انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر ولایتی» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۲۱ ب.ظ

پیرامون مصاحبه انتخاباتی دکتر حداد با نشریه مثلث

بسم الله الرحمن الرحیم


آقای دکتر حداد عادل از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 92 بودند که به دعوت دکتر ولایتی به همراه دکتر قالیباف  ائتلافی را به عنوان 2+1 تشکیل داند تا در نهایت تنها یکی از ایشان در صحنه باقی بماند و 2 نفر دیگر او را یاری کنند که البته این مسئله همانطوری که استاد مصباح پیش بینی کرده بودند هرگز محقق نگردید و در نهایت جز شخص دکتر حداد کسی از این ائتلاف کناره گیری نکرد و البته همان موقع طی مطلبی با عنوان "ایثار حداد و بی اخلاقی ولایتی و قالیباف" از ایشان تقدیر کردم، لیکن اخیراً آقای دکتر حداد عادل مصاحبه ای با نشریه مثلث داشته اند که بخش هایی از آن که به بحث انتخابات 92، مسائل ائتلاف 2+1 و جبهه پایداری معطوف بود که بخش هایی از این مصاحبه و نقد کوتاهی بر آن را تقدیم تان می نمایم:

..من یا باید به نفع آقای قالیباف کنار می‌رفتم که در زمان انصراف من رای او در نظرسنجی بالاتر از آقای ولایتی بود یا به نفع آقای جلیلی کنار می‌رفتم که جمع زیادی از جوانان انقلابی و حزب‌اللهی طرفدار او بودند. من نمی‌خواستم با این موضع‌گیری، اختلاف و دوگانگی در داخل حوزه اصولگرایان را تشدید کنم چراکه شاهد بودم که در ماه‌های قبل از رأی‌گیری جماعتی که در ابتدا دنبال آقای لنکرانی بودند و بعد از انصراف ایشان به دنبال آقای جلیلی رفتند بیشترین انتقاد را نسبت به آقای قالیباف وارد می‌کردند و  اصلا کار ما طوری شده بود که در جلسات سخنرانی برای انتخابات، باید وقتمان صرف پاسخگویی به شبهات طرفداران پایداری می‌شد که بر خود اصولگرایان وارد می‌کردند.

نظرسنجی‌ها تا دو هفته قبل از انتخابات با نتیجه ای که به دست آمد به کلی متفاوت بود. تنها در هفته آخر بود که می‌شد احتمال داد آقای روحانی پیروز می‌شود.  در هفته آخر که بعد از مناظره‌ها بود، نظرسنجی روند متفاوتی نسبت به قبل پیدا کرد.....به نظرم با توجه به بالاتر بودن رای آقای قالیباف این اقدام معقولی بود؛ کما اینکه نتیجه انتخابات هم چنین نگاهی را اثبات کرد، اما متاسفانه تلاش‌های من به نتیجه نرسید. تنها من هم نبودم که برای چنین کاری تلاش می‌کردم. افراد دیگری هم بودند که فعال بودند اما یک جریان مقابلی هم بود که این کناره‌گیری‌ها صورت نگیرد، بعدها هم در اخبار خواندید که برخی افراد از افراد دیگری تشکر کردند و از آنها نام بردند که اینها باعث شدند فلان فرد در ائتلاف کناره‌گیری نکند و آقای روحانی پیروز شود.... یعنی در داخل خود ما، در عالم سیاست مشخص شد که دست هایی در کار بود که اختلاف و تفرقه میان اصولگرایان را تا روز انتخابات نگه دارد. اینها واقعیت‌هایی است که من به اشاره از آنها می‌گذرم و شما و خوانندگان‌تان از آنها خبر دارید.

امروز هیچ اصولگرایی نیست که منکر ضرورت وحدت باشد؛ رهبری کسانی را که دم از تکلیف محض می‌زدند، نصیحت کرد که «تکلیف‌گرایی با واقع‌بینی منافات ندارد.» این عبارت بسیار حکیمانه و ملایمی بود، امیدوارم آنها توجه کرده باشند که باید این دو را در کنار هم در نظر بگیرند. بنابراین سراغ هر کسی که بروید، به ضرورت وحدت و ائتلاف، اعتراف می‌کند؛ اما مساله مهم این است که چه ساز و کاری و چه الگویی برای ائتلاف طراحی شود. دستورکار امروز اصولگرایان برای انتخابات بعدی، یافتن الگویی برای وحدت و ائتلاف است.

در سخنان جناب آقای دکتر حداد عادل، 2 تناقض بزرگ وجود دارد، از یک سو از عدم وحدت اصولگرایان و تشکیل ندادن ائتلاف جمعی گلایه می کند و حتی شبهات و سؤالاتی که توسط حامیان جبهه پایداری پرسیده می شد را عامل تضعیف جبهه اصولگرایی معرفی می کند و از سوی دیگر در داخل اصولگرایان یک جریان خاص را معرفی می کند که عمداً به دنبال تضعیف اصولگرایان بودند و در این خصوص نیز به اظهارات بعد از انتخابات برخی افراد اشاره می کنند که البته این تناقض خودش بهترین پاسخ به اظهارات دکتر حداد است.

آقای دکتر حداد عادل و بسیاری از منتقدان جبهه پایداری توجه نمی کنند که اگر جریان اصولگرای سنتی حاضر به قبول و درک استحاله ی بسیاری از اعضای خود بودند، هرگز جبهه ای به نام پایداری تشکیل نمی شد، متأسفانه عملکرد افرادی مانند علی لاریجانی، ناطق نوری، باهنر و خیلی از افرادی که سال ها از ایشان به عنوان اصولگرایان اصیل یاد می شد به مرور دچار تحولات عمیقی شدند و مواضع و رفتارها و گفتارهای شان بیش از این که به اصولِ انقلاب نزدیک باشد به گفتمان های متفرقه یا مقابل مانند اعتدال و اصلاحات قریب شد و این قرابت تا حدی بود که بعضاً اثبات شد حتی در خلوت و جلوت هماهنگی های نیز وجود داشته و حتی توقعات سرلیستی و همکاری مستقیم نیز ایجاد شده است.

آقای حداد عادل و بسیاری از دوستانی که به درستی به اهمیت وحدت در اصولگرایان اذعان دارند، بعضاً مصداق های اصولگرایی را فراموش کرده و افرادی را محور ائتلاف و وحدت قرار می دهند که از گفتمان اصولگرایی فرسنگ ها فاصله گرفته اند، حرفی که جبهه پایداری می زند این است که نمی توان افرادی را که در اصول حیاتی مانند ولایت مداری، استکبار ستیزی، ساده زیستی و ... بارها دچار لغزش های غیرقابل اغماض شده اند را به عنوان محور ائتلاف قرار داد وگرنه جبهه پایداری که حتی در معرفی نامزد اهمیتی به عضویت افراد در جبهه پایداری نمی دهند چرا باید نسبت به وحدت کردن با دیگران مقاومت نشان دهند، و اتفاقاً در فرصتهایی مثل تشکیل ائتلاف برای انتخابات مجلس (موسوم به7+8) تشکیل شده بود نیز حاضر به فعالیت بودند ولی شرط شان عدم حضور برخی از همین عناصر محول الحال بود. متأسفانه آقای حداد عادل و دوستان شان تشکیل یک ائتلاف پرشمارتر که به لحاظ اعضای محوری و گفتمانی دچار ضعف های ریشه ای هستند را بر یک ائتلاف کم شمار که گفتمانی اصیل و انقلابی دارد ترجیح دادند و البته همانطوری که در سخنان فوق آشکار است در جایی نیز به تناقض رسیدند و نمی دانستند به تعهدات ائتلافی عمل کنند و یا به تعهدات انقلابی و اخلاقی! و البته جناب حداد عادل به بینابین این دو عمل کردند و صادقانه و خیرخواهانه از انتخابات به نفع اصولگرایان کنار کشیدند.

اگر چه آقای حداد تلویحاً به نقش دکتر ولایتی در تشکیل یک ائتلاف هدفمند  که مطابق پیش بینی استاد مصباح نیز هرگز محقق نشد، اشاره دارند اما ایشان تنها به بخشی از نقش دکتر ولایتی اشاره کردند و نقش بسیار مهم دکتر ولایت صرف تشکیل ائتلاف نبود، آقای ولایتی در مناظره ی حساس بین نامزدها، در  سیمای یک اصولگرا و به عنوان یکی از نمایندگان این گفتمان به گفتمان انقلاب و مقاومت تاخت و هرآنچه که روحانی نمی بایست می گفت را بر زبان راند تا گفتمان مذاکره به جای گفتمان مقاومت انتخاب شود، اگر چه دکتر حداد عادل این بحث را مطرح نمی کنند ولی اذعان دارند که هفته ی آخر و پس از آخرین مناظره تمام نظرسنجی ها سمت و سوی جدیدی پیدا کردند، توجه به نظرسنجی های تا آن زمان نشان می داد که دکتر جلیلی و دکتر قالیباف به مرحله ی دوم انتخابات می رسند ولی نقش دکتر ولایتی در تضیع گفتمان اصولگرایی باعث شد تا در نهایت جبهه اصولگرایی با شکست مواجه شود، البته تلاش مجاهدانه جناب حداد در همان مناظره در جهت خنثی کردن ادعاهای دکتر ولایتی هرگز از ذهنمان پاک نمی شود.

فراز انتهایی که به آن می پردازم بحثی است که در آن به استناد سخنان رهبر معظم انقلاب، استاد مصباح و جبهه پایداری را منظور رهبری معرفی می کنند و ایشان را به دلیل عدم درک درست از تکلیف گرایی مورد شماطت قرار می دهند و حال این که حقیر در همان مقطع که سخنرانی مقام معظم رهبری صورت گرفت طی مطلبی با عنوان "آیا مشی استاد مصباح برخلاف کلام رهبریست؟!" به آن مسئله پرداختم و البته نظرات شخص استاد مصباح در این خصوص با عنوان "ما مکلفیم به وظیفه؛ نه نتیجه» یعنی چه؟"، انطباق کامل نظر ایشان را با بیانات مقام معظم رهبری نشان می دهد.

نتیجه: اکنون که فضای انتخاباتی تمام شده است و آنچه اهمیت دارد درس گرفتن از انتخابات 92 است، ای کاش اصولگرایان راستینی مانند آیت الله مهدوی کنی و دکتر حداد عادل که از پرچمداران وحدت و ائتلاف بین اصولگرایان هستند، به حضور عوامل استحاله شده و نفوذی بیش از این حساس باشند و راه وحدت بین تمام اصولگرایان حقیقیی که به دنبال اصول انقلاب هستند، را باز بگذارند.

مطلب مرتبط:
عملکرد ناطق و ولایتی، مؤید لزوم باز تعریف اصولگرایی
آیا مشی استاد مصباح برخلاف کلام رهبریست؟!
ایثار حداد و بی اخلاقی ولایتی و قالیباف
شعارهای غلط دکتر ولایتی
سخنان جدید و قابل تأمل دکتر ولایتی+تحلیل 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۲۱
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم


به این دو عبارت از دو تن از حامیان و فعالان انتخاباتی آقای روحانی توجه فرمایید:

علی عسگری مشاور پارلمانی حسن روحانی در مرکز تحقیقات مجمع، با این بیان که ان شاءا... ایشان (آقای ناطق نوری) راضی باشند من این مسائل را بیان می کنم    (5 مهر 92): از سوی دیگر نیز بحث این بود که آقای ولایتی کنار برود. آقای ولایتی به هر دلیلی کنار رفتن برایش سخت بود بعضی از بزرگان جریان اصول گرا از جمله آقای مهدوی کنی به وی گفتند که کنار برود. وقتی آقای ولایتی با آقای ناطق در این باره مشورت کرد، آقای ناطق در پاسخ گفته بود که مگر غیر از این است که بزرگان اصول گرا می خواهند که جریان اصول گرا پیروز شود شما (ولایتی) بگوید من مشروط کنار می روم آن هم به این شرط که آقای جلیلی و من با هم کنار برویم .

این هم اظهارات آقای محمدجواد حق‌شناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی (1 دی 92) است: اگر چه بستر پیروزی آقای روحانی را اصلاح‌طلبان و آقایان هاشمی و خاتمی فراهم ساختند اما نباید فراموش کنیم که حمایت آقای ناطق نوری از آقای روحانی و نقشی که جریان اصولگرای خردگرا در این زمینه داشتند و همچنین نقشی که آقای ولایتی در انتخابات ایفا کرد و از انتخابات کناره‌گیری نکرد در پیروزی آقای روحانی نقش بسزایی داشتند.

اگر چه برای کسانی که به صورت دقیق مسائل سیاسی، چرخش ها و تغییر مواضع افراد و جریان های سیاسی را دنبال می کنند، قبل از آگاهی از اظهارات فوق و امثال آن ها (که در این مدت به تکرار بیان نشده است)، چندان تعجب برانگیز نیست اما اهمیت مسئله اینقدر زیاد است که لازم است از آنها درس گرفته شده و به همین دلیل به آن پرداخته شود، ولی قبل از ورود به مسئله عرض می کنم که در این مطلب اصلاً قصد ندارم تا از رقابت های طبیعی در انتخابات 92 چیزی بنویسم، بلکه مواردی مورد نظرم هستند همگی به عنوان یک سناریوی هماهنگ و یا حداقل هدایت شده در انتخابات از سوی آقایان هاشمی، ناطق، ولایتی به پیش رفت تا آقای روحانی بتواند پیروز انتخابات گردد:

1- اگر چه رابطه ی نزدیک و دوستانه آقایان هاشمی، ناطق، روحانی و ولایتی برای کمتر کسی پوشیده است اما شواهد و قرائن اثبات می کند که این رابطه ی دوستانه به تقسیم کار و هماهنگی ختم شده و ایشان در بحث انتخابات کاملاً در یک راستای مشخص همکاری کرده اند. دعوت به آمدن، توجیه به ماندن، دلیل برای کنار نکشیدن، راهنمایی برای دلیل تراشی برای عدم پایبندی به ائتلاف برای ولایتی از یک سو و از سوی دیگر دعوت و حمایت از کناره گیری عارف و تمرکز به هنگام در حمایت از روحانی، همه و همه نشان دهنده ی این است که این جریان در جبهه ی اصلاح طلبان روح وحدت و در جبهه اصولگرایان روح تفرقه را دمیدند و به آن دامن زدند و از اصولگرایان برای ایجاد شکاف و حتی ایجاد ضربه مستقیم به مبانی اصولگرایی به خصوص اصل مقاومت استفاده کرده اند، در این میان ناطق به عنوان یک اصولگرای سنتی، هاشمی به عنوان یک به اصطلاح فراجناحی! و خاتمی به عنوان یک اصلاح طلب، از بیرون نامزدها و ولایتی به عنوان یک نامزد اصولگرا، نقش کلیدی ایفا نمودند.

2- اخیراً رسماً از ناطق نوری دعوت شد تا به عنوان سرلیست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی حاضر شود و این مسئله در کنار انتصابات متعدد ولایتی از سوی هاشمی نشان می دهد که این همه لطف و اعتماد به آقایان ناطق و ولایتی ریشه دار است و به دوستی های سطحی بازنمی گردد، آخر چگونه می توان باور کرد که ناطق بدون خدمت شایسته ای به اصلاح طلبان، معتمد ایشان شده باشد و او را به عنوان سرلیست انتخاب کرده باشند؟!

3- انرژی بسیاری از اصولگرایان در انتخابات به جای این که در پاسخگویی به تخریب های بی امان علیه اصولگرایان صرف شود، به اختلافات داخلی ائتلافی که به پیشنهاد شخص دکتر ولایتی تشکیل شد معطوف گردید. معلق ماندن نتیجه ی ائتلاف در حالی که شخص استاد مصباح از همان بدو تشکیل ائتلاف بر ناکام بودن آن تأکید کرده بودند، از همان اول شک برانگیز بود، بهانه های مختلفی که برای تن ندادن به ائتلاف از سوی دکتر ولایتی تراشیده شد و پاسخ ردی که به سینه ی علمایی مانند آیت الله مهدوی کنی زده شد و اظهارات پس از انتخاباتی حامیان آقای روحانی، همگی از هدفدار بودن تشکیل و تعلیق این ائتلاف حکایت دارند.

4- حمایت طبقه اصولگرای سنتی از دکتر ولایتی براساس سابقه و تجربه گذشته ی وی در وزارت امور خارجه و مشاوره برای شخص مقام معظم رهبری انجام شد، اما آنچه که عملاً از سوی دکتر ولایتی صورت گرفت این بود که ایشان بیش از این که سابقه و تجربه اش را صرف خودش کند، با هرآنچه داشت به اصولگرایان تاخت، به مقاومت و استکبار ستیزی یورش برد و در این راه از افشای رازهای مگو و حتی تحریف آنها نیز مضایقه نکرد و حتی از کارهایی که رأساً و بدون هماهنگی با دولت و حتی در تعارض با سیاست های صریح رهبری انجام داده بود نیز پرده برانداخت تا بتواند گفتمان مقاومت و اصولگرایی را گفتمان لجاجت، بی منطقی و کور نشان دهد. ولایتی با نمایشی که در انتخابات به خصوص مناظرات انتخاباتی از خود ارائه داد، عملاً سبد آرای اصولگرایان را به سمت سبد آرای رقیب یله کرد، چیزی که نه با شناخت مردم از ولایتی قابل جمع بود و نه با تعریف اصولگرایی، در هر صورت هیچ ضربه ای بهتر از ضربه ای نیست که از داخل زده می شود و این همان ضربه ای بود که ولایتی از داخل به اصولگرایی و گفتمان مقاومت زد و همه را وقف رضایت جناب هاشمی و انتصابات وی نمود.

نتیجه: رفتار ولایتی و ناطق در صحنه انتخابات 92 و میزان هماهنگی ایشان با اصلاحاتی ها و به خصوص شخص هاشمی، همچنین سکوت و رفتارهای برخی مدعیان اصوگرایی در انتخابات 88 که در قالب سکوت در فتنه و حتی حمایت مستقیم از فتنه گران بروز یافت، نشان می دهد که اصولگرایی سنتی و دسته بندی های مربوطه دیگر به هیچ وجه قابل اتکا نیستند و بایستی فکری نو برای زدودن جریانهای به اصطلاح اصولگرای سنتی کرد، چرا که سالهاست برخی از ایشان، اصولشان بسته به مسیر بادهای منحوس قدرت و ثروت تعریف می گردد و در بسیاری موارد در تقسیم مسئولیت هایی که با اصلاح طلبان و کارگزارانی ها، به ایفای نقش تخریب از درون جریانهای اصولگرایی می پردازند و از این تحرکاتشان ارتزاق می کنند.

مطالب مرتبط:
 
شعارهای غلط دکتر ولایتی
سخنان جدید و قابل تأمل دکتر ولایتی+تحلیل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۲ ، ۰۳:۱۳
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۲۱ ب.ظ

ایثار حداد و بی اخلاقی ولایتی و قالیباف

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز دکتر حداد عادل به نفع جریان اصولگرایی انصراف داد و این براساس همان پیش بینی بود که بعد از بهم خوردن ائتلاف در مناظره سوم عنوان کرده بودند، در آن مطلب عرض کردم که با اعلام بهم خوردن ائتلاف و با توجه به قرابت گفتمانی دکتر حداد با دکتر جلیلی و ضرر دکتر جلیلی از حضور دکتر حداد، ایشان قصد دارند انصراف احتمالی خود را به نام اعضای ائتلاف تمام نکنند و همانطوری هم که در انصرافشان اعلام کردند به نفع جریان اصولگرایی انصراف دادند نه به نفع ائتلاف؛ و از سایر نامزدها نیز خواستند به نفع این جریان انصراف دهند نه ائتلاف، چرا که عملاً بحث ائتلاف محقق نشد، چون هم اعضا به وظایف و تعهدات پایبند نماندند و هم جامعه مدرسین قم نامزد نهایی را انتخاب نکرد، البته بهم خوردن این ائتلاف از همان ابتدا توسط بزرگانی چون استاد مصباح پیش بینی شده بود.

 اما آنچه که باعث تعجبم شد، بی اخلاقی دو عضو دیگر ائتلاف بود:

رییس ستاد دکتر قالیباف، کناره گیری دکتر حداد را در جهت پایبندی به ائتلاف دانست و از او تشکر کرد و اقدام او را درسی برای سایر اصولگراها دانست.

رییس ستاد دکتر ولایتی نیز ضمن تشکر از دکترحداد از سایرنامزدها نیز خواست براساس نظر علما و جامعه مدرسین قم به وحدت حول نامزد اصلح اقدام ورزند (در صورتی که هنوز این جامعه اقدام به معرفی نامزد خودننموده است ولی ستاد دکتر ولایتی، حمایت چند نفر از علمای این جامعه را به معنی حمایت رسمی این جامعه تلقین می کند).

اگرچه این سخنان نمایندگان آقایان ولایتی و قالیباف همسو با سایر رفتارهای گذشته ایشان نشان از عدم کناره گیری این دو نامزد را دارد، ولی امیدوارم، حال که مدعی پایبندی به ائتلاف و حامی اقدام دکتر حداد هستند، لااقل بر همان مبنا تصمیم بگیرند تا رأی اصولگرایان بین تعداد کمتری نامزد تقسیم گشته و رأی بالاتر و قوی تری را در برابر اصلاح طلبان رقم بزنند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۲۱
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۱۰ ق.ظ

شعارهای غلط دکتر ولایتی

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب خبری در خبرگزاری فارس کار شده است که مربوط به سخنرانی آقای دکتر ولایتی است. اظهارات جدید ایشان در خصوص انرژی هسته ای و بحث تحریم به شدت جای سوال دارد که عیناً از همان خبرگزاری نقل و بر اساس نظرات مقام معظم رهبری تحلیل می گردد:....

ولایتی گفت: برنامه هسته‌ای قابل حل است، بدون اینکه فناوری هسته‌ای را از دست بدهیم.

وی افزود: در مورد تحریم‌های اعمال شده می‌شد کاری انجام داد که انرژی هسته‌ای صلح‌امیز را داشته باشیم و تحریم نشویم.

کاندیدای ریاست جمهوری با اشاره به اینکه برخی افراد تحریم‌ها را کاغذ پاره‌ای بیش عنوان نمی‌کنند، گفت: هنر این است که بهترین تصمیم را بگیریم که هم فناوری هسته‌ای را از دست ندهیم و هم تحریم نشویم.

ولایتی ادامه داد: تکنولوژی هسته‌ای یکی از امتیازات بزرگ ایران نباید برخی صورت مساله ها را پاک کنند.

وی گفت: باید تحریم‌ها را برداشت و با تدبیر کشور را اداره کرد.

گویا این سخنان آقای ولایتی بدون ارائه ی دقیق برنامه ایشان برای متوقف کردن تحریم در کنار حفظ انرژی هسته ای بیان شده است و حال این که سیاست های هسته ای ایران در مذاکرات و مناسبات مهم بین المللی تبابع نظرات رهبر معظم انقلاب است نه رییس جمهور و این که خود آقای ولایتی عزیز در این چندین ساله مشاور ارشد رهبری بوده اند و یقیناً هرچه می دانسته اند در این خصوص به رهبری منتقل کرده اند و بعید می دانم که ایشان در مقابل رهبری کم فروشی کرده باشند اما این سخنان که بدون جزئیان رسانه ای شده است این فکر را در ذهنم متبادر می سازد که گویا آقای ولایتی یک راه جدید کشف کرده اند!!! ایشان در ادامه ی سخنانشان می گویند که تکنولوژی هسته ای نباید صورت مسئله ها را پاک کند و این یعنی که ایشان اعتقاد دارند که مشکلات تحریم، به انرژی هسته ای ربط دارد و در ادامه نیز می گویند که باید تحریم را برداشت و کشور را با تدبیر اداره کرد که این هم نشان می دهد که ایشان اداره ی مدبرانه کشور را تنها در سایه برداشتن تحریم ها می داند و ایشان مشکلات کشور را نتیجه ی تحریم می داند نه سوءمدیریت!!! و این که پایان دادن به تحریم شرط لازم برای مدیریت مدبرانه کشوراست!!!

این سخنان در حالی بیان می شود که رهبر معظم انقلاب بهترین راه حل برای مدیریت صحیح کشور در شرایط فعلی را پایبندی به مقاومت و اقتصاد مقاومتی می داند و نظر ایشان این است که مدیریت مدبرانه ی کشور است که تحریم ها را به شکست وامی دارد نه مذاکرات!!!، در ادامه نظر شما را به این جملات مقام معظم رهبری که با ذکر منبع تقدیم شده است، جلب می نمایم که یقیناً می تواند بهترین پاسخ به این اظهارات آقای ولایتی و بهترین شاخص برای میزان انطباق نظرات، شعارها و برنامه های دکتر ولایتی با نظرات رهبری باشد:

دیدار نخبگان، برگزیدگان و مسئولان خراسان شمالی با رهبر انقلاب:

...آنها در یک خدعه و تقلب تبلیغاتی، مدام می‌گویند علت فشارها به ایران وادار کردن جمهوری اسلامی به بازگشت به پای میز مذاکره است، اما ما میز مذاکره درباره‌ی مسائل گوناگون از جمله هسته‌ای را چه زمانی ترک کرده بودیم که حالا برگردیم؟
 هدف واقعی کسانی که این فرمول تبلیغات سیاسی را دنبال می‌کنند، تسلیم شدن ملت ایران در پای میز مذاکرات است و ما به آنها می‌گوییم: شما کوچک‌تر از آن هستید که ملت مبارز، بصیر و آگاه ایران را در مقابل خواسته‌های خود به زانو درآورید....
...این حرکت هم فقط حرکت هسته‌اى نیست. خب، امروز بهانه‌ى آنها بهانه‌ى هسته‌اى است؛ تحریم میکنند، به بهانه‌ى هسته‌اى. مگر چند سال مسئله‌ى هسته‌اى در کشور ما مطرح است؟ سى سال است که تحریمها وجود دارد. آن وقتى که مسئله‌ى هسته‌اى نبود، چرا تحریم میکردند؟ مسئله، مسئله‌ى مقابله و معارضه‌ى با ملتى است که خواسته است مستقل باشد، خواسته زیر بار ظلم نرود، خواسته ظالم را افشاء کند و در مقابل ظلمِ ظالم بایستد و این پیام را به همه‌ى دنیا بدهد؛ داده‌ایم، ان‌شاءاللَّه بیشتر هم خواهیم داد. تحریم و فشار سیاسى و اینها هم اثرى نخواهد کرد. وقتى که یک ملت تصمیم میگیرد بایستد، وقتى که به حمایت الهى و به قدرت درونى خود و استعداد درونى خود باور داشت و باور کرد، چیزى نمیتواند جلوى او را بگیرد....

بیانات در دیدار فعالان بخش‌هاى اقتصادى‌ کشور:

...تحریمها گرچه بهانه‌اش مسئله‌ى انرژى هسته‌اى است، اما دروغ میگویند؛ عامل طرح مسئله‌ى تحریمها، انرژى هسته‌اى نیست. شاید یادتان هست، تحریمهاى عمده‌اى که سرآغاز تحریمهاى این کشور بود، آن وقتى بود که اصلاً نامى از مسئله‌ى هسته‌اى در این کشور نبود؛...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۱۰
سیاوش آقاجانی