انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ب.ظ

صدور انقلاب؛ آموزش توربافی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

bc71cc0a0a202fe9cf8edc3be3fa7221به اذعان همه ی کارشناسان برجسته داخلی و خارجی، دلیل اصلی هجمه هایی که در چندساله ی اخیر در پیرامون ایران اعم از لبنان، سوریه، عراق و افغانستان انجام شده است، تضعیف ایران بوده است و این که ایران در تمامی این صحنه ها نسبت به جبهه ی مقابل خود یعنی آمریکا،‌ اسرائیل، غرب، عربستان و برخی کشورهای عربی دیگر پیروز نهایی بوده است، به اذعان اکثر این کارشناسان غیرقابل کتمان است. آنچه که برای دشمنان ایران جای تعجب و یقیناً‌ نگرانی دارد این است که در تمامی این هجمه ها، ایران با کمترین دخالت مستقیم و تنها با دراختیار قرار دادن تجاربی مانند بسیج مردمی، پیروز نهایی باشد و این در حالی است که گروه مقابل، با شدیدترین و آشکارترین حمایت های نظامی،‌ تسلیحاتی، مالی و رسانه ای تمام تلاش خود را حتی به قیمت بی آبرویی خویش انجام داده است.

پیروزی دوباره حزب الله لبنان در برابر اسرائیل، موفقیت و محبوبیت بشار اسد در برابر حمله ی مشترکِ جهان کفر و تکفیر، موفقیت گروه های اسلامی و ضدآمریکایی در انتخابات های عراق و افغانستان، همگی از مواردی هستند که هژمونی ایران را به رخ جهانیان می کشاند و چه لقبی برای این قدرتِ نرم، بهتر از واژه ی صدور انقلاب؟! و امروز که جریان تکفیری به همّ و حمایت دوستان اسرائیل، از آمریکا و غرب و وهابیون، لشکری فراهم کرده و در سوریه شکست ها را یکی پس از دیگری متحمل می شود، هدفی دیگر را برای توسعه برگزیده است تا با ادامه ی جنایت های خود در عراق بتواند این کشور اسلامی و شیعی را و نتیجتاً هژومونی ایران را تضعیف نماید، اما آنچه که این گروه از خود به نمایش می گذارد، آنچنان با ددمنشی همراه است که نه تنها موجب ضعف جبهه ی دوستان ایران نمی شود، بلکه در نهایت موجب وحدت شیعه و سنی، مهجوریت جریان تکفیری، کاهش آبرو و اعتبار جهانی دشمنان، تقویت بنیه نظامی کشورهای دوست (به خصوص با الگوبرداری از تجارب ایرانی ها) و بازگشتن شر تکفیری ها به همان هاست که ایشان را شکل دادند و حمایت کردند، ان شاءالله.

آری، انقلاب با تمام مسائلی که در درون خود تجربه می کند، بر منطقه تأثیر گذار است، از یک سو ملت های رنج کشیده و مستضعف می آموزند تا استقلال و عزت شان را در مقاومت و باج ندادن دنبال کنند و از سوی دیگر، دشمنان می آموزند که اگر ملت ها بیدار و متحد باشند، هیچ سلاحی ایشان را به فلاح نخواهد رساند خواه در زمین سوریه باشد یا افغانستان و یا عراق، ملت های مظلوم از ایران نه ماهیگیری، بلکه توربافی را یاد می گیرند، یاد می گیرند که چگونه به قوه ی ملت خوش متکی باشند، از مراجع و بزرگان شان تبعیت کنند و یاد می گیرند که خوشبختی هر ملتی در دستان همان ملت است ولا غیر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۳
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ

ششگانه ای برای انقلابی ماندن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

Untitled

مقام معظم رهبری (۱۹ خرداد ۹۳):

…افرادی که روزی با انگیزه‌های تند انقلابی حرکت می کردند، اکنون بیّنات انقلاب‌اسلامی برای آنها نامفهوم است…

جمله ی فوق در سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری و در خصوص تغییرات بنیادین برخی از افراد قدیمی و مدعی در انقلابی گری بیان شد، جملات فوق که اشاره به تندی گذشته ایشان دارد به خوبی می تواند دلیل ناپایداری ایشان را آشکار نماید، در گذشه ای نه چندان دور، مواضع افراطی این افراد به ضدانقلاب خوراک خبری می داد و در عصر حاضر نیز، مواضع تفریطی ایشان به نحوی دیگر در خدمت ضدانقلاب قرار دارد و با این وجود، بسیاری از استحاله شدگان، تغییرات خود را، یعنی افتادن از این سوی بام افراط به آن ور بام تفریط را اعتدال نام می نهند! و اما چه می شود که انقلابیون تند و دوآتشه اینگونه خودشان به جان انقلاب می افتند؟! و بهتر بگویم، ما چه می توانیم کنیم که اینچنین گرفتار و دچار ریزش نشویم؟! پاسخ به این سؤالات با توجه به مصداق هایی که در میان خواص و از زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه تا عصر معاصر وجود داشته و انسان های انقلابی و حتی نخبه را به انحطاط کشانده است است بسیار با اهمیت به نظر می رسد که حقیر سعی می کنم شش عامل حیاتی را برای انقلابی ماندن بیان نمایم:

۱- انقلابی ماندن بدون درک صحیح از اسلام میسر نیست، یک انقلابی اگر نتواند جایگاه شرعی صبر و سبقت، امر به معروف و نهی از منکر و تقیه، تولی و تبری، برائت جستن و وحدت خواستن، تکلیف مداری و ….  را تشخیص دهد، عملاً به ورطه ی انحراف کشیده خواهد شد، شناخت این مسائل کلیدی را می توان از طریق بهره گیری از قرآن کریم و سیره ی پیامبر و اهل بیت علیهم السلام انجام داد. سیره ی ائمه ی اطهار سرشار از نکات آموزنده ای است که تمام نیازهای رفتاری یک انقلابی را تأمین می کند، این نیازها به صورت تمام و کمال در سیره ی ائمه ی اطهار وجود دارد و بهترین کار این است که از تواریخ معتبر شیعی و از آثار علمای بزرگی مانند شهید مطهری که در خصوص سیره ی این بزرگان نگاشته شده است استفاده شود.

۲- آلوده نکردن روحیه انقلابی گری به کینه ورزی، محبت ها و تعصبات کورکورانه از نکات کلیدی است که می تواند در سلامت و صلابت یک فرد انقلابی مؤثر باشد. بسیاری از کسانی که دچار انحراف و ریزش در انقلابی گری شدند به خاطر کینه ها و محبت های نابجا و غیرخدایی بوده است، تعصب و محبت افراطی در خصوص دوستان و نزدیکان و کینه داشتن نسبت به سایرین، بسیاری از افراد را به ورطه ی، لجاجت در برابر حق و نتیجتاً هلاک و عاقبت به شری کشانده است که به منظور مصئون ماندن از این ابتلائات همواره باید همان طوری که خدا می خواهد، دوست و دشمن داشتن هایمان تنها برای خدا باشد و هر چه قدر که بتوانیم دلمان را خدایی تر مدیریت کنیم، یقیناً کار سهل تری در انقلابی ماندن خواهیم داشت.

۳- شناخت ولایت و ولایت مداری از مقولاتی است که بسیاری از برگشتگان از انقلابی گری به دلیل ضعف در آن ها دچار ریزش گردیده اند؛ اگر کسی نتواند مصداق ولایتِ عصر خویش را به درستی تشخیص دهد و یا نتواند به تابعیت از ولایت الله پایبند بماند، عملاً دچار ولایت طاغوت می گردد و هرگز نمی توان کسی را که به ولایت شیطان درآمده است را یک انقلابی دانست. انقلابی همواره نگاهش به سرانگشتان ولی خدا است و خداوند او را با این شاخص، از ولایت نفس و ولایت شیطان مصئون می دارد.

۴- بصیرت مسئله ای است که همواره مکمل و حافظ ولایت مداری است، بسیاری از افراد به دلیل ضعف بینش و بصیرت حتی بر ولی خویش شوریده اند و به همین دلیل همواره یک انقلابی باید گیرنده هایی روشن و ذهنی پویا داشته باشد تا در برابر شبهاتی که همواره در پی تضعیف جریان انقلابی گری، تشکیکِ ولایت الله و تثبت ولایت شیطان صورت می گیرد موفق به نجات خود و روشنگری دیگران گردد. یک انقلابی همانطوری که با ولایت مداری حرکتش را با ولایت الهی تنظیم می کند، بلکه با بصیرتش جزئیات را از دل دستورات و توصیه های ولی خدا استخراج و برای تحقق آنها بسترسازی می کند.

۵- اخلاق ضامنی برای تحقق موارد قبلی است، کسی که اخلاق اسلامی و الهی دارد، به سختی دچار کینه و تعصب های نابجا می گردد، کمتر با دیگران اصطکاک و تنش های غیرضروی پیدا می کند و کمتر به لجاجت، مجادله و دعوا مبتلا می شود، انقلابی باید بداند که اولین دشمن هرکسی نفس اوست و بیش از هر طاغوتی باید بر نفس خویش دهنه بزند، انقلابی هیچگاه خودش را از اشتباه، گناه و غرور مصئون نمی داند و همواره مراقب خویش است، تجربه نشان داده است که انقلابیونی که بیش از خویش به دنبال اصلاح دیگرانند، بیش از دیگران خودشان را در معرض گمراهی و عدول از مسیر حق قرار داده اند. یک انقلابی، یک مسلمان واقعی و یک تسلیم محض در برابر خدای خویش است او هرگز هیچ متاعی را به ثمن دروغ، ترس، کلک و تهمت معامله نمی کند و اوست که سیاستش را عین دیانتش پاک نگاه می دارد.

۶- انقلابی باید به علوم روز عالم باشد، یک انقلابی نمی تواند مواضع صحیحی اتخاذ کند ولی چیزی از اسلام، اقتصاد، فرهنگ، جامعه و سیاست نداند، کسی که درک صحیحی از مسائل روز و مبتلا به جامعه ندارد به راحتی بازیچه ی نمایش های دیگران می شود، به راحتی دیگران را متهم می کند، به سادگی از کنار مسائل مهم با بی تفاوتی می گذرد و درگیر مسائل کم اهمیت می گردد. یک انقلابی باید در پی رشد چند بعدی علمی باشد، فردی که فقط فرهنگ را و یا فقط اقتصاد را می فهمد، نمی تواند یک انقلابی موفق بشود و مصئون نیز بماند. به شخصه بسیار دیده ام افرادی که فقط از فرهنگ یا سیاست سردر می آورند و در موضع گیری های شان در همان مسائل، به دلیل عدم شناخت از ریشه های اقتصادی هر حوزه، به سادگی و به دور از عقلانیت، انتقاد و پیشنهاد غیرعلمی و غیرعملی می کنند و بر همان ها پافشاری می کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۳
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۵ ب.ظ

پختگی، مهمترین نیاز سران جریان انقلابی گری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جریان انقلابی اگر چه مشخصه های خاصی مانند ساده زیستی، استکبار ستزی، ولایت مداری، دین مداری و ... دارد، لیکن صرف داشتن این مشخصه ها برای پیش قراول شدن در جریان انقلابی گری کافی نیست، کسانی می توانند به عنوان پیشرو و الگو در این عرصه مورد حمایت قرار گیرند که به غیر از این مشخصات دارای صفت ثبات شخصیت و پختگی شده باشند، اگر بخواهم این صفت را براساس مصداق برای این جریان معنی کنم می توانم اینچنین بگویم:

یک انقلابی باید سیر تحولاتش به حدی رسیده باشد که یک ثبات شخصیتی قابل اتکا پیدا کرده باشد، طوری نباشد که همواره نگران تغییراتش باشیم و ندانیم که این تغییرات او را در نهایت به کدام نقطه می رساند.

این که فردی با لباس ساده و سروشکل نامرتب سردمدار جریان انقلاب بشود و کم کم متوجه شود که باید موهایش را شانه کند و محاسنش را اصلاح نماید و تازه متوجه شود که بهتر است در دیدارهای رسمی کت و شلوار بپوشد و بعد از مدتی حتی به بوتاکس هم رضایت دهد هر چند که استراحتش به قهر از رهبری تعبیر شود، یعنی به پختگی نرسیده است و هر آن ممکن است تغییرات دیگری در جهت پیشرفت یا سقوط داشته باشد.

این که فردی در ابتدای کار خودش را مطیع محض قانون بداند و سال به سال در برابر قوانین بیشتر تعلل نشان دهد نشان می دهد که این فرد به ثبات نرسیده است.

این که فردی بیش از حد به رفیق بازی اهمیت بدهد و حاضر بشود برای رفقایش خط قرمزهای فراقانونی تعریف کند، یعنی ممکن است به راحتی به یک گروه انحرافی پناه بدهد.

این که فردی در مواقع حساس که انقلاب نیاز به موضع گیری ایشان دارد سکوت پیشه کند تا زمانی که قدرت را  در دست داشت واکنش نشان دهد، نمی تواند علامت یک فرد انقلابی و قابل اتکا باشد، یک انقلابی، همیشه چه مسئول باشد و چه نباشد به موقع از خودش و اعتبارش خرج می کند.

این که یک انقلابی سردمدار جریان انقلابی بشود ولی اصرار داشته باشد، مثلاً ساخت فیلم انتخاباتی اش را به یک کارگردان ناشی بسپارد و از سپردن کار به دوستان کارکشته و انقلابی پرهیز کند به این خیال که مدیون شان نشود و بعد از خراب کاری در فیلم اول، تازه متوجه اشتباهش شود یعنی هنوز به مرز پختگی نرسیده است.

این یک انقلابی در جایی که حضورش موجب تفرقه جبهه انقلاب می شود حاضر شود و در جایی که جبهه انقلاب از او می خواهند حاضر شود از خودش بی رغبتی نشان دهد، نشانه ی پختگی نیست.

این که یک انقلابی حتی نخواهد مدیون بزرگان امتحان پس داده ی جریان انقلاب باشد، تا خدای ناکرده به ایشان جواب پس ندهد! نشان از عدم پختگی او دارد.

این که کسی را قهرمان کنیم که فردا در برابر هوراها و تشویق ها و حتی رأی ها جو گیر شود و با بی ظرفیتی احساس کند که حتی می تواند جلوی رهبری هم بایستد.

جریان انقلابی نباید افرادی را به عنوان سرلیست معرفی کند که از همان اول برای شان مسائلی مانند لباس رسمی پوشیدن (حتی از نوع ساده)، سر و وضع مرتب داشتن، احترام به تخصص گرایی، پرهیز از تعصب و عصبی شدن، پرهیز از درگیری های بی مورد و حاشیه سازی، ظرفیت داشتن در برابر محدودیت های قانونی، تاب آوردن در برابر فشارهای قانونی جریان های رقیب، موضع گیری در مواقع ضروری، تحمل در برابر دستورات و توصیه های بزرگانی مانند رهبری و علما و .... حل نشده باشد.

و مهمترین بحث این است که جریان انقلابی بیش از این که به دنبال قهرمان سازی و یافتن مصداق مناسب برای معرفی به جامعه باشد، باید به فکر گفتمان سازی باشد، باید انقلاب و انقلابی بیش از پیش پخته عمل کنند، باید شناخت بهتری از انقلاب پیدا کنند و نمایش بهتری از انقلابی گری در جامعه ارائه دهند.

این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۵
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم


22 بهمن امسال هم مانند سایر 22 بهمن ها و مثل سایر ایام الله این کشور، از قدس گرفته تا انتخابات، پرشور برگزار شد که نباید از کنار این مسئله بدون تفکر و تحلیل گذشت. یقیناً بخش زیادی از این شور و شعور به سخنرانی های وحدت آفرین رهبر جلیل القدر ما بازمی گردد، لیکن بخشی از این شور نیز مرهون دشمنان نادان ایران است که درست در همان زمانی که باور برخی از مردم به همت تشکیک برخی از دوستان ناآگاه نسبت به دشمنی دشمنان سست می شود، با صحبت ها، توهین ها و رجزخوانی های شان دوباره این ملت را متحدتر از گذشته به بیعت با آرمان های نظام و رهبری رهنمون می نمایند.

ازنقش رهبری که فرصت شناخت دشمن را به مردم و مسئولان داد و از نقش دشمنان که مثل همیشه خباثت هایشان را با کمترین فرصتی به نمایش می گذارند که بگذریم، به نقش سربازان انقلاب می رسیم، سربازانی که با چشم و گوش باز از کنار تشرهای دشمن و از کنار هشدارهای رهبری به راحتی نمی گذرند و اطرافیان خود را نیز به درک حقیقت دعوت می نمایند. این سربازان عموماً روحانیون، انقلابیون، معتمدین، هنرمندان و فعالان جنگ نرم و فضاهای حقیقی و مجازی هستند که مدام در پاسخگویی به شبهات فعالند و نمی گذارند حقایق در لفافه ی توجیه و دورغ و تزویر پنهان بماند.

در کنار این سربازان، مدتی است که یک گروه هنرمند و انقلابی پیشرو هستند، آقایان حامد زمانی، محمد مهدی سیار و گروه شان دراین یکی دوساله سرودهای حماسی و انقلابی زیادی تقدیم انقلاب کرده اند که در کنار شور مثال زدنی شان، فوق العاده بصیرت افزا نیز هستند به حدی که دشمنان و ضدانقلاب ها نمی توانند از اظهار دشمنی آشکار با ایشان خودداری کنند، حامد زمانی و گروهش نه از عشق های مجازی می خوانند و نه از شکست های عشقی، حامد زمانی عزت یک ملت را یاد می کند و ذلت دشمنان را فریاد می زند، حامد زمانی شهدا را عزیز می شمارد و تروریستها را زبون می خواند، حامد زمانی از شدن و توانستن می گوید و ترس و ضعف را به سخره می گیرد، حامد زمانی استقلال، غیرت و عزت مردم را در ذهن آنها که گمان می کنند این ملت نام شان را به نان شان می فروشند، بازتعریف می کند و آنانی که حماسه را به خاطر خالی بودن کاسه های شان از شر تحریم یزیدیان زمان فراموش کرده اند را دوباره هشیار می کند، امثال زمانی و سیار برای جامعه ی ما نیازند و نعمت، نیازی که باید قدرشان را شناخت و نعمتی که باید سپاس شان را بجا آورد، امید که جوانان و هنرمندان کشور، هرچه بیشتر به ایشان بپیوندند.

مطلب مرتبط:
تشکری و تذکری برای حامد زمانی و نسل جوان هنرمندان انقلاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۶
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۳۳ ب.ظ

گزینه وحدت روی میز عزت مردم رشت + تصاویر

بسم الله الرحمن الرحیم


اگر چه مشارکت مردم در جشن ملی 22 بهمن همیشه چشمگیر بود، اما امسال گویا رجزخوانی های آمریکایی ها بیش از همیشه ملت ایران را به صحنه کشانده بود، آنها که سال های پیش حضور را چندان مهم نمی دانستند، امسال از سر غیرت و با پای همت، گزینه وحدت را برمیز عزت خویش قرار دادند و در راهپیمایی شرکت کردند، حقیر نیز به مانند مثل سال های گذشته تصاویری از راهپیمایی مردم غیور رشت تهیه کرده ام که تقدیم می نمایم، ضمناً برای مشاهده تصاویر در اندازه بزرگتر می توانید روی آن ها کلیک کنید:

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

تصاویر 22 بهمن 92 رشت

مطلب مرتبط:
کسانی که تحمل ندارند نبینند: تصاویر راهپیمایی 22 بهمن 91 رشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۳۳
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۸ ب.ظ

انقلاب، کشتی نجات عصر غیبت

بسم الله الرحمن الرحیم


سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دهه فجر برای کسانی که انقلاب را دوست دارند یک عید شورانگیز تلقی می شود، عیدی که جوانه و شکوفه را در دل فرزندان و علاقمندن انقلاب می رویاند و خون تازه را در رگ های این درخت تنومند می چرخاند. انقلاب اسلامی ایران هدیه ای الهی بود که به همت امام و شهدا به مردم نجیب ایران هدیه شد تا سوار بر این کشتی در طوفان بلای آخر الزمان به سرمنزل مقصود ظهور برسیم. انقلاب برای ما یادآوریست از "جاءالحق و ذهق الباطل" انقلاب مدالی ارزشمند است که بر سینه ی ایران عزیز می درخشد، مدالی که حاصل به ثمر نشستن خون شهدا و صبر و مقاومت و یکپارچگی مردم در تبعیت از رهبری امام بود.

دهه فجر را با سرودهای حماسی اش و با تصاویر و فیلم های سیاه و سفید و قدیمی اش دوست دارم، با دیدن و شنیدن یادگارهای دوران انقلاب یک نوع شعف درونی در دلم ایجاد می شود، سالروز بیرون انداخت و شکست دادن شاهی که نماینده ی شیطان بزرگ و دوست اسرائیل بود هنوز برای ما علامت قدرت و شکستنی بودن طاغوت است. انقلاب ما انفجار نور بود، نه فقط چون امام خمینی چنین گفت، بلکه برای این که نور عزت و امید را در این کشور و در دل بسیاری از مستضعفان جهان منتشر کرد و پرده ی سیاهِ ذلت را کنار زد؛ انقلاب، نور اسلام و اهل بیت را در این کشور تاباند و مزه ی شیریت ولایت را در عصر تلخ غیبت به مؤمنان چشاند تا بیش از گذشته برای حضورش تلاش کنند و این گونه شد که همه انقلابیون از مردم تا رهبری، صاحب واقعی انقلاب را امام زمان می شناسند و اعتقاد دارند که او در مواقع حساس به داد این انقلاب رسیده است و دوست دارند به سربازی امام زمان نائل شوند.

انقلاب اسلامی همانقدر که برای ما شیرین است، برای دشمنان اسلام و ایران تلخ است؛ مستکبران عالم که همه ی کشورها را مستعمره و بله قربانگوی خود می خواستند و برای تحقق این اصل در جزئیات حکومت های دیگر دخالت می کردند، برای به ثمر نرسیدن و زمین خوردن انقلاب های مردمی خیلی تلاش کردند و در اکثر موارد هم به نتیجه رسیدند و این تنها ایرانیان بودند که توانستند انقلابی مفهومی و ماندگار ایجاد کنند، ایران توانست به جهانیان بفهماند که می توان دست بر زانوی خود گذاشت و برخاست و این سنت شکنی تاریخی اینقدر برای مستکبران عالم تلخ بود که کین ایران و ایرانی را هرگز نتوانستند مخفی نگاه دارند و انواع دشمنی ها را علیه ایران بکار بستند و هر جا که شکست خوردند تلاش کردند تا با بوق های رسانه ای شان وجهه این کشور عزتمند را خدشه دار کنند.اگر چه دشمنی دشمنان به طور مستقیم و طبیعی جای خوشحالی ندارد، ولی این که می دانیم خبیث ترین قدرت های عالم مانند اسرائیل، آمریکا و انگلیس اینچنین با ایران خصومت دارند، این اطمینان را برای شما حاصل می کند که انقلاب همچنان روی ریلش در حال حرکت است، اگر چنین نبود پس چرا این خصوصمت ها در مورد عربستان که مدعی پرچمداری اسلام است وجود ندارد؟ چرا در مصر که مثلاً مردم انقلاب هم کرده اند دیده نمی شود؟ و این چراغ راهنما را امام خمینی در مسیر انقلاب قرار دادند:

هر وقت دشمن از شما تعریف کرد، شما به خودتان شک کنید

افسران - گرگ در لباس میش مراقب روابط ایران و آمریکا باشید ...

و اینچنین شده است که ما دشمنی های آمریکا و نوچه هایش را مؤید مسیرمان می دانیم و از این دشمنی ها احساس رضایت می کنیم و اگر بخواهیم در قبال این دشمنی ها کاری بکنیم بهترین راه را مقاومت و مبارزه می دانیم نه این که به دنبال غیرممکنی از جنس دوستی گرگ و میش باشیم. ما بایستی به فکر نشر تفکر صحیح انقلابی، نگرش ضداستکباری، افزایش عزت ملت ها، گسترش دوستی و مهربانی بین مردم و در یک کلام، معرفی و انتشار آموزه های راستین اسلام باشیم تا با امید خدا و به کوری چشم دشمنان، انقلاب به تمام جهان مخابره شود، نباید گذاشت جهانیان تکفیری ها و وهابی ها را پرچمدار اسلام بدانند، آری! باید پرچم اسلام اصیل و انقلابی را جلوی چشم دشمنان بشریت بالا برد و در همان مسیر که امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) می خواهد قدم برداشت و بایستی برای این هدف عقل آرمانگرا را با چشم واقع بین همراه کرد و کمر همت را در راه انقلاب بست، چرا که انقلاب تنها با تفکر انقلابیست که پیروز می شود و این عید چقدر خوب هر سال، روحیه انقلابی مان را احیا می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۱۸
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۱۳ ب.ظ

شباهتِ ابهام، در تعاریف اعتدال و اصلاحات

بسم الله الرحمن الرحیم


در این مطلب قصد ندارم تا آقای روحانی را مأیوسانه و به صورت غیرمنصفانه مورد انتقاد قرار دهم، ولی از این که شعار اعتدال همان سرنوشت شعار اصلاحات را بیابد نگرانم و ضمن اعلام دلیل مشابهت های موجود، از رییس جمهور محترم می خواهم تا هر چه سریعتر نسبت به ارائه یک تعریف جامع و مانع از اعتدال اهتمام ورزند و سپس براساس آن تعریف، منظورشان از معتدل و افراطی را به صورت صریح تبیین نماید.

اصلاح طلبی، مهمترین شعار آقای خاتمی بود که با سخنان توأمان از مفاهیم مختلف و بعداً متضاد به مردم ارائه می گردید و همین شعارها در کنار عدم محبوبیت رقبا، منجر به جذب آرای مختلف از اقشار مختلف مذهبی و ملی مذهبی، سکولار و ملی به سمت آقای خاتمی گردید. آقای خاتمی حین معرفی اصلاحات، توأمان از جامعه مدنی و مدینه فاضله سخن راند و به نحوی از مردمسالاری دینی در کنار آزادی قرائت های مختلف از دین گفت که رأی دامنه ی گسترده ای از دینداران تا لیبرال ها را  به سبد خود ریخت.

اگر چه آرای خاتمی به لحاظ میزان مشارکت مردم و نسبتِ آرای ایشان به آرای کل مردم ویژه بود، لیکن هر چه مردم به تناقضات شعارها و رفتارهای جریان اصلاحات بیشتر آشنا شدند از اصلاح طلبان فاصله گرفتند و از سوی دیگر ملی ها و ملی مذهبی ها هم با شفاف شدن ابهامات گفتاری و رفتاری آقای خاتمی، کم کم پروژه عبور از خاتمی را کلید زدند و اینچنین بود که شعارهای مبهم اصلاح طلبی اگرچه سبد رأی خاتمی را پر کردند، اما نتوانستند دل مردم را همراه نگاه دارد، چرا که ماه پشت ابر نماند و مردم روز به روز شناخت بیشتری نسبت به منظور دوستان از اصلاحات پیدا کردند.

اما آنچه که باعث شد مقدمه فوق را بنویسم شباهت شعارهای آقایان خاتمی و روحانی در ابهام آنهاست. اعتدال شعار اصلی آقای روحانی بود که با شعار پرهیز از افراطی گری و تفریط همراه گردید تا کمی بیش از نیمی از مردم به این پرهیز از افراط و تفریط  رأی دهند. اکنون علی رغم گذشت چند ماه از آغاز بکار دولت آقای روحانی، آنچیزی که آقای روحانی به آن تأکید دارند دیگر پرهیز از تفریط را در خود ندارد و ایشان صرفاً از افراط اعلام برائت می کند و متأسفانه همان طوری که اصلاح طلبان رقبای خود را با برچسب انحصارطلب و دیکتاتور می راندند، گویا اعتدال گرایان نیز منتقدان خود را با وصله ی افراطی گری از صحنه حذف می کنند و این در حالی است که شعار انتقاد پذیری از شعارهای مهم آقای روحانی بوده و هست.

به سخنان زیر که جناب روحانی در اولین همایش استانداران دولت یازدهم بیان کردند توجه کنید:

... آنچه هدف ما این است که کشور را از حالت تنش، خشونت، افراط به طور کامل خارج کنیم. شرایط اجتماعی کشور باید به گونه‌ای باشد که افرادی که تمایل به افراط و خشونت دارند و تعداد آنها بسیار اندک است فضایی را برای حضور پیدا نکنند.... یکی از هدفهای این دولت آشتی در سطح جامعه بوده است. همه را باید به یکدیگر نزدیک کرد و آن رسانه‌هایی که بر طبل انشقاق می‌کوبند اشتباه تاریخی می‌کنند. هیچ جناحی را در این کشور نمی‌توان حذف کرد و هیچ حزب فعالی را نمی‌توان نادیده گرفت. بنابراین باید با یکدیگر تعامل داشت  و قواعد بازی را آموخت....

از یک سو آقای روحانی مستمراً از افراط اعلام برائت می کند و از سوی دیگر وزیران و استاندارانی را به کار می گمارد که در بزرگترین  فتنه کشور دست داشتند! اکنون بعد از مشاهده چند ماه از رفتارهای دولت اعم از انتصابات، موضع گیری ها و برنامه های عملیاتی، به نظر می رسد تنها کسانی که در درگاه آقای روحانی هیچ جایگاهی ندارند و به احتمال زیاد افراطی خوانده می شوند، همان حزب اللهی ها هستند و گویا جناب روحانی از همان ابتدا اعتقادی به تفریطی بودن جریان های فتنه گر و قانون شکنی و خیانت های ایشان نداشته اند.

بسیار خوب است که آقای روحانی در خصوص تعریف اعتدال از ظن خودشان بیشتر بگویند و جوانب آن را به لحاظ معرفی مرزهای افراط و تفریط تشریح نمایند. مردم حق دارند که بدانند ملاک اعتدال در اعتقاد دولت یازدهم چیست و شاخص افراط و تفریط کدام است. با توجه به این که جناب روحانی در اکثر قریب به اتفاق موارد از واژه اعتدال و افراطی فقط برای معرفی دوستان و دشمنان شان، همچنین در خصوص رأی دهندگان به خودشان و رقبا استفاده کرده اند، حقیر برداشت خودم را در این خصوص ارائه می کنم:

با توجه به این که بسیاری از مفاهیم مانند عقل و منطق دچار برخورد سلیقه ای می شوند، به نظر می رسد تنها مفاهیم قابل اتکا و قابل استفاده برای تعریف اعتدال، همانا شرع و قانون باشد.

به این سخنان جناب روحانی که در مجلس شورای اسلامی ایراد شده است توجه فرمایید:

... مردم در 24 خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرایی، تک‌رایی، عدم مشورت و عدم تدبیر رای ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رای دادند....

با فرض این که مسیر اعتدال را اسلام و قانون مشخص کند به این نتیجه می رسیم که هرکسی که در چارچوب مسیر ترسیم شده ولایت فقیه (که ضامن اسلامیت نظام است) و قانون (که محصول جمهوریت نظام است) حرکت کند میانه رو است و اگر کسی پا از این گلیم فراتر گذاشت قابل معتدل خواندن نخواهد بود؛ بر اساس این فرض، چگونه می توان افرادی را که در تمام امور سیاسی و اجتماعی خود به خصوص انتخابات (که حساس ترین و هیجانی ترین امورند)، در چارچوب قانون حرکت کردند و حتی پس از باختن نتیجه انتخابات فوراً به برنده آن تبریک گفتند را افراطی دانست؟! و یا چگونه می توان افرادی را که اگر در هر امری خبطی کرده باشند، فوراً در مواجهه با نصایح ولایت فقیه، با تبعیت محض خود از دستورات ایشان به چارچوب قانون بازگشتند را افراطی خواند؟! و چگونه می توان افرادی را که پا از مسیر قانون فراتر نهادند و قانون را زیر سوال بردند را معتدل دانست؟! و چگونه می توان کسانی را که نه تنها از رهبری تبعیت نکردند، بلکه از اصل ولایت فقیه نیز برائت جستند را در دایره اعتدال دانست؟!

آیا کسانی که یکبار جسورانه پا از مسیر قانون و ولایت فراتر نهادند و سخت ترین هزینه ها را به کشور وارد کردند را می توان اینقدر امین دانست که ایشان را به عنوان مجری قانون و سرباز ولایت و خادم انقلاب منصوب کرد و تمام امور مردم یک استان و یا بخش هایی از امور تمام کشور را به ایشان سپرد؟! آیا این مسئولان در زیرمجموعه خود می توانند اعتدال را رعایت کنند؟! آیا از مسئولی که تقیدی به ولایت و قانون ندارد می توان توقع داشت که مؤمنان، قانون مداران، ولایت مداران و شایستگان را در مصدر امور بنشانند؟! آیا شبکه مدیریتی و اجرایی کشور می تواند ضامن اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط باشد؟! آیا این دیواری که آقای روحانی چیده اند می تواند ره به ثریا داشته باشد؟! دعا می کنیم دکتر روحانی به نحوی دولت را هدایت کند که بعد از دوره مسئولیت شان، کلمه زیبای "اعتدال" با عبارات متضاد معنی نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۲ ، ۲۲:۱۳
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۹ ق.ظ

آی تویی که علامت دین داری....

بسم الله الرحمن الرحیم


بعضی وقتها توجه نمی کنیم که چقدر مسئولیت داریم و چقدر راحت تر آن ها را ضایع می کنیم، این مطلب به جنبه های پنهان مسئولیت هایی می پردازد که متوجه ماست و غالباً ما از وجود آنها خبر نداریم و آن در وجود علامات دین داری و انقلابی گری در صورت و سیره ی ماست.

خیلی از افراد هستند که یک اشتباه و یا گناه بزرگ را مرتکب می شوند ولی چندان به چشم نمی آید، ولی یک خطای کوچک از کسانی که علامت دین و انقلاب دارند بارها و بارها  در شبکه های مجازی و ماهواره ها با بزرگنمایی نشان داده می شود، وقتی از یک روحانی یا یک بسیجی رفتار بدی سر می زند، خیلی سریع به پای دین، انقلاب، روحانیت و بسیج نوشته می شود و این تأثیر به لحاظ بزرگی چندان با وقتی که همین افراد کار خوبی انجام می دهند قابل مقایسه نیست. یعنی جامعه توقعی از بسیجی ندارد جز این که یاری رسان انقلاب و مردمش باشد و اگر کاری در این راستا انجام دهد اگر چه موثر و مفید است، اما چندان مورد انتشار و بازگو قرار نمی گیرد و اگر بر خلاف این توقع، یک بسیجی آمد و کاری منافی عفت یا عرف انجام داد فوراً او را با دست نشان می دهند و تمام رفتارش را به پای بسیج و انقلاب می نویسند.

همیشه علامت دین در لباس روحانیت و بسیجی و چادر نیست، بلکه کوچکترین علامتی از دین داشتن با خودش مسئولیت دارد، حتی داشتن محاسن وقتی که این محاسن علامت دین داری تلقی شود مسئولیت ایجاد می کند، حتی اگر پشت خودرویتان یک ذکر مذهبی نوشته شده باشد باید به احترام آن ذکر رفتاری مسئولانه تر داشت، اگر زباله ای از ماشین پرت شود و یا بی ملاحظه رانندگی کنیم این رفتارهای بد گناهی به مراتب بیشتر ایجاد می کنند و فوراً با آن ذکر ارتباط داده می شوند.

وقتی کسی در مراسم عزای حسینی شرکت می کند یا رخت عزای او را به تن دارد نیز باید احترام امام حسین (ع) را نگاه دارد، نباید رفتاری کند که موجب بی حرمتی و سوءاستفاده به این درگاه مقدس گردد، اصلاً همین معیار خوبی است اگر توجه کنیم عزاداری های مان موجب احترام جهانیان به تشیع می شود یا موجب بی حرمتی کینه توزان به ائمه می گردد؟!

مسئولیت ما در قبال افرادی که احترام علامت دینداری را رعایت نمی کنند نیز بیشتر است، اگر یک روحانی یا بسیجی یا حزب اللهی کار بدی را انجام می دهد مسئولیت ما در امربه معروف و نهی از منکر و حتی معرفی او به قانون بیش از سایر افراد است، باید با رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر، چنین افرادی را به حفظ حرمت کسوت دینداری و انقلابی گری فراخوانده و حتی وادار کرد و اگر بازهم چاره ای نبود نه تنها نباید اقدامات اشتباه و تخلفات چنین افرادی را توجیه کرد، بلکه باید با صراحت از این رفتارها اعلام برائت کرده و حساب ایشان را صراحتاً از دین داران جدا نمود.

امیدوارم همگی حواسمان به این مسئولیتهای مان باشد و با عمل و رفتار و گفتارمان برای اسلام و انقلاب آبرو باشیم نه بی آبرویی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۰:۱۹
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۰ ب.ظ

تحلیلی ناگوار از سیاست جناب روحانی

بسم الله الرحمن الرحیم


دولت های نهم و دهم مانند تمام دولت ها مزایا و معایبی داشتند و این که فردی سیاست ها و برنامه های دولت را سیاه بنامد و همه ی یادگارهای او را ارثیه های ناگوار بخواند، مطمئناً مورد تأیید هیچ منطق معتدل و منصفی نخواهد بود و اگرچه تا حدودی این رویه در بیشتر دولت های قبلی نیز مشاهده گردید، ولی این مسئله و حواشی و فراتر رفتن مسئله از حد سیاه نمایی های گفتاری، متأسفانه در دولت آقای روحانی بیشتر به چشم می آید که برخی از این رفتارها را در ذیل تقدیم می کنم: 

1-  فضای صحبت های جناب روحانی به اذعان اکثر تحلیل کنندگان همچنان از فضای انتخاباتی خارج نشده است و محور و نحوه ی صحبت های جناب روحانی همچنان خیلی با روند صحبت های انتخاباتی ایشان تفاوتی نداشته است.

2- تأکید متواتر بر کلمه ی "میراثی که از دولت قبل به جا مانده"، از سوی رییس دولت و اکثر وزرای دولت، به نحوی که تقریباً مصاحبه ای از سوی ایشان یافته نمی شود که بارها از این لغت استفاده نشده باشد.

3- تغییر کلیه ی مسئولان و مدیران دولتی به نحوی که در تغییر برخی مدیران اگر دیرو زودی وجود داشته است لیکن سوخت و سوز ندارد و اکثریت قریب به اتفاق مدیران یا تغییر کرده اند و یا در صف تغییر قرار دارند.

4- اگر طرح خوبی اجرا شده باشد بدون اشاره ای به مزیت هایش، طوری نواقص آن را پررنگ می کنند که عملاً نقاط قوت آن نیز کاملاً محو و حتی با خاطره ای از سیاهی همراه شود. یعنی اگر فردی در خانه ی مسکن مهرش ساکن شده باشد، احساس کند که تمام مشکلات گرانی و تورم و ... همه اش تقصیر همین مسکن مهر است و نباید بابت آن از کسی ممنون باشد.

5-  اگر چه در مجموعه ی دولت وزرا و مسئولانی وجود دارند که منصفانه و کارشناسانه سخن می گویند، لیکن متأسفانه اصرار بر برخی ادعاهای کذب مانند بدهکارترین دولتِ پردرآمد و خالی بودن خزانه، مواردی نیستند که در جهت بیان نقاظ ضعف دولت قبلی باشند بلکه بیشتر بهانه هایی برای توجیه نقاط ضعف دولت یازدهم بکار می روند.

6- جایگاه جناب روحانی به عنوان کسی که بیشترین حمایت را از آقای هاشمی دریافت کرد و تقابل قدیمی  آقایان هاشمی و احمدی نژاد، طوری نیست که جناب روحانی بتواند بدون موضع گیری شدید در خصوص احمدی نژاد، نظر هاشمی را جلب کرده باشد.

7- اصرار عجیب بر تغییر رفتارهای انقلابی دولتهای نهم و دهم به نحوی که برخی از این تغییرها به شدت گل درشت می نماید، مثلاً اگر مسئولی با پای مصنوعی و با هواپیمای عمومی و با حمل چمدانش به مأموریت می رفت، مسئول جایگزینش ممکن است درازکش و با هواپیمای اختصاصی و حتی توسط دیگران حمل شود.

8- دلیل برخی موفقیتهای اخیر مانند موفقیت در ورزش که بر پایه بسترهای دولتهای نهم و دهم بنا شد و یا موفقیتهای مذاکره کنندگان هسته ای که بر بستر مقاومت مردم و دولتهای قبلی بنا شد نیز به صورت غیرمنصفانه ای صرفاً به نام دولت یازدهم نوشته می شوند و آنها را حاصل عبور از فضای سیاه!! قبل معرفی می کند.

افسران - مقایسه سفر هوایی ظزیف و جلیلی+ تصاویر

در کنار توجه به موارد فوق به برخی شرایط حاضر کشور نیز باید توجه کرد:

1- رأی زیر 51 درصدی جناب روحانی در انتخابات 92 پشتوانه ی مستحکم و مطمئنی را برای انتخابات 4 سال بعد ایجاد ننموده است و به این لحاظ تثبیت شرایط دولت برای انتخابات بعد کمی دشوار به نظر می رسد.

2- خو و فرهنگ انقلابی گری اعم از ساده زیستی،‌ مقاومت و استکبار ستیزی، بی تکلفی، حضور مستمر و مدام بین مردم، تلاش شبانه روزی، محوریت مستضعفین، بهم خوردن حلقه بسته مدیران و .... همگی مواردی هستندکه با روحیه های دولت های سازندگی و شخص آقای روحانی در تضاد قرار دارند، لیکن به شدت مورد علاقه ی اکثریت مردم هستند.

رفتارهای آقای روحانی و شرایط خاص سیاسی و اجتماعی کشور متأسفانه ما را به یک تحلیل ناگوار از اهداف و سیاستهای کلان دولت می رساند:

اولاً- دولت از هم اکنون به فکر تثبیت و تقویت پایگاه آرای خود است و این مسئله مطمئناً شجاعت دولت را در اجرای فعالیت ها و تکالیف قانونی دچار مصلحت سنجی هایی ناصواب خواهد نمود.

ثانیاً- محبوبیت فرهنگ انقلابی گری با تمام مختصات آن اعم از ساده زیستی، استکبار ستیزی، روحیه تلاش و جهادی، مردمی بودن، در دسترس بود و ... پتانسیل بهم زدن سبد رأی آقای روحانی را دارند و دولت به جز تن دادن به بخش کوچکی از این رفتارها، در بیشتر موارد به ناچار طوری رفتار خواهد کرد که این تفکر و رفتار غیراعتدالی و متخلقان به این خو، افرادی منفور و افراطی معرفی گردند.

ثالثاً- برخی آثار و خدمات دولت های نهم و دهم مانند مسکن مهر و سرعت و وسعت پروژه های عمرانی و سفرهای استانی مواردی هستند که در زندگی مردم تأثیر مثبت داشته است و این تأثیر مثبت به عنوان خاطراتی که ممکن است در انتخابات بعدی سبد رأی آقای روحانی را تهدید کنند باید به خاطراتی زشت تبدیل شوند تا امکان بازگشت کشور به تفکر انقلابی و جهادی تضعیف گردد.

رابعاً- در شرایطی که سیاه نمایی در تمام ابعاد و بخشها از سیاستهای قطعی دولت تلقی می گردد، باقی ماندن مدیران و مسئولان دولت قبل در یک نهاد یا اداره امکان سیاه نمایی را سد می کند چرا که هیچ مدیری به سیاه نمایی کارنامه ی خود علاقه ای نشان نمی دهد اما با گسیل داشتن مدیران جدید به ادارات عملاً این فرصت و مأموریت را برایشان ایجاد می کند.

حرف پایانی: در پایان آرزو می کنم که دولت هرچه زودتر از این فضای کاملاً سیاسی و انتخاباتی خودش را خارج کند و به جای برنامه ریزی برای محو جریان انقلابی گری، به دنبال تزریق تدبیر و امید باشد و امیدواریم که طوری رفتار نکند که در نهایت تدبیر را جایگزین مقاومت و امید را جایگزین توکل تعبیه نمایند و البته باید خاطر نشان ساخت که مفهوم انقلابی گری با تمام مختصاتش هرگز از ذهن و یاد مردم پاک نخواهد شد چرا که مردم برای این فرهنگ انقلاب کردند و شهید دادند و مقاومت کردند و اگرچه در دوره ای حواشی و سوءتدبیرهای دولت دهم پازل عداوت های دشمنان خارجی و خائنان داخلی را کامل کرد و بزرگترین ضربه به گفتمان انقلابی گری زده شد، این ضربه ان شاءالله با وحدت، خودسازی و بازسازی جریان انقلابی و اهتمام بیشتر به کارهای فرهنگی و اجتماعی خنثی خواهد شد.

پی نوشت: این مطلب به هیچ وجه خدمات و نقاط قوت دولت یازدهم و ضعف های دولت های پیش از آن را انکار ننموده است و هر یک را واجد نقاط قوت و ضعف مختص خود می شناسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۴:۲۰
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۵ ب.ظ

شش گانه ای برای حزب اللهی ها

بسم الله الرحمن الرحیم

حزب اللهی همیشه دوست دارد و تلاش می کند تا تکلیفش را ابتدا بشناسد و سپس به آن عمل کند، لیکن آنچه که بیش از عمل کردن به تکلیف در آن خدشه وارد می کند، اشتباه در شناخت تکلیف است که به تناسب تشخیص اشتباه، عملکرد نیز دچار خدشه و بعضاً تأثیری برخلاف تکلیف حقیقی می گذارد.

آنچه که اکنون در جبهه حزب الله و انقلاب مشاهده می کنم متأسفانه چندان منسجم و اصولی به نظر نمی رسد، بسیاری از این نیروها و رسانه های شان دچار تزلزل، شتاب و افراط در موضع گیری می شوند که این مسئله باعث شد تا چند تکلیف اصلی را برشمارم:

1- مهمترین تکلیف حزب اللهی ها در حال حاضر حرکت در مسیر رهبری و پیش نیفتادن از ایشان است. باید بدانیم که یک حزب اللهی هرچقدر هم نخبه باشد بازهم بدون تبعیت از ولایت الله نمی توان حزب اللهی باقی ماند. وقتی رهبری در جایی تأیید، تشویق یا تبریک می گوید باید با حفظ چارچوبهای رهبری حرکت کرد و لااقل نباید روش ما در تضاد با منشر رهبری باشد.

2- تکلیف دیگر حزب اللهی حفظ انصاف در موضع گیری هاست، خدمات دولت ها و مسئولان دولتی نه همگی عالی و نه همگی بد است، باید نقد هر بخشی از عملکرد دولت را بدون دخیل کردن تعصبات و تمایلات سیاسی انجام داد، اگر قرار است مثلاً در خصوص تفاهم نامه هسته ای و یا  تورم صحبت کنیم، نباید سیاستزدگی باعث شود تا از انصاف دور شویم و سفیدی را سیاه و سیاهی را سفید جلوه دهیم.

3- تکلیف دیگر حزب اللهی ها پرهیز از شتاب است، شتاب در موضع گیری موجب کثرت اشتباه می شود. وقتی قبل از این که ابعاد مسئله ای روشن شود، صرفاً براساس همان جهت گیری های سیاسی به رفتار و یا گفتاری از دولت حمله می کنیم در واقع خودمان را در معرض اشتباه و شرمندگی قرار خواهیم داد.

4- تکلیف دیگر این است که به چیزی که علم نداریم نباید دامن بزنیم. اگر متن توافقنامه هسته ای را هنوز یکبار نخوانده ایم و از آن سردرنمی آوریم نباید به مثابه ی یک کارشناس به تقبیح و یا تأیید آن بپردازیم و اگر از تورم و نرخ ارز و بازار و اقتصاد سررشته ای نداریم نباید براساس پیش زمینه های سیاسی، در جهت محکوم یا رد کردن عملکرد اقتصادی دولت نظریه پردازی کنیم و در عین حال باید گوش شنوا باشیم تا از مسائل سردربیاوریم و آگاهانه موضع گیری کنیم.

5- تکلیف دیگرما، حفظ مصالح اسلام و منافع ملی است. اتخاذ موضع باید عاقلانه و به نحوی صورت گیرد که به ضرر ایران و اسلام تمام نشود. نمی توان طوری حرف زد که ملت ناامید شوند و یا به نظام بی اعتماد شوند و یا عزتشان را زیرسوال ببینند، نباید غرور ملی را جریحه دار کرد، نباید سیاه نمایی کرد و نباید زحمات دولت های گذشته و فعلی را به نحوی زیرسوال برد که مردم احساس بی اعتمادی و ناامیدی به همه مسئولان کنند.

6- تکلیف بسیار مهمی که بخشی از آن وابسته به تکالیف فوق است، حفظ وجهه حزب الله و انقلاب است. یک حزب اللهی انقلابی حق ندارد هرطوری که می خواهد رفتار کند، نمی تواند بدون مجوز عصبانی شود، نمی تواند بدون دلیل سکوت کند و نمی تواند به جا واکنش نشان ندهد, هر لبخند، نگاه و یا سکوتی می تواند به منزله ی اتخاذ موضع نظام و انقلاب تلقی شود. وقتی شما لباس و ظاهر و ادعای تان انقلابی بودن است باید بدانید که هر اشتباه تان به پای انقلاب و تمام انقلابی ها نوشته خواهد شد. حفظ تقوا، حسن خلق، صبر و تحمل، احترام به قانون و مقید بودن به رعایت حدود و حریم های اجتماعی از وظایف بچه های انقلاب است تا مردم نسبت به انقلاب و حزب اللهی ها بدبین نشوند و ایشان را به نیکی یاد کنند، برای این که مسئولان و مدیران ما روز به روز انقلابی تر بشوند و انقلابی ترها رأی بیاورند، لازم است که مردم به عقل، علم، اخلاق و ادب حزب اللهی ها اعتماد بیابند، نه این که با افراط و تفریط و بدخلقی مردم را روز به روز از روحیه انقلابی گری منزجر نماییم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۵
سیاوش آقاجانی