی شود اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی، حمایت از تولید ملی،
ثبات اقتصادی و دورشدن از اقتصاد نفتی را در حد شعار و ادعا نگاه داشت.
چه باید کرد؟
پاسخ
چه باید کرد در نام امسال و سالهای گذشته عیان است. امسال سال حماسه
اقتصادی و حماسه سیاسی است و باید سیاست ما و اقتصاد ما هر دو با یک قلم
حماسی نگاشته شوند. باید همانطوری که در سیاست خارجی فعال و مقاومیم در
اقتصاد نیز مقاوم و فعال باشیم. نمی شود سیاست فعال باشد و اقتصاد منفعل.
اکنون باید کسانی را دعوت کرد که شیوه ی مدیریت کشور را مبتنی بر اقتصاد
مقاومتی برنامه ریزی کرده اند، کسانی که ایراد کار را درست تشخیص داده اند
در عین حال که آرامش مردم و کشور را تأمین خواهند کرد، از مواضع انقلابی
نیز پایین نیایند، تنها در صورتی ما موفق به پیروزی در شرایط فعلی خواهیم
شد که در داخل کشور، نقطه ضعف نداشته باشیم، تنها در این صورت است که در
میز مذاکرات نیز با قوت می توانیم موفق باشیم و اگر درداخل گرفتار سوء
مدیریت، وابستگی، فن سالاری (تکنوکراسی) و اسراف باشیم، روی میز مذاکره
چیزی جز ذلت و تسلیم به دست نخواهیم آورد و به همین دلیل آنها که موفقیت
داخلی را در گروی موفقیت خارجی می دانند زین وارونه نهاده اند، شیوه ای که
قبلاً در دوره اصلاحات نتایجش را به وضوح دیدیدم. اکنون حلال مشکلات مان نه
تنها حفظ و ادامه ی گفتمان انقلاب در سیاست خارجی است بلکه باید مدیریت
انقلابی را در داخل کشور نیز به صورت علمی و هدفمند برنامه ریزی کرد، مسئله
ای که در برنامه ی عملیاتی جبهه پایداری انشاءالله به قول سرپرست گروه
یعنی آقای دکتر داوودی مورد توجه قرار گرفته است.