انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۱۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۴۵ ق.ظ

شعر، شعار، کلید ...

بسم الله الرحمن الرحیم
 

رییس جمهور محترم در اوج سخنرانی خود به مناسبت روز مددکاری جملات مهمی گفتند که بخشی از آنها را تقدیم می کنم و شما اصل سخنرانی را می توانید در سایت ایرنا مشاهده نمایید:

باشعر و شعار، استقلال و عزت درست نمی‌شود ... بافریاد و هوچی‌بازی عظمت کشور چیزی درست نمی‌شود ... نگذاریم عده‌ای دوباره با شعر و شعار راه بزرگی که ملت در خرداد سال گذشته انتخاب کردند را منحرف کنند ... راهی را که باید برگزینیم و هدفی را که باید به آن برسیم در مسیرمان باید حواسمان باشد که حاشیه‌سازان حواسمان را پرت نکرده و مسیرمان را منحرف نکنند ... باید چراغ راهنما درست علامت دهد و نقشه راه پیش روی ما باشد و در دو راهی‌ها و 3 راهی‌ها راه درست را انتخاب کنیم وگرنه راه طولانی‌ای را اشتباه می‌رویم که بازگشت از آن هزینه‌هایی را برای ملت ایجاد می‌کند ... اما در همین کشور عده‌ای به نام آنکه باید در برابر ابرقدرت‌ها بایستیم و مبارزه کنیم جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند ... امسال سال فرهنگ است و البته برخی امسال را خوب شروع نکردند اما هنوز دیر نشده و می‌توانیم آن را درست کنیم ... نمی‌خواهیم کسی نقد نکند و ننویسد که این آزادی حق همه است اما همه به فکر مدد باشیم نه مچ‌گیری و تخریب؛ همه به فکر اصلاح امور باشیم  .  .. امسال سال فرهنگ، ادب و هوشیاری است....

باید اعتراف کنم که قصد داشتم مطلبی در تقدیر از سخنرانی یکشنبه همین هفته رئیس جمهور که در آن روی ایستادگی بر حقوق هسته ای تأکید کرده بودند بنویسم که قبل از این که موفق به این امر شوم به سخنرانی جدید ایشان رسیدم و این مسئله موجب شد تا کارم مشکل شود، چرا که در این دو سخنرانی تناقضی آشکار می بینم که ایجاد یک جمع بندی بین این دو بعید به نظر می رسد:

از یک سو اسرار داشتن بر حقوق هسته ای و از سوی دیگر به دنبال رفع مسالمت آمیز تحریم های ظالمانه بودن، چگونه قابل تحقق است؟! چرا که ظالمی که بابت ظلمش ایستادگی و مقاومت نبیند نه تنها از ظلمش دست برنمی دارد که حتماً بر آن خواهد افزود و این مسئله ای است که در همین توافق 6 ماهه نیز در تشدید تحریم های حقوق بشر وادامه ی تهدیدهای مختلف و توهین های آشکار قابل شاهدیم.

از یک طرف، مدعی ادب و هوشیاری و نقد پذیری بودن و از سوی دیگر منتقدان را جیب بر و غارتگر معرفی کردن به راستی چگونه قابل جمعند؟! و این تناقض آن گاه که دشمن را نیز مودب و باهوش می خوانند به ابرتناقضی تاریخی می رسد.

و اما سخنان اخیر رئیس جمهور از این بابت که شعر و شعار را بی فایده می داند در نوع خود بی نظیر است، چرا که هیچ انقلاب و هیچ ملتی بدون این که آرمان هایش را شعار نماید قادر به حفظ آنها و بقای شان نبوده است و بدون پایبندی به این شعارها، هر انقلابی می تواند دچار انحراف گردد و آنها که می خواهند انقلابی را منحرف کنند ابتدا به سراغ شعارهای آن انقلاب می روند.

تناقض بزرگ دیگری که در این میان وجود دارد این است که آیا بر دست داشتن این شعارها که آکنده از مفاهیم و محتواهایی مانند استقلال خواهی، دشمن شناسی، استکبار ستیزی، هوشیاری، ولایت مداری و خلاصه تولی و تبری هستند، کم اهمیت تر از بر دست داشتن کلید مقوایی و بنفش است؟! به راستی اگر قرار است شعاری را در دست بلند کنیم کدام شان بهتر است؟! آنی که فقط برازنده ی انتخابات است یا آنی که اساسنامه ی انقلاب است؟!

بخش دیگر قابل توجه در سخنان رییس جمهور این است که "باید!!! چراغ راهنما درست علامت دهد و نقشه راه پیش روی ما باشد  و ... گرنه ..." به راستی آیا وظیفه ی راننده این است که برای چراغ راهنما و نقشه ی راه تعیین تکلیف کند و یا این است که از آن تبعیت نماید؟! این که رئیس جمهور از همین اکنون عدم موفقیت های احتمالی را گردن چراغ، نقشه و راه می اندازد خودش بهترین دلیل برای دقت در نحوه ی انتقادات است، اصلاً به نظر حقیر، مجوز رهبری برای نرمش قهرمانانه و حمایت از مذاکره کنندگان (در عین اظهار بدبینی به دشمن)، به همین دلیل صادر شد تا بقیه هم حواسشان باشد و نگذارند به نتیجه نرسیدن احتمالی مذاکره با ظالمانی که تحریم های ظالمانه، کودتای ظالمانه، ترورهای ظالمانه، جنگ ظالمانه و ... را در دستور قرار داده و دارند، به ناهمواری زمین مذاکرات حواله داده شود و البته چراغ راهنما در جایی که مسیر راننده را مختوم به دره ببیند، علامت جاده مسدود است را نشان خواهد داد و این راننده است که باید تبعیت کنند نه این که نزد مسافران 4 ساله اش مظلوم نمایی نماید! و به حرمت شکنی چراغ روی آورد، به قول قدیمی ها:

 آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست

و حرف آخر این که در عین حال که به تأکید بیش از حد به مذاکره به عنوان راه حل اصلی و نهایی مشکلات انتقاد داریم، از عزم دولت برای حل مدبرانه ی مشکلات اقتصادی تقدیر می کنیم و امیدواریم راه مذاکره را طوری ادامه ندهند که دشمن نسبت به این ملت و کشور جسارت نمایند و با سخن و سکوت خود کاری نکنند که دشمن گمان کند مردم در برابر تحریم ها زانو زده است و چشم به دست دشمن دارد و این مهم برآورده نمی شود مگر وقتی که دولت در برابر توهین ها و تهدید ها سکوت نکند و کلید مشکلات را در دست دشمن نپندارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۴۵
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ

نقش همسران در حجاب و عفاف همدیگر

 

هر انسانی به لحاظ اجتماعی، از اطرافیان و محیط پیرامون خود تأثیر می پذیرد و شاید میزان تأثیر خانواده بر اخلاق هر فردی بیش از دیگران باشد. با توجه به اهمیت فرهنگ عفاف و حجاب در سلامت خانواده و جامعه بر آن شدم تا به چگونگی تأثیر همسران در خصوص ارتقای فرهنگ عفاف و حجاب بر یکدیگر بپردازم، مسئله ای که باید قبل از طرح این عوامل طرح گردد، بحث رابطه ی حجاب و عفاف است، چرا که برخی مدعی اند فاصله ی معنی داری بین این دو وجود دارد، در حالی که نمی توان پذیرفت فردی عفیف و پاکدامن باشد ولی با گفتار، رفتار و پوشش خود در پی جلب توجه سایر غیرهمجنسان خود باشد، اصولاً این که فردی عفیف باشد ولی از این که خودش را به صورت نیمه برهنه یا با لباسی محرک در معرض نگاه نامحرمان قرار دهد منافات دارد. پس از تبیین این فرض در خصوص قرابت مفاهیم عفاف و حجاب، به عوامل مؤثر در ارتقای این فرهنگ در همسران می پردازم:

 1-محبت: میزان علاقه ی همسران به یکدیگر، مستقیماً روی میزان پاکدامنی و عفت ایشان تأثیر می گذارد، هرچه محبت همسران در دل یکدیگر عمیق تر باشد انگیزه ی کمتری برای تبرج و خودنمایی بین نامحرمان ایجاد خواهد شد و البته عادات و فرهنگ های یک جامعه می تواند کاری نماید که حتی همسرانی که به یکدیگر خیلی علاقه دارند نیز از لباس پوشیدن های محرک در برابر دیگران به عنوان یک رفتار معمولی ابایی نداشته باشند، ولی همین رفتارها، حتی اگر در ابتدا نیز با انگیزه ی بی عفتی همراه نباشد، پیامی را به سایرین می رساند که همین پیام می تواند موجب شکل گیری روابط غیرمعمول بین زوج یا زوجه با افراد دیگر گردیده و باعث کاهش محبت بین ایشان و کاهش گرمای خانواده گردد. همانطوری که تشریح شد، اگرچه محبت بین همسران یکی از عوامل افزایش عفت و حجاب ایشان است، عفاف و حجاب نیز موجب گرم تر شدن روابط همسران می گردد.

   2-عفت نابجا: همانطوری که عفاف در محیط جامعه مورد سفارش قرار گرفته است، وجود عفاف و حیا بین زن و شوهر موجب سیراب نشدن ایشان از گرمای عشق همسرشان می گردد. پس زن و شوهر باید نسبت به عفت و حیا درک صحیحی داشته باشند و مسائل زناشویی را از این مفهوم دور نگاه دارند (البته عفاف و حجاب در محیط خانواده و در کنار فرزندان و سایر محارم باید به میزان متعارفی وجود داشته باشد). درک اشتباه از مفهوم عفاف موجب عدم رضایت در همسران گردیده و در نهایت همین مسئله موجب می گردد تا همسران در حالی به جامعه پای گذارند که از کانون خانواده ی خود سیراب نگردیده اند.

         3 - تکنیک های همسرداری: موفقیت همسران در مسائل زناشویی و خانوادگی، تابع تکنیک هایی است که بدون مطالعه و یادگیری حاصل نمی گردند، افراد باید نسبت به نیازهای روحی و جسمی همسرشان و تفاوت های فرهنگ گفتاری و رفتاری در جنس مخالف اطلاعات مناسبی داشته باشند تا بتوانند محیط خانواده را به مأمن همسر خود تبدیل نمایند. همسرانی که نسبت به یادگیری این تکنیک ها مقاومت و احساس بی نیازی می کنند، معمولاً در زمانی متوجه اشتباه خود می شوند که دیگر فرصتی برای جبران باقی نمانده است، همسران باید توجه کنند که عامل اصلی بسیاری از جدایی ها و خیانت ها همین نارضایتی های زناشویی و البته عاطفی هستند.

  4 - کنترل نگاه: در اکثر آیات و روایاتی که بحث حجاب و عفاف مطرح شده است، در کنار آنها به بحث نگاه کردن و پاکی چشم نیز توجه گردیده است، انسانی که چشمانش را پاک نگاه نمی دارد، به تدریج دچار نارضایتی از همسر و تنوع طلبی جنسی می گردد و به همین لحاظ به جلب توجه در جامعه از طریق پوشش و یا حتی حرکات، گفتارها و رفتارها روی خواهند آورد. اگر همسری نگاهش را آلوده کند، همانطوری که خودش از همسرش رضایت نخواهد داشت، به تدریج همسر او نیز با درک سردی همسر، از زندگی زناشویی خود احساس نارضایتی می نماید و همین مسئله موجب کاهش عفاف و حجاب در او خواهد شد.

  5-آراستگی: آراستگی همسران در محیط خانواده باعث می شود تا همسران نسبت به یکدیگر احساس، عشق و احترام شان تازه بماند و این که هرکدام از ایشان نسبت به راحتی می توانند پاکدامنی خویش را در برابر عوامل محرک بیرونی حفظ نمایند.

           6 - غیرت مردان: غیرت مردان یکی از عوامل مؤثر در حفظ عفت و حجاب خود و همسر است، مردی که نسبت به همسرش غیرت دارد به لحاظ رفتاری نمی تواند نسبت به سایر زنان بی محابا و غیرعفیفانه رفتار نماید ولی نکته ی مهم این است که غیرت به همان میزان که می توانند موجب افزایش حجاب و عفاف همسر گردد، در صورتی که در آن زیاده روی شود می تواند موجب بروز حس لجبازی در طرف مقابل بشود که به همین لحاظ ضمن این که غیرت برای مردان واجب است و ضمن این که زنان نیز از وجود این خصلت در شوهرشان احساس وجود محبت می کنند، ولی نحوه ی بروز این عامل و میزان آن نباید به نحوی صورت گیرد که موجب نارضایتی و لجاجت در طرف مقابل گردد، باید مواظب بود که اگر همسر خودش را مورد بی اعتمادی شوهرش بداند و یا اگر طوری رفتار شود که زنی تنها از ترس شوهرش به حجاب خود مراقبت کند، در نهایت نسبت به حجاب و عفاف بی میل خواهد شد و حتی ممکن است از آنها متنفر گردد.

            7- رسانه ها: از موارد مؤثر بر میزان عفاف و حجاب همسران، رسانه های تصویری و ارتباطی جدید است، فیلم ها، سریال ها، جُنگ ها، مسابقات، شبکه های مجازی، اینترنت و تمام برنامه های رسانه های صوتی و تصویری اعم از تلویزیون، ماهواره، فضای مجازی و بازی ها می توانند عامل بسیار مهمی بر افزایش یا کاهش میزان عفاف و حجاب همسران باشد، وقتی زن و یا شوهر، پای ماهواره، فیلم های مبتذل و یا سایت های مستهجن را به خانواده شان باز می کنند عملاً موجب فروپاشی حریم های عفت و حجاب در خودشان و همسرشان می گردند، در حالی که هریک از همسران نه تنها نباید یکدیگر را به ورود این رسانه ها به حریم خانواده ترغیب نمایند، بلکه بایستی با روشنگری و استدلال همسرشان را از این مسئله منع نمایند. نمی توان سریالهایی را که عشق های مثلثی و مربعی را ترویج و یا خیانت به همسر را توجیه می کنند را نگاه کرد و به تدریج در برابر بی عفتی و بی حجابی حساسیت داشت. نکته ی حیاتی این است که بعضاً برخی همسران بدون توجه به کارکردهای ضدعفاف و حجاب این رسانه ها، به بهانه هایی مانند یادگیری مسائل زناشویی، به آن ها متوسل می شوند و حال این که یقیناً این مسئله در نهایت منجر به افزایش نارضایتی های زناشویی و خانوادگی خواهد گردید.

        8-هم افزایی ایمانی: همسرانی که یکدیگر را به نماز، نماز جماعت، زیارت، حضور در مساجد، اردوهای راهیان نور و ... دعوت می کنند، قرارهای خود را در اماکن زیارتی می گذارند و این مسئله به یقین موجب هم افزایی درایمانی در همسران می گردد، محبت همسران آن گاه که با عشق خدا درآمیخته شود بتون مسلحی ایجاد خواهد کرد که در برابر هر نگاه، وسوسه و هجمه ای مقاومت خواهد کرد.

        9 - ارتباطات خانوادگی: همانطوری که هر فردی به دوست خوب نیازمند است، هر خانواده ای نیز به دوستان خانوادگی خوب نیازمند است، این که زن و شوهر بدون در نظرگرفتن معیارهای عفاف و حجاب نسبت به انتخاب و یا تحمیل دوستان خود به محیط خانواده اقدام نمایند مخرب است. رفت و آمد با خانواده هایی که نسبت به تهاجم فرهنگی و پدیده هایی مانند شبکه های ماهواره یا رعایت حریم های محرم و نامحرم حساسیتی نداشته باشند، عملاً تأثیر خود را بر عفاف و حجاب خانواده نیز خواهند گذاشت. همسران باید بدانند که رفت و آمد نداشتن با افراد و خانواده های ناصالح در بدو امر خیلی آسان است ولی پس از شکل گیری این روابط، کنترل و کاهش آنها بسیار مشکل است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۲
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ب.ظ

دلواپسی ما فرزند فرهنگ واژگان شماست

بسم الله الرحمن الرحیم

 

طی 9 ماهی که از سخنرانی های متعدد انتخاباتی و پس از انتخاباتی رئیس جمهور می گذرد، تقریباً هیچ سخنرانی نبوده است که ایشان از اهمیت مذاکره و آشتی با دنیا و دلیل این الزام سخن نرانده باشد که در این گفتمان، برخی نکات خیلی برجسته و مهم به نظر می رسند، مسلماً‌ این مطلب در رد مذاکره و یا توافق ژنو نوشته نمی شود، بلکه تنها در خصوص گفتمان جناب رئیس جمهور در خصوص مذاکره تقدیم می گردد:

فرض جناب رئیس جمهور مشخصاً این است که ما با دنیا قهربودیم و حتی جنگ داشته ایم و اینک ایشان فرشته وار، قصد برقراری صلح و آشتی دارند، اما به راستی این برداشت صحیح است؟! آیا گروه غیرمتعهد ها (با نزدیک به 200 کشور)، که همواره با حمایت قاطع خود برحقوق ایران صحه گذاشتند، جزء دنیا محسوب نمی شوند؟! آیا منظور رئیس جمهور از دنیا، کشورهای معدود استکباری و دارای حق وتو هستند که عاملان تحریم های به قول خودشان ظالمانه نیز هستند؟! آیا دنیا یعنی حکومت های جائر و یا برای ملت ها هم در این دنیای بزرگ باید جایگاهی قائل بود؟! آیا بهتر نیست از عبارت دنیا در خصوص این چند کشورظالم استفاده نشود؟! اصلاً اگر این تحریم ها ظالمانه بوده اند و لابد وضع کنندگان شان ظالم و ماهم مظلوم، پس عبارت آشتی این وسط چه حکمی ایفا می کند؟! یعنی ما به ظلمی که به ما شده است راضی شویم و جلوی بیشترش را بگیریم؟! و یا قرار است حقی که به زور از دست ما گرفته اند را با لبخند از ایشان بازستانیم؟! یا این که می خواهیم این ظلم را به صورت حساب شده و برنامه ریزی شده مشروعیت ببخشیم و سند منگوله دار برایش صادر کنیم؟! آیا این ظلم فقط در بحث هسته ای بوده است که با بحث هسته ای هم حل بشود؟! آیا مکیدن چندده ساله نفت، سرمایه و عزت این کشور در زمان ستمشاهی جزء ظلم به ما تلقی نمی شود؟! آیا به راه انداختن جنگ تحمیلی و حمایت تمام عیار از صدام و به خاک و خون کشیدن جوانان ناز این کشور و تضییع سرمایه های ایران مصداق ظلم نیست؟! آیا این همه حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی که مسئولان و اندیشمندان رده بالای کشور را کشته اند ظلم نیست؟! آیا همین شهید مطهری که همین چندروز پیش جناب روحانی از ایشان تجلیل کردند به دست همین ددمنشان شهید نشد؟! آیا همانطوری که شهادت شهید مطهری را بهانه ای برای هجمه به افراطی ها! (شما بخوانید، استاد مصباح که به قول مقام معظم رهبری، مطهری زمان هستند و البته جناب هاشمی ایشان را دشمن ترین می دارند) قرار می دهند، نباید بهانه ای برای فریادی بر خصم دون خارجی هم باشد؟! آیا حمله به هواپیمای مسافربری و بلوکه کردن سرمایه های ایران و هزاران خصومت دیگر، این ها جزء ظلم ها نبودند؟! آیا برای تک تک این ظلم ها قرار است با آمریکا و غرب بنشینیم تا قبول کنند که با ما آشتی کنند؟! به راستی من نمی توانم بین نشستن هفتگی و بهتر بگویم روزانه بر سرسفره ی شهدا و خانواده های معصوم شان و نشستن پای میز مذاکره و آشتی با قاتلان ایشان یک جمع منطقی برقرار کنم!

گویا جناب روحانی، مشکل ما و این چند کشور صاحب نفوذ را در بحث هسته ای خلاصه می بینند، گویا ایشان تنها عامل و یا عامل اصلی تحریم های ظالمانه را بحث انرژی هسته ای می دانند و حال این که بحث تحریم های ما از بدو شروع انقلاب وجود داشته است و تنها بهانه های آن عوض می شده است و حتی همین الان هم که قرار بوده تحریم هسته ای افزایش نیابد، دوباره بهانه های قدیمی مانند حقوق بشر (شما بخوانید حقوق هم جنسبازان و فتنه گران) و توان موشکی ایران (شما بخوانید توان بازدارندگی و دفاعی) در دستور کار تحریم ها قرار گرفته است. به راستی آیا شخصی که با توجه به حضورش در مدیریت جبهه و جنگ، نه از سرهنگان کم دارد و به واسطه ی تحصیلش در رشته ی حقوق، نه از حقوق دانان،‌ از روند جنگ، ترورها، تحریم ها، تهدیدها، کودتاها و .... متوجه نمی شود که خصومت استکبار جهانی با ایران نه بعد از توان هسته ای که دقیقاً از شب انقلاب شروع شده است؟! آیا جناب رئیس جمهور از زمان شروع دشمنی ها متوجه دلیل دشمنی ها که همان اصل و اساس انقلاب است نمی شود؟! و آیا قرار است سنگر به سنگر استقلال را با توقف پیشرفت هسته ای، امنیت را با کاهش توان موشکی، اخلاق را با به رسمیت شناختن حقوق همجنسبازان، فرهنگ را با تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی و اقتصاد را با نگاه مدام به دست خارجی و آرمان ها را با دست کشیدن از حزب الله و سوریه واگذار کنیم؟! و یا بالاخره قرار است در نقطه ای از درخواست های شان سرباز بزنیم و در همان نقطه دوباره با تحریم های جدید روبه رو شویم؟!

نکته ی برجسته ی دیگری که در سخنان رئیس جمهور بسیار برجسته است، این که ایشان رفع تحریم ها را عامل رفع مشکلات کشور تلقی می کند، عامل رفع مشکلات کالایی، دارویی، خودرویی، هواپیمایی و ....؛ اگر چه ما هم رفع تحریم ها راحت ترین راه برای رفع این مشکلات می دانیم، اما چند سوال حیاتی داریم، آیا در عین وابستگی و اظهار عجز و لابه می توان دل دشمن را به دست آورد که تحریم ها را بردارد؟! آیا دشمن ما در برابر کشورهای ضعیف، جز تکه ای استخوان به بهای دم تکان دادن ابدی، لقمه ای عزتمندانه ای قائل می شود؟! آیا برای پایان دادن تحریم ها می توان او را به تأثیرگذاری تحریم ها و تسلیم پذیری مان امید داد؟! آیا نباید برای خسته کردن دشمن از تحریم ها، هزینه ی تحریم ها بالا برد؟! آیا نباید برای کاهش هزینه ی تحریم ها توان داخلی خود را تقویت کرد؟! و آیا نباید برای کاهش هزینه ی تحریم ها در بخش نفت و واردات، به اقتصاد شفاف و غیرنفتی مبتنی بر مالیات و تولید گام نهاد؟! اصولاً آیا این که مدام مسئولان ما فریاد می زنند و با صدای بلند سعی می کنند تحریم ها را موفق و عامل بدبختی و بیچارگی ما معرفی کنند، می تواند گزینه ای برای مذاکرات برد-برد بگذارد؟!

ایراد دیگری که در گفتمان رییس جمهور نگران کننده است،‌ برچسب زنی ایشان است،‌ این که منتقدان بی سواد، بی ارزش، افراطی، متحجر، بی اطلاع از مسائل جهان و منطقه و بی شناسانامه (البته تا امروز) تعریف می شوند، این که منتقد، فرصت طلب و منتفع از تحریم ها نمایش داده می شود، این که منتقدان از مشکلات درمانی و دارویی مردم اطلاع ندارند و خیلی حرف های دیگر آیا صحیحند؟! و حال این که اولاً بسیاری از منتقدان از سطح سواد بالای دانشگاهی برخوردارند و هم به لحاظ سلامت اقتصادی نه کرسنتی در پرونده دارند و نه استات اویلی و نه اختلاسی و رانتی، و این که این منتقدان نه تنها بی دارویی را درک کرده اند، بلکه فرزند و شوهر و دوست و همرزمشان را تقدیم کرده اند و از دادن جان خود و فرزندانشان هم دریغ ندارند، اصلاً فرض کنیم تمام این برچسب ها فیت تن منتقدان، پس این منتقدان باسواد، شناسنامه دار، مطلع از اوضاع جهان و منطقه، سالم، ضدتحریم و .... چرا از توافقات دولت دفاع می کنند؟! چرا ایشان دعوت رئیس دولت را لبیک نمی گویند؟!‌ و یا شاید هم بنا به تصور دولت، ساکتان مدافع و راضیند و به همین دلیل تمایل دارند منتقدان هم ساکت شوند تا راضی به نظرآیند؟! اصلاً به نظر من ساکتان هم نگرانند، از یک طرف تحریک به سخن راندن شان می کنند و از یک طرف آنها که سخن گفته اند را مورد هتک حرمت قرار می دهند و این یعنی دولت تنها یک گزینه برای ساکتان قائل است و آن هم دفاع از دولت است.

مسئله ی دیگری که در سخنان رئیس جمهور در خصوص مذاکره وجود دارد، عدم تعیین خطوط قرمز و حساسیت های ایران است، ایشان در عین حال که همواره و در هرجا فریاد می زند که ما اهل مذاکره ایم و می خواهیم مذاکره کنیم ولی در عین حال روی خطوط قرمز تأکیدی ندارند، ایشان می توانند به راحتی برای رفع نگرانی های مردم لااقل روی عزت، کرامت، شرف، استقلال و حیثیت ما تأکید نمایند و لااقل در برابر خط و نشان کشیدن دشمنان، جمله ای یا حتی کلمه ای عزت مندانه و جسورانه بگویند و لااقل در برابر تحقیرهایی که به مردم ما می شود، مسئولانه دوباره به ایشان عزت را بازگردانند، به راستی آیا این اعتدال است که مسئولان ما در برابر دشمنان قسم خورده خارجی آغوش آشتی دارند و دربرابر منتقدان قانونی و انقلابی کشور اخم و خط و نشان؟! و هرروز خط قرمز انتقاد را تنگتر و تنگتر نمایند؟ آیا این رفتار مسئولان باعث نمی شود تا هر انسان دلسوزی و غیرتمندی نگران این مسئله بشود که دولت از شناخت دوست و دشمن عاجز شده است؟! آیا پاسخ دلسوزی های منتقدان داخلی را باید شخص رئیس جمهور با مشت آهنین بدهد و پاسخ خصومت های دشمنان خارجی را سرکار خانم افخم با دعوت و خواهش؟! به نظرمی رسد اهتمام دولت بیش از مذاکره و رسیدن نتیجه با دشمنان خارجی به سرکوب منتقدان داخلی متمرکز شده است!، آیا این مسئله نگران کننده نیست؟! آیا نباید دلواپس شد؟! 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۷
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۵۵ ب.ظ

پختگی، مهمترین نیاز سران جریان انقلابی گری

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جریان انقلابی اگر چه مشخصه های خاصی مانند ساده زیستی، استکبار ستزی، ولایت مداری، دین مداری و ... دارد، لیکن صرف داشتن این مشخصه ها برای پیش قراول شدن در جریان انقلابی گری کافی نیست، کسانی می توانند به عنوان پیشرو و الگو در این عرصه مورد حمایت قرار گیرند که به غیر از این مشخصات دارای صفت ثبات شخصیت و پختگی شده باشند، اگر بخواهم این صفت را براساس مصداق برای این جریان معنی کنم می توانم اینچنین بگویم:

یک انقلابی باید سیر تحولاتش به حدی رسیده باشد که یک ثبات شخصیتی قابل اتکا پیدا کرده باشد، طوری نباشد که همواره نگران تغییراتش باشیم و ندانیم که این تغییرات او را در نهایت به کدام نقطه می رساند.

این که فردی با لباس ساده و سروشکل نامرتب سردمدار جریان انقلاب بشود و کم کم متوجه شود که باید موهایش را شانه کند و محاسنش را اصلاح نماید و تازه متوجه شود که بهتر است در دیدارهای رسمی کت و شلوار بپوشد و بعد از مدتی حتی به بوتاکس هم رضایت دهد هر چند که استراحتش به قهر از رهبری تعبیر شود، یعنی به پختگی نرسیده است و هر آن ممکن است تغییرات دیگری در جهت پیشرفت یا سقوط داشته باشد.

این که فردی در ابتدای کار خودش را مطیع محض قانون بداند و سال به سال در برابر قوانین بیشتر تعلل نشان دهد نشان می دهد که این فرد به ثبات نرسیده است.

این که فردی بیش از حد به رفیق بازی اهمیت بدهد و حاضر بشود برای رفقایش خط قرمزهای فراقانونی تعریف کند، یعنی ممکن است به راحتی به یک گروه انحرافی پناه بدهد.

این که فردی در مواقع حساس که انقلاب نیاز به موضع گیری ایشان دارد سکوت پیشه کند تا زمانی که قدرت را  در دست داشت واکنش نشان دهد، نمی تواند علامت یک فرد انقلابی و قابل اتکا باشد، یک انقلابی، همیشه چه مسئول باشد و چه نباشد به موقع از خودش و اعتبارش خرج می کند.

این که یک انقلابی سردمدار جریان انقلابی بشود ولی اصرار داشته باشد، مثلاً ساخت فیلم انتخاباتی اش را به یک کارگردان ناشی بسپارد و از سپردن کار به دوستان کارکشته و انقلابی پرهیز کند به این خیال که مدیون شان نشود و بعد از خراب کاری در فیلم اول، تازه متوجه اشتباهش شود یعنی هنوز به مرز پختگی نرسیده است.

این یک انقلابی در جایی که حضورش موجب تفرقه جبهه انقلاب می شود حاضر شود و در جایی که جبهه انقلاب از او می خواهند حاضر شود از خودش بی رغبتی نشان دهد، نشانه ی پختگی نیست.

این که یک انقلابی حتی نخواهد مدیون بزرگان امتحان پس داده ی جریان انقلاب باشد، تا خدای ناکرده به ایشان جواب پس ندهد! نشان از عدم پختگی او دارد.

این که کسی را قهرمان کنیم که فردا در برابر هوراها و تشویق ها و حتی رأی ها جو گیر شود و با بی ظرفیتی احساس کند که حتی می تواند جلوی رهبری هم بایستد.

جریان انقلابی نباید افرادی را به عنوان سرلیست معرفی کند که از همان اول برای شان مسائلی مانند لباس رسمی پوشیدن (حتی از نوع ساده)، سر و وضع مرتب داشتن، احترام به تخصص گرایی، پرهیز از تعصب و عصبی شدن، پرهیز از درگیری های بی مورد و حاشیه سازی، ظرفیت داشتن در برابر محدودیت های قانونی، تاب آوردن در برابر فشارهای قانونی جریان های رقیب، موضع گیری در مواقع ضروری، تحمل در برابر دستورات و توصیه های بزرگانی مانند رهبری و علما و .... حل نشده باشد.

و مهمترین بحث این است که جریان انقلابی بیش از این که به دنبال قهرمان سازی و یافتن مصداق مناسب برای معرفی به جامعه باشد، باید به فکر گفتمان سازی باشد، باید انقلاب و انقلابی بیش از پیش پخته عمل کنند، باید شناخت بهتری از انقلاب پیدا کنند و نمایش بهتری از انقلابی گری در جامعه ارائه دهند.

این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۵۵
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۰۱ ب.ظ

مناظره ای پرشور ولی بی مخالف

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امروز مورخ دوازدهم اردیبهشت مناظره ی بسیار مهمی با موضوعیت شفافیت اقتصادی در تلویزیون برگزار شد که در نوع خود جالب توجه بود. مناظره تقریباً مخالفی نداشت و همه موافق و یا موافق مشروط صحبت کردند، در حالی که جناب حیدری (مجری برنامه)، در خلال برنامه افشا کرد که 2 نفر از میهمانان به عنوان مخالف اعلام آمادگی کرده بودند ولی به عنوان موافق مشروط صحبت نمودند که این تغییر تصمیم ناگهانی از میهمانانی که غالباً دکترای اقتصاد یا حقوق بودند، عجیب به نظر می رسد.

تقریباً مورد اذعان همه ی میهمانان بود که شفافیت اقتصادی نه با قواعد فقهی و نه با قواعد حقوقی و نه حتی با رویه کشورهای غربی (و سرمایه داری که پرچمدار اولویت منافع فرد بر منافع اجتماعند) منافاتی ندارد و حتی انطباق نیز دارد و تنها انتقادی که موافقان مشروط داشتند، این بود که در این مسئله اولاً ابتدا فرهنگسازی صورت گیرد و ثانیاً بی محابا عمل نشود و موافقان این طرح نیز ضمن لزوم شفاف سازی اطلاعات مردم بر لزوم شفاف سازی اطلاعات دولت و دولتی ها تأکید کردند، ایشان به درستی قائل به این بودند که دولت و دولت مردانی که اطلاعاتش را از مردم پنهان می کند، نمی تواند شفافیت اقتصادی را در جامعه مطالبه و اجرا نماید.

نظرسنجی برنامه نیز خیلی جالب بود، بیش از 90 درصد از بینندگان پرشمار این برنامه به شفافیت اقتصادی رأی مثبت دادند و این مسئله برای کسانی که عدم شفافیت اقتصادی را به بهانه ی دفاع از حقوق مردم پیگیری نمی کنند، بسیار آموزنده بود. بانگاهی به نتیجه نظرسنجی به راحتی می توان فهمید که به غیر از یک دهک متمول جامعه، سایر طبقات اجتماعی با شفافیت اقتصادی موافقند، چرا که تنها آن یک دهک هستند که به راحتی از مالیات فرار می کنند و با سرمایه های غیرقابل شفاف خود، اقتصاد کشور را دچار پریشانی و بیماری می کنند. با توجه به نتیجه ی این نظرسنجی بزرگ به نظر می رسد حجت بر نمایندگان مجلس و دولت مردان کامل شده باشد تا بحث شفاف سازی را به صورت جدی پیگیری و از هرگونه بهانه ای پرهیز نمایند، که اگر چنین نکنند، یقیناً با مطالبه ای که عمومی شده است، کسانی که به این مسئله اهتمام نداشته باشند از سوی مردم از صحنه ی سیاست حذف خواهند شد و به این لحاظ به نظر می رسد شفافیت اقتصادی راه ناگریزی است که دیر یا زود در برنامه ی همین مسئولان یا مسئولان آتی قرار خواهد گرفت، ان شاءالله.

این برنامه یک نکته ی جالب توجه دیگر هم داشت و آن، دعوت از دکتر سعید محبی 35 ساله، دانش آموخته ی حقوق دانشگاه امام جعفر صادق بود، ایشان با شور جوانی و انقلابی اش بعضاً پایش را از چارچوب های متعارف صداوسیما و دولت فراتر می گذاشت، ایشان صراحتاً مخالفان شفاف سازی اقتصادی را کسانی معرفی کرد که به بهانه ی حفظ حقوق مردم می خواهند دارایی های خودشان را پنهان کنند و صراحتاً در چند جای برنامه به این سخن رئیس جمهور که (حقیر نیز در چند مطلب به آن انتقاد کردم)، استفاده از حساب های بانکی مردم را سرک کشیدن در زندگی مردم ترجمه کرده بود، تاخت؛ همین مطالب و نظرات دیگر این دکتر جوان و انقلابی برای ممنوع التصویر شدن او کافی بود، لیکن او به همین مقدار بسنده نکرد و تیر خلاص را با جمله ای به عنوان شوخی بیان نمود، به حضور کوتاهش در تلویزیون شلیک کرد؛ ایشان در جواب یکی از بینندگان که در رد سخنان دکتر محبی، دکتر روحانی را یک حقوق دان دانسته بود، گفت که "حالا یک مطایبه ای هم با رئیس جمهور بکنم که اگر هر سرهنگی خودش را حقوقدان معرفی کرد که دلیل نمی شود حرفهایش حقوقی باشد"؛ البته شخصاً ترجیح می دادم، حالا که مسئولان دولت و مجلس و صداوسیما اینقدر در برابر انتقادات کم طاقتند، دکتر محبی و امثال ایشان چارچوب های موجود را رعایت کنند و راه ورود خود و انقلابی های دیگر را به تلویزیون مسدود ننمایند، و مردم و انقلاب را از نظرات انقلابی خویش در دفاع از عامه ی مردم، محروم ننمایند.

مطالب مرتبط:
این همه دشمن برای شفافیت اقتصادی
اولین شرط تحقق شعار حماسه سیاسی-اقتصادی 
آیا چاپ اسکناس درشت برای اقتصاد کشور مفید است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۰۱
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ب.ظ

نقدی به نقّادی مان

بسم الله الرحمن الرحیم

در سالی که فرهنگ بخشی از نامش است، اصلاح فرهنگ از کسانی که بیش از همه دغدغه ی اجرای توصیه های رهبری را دارند، بیشتر توقع می رود و به همین لحاظ در این مطلب به یک انتقاد درون گفتمانی متوسل خواهم شد، نگاهی به شکل و محتوای این وبلاگ نشان می دهد که عزم این وبلاگ در جهت پاس داشتن آرمان های انقلاب و رهبری است، لیکن به منظور این که از طرف برخی دوستان عجولم فوراً محکوم به ضدانقلاب بودن نشوم لازم دیدم به علاقه ام به انقلاب اقرار کنم.

متأسفانه برخی دوستان حزب اللهی و انقلابی در عین حال که محتوای اندیشه و فکرشان کاملاً انقلابی است، اما حین بیان نقد و نظر، رفتار و گفتاری از خود بروز می دهند که به نفع جریان انقلاب نبوده و بعضاً موجب خدشه به اعتبارش می شوند. انتقاداتی که عجولانه، بدون تحقیق لازم، با عبارات ناهنجار و به صورت قطعی بیان می شوند، نمی توانند موجب روشنگری و یا تأثیر در مردم و شخص مورد انتقاد بشوند:

استفاده از عباراتی مانند همه، هیچ، هر، همیشه و ... یک قضاوت خیلی تند در مورد افراد ارائه می دهند که معمولاً نیز غلط از آب در می آیند و به همین دلیل افراد بهتر است از واژگانی مانند اکثراً، بیشتر، به ندرت و ... استفاده کنند، وقتی شما می گویید فلان شخص یا فلان گروه هیچ خدمتی انجام نداده است و یا همیشه خیانت کرده است، هم اثبات این حرف بسیار مشکل است و هم رد آن بسیار آسان و به همین سادگی آن انتقاد به خاطر استفاده از یک واژه ی اشتباه رد گردیده و گریبان منتقد را می گیرد.

قضاوت روی برخی اخبار غیر مستند و پرداختن به این اخبار به عنوان خمیر مایه انتقادات تند، معمولاً به پوزش خواهی و مظلومیت طرف مورد انتقاد منجر می گردد که نمونه اش را در بحث توزیع سکه به تمام میهمانان کاخ ریاست جمهوری شاهد بودیم و حال این که بسیاری از انتقادات صحیح بود ولی صرف استناد به یک خبرمشکوک در نهایت منجر به مظلوم نمایی دولت گردید، نمونه ی دیگرش را همین اخیراً در خصوص اظهارات تحریف شده استاد پناهیان در دانشگاه شاهد بودیم که حتی یکی از مداحان معروف، قبل از این که فرصتی برای تکذیب قائل شوند شروع به انتقاد کردند و البته خیلی سریع مسئله با مشخص شدن اصل ماجرا روشن شد.

بکار بردن واژگان توهین آموز و موهن و برچسب های تند سیاسی نه تنها مورد رضایت و اجازه رهبری نیستند بلکه به لحاظ اثرگذاری نیز تأثیر عکس دارند، توجه به اشارات رهبری در خصوص منتقدانی که دولت را سازشکار معرفی می کردند، باید مدنظر قرار گیرد و این که چگونه بسیاری از این توهین ها منجر شد تا رهبری مذاکره کنندگان را فرزندان انقلاب بخواند و مذاکرات را در چارچوب نرمش قهرمانانه مشروعیت ببخشد و این که هنوز علی رغم این مسئله برخی دوستان انقلابی اشتباهات فکری و فنی در مذاکرات را به انتقادات موهن همراه می کنند، یقیناً نمی تواند مجاز و مطلوب باشد. بالاخره در مدتی که قرار است به دولت و کسانی که به او رأی دادند فرصت داده شود تا درک خود را از راه حل مشکلات کشور بیازمایند، نباید کاری کرد که عدم موفقیت های احتمالی به جریان انقلاب حواله داده شود و البته در عین حال باید با روشنگری به زبان انصاف و ادب به تسریع این مسئله کمک کرد.

زیاد گفتن نیز از ایرادات ماست، این که به هر مسئله ی مهم و غیر مهمی با یک صدا و لحن انتقاد کنیم و ایراد بگیریم در نهایت موجب می شود تا مطالب مهم و اصلی لابه لای انتقادات ریز و درشت گم شوند. باید در تکرار و تأکید بر انتقادات، به موضوعات مهم توجه بیشتری کرد و در برابر هر مسئله ای لحن و ضریب تکرار خاصی را در نظر گرفت.

یکی از ایرادات ما در انتقادات این است که فرد مورد انتقاد را سریعاً به آغوش دشمنان و ضدانقلاب هول می دهیم، چه بسا اگر منصفانه و در خلال انتقادات مان، از کارهای خوب خاطیان هم تقدیر بنماییم، موجب نشویم تا بدخواهان از این هل دادن ما سوءاستفاده کنند و با گرفتن دست طرف، یک دشمن جدید برای گفتمان انقلاب بتراشند، مثال بارزش همین الان است که اصحاب فتنه و اصلاحات به دنبال این هستند که اعتدال را به سمت خودشان جلب کنند و به مقابله با نظام راضی کنند و این جاست که باید بین انتقاد صحیح و سکوت مطلق و دشمن تراشی مرز ایجاد کرد.

 یکی از مشکلاتی که معمولاً در روش انتقاد ما مشاهده می شود این است که به انتقادات درون گفتمانی علاقه ای نداریم وگمان می کنیم این انتقادات موجب شکست و تضعیف می گردند و حال این که اشتباه می کنیم، انتقاد درون گفتمانی هم باعث می شود، جریان انقلاب همدیگر را به راه احسن هدایت کنند و هم باعث می شود طرف های مقابل به انتقادات ما کمتر حساسیت غیرمنطقی نشان دهد، در همین خصوص مثلاً این که اگر چه هنوز موفق به دیدن مستند من روحانی هستم نشده ام اما ضمن این که چنین اقدامات علمی و مستندی را به شرط رعایت انصاف و ادب تأیید می کنم، ولی تمایلم به این است که این تحلیل ها در مورد سایر شخصیت ها نیز رخ دهد، طوری نباشد که ما فقط به رقبا انتقاد کنیم، بلکه باید انتقادات به شکلی صورت گیرند که هم قابل دفاع باشند و هم بوی تحزب و گروه گرایی از آنها استشمام نگردد.

بحث دیگری که متأسفانه در انتقادات مشاهده می شود این است که بعضاً قلیلی از دوستان طوری برخورد می کنند که گویا از اشتباهات دولت خوشحال می شوند، طوری رفتار می کنند که گویی زمین خوردن دولت را به ضربه خوردن به کشور ترجیح می دهند، شاید هیچ منتقدی چنین نیتی نداشته نباشد، اما حداقلش این است که نباید طوری انتقاد کرد که چنین مسئله ای به ذهن خطور کند. ما باید از این که دولت بتواند مشکلات کشور را حل کند خوشحال باشیم و برای این کار پیشنهاد بدهیم و از اقدامات خوب دولت نیز تقدیر کنیم نه این که منتظر خرابکاری هایی مانند سبد کالا و ثبت نام انصراف یارانه ها باشیم تا بعد از سوءمدیریت ها نوشداروی شماتت را تجویز کنیم.

مطلب مرتبط:
5 توصیه مهم برای حزب اللهی های رسانه ای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۵۹
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۳۹ ب.ظ

تحلیل شکلی و محتوایی از مصاحبه تلویزیونی رئیس جمهور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیشب مورخ 9/2/93 جناب آقای روحانی، رییس جمهور محترم، طی مصاحبه ای با صداوسیما گزارش کوتاهی از عملکرد چندماهه دولت ارائه داد و در کنار آن از برنامه های آتی دولت سخن گفت که حقیر نیز به همین مناسبت در مطلب کوتاهی به بررسی شکلی و محتوایی مصاحبه دیشب رییس جمهور خواهم پرداخت:

به لحاظ شکلی:

1- اولین مسئله ای که در مصاحبه ی دیشب به چشم می آمد رعایت ننمودن اخلاق و ادب مصاحبه در یکی از مجریان تلویزیون بود، ایشان به کرات بین سخنان رئیس جمهور پرید و به دفعات از ریس جمهور خواست به مطالبش ادامه ندهد تا در حین سؤالات به آنها پرداخته شود که این مسئله همانطوری که قبلاً از کم تحملی دولت دیده بودیم، خیلی سریع مورد اعتراض رئیس جمهور واقع شد تا مجری محترم به میان حرف رئیس جمهور نپرد.

2- مسئله ی دیگری که مشهود بود عدم هرگونه ارتباط مجریان با کارگردان و عوامل پشت صحنه بود و حتی برای تذکر در مورد صاف کردن لباس، دست اندرکاران پشت صحنه باید با ادا و اطوار، مسئله را به مجریان منتقل می کردند که در یکی از صحنه ها یکی از این عوامل در همین حین در قاب تصویر مشاهده شد، این مسئله در کنار عدم هماهنگی مجریان در خصوص سؤالات، همچنان گواهی بر ارتباط نامناسب بین دولتی ها و سیمایی ها و احتمالاً عاملی بر تشدید این کدورت ها خواهد بود.

3-بحث دیگری که جلب توجه می کرد وجود تصویر مقام معظم رهبری و امام خمینی در قاب تصویر بود که عدم توجه به این مسئله در چند برنامه قبلی رییس جمهور (مانند مصاحبه ی نوروزی یا برخی دیدارهای خارجی در دفتر رئیس جمهوری) موجب دلخوری ها و انتقاداتی به ایشان شده بود که گویا مورد توجه قرار گرفت.

به لحاظ محتوایی:

 1- مشخص است که سیاست های دولت به خصوص در زمینه ی کنترل بازار پول و ارز، به صورت علمی و حساب شده در جریان است و علائم مثبتِ آن طی 8 ماه گذشته به خوبی توانسته است نرخ تورم روبه رشد را (به ادعای رئیس محترم جمهور) به میزان 24 درصد کاهش دهد که این مسئله به تدریج می تواند اعتماد مردم را به فضای مثبت اقتصادی و البته اعتماد به برنامه های دولت جلب نماید. مسئله ای که تاکنون موجب گردیده است تا نقدینگی های مازاد از بازارهای مخرب به سمت بانک ها جریان یابد و این مسئله با کاهش تورم، در نهایت منجر به کاهش نرخ سودبانکی نیز (در میان مدت) خواهد شد.

2- اقدام دولت در خصوص ثبت نام یارانه بگیران و حجم تبلیغاتی که در این خصوص انجام شد، اگر چه به لحاظ عدم تحقق پیش بینی دولت نشان از اشتباهات محاسباتی دارد، اما از این لحاظ که دولت به دنبال اصلاح فاز اول هدفمندی و ادامه ی آن به شیوه ی منطقی است قابل تقدیر است، این درک صحیح دولت که ادامه ی شیوه ی موجود میسر نبود و باید گام دوم را برداشت، عملاً تنها تصمیم صحیحی بود که دولت در این خصوص می توانست بگیرد.

3 - یکی دیگر از نقاط بارز مصاحبه ی دیشب این بود که بعد از گذشت چند ماه از شروع به کار دولت یازدهم و در حالی که در مصاحبه ی 100 روزه اش بیش از هرچیزی به میراث خود از دولت های نهم و دهم پرداخته بود، دیگر آن رویه تکرار نشد.

4- یکی از مواردی که چند بار به چالش بین آقای عبدالرشیدی (مجری) و جناب روحانی بدل شد، بحث دلیل اصلی ورود به فاز 2 هدفمندی بود که جناب روحانی اصرار داشتند در کنار بحث درآمدی، مباحث زیست محیطی، میزان مصرف انرژی و پیشرفت تکنولوژیکی در تولید انرژی نیز مد نظر بوده است و مجری اصرار داشت آقای روحانی اقرار کند که عامل اصلی همان بحث درآمدی بوده است، لیکن جناب روحانی اصرار داشت به این اقرار تن ندهد.  

  5- این مسئله که جناب آقای روحانی به مذاکرات خوشبین هستند، از این لحاظ که موجب جدیت در مذاکرات می شود تا حدودی قابل پذیرش است، اما اگر دولت در این مذاکرات اشتباهات اساسی در درک واقعیات داشته باشد، عملاً این خوشبینی می تواند به مردابی گردان تبدیل گردد، این که جناب روحانی اصرار دارد هم اکنون دنیا با ما بهتر شده است و ما با دنیا تعامل بهتری داریم تاحدودی ما را در خصوص معنی دنیا در ذهن رئیس جمهور نگران می کند. به راستی آیا دنیا یعنی همان چند قدرت استکباری که به قول رئیس جمهور ما را ظالمانه تحریم کرده اند و تمام جنگ طلبها و تروریست های دنیا سردرآخور ایشان دارند؟! آیا دنیا یعنی حکومت ها؟! آیا مردمی که چشم شان به مقاومت جانانه مردم ایران در برابر ظالمان است جزء دنیا محسوب نمی شوند؟!

6- بحث دیگری که جناب رئیس جمهور روی آن تأکید داشتند، آشتی داخلی بود، که این واژه درک کاملاً اشتباه و نابجای دولتمردان را در خصوص فتنه و فتنه گران نشان می دهد، چرا که واژه ی آشتی را در جایی که موضع دوطرف در دعوا در یک سطح باشد می توان به کار برد و این که مقامات امنیتی با تجربه و حقوقدان ما هنوز متوجه نیستند که فتنه یک دعوای ساده و ناشی از سوءبرداشت نبود جای تعجب دارد! چرا که سردمداران آن، به قصد براندازی با دشمن کشور متحد شدند و دربرابر آرمان های انقلاب، منافع ملی و قانون کشور قدعلم کردند، به راستی دولتی که با منتقدین رسانه ای خود سرقهر و دعوا دارد و هر روز با توهین، تهدید و شرط گذاری ایشان را از صحنه به در می کند، چگونه توقع دارد نظام نسبت به براندازان و فتنه گران، موضعش را تا حد آشتی تنزل دهد؟! آیا بهتر نیست حال که نظام در برابر فتنه گران با بزرگواری برخورد کرده است و فرصتی برای اعتراف به اشتباهات داده است، دولت ایشان را به توبه تشویق نماید؟!

7- بحث دیگری که مطرح شد بحث 5 مرحله حمایت های کالایی از طبقات ضعیف بود که اصطلاحاً به بسته های امنیتی غذایی نام گذاری گردیده است و شرط آن ثبت نام در بهزیستی یا کمیته ی امداد است که این مسئله موجب حذف بسیاری از طبقاتی خواهد شد که در عین سخت، صورتشان را با سیلی سرخ نگه می دارند و البته دولت و مجلس تا مدام که به شفاف سازی و ایجاد شبکه های اطلاعاتی منسجم از مردم و شرکت ها راضی نشوند، عملاً راه مناسب و جایگزین دیگری نخواهد داشت، چرا که در هر صورت یا باید مثل یارانه نقدی به همه سبد یارانه کالایی بدهد و یا باید به همین اطلاعات متمرکزی که در بهزیستی و کمیته امداد وجود دارد رجوع کند که در هر صورت این شیوه ها که در حین حمایت و کمک، کرامت افراد را با اصطلاحاتی مانند نیازمند و محتاج خدشه دار می کند نمی تواند چندان متناسب با شعارهای ریاست محترم جمهور باشد.

8- در بخشی از سخنان رئیس جمهور، ایشان منتقدان دولت را عملاً کسانی دانست که از برداشته شدن تحریم ها ناراضی اند و حال این که این تعبیر جز برای معدود رانتخوارانی که اتفاقاً بعضاً از دوستان و حامیان همان دولت هستند، شایسته به نظر نمی رسد و البته ضمن ناشایست دانستن برخی توهین ها که در همین خصوص به دولت وارد می شود، نادیده گرفتن اصل برخی از انتقادات که فنی هم هستند را صحیح نمی دانم ، بلکه دولت باید به صورت فنی به این انتقدات پاسخ گوید، این که مثلاً کدام تحریم و به چه میزان در عمل برداشته شده است؟! یا این که برداشته شدن تحریم ها اگر بدون برداشته شدن تحریم های بانکی و نفتی صورت گرفته باشد چگونه مفید بوده است؟! یا این که طرف مقابل در حالی که ما به تمام تعهدات مان عمل کرده ایم چقدر به تعهداتش عمل کرده است؟! یا این که در ازای برداشتن کدام تحریم دقیقاً چه چیزی را از ما گرفته اند و ارزش این دو آیا تناسبی باهم داشته است یا نه؟! اینها مواردی هستند که اگر به صورت کارشناسی و در فضای آزاد نقد پاسخ گفته شود، بسیاری از منتقدان نیز آرام خواهند شد و البته یک علت این انتقدات، همین فضای هلوکاستی است که دولت در زمینه ی توافقنامه ژنو ایجاد کرده است.

      9- "وقت پاسخ گفتن به شایعه ها نرسیده است"، این صحبت رئیس جمهور در این زمان، بیش از هرچیزی ذهن ها را به سمت انتقادات و برخی اظهارات در خصوص دولت و شخص روحانی هدایت می کند، شاید فیلم "من روحانی هستم" بیشترین مخاطب این جمله ی رئیس جمهور است، فیلمی که بیش از هرچیزی به انعکاس خاطرات شخص روحانی و هاشمی استناد کرده است و البته اظهارات افراد دیگری مانند مسئولان خارجی و داخلی نیز در آن نقل قول گردیده اند؛ البته به نظر می رسد بیش از این ادعای دولت که "هنوز وقت پاسخگویی به شبهات نرسیده است"، دلایل دیگری در این عدم پاسخگویی دخیل باشند که به زعم ما نیز هنوز وقت برشمردن دلایل این عدم پاسخگویی نرسیده است.

در پایان آرزو می کنم دولت بتواند در شناخت راه صحیح و عملی کردن آن موفق باشد و بتواند آن چیزی که به نفع کرامت مردم و عزت ایران اسلامی است را به اجرا بگذارد.

مطالب مرتبط:
مصاحبه ای با سه محور و یک حاشیه
چند مورد در مورد مصاحبه 100 روزه رییس جمهور
ناگفته هایی از مصاحبه دکتر روحانی در گزارش خبری سیما 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۹
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۳۵ ب.ظ

تورم، باثبات ارز کنترل می شود و باتثبیت آن می جهد

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

اگر چه نرخ تورم به تغییر قیمت ها اطلاق می شود، اما بسته به معیاری که برایش در نظر گرفته می شود می توان آن را براساس کالاهای داخلی و یا ارزهای خارجی تعریف کرد، در محاسبه نرخ تورم بر مبنای قدرت خرید داخلی، دولت ها آن را براساس سبدی از کالاهای پرمصرف تعریف می کنند که بر اساس این معیار، دولت یازدهم تورم را از حدود 45 درصدِ رو به رشد تحویل گرفت و به حدود 34 درصد رو به تنزل رساند، ولی همین نرخ تورم، تعریفی بر مبنای معیار خارجی نیز دارد که عبارت است از تغییر قدرت خرید در خارج از کشور که معمولاً آن را در قیاس با ارزهای خارجی پایدار، محاسبه می کنند؛ براساس "قاعده برابری قدرت خرید"، اگر نرخ های   تورم  داخلی و خارجی یکسان باشد، نرخ ارز نیز بدون تغییر باقی می‌ماند، اما اگر تورم داخلی یک کشور از تورم خارجی آن بیشتر باشد، نرخ ارز افزایش خواهد یافت، مسئله ای که در کشور ما نیز باید رخ دهد ولی به دلیل سیاستهای ارزی (تزریق ارزهای نفتی) عملاً این مسئله با ایجاد ارزهای دو نرخی (مرجع و آزاد) کند شده و تا حدودی مخفی می ماند که این مسئله معمولاً تا چند سال با انجماد و کاهش سرعت افزایش قیمت ارز می تواند ادامه یابد و تا مدامی که دولت بخواهد و بتواند نرخ ارز را به صورت مصنوعی پایین نگاه دارد، نرخ ارز از قیمت واقعی خود فاصله می گیرد، ولی تورم های داخلی و خارجی به مثابه دوسر یک فنر به هم متصلند و تا زمانی که با اعمال فشار بر قیمت ارز این دو تورم را از هم دور کنیم عملاً هیچ ثباتی در نرخ ارز ایجاد نشده است و در نهایت نیروی ارتجاعی فنر غالب شده و قیمت ارز به تناسب نرخ تورم خارجی واقعی (برمبنای نرخ ارز در بازار آزاد)، و به همان میزانی که افزایش نیافته بود، دچار جهش می شود و این افزایش ناگهانی و جهشی نرخ ارز، به صورت دومینویی موجب افزایش قیمت تمام کالاهای وارداتی و به تبع آن قیمت کالاهای داخلی می گردد و این رویه، عامل بروز جهش های تورمی در فواصل نامنظم چند ساله گردیده است که آخرین موردش را در سالهای 91 و 92 تجربه کردیم.

آنچه که مشخص است این که اگر چه تثبیت مصنوعی نرخ ارز، در کوتاه مدت به کاهش نرخ تورم داخلی نیز کمک می کند، لیکن در میان مدت و بلندمدت موجب جهش های غیرقابل کنترل تورمی می گردد و به همین لحاظ توصیه می شود دولت ها نرخ ارز را نه از طریق سیاست های غیراصولی و دستوری بلکه از طریق سیاست های علمی و با تقویت قدرت پول ملی و کاهش تورم داخلی حفظ کنند و در شرایطی که دولت ها گامی در جهت دوری از اقتصاد نفتی برنداشته اند و با ارزهای نفتی کشور را اداره می کنند، کمبود درآمد ارزی (در اثر تحریم های نفتی و بانکی) موجب می شود تا ارزی به منظور تزریق به بازار وجود نداشته باشد و در چنین شرایطی بدیهی است که نرخ ارز نیز با تأخیر ناچیزی نسبت به نرخ تورم داخلی، افزایش یابد و به همین دلیل تثبیت ارز نه تنها علمی نیست، بلکه در این شرایط عملی نیز نیست و به جای آن ثبات ارز باید به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد یعنی دولت باید با اراده و برنامه ریزی نرخ تورم داخلی را با سیاست های عالمانه ( و غیرمصنوعی) کنترل نماید و برای این کار به افزایش تولید ملی، استفاده بهتر از امکانات و پتانسیل های داخلی متوسل گردد و پایه های اقتصادش را از بستر سست چاه های نفت درآورده و بر بستر مالیات، بهره وری، شفاف سازی و سلامت اقتصادی بنا کند.

این مطلب در عمارنامه منتشر شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۵
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۵۱ ب.ظ

حاشیه ای بر دو مناظره فرهنگی سیما، در هفته گذشته

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در هفته ای که گذشت یک مباحثه و یک مناظره فرهنگی را بین اهل فرهنگ شاهد بودیم و از این لحاظ که این مباحثات با رعایت کمال ادب و حوصله همراه شد جای خوشحالی داشت و ای کاش همه ی مباحثات و مناظرات در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اقتصادی و ورزشی نیز به همین متانت و وزانت دنبال می شد و امروز عصر نیز تلویزیون مناظره در مورد کتاب و مشکلات این بخش دارد که امیدوارم آن مناظره هم کاربردی و مفید برگزار گردد و باید صداوسیما را بابت این برنامه ها مورد تقدیر قرار داد.

و اما مناظره ی جمعه ی گذشته (که در برنامه مناظره شبکه یک پخش شد)، از مناظره های خوبی بود که تا کنون دیده بودم، این برنامه در جهت مطرح کردن برخی مواضع و شبهات در مورد شخصیت شهید آوینی برگزار شد و استاد زرشناس، دکتر وحیدجلیلی و آقای افخمی به خوبی توانستند همان شخصیت غیرمتزلزل، انقلابی و روبه کمال سید شهیدان اهل قلم را به طرف مقابل به اثبات برسانند و چقدر خوب اثبات شد آنهایی که در جهت ارائه ی یک شخصیتِ تغییر یافته از سال آخر این شهید بزرگوار بودند، بیش از هر مسئله ای به دنبال تطهیر سابقه ی مدیریت سیاسی و فرهنگی سازندگی و اصلاحات بودند تا بگویند این مشکل از خاتمی واصلاحاتی ها نبوده که شهید آوینی با ایشان بد بود، بلکه از خامی شهید آوینی بود و این که ایشان در سال آخر با وزارت ارشاد همکاری داشتند را علامت اصلاح شدن و به اصطلاح خودشان پخته شدن ایشان دانستند، ولی نمی گفتند که آن همکاری ها از زمانی شروع شد که این شهید بزرگوار در نبرد با وزیر ارشاد وقت (سید محمد خاتمی) پیروز شد و او را از میدان به در کرد، در واقع همکاری شهید آوینی پس از کنار رفتن خاتمی و تغییر رویه وزارت ارشاد رخ داد نه تغییر شخصیت شهید آوینی و در واقع ایشان تا دم آخر، در جهت نقد فرهنگ سرمایه داری غرب و در خدمت انقلاب، اسلام، ولایت و محرومان قلم زد و قدم برداشت.

و اما مباحثه ی دیروز که در برنامه ی دیشب "امروز، دیروز، فردا" بین استاد پناهیان و دکتر آشنا (مشاور فرهنگی رئیس جمهور) رخ داد، حول مسائل و رویکردهای دولت در خصوص فرهنگ انجام شد، البته این مباحثه روی مصادیق نبود و حول مبانی انجام شد و به همین دلیل چالش آشکاری در آن مشاهده نشد، اما مبنای تفاوت دو رویکرد را به خوبی نشان می داد، استاد پناهیان دولت را مکلف به بسترسازی برای کارهای خوب و ارزشی و عدم بسترسازی برای کارهای ضدارزشی می دانست و دکتر آشنا دولت را مکلف به برخورد مساوی و عادلانه با تمام گروه های دارای مجوز و قانونی می دانست، که البته اگر بخواهم به ساده ترین شکل، قفل این اختلاف نگاه را باز کنم، باید به بحث مجوز دادن و قانونی دانستن برخی گروه های ضدارزشی اشاره کنم؛ به راستی آیا دولت به لحاظ قانونی مجاز است تا به ناشران، تهیه کنندگان و هنرمندانی که با تفکرات کاملاً غربی، مادی و بعضاً الحادی اقدام به نشر و توزیع آثار ضدارزشی و ضد دینی می کنند و ضروریات دین و اساس انقلاب را به سخره می گیرند، مجوز فعالیت بدهد و برای شان مشروعیت جعل کند؟! آیا دولت حق دارد به اسم اجرای عدالت، به تولید کنندگان آثار ضدفرهنگی و ضداسلامی به همان چشم بنگرد که به تولید کنندگان آثار منطبق به ارزشهای ایرانی و اسلامی می نگرد؟! و بسترسازی های فرهنگی را با همین دید اجرایی کند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۵۱
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۵۰ ب.ظ

نقد کوتاهی بر مذاکرات هسته ای دکتر جلیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اگر چه حقیر نیز سیاست خارجی انقلابی، مستحکم، کارشناسانه و فعال را شایسته انقلاب اسلامی می دانم و از سستی، تسلیم و انفعال در سیاست خارجی بی زارم، لیکن همچنان که به سیاست خارجی و بعضاً حواشی داخلی آن، در دولت یازدهم انتقاداتی داشته ام، ضمن تأیید روند کلی مذاکرات انقلابی دکتر جلیلی (مسئول قبلی گروه مذاکره کننده ایران در مذاکرات هسته ای)، لازم می دانم انتقادی نیز به روش ایشان داشته باشم:

یادم هست که جناب دکتر جلیلی در بحث های خود بخش زیادی از توانش را صرف انتخاب و معرفی زمان و مکان جلسات می کرد تا از این دوعامل به نفع خود در جلسه استفاده کند و به بهانه ی آنها اقدام به تحقیر طرف مقابل کند، ایشان تاریخ برخی از جلسات هسته ای را در ایام الله انقلاب (مثل سوم خرداد) قرار داد و به بهانه ی آن مناسبت، در جلسات مذاکره ده ها دقیقه از تاریخ، سوابق، مواضع و اصول انقلابی ما برای گروه مذاکره کننده سخن گفت و همین مسئله در مورد مکان جلسات نیز به نوع دیگری صورت گرفت، یعنی جناب جلیلی اصرار داشتند تا جلسات مذاکره با گروه 5+1 در کشورهای همسایه و مکان هایی (مثل عراق) برگزار شود که پایگاه ایران در آن کشورها قوی تر از غرب و آمریکا باشد که این دو مسئله خیلی زود با حساسیت طرف مقابل مواجه شد و از آن پس، طرف غربی برای هر تاریخ و مکانی که ایران انتخاب می کرد، با وسواس و حساسیت خاصی همه چیز را مورد بررسی قرار می دادند تا هیچ واقعه و حادثه تاریخی در آن رخ نداده باشد و همین مسئله باعث می شد تا هیأت های مذاکره کننده ی ما و غرب، در سال های آخر، بیش از مذاکره بر مسائل هسته ای و تحریم ها، برای تعیین زمان و مکان جلسات باهم مذاکره و دیدار و کلنجار داشته باشند.

البته همان طوری که عرض کردم سیاست خارجی دکتر جلیلی را به لحاظ استحکام، استدلال و استفاده از قدرت و توان شهدای هسته ای می پسندیدم، چرا که ایشان با نمایشی که از قدرت و صلابت ایران و ایرانی به نمایش می گذاشت، باعث شد تا طرف مقابل نتواند حلوای نقد ما را در ازای سرکه ی نسیه اش مورد معامله قرار دهد و به یقین اگر همان خط سیر مذاکراتِ بدون پیش شرط، که پس از سه سال مقاومت (بر سر بدون پیش شرط بودن) آغاز شد و به سرعت به نقطه ی تبادل سوخت هسته ای در کشور ثالث رسید، به مقطع تعطیلی 14 ماهه مذاکرات به مناسبت کمک غربی ها به فتنه 88 برخورد نمی کرد، اینک هم پرونده هسته ای ایران به مراتب  وضعیت بهتری داشت و هم گفتمان مقاومت، گفتمان غالب مردم و مسئولان دولتی بود؛ لیکن مقصران و قاصران در بحث فتنه 88 نه تنها هرگز به خاطر این خیانت تاریخی شان پوزش نخواستند، بلکه عدم موفقیت در مذاکرات هسته ای را به ادبیات مقاومت و شخصیت انقلابی مذاکره کنندگان ربط دادند تا ادبیات مقاومت و انقلابی گری در اذهان مردم رنگ ببازد و به جای آن ادبیات مذاکره بنشیند که البته یقیناً همیشه ماه پشت ابر نخواهد ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۵۰
سیاوش آقاجانی