انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۲۰ مطلب با موضوع «حجاب و عفاف» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۳۳ ق.ظ

پاسخ به شبهات حقوق زن در اسلام 1

بسم الله الرحمن الرحیم

از شبهات بسیار شایعی که به اسلام وارد می کنند نگاه اسلام به زن است، این شبهات معمولا مواردی هستند که با خط کش تفکر غربی اندازه گیری می شوند و در نهایت منجر به زیر سوال بردن نگاه اسلام به زن می شود و با توجه به اهمیت مسئله زن به عنوان 50 درصد مهم از جوامع بشری و احترامی که جنس مرد نیز برای او قائل است، این شبهات ضربات سختی بر پیکره ی اعتقادات مسلمین و علاقمندان به اسلام می تواند وارد کند.

در این مقال، منظور از نگاه اسلام، نگاه ثقلین یعنی قرآن و عترت است که در آیات متعددی من جمله در سوره نساء و در سخنان معصوم به خصوص چند خطبه و نامه از حضرت امیر در نهج البلاغه است که قبل از انتشار این مطلب به سراغ این منابع اصیل و برخی تفاسیر رفتم تا بتوانم به یک نتیجه ی منسجم و به دور از جزئی نگری برسم، میان مواردی که به صورت معمول در این شبهات وارد می شود، برخی مباحث مثل نقصان در عقل و ایمان و مسائل ارث و دیه و .... وجود دارد که این شبهات نیز به لحاظ ماهوی متفاوتند، مباحثی مثل نقصان در عقل و ایمان مباحث عقلی و مباحثی مانند ارث و دیه و ... مباحث فقهی هستند که البته مباحث فقهی به خصوص مباحث حقوقی نیز یقیناً مبنای عقلی دارند که قبلاً در برخی مطالب به صورت جزئی به برخی از این شبهات (فقهی) مانند بحث دیه پرداخته ام، اما در این مطلب بیشتر به نگاه و نگرش عقلی و فکری به جایگاه زن در اسلام خواهم پرداخت:

برای ورود به بحث، یکی از مورد بحث ترین آیات قرآن کریم (آیات 34 و 35 سوره نساء) را در خصوص حقوق زنان بیان می کنم:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا 

وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیراً

ترجمه آیات 34 و 35 سوره نساء:

مردان سرپرست زنانند به دلیل آنکه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج مى‏کنند پس زنان درستکار فرمانبردارند (و) به پاس آنچه خدا (براى آنان) حفظ کرده اسرار (شوهران خود) را حفظ مى‏کنند و زنانى را که از نافرمانى آنان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (بعد) در خوابگاه‏ها از ایشان دورى کنید و (اگر تاثیر نکرد) آنان را مورد ضرب قرار دهید، پس اگر شما را اطاعت کردند (دیگر) بر آنها هیچ راهى (براى سرزنش) مجویید که خدا والاى بزرگ است  .

و (شما ای حاکمان شرع، یا ای خردمندان قوم ) اگر از اختلاف و کشمکش میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن بر انگیزید، که اگر قصد اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو، سازگاری ایجاد می کند، که همانا خداوند دانا و آگاه است.

شبهاتی که در خصوص این آیات شریفه مطرح می شود در ابتدا به قوّام بودن مردان بر زنان و لزوم قانت بودن (تبعیت) زنان در برابر شوهران شان است که در ابتدای آیه ی 34 آمده است، در این شبهه نگاه قرآن و اسلام را با مساوات مردان و زنان زیر سوال می برند. قبل از پاسخگویی به شبهه، لازم می دانم به منطق سوال کننده ایراد وارد کنم، چرا که در منطق کسانی که منطق این آیه را رد می کنند یک پیش فرض به نام تساوی حقوق زنان و مردان وجود دارد که این منطق اساساً غلط نیست. وقتی که دو جنس متفاوت، به لحاظ توانایی های جسمی، عقلی، روحی و عاطفی، به لحاظ تکالیف فطری و نیازهای شان متفاوت است، چگونه می توان حقوق شان را مساوی فرض کرد، به خصوص این که اسلام در برابر هر حقی، تکلیفی نیز مشخص می کند و تناسب حقوق و تکالیف است که عدالت را تعیین می کند نه تساوی حقوق و تکالیف.

همانطوری که عرض شد و در متن آیه ی شریفه آمده است، برای مردان به واسطه ی برتری هایی که به لحاظ جسمی و مدیریتی دارند، تأمین معاش خانواده و حق مدیریت خانواده تعیین شده است و برای زنان تکلیف تمکین و تبعیت از مرد و حق برخورداری از زندگی در شأن زن تعریف گردیده است و به فتوای اکثر فقها حتی برای برخی از شئون مادری و همسری مانند شیردادن و کارکردن در خانه نیز حقی برای مطالبه مزد در نظرگرفته شده است که این تناسب حقوق و تکالیف اگرچه تساوی نام ندارد، لیکن در درگاه الهی یقیناً عادلانه در نظر گرفته شده است، به خصوص این که این تکلیف و حق نیز براساس توانایی و نیازهای جسمی و روحی تجویز شده است، یعنی مرد به لحاظ بدنی برای کار مناسب تر است و به لحاظ منطقی بودن بهتر می تواند خانواده را مدیریت کند و زن نیز با توجه به قدرت احساس و نیاز عاطفی به لحاظ روحی،تمایل دارد به موجودی قابل اتکا و قدرشناس تکیه کند، البته این ها که عرض شد برای حالت کلی است و همیشه استثنائاتی نیز وجود دارد که محل بحث نیست.

شبهه ی دیگری که در خصوص این دو آیه معمولاً شنیده می شود بحث نسخه ای است که اسلام برای برخورد با زنانی که ناشزه (زنی که تکالیف همسری را رعایت نمی کنند) هستند پیچیده است که در این نسخه سه مرحله برخورد برای تنبّه زنانی که به سمت ناشزگی پیش می روند شمرده شده است، "فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ" این سه مرحله به تفسیر اکثر مفسرین به ترتیب هستند و رعایت ترتیب در آنها ضروری است، در ابتدا نصیحت و سپس حضور بدون نزدیکی در بستر و در انتها بحث "ضرب" مطرح است که این بخش سوم به شدت مورد حمله قرار گرفته و می گیرد. کلمه ی "واضربوهن" اگر چه در معنی بیشتر به معنی تنبیه بدنی تفسیر شده است، اما معنی دیگری نیز دارد که با توجه به کابردی که در آیه 101 سوره نساء "و إذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة" داشته است از سوی برخی فقها به این معنی تعبیر شده است، چرا که یکی از معانی کلمه "ضرب" رفتن است که این معنی در آیه ی 34 سوره نساء نیز به خوبی قابل استفاده است و اتفاقاً پس از دوری کردن در بستر، رفتن شدت تنبیه را می رساند یعنی پس از این که جدایی در خود بستر اتفاق افتاد در مرحله سوم بستر نیز ترک می گردد که البته در نظر بسیاری از فقها حداکثر زمان مجاز یک ماه تعیین گردیده است، لیکن با توجه به تفاسیری که در تعبیر "واضربوهن" به تنبیه بدنی وجود دارد، این نوع تنبیه با شرایط بسیار خاصی تجویز شده است، اولاً این که دو مرحله قبلی یعنی نصیحت و جداشدن در بستر جواب ندهد و ثانیاً احتمال تأثیر وجود داشته باشد و ثالثاً قصد تنبه وجود داشته باشد و به هیچ وجه نباید به حالت تلافی و انتقام جویی صورت گیرد و رابعاً این تنبیه نباید مشمول آزار جسمی شدید یعنی شکستگی، کبودشدگی و خراشیدگی باشد و تنها باید معنی نارضایتی و جدیت در نارضایتی را به همسر برساند و اگر خلاف این شرط تنبیهی رخ دهد در محضر اسلام محکوم به قصاص و پرداخت دیه می گردد.

البته در آیه 35 سوره نساء بعد از به نتیجه نرسیدن مراحل سه گانه و با وجود این که حق طلاق دادن برای مرد در نظرگرفته شده است اما بازهم توصیه ای مترقی ارائه می شود تا از طرف هریک (زن و شوهر) فردی به عنوان حکم تعیین گردد تا مشکل با وساطت ایشان حل و رابطه به جدایی منجر نگردد.

بحث دیگر این که مطرح کنندگان شبهه طوری وانمود می کنند که گویا قرآن کریم فقط برای زنانی که به ناشزه می شوند تعیین تکلیف کرده است، و حال اینکه در آیات 128تا 130 سوره نساء در خصوص نشوز شوهران نیز در خصوص مصالحه دو طرف و ترجیح دادن آن به جدایی و پرهیز از ستم کردن مردان وارد کرده است:

وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً

وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً

وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللَّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ کانَ اللَّهُ واسِعاً حَکیماً

ترجمه آیات 128 و 129 و 130 سوره نساء:

 و اگر زنی از ناسازگاری یا رویگردانی شوهرش بیم داشته باشد، بر آن دو گناهی نیست که او با گذشت از بخشی از حقوقش میان خودشان صلح و سازش برقرار کنند و سازش بهتر (از جدایی) است . ولی آزمند بودن مردم به حقوق خود خصلتی است که همواره در برابر آنان حضور دارد و آنان را به دفاع از حق خود وامی دارد. پس اگر شما مردان احسان کنید و راه تقوا در پیش گیرید و همسرانتان را به گذشت از حقوق خویش وادار نسازید (سزاوارتر است) که خدا به آنچه می کنید آگاه است.

شما هرگز نمی توانید (از نظر محبّت قلبی) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را بکلّی متوجّه یک طرف نسازید که دیگری را بصورت زنی که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگاری پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. 

(اما) اگر (راهی برای اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند ، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بی نیاز می کند و خداوند، دارای فضل و کرم، و حکیم است.

که در این تجویز نیز علی رغم این که زن (به دلیل همان روحیه احساسی و عجله در رأی و احتمال پشیمانی) حق طلاق ندارد، لیکن همین نارضایتی زن از نشوز احتمالی مرد، باعث شده است تا پس از توصیه به مصالحه به هر دوطرف، مستقیماً مرد را به رعایت تقوا و مجبور نکردن زنان در کوتاه آمدن از حقوق شان توصیه می کند و به مردان اجازه نمی دهد که زنان شان را معلق و بلاتکلیف بگذارند، بلکه پس از عدم نتیجه رسیدن مصالحه، حتی برای جدایی ایشان نیز باب فضل و کرمش را برای هر دو زوج باز می کند تا بریکدیگر سخت نگیرند.

همانطوری که در هر دو نسخه ی قرآن برای زنان ناشزه و مردان ناشز مشاهده می شود، هدف اصلی قرآن کریم، حفظ حریم خانواده با رویکرد مصالحه و سازش است و با استفاده از حَکم گرفتن از سوی خانواده های زن و شوهر و سفارش گذشت به هر کدام از طرفین و در نهایت توصیه ی بیشتر به مردان در این خصوص، سعی در حفظ چارچوب خانواده دارد و در نهایت و  مرحله آخری که مصالحه میسر نباشد حرف از جدایی آنهم با عدم سختگیری بر یکدیگر و اعتماد به فضل و کرم و حکمت الهی می زند.

در رویکرد قرآن کریم رابطه ی زن و شوهر با محوریت بقا و حفظ خانواده و براساس توانایی ها و نیازها تجویز شده است و شیوه سلوک پیامبر اسلام وحضرت امیر المومنین و ائمه ی طاهرین علیهم السلام و اولیا و علمای اسلام، همگی نشان از اعتقاد قلبی ایشان به حقوق همسران شان بوده است.

در مطالب بعدی به شبهات دیگر در این خصوص چه شبهاتی که به قرآن و چه شبهاتی که به نهج البلاغه وارد می شود پاسخ خواهم گفت که از شما نیز دعوت می کنم در این خصوص شبهاتی را که با آنها مواجه شده اید را منتقل کنید تا با کمک هم و سوال از اساتید و مراجعه به منابع معتبر به پاسخ های آنها برسیم.

این مطلب در 8 دی منتشر شد.

مطالب مرتبط:
چرا، الرجال قوامون علی النساء؟
تفاوت چند همسری برای مردان و زنان
شجاعت قرآئتی و سست ایمانی ما
حکم مترقی دیه و شبهات‏ وارده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۲ ، ۰۰:۳۳
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۴۷ ب.ظ

موارد کاربرد سمن ها با رویکرد بومی سازی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمتاً و قبل از این که به سراغ ادامه ی بحث سمن بروم، لازم می دانم به انتقاد برخی از دوستان در خصوص مطالب قبلی بحث سمت پاسخ دهم، نظر برخی دوستان گرامی و بزرگوار این بود که سمن   (ngo) ها ساختارهایی غربی هستند و بهتر است از تعاونی ها برای کارهای گروهی استفاده شود، که حقیر توضیح دادم با توجه به این که متأسفانه لفظ تعاونی، براثر نوع استفاده از آن، همکاری و تعامل حول محورهای مالی و پولی را در ذهن عموم متبادر می سازد و با توجه به این که سمن ها هم در واقع نوعی تعاونی بوده لیکن عموماً حول محورهای امور عامل المنفعه هستند، در این مجموعه مطالب، از لفظ سمن استفاده گردیده است و به نظر نمی رسد منظور قرآن از بکار در آیه "تعاونوا علی البر و التقوا" این باشد که از لفظ تعاون استفاده کنید بلکه یقیناً منظور به اصالت دادن به همکاری حول خوبی و تقوا بوده است.

سمن در غرب بیشتر حول محورهای عام المنفعه ای مانند حفظ محیط زیست، حقوق بشر و کمک به اقشار ضعیف و ... شکل گرفته است و عملکرد موفقی هم از خود نشان داده اند اما در فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی ما، امور ارزشمند و مفید، بسیار بیشتر از اموری مثل محیط زیست است که اگر همان سمن های بخش محیط زیست را هم داشتیم بسیاری از مشکلات کنونی جامعه را عملاً نداشتیم. همینک بسیاری از سدها و کانال های آبی که در 2 دهه اخیر احداث شده اند، مادر بسیاری از مشکلات زیست محیطی ما هستند و عملاً برخی خشک شدن دریاچه ها و رودخانه ها، دعواهای سیاسی و قومیتی و ... در نتیجه همان برداشت های غیر اصولی از آب و منابع طبیعی و دست کاری های غیرعلمی در محیط زیست به وقوع پیوسته است.

سازمان های مردم نهاد در هرچیزی که منفعتش به کل جامعه و یا جامعه ای خاص بازمی گردد می تواند مفید و موثر واقع شود، به خصوص که برخی بخش ها عملاً یا متولی دولتی ندارند و یا متولیان ضعیفی داشته و یا متولیان این بخش ها عملاً برخلاف تکالیف حقیقی خود گام بردارند؛ لذا بسته به حساسیت ها و تمایلات شخصی یکسان یک جمع، تشکیل یک سمن و حرکت در مسیر اهداف مشترک مجموعه می تواند کارگشا باشد که به همین دلیل دامنه و تعداد سمن ها بسته به تعداد ارزشهای متعادلی دینی و انسانی می تواند گسترده باشد که چند نمونه ساده را بیان می کنم:

فرض کنید تعدادی از مومنان اهل مسجد، به امور ایمن سازی و بهداشتی سازی مساجد اهمیت قائل باشند و در این خصوص اطلاعات مناسبی نیز داشته باشند، این افراد می توانند یک ngo تشکیل دهند و با تهیه فهرستی از موارد خطرناک و ناایمن در مساجد، به آنها سرکشی کرده و هیأت امنای مساجد را به لحاظ نحوه ایمن سازی مساجد راهنمایی کنند. شاید این سمن در بدو کار هیچ اقدامی جز راهنمایی را نتوانند انجام دهند، ولی به تدریج با شناخته شدن گروه و همیاری خیرین، سمن توانایی کمک مالی و حتی فنی به ایمن سازی مساجد را نیز خواهند یافت. در خصوص ایمن سازی مدارس نیز می توان اقدام مشابه را انجام داد تا از خیل حوادث مساجد و مدارس که باعث از دست رفتن جسم و سلامتی نمازگزاران و دانش آموزان و معلمان می شود جلوگیری گردد.

یا فرض کنید یک گروه از طلاب و روحانیون اهل علم و عمل که به فنون مداحی نیز آشنا هستند به منظور سامان دهی امور هیأت های مذهبی محله و شهر خود، یک سمن تشکیل دهند و با سرکشی از آن ها، موارد تخصصی تبلیغ را به عنوان یک نهاد متخصص ترویج نمایند تا مداحی ها و سخنرانی ها و سایر شئون مراسم مذهبی به لحاظ شاخص های متعدد تخصصی شکلی و محتوایی، به صورت استاندارد و موثر به مردم ارائه گردد.

یک مثال دیگر این که، با توجه به این که مدتی است که شنیده می شود در برخی مواد غذایی مثل لبنیات یا کیک ها یا ... مواد افزودنی به صورت غیرمجاز بکار می رود، افرادی که در این زمینه تخصص و توانایی دارند و به سلامتی جامعه نیز علاقه دارند، می تواند یک سمن را ایجاد نمایند تا با اندازه گیری و سنجش افزودنی های مواد غذایی (مثل نگهدارنده ها و رنگها)، با استفاده از ابزارهای قانونی و استمداد از نهادهای قانونی مثل استاندارد و رسانه های گروهی، با این صنایع برخورد گردد، مطمئناً اگر مسئله با جدیت دنبال شود، صنایع تولیدکننده مواد غذایی به صورت اختیاری و داوطلبانه برای اثباتمحصولات خود و گرفتن گواهی های سلامت به این نهادها مراجعه میکنند تا فهرست محصولات شان در لیست محصولات سالم این تشکل ها درآید.

یکی از مواردی که می تواند انگیزه ی مناسبی برای تشکیل تشکلات مردم نهاد را ایجاد کند، میراث فرهنگی و آثار تاریخی هستند که حفظ و حراست از آنها بعضاً از سوی نهادهای دولتی با اهمال کاری مواجه شده و این اهمال کاری ها موجب تخریب و یا سرقت از این آثار می گردد. یقیناً افرادی که به حفظ سرمایه های تاریخی خود علاقمند هستند و فرصت و اطلاعات کافی برای فعالیت در این خصوص دارند می توانند تشکل هایی در این خصوص ایجاد نمایند.

از موارد دیگری که برای هر قومی مهم است حفظ زبان و فرهنگ سنتی شان است که این مسئله می طلبد که افراد علاقمند و زبانشاس و ادیب و فرهنگ شناس در هر منطقه به تشکیل سمن هایی به منظور زنده نگهداشتن و ثبت آنها روی آورند. اگر این تشکل ها ایجاد نشوند با توجه به فضای دهکده جهانی که موجب تضعیف خرده فرهنگها و لهجه ها گردیده است، احتمال فراموشی و حذف کامل آنها نیز انتظار می رود. زبان، لباس، بازی های سنتی، آداب و سنن قومیت ها و ... مقولات جذابی هستند که یقیناً حق آیندگان هر قومی است که این امانت ها به صورت کامل به ایشان رسانده شود.

از موارد معمول تشکیل سمن ها چه در ایران و چه در سایر کشورهای دنیا، تشکل های خیریه هستند، تشکلهایی که هدف از تشکیل آنها کمک به اقشار آسیب پذیر خاص است، کمک به بیماران خاص، کودکان بی سرپرست، ترک کنندگان اعتیاد، .... از مواردی هستند که در هراستان و شهری تشکلهای مردم نهادی برای آنها تأسیس شده است و البته بسیاری از این تشکل ها با اسامی مانند موسسه، بنیاد، انجمن، جامعه و ... مشغول فعالیت هستند که می توان همه ی آنها را در قالب همین سمن ها تعریف کرد.

حالا شما فکر کنید با توجه به علایق، حساسیت ها و فرصتهای تان چه تشکلی را در جهت کمک به جامعه ی خود می توانید ایجاد کنید؟ البته در کنار تشکیل تشکلهای جدید باید دانست که نهادهای مردم نهادی هم اکنون در کشور مشغول فعالیت هستند که می توان به آنها پیوست و ایشان را تقویت کرد و البته خلأهای فراوانی وجود دارد که می توان برای پرکردن آنها از تشکیل سمن های جدید استفاده کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۲ ، ۱۴:۴۷
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۱۸ ق.ظ

چند انتقاد به سریال کلاه پهلوی

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای ضیاءالدین دری،‌ کارگردان مطرح سینماست که قبل از سریال کلاه پهلوی، سریال خوش ساخت کیف انگلیسی را ساخته بود و با توجه به موفقیت آن سریال، منتظر ارائه ی یک سریال خوب دیگر آن هم با محوریت حجاب و عفاف از ایشان بودیم که فارغ از تمام مزایای فنی و داستانی آن، متأسفانه این سریال که قرار بوده به تاریخ قانون کشف حجاب و حواشی آن و تقبیح رخدادهای آن زمان بپردازد، از مسیر اصلی خود منحرف شده است. هم در کیف انگلیسی و هم در کلاه پهلوی، صحنه هایی از روابط زن و مرد نامحرم وجود داشت که لیکن در سریال کلاه پهلوی،‌ نحوه ی نمایش این صحنه ها طوریست که به جای این که این رفتارها که بعضاً‌ بیشرمانه بین زن و مردان متأهل نیز به نمایش در می آید را تقبیح کند، خواسته یا ناخواسته بیشتر در عادی سازی این روابط گام برمی دارد.

ایرادات اصلی که در این خصوص می توانم بشمارم این است که:

اولاً، لازم به نظر نمی رسید که این تعداد صحنه های خلوت از نامحرمان را که بی پروا به تاریکی و تلقین شروع رابطه ی نامشروع ختم می شدند نمایش داده شود.

ثانیاً، نیازی نبود سریال اینقدر در نمایش این تصاویر خودش را بی طرف و خنثی نشان دهد و بدون اصرار بر تقبیح این روابط خط سیر داستان را دنبال کند؛‌ اگر کارگردان توانمندِ این سریال می خواست، می توانست صحنه های خیانت را با بکارگیری نور و صدا و تکنیکهای  هنری، به صورت یک منکر قبیح به نمایش درآورد، لیکن متأسفانه چنین عزمی در این اثر دیده نمی شود.

ثالثاً، متأسفانه این اثر، بیش از این که به وقایع تاریخی و تحلیل آنها بپردازد، به حواشی ورود پیدا کرده است که این حواشی اگر چه بر جذابیت اثر افزوده است اما متأسفانه باعث شده است تا هدف اصلی سریال تا حدود زیادی به حاشیه رانده شود.

رابعا،ً‌ پخش صحنه های مقطوع و برخی دیالوگها و رفتارهای بی پرده در آن، موجب برانگیختگی حس کنجکاوی کودکان و نوجوانان می گردد که یا باید این صحنه ها اصلاح می شدند و یا بایستی برای مشاهده آن محدودیت سنی قرار می دادند و زمان نمایش آن را از حالت عمومی خارج می کردند.

این مطلب در چریغ و 8 دی منتشر شد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۱۸
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۸ ق.ظ

این تصاویر سواحل شمال همین ایران است

بسم الله الرحمن الرحیم

چندی پیش نامه ای خطاب به آقای احمدی نژاد به همراه تصاویر وضعیت اسفناک بی حجابی سواحل خزر را در وبلاگ سلمان علی (ع) منتشرکرده بودم که با احضار معاون سیاسی وقت استانداری گیلان و قول مساعد ایشان برای حل مشکل، مجبور به حذف مطلب مزبور شدم، لیکن با مشاهده ی ادامه ی اهمال کاری و خلف وعده ی مسئولان نظارتی، مجدداً‌ آنها را منتشر می کنم، باشد که موجب هشیاری نهادهای نظارتی و مردم و رسانه های دلسوز گردد، پیشاپیش از جریحه دار شدن قلوب مومنینعزیز عذر می طلبم و به محضر امام عصر (عج) این نزول فرهنگی و مذهبی و اجتماعی را تسلیت عرض می کنم:

43450200670143355266.jpg (640×212)

35750349675238618000.jpg (640×259)

این مطلب در تیتر 1، گیلان آنلاین، اقتصاد ایران آنلاین، گزارشات و هادیان البرز منتشر گردیده است.

پی نوشت: از سایتهایی که این مطلب را بازنشر می کنم خواهش می کنم از سرویسهای آپلود خود برای این تصاویر استفاده کنند تا دوباره با دستور هرکسی اگر حذف شد تصاویر از دسترس خارج نشود و دوم این که پهنای باند سرویس دهنده ام محدود است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۸
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۶ ق.ظ

شرم بر ساختمان پزشکان

بسم الله الرحمن الرحیم

علی رغم این که برخی قسمتهای ساختمان پزشکان قابل مشاهده و بعضاً خنده دار است اما در برخی قسمتها از بس که داستان شرم آور است، گریه آور می شود. عشوه گری زنانه منشی آقایان دکترها را به حساب طنز و کم عقلی او بگذاریم و وارد شدن بدون اجازه برادر دکتر را به خانه اش را هم به هیچ حسابی نگذاریم، این عشق مرد به مرد و نگاه جنسیتی بین دو مرد را در چند قسمت از سریال کجای دلمان بگذاریم؟!

اصلاً فرض کنید طرف بیمار است و عاشق آقای دکتر شده است، آیا عشق یک مرد به یک مرد و نگاه جنسی او می تواند وسیله ای برای خنده و تفریح سالم باشد؟! آیا استفاده از تابلویی با طرح مشخص همجنس بازی در سیمای جمهوری اسلامی را می توان نادیده انگاشت؟!

آیا سازندگان و تأیید کنندگان این سریال همینقدر نمی فهمند که در قسمتی که پدر دکتر افشار متکایش را برای میهمانش پهن می کند تا پول های داخل آن را درآورد نگاه جنسی را از آن حذف کنند؟! یا نمی فهمند که میان این همه بیماری روانی که وجود دارد عیناً باید عشق یک مرد روانی را به دکتر افشار آن هم با صحنه ها و نزدیک شدن های مسخره ی دو شخصیت به هم ابزار خنده نمود؟! و اینها در حالی پیش می آید که یکبار همین سریال و همین موارد مورد انتقاد جدی اهالی فرهنگ قرار گرفته بود، یعنی وقتی فرزندانم به من گفتند چرا کانال را عوض می کنی نمی دانستم چه بگویم؟! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۶
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۲۹ ق.ظ

در حاشیه قانون ضد حجاب جدید در فرانسه

بسم الله الرحمن الرحیم

قانون جدید ضد حجاب در فرانسه، اولیای دانش آموزان را در خصوص محجبه بودن محدود می کند، قبلاً حجاب خود دانش آموزان نیز در قانون دیگری ممنوع شده بود، اما همان ها که با ژست روشنفکرانه، حجاب را یک امر شخصی و غیر الزامی می خواندند، در چنین مواردی جز سکوت، گزینه ای ندارند.

همان ها که الزامی بودن پوشش را غیردموکراتیک می دانند گویا الزامی بودن بی حجابی را دموکراتیک می شناسند!! به راستی چرا در حالی که غرب برای تفکر منحط مادی خود تقدس دیوانه وار و غیر قابل دفاع قائل است، برخی از ما به دنبال تقدس زدایی از قوانین الهی و دین مبین اسلام هستند؟!

البته دلیل این همه قوانین و فشارها علیه حجاب و عفاف چیزی جز تأثیر غیرقابل انکار معنوی در جامعه نیست. حجاب جامعه را به تفکر وا می دارد، اهداف مادی را زیر سوال می برد، روح شیاطین را دچار عذاب می کند و فرهنگ سخیف غرب را به چالش می کشد. حضور یک زن محجبه در جامعه ی غربی، خط قرمز پررنگیست بر تبلیغات میلیاردی شان که انسان را در قوای شهوانی محدود میداند و همین است که پوشش یک زن مسلمان را چیزی مستقل از این همه پوشش های مختلف در غرب می شناسند. 

به راستی زنانی که با بد حجابی در جستجوی آزادی غربی هستند، می دانند که در غرب نیز نمی گذارند که هرکسی هرآنطور که می خواهد زندگی کند؟! آیا می دانند که در زندگی غربی آزادی آنجایی ارزش دارد که با ایدولوژی شان منافات ندارد و هر آزادی که موجب حتی تبلیغ علیه تفکراتشان باشد را بر نمی تابند؟! آیا می توان به پشتوانه ی تبلیغات آزادی دوستانه ی غرب، چشم را بر دیکتاتوری فرهنگ غرب بست؟! 

این مطلب در سایت چریغ منتشر شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۹
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۰۱ ب.ظ

اشتباه برخی مبلغان حجاب

بسم الله الرحمن الرحیم

هرچقدر که در این سالها شاهد کم کاری مسئولان فرهنگی و اجرایی در مقوله ی ترویج حجاب و عفاف هستیم،‌ خوشبختانه شاهدیم که به همت بچه حزب اللهی ها، در فضای مجازی برای آن تلاش قابل تقدیری انجام می شود، که البته در اجرای این کار خوب هم مثل هر کار خوب دیگری آفات و اشتباهاتی دیده می شود که لازم دیدم به آن  بپردازم.

این نگاه که حجاب می تواند زیبایی های خانم ها و دختران را بیش از بی حجابی یا به اندازه آن نشان دهد از نگاه های غلطی است که متأسفانه در نگرش برخی مروجان حجاب و به خصوص در تصاویری که در تبلیغ حجاب ساخته و نمایش داده می شود ترویج داده می شود. اصرار بر نمایش چشم و ابروهای زیبا و بعضاً آرایش کرده در پس نقاب یا چادر از این موارد به شمار می رود و یا برخی از این تصاویر دستان مزین به ساق های توری و یا گیپور و با رنگهای شاد را به نمایش می گذارد و یا دستان خانم های جوانی را نشان می دهند که انگشترهای تزیینی خوش آب و رنگ پوشیده اند، یا تصویر علی رغم نمایش حجاب ظاهری، عشوه گری زنانه را نیز به همراه دارد.

آنچه که در بحث ترویج حجاب و عفاف مهم است این است که باید خود عفاف و حجاب را به عنوان زیبایی نمایش داد، نه کسی را که لباس محجبه پوشیده است. ترویج این نگاه که حجاب و به خصوص چادر موجب زیباتر به نظر رسیدن می شود به انحراف در بحث حجاب نیز منجر می شود، به عنوان مثال چندی پیش از سوی آقای جوانفکر نیز به این شکل گفته شده بود که چون چادر صورت زن را قاب و زیباتر می کند بهتر است استفاده نشود!!!، به راستی باید مواظب باشیم در قبال مطلبی که به دیگران منتقل می کنیم، یک شبهه و یا اشتباه نیز به ایشان انتقال داده نشود، اشتباهاتی که بعدها می توانند در قالب یک انحراف بروز یابند.

حجابی که عفاف به دنبال نداشته باشد و عفافی که با حجاب همراه نباشد، هر دو ناقصند و نامطلوب. در تبلیغ حجاب و عفاف باید هم معیارهای فقهی حجاب اعم از محدوده ی پوشش و زینت نداشتن رعایت شود و هم معیارهای عفیفانه مانند نداشتند عشوه گری و طنازی و جلب توجه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۰۱
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۰۲ ب.ظ

احمدی نژاد و نمراتش (قسمت دوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

تورم، در سال های ابتدایی دولت با مدیریت مناسب بازار و ایجاد تعادل در عرضه، تقاضا، واردات و صادرات، به میزان زیادی کنترل می شد و تا حدود 10 نیز نزدیک گردید، ولی در نتیجه ی مشکلاتی که در نتیجه ی افزایش نقدینگی و عدم امکان جذب آنها توسط بانکها (ناشی از سود پایین بانکی نسبت به تورم) و تحریم ها که منجر به کاهش درآمد دولت و افزایش قیمت ارز و کاهش واردات و گران شدن نیازهای وارداتی کشور و تنش های اقتصادی ناشی از تنش های سیاسی بی مورد گردید، با یک جهش همراه شد که مشکلات زیادی را به لحاظ معیشتی برای مردم ایجاد نمود. تورم 5/31 درصدی و 40 درصدی نقطه به نقطه، شرایط سختی را برای طبقات ضعیف و متوسط ایجاد نمود و موجب کاهش شدید ارزش پول ملی گردید.


قدرت خرید طبقات خیلی ضعیف درآمدی با شروع هدفمندی یارانه ها افزایش یافت ولی با افزایش تورم مجدداً این افزایش قدرت خرید به حالت قبل بازگشت، قدرت خرید طبقات متوسط و ضعیف که عموماً از طبقات کارگر و کارمند هستند به دلیل عدم افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم، کاهش یافت که قبلاً در مقاله ای با نمودار و شکل در مطلب با عنوان افزایش حقوق ها را سیاسی نکنید تحلیل گردیده است. با اجرای هدفمندی یارانه ها بخشی از تفاوت بین نرخ افزایش حقوق و نرخ تورم در نتیجه پرداخت یارانه نقدی جبران شد، ولی با جهش تورمی یکساله اخیر و افزایش هزینه های زندگی، عملاً کاهش قدرت خرید طبقات متوسط و ضعیف همچنان ادامه یافت، البته روستاییانی که به لحاظ نیازهای خود تقریباً خودکفا بودند، با اجرای هدفمندی یارنه ها به صورت محسوسی قدرت خرید بیشتری یافتند ولی این مسئله در مورد سایر اقشار ضعیف نتوانست تورم سنگین 91 را جبران نماید.


صادرات در دولت های آقای احمدی نژاد رشد خوبی به لحاظ وزنی و ارزشی داشته اند که سیاست خارجی فعال ایران در کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی و برخی کشورهای آسیایی همسایه در آن نقش داشته است. صادرات در اداره ی کشور به خصوص در زمانی که فروش نفت با تحریم مواجه شد اگر چه با سختی (به لحاظ نقل و انتقال پول) ادامه یافت ولی کمک حال دولت در تأمین ارز مورد نیاز به کشور بود.

واردات همواره در کنار صادرات سنجیده می شود تا تراز تجاری تعیین شود و در دولت های آقای احمدی نژاد صادرات همیشه در حال پیشی گرفتن از واردات بوده است که یکی از دلایل آن اقتضای خودکفایی در محصولات استراتژیک بوده است. ممنوعیت خرید کالای خارجی در ادارات و تشویق به خرید کالای داخلی موجب کاهش واردات گردید. در دولت آقای احمدی نژاد، واردات بی رویه به خصوص در محصولات کفش و پوشاک تا حدی کنترل شد و این مسئله در کنار حمایتی که در قالب تسهیلات کارگاه های زودبازده شد، موجب شد بسیاری از کارخانجات کفش و نساجی و پوشاک دوباره شروع به تولید نمایند اگر چه با توقت طرح مذکور و افزایش هزینه تولید، دوباره بخش زیادی از این کارخانجات دررکود شدید و حتی تعطیلی بسر می برند.


نگرش آقای احمدی نژاد به مقوله ی فرهنگ از چند جهت قابل بررسی است. روحیه انقلابی گری، ساده زیستی و کاهش استفاده از بیت المال با دولت آقای احمدی نژاد تشدید شد و این مسئله به صورت ویژه مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. نگرش فرهنگی آقای احمدی نژاد در مقوله امر به معروف و نهی از منکر و حجاب و عفاف متأسفانه نه تنها منجر به بهبود و ارتقای فرهنگی در این زمینه ها نشد، بلکه با وادادگی فرهنگی و حتی توجیه این وادادگی شرایط حجاب و عفاف در همان راستای دولت اصلاحات به سمت قهقرا گراییده است، برخی جملات آقای احمدی نژاد و فرافکنی های ایشان در این خصوص، تأثیر بسازی در تشدید بی حجابی در جامعه گردید و از این لحاظ به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. مقوله ی فرهنگ ابعاد بسیار پیچیده ای دارد که پرداختن به آن در این مقال نمی گنجد.

عرصه ی مدیریت و بهره وری در دولت های آقای احمدی نژاد در دو دوره قابل بررسی است، در دوره ی اول آقای احمدی نژاد با شکستن حلقه ی بسته ی مدیران، افراد شایسته و جوان و انقلابی زیادی را وارد عرصه های مدیریتی نمود ولی با رسوخ جریانی خاص، عملاً تعدادی از همان جوان ها که در قامت وزیر و استاندار با دولت همکاری داشتند، از عرصه های مدیریتی رانده شده و افراد جریان خاص و یا افرادی که با جریان مذکور تعارض علنی نداشتند، جایگزین شدند و به این شکل عرصه ای که بسمت شایسته سالاری و بهره وری پیش می رفت با یک ترمز و بعضاً دنده عقب مواجه گردید. ضمناً نباید فراموش کرد که فرهنگ ساده زیستی و روحیه جهادی و پرهیز از استفاده ی شخصی از بیت المال، در عرصه ی مدیریت در شرایطی که در حال مرگ بود دوباره احیا گردید و استفاده از بیت المال که به یک عرف تبدیل شده بود، دوباره به یک ضدارزش تبدیل شد، البته در کنار فرهنگ پرکاری دولت، افزایش تعطیلات و کاهش ساعات کار ادارات بعضاً بیش از اندازه و غیر لازم به نظر می رسید. از دیگر مواردی که در دولت به وقت پیوست اصرار به ادغام وزارتخانه ها از سوی دولت و مجلس بود که بعضاً علی رغم گذشت چندسال از برخی از آنها هنوز سروسامان پیدا ننموده اند.

تمرکز زدایی به لحاظ  بودجه و پروژه ها عمرانی از بزرگترین دلایل محبوبیت آقای احمدی نژاد در روستاها و مناطق محروم و شهرهای کوچک بود. با به کار آمدن آقای احمدی نژاد، بودجه ها در خلال سفرهای استانی عادلانه تر بین اقصی نقاط ایران تقسیم می شد و این مسئله بالاترین پشتوانه آرا را برای ایشان ایجاد کرد و البته این مسئله برای آقای احمدی نژاد هزینه ای هم داشت که عبارت بود از ریزش آرای تهرانی ها. در هر صورت رشد مناطق محروم در دولت آقای احمدی نژاد سرعت قابل توجهی یافت که مرهون نگاه ضدتمرکز در بحث مدیریت بود.

طرح مهاجرت کارمندان ازتهران یکی از طرح های نا موفق در تهران بود، در این طرح دولت امتیازات زیادی به کارمندانی که از تهران مهاجرت می کردند می داد و با این وجود کارمندان چندانی راغب به شرکت در این طرح نبودند که اگر دولت دلیل اصلی آن را در می یافت و روی آن کار می کرد می توانست کار مفیدتری انجام دهد. حقیقت این است که حقوق و مزایای کارمندان غیرتهرانی معمولاً اینقدر پایین است که بیشتر تمایل دارند برای بهره مندی از امتیازات و فوق العاده های تهرانی ها به تهران مهاجرت نمایند و تهرانی ها نیز به تبع علاقه ندارند از این امتیازات خودشان را محروم کنند و جایشان را به شهرستانی ها بدهند. ای کاش دولت کارمندان شهرستانی را نیز مانند تهرانی ها بیشتر مورد تفقد قرار می داد تا نه میل مهاجرت به تهران وجود داشته باشد و نه تهرانی ها اینقدر به تهران با هزینه ها و آلودگی هایش پایبند بمانند.

بحث نرخ رشد جمعیت، از مباحثی بود که در همان اوایل دولت آقای احمدی نژاد به آن پرداخته شد، ایشان به درستی ضریب توالد موجود را با ظرفیت ونیاز کشور متناسب نمی دانستند و بر علیه شعار کفایتِ 2 فرزند و زندگی بهتر با فرزند کمتر تاخت. شجاعت آقای احمدی نژاد در این مسئله با توجه به مقدس شدن شعارهای اشتباه در جلوگیری از رشد جمعیت تحسین برانگیز بود ولی به لحاظ عملیات ایشان نتوانستند راهکار عملی مناسبی را در این مسئله ایجاد نمایند و برخی راهکاری موقت مانند پرداخت 1 میلیون به هر نوزاد و حتی افزایش وام ازدواج نیز متوقف ماند. البته بحث نرخ رشد جمعیت در کنار کار فرهنگی به یک مسئله ی مهمتر محتاج است و آن حس اعتماد به حل معضلات اقتصادی خانواده در تأمین درآمد، مسکن، تحصیل و اشتغال فرزندان است. 

عرصه ی آموزش و پرورش در دولت اول آقای احمدی نژاد تغییرات محسوسی را تجربه نکرد، ولی در دولت دوم دچار تحولاتی گردید که جز برخی جزئیات، بیشتر این تغییرات فاقد توجیه و بعضاً کاملاً مضر بودند. تغییر نظام آموزشی به 6-3-3 موجب شد که عملاً مدارس ابتدایی با کمبود کلاس برای 6 کلاس مواجه شوند و دولت ناچار به شروع ساخت و ساز در مدارس ابتدایی نمود و از سویی با آماده نشدن این کلاس های جدید، اولیای دانش آموزان کلاس اولی، به ناچار فرزندانشان را به مدارس غیرانتفاعی فرستادند و از سوی دیگر افزایش فاصله سنی بین کلاس اول و کلاس ششم موجب شد تا حوادث ناشی از برخورد دانش آموزان و مسائل اخلاقی و تربیتی افزایش یابد و بازهم دیری نپایید که اشتباه بودن سیستم 6-3-3 اثبات شد و طرح 3-3-3-3 در دستور کار قرار گرفت که یقیناً این طرح نیز نیاز به تأسیس تعداد زیادی مدرسه و به هم ریختن دوباره نظام آموزشی دارد و حال این که این تغییرات بی فایده در شرایطی ایجاد می شود که کشور باید در دخل و خرج هایش بیشتر مراقبت کند و این که بسیاری از مدارس از ابتدایی ترین وسایل مانند بخاری های ایمن و امکانات آموزشی و آزمایشگاهی و محوطه مناسب برای ورزش و بازی برخوردار نیستند.

عرصه ی آموزش عالی کشور نیز دچار فراز و نشیب زیادی گردید، به نوعی که  با عدم تمکین دانشگاه آزاد در برابر سیاست های دولت، دولت رأساً اقدام به افزایش و تقویت دانشگاه های پیام نور و فراگیر و افزایش ضرفیت دانشگاه ها نمود که این مسئله موجب شد تا دانشگاه آزاد نیز در نتیجه ی این فشارها تا حدودی کوتاه بیاید که نتیجه ی این توسعه ها افزایش چشمگیر ظرفیت دانشگاه ها تا حد نزدیک به پذیرش بدون کنکور در بسیاری از رشته های تحصیلی گردد. در دوره ی دولت های آقای احمدی نژاد بحث اسلامی شدن محتوای درس ها و دانشگاه ها به شدت دنبال شد ولی به نتایج خاصی نرسید. عرصه ی آموزش عالی کشور به لحاظ سیاسی نیز بیش از این که در اثر مدیریت دولت آقای احمدی نژاد دچار تحول گردد، در اثر آرامش سیاسی ناشی از شکست و رکود جبهه اصلاحات به یک آرامش سیاسی نزدیک شد، ولی این شرایط با بروز فتنه 88 دوباره تا مدتی بهم خورد و اخیراً نیز با انتخاباتی شدن شرایط کشور و عزل و نصب های جدید و سوال برانگیز روسای دانشگاه ها که بعضاً با نارضایتی وزیرعلوم انجام شد، احتمال هدایت شرایط سیاسی دانشگاه ها به سمت خاصی قریب به ذهن است.

رسانه ها و به خصوص روزنامه ها در دوره ی آقای احمدی نژاد به خوبی و به راحتی به ایشان انتقاد می کردند و در دولت اول ایشان، عملاً دولت حتی پاسخ بسیاری از این انتقادات را نمی داد (به نحوی که به لحاظ ضعف در روابط عمومی وپاسخگویی مورد انتقاد قرار گرفت)، ولی در دولت دوم ایشان، کار کاملاً متفاوت دنبال شد به نوعی که دولت برای انتقادات خطوط قرمز ترسیم کرد و وقت زیادی را صرف پاسخگویی و حتی انتقام جویی و شکایت از رسانه های منتقد نمود. با این وجود برخورد دولت های آقای احمدی نژاد در برابر انتقادات، نسبت به دولت های قبلی صبورانه تر به نظر می رسد.

عزل و نصب های دولتهای احمدی نژاد به لحاظ کمیت و کیفیت انتقادات زیادی را ایجاد کرد، به نحوی که در هر دو دولت ایشان، به مرز از رسمیت خارج شدن نزدیک شد و برخی از آنها نیز در شرایطی انجام شد که کمترین انتقاد و حتی گلایه ای در مورد برخی از وزرا و استانداران وجود نداشت و حتی بعضاً به زعم دولت نمراتشان 20 بود. پرحاشیه ترین عزل و نصب ها، عزل آقای متکی در حین انجام مأموریت خارجی و خانم وحیدی دستجردی وزیر بانمره 20 دولت و عزل 3 وزیر آقایان لنکرانی و فتاح و صفار باهم و آنهم در آخرین روزهای دولت اول آقای احمدی نژاد و عزل بدون هماهنگی آقای مصلحی از وزارت اطلاعات و نصب مشایی و ارتقای نزدیکان وی در سازمان گردشگری به مناصب کشوری و اصرار در انتصاب سعید مرتضوی بود.

به لحاظ ولایت مداری و قانونمندی نیز، دولت آقای احمدی نژاد شرایط متفاوت و متناقضی را تجربه کرد، ابتدای دولت آقای احمدی نژاد با حمایت استاد مصباح و با پرچم ولایت مداری و قانون گرایی محض آغاز شد ولی در ادامه ی کار، بعضاً مواردی پیش می آمد که ولایت مداری و حتی تمکین آقای احمدی نژاد به قانون، زیرسوال رفت، البته نباید فراموش کرد که شروع قانون گریزی احمدی نژاد از زمانی آغاز شد که جریانی در مجلس، قانونگذاری را ملاک بازی های سیاسی خود قرار دادند و متأسفانه آقای احمدی نژاد نیز به این بازی وارد شد. مسائلی مانند معطل ماندن برخی دستورهای رهبری مانند عزل مشایی و عزل نکردن مصلحی (وزیر اطلاعات) و برخی حاشیه سازی ها و دامن زدن به حواشی و پرهیز از تن دادن به برخی دستورات اکید رهبری مبنی بر وحدت با سایر قوا و بعضاً فرار ازقانون و حتی زیر سوال بردن جایگاه قانونی سایر قوا و نهادهای قانونی و میدان دادن بیش از حد به برخی چهره های خاص و ریختن رأی مردم به پای این افراد، از لکه های سیاه در کارنامه ی ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بود.

در حوزه ی پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی، باید گفت که سیرمثبت دولت های قبلی در این دولت نیز ادامه یافت و چه بسا سرعت بیشتری نیز یافته باشد، به خصوص در عرصه های نوین و پیشرفته مانند هوا و فضا، دارو و درمان، مخابرات، نانوتکنولوژی، انرژی هسته ای، اختراعات، نظامی، مقالات و پژوهش های علمی و .... که نمودهای خاص و ویژه ای از آنها را شاهد بودیم.

در حوزه سیاست خارجی عملکرد دولت های آقای احمدی نژاد چشم گیر بوده است، یارگیری گسترده در اقصی نقاط جهان و رساندن فریاد استقلال و استکبار ستیزی ایران و بیدار نمودن سایر قدرت ها در برابر ابرقدرتهای جهان، چیزی نبود که از نگاه ملتها و دولتهای آزاده مخفی بماند، سیاست فعال خارجی آقای احمدی نژاد به خوبی رسالت معرفی انقلاب را به دورترین نقاط دنیا انجام داد. اگر چه در دولت های آقای احمدی نژاد، روابط ما با دولت های استکباری به شدت کاهش یافت و مواضع دولت مردان مان نسبت به اسرائیل به شدت تند شد، ولی به لحاظ جایگاه سیاسی و تعاملات اقتصادی و تکنولوژیکی عملاً با توجه به حجم آمارهای خارجی به پیشرفت های چشمگیری رسیدیم. محبوبیت انقلاب اسلامی ایران در کشورها و ملت های بیشتری تثبت گردید و این محبوبیت ها به فازهای عملیاتی و اجرایی نیز بسط داده شده است که نمونه هایش را می توان در افزایش مبادلات اقتصادی و پروژه های پیمانکاری و حمایت های تکنولوژیکی و ارتقای جایگاه سیاسی و اقتصادی ایران در کشورهای آمریکای جنوبی و آفریقایی مشاهده نمود.

خصوصی سازی و اجرای اصل 44 از مواردی بود که در دولت آقای احمدی نژاد با سرعت و دقت بیشتری و در مجرای مناسب آن یعنی بازار سرمایه (بورس) صورت گرفت، میزان رشد شاخصهای مختلف بورس در دولت آقای احمدی نژاد آنقدر مثبت بود که توانست بخش کمی از قدرت تحلیل رفته ی بانکها را در جذب سرمایه جبران نمود ولی با توجه به دستور رهبری مبنی بر اجرای این اصل، توقع و انتظارها بیش از فعالیت انجام شده بود، در خلال خصوصی سازی ها البته موارد و معاملاتی پیش آمد که چندان هم  قابل دفاع نبود که یکی از آنها خصوصی سازی مخابرات بود.

یکی دیگر از نمرات عالی دولت احمدی نژاد که در دولت اول شروع و همچنان ادامه یافته است، بحث سهمیه بندی سوخت و خودکفایی در تولید بنزین بود، طرحی که باعث شد تیر تحریم بنزین عملاً به سنگ بخورد و حتی به وقوع نپیوندد. بحث سهمیه بندی سوخت از یک جهت دیگر جالب توجه بود، از این لحاظ که آقای احمدی نژاد علی رغم این که اجرای این طرح را در آن زمان به لحاظ زیرساختی مناسب نمی دانست، ولی به منظور تبعیت از قانون اجرایش نمود، رفتاری که در دولت بعدی ایشان، در مورد قوانینی که قبولش نداشته باشد کمتر مشاهده شد.

از دیگر مواردی که در دولت احمدی نژاد با یک تحول اساسی روبرو شد، فراگیر و ارزان شدن ارتباطات سیار و مخابراتی بود. پیش از دولت آقای احمدی نژاد، خرید یک سیم کارت برای بسیاری از افراد میسر نبود ولی با گسترشی که در این عرصه صورت گرفت و با حمایت مناسب از مصرف کنندگان و رقابتی شدن این عرصه، عملاً در دولت احمدی نژاد حتی کودکان نیز می توانند با پول توی جیبی شان برای خودشان سیم کارت بخرند، همین پیشرفت در امر ارتقای ضریب نفود اینترنت و سهل الوصول و ارزان شدن خط تلفن ثابت نیز مشاهده شد.

یکی دیگراز نمرات خوب آقای احمدی نژاد در کاهش فاصله ی طبقاتی بود، دولت با افزایش حقوق پلکانی کارمندان و حمایت بیشتر از کارمندان ضعیف و کارگران همچنین با اجرای هدفمندی یارانه ها توانست ضریب جینی (شاخص فاصله ی طبقاتی) را با یک کاهش محسوس مواجه کند، اگر چه در یک ساله ی اخیر و باتورم جهشی که اتفاق افتاد، عملاً کسانی که دارایی کمتری داشتند نسبت به کسانی که داریی های بیشتری داشتند فقیرتر شدند و احتمالاً دوباره این فاصله ی طبقاتی با افزایش محسوسی روبروگردیده باشد، چرا که خرید خانه و یا ماشین برای کسی که آنها را نداشته است تقریباً تا سالها به تأخیر افتاد.

دریافت مالیات ارزش افزوده موجب افزایش درآمد مالیاتی کشور گردید ولیکن هنوز تا جدا شدن از نفت و تأمین درآمد دولت از مالیات، فاصله ی زیادی داریم، متأسفانه دولتهای مختلف نتوانستند مالیات بردرآمد چندانی از غیر طبقات کارگر و کارمند دریافت دارند و این مسئله به شدت ضد گسترش عدالت در کشور است، متأسفانه دولت آقای احمدی نژاد نیز نتوانسته است درآمدها و معاملات پنهان را ثبت و برای آنها مالیات اخذ نماید، به نحوی که افرادی که به اندازه ی ده ها کارمند درآمد کسب می کنند حتی به اندازه ی یک کارمند نیز مالیات نمی دهند.

ورزش در دولت های آقای احمدی نژاد رشد و موفقیت های زیادی به همراه داشت که نمودهایش را در مسابقات المپیک و پارالمپیک و حضور در مسابقات جهانی رشته های مختلف دیدیم که این موفقیت ها زیر سایه ی ناکامی های مکرر فوتبال کشورمان، چندان دیده نشده اند. ساخت و توسعه ی ورزشگاه ها در بسیاری از شهرهای کشور که بعضاً هنوز در دست احداثند، یقیناً در فراهم نمودن زیرساخت های پیشرفت و توسعه ی ورزشی در آینده نقش به سزایی خواهد داشت.

نتیجه: همان طوری که مشاهده می کنید، کارنامه ی آقای احمدی نژاد در ثلث های مختلف و در درسهای مختلف پر از نمرات مختلف عالی، خوب، متوسط و ضعیف است و همه ی کسانی که ایشان را و یا حتی روسای جمهور قبلی را به صورت کلی رد و یا تأیید می کنند، سخت در اشتباهند، قرآن کریم در بحث شراب درس خوبی به ما داده اند، قرآن کریم، خوبی ها و بدی های شراب را در کنار هم می بیند و بعد حرمت آن را اعلام می کند، کاری که به یقین در مورد اظهار نظر و قضاوت در مورد افراد با این همه ابعاد وجودی نیز لازم است. 

احمدی نژاد و نمراتش (قسمت اول)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۰۲
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۰۰ ب.ظ

احمدی نژاد و نمراتش (قسمت اول)

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه: آقای احمدی نژاد در دو دوره ریاست جمهوری اش در بخش های مختلف، عملکرد های متفاوتی داشته است که به تفکیک قابل تحلیلند و انصاف حکم می کند که این عملکردها به دور از حب و بغض های سیاسی مورد بررسی قرار گیرند ولی متأسفانه برخی از افرادی که لجوجانه با تمام رفتارها و عملکردهای آقای احمدی نژاد از همان بدو مسئولیت ایشان مخالف بودند، هم اکنون سعی در سیاه نمایی کامل از عملکرد ایشان را دارند تا به این وسیله عدم تمکین به قانون و لجاجت های خود را در دوره ی مسئولیت ایشان، با ادعای بصیرت توجیه کنند، ایشان اصرار داشته و دارند که پدیده ی احمدی نژاد همیشه به صورت سیاه و سفید نگریسته شود تا با اثبات اشتباهات او، سیاه بودن وی نتیجه گیری شود و حال این که آقای احمدی نژاد دارای کارنامه ای متشکل از دروس متفاوت و نمرات مختلف و در ترم های متفاوت است، ولی متأسفانه برخی از طرفدران افراطی آقای احمدی نژاد که از هر کار رییس جمهور دفاع می کردند از افراط در طرفداری به تفریط در برائت جویی نیل کردند و هنوز به این بازی سیاه و سفید بینی گرفتارند و به عنوان نمونه همین اخیراً آقای حسینیان نیز از ایشان اعلام برائت جسته اند. دراین مطلب به صورت مختصر با پرهیز از نگرش سیاه و سفیدی سعی دارم منصفانه نقاط قوت و ضعف آقای احمدی نژاد و دولت های وی را در عرصه های مختلف به نگارش درآورم.

مسکن مهر   یکی از پروژه های خوب و ویژه ی اجرایی است که با حضور و مشارکت مردم و دولت و بخش های خصوصی و در قالب تعاونی ها به اجرا رسیده است. پروژه ی مسکن مهر زمانی آغاز شد که قیمت مسکن مهر در سال دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به صورت جهشی افزایش یافت و آقای احمدی نژاد تأخیر در اجرای پروژه مسکن مهر را اشتباه خود دانستند ( که این را به عنوان تنها اقرار به اشتباه ایشان در خاطر دارم). با ثبت نام و شروع عملیات های پروژه ی مسکن مهر، نه تنها جلوی افزایش قیمت گرفته شد، بلکه باعث کاهش در قیمت مسکن (مسکن های قابل رقابت با مسکن مهر) نیز گردید، ولی پروژه مسکن مهر در بخشی از شهرستان ها، با تأخیر زیادی مواجه شد و علی رغم گذشت حدود 2 سال از مهلت پیمانکاران، هنوز پروژه مسکن مهر در برخی از شهرها مانند رشت انجام نشده است و احتمالاً تا ماه ها نیز انجام نخواهد شد. یکی دیگر از ضعف های پروژه که در اثر تأخیر و ضعف پیمانکاران صورت گرفت، افزایش قیمت ساخت به دلیل برخورد به افزایش قیمت مصالح بود ولی با وجود تأخیر و گران تر شدن قیمت ساخت نسبت به رقم پیش بینی شده، همچنان طرح مسکن مهر به عنوان یکی از طرح های خوب و عدالت پرورانه می درخشد.

سهام عدالت نیز یکی از پروژه های خوب دولت احمدی نژاد بود که علی رغم عدم اطلاع رسانی مناسب، به لحاظ اصولی از بهترین و عادلانه ترین شیوه های خصوصی سازی محسوب می گردد. خیلی خوب بود که دولت گزارش عملکرد سالانه و مناسبی از این طرح را در پایان هر سال ارائه می نمود، یعنی دولت باید برای چنین طرح عظیمی گزارش می داد که مثلاً هر عضو چقدر از پول سهامش را پرداخت کرده و چقدر سود کرده و چقدر از پول آن باقی مانده است و این که برای تعیین مدیریت و انتخاب مدیران و تعیین اهداف و برنامه های صنایع واگذار شده، چه برنامه و تدارکی برای مشارکت سهام داران دیده شده است.

پروژه های عمرانی در دولت احمدی نژاد با سرعت بیشتری اجرا شدند به نوعی که متوسط اجرای پروژه های ملی چند سالی کاهش یافت، که این مسئله مرهون دو مسئله بود یکی مدیریت اجرایی قوی و به خصوص تحت لوای سفرهای استانی و دیگری فروش مناسب نفت و درآمد مناسب حاصل از آن و افزایش صادرات و مالیات و بودجه های انبساطی مصوب از سوی مجلس. پروژه های عمرانی اگر چه سرعت خوبی پیدا کردند، اما با افزایش تعداد آنها در دوره های مختلف سفرهای استانی و کاهش بودجه ناشی از توزیع بودجه بین تعداد پروژه های بیشتر و در نهایت با کاهش درآمد نفتی ناشی از تحریم ها، با سرعت و بودجه ی کمتری دنبال می شوند و اخیراً با تأکید رهبر معظم انقلاب بر لزوم تسریع در اتمام پروژه های نیمه کاره، بودجه های عمرانی بر طرح مهر ماندگار و مسکن مهر تمرکز یافت و همچنان با توجه به کاهش درآمد نفتی، سرعت پروژه های عمرانی به خصوص در بخش راه و سد سازی قابل تقدیر است.

سفرهای استانی از ابزارهای مدیریت جامع آقای احمدی نژاد بود که اگر چه ضعف هایی هم داشت، ولی هم اکنون به عنوان یک مدل پذیرفته شده در دستور کار برخی نامزدهای عدالت محور قرار دارد. سفرهای استانی میزان احاطه دولت را به استعدادهای استان ها و نقاط قوت و ضعف مدیریت در آنها افزایش می داد و طرح ها و برنامه های هر استان با اشراف اطلاعاتی بیشتری تصویب می شد و از یک سو نظارت بر عملکرد مسئولان استانی نیز به خوبی انجام می شد. کم کم سفرهای استانی به یکی از نمادهای آشکار مردمی بودن انقلاب بدل شد و همه ی کسانی که انقلاب اسلامی را فاقد جایگاه مردمی می دانستند در برابر حضور چند صد هزار نفری مردم دراین سفرها فقط سکوت می کردند. میزان انرژی که دولت در سفرهای استانی صرف می کرد بعضاً طاقت فرسا بود، حجم زیادی از کار در ساعات طولانی و به صورت فشرده صورت می گرفت و بعضاً بین همان ها ملاقات هایی با میهمانان خارجی و یا حتی سفرهای خارجی و برنامه های سنگین دیگری رخ می داد و بعضاً چندروز پس از یک سفر استانی، سفر استانی دیگری آغاز می شد که نشان از روحیه تلاش و خستگی ناپذیری مثال زدنی آقای احمدی نژاد و دولت ایشان داشت.

طرح ساخت و توسعه کارگاه های زودبازده از پروژه های پرسروصدای آقای احمدی نژاد بود که منجر به عوض شدن چند وزیر و رییس بانک مرکزی گردید. این پروژه در جهت افزایش اشتغال کلید خورد و به تناسب میزان اشتغال، تسهیلاتی مشخص به صنایع پرداخت می گردید، این پروژه علی رغم این که در مقایسه با طرح های مشابه مانند طرح ضربتی اشتغال و خوداشتغالی خیلی بهتر و با تحقق بیشتری اجرا شد ولی با توجه به ترویج صنایع فرسوده و محتاج به کارگر زیاد در آن، نتوانست صنایع پویا و مشاغل پایداری را ایجاد نماید و از سوی دیگر نیز با توجه به این که بخش محسوسی از این تسهیلات به بازار هدایت می شد، موجب افزایش تورم و گرانی گردید که با نارضایتی مردم مواجه شد، به نحوی که با عوض شدن رییس بانک مرکزی و به کار آمدن آقای بهمنی، این بار از افراط تسهیلات زودبازده، به تفریط قفل زدن بر منابع بانکی رسیدند.

اشتغال و اشتغال زایی در دولت احمدی نژاد با طرح کارگاه های زودبازده به عنوان هدف اول کشور قرار گرفت ولی با ترویج صنایع فرسوده و افزایش تورم ناشی از نقدینگی، عملاً عنوان هدف اول اقتصاد کشور را از دست داد. سیاست اشتباه اشتغال محوری باعث شد که کلید صندوق بانک مرکزی به آقای جهرمی (وزیر کار وقت و مجری طرح کارگاه های زودبازده) سپرده شود و ایشان برخلاف سیاستهای مشخص وزارت کار، تولیت اشتغال را پذیرفتند و در این حین بود که چند وزیر اقتصادی و رییس بانک مرکزی  به دلیل مقاومت در برابر سیاستهای تورم زای اشتغال محورانه از کار برکنار شدند و با تورم شدیدی که در ادامه ی اجرای این طرح اتفاق افتاد، عملاً طرح های اشتغال زایی زودبازده و حتی حمایت از کارگاه ها و صنایع قدیمی نیز از دستور کار خارج شد. عملاً اشتباه دولت در بحث اشتغال، تمرکز روی ایجاد مشاغل کم هزینه، زودبازده و کم بهره ور بود، اشتغالهایی که ارزش افزوده جدید ایجاد نمی کرد فقط درآمد مشخصی را بین افراد بیشتری تقسیم می کرد، مثل این که در یک کوچه به جای 3 آرایشگاه 6 آرایشگاه دایر شود، طرح هایی که با عدم ارتقای کیفیت و کمیت تولید، عملاً شغل پایدار و ارزش افزوده ایجاد نمی کردند و با عوض شدن شاخص اشتغال (به یکساعت کار در هفته)، آمار اشتغال در کشور دچار یک افزایش غیرقابل افتخار گردید. بعدها نیز شعارهای اشتغال زایی که دولت داد (مانند اشتغال 2-3 میلیونی در سال 91 ) عملاً به دلیل نداشتن برنامه ی مشخص و عدم حمایت از تولید وشرایط سخت تحریم ها و افزایش هزینه های ناشی از هدفمندی یارانه ها، میسر نگردید.

حمایت از تولید در دولت احمدی نژاد فراز و نشیب زیادی داشت، در زمانی که تسهیلات به صنایع داده می شد، صنایع تا حدی موفق به افزایش تولید و تأمین سرمایه در گردش می گردیدند، ولی قفل خوردن بر صندوق بانک ها موجب شد که در شرایطی که هزینه های تولید در اثر هدفمندی، تورم و تحریم افزایش یافته بود، بخش بزرگی از صنایع نتوانند منابع خود را تأمین کنند و با کاهش تولید و بعضاً تعطیلی مواجه شوند، ولی صنایعی که توانستند منابع مالی خود را تأمین نمایند، عملاً با توجه به افزایش قیمت ارز و افزایش قیمت محصولات وارداتی، همچنین به صرفه بودن صادرات، به شرایط بهتری دست یافتند.

هدفمندی یارانه ها از عظیم ترین پروژه های اقتصادی تاریخ دولت های ایران بود، طرح اولیه و شجاعت شروع آن از سوی اکثر جناح های سیاسی و حتی منتقد تحسین شد ولی عملاً به دلیل عدم رعایت دقیق طرح،  پس از اجرای فاز اول آن، اکنون به لحاظ پرداخت میزان یارانه های نقدی و غیر نقدی در شرایط بدتری از گذشته قرار داریم. بحث هدفمندی یارانه ها، طولانی تر از حدی است که بتوان در یک پارگراف به آن پرداخت ولی فهرست وار آنچه را که گذشت بیان می کنم: دولت میزان پرداختی بین مردم را بیش از میزان درآمد ناشی از هدف مندی در نظر گرفت و عملاً ترازدرآمدی اجرای این طرح برای دولت منفی شد و در واقع دولت سهم خودش و تولید را نیز بین مردم تقسیم می نمود و این ها منجر به افزایش نقدینگی در بازار و موجب افزایش تورم گردید و اینچنین دولت در تأمین یارانه های نقدی با مشکل مواجه شد، به نوعی که از پرداخت 2 ماه قبل یارانه نقدی، به پرداخت ماهانه و پرداخت در انتهای هر ماه و اصرار بر حذف برخی از دهک ها رسید. هم اکنون دولت نه تنها یارانه غیر نقدی بیشتری (شاید دوبرابر) نسبت به قبل از اجرای فاز برعهده گرفته است، بلکه ماهانه باید مبلغ زیادی را نیز به عنوان یارانه نقدی به مردم پرداخت نماید و این میراثی است که برای دولت های بعدی نیز باقی مانده است و شاید به همین دلیل است که دولت می خواهد با اجرای یک باره ی هدفمندی یارانه ها، خودش و دولت های بعدی را از عوارض بعد ازاجرای آن مانند جبران تورم احتمالی خلاص نماید.

نظام بانک داری ما در دوره ی آقای احمدی نژاد فراز و نشیب زیادی داشت، به لحاظ پرداخت تسهیلات دو دوره انبساطی و انقباظی را پشت سر گذاشت که در بندهای قبلی به آن پرداختم، ولی آنچه که در این حوزه بیش از همه اهمیت دارد، عدم تبعیت از علم اقتصاد در مدیریت و اداره ی بانک هاست. سود بانکی پایین تر از نرخ تورم، هرگز نتوانست نقدینگی های مازاد را جمع آوری نماید و با ثابت ماندن نرخ سودبانکی، ماهانه نرخ تورم افزایش یافت تا این فاصله آن قدر زیاد شد که دولت مجبور شد مقدار کمی نرخ سودبانکی را افزایش داد و همین افزایش موجب تأثیر 20 درصدی در کاهش قیمت سکه و ارز گردید، ولی با توجه به عدم ادامه ی این رویه ی علمی و جهانی، عملاً هم اکنون بانک های ما به لحاظ میزان جذب سپرده و امکان پرداخت تسهیلات در بدترین شرایط ممکن قرار دارند و بانک عملاً تعریف و کارکرد اصلی خود را در جمع آوری و هدایت نقدینگی از دست داده است. کم بودن سود بانکی تسهیلات نسبت به نرخ تورم، یک رانت بزرگ نیز ایجاد نمود که این رانت موجب وسوسه شدن برخی افراد مانند گروه مه آفرید خسروی و بروز بزرگترین فساد مالی تاریخ و هجوم منابع بانکی به بخش های دلالی به جای بخشهای تولیدی و تورم های مضاعف در بخشهای ارز و سکه و مسکن و خودرو گردید.

کشاورزی اعم از زراعت، باغداری و پرورش دام و طیور، شرایط نسبتاً خوبی را پشت سرگذاشت به خصوص این که صادرات در این بخش با رشد مناسبی همراه بود و جز یک دوره که دولت در خصوص تأمین علوفه و خوراک طیور دچار مشکل گردید، در سایر دوره ها، کشاورزی به سمت خودکفایی به خصوص در بخش گندم گام برداشت. افزایش تولیدات کشاوری و دامپروری موجب افزایش صادرات گردید و این مسئله در کنار تحریم موجب شد تا تأمین نیازهای بازار داخلی با مشکل مواجه شود و دولت به ناچار با اعمال محدودیت های صادراتی، راه رشد مناسب کشاورزی را موقتاً سد نمود، با این اوصاف، قیمت مواد خوراکی که بخش عمده اش از محصولات کشاوری و دامپروری است، با تورم حدود 85 درصدی مواجه شد، افزایش قیمتی که اگر با قطع دست دلالان و محتکران همراه می شد، سودش به سوی تولید کنندگان حرکت می کرد موجب رشد و بهبود بیشتر بخش کشاورزی می گردید.

احمدی نژاد و نمراتش (قسمت دوم)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۰۰
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ب.ظ

ترسیمی از وضع حجاب در آینده ی نزدیک+تصویر

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید در ابتدا بگویید خب این بحث چه فایده ای دارد؟! حداقل فایده اش این است که بدانیم که اولاً به کدام سمت می رویم و ثانیاً‌ این که کمی به خودمان بیاییم شاید قبل از این که به روزمرگی گرفتار آییم در افکار و برنامه های مان تغییراتی دهیم.

با توجه به این که مقنعه ها به سمت روسری و روسری ها به سمت لچک  و شالهای کوچک رفتند و موها از جلو و عقب عیان شدند،‌ دیگر باید منتظر ماند با توری و نازک شدن همین روسری ها، کم کم حجاب سر برخی از این خانمها، کلاً به سمت عدم گام بردارد، پس دیگر کم کم می توان به همت مسئولانی که همان 2 تار مو را مشکل نمی دانستند منتظر مشاهده ی موهای رنگ و وارنگ و مش کرده و بدون روسری در جامعه ماند.

http://media.afsaran.ir/sihpcQ_530.jpg

با توجه به این که چادر به مانتو و مانتو به مانتوهای چاک دار و مانتوی کوتاه و سرافن  و پیراهن های نازک و چسبان گام برداشت،‌ عملاً‌ دیگر جز محدوده ی کوچکی از حجم بدن برخی بانوان  چیزی برای عیان شدن نمانده است و به همین لحاظ جز عیان شدن همان حجم از بدن دیگر مسئله ی بدی در این حیطه مورد انتظار نیست.1640788 تصاویری از ترویج بی حجابی و بد حجابی توسط برند poosh

پس از تغییر شلوارهای پارچه ای بانوان به شلوارهای لی  و بعد شلوارهای لی کشی و شلوارک های برمودا و شلوارک،‌ هم اکنون در مرحله ی ساق شلواری های چسبان قرار داریم،‌ اگر چه گویا فعلاً‌ هنوز برخی از غیور همسران این زنان،‌ کوتاه نیامده اند ولی به نظر می رسد در آینده ی نزدیک همین ساقهای شلواری به سمت توری، نازک و بدن نما شدن حرکت کرده و مهر بی عفتی  و بی غیرتی کامل را بر تارک این زنان و همسرانشان خواهد نشاند.

آرایش خانم های بدحجاب کشور ما به گونه ای پیش رفته است که به لحاظ متدهای آرایشی در دنیا حرفی برای گفتن داریم و در مصرف مواد آرایشی نیز دارای رتبه و مقامیم، به نوعی که گمان نمی کنم در هیچ کشوری،‌ هیچ زنی برای رفتن به مکانهای فساد نیز به اندازه ای که برخی زنان ما برای رفتن تاسرکوچه، این همه از تکنیکها و تاکتیکهای آرایشی استفاده کند.

کلاً وبا جمع بندی از بحث بالا به نظر می رسد باید از همت دولت سازندگی در ول کردن مسائل فرهنگی و از دولت اصلاحات در آزادی و ترویج فرهنگ غربی و تسامح دولت به عدالت با آن شعار معروف در مورد دوتارمو همچنین پشتکار مروجان و فرهنگسازان حوزوی و دانشگاهی و آموزش و پرورشی و صداوسیما کمال تشکر را به خاطر یک قدم ماندن به بی حجابی کامل داشته باشیم.8127988 تصاویری از ترویج بی حجابی و بد حجابی توسط برند poosh

متأسفانه و متأسفانه باید بگوییم که فرهنگ عفت و حجاب نه به لحاظ کیفیت و نه به لحاظ کمیت به سمت مطلوب حرکت نمی کند و خداکند که مسئولان، فرهنگساران و هنرمندان کشور هر چه زودتر به خودشان بیایند و لااقل به همان کار فرهنگی که به بهانه ی آن هرگونه کار انتظامی را تعطیل کردند را به جد پیگیر باشند و البته نمی توان خوشبین نیز بود، چرا که از کسانی که خودشان چندان به اسلام و احکام آن پایبند نیستند چگونه می توان انتظار ترویج آن را داشت.6949714 تصاویری از ترویج بی حجابی و بد حجابی توسط برند poosh

تکمیلی: حین به دنبال گشتن تصویر مناسب برای این مطلب دیدم که برخی سایت های مدل و لباس برای دختران و بانوان ایران لباس های غیر عفیفانه طراحی می کنند و چقدر زود همین مدها درکشور ما به صورت فراگیر به کارگیری می شوند که 3 تصویر را به عنوان نمونه از یکی از این سایت های مد و لباس در همین مطلب منتشر کرده ام، ولی مسئولان و هنرمندان و فرهنگ ساران ما همچنان به دنبال این هستند که آیا باید کاری کرد یا نه و آیا اصلاً این بی حجابی ها هدفمند و با برنامه ریزی انجام می شود یا نه به صورت خودجوش؟!!!

این مطلب در سایت 8 دی و مجله پارسی نامه و پایگاه خبری تحلیلی فریاد گیلان منتشر گردید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۲۲
سیاوش آقاجانی