محور برنامه های اقتصادی دکتر جلیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
من دوست دارم رییس جمهورم خودش را وامدار بداند و وامدار معرفی کند. من دوست دارم رییس جمهورم خودش را به امام خمینی و امام خامنه ای وامدار بداند، دوست دارم او را به زمانی که دست رهبرش را بوسید قسم دهم، دوست دارم خود را به قطره قطره خون شهدا بدهکار بداند، دوست دارم خودش را به کشور و ملتش وامدار بداند، دوست دارم خودش را به علمای راستین اسلام وامدار بداند، من دوست دارم رییس جمهورم وامداری هایش را بلند اعلام کند، من دوست دارم بتوانم رییس جمهورم را به وامهایی که فریاد زده بود توجه دهم، من دوست دارم بتوانم بعدها رییس جمهورم را به آن لحظه که کنار علما زانو زده بود قسم دهم، من دوست دارم رییس جمهورم در برابر علما به واسطه ی بدهی هایی که دارد تواضع نماید، من دوست دارم رییس جمهورم از وامداری نترسد، مگر وامدار بودن به منحرفان و فتنه گران و صاحبان زر و زور.
هوالعادل
باتوجه به حضور و فعالیت چندساله ام در پروژه مسکن مهر رشت، به اطلاعاتی دست یافتم که نشان از تخلفات عدیده و گسترده در این خصوص دارد و به دلیل همین تخلفات عملاً نه تنها ساخت پروژه تا همین الان با تأخیر 2 ساله مواجه شده است بلکه افزایش قیمت مصالح نیز در مدتِ تأخیر پیمانکار به حساب متقاضیان مسکن مهر نوشته شده است و پیمانکاران از هرگونه پرداخت خسارت و جریمه نیز کاملاً احساس امنیت دارند. با توجه به پیگیری های بعمل آمده طی 5 سال اخیر تخلفات زیر را که در حجم گسترده ای به وقوع پیوسته و در جریان است را بیان می کنم:
ترک تشریفات در انتخاب پیمانکار که منجر به انتخاب پیمانکاران ضعیف براساس رابطه و رانت گردید، به نحوی که در همان بدو شروع پروژه براساس کارنامه و سوابق پیمانکاران مشخص بود که با هر پیمانکار، به اندازه 3 برابر ظرفیت و توان وی قرارداد منعقد شده است. یعنی به یک پیمانکار با توان و سابقه ساخت 200 واحد، 600 واحد پیمان داده شد، به نحوی که پیمانکاران تعیین شده نه به لحاظ فنی، نه به لحاظ کادر اجرایی و نه به لحاظ بنیه مالی، مشخص بود که به هیچ وجه قادر به تحویل به موقع پروژه هایشان نیستند.
ترک تشریفات در انتخاب مشاور که منجر به انتخاب مشاوران ضعیف و بدون تجربه براساس رابطه گردید، به نوعی که تعداد از این پیمانکاران تنها 2- 3 ماه قبل از شروع پروژه ثبت شده اند و حتی برخی از آنها حتی سابقه ی نظارت برای یک ساخت واحد مسکونی را نداشتند و حال این که قراردادی برای چندصد واحد با ایشان منعقد شد، مشاوران ضعیفی که از یک سو قادر به حفظ منافع متقاضیان مسکن مهر نبودند و از یک سو نیز به دلیل روابط قوی که داشتند در عین ضعف، از هرگونه تعرضی احساس امنیت داشتند.
قیمت ساخت در تمام کشور به ازای هر مترمربع 300 هزارتومان بود که در رشت این قیمت برای 85 درصد پروژه 320 هزارتومان تعریف شد و همین 15 درصد باقی مانده نیز بعدها موجب افزایش قیمت گردید.
قیمت مشاوره (نظارت بر اجرا) نیز بدون مناقصه و به ازای متر مربعی تعیین شد و بعد به صورت تکلیفی قیمت نظارت بر ساخت هر مترمربع در متراژ ساختمان ها ضرب شد و رقم کلیش به مدت پیمان تقسیم شد تا در مدت پیمان کل مبلغ مشاور به او پرداخت شود اما با اطاله ی ساخت پروژه، همان رقم به صورت ماهانه برای مشاور دریافت گردید و این مسئله موجب شده است تا همین جا مشاور پروژه 2 برابر رقم پیمان را (برحسب مترمربعی 2850 تومان) دریافت کند.
دخالت و ورود برخی کارمندان ادارات دخیل در مسکن مهر به عنوان پیمانکار و مشاور براساس رابطه بازی با تأسیس شرکتهای صوری با اعضای خانواده و بعضاً با حضور مستقیم خودشان، منجر به یک اتحاد بین پیمانکاران، مشاوران و ادارات حساسی مانند تعاون و مسکن و شهرسازی و استانداری گردیده است. به نوعی که مشاور، نظارت را وانهاده است و بدون ترس از نهادهای ناظر دولتی، به حمایت و تبانی با پیمانکاران مشغولند. به نحوی که پیمانکارانی که 2 سال از قراردادشان عقبند نیز با حمایت ناظران از هرگونه تعرض و جریمه و خسارت معافند. اصلاً وقتی که مشاور با طولانی شدن پروژه پول بیشتری به جیب می زند این گمان که روزی در قبال تعلل های پیمانکار جدی برخورد نماید، کاملاً بعید به نظر می رسد به خصوص این که خیالشان از لحاظ نظارت نهادهای دولتی نیز راحت است. ای مسئله به نحوی پررنگ است که بارها در پیگیری امور مسکن مهر به سدهایی از چنین کارمندان و مسئولانی برخورد کرده ام که مرا به دلیل پیگری هایم به حراست کشیده و حتی برخورد فیزیکی با من داشته اند. وجود روابط در این مسئله اینقدر پررنگ است که بعضاً پیمان کارانی که ماه ها قبل از سوی مسکن و شهرسازی، محکوم به پرداخت خسارت و برکناری شده بودند با همان روابط و علی رغم افزایش تعداد ماههای تأخیر، موفق به فسق قرارداد توافقی گردیده اند و کوله باری از مشکلات و گرانی و تأخیر و ... را به متقاضیان بی مسکن مسکن مهر وتعاونی هایشان تحمیل نمودند.
دوبرابر شدن مدت ساخت پروژه نسبت به مدت پیمان، در ذیل قصورها و تقصیرات مسئولان دولتی، پیمانکاران، مشاوران و بی اطلاعی و ضعف تعاونی ها با برخورد مسامحه گرانه مسئولان در جانب داری از پیمانکاران برای جدایی توافقی و بدور از پرداخت هرگونه خسارت آنهم با حکمیت مشاورانی که اکثراً به کسوت شریک دزد درآمده اند به نحویست که عملاً تعاونی های مسکن مهر یک به یک به توافقاتی ظالمانه تن می دهند که هم افزایش مدت پروژه را مشروعیت می بخشد و هم مبلغ آورده اعضا را افزایش داده است و هم با احتساب اجاره خانه هایی که پرداخت کرده اند و سود دوره مشارکتی که متوجه شان شده است و افزایش قیمت مصالحی که تاکنون و بعد از این وجود خواهد داشت، عملاً منافع متقاضیان مسکن مهر را به ضرر تبدیل می کند.
این همه مسائل و مشکلاتی که بر تعاونی های مسکن مهر رشت تحمیل شده است بدون هرگونه مسئولیت پذیری از طرف مسئولان واقعی این مشکلات صورت گرفته است و هم اکنون تعاونی های مسکن مهر با عمل انجام شده مواجه شده اند و باید پاسخگوی اعتراضات اعضا باشند و این در حالی است که دولت نمایش افتتاح 10000 واحدی مسکن مهر رشت را در سفر استانی برگزار می کند در حالی که حتی 1000 واحد نیز به صورت واقعی افتتاح نشدند.
امیدوارم انتشار این مطلب بتواند موجب روشن شدن مسئله و پیگری بهتر مسئله مسکن مهر و رسیدگی به تخلفات آن گردد، لذا از اصحاب رسانه خواهش می کنم در نشر این مطلب و احقاق حقوق متقاضیان مسکن مهر و ثبت نمره قبولی برای پروژه مسکن مهر رشت یاری مان نمایند.
تمام موارد مطروحه فوق دارای مستندات قانونی است که ای کاش کسی برای مطالبه و پیگری آنها وجود داشته باشد، اگر چه تخلفات آشکارتر و گسترده تر از آن است که به مستندات نیاز داشته باشد چرا که بسیاری از این موارد را قبلاً بارها بیان نموده ام که بعضاً در سایتهای معتبر نیز منتشر گردیده اند که کافیست به مطلب "وضعیت مسکن مهر و مشکلات پنهان در استان گیلان" که در بهمن 88 در سایت خبری شمال نیوز منتشر شده است توجه فرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از اطلاعیه ستاد مشایی و واگذاری بحث رد صلاحیتش به نظر رهبری و اختیارات رییس جمهوری در اجرای قانون اساسی، پیام رییس جمهور نیز در راستای انداختن توپ به زمین رهبری تلقی می شود این جمله ی آقای احمدی نژاد در خصوص رد صلاحیت مشایی که "اما ایشان مظلوم واقع شد ولی معتقدم در کشوری که ولایت فقیه وجود دارد حق مظلوم آنهم در این سطح پایمال نخواهد شد" و یا این جمله که "از همه دوستان و عزیزان علاقمند به بنده و مهندس مشایی می خواهم حوصله کرده و صبوری کنند چرا که با وجود مقام معظم رهبری هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد"به این مضمون قابل برداشت است:
اولاً ظلم به مشایی حتمی و در سطح گسترده ای رخ داده است.
ثانیاً ولایت فقیه اگر با صلاحیت مشایی موافقت نکند جایگاهش در کشور زیر سوال است.
ثالثاً آقای مشایی دوستانی دارد که ممکن است در صورت عدم حصول نتیجه ی مطلوب صبر و حوصله شان را از کف بدهند و اکنون فقط به توصیه مشایی و احمدی نژاد صبر کرده اند.
حقیر این سه مورد را در راستای ادامه ی سناریوی 2-3 ساله اخیر در جهت فشار بدون حد، برای تأیید صلاحیت مشایی می دانم و هشیاری مسئولان و مردم را موجب ناکامی نقشه های جریان انحرافی می دانم.
تکمیلی: راستی آقای احمدی نژاد گویا فراموش کرده اند که نظر رهبری روی معاونت ریاست جمهوری مشایی چه بوده است؟! پس چگونه توقعی دارند که رهبری او را حقیقتاً لایق ریاست جمهوری بداند و برای ایشان یک حق بیشتر از سایر رد صلاحیت شده ها قائل شود؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
اطلاعیه دفتر انتخابات مشایی در خصوص رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان که در سایت دولتی ایرنا منتشر شده است، حاکی از همان فرضیه ایست که قبلاً در مطلب "همه سناریوهای انتخاباتی دولت روی میز است" به آن اشاره کرده بودم. در اطلاعیه آقای مشایی، چهار بند وجود دارد، بند اول این اطلاعیه حاکی از پیگری با تمام قوا از راه های قانونی است و بند آخر نیز درخواست ادامه ی فعالیت ستادهای آقای مشایی در چارچوب قانون و به دور از سوءاستفاده بدخواهان است، اما دو بند دیگر این اطلاعیه بر خلاف دو بند 1 و 4 مسائل را از دو جهت دیگر مطرح می کند، در بند اول این اطلاعیه آمده است که:
2- لذا در همین رابطه از محضر شریف رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برای ممانعت از تضییع حقوق اساسی ملت و تبلور حماسه سیاسی استمداد می طلبیم و بر این باوریم که در سایه سار حاکمیت ولی فقیه عادل یا ظلمی روا نخواهد شد یا اگر خطایی هم صورت پذیرد حتما به طریق مقتضی جبران خواهد گردید.
لذا رسماً توپ را به زمین رهبری انداخته است و در بند سوم نیز خطاب به رییس جمهور گفته است که:
3- از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران،جناب آقای دکتر احمدی نژاد نیز در همین رابطه تقاضا داریم با استفاده از جایگاه قانونی خود به عنوان مجری قانون اساسی، نسبت به رفع تضییقات احتمالی اقدام فرمایند.
که در واقع طبق همان پیش بینی که در ابتدای مطلب از سناریوهای انتخاباتی دولت بیان شده بود محقق گردیده است. لذا علی رغم ظاهر قانونگرایی که در ابتدا و انتهای اطلاعیه آقای مشایی وجود دارد، عملاً مشایی رییس جمهور و رهبری را در تقابل باهم قرار داده است، به نحوی که اگر رهبری عمل دلخواه مشایی را انجام ندهد، احمدی نژاد براساس تکلیف خود این کار را طبق درخواست مشایی انجام دهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از کناره گیری دکتر باقری لنکرانی در حمایت از دکتر سعید جلیلی، حمایت طرفدران دکتر باقری لنکرانی نیز در جهت اتحاد گفتمانی به دکتر جلیلی متوجه شد. از صلاحیت دکتر جلیلی همین بس که ایشان در کنار دکتر لنکرانی به شدت از سوی معاندین خارجی مورد وحشت قرار دارند و به همین لحاظ کناره گیری دکتر لنکرانی با وحدتی که به ارمغان آورد، موجب تقویت گفتمان مقاومت و تضعیف گفتمان سازش گردید.
نوشتن این مطلب در تحلیل برخی جهت گیری های فعالان سیاسی داخلی است که نپرداختن به آنها از آن جهت که ممکن است دوباره تکرار شود، اشتباه به نظر می رسد:
تولد جبهه پایداری درراستای ادامه ی گفتمان سوم تیر و جدا شدن از جریان انحرافی صورت گرفت؛ شعارهای جبهه پایداری، همواره فراتر از شعارهای یک حزب سیاسی بود و نگاهی که به مسائل داشتند فراتر از نگاه منفعت جویانه حزبی بود. این جبهه در شناسایی و معرفی نامزدهای نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری نگاه جامعی داشت که تمام گزینه های مناسب را در بر می گرفت. نگاه جبهه پایداری اینقدر فراگیر بود که افراد در آن درمی آمدند و از آن خارج می شدند بی آنکه برای آمدنشان و یا رفتنشان دچار تعهد یا مشکلی شوند، چرا که محوریت در این جبهه نوع نگرش و گفتمان بود نه افراد و شخصیت ها و منافع شان.
نوع نگرش جبهه پایداری به مسائل باعث شد تا گزینه احتمالی این جبهه از دایره ای وسیع مورد بررسی قرار گیرد و بعد از صرف وقت و دقت فراوان در حالی که دکتر جلیلی اصرار داشت وارد نشود، به عنوان گزینه اصلح معرفی گردید. ثبت نام دکتر لنکرانی با ارائه برنامه و معرفی نیروهای احتمالی ایشان، نشان از عزم جدی به حضور در انتخابات داشت در حالی که آقای دکتر جلیلی نیز در آخرین روز فرصت ثبت نام به این عرصه وارد شدند و با این حضور، دکتر لنکرانی علناً اعلام که گفتمان انقلاب یقیناً یک نامزد خواهد داشت و این یعنی در صورت ماندن دکتر جلیلی، این دکتر لنکرانی خواهد بود که متعهد به انصراف است و به همین لحاظ دکتر لنکرانی از همان ابتدای ورود دکتر جلیلی، از جبهه پایداری کسب تکلیف کرد که تصمیم بر ماندن ایشان گرفته شد و این تصمیم با اقامه ی دلیل از سوی استاد مصباح همراه شد.
بعد از تأکید استاد مصباح بر اصلحیت دکتر لنکرانی، شخص استاد مصباح و دکتر لنکرانی و خود جبهه پایداری به شدت مورد حمله و تهاجم قرار گرفتند که بخشی از این حملات از سوی گروه ها، شخصیت ها و سایت های خبری و تحلیلی صورت گرفت. برخی از حملات در حد شب نامه و فحش نامه بود، به نوعی که حقیقتاً خاطر علاقمندان استاد مصباح را مکدر کرد ولی استاد مصباح بارها در دوره ی اصلاحات و در مبارزه با انحراف ثابت کرده بود که در دفاع از حق از تمام حیثیت و آبروی خود مایه می گذارد، در اینجا بود که دکتر لنکرانی به چند دلیل رأساً و تنها با اطلاع جبهه پایداری اقدام به انصراف نمود:
اول اینکه دکتر لنکرانی، حقیقتاً با دکتر جلیلی قرابت گفتمانی داشت و از این لحاظ نگرانی به لحاظ انصراف به نفع ایشان احساس نمی کرد.
دوم این که دکتر لنکرانی از ابتدا نیز آگاهانه متعهد شده بود که نخواهد گذاشت انشقاق درجبهه گفتمان انقلاب رخ بدهد و کنار کشیدن ایشان یک تعهد اخلاق مدارانه و تکلیف گرایانه بود.
سوم این که دستور صریح استاد مصباح عمل به تکلیف برای نامزدها بود و این که اگر حس کردند تکلیفشان چیزی است باید آن را انجام دهند و به همیل لحاظ شخص دکتر لنکرانی حتی به فتوای استاد مصباح بیش از هرچیزی مکلف به تبعیت از تکلیفی بود که احساس می کرد، همانطوری که دکتر جلیلی نیز براساس همان حس تکلیف وارد شده بود.
چهار این که دکتر لنکرانی شاهد حجم تخریب های غیرمنصفانه استاد مصباح بود و به یقین برای او بیش از هرکسی این تخریب ها سخت بود چرا که استاد مصباح به لحاظ حمایت از دکتر لنکرانی مورد هجمه قرار گرفته بود.
پنج این که دکتر لنکرانی در تکلیف گرایی زمان را از دست نمی داد، ایشان همان موقع که احساس تکلیف می کرد اقدام می نمود و همانطوری که در روز اول ثبت نام، وارد شده بود به دلایلی که ذکر می گردد، قبل از اعلام احراز صلاحیت ها کناره گرفت چرا که هر دلیلی که بعد از حس تکلیف موجب طولانی شدن تصمیم گردد، سیاسی کاری تلقی می شود.
شش این که دکتر لنکرانی حقیقتاً همانطوری که گفته بود، اگر شورای نگهبان صلاحیتش را رد می کرد، تشکر نیز می نمود، یادمان نرفته که چگونه او حجم توهین ها و بی احترامی هایی که چاردیواری مسائل خانوادگی وی را نیز محترم نمی شناخت را بر حسب تکلیف با کمترین واکنشی تحمل کرد.
هفت این که دکتر لنکرانی اگر می دانست دکتر جلیلی وارد عرصه می شود اصلاً وارد نمی شد و این مسئله با توجه به اصراری که در دعوت از دکتر جلیلی برای ورود می کرد نیز مشخص بود و به همین شواهد، انصراف دادن دکتر لنکرانی، قبل از اعلام تایید صلاحیت شده ها را نمی شود سیاسی دانست مگر با سوءظن های غیرمومنانه و بی منطق که با مشی سیاسی ایشان نیز متضاد است.
هشت اینکه هیچ دلیلی برای رد صلاحیت دکتر لنکرانی وجود نداشت به جز شبهات و تخریب هایی که علیه ایشان صورت گرفته بود. دکتر لنکرانی هم یک سابقه ی اجرایی 4 ساله موفق در یک وزارتخانه ی عظیم داشت و هم بهترین مواضع اصولی و عملی را در قبال فتنه و انحراف گرفت و هم در کسوت سخنگوی یک جبهه ی سیاسی به نام پایداری فعالیت فعال سیاسی داشت و به غیر از اینها نیز هیچ ضعفی در قبال عدم تمکین به قانون و یا ساده زیست نبودن و یا سایر معیارهای اعلامی از سوی شورای نگهبان نداشت پس به لحاظ شرایط تأیید صلاحیت چیزی از دکتر جلیلی کم نداشت.
تمام موارد فوق نشان می دهد که دکتر لنکرانی تنها براساس تکلیفی که به لحاظ تقویت گفتمان مقاومت، جلوگیری از انشقاق نیروهای انقلاب، وفای به عهد و کاهش هجمه ها به استاد مصباح و جبهه پایدای حس می کرد، به نفع دکتر سعید جلیلی انصراف داده است و همین دلایل بوده است که موجب تقویت علاقه نیروهای حزب اللهی به ایشان و ایمان به خلوص و اثبات تکلیف گرایی ایشان شد و حتی به شدت از سوی طرفداران آقای جلیلی نیز مورد تقدیر قرار گرفت، اما متأسفانه همان گروه ها و افراد و سایت ها که قبلاً در تنور تفرقه می دمیدند این بار، دکتر باقری لنکرانی و استاد مصباح و جبهه پایداری را به الفاظ دیگری مورد هجمه قرار دادند و با بکارگیری اصطلاحات و جملات غیرمنصفانه ی جدید حاضر نشدند هرآنچه را که به دروغ به ایشان منتسب کرده بودند را پس گیرند تا حدی که کناره گیری ایشان را به دلیل رد صلاحیت احتمالی دانستند و نذر روغن ریخته نامیدند؛ البته مردم و به خصوص قائلان به گفتمان مقاومت، بصیرتر از این حرف ها بودند که تحت الشعاع این هجمه ها، اعتقادشان به استاد مصباح و دکتر لنکرانی و جبهه پایداری سست شود، بلکه موجب شد کناره گیری دکتر لنکرانی در عین صلاحیت داشتن، گردآوری کادر متعهد و متخصص، برنامه جامع، محبوبیت و مقبولیت به عنوان برگ زرینی در کارنامه ایشان و شاگردان استاد مصباح و جبهه پایداری باقی بماند.