انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذاکرات هسته ای» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دلیل تناقضات مذاکره کنندگان ایران و آمریکا چیست؟همین خانم وندی شرمن که چند ماه پیش دروغ را در ذات ایرانی ها عجین دانسته بود، طی این هفته در جمع اعضای کنگره اعلام کرد که طبق توافقات انجام شده قرار است تا در سایت فردو دیگر غنی سازی انجام نشود و موارد دیگری را در نمایشی سازی تأسیسات هسته ای بیان کرد، فارغ از این که خانم وندی شرمن در تقابل با جمهوری خواهان کنگره تحت فشار بوده و از طرف جناب اوباما موظف بوده تا نظر منتقدان را در خصوص ادامه ی مذاکرات جلب نماید، این مسئله که بالاخره چنین توافقی از سوی مذاکره کنندگان هسته ای رخ داده یا نه بسیار مهم به نظر می رسد، به خصوص این که جناب دکتر عراقچی نیز دیروز این اظهارات خانم وندی شرمن را تکذیب نمود که عین این واقعه را در اولین حضور دکتر روحانی در نیویورک و تماس تلفنی بین ایشان و جناب اوباما نیز شاهد بودیم که هرکدام از طرفین، طرف مقابل را آغاز کننده ی تماس معرفی کردند و یا بارها در این مدت پیش آمده است که هرکدام از طرفین مذاکره کننده خود را برنده مذاکرات اعلام کرده است و همه ی این تناقضات گفتاری بین طرفین ایرانی و آمریکایی نیز در حالی رخ داده است که هر کدام از طرفین به نوعی دروغ های طرف مقابل را برای مصارف داخلی شان توجیه نموده است که با این اوصاف چند گزینه در خصوص این تناقضات محتمل به نظر می رسد:

الف- این تناقضات هماهنگ شده نیست و حداقل یکی از طرفین مذاکره کننده در حال دروغگویی است تا با همین دروغ ها به طرف مقابل فشار آورد و فشار وارده به خود را نیز تقلیل دهد که این مسئله با توجه ادعای طرف مقابل مذاکره کننده (خانم وندی شرمن) مبنی بر ذاتاً دروغگو بودن ایرانی ها و مؤدب و باهوش نامیدن جناب اوباما از سوی رئیس جمهور ما چندان جالب به نظر نمی رسد، چرا که عملاً ما در حالی که ایشان ما را دروغگو نامیده اند، آنها را مؤدب معرفی کرده ایم.

ب- احتمال دیگر این است که این تناقضات از قبل هماهنگ شده باشد تا هرکدام از طرفین حق داشته باشند در برابر فشارهای داخلی شان به دروغ و ادعاهای کذب متوسل شوند و طرف مقابل نیز حق داشته باشد تکذیبیه صادر نماید تا روند مذاکرات ادامه یابد؛ این مسئله اگر چه روی کاغذ نیامده است ولی شباهت زیادی به تعهد دوطرف به محرمانه ماندن محتوای مذاکرات دارد.

در هر صورت ما براساس ادعای مذاکره کنندگان خودمان می گوییم که ان شاءالله هیچ گامی فراتر از خطوط قرمز برداشته نشده و بر اساس همین حسن ظن می گوییم که طرف مذاکره کننده ی ما اگر بر عدم شفافیت مذاکرات اصرار دارد، تنها برای عدم سوءاستفاده ی طرف مقابل است نه شیره مالیدن سر دلسوزان داخلی که اگرچه برخی از مسئولان سیاست خارجی رسماً سخنانی در تأیید این مسئله گفته اند ولی ما آنها را هم ناشنیده می گیریم و با این وجود همچنان حسرت می خوریم که چرا ما با ایجاد فضای غیرشفاف در مذاکرات این امکان را مهیا کرده ایم که طرف مقابل با استفاده از قدرت رسانه ای و چانه زنی خود مواضع خود را تحکیم کند، مذاکره کنندگان مان را دروغگو بنامد و با احساسات و غرورملی ما بازی کند و ما همچنان تنها به صورت منفعلانه به تکذیب آنها بپردازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۵
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۳ ب.ظ

دوپهلویی درخصوص شجاعت مذاکره کنندگان هسته ای

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تمدید مذاکرات هسته ای

ما از مذاکره کنندگان هسته ای مان حمایت می کنیم، بالاخره این که انسان گمان کند کاری از دستش برمی آید و برای کشورش انجام ندهد، حداقل برای وجدانش قابل بخشش نیست، حتی اگر این عمل و مذاکره کردن با دشمنش باشد، لذا باید از چنین روحیه ای تقدیر و حمایت کرد، چگونه می توان منکر شجاعت کسانی شد که با دل شیر رفته اند بین گرگانی که در پی تکه تکه کردن شان هستند تا با ایشان دوستانه مذاکره کنند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۳
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ب.ظ

لزوم تذکر جدی به دکتر محمد جواد ظریف

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مذاکره ظریف و جان کری

به اظهارات دکتر محمد جواد ظریف که پس از مذاکره با دکتر جان کری (وزیر امورخارجه آمریکا)، به نقل از پایگاه “المانیتور”  که در دو خبرگزاری به صورت متفاوت منعکس شده است توجه فرمایید:

اظهارات 22/4/1393 دکتر ظریف از سایت ایرنا:  اینکه راجع به مواردی به صورت یکجانبه پیش بینی هایی یا حد و مرزهایی تعیین شود، حتما به این کار کمکی نمی کند. ما امروز تلاش کردیم که راه های جدیدی را بررسی کنیم.

همین اظهارات در خبرگزاری فارس:  طرفین باید به جای تعیین خط قرمز، برای رفع اختلافات تلاش کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۸
سیاوش آقاجانی
پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۴۵ ق.ظ

شعر، شعار، کلید ...

بسم الله الرحمن الرحیم
 

رییس جمهور محترم در اوج سخنرانی خود به مناسبت روز مددکاری جملات مهمی گفتند که بخشی از آنها را تقدیم می کنم و شما اصل سخنرانی را می توانید در سایت ایرنا مشاهده نمایید:

باشعر و شعار، استقلال و عزت درست نمی‌شود ... بافریاد و هوچی‌بازی عظمت کشور چیزی درست نمی‌شود ... نگذاریم عده‌ای دوباره با شعر و شعار راه بزرگی که ملت در خرداد سال گذشته انتخاب کردند را منحرف کنند ... راهی را که باید برگزینیم و هدفی را که باید به آن برسیم در مسیرمان باید حواسمان باشد که حاشیه‌سازان حواسمان را پرت نکرده و مسیرمان را منحرف نکنند ... باید چراغ راهنما درست علامت دهد و نقشه راه پیش روی ما باشد و در دو راهی‌ها و 3 راهی‌ها راه درست را انتخاب کنیم وگرنه راه طولانی‌ای را اشتباه می‌رویم که بازگشت از آن هزینه‌هایی را برای ملت ایجاد می‌کند ... اما در همین کشور عده‌ای به نام آنکه باید در برابر ابرقدرت‌ها بایستیم و مبارزه کنیم جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند ... امسال سال فرهنگ است و البته برخی امسال را خوب شروع نکردند اما هنوز دیر نشده و می‌توانیم آن را درست کنیم ... نمی‌خواهیم کسی نقد نکند و ننویسد که این آزادی حق همه است اما همه به فکر مدد باشیم نه مچ‌گیری و تخریب؛ همه به فکر اصلاح امور باشیم  .  .. امسال سال فرهنگ، ادب و هوشیاری است....

باید اعتراف کنم که قصد داشتم مطلبی در تقدیر از سخنرانی یکشنبه همین هفته رئیس جمهور که در آن روی ایستادگی بر حقوق هسته ای تأکید کرده بودند بنویسم که قبل از این که موفق به این امر شوم به سخنرانی جدید ایشان رسیدم و این مسئله موجب شد تا کارم مشکل شود، چرا که در این دو سخنرانی تناقضی آشکار می بینم که ایجاد یک جمع بندی بین این دو بعید به نظر می رسد:

از یک سو اسرار داشتن بر حقوق هسته ای و از سوی دیگر به دنبال رفع مسالمت آمیز تحریم های ظالمانه بودن، چگونه قابل تحقق است؟! چرا که ظالمی که بابت ظلمش ایستادگی و مقاومت نبیند نه تنها از ظلمش دست برنمی دارد که حتماً بر آن خواهد افزود و این مسئله ای است که در همین توافق 6 ماهه نیز در تشدید تحریم های حقوق بشر وادامه ی تهدیدهای مختلف و توهین های آشکار قابل شاهدیم.

از یک طرف، مدعی ادب و هوشیاری و نقد پذیری بودن و از سوی دیگر منتقدان را جیب بر و غارتگر معرفی کردن به راستی چگونه قابل جمعند؟! و این تناقض آن گاه که دشمن را نیز مودب و باهوش می خوانند به ابرتناقضی تاریخی می رسد.

و اما سخنان اخیر رئیس جمهور از این بابت که شعر و شعار را بی فایده می داند در نوع خود بی نظیر است، چرا که هیچ انقلاب و هیچ ملتی بدون این که آرمان هایش را شعار نماید قادر به حفظ آنها و بقای شان نبوده است و بدون پایبندی به این شعارها، هر انقلابی می تواند دچار انحراف گردد و آنها که می خواهند انقلابی را منحرف کنند ابتدا به سراغ شعارهای آن انقلاب می روند.

تناقض بزرگ دیگری که در این میان وجود دارد این است که آیا بر دست داشتن این شعارها که آکنده از مفاهیم و محتواهایی مانند استقلال خواهی، دشمن شناسی، استکبار ستیزی، هوشیاری، ولایت مداری و خلاصه تولی و تبری هستند، کم اهمیت تر از بر دست داشتن کلید مقوایی و بنفش است؟! به راستی اگر قرار است شعاری را در دست بلند کنیم کدام شان بهتر است؟! آنی که فقط برازنده ی انتخابات است یا آنی که اساسنامه ی انقلاب است؟!

بخش دیگر قابل توجه در سخنان رییس جمهور این است که "باید!!! چراغ راهنما درست علامت دهد و نقشه راه پیش روی ما باشد  و ... گرنه ..." به راستی آیا وظیفه ی راننده این است که برای چراغ راهنما و نقشه ی راه تعیین تکلیف کند و یا این است که از آن تبعیت نماید؟! این که رئیس جمهور از همین اکنون عدم موفقیت های احتمالی را گردن چراغ، نقشه و راه می اندازد خودش بهترین دلیل برای دقت در نحوه ی انتقادات است، اصلاً به نظر حقیر، مجوز رهبری برای نرمش قهرمانانه و حمایت از مذاکره کنندگان (در عین اظهار بدبینی به دشمن)، به همین دلیل صادر شد تا بقیه هم حواسشان باشد و نگذارند به نتیجه نرسیدن احتمالی مذاکره با ظالمانی که تحریم های ظالمانه، کودتای ظالمانه، ترورهای ظالمانه، جنگ ظالمانه و ... را در دستور قرار داده و دارند، به ناهمواری زمین مذاکرات حواله داده شود و البته چراغ راهنما در جایی که مسیر راننده را مختوم به دره ببیند، علامت جاده مسدود است را نشان خواهد داد و این راننده است که باید تبعیت کنند نه این که نزد مسافران 4 ساله اش مظلوم نمایی نماید! و به حرمت شکنی چراغ روی آورد، به قول قدیمی ها:

 آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست

و حرف آخر این که در عین حال که به تأکید بیش از حد به مذاکره به عنوان راه حل اصلی و نهایی مشکلات انتقاد داریم، از عزم دولت برای حل مدبرانه ی مشکلات اقتصادی تقدیر می کنیم و امیدواریم راه مذاکره را طوری ادامه ندهند که دشمن نسبت به این ملت و کشور جسارت نمایند و با سخن و سکوت خود کاری نکنند که دشمن گمان کند مردم در برابر تحریم ها زانو زده است و چشم به دست دشمن دارد و این مهم برآورده نمی شود مگر وقتی که دولت در برابر توهین ها و تهدید ها سکوت نکند و کلید مشکلات را در دست دشمن نپندارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۴۵
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ب.ظ

دلواپسی ما فرزند فرهنگ واژگان شماست

بسم الله الرحمن الرحیم

 

طی 9 ماهی که از سخنرانی های متعدد انتخاباتی و پس از انتخاباتی رئیس جمهور می گذرد، تقریباً هیچ سخنرانی نبوده است که ایشان از اهمیت مذاکره و آشتی با دنیا و دلیل این الزام سخن نرانده باشد که در این گفتمان، برخی نکات خیلی برجسته و مهم به نظر می رسند، مسلماً‌ این مطلب در رد مذاکره و یا توافق ژنو نوشته نمی شود، بلکه تنها در خصوص گفتمان جناب رئیس جمهور در خصوص مذاکره تقدیم می گردد:

فرض جناب رئیس جمهور مشخصاً این است که ما با دنیا قهربودیم و حتی جنگ داشته ایم و اینک ایشان فرشته وار، قصد برقراری صلح و آشتی دارند، اما به راستی این برداشت صحیح است؟! آیا گروه غیرمتعهد ها (با نزدیک به 200 کشور)، که همواره با حمایت قاطع خود برحقوق ایران صحه گذاشتند، جزء دنیا محسوب نمی شوند؟! آیا منظور رئیس جمهور از دنیا، کشورهای معدود استکباری و دارای حق وتو هستند که عاملان تحریم های به قول خودشان ظالمانه نیز هستند؟! آیا دنیا یعنی حکومت های جائر و یا برای ملت ها هم در این دنیای بزرگ باید جایگاهی قائل بود؟! آیا بهتر نیست از عبارت دنیا در خصوص این چند کشورظالم استفاده نشود؟! اصلاً اگر این تحریم ها ظالمانه بوده اند و لابد وضع کنندگان شان ظالم و ماهم مظلوم، پس عبارت آشتی این وسط چه حکمی ایفا می کند؟! یعنی ما به ظلمی که به ما شده است راضی شویم و جلوی بیشترش را بگیریم؟! و یا قرار است حقی که به زور از دست ما گرفته اند را با لبخند از ایشان بازستانیم؟! یا این که می خواهیم این ظلم را به صورت حساب شده و برنامه ریزی شده مشروعیت ببخشیم و سند منگوله دار برایش صادر کنیم؟! آیا این ظلم فقط در بحث هسته ای بوده است که با بحث هسته ای هم حل بشود؟! آیا مکیدن چندده ساله نفت، سرمایه و عزت این کشور در زمان ستمشاهی جزء ظلم به ما تلقی نمی شود؟! آیا به راه انداختن جنگ تحمیلی و حمایت تمام عیار از صدام و به خاک و خون کشیدن جوانان ناز این کشور و تضییع سرمایه های ایران مصداق ظلم نیست؟! آیا این همه حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی که مسئولان و اندیشمندان رده بالای کشور را کشته اند ظلم نیست؟! آیا همین شهید مطهری که همین چندروز پیش جناب روحانی از ایشان تجلیل کردند به دست همین ددمنشان شهید نشد؟! آیا همانطوری که شهادت شهید مطهری را بهانه ای برای هجمه به افراطی ها! (شما بخوانید، استاد مصباح که به قول مقام معظم رهبری، مطهری زمان هستند و البته جناب هاشمی ایشان را دشمن ترین می دارند) قرار می دهند، نباید بهانه ای برای فریادی بر خصم دون خارجی هم باشد؟! آیا حمله به هواپیمای مسافربری و بلوکه کردن سرمایه های ایران و هزاران خصومت دیگر، این ها جزء ظلم ها نبودند؟! آیا برای تک تک این ظلم ها قرار است با آمریکا و غرب بنشینیم تا قبول کنند که با ما آشتی کنند؟! به راستی من نمی توانم بین نشستن هفتگی و بهتر بگویم روزانه بر سرسفره ی شهدا و خانواده های معصوم شان و نشستن پای میز مذاکره و آشتی با قاتلان ایشان یک جمع منطقی برقرار کنم!

گویا جناب روحانی، مشکل ما و این چند کشور صاحب نفوذ را در بحث هسته ای خلاصه می بینند، گویا ایشان تنها عامل و یا عامل اصلی تحریم های ظالمانه را بحث انرژی هسته ای می دانند و حال این که بحث تحریم های ما از بدو شروع انقلاب وجود داشته است و تنها بهانه های آن عوض می شده است و حتی همین الان هم که قرار بوده تحریم هسته ای افزایش نیابد، دوباره بهانه های قدیمی مانند حقوق بشر (شما بخوانید حقوق هم جنسبازان و فتنه گران) و توان موشکی ایران (شما بخوانید توان بازدارندگی و دفاعی) در دستور کار تحریم ها قرار گرفته است. به راستی آیا شخصی که با توجه به حضورش در مدیریت جبهه و جنگ، نه از سرهنگان کم دارد و به واسطه ی تحصیلش در رشته ی حقوق، نه از حقوق دانان،‌ از روند جنگ، ترورها، تحریم ها، تهدیدها، کودتاها و .... متوجه نمی شود که خصومت استکبار جهانی با ایران نه بعد از توان هسته ای که دقیقاً از شب انقلاب شروع شده است؟! آیا جناب رئیس جمهور از زمان شروع دشمنی ها متوجه دلیل دشمنی ها که همان اصل و اساس انقلاب است نمی شود؟! و آیا قرار است سنگر به سنگر استقلال را با توقف پیشرفت هسته ای، امنیت را با کاهش توان موشکی، اخلاق را با به رسمیت شناختن حقوق همجنسبازان، فرهنگ را با تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی و اقتصاد را با نگاه مدام به دست خارجی و آرمان ها را با دست کشیدن از حزب الله و سوریه واگذار کنیم؟! و یا بالاخره قرار است در نقطه ای از درخواست های شان سرباز بزنیم و در همان نقطه دوباره با تحریم های جدید روبه رو شویم؟!

نکته ی برجسته ی دیگری که در سخنان رئیس جمهور بسیار برجسته است، این که ایشان رفع تحریم ها را عامل رفع مشکلات کشور تلقی می کند، عامل رفع مشکلات کالایی، دارویی، خودرویی، هواپیمایی و ....؛ اگر چه ما هم رفع تحریم ها راحت ترین راه برای رفع این مشکلات می دانیم، اما چند سوال حیاتی داریم، آیا در عین وابستگی و اظهار عجز و لابه می توان دل دشمن را به دست آورد که تحریم ها را بردارد؟! آیا دشمن ما در برابر کشورهای ضعیف، جز تکه ای استخوان به بهای دم تکان دادن ابدی، لقمه ای عزتمندانه ای قائل می شود؟! آیا برای پایان دادن تحریم ها می توان او را به تأثیرگذاری تحریم ها و تسلیم پذیری مان امید داد؟! آیا نباید برای خسته کردن دشمن از تحریم ها، هزینه ی تحریم ها بالا برد؟! آیا نباید برای کاهش هزینه ی تحریم ها توان داخلی خود را تقویت کرد؟! و آیا نباید برای کاهش هزینه ی تحریم ها در بخش نفت و واردات، به اقتصاد شفاف و غیرنفتی مبتنی بر مالیات و تولید گام نهاد؟! اصولاً آیا این که مدام مسئولان ما فریاد می زنند و با صدای بلند سعی می کنند تحریم ها را موفق و عامل بدبختی و بیچارگی ما معرفی کنند، می تواند گزینه ای برای مذاکرات برد-برد بگذارد؟!

ایراد دیگری که در گفتمان رییس جمهور نگران کننده است،‌ برچسب زنی ایشان است،‌ این که منتقدان بی سواد، بی ارزش، افراطی، متحجر، بی اطلاع از مسائل جهان و منطقه و بی شناسانامه (البته تا امروز) تعریف می شوند، این که منتقد، فرصت طلب و منتفع از تحریم ها نمایش داده می شود، این که منتقدان از مشکلات درمانی و دارویی مردم اطلاع ندارند و خیلی حرف های دیگر آیا صحیحند؟! و حال این که اولاً بسیاری از منتقدان از سطح سواد بالای دانشگاهی برخوردارند و هم به لحاظ سلامت اقتصادی نه کرسنتی در پرونده دارند و نه استات اویلی و نه اختلاسی و رانتی، و این که این منتقدان نه تنها بی دارویی را درک کرده اند، بلکه فرزند و شوهر و دوست و همرزمشان را تقدیم کرده اند و از دادن جان خود و فرزندانشان هم دریغ ندارند، اصلاً فرض کنیم تمام این برچسب ها فیت تن منتقدان، پس این منتقدان باسواد، شناسنامه دار، مطلع از اوضاع جهان و منطقه، سالم، ضدتحریم و .... چرا از توافقات دولت دفاع می کنند؟! چرا ایشان دعوت رئیس دولت را لبیک نمی گویند؟!‌ و یا شاید هم بنا به تصور دولت، ساکتان مدافع و راضیند و به همین دلیل تمایل دارند منتقدان هم ساکت شوند تا راضی به نظرآیند؟! اصلاً به نظر من ساکتان هم نگرانند، از یک طرف تحریک به سخن راندن شان می کنند و از یک طرف آنها که سخن گفته اند را مورد هتک حرمت قرار می دهند و این یعنی دولت تنها یک گزینه برای ساکتان قائل است و آن هم دفاع از دولت است.

مسئله ی دیگری که در سخنان رئیس جمهور در خصوص مذاکره وجود دارد، عدم تعیین خطوط قرمز و حساسیت های ایران است، ایشان در عین حال که همواره و در هرجا فریاد می زند که ما اهل مذاکره ایم و می خواهیم مذاکره کنیم ولی در عین حال روی خطوط قرمز تأکیدی ندارند، ایشان می توانند به راحتی برای رفع نگرانی های مردم لااقل روی عزت، کرامت، شرف، استقلال و حیثیت ما تأکید نمایند و لااقل در برابر خط و نشان کشیدن دشمنان، جمله ای یا حتی کلمه ای عزت مندانه و جسورانه بگویند و لااقل در برابر تحقیرهایی که به مردم ما می شود، مسئولانه دوباره به ایشان عزت را بازگردانند، به راستی آیا این اعتدال است که مسئولان ما در برابر دشمنان قسم خورده خارجی آغوش آشتی دارند و دربرابر منتقدان قانونی و انقلابی کشور اخم و خط و نشان؟! و هرروز خط قرمز انتقاد را تنگتر و تنگتر نمایند؟ آیا این رفتار مسئولان باعث نمی شود تا هر انسان دلسوزی و غیرتمندی نگران این مسئله بشود که دولت از شناخت دوست و دشمن عاجز شده است؟! آیا پاسخ دلسوزی های منتقدان داخلی را باید شخص رئیس جمهور با مشت آهنین بدهد و پاسخ خصومت های دشمنان خارجی را سرکار خانم افخم با دعوت و خواهش؟! به نظرمی رسد اهتمام دولت بیش از مذاکره و رسیدن نتیجه با دشمنان خارجی به سرکوب منتقدان داخلی متمرکز شده است!، آیا این مسئله نگران کننده نیست؟! آیا نباید دلواپس شد؟! 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۷
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۵۰ ب.ظ

نقد کوتاهی بر مذاکرات هسته ای دکتر جلیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اگر چه حقیر نیز سیاست خارجی انقلابی، مستحکم، کارشناسانه و فعال را شایسته انقلاب اسلامی می دانم و از سستی، تسلیم و انفعال در سیاست خارجی بی زارم، لیکن همچنان که به سیاست خارجی و بعضاً حواشی داخلی آن، در دولت یازدهم انتقاداتی داشته ام، ضمن تأیید روند کلی مذاکرات انقلابی دکتر جلیلی (مسئول قبلی گروه مذاکره کننده ایران در مذاکرات هسته ای)، لازم می دانم انتقادی نیز به روش ایشان داشته باشم:

یادم هست که جناب دکتر جلیلی در بحث های خود بخش زیادی از توانش را صرف انتخاب و معرفی زمان و مکان جلسات می کرد تا از این دوعامل به نفع خود در جلسه استفاده کند و به بهانه ی آنها اقدام به تحقیر طرف مقابل کند، ایشان تاریخ برخی از جلسات هسته ای را در ایام الله انقلاب (مثل سوم خرداد) قرار داد و به بهانه ی آن مناسبت، در جلسات مذاکره ده ها دقیقه از تاریخ، سوابق، مواضع و اصول انقلابی ما برای گروه مذاکره کننده سخن گفت و همین مسئله در مورد مکان جلسات نیز به نوع دیگری صورت گرفت، یعنی جناب جلیلی اصرار داشتند تا جلسات مذاکره با گروه 5+1 در کشورهای همسایه و مکان هایی (مثل عراق) برگزار شود که پایگاه ایران در آن کشورها قوی تر از غرب و آمریکا باشد که این دو مسئله خیلی زود با حساسیت طرف مقابل مواجه شد و از آن پس، طرف غربی برای هر تاریخ و مکانی که ایران انتخاب می کرد، با وسواس و حساسیت خاصی همه چیز را مورد بررسی قرار می دادند تا هیچ واقعه و حادثه تاریخی در آن رخ نداده باشد و همین مسئله باعث می شد تا هیأت های مذاکره کننده ی ما و غرب، در سال های آخر، بیش از مذاکره بر مسائل هسته ای و تحریم ها، برای تعیین زمان و مکان جلسات باهم مذاکره و دیدار و کلنجار داشته باشند.

البته همان طوری که عرض کردم سیاست خارجی دکتر جلیلی را به لحاظ استحکام، استدلال و استفاده از قدرت و توان شهدای هسته ای می پسندیدم، چرا که ایشان با نمایشی که از قدرت و صلابت ایران و ایرانی به نمایش می گذاشت، باعث شد تا طرف مقابل نتواند حلوای نقد ما را در ازای سرکه ی نسیه اش مورد معامله قرار دهد و به یقین اگر همان خط سیر مذاکراتِ بدون پیش شرط، که پس از سه سال مقاومت (بر سر بدون پیش شرط بودن) آغاز شد و به سرعت به نقطه ی تبادل سوخت هسته ای در کشور ثالث رسید، به مقطع تعطیلی 14 ماهه مذاکرات به مناسبت کمک غربی ها به فتنه 88 برخورد نمی کرد، اینک هم پرونده هسته ای ایران به مراتب  وضعیت بهتری داشت و هم گفتمان مقاومت، گفتمان غالب مردم و مسئولان دولتی بود؛ لیکن مقصران و قاصران در بحث فتنه 88 نه تنها هرگز به خاطر این خیانت تاریخی شان پوزش نخواستند، بلکه عدم موفقیت در مذاکرات هسته ای را به ادبیات مقاومت و شخصیت انقلابی مذاکره کنندگان ربط دادند تا ادبیات مقاومت و انقلابی گری در اذهان مردم رنگ ببازد و به جای آن ادبیات مذاکره بنشیند که البته یقیناً همیشه ماه پشت ابر نخواهد ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۵۰
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۴۵ ب.ظ

افزایش برآوردهای اشتباه دولت و لزوم چاره اندیشی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در مطلب اخیرم با عنوان "تحلیلی بر بحث انصراف از یارانه ها" مشکلات عدیده ی دولت در تأمین یارانه ی نقدی خانوارها را برشمردم و انصراف از دریافت آن را در راستای حفظ منافع ملی دانستم و در کنار آن عرض کردم که توقع انصراف داشتن از خانواده هایی که در تأمین نیازهای ضروری شان دچار مشکلند، توقعی کاملاً نابجا است. در آن مطلب نقدی نسبت به عملکرد دولت در این خصوص ارائه نکردم تا تأثیرسوئی روی بحث انصراف ها نداشته باشم ولی با توجه به این که مهلت 12 روزه ی ثبت نام به پایان رسیده است و ثبت نامه 73 میلیون نفری مردم و با توجه به این که برآوردهای اشتباه دولت صرفاً به بحث انصراف از یارانه ها معطوف نبوده است و این چندمین بار است که دولت اقرار می کند و یا لااقل اثبات می کند که اشراف خوبی بر وضعیت کشور ندارد، ضمن طرح بحث انصراف از یارانه ها، به چند مورد دیگر از اشتباهات محاسباتی دولت اشاره خواهم کرد:

برآورد اشتباه از عمق محبوبیت دولت: شاید دولت به پشتوانه ی رأی نزدیک به 51 درصدی خود گمان می کرد که لااقل بخش زیادی از حامیانش از دریافت یارانه انصراف خواهند داد، ولی این برآورد اشتباه از آب درآمد چرا که مردم از سویی می بینند حاصل مقاومت خودشان و دست آورد دانشمندان هسته ای شان روی میز مذاکره با دشمنان زورگو قرار گرفته و حتی بخشی از آن نیز هرچند موقتاً معامله گردیده است و از سوی دیگر می بینند که دولت حتی از پرداخت یارانه نقدی مردم نیز عاجز است و در نهایت می بینند که دولت به جای این که مشکل مردم را حل کند از مردم می خواهد که باری بر دوش خودشان بگذارند تا دولت سبکبارتر گردد، شاید اگر دولتی روی کار می آمد که شعارش مقاومت در برابر تحریم های اقتصادی بود، دعوتش به انصراف می توانست با استقبال بیشتری مواجه شود، اما وقتی دولتی که شعار انتخاباتی اش مذاکره و مدعی داشتن کلید حل تمام مشکلات بوده است، از مردم می خواهد که از یارانه انصراف دهید، شرایط طور دیگری رقم می خورد؛ مردم توجه دارند که اساس شعارهای این دولت بهبود مسائل اقتصادی با کوتاه آمدن از برخی مواضع سیاسی و هسته ای بوده است و اگر قرار باشد هم از مواضع سیاسی و هسته ای کوتاه بیاید و هم اوضاع مردم بهتر نشود و هم توقع انصراف مردم از یارانه ها را داشته باشد، عملاً دچار تناقض گردیده است، تناقضی که از دید منتقدان و  حامیان دولت نیز پنهان نمانده و مبنای تصمیم گیری ایشان در ثبت نام پرشور و گسترده برای دریافت یارانه گردیده است.

عدم شناخت مناسب از شرایط مردم: آنانی که در بین مردم زندگی می کنند متوجه می شوند که عملاً مردم و به خصوص طبقات ضعیف و متوسط به لحاظ مشکلاتی که دارند، تورمی که درک می کنند و درآمدی که سالهاست به همان تناسب افزایش نمی یابد، امکان صرفه نظر از یارانه را ندارند و انصراف از یارانه برای این طبقات به معنی بروز مشکلات معیشتی بعضاً جدی تلقی می گردد و از سوی دیگر این توقع از افراد مرفه و بالاتر از متوسط نیز منطقی نبود، چرا که بسیاری از افراد در این طبقات اگر صادق بودند و قصد کمک به کشور را داشتند اینقدر راحت در فرمهای خوداظهاری مالیاتی، درآمدهای واقعی شان را کتمان نمی کردند و در جهت کاهش و حذف همان مالیات محدودی که برای شان تعیین می شد اینقدر به دروغ و کلک متوسل نمی شدند و یا با پاگذاشتن بر منافع ملی در مسائلی مانند ارز سرمایه گذاری نمی کردند و به همین لحاظ وقتی که سطوح متوسط و فقیر توان انصراف از یارانه را ندارند و طبقات مرفه نیز انگیزه و عزمی برای این کار ندارند، به راحتی می توان فهمید که عملاً انصرافی از یارانه ها میسر نخواهد شد.

عدم شناخت صحیح از حساسیت های مردم: توقع لبیک مردم به دولتی که با شعارها و رفتارهای رفاه طلبانه و تجمل گرایانه در قید و بند هزینه تراشی های سنگین برای تغییر دکوراسیون و ساخت استخر و سونا در کاخ ریاست جمهوری و جشن های گران قیمت و پاداش های میلیونی، خرید خودروهای شاسی بلند خارجی، افشای فهرست پرداختی های میلیاردی به فوتبالیست ها، ... است از همان ابتدا اشتباه بود، دولتی که از مردم کمک می خواهد باید می دانست که مردم قبل از انصراف به سر و وضع دولت نگاه می اندازند تا ببینند گذشتن از یارانه ها در کدام محل ها هزینه خواهد شد.

وعده های 100 روزه: یکی از شعارهای انتخاباتی و اولیه دولت این بود که بعد از 100 روز تحولات به صورت محسوس و قابل مشاهده خواهد بود، لیکن چیزی از شروع به کار دولت نگذشته بود که مسئولان دولت و شخص رئیس جمهور اقرار کرد که تصوراتش در خصوص شرایط کشور صحیح نبوده است و در 3 ماه ابتدایی، دولت بیشتر معطوف تهیه گزارش در خصوص واقعیات و مشکلات کشور خواهد شد و این که مشکلات کشور بیش از حد تصورشان بوده است که همه ی اینها نشان از عدم درک صحیح از حقایق کشور را دارد، آنهایی که گزارش 100 روزه ی رئیس جمهور را از تلویزیون مشاهده کردند، متوجه شدند که این گزارش عملاً در جهت سیاه نمایی از شرایط تحویل گرفته شده بود تا مردم متوجه شوند که دولت چرا قادر به تحقق آن وعده ها نگردیده است.

طرد شعار مرگ بر آمریکا: راهپیمایی های 9 دی و 22 بهمن در حالی رخ داد که جناب هاشمی و روحانی و زیباکلام و ... بسیاری از متفکران و رسانه های حامی دولت در آن موقعیت امیدواری های خاصی پیدا کرده بودند که بتوانند شعار مرگ بر آمریکا را از صحنه شعارها و راهپیمایی های مردمی حذف کنند که برآوردها غلط از آب درآمد و مردم با شور، شعور، شعار و حضوری شدیدتر، مرگ برآمریکا گویان، بر این برآورد دولت خط بطلان کشیدند.

سبد کالا: دولت پس از این که با سوء مدیریت در بحث سبد کالا موجب تشکیل صف های طویل و عدم برخوردای برخی افراد نیازمند گردید، نشان داد که اطلاعات و برآورد صحیحی از مسائل و مشکلات مردم و کشور ندارد و این مسئله در نهایت منجر به اقرار و عذرخواهی رئیس جمهور شد، هرچند که بعدها جناب نوبخت آن عذرخواهی را بی مورد دانست! و حتی رسانه های حامی دولت جناب روحانی، عذرخواهی و برآوردهای اشتباه او را نتیجه ی عمق ناپیدای خرابکاری های 8 سال گذشته دانستند!

خالی بودن خزانه: اقرار به خالی بودن خرانه از سوی بالاترین مقام اجرایی، با اعلام آمارهای کاملاً متناقض از سوی برخی دیگر از مردان اقتصادی دولت (مانند رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد و ...) رد شد، به خصوص که این ادعا با ادعای خالی بودن انبارهای مایحتاج کشور نیز همراه شد، لیکن در عرض مدت خیلی کوتاهی دولت توانست هم یارانه ها را توزیع کند و هم سبد کالا را در سطح گسترده ای بین مردم توزیع نماید که این مسئله نیز نشان از عدم اشراف جناب رئیس جمهور در خصوص خزانه و انبارها داشت.

با توجه به موارد فوق به نظر می رسد دولت باید نسبت به برآوردهای خود دقت بیشتری منظور کند و با حضور مستمر و غیرنمایشی در میان مردم و استفاده از کارشناسان متعدد و به تبع آن با کاهش اشتباهات محاسباتی خود، فضای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را دچار هزینه های زائد ننماید، هزینه هایی که بعضاً اینقدر از اهداف پررنگ ترند که اصل برنامه های دولت را زیر سؤال می برند. هزینه هایی که طرح توزیع سبد کالا یا همین انصراف از یارانه ی نقدی یا مطرح کردن نابجا و اشتباه خزانه ی خالی ایجاد کرد، در اوج مذاکرات هسته ای موجب تضعیف اقتدار ملی پای میز مذاکره و وارد شدن خدشه به عزت ملی و روحیه ی مردم و کاهش محسوس محبوبیت دولت گردید. 

این مطلب در عمارنامه منتشر شد.

مطلب مرتبط:
تحلیلی بر بحث انصراف از یارانه ها
سبد کالا، شاهد عدم صحت بانک اطلاعات اقتصادی دولت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۴۵
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ق.ظ

اشتباهی که در درک وقایع اکراین رخ داده است

بسم الله الرحمن الرحیم
 

سالهاست که کشور اکراین درگیر وقایعی است که انتخابات و شورش های خیابانی در متن آنهاست، به این شکل که انتخاباتی برگزار می شود و عده ای آن را به دلایل مختلف و خارج از مجاری قانونی برنمی تابند، انقلاب نارنجی (شما بخوانید کودتای مخملی نارنجی) نیز به همین شکل رخ داد، ابتدا علیه انتخابات شوریدند و با ابطال آن حکومت را در دست گرفتند و در انتخابات بعدی دوباره انتخابات را باختند، اما از آنجا که اکراین دارای قومیت های مختلفی است، پایتخت نشینان و غرب دوستان دوباره علیه رئیس جمهور قانونی اکراین شوریدند و فرد جدیدی را جایگزین نمودند و این مسئله باعث شد تا قومیت های دیگری که از تکرار دیکتاتوری نارنجی های غرب دوست به ستوه آمده بودند، یک به یک تمایل شان را برای جدایی از کیف اعلام نموده و با چراغ سبز روسیه، نسبت به پیوستن به روسیه اقدام یا اعلام آمادگی نمایند.

نقشه انتخابات 2004 اوکراین

با مداقه در وقایع اکراین، به خوبی می توان نقش اروپا و آمریکا را در هدایت نارنجی پوشان و حمایت از لوکاشنکو مشاهده نمود، ایشان با تمام قوا سعی کردند به بهانه هایی مانند پیوستن به اتحادیه اروپا و حمایت های مالی، مردم کیف را تحریک کرده و به خیابان ها بیاورند، متأسفانه برخی از مسئولان سیاست خارجی برداشت اشتباهی از این وقایع پیدا کردند و برهمان اساس در موضع گیری های شان دچار تزلزل گردیدند.

به نظر حقیر، مشابه پنداری شرایط ایران و اکراین به دلیل قومیت ها و سلایق متعدد توسط دولت اقدامی اشتباه و غیراصولی است، در واقع آنچه که در وقایع اکراین عامل اصلی تنش هاست، دیکتاتوری مردم بخشی از مناطق اکراین، نسبت به آرای سایر مناطق بود، نه چند قومیتی ایشان؛ چرا که این مناطق 2 بار آرای مردم اکراین را به نفع خود ابطال کردند و سلیقه خودشان را برای کل اکراینی ها اعمال نمودند، در صورتی که نارنجی پوشان اکراین به آرای تمام مردم اکراین احترام می گذاشتند، نه کریمه و نه هیچ بخش دیگری از اکراین، اعلام استقلال نمی کرد.روسیه به عنوان کشوری که با ایران منافع و موقعیت مشترک تر و مشابه تری نسبت به غرب دارد، در این چندساله بارها در سازمان ملل به نفع ایران رأی داده و چه بسا بازهم نیاز به رأی روسیه داشته باشیم، اما درست در همان زمانی که روسیه به حمایت ایران در این خصوص در سازمان ملل محتاج بود، ایران در رأی گیری حاضر نشد که البته این مسئله حداقل ناشی از 2 دلیل می تواند باشد، دلیل اول که دولت به آن اذعان نمی کند، این است که ایران نمی خواسته مذاکرات تحت الشعاع رأی ایران به نفع روسیه قرار گیرد و شاید این مسئله به مثابه ی لبخند سیاسی دیگری برای آنها به حساب آید و دلیل دوم که برخی مسئولان یا رسانه های حامی دولت تلویحاً به آن اشاره کرده اند این است که دولت با مشابه دانستن چند قومیتی بودن ایران و اکراین، نمی خواهد به شورش های قومیتی علیه حکومت های مرکزی مشروعیت ببخشد.

تشابه مسائل اکراین با وقایع فتنه 88 اینقدر زیاد است که نمی توان از ذکر و عبرت آموزی از آن چشم پوشی کرد، نگاهی به آرای مردم حوزه های مختلف انتخابات 88 و شهرها و مناطقی که در آنها کانون اعتراضات به انتخابات 88 بود، نشان می داد که مردم تهران و به خصوص مناطق بالاشهر تهران و سایر مراکز استان ها کانون تشنجات بود و این با تمام انقلاب های واقعی در تعارض بود، چرا که در انقلاب های واقعی همواره محرومان و مستضعفان و مظلومان هستند که ناراضیان اصلی از حکومت و جلودار انقلاب هستند و حال این که در اغتشاشات اکراین و فتنه 88 ایران، عملاً پایتخت نشین ها و سطوح مرفه جامعه در خط مقدم اعتراضات حضور داشتند و اکنون که سالها از روشدن دست فتنه گران 88 و حامیان خارجی شان و شکست فتنه 88 گذشته است، درک آنچه که در صورت موفقیت فتنه 88 ممکن بود رخ دهد با مشاهده ی وقایع اکراین قابل تحقق است، وقایعی که در نهایت اکراین را به دامن اختلافات درونی، جنگ قومیت ها، فروپاشی، ضعف و ذلت سوق می دهد.

 

نقشه انتخابات 2010 اوکراین

آن کسی که باید از وقایع اکراین بهترین استفاده را بنماید دولت است، اگر چه همه دولت های ما برآمده از آرای تمام ایران هستند و حق رأی تمام ایرانیان نیز بایکدیگر مساوی بوده و هست، اما دولت باید طوری رفتار کند که تمام مردم و قومیت های مختلف او را از خود بدانند و این مسئله باید به نحوی صورت گیرد که نه پایتخت نشینان احساس کنند دولت به ایشان تعلق ندارد و نه مرز نشینان نسبت به دولت احساس دوری داشته باشد که این مسئله با توزیع عادلانه ی بودجه در کشور و رسیدگی مناسب به تمام قومیت ها می تواند موجب استمرار حمایت یکپارچه ی تمام ایرانیان از حکومت جمهوری اسلامی ایران گردد.

بحث دیگری که در شرایط حاضر باید مدنظر قرار گیرد، افزایش تحریم ها علیه روسیه است که می تواند موقعیت مناسبی را برای ایران و روسیه در افزایش تعاملات اقتصادی ایجاد نماید و دولت نباید سرکه ی نقد افزایش تعامل با روسیه را به حلوای نسیه ی کاهش تحریم های غربی ترجیح دهد، بلکه باید به صورت مناسبی به بهره گیری از شرایط حاضر و قرابت جغرافیایی با روسیه و حتی کسب امتیاز از طرفهای غربی بپردازد.

توجه به متن و حواشی اکراین نه تنها نباید دولتمردان را نگران سازد، بلکه باید ایشان را وادار سازد ضمن موضع گیری های درست، مردم و احزاب را تشویق نمایند که به هر قیمتی به آرای یکدیگر و حل مشکلات سایرین احترام بگذارند و تمام جناح های سیاسی بفهمند که امثال وقایع اکراین و فتنه 88، حتی اگر به نتیجه هم برسند، نتیجه ای جز فروپاشی، تجزیه، وابستگی، ضعف و ذلت نخواهد داشت. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۱۷
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۴۷ ق.ظ

تقارناتِ تماماً تصادفی (طنز)

بسم الله الرحمن الرحیم


برخی اوقات، تقارن برخی رخدادها طوری اتفاق می افتد که گویا با یکدیگر ارتباط دارند، در صورتی که هیچ ارتباطی هم بین شان وجود ندارد، لیکن از جهت جالب بودن تصادفی این تقارن ها به چند مورد از آنها که اخیراً زیاد شده اشاره می کنم:

امسال روز آغاز اعلام نیاز ملی به یارانه ها، به صورت کاملاً تصادفی با سالروز جشن ملی هسته ای مقارن شده است در صورتی که مسلماً دولت از این تقارن هیچ قصدی نداشته است.

تقارن کاملاً تصادفی تشکیل صفوف بهم پیوسته و وحدت آفرین سبد کالا با دهه ی شورآفرین فجر نیز از دیگر تقارناتِ جالب این اواخر بود.

اعتراف به خالی بودن خزانه توسط رئیس جمهور در سخنرانی اش در دانشگاه، دقیقاً یک روز قبل از شروع مذاکرات هسته ای و حساس ژنو نیز یکی دیگر از این تقارن های کاملاً بی ارتباط بود.

به صورت کاملاً تصادفی دولت ایران و دولت آمریکا هر دو اعلام کردند که برنده مطلق و کامل مذاکرات هسته ای هستند و موجب زانوزدن طرف مقابل گردیده اند و هردو طرف گفتند که اظهارات طرف مقابل تنها مصرف داخلی دارد که این راهبردِ مشابه در نوع خود به لحاظ تشابه و تصادفی بودن خیلی جالب توجه بود.

در همان اوقاتی که رییس جمهورمحترم ما، اوباما را فردی مؤدب و باهوش معرفی کرد، خانم شرمن (معاون وزارت امور خارجه آمریکا)، فریبکاری و دروغگویی را بخشی از ژن ایرانیان دانست که یقیناً بین آن احترام و این بی احترامی هیچ گونه رابطه معناداری قابل یافتن نیست.

دقیقاً همان هنگام که رهبر معظم انقلاب و کارشناسان اجتماعی از تحدید جمعیتی و لزوم چاره اندیشی برای آن سخن می گویند تصادفاً دولت سبد کالا را به نحوی توزیع می کند که تعداد اعضای خانوار هیچ تأثیری بر مشمولیت و یا میزان کالای دریافتی نداشته باشد.

هم زمان با توافق 6 ماهه ای که طرف مقابل متعهد شد تحریم های هسته ای را افزایش ندهد، بیانیه ها، تحریم ها و تهدیدهای غیر هسته ای به صورت کاملاً تصادفی رو به افزایش است که گویا همین مسئله ی تصادفی، موجب آزرده خاطر شدن روح حساس توافق هسته ای نیز گردیده است. 

تنها چند ماه بعد از این که رییس محترم جمهور از خدا می خواهد تا اینقدر صبر داشته باشد تا دهان منتقدان را خرد نکند به صورت کاملاً تصادفاً دهان برخی منتقدان خرد می شود.

درست در شرایطی که صداوسیما نسبت به توقعات دولت در انتخاب مجری و یا نحوه گزارش در خصوص مسائل داخلی و خارجی بی اعتنا می شود، بودجه ی مصوب و قانونی صداوسیما از ناحیه دولت به این نهاد پرداخت نمی شود، تا صداوسیما به مانند یک بنگاه اقتصادی برای هر برنامه ای (البته فعلاً جز برای پخش اذان) جلوی اسپانسرهای مختلف کاسه گیری کند.

تنها چند روز پس از تقبل ارسال رایگان پیامک های تبریک عید رییس جمهور توسط اپراتورهای تلفن همراه، تعرفه تلفن همراه نیز افزایش یافت که مطمئناً بین این دو نیز هیچ ارتباط معنا داری وجود ندارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۴۷
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۳۸ ق.ظ

پیرامون اقدام ارزشمند اتحادیه اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم


هر شخصیت حقیقی و حقوقی مسئولی براساس تکلیفش بایستی موضع خاص و متعارف خود را در برابر اقدامات خصمانه ای مانند بیانیه اخیر حقوق بشری اتحادیه اروپا علیه ایران اتخاذ نماید و اکثراً نیز محکومیتِ این بیانیه را در دستور کار قرار دادند، لیکن حقیر از این اقدام اتحادیه اروپا چندان احساس نارضایتی نمی کنم و آن را نشانه و چراغی بر مسیر این انقلاب، مردم، مسئولان و انتخاب های آینده می دانم؛ شناختِ مردم و مسئولانی که به مذاکره با گرگان و کفتاران به ظاهر متمدن، خوشبین هستند با دیدن و شنیدن این موضع گیری ها که در برابر نرمش های احترام آمیزما صورت گرفته، نسبت به دشمنان مان به روزمی گردد.

وقتی مردم و مسئولان می بینند که نسخه ی رسمی اتحادیه اروپا برای کشورعزیزمان، با دخالت رسمی در مسائل امنیتی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مذهبی، عزت، امنیت و فرهنگ مان را نشانه گرفته است، بیش از پیش به اهداف خبیثانه ایشان در نشستن پشت میزمذاکره با ما پی می برند و البته رشته ی آنهایی که مدام می خواهند به بهانه های واهی چهره غرب را برای ملت ما بزک کنند نیز پنبه می شود و به این لحاظ حتی بزک کنندگان چهره ی غرب و آمریکا نیز از این اقدامات دچار رسوایی، دلسردی و نگرانی می شوند.

در گذشته کشورهای غربی و در عصر حاضر نیز اتحادیه اروپا، هرگز در دشمنی با ایران اسلامی و هیچ حکومت آزاده و مستقلی از هیچ اقدامی فروگذار نکرده اند، غافل از این که تمام کیدهای دشمنان اسلام و انقلاب درصورت هوشیاری مردم، در نهایت متوجه خودشان و اعتبارنداشته ی خودشان خواهد شد و نه تنها عزت، وحدت، اعتبار، استقلال، مقاومت و فرهنگ کشورمان را تضعیف نخواهند کرد بلکه موجب تقویت آنها خواهد شد.

این گونه موضع گیری های غرب در حالی که تاریخ غرب از گذشته تاکنون، سرشار از اقدامات غیرانسانی، ضدحقوق بشری، جنایتکارانه و استعمارگرانه است، نه تنها هیچ ارزشی نمی توانند داشته باشند، بلکه بیشتر موجب یادآوری جنایات خود غربی ها می گردد و نه تنها موجب واردکردن خدشه به انقلاب نمی گردد، بلکه موجب یادآوری خباثت های تاریخی ایشان در اقصی نقاط جهان می گردد، پرونده هایی که حتی لبوفروش ها و رانندگان تاکسی نیز از وجود آنها اطلاع دارند که البته از آنجا که بعضاً باسوادها ممکن است فراموششان کرده باشند به چند مورد مانند حمایت های متعدد از گروهک های تروریستی مانند منافقین و گروهک ریگی و عملیات های تروریستی ایشان، ارسال تسلیحات شیمیایی برای استفاده علیه ایران، بلوکه کردن اموال و دارایی ها، عدم پایبندی به تعهدات اقتصادی و فنی، حمایت های بی حد و حصر از اسرائیل و عملیات های ضد فلسطینی و ضدایرانی اسرائیل، حمایت تمام قد از فتنه و .... اشاره می کنم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۳۸
سیاوش آقاجانی