انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی
چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۳۳ ق.ظ

پاسخ به شبهات حقوق زن در اسلام 1

بسم الله الرحمن الرحیم

از شبهات بسیار شایعی که به اسلام وارد می کنند نگاه اسلام به زن است، این شبهات معمولا مواردی هستند که با خط کش تفکر غربی اندازه گیری می شوند و در نهایت منجر به زیر سوال بردن نگاه اسلام به زن می شود و با توجه به اهمیت مسئله زن به عنوان 50 درصد مهم از جوامع بشری و احترامی که جنس مرد نیز برای او قائل است، این شبهات ضربات سختی بر پیکره ی اعتقادات مسلمین و علاقمندان به اسلام می تواند وارد کند.

در این مقال، منظور از نگاه اسلام، نگاه ثقلین یعنی قرآن و عترت است که در آیات متعددی من جمله در سوره نساء و در سخنان معصوم به خصوص چند خطبه و نامه از حضرت امیر در نهج البلاغه است که قبل از انتشار این مطلب به سراغ این منابع اصیل و برخی تفاسیر رفتم تا بتوانم به یک نتیجه ی منسجم و به دور از جزئی نگری برسم، میان مواردی که به صورت معمول در این شبهات وارد می شود، برخی مباحث مثل نقصان در عقل و ایمان و مسائل ارث و دیه و .... وجود دارد که این شبهات نیز به لحاظ ماهوی متفاوتند، مباحثی مثل نقصان در عقل و ایمان مباحث عقلی و مباحثی مانند ارث و دیه و ... مباحث فقهی هستند که البته مباحث فقهی به خصوص مباحث حقوقی نیز یقیناً مبنای عقلی دارند که قبلاً در برخی مطالب به صورت جزئی به برخی از این شبهات (فقهی) مانند بحث دیه پرداخته ام، اما در این مطلب بیشتر به نگاه و نگرش عقلی و فکری به جایگاه زن در اسلام خواهم پرداخت:

برای ورود به بحث، یکی از مورد بحث ترین آیات قرآن کریم (آیات 34 و 35 سوره نساء) را در خصوص حقوق زنان بیان می کنم:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا 

وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُریدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیراً

ترجمه آیات 34 و 35 سوره نساء:

مردان سرپرست زنانند به دلیل آنکه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج مى‏کنند پس زنان درستکار فرمانبردارند (و) به پاس آنچه خدا (براى آنان) حفظ کرده اسرار (شوهران خود) را حفظ مى‏کنند و زنانى را که از نافرمانى آنان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (بعد) در خوابگاه‏ها از ایشان دورى کنید و (اگر تاثیر نکرد) آنان را مورد ضرب قرار دهید، پس اگر شما را اطاعت کردند (دیگر) بر آنها هیچ راهى (براى سرزنش) مجویید که خدا والاى بزرگ است  .

و (شما ای حاکمان شرع، یا ای خردمندان قوم ) اگر از اختلاف و کشمکش میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن بر انگیزید، که اگر قصد اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو، سازگاری ایجاد می کند، که همانا خداوند دانا و آگاه است.

شبهاتی که در خصوص این آیات شریفه مطرح می شود در ابتدا به قوّام بودن مردان بر زنان و لزوم قانت بودن (تبعیت) زنان در برابر شوهران شان است که در ابتدای آیه ی 34 آمده است، در این شبهه نگاه قرآن و اسلام را با مساوات مردان و زنان زیر سوال می برند. قبل از پاسخگویی به شبهه، لازم می دانم به منطق سوال کننده ایراد وارد کنم، چرا که در منطق کسانی که منطق این آیه را رد می کنند یک پیش فرض به نام تساوی حقوق زنان و مردان وجود دارد که این منطق اساساً غلط نیست. وقتی که دو جنس متفاوت، به لحاظ توانایی های جسمی، عقلی، روحی و عاطفی، به لحاظ تکالیف فطری و نیازهای شان متفاوت است، چگونه می توان حقوق شان را مساوی فرض کرد، به خصوص این که اسلام در برابر هر حقی، تکلیفی نیز مشخص می کند و تناسب حقوق و تکالیف است که عدالت را تعیین می کند نه تساوی حقوق و تکالیف.

همانطوری که عرض شد و در متن آیه ی شریفه آمده است، برای مردان به واسطه ی برتری هایی که به لحاظ جسمی و مدیریتی دارند، تأمین معاش خانواده و حق مدیریت خانواده تعیین شده است و برای زنان تکلیف تمکین و تبعیت از مرد و حق برخورداری از زندگی در شأن زن تعریف گردیده است و به فتوای اکثر فقها حتی برای برخی از شئون مادری و همسری مانند شیردادن و کارکردن در خانه نیز حقی برای مطالبه مزد در نظرگرفته شده است که این تناسب حقوق و تکالیف اگرچه تساوی نام ندارد، لیکن در درگاه الهی یقیناً عادلانه در نظر گرفته شده است، به خصوص این که این تکلیف و حق نیز براساس توانایی و نیازهای جسمی و روحی تجویز شده است، یعنی مرد به لحاظ بدنی برای کار مناسب تر است و به لحاظ منطقی بودن بهتر می تواند خانواده را مدیریت کند و زن نیز با توجه به قدرت احساس و نیاز عاطفی به لحاظ روحی،تمایل دارد به موجودی قابل اتکا و قدرشناس تکیه کند، البته این ها که عرض شد برای حالت کلی است و همیشه استثنائاتی نیز وجود دارد که محل بحث نیست.

شبهه ی دیگری که در خصوص این دو آیه معمولاً شنیده می شود بحث نسخه ای است که اسلام برای برخورد با زنانی که ناشزه (زنی که تکالیف همسری را رعایت نمی کنند) هستند پیچیده است که در این نسخه سه مرحله برخورد برای تنبّه زنانی که به سمت ناشزگی پیش می روند شمرده شده است، "فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ" این سه مرحله به تفسیر اکثر مفسرین به ترتیب هستند و رعایت ترتیب در آنها ضروری است، در ابتدا نصیحت و سپس حضور بدون نزدیکی در بستر و در انتها بحث "ضرب" مطرح است که این بخش سوم به شدت مورد حمله قرار گرفته و می گیرد. کلمه ی "واضربوهن" اگر چه در معنی بیشتر به معنی تنبیه بدنی تفسیر شده است، اما معنی دیگری نیز دارد که با توجه به کابردی که در آیه 101 سوره نساء "و إذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة" داشته است از سوی برخی فقها به این معنی تعبیر شده است، چرا که یکی از معانی کلمه "ضرب" رفتن است که این معنی در آیه ی 34 سوره نساء نیز به خوبی قابل استفاده است و اتفاقاً پس از دوری کردن در بستر، رفتن شدت تنبیه را می رساند یعنی پس از این که جدایی در خود بستر اتفاق افتاد در مرحله سوم بستر نیز ترک می گردد که البته در نظر بسیاری از فقها حداکثر زمان مجاز یک ماه تعیین گردیده است، لیکن با توجه به تفاسیری که در تعبیر "واضربوهن" به تنبیه بدنی وجود دارد، این نوع تنبیه با شرایط بسیار خاصی تجویز شده است، اولاً این که دو مرحله قبلی یعنی نصیحت و جداشدن در بستر جواب ندهد و ثانیاً احتمال تأثیر وجود داشته باشد و ثالثاً قصد تنبه وجود داشته باشد و به هیچ وجه نباید به حالت تلافی و انتقام جویی صورت گیرد و رابعاً این تنبیه نباید مشمول آزار جسمی شدید یعنی شکستگی، کبودشدگی و خراشیدگی باشد و تنها باید معنی نارضایتی و جدیت در نارضایتی را به همسر برساند و اگر خلاف این شرط تنبیهی رخ دهد در محضر اسلام محکوم به قصاص و پرداخت دیه می گردد.

البته در آیه 35 سوره نساء بعد از به نتیجه نرسیدن مراحل سه گانه و با وجود این که حق طلاق دادن برای مرد در نظرگرفته شده است اما بازهم توصیه ای مترقی ارائه می شود تا از طرف هریک (زن و شوهر) فردی به عنوان حکم تعیین گردد تا مشکل با وساطت ایشان حل و رابطه به جدایی منجر نگردد.

بحث دیگر این که مطرح کنندگان شبهه طوری وانمود می کنند که گویا قرآن کریم فقط برای زنانی که به ناشزه می شوند تعیین تکلیف کرده است، و حال اینکه در آیات 128تا 130 سوره نساء در خصوص نشوز شوهران نیز در خصوص مصالحه دو طرف و ترجیح دادن آن به جدایی و پرهیز از ستم کردن مردان وارد کرده است:

وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً

وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً

وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللَّهُ کُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ کانَ اللَّهُ واسِعاً حَکیماً

ترجمه آیات 128 و 129 و 130 سوره نساء:

 و اگر زنی از ناسازگاری یا رویگردانی شوهرش بیم داشته باشد، بر آن دو گناهی نیست که او با گذشت از بخشی از حقوقش میان خودشان صلح و سازش برقرار کنند و سازش بهتر (از جدایی) است . ولی آزمند بودن مردم به حقوق خود خصلتی است که همواره در برابر آنان حضور دارد و آنان را به دفاع از حق خود وامی دارد. پس اگر شما مردان احسان کنید و راه تقوا در پیش گیرید و همسرانتان را به گذشت از حقوق خویش وادار نسازید (سزاوارتر است) که خدا به آنچه می کنید آگاه است.

شما هرگز نمی توانید (از نظر محبّت قلبی) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را بکلّی متوجّه یک طرف نسازید که دیگری را بصورت زنی که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگاری پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. 

(اما) اگر (راهی برای اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند ، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بی نیاز می کند و خداوند، دارای فضل و کرم، و حکیم است.

که در این تجویز نیز علی رغم این که زن (به دلیل همان روحیه احساسی و عجله در رأی و احتمال پشیمانی) حق طلاق ندارد، لیکن همین نارضایتی زن از نشوز احتمالی مرد، باعث شده است تا پس از توصیه به مصالحه به هر دوطرف، مستقیماً مرد را به رعایت تقوا و مجبور نکردن زنان در کوتاه آمدن از حقوق شان توصیه می کند و به مردان اجازه نمی دهد که زنان شان را معلق و بلاتکلیف بگذارند، بلکه پس از عدم نتیجه رسیدن مصالحه، حتی برای جدایی ایشان نیز باب فضل و کرمش را برای هر دو زوج باز می کند تا بریکدیگر سخت نگیرند.

همانطوری که در هر دو نسخه ی قرآن برای زنان ناشزه و مردان ناشز مشاهده می شود، هدف اصلی قرآن کریم، حفظ حریم خانواده با رویکرد مصالحه و سازش است و با استفاده از حَکم گرفتن از سوی خانواده های زن و شوهر و سفارش گذشت به هر کدام از طرفین و در نهایت توصیه ی بیشتر به مردان در این خصوص، سعی در حفظ چارچوب خانواده دارد و در نهایت و  مرحله آخری که مصالحه میسر نباشد حرف از جدایی آنهم با عدم سختگیری بر یکدیگر و اعتماد به فضل و کرم و حکمت الهی می زند.

در رویکرد قرآن کریم رابطه ی زن و شوهر با محوریت بقا و حفظ خانواده و براساس توانایی ها و نیازها تجویز شده است و شیوه سلوک پیامبر اسلام وحضرت امیر المومنین و ائمه ی طاهرین علیهم السلام و اولیا و علمای اسلام، همگی نشان از اعتقاد قلبی ایشان به حقوق همسران شان بوده است.

در مطالب بعدی به شبهات دیگر در این خصوص چه شبهاتی که به قرآن و چه شبهاتی که به نهج البلاغه وارد می شود پاسخ خواهم گفت که از شما نیز دعوت می کنم در این خصوص شبهاتی را که با آنها مواجه شده اید را منتقل کنید تا با کمک هم و سوال از اساتید و مراجعه به منابع معتبر به پاسخ های آنها برسیم.

این مطلب در 8 دی منتشر شد.

مطالب مرتبط:
چرا، الرجال قوامون علی النساء؟
تفاوت چند همسری برای مردان و زنان
شجاعت قرآئتی و سست ایمانی ما
حکم مترقی دیه و شبهات‏ وارده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۲ ، ۰۰:۳۳
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۵۵ ب.ظ

دیوانگی حسین از حرف تا عمل

بسم الله الرحمن الرحیم


اگر چه در روایات داریم که حتی تباکی (نمایش گریه) برای امام حسین هم پسندیده است اما من در این مطلب سعی می کنم به بحث دیگری به نام دیوانگان حسینی بپردازم، در این سال ها خیل افراد و هیأت های مذهبی خودشان را دیوانه حسین علیه السلام می نامند و رفتارهایی می کنند که در توجیه آن، به همان دیوانگی برای اباعبدالله استناد می کنند. انواع بدعت های بی مفهوم وبعضاً مضر در عزاداری های، اشعار نامناسب، صداهای ناموزون، رفتارهای نامأنوس و ... از مواردی هستند که به بهانه ی دیوانگی برای امام حسین علیه السلام انجام می شود، اما به حقیقت آیا می توان بدون معرفت به دیوانگی واقعی دست یافت؟! آیا دیوانه ی با معرفت رفتاری جز مایه سربلندی و اعتبار و ترویج برای امام حسین می تواند باشد؟! آیا دیوانگی برای حسین می تواند با عزاداری بدون اقامه نماز قابل جمع باشد؟! به اعتقاد من یک نامسلمان نیز می تواند محب امام حسین باشد همانطوری که خیلی از نامسلمانان در وصف امام حسین جملات معروفی دارند، اما این که کسی خودش را دیوانه حسین بداند بحث دیگری است.

دیوانه ی واقعی حسین علیه السلام، اینقدر نسبت به امام و راه و رفتارش معرفت دارد که اگر در جایی بین امام حسین علیه السلام و موارد دیگری مخیر شود، بدون معطلی و بدون این که عقلش سردرگم شود او را انتخاب کند، به نحوی که ممکن است از سوی دیگران این سرعت در تصمیم گیری و قاطعیت به دیوانگی تعبیر شود و حال این که این سرعت و قاطعیت در انتخاب نه تنها دیوانگی نیست بلکه ناشی از معرفت والاست. در این تعریف اگر کسی معرفت ناصحیحی از امام حسین علیه السلام داشته باشد و مشتی خرافات و تحریفات را در باور خود به امام حسین علیه اسلام وارد کرده باشد چگونه می توان از چنین بی معرفتی به دیوانگی حسین نائل شود؟!

دیوانه ی حسین علیه السلام بودن یعنی اوج معرفت به دین و امام، یعنی عقل را در تنور معرفت حسین (ع) گداختن، یعنی اعتباری بودن برای شیعیان نه باعث شرمساری برای حسین جان، دیوانگی حسین علیه السلام یعنی نماز در میانه ی میدان تیر و ترکش و شمشیر، یعنی همت در هدایت دشمنان گمراه، یعنی در عین محبت به خانواده و دوستان همه را در درگاه الهی خرج کنی، دیوانگی حسین یعنی در خم عشقش بجوشی و از سرّ مهرش بنوشی و در میانه ی میدان بخروشی، یعنی حتی اگر برادرش باشی خودت را غلامش بدانی، یعنی دست و چشم و سرت را به پای حسین بریزی و تازه شرمنده اش باشی ..... آری! دیوانگی حسین علیه السلام این نیست که با هیأت حسینی همسایه ات نسازی و جلوی مسجدِ محل هیأت برپاکنی، دیوانگی حسین این نیست که مجلس شعور و شور اباعبدالله را به مجلس شور تقلیل دهی، دیوانگی حسین علیه السلام این نیست که شمشیر جهاد را غلاف کنی و قمه جهل را برگیری، دیوانگی حسین علیه السلام این نیست که به جای ذکر حسین صدای وحوش دربیاوری و به جای اذکار توحید اورادِ شرک بر زبان برانی، دیوانگی حسین علیه السلام بی ولایت مداری معنی ندارد، دیوانگی حسین اگر واقعی باشد در ثقیفه هم که باشی بازهم در غدیری، دیوانگی حسین یعنی در همان کربلا و عاشورای 1400 سال پیش گیرنکنی و هر روز را عاشورا و هر جا را کربلا بدانی، دیوانگی حسین یعنی لشگر امروزش را لبیک بگویی و دشمن امروزش را برائت بجویی.

دیوانگی حسین عالمی دارد، عالمی عالم گیر دارد و زمانی ابدی، دیوانگی حسین به محرم و صفر و هیأت و حسینیه ختم نمی شود، همیشه و همه جا می توان دیوانه حسین بود، دیوانگی حسین منوط به خاموشی چراغ و شب و شور و هیأت نیست، دیوانگی حسین همیشگیست، دیوانه ی حسین در عین عاقلی اسمش دیوانه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۲۳:۵۵
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۵۴ ب.ظ

مصاحبه با سایت 8 دی

بسم الله الرحمن الرحیم

سرویس وبلاگستان 8 دی (گیلان) مصاحبه ای با حقیر ترتیب داده که در سایت حرف تو (مرجع رصد وبلاگهای استانهای کشور) نیز منتشر گردیده است که از شما دعوت می کنم این مصاحبه را مشاهده فرمایید:

مصاحبه در سایت حرف تو

مصاحبه در سرویس وبلاگستان سایت 8 دی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۲۳:۵۴
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۰۷ ق.ظ

کدام رییس جمهور به رقبا و حامیانشان توهین کرد؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

این متن بخشی از سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد است در زمانی که بیش از 63 درصد از مردم در دور اول انتخابات ریاست جمهوری دهم به او رأی دادند:

ملت ایران یک ملت متحد است، امروز خبرنگاری سؤال کرد، گفت بعضی‌ها گوشه و کنار، کارهایی انجام می‌دهند، اغتشاش است، شورش است، اعتراض است، واژه‌های تندی را به کار برد، من یک مثال زدم، یک نتیجه‌گیری کردم، برای شما عرض می‌کنم، گفتم شما اشتباه می‌کنید، ملت ایران یکپارچه است، در یک مسابقه‌ی فوتبال، 50 هزار، 70 هزار تماشاچی می‌روند، آن کسی که تیمش باخته، وقتی می‌آید بیرون، عصبانی است و به هر دری می‌زند. در ایران، در انتخابات 40 میلیون نفر، خودشان بازیگر اصلی و تعیین‌کننده اصلی بودند، حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشه‌ها کاری می‌کنند، بدانید این رودخانه‌ی زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.

و این بخشی از متن سخنرانی صبح امروز دکتر حسن روحانی در جلسه رای اعتماد وزیر ورزش و جوانان ایراد شده است که با کمتر از 51 درصد آرا، در همان دور اول انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به موفقیت رسید:

ما تابع رای اکثریت هستیم و قواعد سیاسی که بر مبنای آن ما حرکت می‌کنیم، «اکثریت آرا»ست و به همین دلیل می‌گوییم همه باید تابع نظر مردم در 24 خرداد باشیم. مسیری را که اکثریت مردم امضا کردند دنبال می‌کنیمچون مردم در 24 خرداد به افراط و تفریط، خشونت و خودرأیی و تک‌رأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رأی «نه» دادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رأی «آری» دادند. ما نباید صدای مردم را در طول چهار سال پیش رو از یاد ببریم و فراموش کنیم، دولت خود را مکلف به نظرات و خواست و آرای مردم می‌داند و به رهنمودهای رهبری متعهد است .

قضاوت باشما، کدام رییس جمهور به رقیب و مردمی که به رقیب رأی دادند توهین کرده و کدام یک احترام گذاشته است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۸:۰۷
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۰۵ ق.ظ

در برابر وقت کشی آمریکا و فرانسه چه باید کرد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از پایان بدون توافق اولین دورجدی مذاکرات هسته ای در ژنو، سران آمریکا اعلام کردند که هیچ عجله ای برای رسیدن به توافق ندارند و تا زمانی که مصالح هم پیمانان شان تضمین نشود، تن به هیچ توافقی نخواهند داد، این در حالی است که قبل از مذاکرات نیز گفته بودند حتی در صورت رسیدن به توافق، عملاً فشار تحریم ها کاسته نشده و مثلاً بخشی از دارایی های بلوکه شده ایران را آزاد می کنند و امروز نیز جناب آقای دکتر روحانی در مجلس شورای اسلامی گفتند که زیربار تحریم، تهدید و تحقیر، از خطوط قرمز و اصول عدول نخواهند کرد و گفتند که غربی ها به اشتباه گمان نکنند که تحریم ها ایران را برسرمیز مذاکره کشانده است، بلکه ایران براساس تدبیر و منطق به مذاکرات وارد شده است؛ مجموعه آنچه گفته شد ما را به نتایج مشخصی می رساند:

اول این که آمریکا و غرب براساس حرکات و رفتارهای مسئولان کشور اعم از شعارهای انتخاباتی خودشان و برخی از رقبای هم موضع و تأکیداتی که بر مذاکره شد، به این نتیجه رسیدند که ایران چون قادر به اداره ی تحریم ها نیست، به مذاکره روی آورده و هرچه مذاکرات فرسایشی تر باشد ایران بیشتر تحت فشار قرار گرفته و بیشتر امتیاز خواهد داد.

بحث دیگر این که با تأکید ایران بر مذاکرات جدی و طبق یک برنامه مشخص زمانی، طرف مقابل این زمان محدود را به معنای آسیب پذیری ایران در بحث زمان تلقی نموده است و علی رغم توصیه های مقام معظم رهبری و اظهارات دکتر حسن روحانی و اقرارهای جک استراو، آمریکا و هم پیمانانش جدیت ایران پای میز مذاکره را قدر ندانسته و آن را به دلیل اشتباه محاسباتی از دست می دهند.

پاسخ ما در برابر رویکرد آمریکا چه باشد؟!

1-  رویکرد مشخص آمریکا ایجاب می کند که به این توهمات پاسخ مناسب داده شود و پاسخ مناسب این نیست که فقط بگوییم "ما در برابر تحریم کمر خم نمی کنیم"، بلکه پاسخ صحیح این است که با برنامه ریزی و پیگیری دقیق اقتصاد مقاومتی، آمریکا و غرب متوجه شوند که ایران معطل رفع تحریم ها نمانده و مشکلش را بر پایه تدبیر حل خواهد کرد نه با امید به دشمنان.

2- در صورتی که طرف مقابل اصرار کند که عجله ای در خصوص ادامه مذاکرات و توافق ندارد، اصرار یک طرفه ما بر مذاکره موجب تقویت موقعیت دشمن و تضعیف جایگاه ایران در مذاکرات خواهد شد که به همین منظور تعیین دورهای جدید مذاکرات و تنظیم فواصل زمانی این مذاکرات باید براساس وجود عزم و تمایل واقعی طرف مقابل برای رسیدن به توافق برنامه ریزی شود، نباید طوری رفتار کرد که به درک اشتباه در طرف مقابل کمک کرد بلکه باید موجب اصلاح آن شد.

3- در صورت اصرار آمریکا و غرب بر ادامه سیاست تهدید و تحریم، بایستی به صورت مشخص و بدون هیچ ابایی، سیاست خارجی کشور از تاکتیک نرمش قهرمانانه به تاکتیک مقاومت بازگردانده شود، البته پذیرش این شیوه برای دولتی که برکات مسکن مهر را منکر می شود و سفراستانی را پویش و پایش نام می نهد و خزانه را خالی می خواند و ... کمی مشکل به نظر می رسد.

مطلب مرتبط مربوط به تاریخ 3/4/92 با عنوان: امید کاذب قبل از دولت تدبیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۸:۰۵
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۰۲ ق.ظ

به زعم آمریکا، اسرائیل صلاحش را نمی فهمد

بسم الله الرحمن الرحیم

مذاکراتبا شروع مذاکرات اخیر ژنو و حضور آمریکا پای میز مذاکره و اعلام نارضایتی و حتی عدم پایبندی به نتیجه مذاکرات از سوی اسرائیل، برخی از تحلیل گران داخلی، آمریکا و اسرائیل را به ایفای نقش پلیس خوب و پلیس بد تشبیه کردند، در این فرض، آمریکا و اسرائیل به صورت هماهنگ با یکدیگر گام برداشته و یکی نقش بد و دیگری نقش خوب و مانع در برابر بدی پلیس بد را بازی می کند، اما حقیر این تحلیل را یک احتمالِ بعید می دانم که دلایل تحلیلی خود را مختصراً بیان می کنم:

اختلافات آمریکا و اسرائیل، اکنون و تنها در این مذاکرات بروز نیافته است، بلکه مدتهاست که اسرائیل حتی سعی داشت تا آمریکا را درخصوص حمله نظامی به ایران تحریک کند، اما پایگاه قدرتمند داخلی و منطقه ای ایران مانع شد تا آمریکا به این نقشه ی ابلهانه اسرائیل گردن نهند و برخی از نشانه های این اختلافات نیز رسانه ای گردید؛ حتی اسرائیل در مقطعی برای این که جدی بودن آمریکا را بسنجد، به گزافه ادعا می کرد که به تنهایی به ایران حمله می کند که با بی تفاوتی و عدم حمایت ضمنی آمریکا و تشدید مخالفتهای داخلی، این ادعا را نیز پایان داد.

هوش سران اسرائیل در این چندساله با طرح، قبول و اجرای چنین نقشه ای منافات دارد، حمله های اسرائیل به نوار غزه و حزب الله لبنان همگی با شکست های مفتضحانه و قابل پیش بینی مواجه شد به نحوی که مردم و کارشناسان اسرائیل غاصب، همگی دولت اسرائیل را بابت این حملات نکوهش کردند چرا که موجب شکست هیمنه ارتش اسرائیل گردید. نمایش مضحکی که نتنیاهو در سازمان ملل اجرا کرد و سوژه اکثر رسانه های دنیا شد نیز از همان مقولات است که نشان می دهد اسرائیل به جز یک دشمن متعصب و کینه توز، عملاً هیچ پشتوانه ای از فکر و هوش ندارد و این مسئله را بیش از همه، خود آمریکایی ها درک کرده اند.

اگر هماهنگی آمریکا و اسرائیل اینقدر زیاد بود که به قول برخی تحلیل گران، آمریکا بدون اجازه اسرائیل آب نمی خورد، یقیناً اسرائیل به فرانسه متوسل نمی شد. اگر چه آمریکا همچنان منافع اسرائیل را پای هیچ توافقی فدا نمی کند، اما با مشاهداتی که از بی تدبیری و عقب افتادگی سران اسرائیل داشته است، عملاً به خودش حق می دهد نیابتاً منافع اسرائیل را تشخیص دهد و برمبنای تشخیص  خود حرکت کند، هرچند اگر سران اسرائیل قادر به فهم مسئله نباشند.

شاید تحلیل فوق باعث شود که برخی دوستان برچسب ساده انگارانه به این تحلیل بزنند که در پاسخ به این دوستان عرض می کنم که حقیر اگر چه تمام کشورهای استکباری را در اهداف استکباری و دشمنی با ملت ایران مشابه و مشترک فرض می کنم ولی یک تفاوت بزرگ بین این کشورها قائلم که عدم درک آن منجر به بیراهه رفتن و خسران ما خواهد شد، این اختلاف بزرگ در وجود هوش و درک متفاوت است.

برخی از کشورهای استکباری، علی رغم این که دوست ندارند سر به تن این ملت باشد، لیکن به این فهم رسیده اند که راه تحریم و فشار، راه دائم، کافی و وافی به شمار نمی رود و ایران همچون یک بدن سالم برای انواع بیماری ها پادتن ترشح می کند، لیکن برخی از همین کشورهای مستکبر دنیا به خطا گمان می کنند که این تحریم ها باعث شده است که ایران به جدیت در مذاکرات وادار شود و حال این که نکته ی کلیدی که برخی از مستکبرین درک کرده و برخی درک نمی کنند این است که این شرایط جدید تنها فرصتی است که نظام و رهبری به احترام رأی مردم ایجاد کرده اند تا اولاً فرصتی باشد برای دشمن شناسی بهتر و ثانیاً و به احتمال خیلی کمتر فرصتی باشد برای دشمنان که از آن استفاده کنند و بیش از این بر راه تحریم که ایران را سرسخت تر می کند اصرار نورزند.

در تکمیل مطلب فوق از شما دعوت می کنم خاطره کوتاه دکتر یامین پور در ملاقات با سید حسن نصرالله را مطالعه فرمایید.

این مطلب در 8 دی  و حرف تو منتشر گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۸:۰۲
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۴۸ ب.ظ

برخی از اقدامات قابل تقدیر دولت

بسم الله الرحمن الرحیم

با توجه به این که در برخی مطالب قبلیم به برخی گفته ها و اقدامات آقای روحانی و دولت ایشان مانند برخی سیاه نمایی ها، برخی انتصابات به خصوص از نوع اتوبوسی، برخی قولهای غیرعملی (مانند قول 100 روزه)، ادامه ندادن مسکن مهر و برخی از فعالیت های مجازی برخی وزرا انتقادهایی کرده ام، لازم دیدم در رعایت شرط انصاف، در یک مطلب به برخی اقدامات قابل تقدیر دولت در این سه ماهه اشاره کنم:

1- اظهارات سیاسی جناب آقای روحانی و مجموعه دولت ایشان در مدت 3 ماهه اول دولت یازدهم، به جز چند اظهار نظر جزئی، در اغلب موارد سنجیده و منطقی بود که بعضاً تحسین رهبر معظم انقلاب را نیز برانگیخت که سخنرانی دکتر روحانی در سازمان ملل شاه بیت این اظهارات بود.

2-  گریز از تنش زایی و پرهیز از افتادن به دام تنش ها و حواشی از دیگر اقدامات شایسته دولت بود که علی رغم این که در موارد متعددی می توانست در جواب انتقادات از خودشان دفاع کنند، لیکن با کمترین ورود به حواشی سعی در کاهش تنش زایی و اختلافات داشتند.

3- سیاسیت های مالی و اقتصادی دولت در مدت اخیر منطقی و علمی بود و تا حد ممکن اجازه پخته شدن بحث ها را دادند، به عنوان مثال در خصوص بحث دهک بندی و حذف دهک ها با احتیاط و سنجیده عمل کردند و در دام این حرکت اشتباه نیفتادند. یا در خصوص نرخ ارز و سود بانکی درک صحیحی از مسئله دارند و نرخ ارز را تقریباً به صورت طبیعی تثبیت کرده و نرخ سود بانکی را نیز با درک غیرعلمی بودن به دلیل شوک ندادن به بازار، فعلاً افزایش نداده و در عوض رویکرد افزایش نرخ سود اوراق مشارکت را در جهت جذب نقدینگی دنبال میکنند.

4-  حضور نمایندگان اقتصادی برخی بخش های دولت در مصاحبه ها و حتی منناظرات رسانه ی ملی و سایر رسانه ها در جهت پاسخگویی و مباحثه در مورد طرح ها و برنامه های دولت اقدامی پسندیده بود، مسئله ای که متأسفانه در دولت قبل به خصوص در این اواخر به ندرت اتفاق می افتاد.

5-  سیاست های خارجی دولت جز مواردی که به زعم رهبری اشتباه بودند، با هوشمندی دنبال می شود و اگر قرار باشد به فرموده رهبری این راه را بدون ضرر کردن تجربه کنیم، حرکت صحیح و اصولی در مسیر ترسیمی، تاکنون به خوبی رخ داده است و رهبری نیز اگر چه به نتیجه مذاکرات و طرف مذاکرات ناامیدند، لیکن حرکت کلی مجموعه سیاست خارجی دولت را تأیید می کنند.


6-   موضع گیری آقای روحانی در خصوص حجاب و عفاف، مواضع اصولی و قانونی بود که از جنس مواضع اشتباه دولت های هفتم تا دهم نبود و امیدواریم که این تفکرات با تشدید فرهنگسازی بر بحث حجاب و عفاف همراه و عملی گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۲ ، ۱۴:۴۸
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۴۷ ب.ظ

موارد کاربرد سمن ها با رویکرد بومی سازی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمتاً و قبل از این که به سراغ ادامه ی بحث سمن بروم، لازم می دانم به انتقاد برخی از دوستان در خصوص مطالب قبلی بحث سمت پاسخ دهم، نظر برخی دوستان گرامی و بزرگوار این بود که سمن   (ngo) ها ساختارهایی غربی هستند و بهتر است از تعاونی ها برای کارهای گروهی استفاده شود، که حقیر توضیح دادم با توجه به این که متأسفانه لفظ تعاونی، براثر نوع استفاده از آن، همکاری و تعامل حول محورهای مالی و پولی را در ذهن عموم متبادر می سازد و با توجه به این که سمن ها هم در واقع نوعی تعاونی بوده لیکن عموماً حول محورهای امور عامل المنفعه هستند، در این مجموعه مطالب، از لفظ سمن استفاده گردیده است و به نظر نمی رسد منظور قرآن از بکار در آیه "تعاونوا علی البر و التقوا" این باشد که از لفظ تعاون استفاده کنید بلکه یقیناً منظور به اصالت دادن به همکاری حول خوبی و تقوا بوده است.

سمن در غرب بیشتر حول محورهای عام المنفعه ای مانند حفظ محیط زیست، حقوق بشر و کمک به اقشار ضعیف و ... شکل گرفته است و عملکرد موفقی هم از خود نشان داده اند اما در فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی ما، امور ارزشمند و مفید، بسیار بیشتر از اموری مثل محیط زیست است که اگر همان سمن های بخش محیط زیست را هم داشتیم بسیاری از مشکلات کنونی جامعه را عملاً نداشتیم. همینک بسیاری از سدها و کانال های آبی که در 2 دهه اخیر احداث شده اند، مادر بسیاری از مشکلات زیست محیطی ما هستند و عملاً برخی خشک شدن دریاچه ها و رودخانه ها، دعواهای سیاسی و قومیتی و ... در نتیجه همان برداشت های غیر اصولی از آب و منابع طبیعی و دست کاری های غیرعلمی در محیط زیست به وقوع پیوسته است.

سازمان های مردم نهاد در هرچیزی که منفعتش به کل جامعه و یا جامعه ای خاص بازمی گردد می تواند مفید و موثر واقع شود، به خصوص که برخی بخش ها عملاً یا متولی دولتی ندارند و یا متولیان ضعیفی داشته و یا متولیان این بخش ها عملاً برخلاف تکالیف حقیقی خود گام بردارند؛ لذا بسته به حساسیت ها و تمایلات شخصی یکسان یک جمع، تشکیل یک سمن و حرکت در مسیر اهداف مشترک مجموعه می تواند کارگشا باشد که به همین دلیل دامنه و تعداد سمن ها بسته به تعداد ارزشهای متعادلی دینی و انسانی می تواند گسترده باشد که چند نمونه ساده را بیان می کنم:

فرض کنید تعدادی از مومنان اهل مسجد، به امور ایمن سازی و بهداشتی سازی مساجد اهمیت قائل باشند و در این خصوص اطلاعات مناسبی نیز داشته باشند، این افراد می توانند یک ngo تشکیل دهند و با تهیه فهرستی از موارد خطرناک و ناایمن در مساجد، به آنها سرکشی کرده و هیأت امنای مساجد را به لحاظ نحوه ایمن سازی مساجد راهنمایی کنند. شاید این سمن در بدو کار هیچ اقدامی جز راهنمایی را نتوانند انجام دهند، ولی به تدریج با شناخته شدن گروه و همیاری خیرین، سمن توانایی کمک مالی و حتی فنی به ایمن سازی مساجد را نیز خواهند یافت. در خصوص ایمن سازی مدارس نیز می توان اقدام مشابه را انجام داد تا از خیل حوادث مساجد و مدارس که باعث از دست رفتن جسم و سلامتی نمازگزاران و دانش آموزان و معلمان می شود جلوگیری گردد.

یا فرض کنید یک گروه از طلاب و روحانیون اهل علم و عمل که به فنون مداحی نیز آشنا هستند به منظور سامان دهی امور هیأت های مذهبی محله و شهر خود، یک سمن تشکیل دهند و با سرکشی از آن ها، موارد تخصصی تبلیغ را به عنوان یک نهاد متخصص ترویج نمایند تا مداحی ها و سخنرانی ها و سایر شئون مراسم مذهبی به لحاظ شاخص های متعدد تخصصی شکلی و محتوایی، به صورت استاندارد و موثر به مردم ارائه گردد.

یک مثال دیگر این که، با توجه به این که مدتی است که شنیده می شود در برخی مواد غذایی مثل لبنیات یا کیک ها یا ... مواد افزودنی به صورت غیرمجاز بکار می رود، افرادی که در این زمینه تخصص و توانایی دارند و به سلامتی جامعه نیز علاقه دارند، می تواند یک سمن را ایجاد نمایند تا با اندازه گیری و سنجش افزودنی های مواد غذایی (مثل نگهدارنده ها و رنگها)، با استفاده از ابزارهای قانونی و استمداد از نهادهای قانونی مثل استاندارد و رسانه های گروهی، با این صنایع برخورد گردد، مطمئناً اگر مسئله با جدیت دنبال شود، صنایع تولیدکننده مواد غذایی به صورت اختیاری و داوطلبانه برای اثباتمحصولات خود و گرفتن گواهی های سلامت به این نهادها مراجعه میکنند تا فهرست محصولات شان در لیست محصولات سالم این تشکل ها درآید.

یکی از مواردی که می تواند انگیزه ی مناسبی برای تشکیل تشکلات مردم نهاد را ایجاد کند، میراث فرهنگی و آثار تاریخی هستند که حفظ و حراست از آنها بعضاً از سوی نهادهای دولتی با اهمال کاری مواجه شده و این اهمال کاری ها موجب تخریب و یا سرقت از این آثار می گردد. یقیناً افرادی که به حفظ سرمایه های تاریخی خود علاقمند هستند و فرصت و اطلاعات کافی برای فعالیت در این خصوص دارند می توانند تشکل هایی در این خصوص ایجاد نمایند.

از موارد دیگری که برای هر قومی مهم است حفظ زبان و فرهنگ سنتی شان است که این مسئله می طلبد که افراد علاقمند و زبانشاس و ادیب و فرهنگ شناس در هر منطقه به تشکیل سمن هایی به منظور زنده نگهداشتن و ثبت آنها روی آورند. اگر این تشکل ها ایجاد نشوند با توجه به فضای دهکده جهانی که موجب تضعیف خرده فرهنگها و لهجه ها گردیده است، احتمال فراموشی و حذف کامل آنها نیز انتظار می رود. زبان، لباس، بازی های سنتی، آداب و سنن قومیت ها و ... مقولات جذابی هستند که یقیناً حق آیندگان هر قومی است که این امانت ها به صورت کامل به ایشان رسانده شود.

از موارد معمول تشکیل سمن ها چه در ایران و چه در سایر کشورهای دنیا، تشکل های خیریه هستند، تشکلهایی که هدف از تشکیل آنها کمک به اقشار آسیب پذیر خاص است، کمک به بیماران خاص، کودکان بی سرپرست، ترک کنندگان اعتیاد، .... از مواردی هستند که در هراستان و شهری تشکلهای مردم نهادی برای آنها تأسیس شده است و البته بسیاری از این تشکل ها با اسامی مانند موسسه، بنیاد، انجمن، جامعه و ... مشغول فعالیت هستند که می توان همه ی آنها را در قالب همین سمن ها تعریف کرد.

حالا شما فکر کنید با توجه به علایق، حساسیت ها و فرصتهای تان چه تشکلی را در جهت کمک به جامعه ی خود می توانید ایجاد کنید؟ البته در کنار تشکیل تشکلهای جدید باید دانست که نهادهای مردم نهادی هم اکنون در کشور مشغول فعالیت هستند که می توان به آنها پیوست و ایشان را تقویت کرد و البته خلأهای فراوانی وجود دارد که می توان برای پرکردن آنها از تشکیل سمن های جدید استفاده کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۲ ، ۱۴:۴۷
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

این بخشی از بیانیه تسلیت آقای حسن روحانی در مورد فوت مرحوم حبیب الله عسگر اولادی است:

آنچه این شخصیت مؤدب و متواضع بویژه در یک سال اخیر پی می‌گرفت، رویکرد اعتدالی و جلوگیری از تعمیق فاصله‌ها و دوری گزیدن از خشونت و تندروی بود که باید با تلاش‌های صمیمانه دوستداران او و همه مردم اخلاق‌مدار با جدیت دنبال شود.

از مواضع یک سال اخیر آقای عسگر اولادی پررنگ بود و به احتمال قریب به یقین مورد تأیید و تأکید آقای روحانی قرار گرفت، این است که ایشان آقایان موسوی و کروبی را فتنه گران اصلی نشناخته و ایشان را مفتون و تحت هدایتِ فتنه گران خارجی معرفی می کرد تا راه عذرخواهی و بازگرداندن ایشان را باز نگاه دارد. تکرار مواضع آقای عسگراولادی از یک سو موجب انتقادات اصولگرایان و خوشحالی اصلاح طلبان گردید، اما هرگز منتج به عذرخواهی سران فتنه یا به قول مرحوم عسگراولادی مجرمان مفتون نشد و این نشان می دهد که اگر قرار است کسی مشی اعتدالی آقای عسگراولادی را پاس می داشت ابتدا آقای هاشمی و سران فتنه بودند که با عذرخواهی از نقش آفرینی در پازل بیگانگان موجب خسران عظیم به انقلاب شدند.

بحث دیگری که وجود دارد این است که اگر چه آقای روحانی رویکرد اعتدالی آقای عسگراولادی در جلوگیری از تعمیق فاصله ها و خشونت و تندروی در یک ساله اخیر را شایسته پیگیری می داند، اما کاش تمام رویکرد این چندساله اخیر ایشان که در راستای پرهیز از خشونت و تندروی اصحاب فتنه بود را شایسته پیگیری معرفی می کردند، یادمان نرفته است که همین مرحوم عسگراولادی چقدر در روزها و ماه هایی که تنور تهمت فتنه داغ بود، سعی کرد تا فتنه گران را به دامن امن قانون بازگرداند، اما به اقرارهایی که از شخص آقای عسگراولادی ثبت شده است، این به زعم ما سران فتنه و به زعم مرحوم عسگراولادی مفتونان مجرم، علی رغم این که آغوش نظام تا ماه ها برای ایشان باز بود، اما همچنان به مشی بی قانونی، تنش زایی و تضییع منافع ملی ادامه دادند و تا آنجا که می توانستند با دروغ و فریب، احساسات مردم و به خصوص جوانان را به بازی گرفتند و حتی راهپیمایی میلیونی 9 دی مردم نیز نتوانست ایشان را به عقل آورد.

بنا به آنچه که عرض شد، حقیر نیز از آقای روحانی درخواستی دارم که اگر ایشان تمایل به ادامه ی رویکرد اعتدالی آقای عسگراولادی دارند، تمام مشی ایشان پس از فتنه را مد نظر قرار دهند، یعنی ابتدا سران فتنه و همکاران شان را به اعتراف، پوزش خواهی و بازگشت به دامن قانون و نظام دعوت کنند و سپس نظام و مردم را به بخشیدن و عفو ایشان دعوت نمایند، این که بخواهیم به بهانه اعتدال این همه خسارت های معنونی، جانی و مالی ناشی از فتنه، بدون محاکمه و پذیرش اشتباهات و دروغ بودن تقلب بخشیده شود را تنها در راستای ذبح عدالت الهی پای اعتدال روحانی می دانم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۲ ، ۱۴:۴۵
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی است که کارهای انقلابی خوبی از نسل جوان هنرمندان انقلاب به خصوص حامد زمانی می شنویم و می بینیم که اهمیت آنها در برهه های حساس انقلاب مثل فتنه 88 و مقطع حساس فعلی بیش از همیشه درک می شود که همین مسئله باعث شد تا مطلب کوتاهی در خصوص هنرانقلاب و نسل جوان آن بنویسم:

هنر انقلاب چه قبل از انقلاب، چه بعد از آن و چه در دوره جنگ و چه پس از پایان جنگ، همواره در کنار انقلاب ایستاده و در ایجاد شور و شعور انقلابی نقش به سزایی ایفا نموده است و از این لحاظ  می توان انقلاب و موفقیت هایش را تا حدودی مرهون هنر انقلاب دانست. در این میان، برخی شاعران، آهنگسازان، خوانندگان، سینما گران و ... بر اثر کثرت و کیفیت تولید آثار انقلابی به هنرمندان انقلاب معروف شده اند و نام و یادشان همواره زنده کننده شور و شعور انقلاب است؛ این هنرمندان هم اکنون به مثابه ی سرمایه های نفیس انقلاب و قهرمانان ملی هستند که حفظ و حراست از ایشان کاملاً ضروری به نظر می رسد.

حراست از هنرمندان انقلاب دو جنبه دارد، جنبه ای از آن، حفظ عزت و جایگاه این هنرمندان است که به همین منظور همواره باید قدرشناسی از ایشان مورد اهتمام مردم و مسئولان باشد و جنبه ی دیگر که بسیار هم مهم است، حفظ روحیه انقلابی ایشان است که به تلاش خود هنرمندان در حفظ ایمان و تقوای الهی شان بستگی دارد؛ به همین منظور حقیر ضمن پاسداشتِ جایگاه والای هنر انقلاب و هنرمندان جهادگر انقلاب به خصوص نسل جوان هنرمندان انقلاب و شخ حامد زمانی و دوستانش که سرود ضد استکباری شان چون خاری بر چشم دشمنان آزارشان داد، از ایشان خواهش می کنم همچنان و بیش از پیش در حفظ و حراست از ایمان، معنویت و روحیه انقلابی خویش کوشا باشند و این مهم رخ نمی دهد مگر این که خودشان را تحت حمایت و نصایح مستمر اساتید دین و اخلاق قرار دهند، به خصوص که سالم ماندن در عرصه ی هنر و نیفتادن به ورطه های گناه و گمراهی در این عرصه، از شرایط معمول است و کوچکترین لغزشی از هنرمندان انقلاب در نهایت به ضرر انقلاب تمام می شود که البته ما هم برای ایشان از صمیم قلب دعا می کنیم و سلامت جسم و جان شان را از خداوند منان می خواهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۲۳:۳۴
سیاوش آقاجانی