انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۲۰ مطلب با موضوع «حجاب و عفاف» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تبلیغات جنسی

آن هایی که با برنامه های ماهواره ای سروکار دارند حتماً قبول دارند که بیشترین تبلیغات ماهواره ای و اینترنتی اعم از تیزر و زیرنویس و فیلم و میان برنامه و … مربوط به تبلیغات داروهای جنسی است و در اکثر قریب به اتفاق این تبلیغات، استفاده از این محصولات موجب افزایش لذت جویی و پایانی بر مشکلات، بیماری ها و نارسایی های جنسی معرفی می شود و این در حالی است که هر گونه عوارض احتمالی آنها به صورت قطعی انکار می شود.

 فارغ از بررسی های آماری مربوط به میزان بیماری ها و ضعف های جنسی و یا میزان ارزی که به منظور تأمین این کالاها به صورت قانونی یا قاچاقی از کشور خارج می شود، میزان تبلیغات داروهای جنسی و حتی افزایش روز افزون میزان طلاق در کشورمان یک سؤال اساسی در ذهن ایجاد می کند:

آیا مشکلات جنسی در کشورمان تا این حد شایع است؟!

پاسخ این است که اگر چه یکی از دلایل مهم در طلاق ها مشکلات جنسی است، ولی بخش بزرگی از این مشکلات جنسی ماحصل کارکرد همین محصولات و تبلیغات داروهای جنسی و کالاهای مربوطه است که به قصد افزایش منافع فروشندگان در جهت تحریک میل و بی بندوباری جنسی ساخته شده و برای این منظور هیچ حد و مرز جنسی، اخلاقی و حتی انسانی را به رسمیت نمی شناسد. دیدن این آثار رسانه ای اعم از عکس، فیلم، برنامه ها و تبلیغات ماهواره ای ِدر خانواده، ابتدا با این توجیه که موجب افزایش لذت جنسی بین زن و شوهر و گرمی روابط آنها می گردد شروع می شود ولی واکاوی آثار استفاده از این محصولات رسانه ای و دارویی، نشان می دهد که نه تنها دیدن این برنامه ها و استفاده از محصولات و سبک زندگی که در آنها تبلیغ می شود موجب بهبود روابط  زن و شوهر نمی شوند، بلکه در بلند مدت و میان مدت باعث بروز دو نتیجه ی مخرب در افراد به خصوص زن و شوهرها می گردد که در ادامه به 3 دلیل عمده ی این مسئله اشاره می گردد:

1- نارضایتی از سلامت و صلابت جنسی فرد، می تواند محصول دو حس باشد، یکی از بین رفتن اعتماد به نفس جنسی افراد در نتیجه ی آثار رسانه ای و تبلیغات جنسی و دیگری ایجاد حس طمع در لذت جویی جنسی که هر دوی این موارد باعث می گردند تا فرد به منظور ارتقای توان جنسی خود به استفاده از محصولات جنسی که در رسانه ها تبلیغ می شوند روی آورد. از آنجا که اکثریت قریب به اتفاق این محصولات فاقد خواص مورد ادعا هستند، معمولا در گام اول موجب سرخوردگی بیشتر و ناامیدی جنسی و بی علاقگی و فرار از مسائل جنسی می گردد و در گام بعد احساس نیاز و وابستگی به استفاده دائمی از این کالاها را برای داشتن حداقل های یک رابطه جنسی تلقین می نماید.
2- نارضایتی از سلامت و صلابت جنسی همسر، محصول تهیه کنندگان محصولات رسانه ای و تبلیغاتی با استفاده از افراد و یا تکنیک هایی است که فیزیک، قیافه و توانایی های جنسی و در نهایت وجود همسران را از چشم یکدیگر بیندازد. بروز توقعات جنسی سرخورده از همسر، موجب می گردد همسران به لحاظ روانی و سپس به لحاظ جسمی و جنسی دچار بحران شوند که این مسئله نیز به مانند مسئله ی قبلی از دلایل مهم تشدید و شیوع استفاده از انواع داروها، کالاها و عمل های زیبایی در صورت و سایر اندام ها می گردد.

3- از تأثیرهای غیرمستقیم اینگونه رسانه ها، تبلیغات و تحریکات جنسی این است که حتی اگر در گام اول به منظور تحکیم و تثبیت روابط زناشویی استفاده شود، ولی در نهایت با آلوده شدن نگاه، فکر و رفتار  زن و شوهر موجب حیازدایی و از بین رفتن عفاف اجتماعی می گردد و با تخریب دیوارهای حریم خانه و خانواده، کمیت و کیفیت روابط هر یک از زن و شوهر با نامحرمان را افزایش و سپس گسترش می دهد و همین مسئله در نوع خود موجب کاهش گرمای خانواده های سالم، بدبینی به یکدیگر و در نتیجه افزایش اختلافات خانوادگی می گردد.
نتیجه: خاطر نشان می کنم که حقیر در این مطلب در پی آن نبودم که حل مشکلات و نارسایی های جنسی را به خصوص به عنوان یکی از دلایل مهم بروز اختلافات زناشویی زیر سوال ببرم، بلکه منظور این است که با قبول این فرض که تشخیص و رفع نارسایی های جنسی در قوام روابط زن و شوهر بسیار موثر است، باید آن را از طریق مراجع تخصصی و با شناسایی صحیح خواستگاه این مشکلات و رفع علمی هر یک از ریشه های روانی و جسمی حل نمود، نه این که با تجویز استفاده از رسانه ها و کالاها و داروهای جنسی موجب بروز مشکلات روحی، جسمی و جنسی و تشدید اختلافات خانوادگی گردیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰
سیاوش آقاجانی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مظلومیت غزه

با توجه به شبهاتی که برخی به اصطلاح روشنفکران در بحث مظلومیت غزه وارد می کنند، لازم می دانم مطلبی را در پاسخ به برخی از این شبهات تقدیم نمایم:

1-  یکی از شبهاتی که دراین خصوص مطرح می کنند این است که “با توجه به این که شروع حمله ی رژیم صهیونیستی به غزه در اثر حرکات حماس بوده است، پس در واقع اسرائیل در این مسئله مظلوم واقع شده است و طبق گفته ی سران آمریکا و غرب، باید از خودش دفاع می کرده است”

پاسخ این شبهه در چند مرحله تقدیم می گردد:<** ادامه مطلب... **>

الف- اولین اشتباه در این استدلال این است که شروع دعوا را در ناپدید شدن 3 نفر از صهیونیست ها معرفی می کنند و حال این که شروع واقعی دعوا نه از این واقعه که از 60 سال پیش است، زمانی که صهیونیست ها به بهانه ی این که زمین های چند فلسطینی را خریدند، شروع کردند به اخراج فلسطینی ها، تخریب خانه های شان، شهرک سازی برای مهاجران یهودی دیگر کشورها و قتل فلسطینیان. آری شروع دعوا در این است که موجود نامشروعی به نام اسرائیل به همت به وجودآورندگان فاسدش، سرزمین فلسطین را غصب کرده و به باریکه ای که برای ساکنان آن مانده نیز تعدی می کند.

ب- حتی اگر بخواهیم از وقایع 60 سال پیش نیز فاصله بگیریم، بازهم نمی توانیم محاصره ی غیرقانونی و سخت این چندساله ی غزه را فراموش کنیم و فراموش کنیم که در این چندسال مردم غزه از بابت این تحریم ها چقدر در فشاربوده اند؛  چگونه اعمال این تحریم را می توان به صلح تعبیر نمود؛ اگر کمی انصاف داشته باشیم، اعمال محاصره ی اقتصادی اسرائیل بر مردم غزه با توجه به فشاری که به مردمش در تأمین مایحتاج شان وارد کرده است به مثابه ی یک جنگ سخت تلقی می شود.

پ- حتی اگر کسی بخواهد تاریخ را فراموش کند و مبداً دعوا را از ناپدید شدن 3 نفر صهیون بداند نیز این ادعا دو ایراد اساسی دارد، اولاً هیچ سندی در خصوص مقصر بودن حماس ارائه نشده است و ثانیاً حماس هرگز مسئولیت این مسئله را قبول نکرده است. در کدام منطقی می توان تنها براساس حدس و گمان وارد عملیات نظامی شد، جز این که این رژیم بمانند جنگهای 33 روزه، 22 روزه و 8روزه، از پیش برای شروع جنگ طرحی را اجرا کرده باشد؟!

ج- حتی اگر فرض این که حماس در کشتن 3 نفر نقش داشته است را بپذیریم نیز نمی توان حمله به غیرنظامیان غزه را توجیه کرد، چه کسی گفته است که یک رژیم مثلاً برای مجازات قاتلان 3 نفر از تبعه اش حق دارد اینچنین با انواع سلاح های غیرمجاز و کشتار جمعی به کشتن وسیع کودکان و غیرنظامیان روی آورد؟!

د- حمله ی موشکی حماس به اسرائیل ساعت ها پس از انواع حملات هوایی و توپخانه ای به غزه شروع شد و در ابتدا فقط با هشدارهای لفظی سران حماس همراه شد و تنها در زمانی که حماس از تشدید این حملات و عدم اراده ی اسرائیلی ها برای توقف آنها مطمئن شد در جهت ایجاد بازدارندگی و ایجاد هزینه برای اسرائیل شروع به پرتاب موشک به اسرائیل کرد.

2- شبهه ی دیگری که هم اکنون مطرح می شود این است که چرا حماس با طرح صلح مصر که تنها چند روز پس از موشک پراکنی های حماس مطرح شد موافقت نمی کند؟

پاسخ این شبهه آسان است، حماس در حمله ی قبلی به غزه نیز تعهداتی را متعهد شده بود که با توجه به حمله ی مجدد به غزه عملاً نشان داد که به آنها متعهد نبوده است، اینک تن دادن حماس به تعهدی که تنها به منظور نجات اسرائیل از حملات موشکی پیشنهاد شده است نمی تواند خواسته های حماس را تأمین کند، حماس حق دارد پایان محاصره نوار غزه و تعهد به عدم حمله به غزه را به عنوان بندهای توافق مطالبه کند چرا که اگر این جنگ با این همه شهید اگر بدون تأمین منافع مردم غزه به پایان برسد عملاً به معنی پایمال شدن خون شهدا و ادامه ی مشکلات مردم تلقی خواهد شد، به خصوص این که اینقدر تأسیسات زیربنایی غزه دچار آسیب گردیده است که جز با بازشدن مرزهای غزه امکان بازسازی آنها میسر نخواهد بود.

3- یکی دیگر از شبهات این است که “باتوجه به ناصبی بودن مردم غزه و دشمنی ایشان با شیعیان کشتن این افراد در نهایت به نفع ما خواهد بود و حتی کشتن کودکانی که در بزرگسالی به این دشمنی ها ادامه خواهند داد نیز موجه است”

الف- این شبهه در همان ابتدا با ایراد در فرض مسئله مواجه می شود، مسائلی مانند وجود میدان “ابن ملجم” در غزه که تکذیب شد و یا نشان دادن یک پرچم داعش در بین مردم غزه هرگز دلیلی برای اثبات ضدیت مردم غزه با شیعه نمی تواند به حساب آید همانطوری که سران حماس و مردم غزه همواره مردم ایران را دوست خود دانسته و متوجه انواع حمایت های ایران به ایشان بوده اند و ضمن اعتراف به آنها از ایران، صراحتاً بابت آنها از ایران قدردانی کرده اند.

ب- ایراد دیگر این شبهه این است که حتی اگر مردم غزه را ضد شیعه در نظر بگیریم بازهم نمی توانیم بگوییم که چون یک گروه در مسئله ای برحق نیستند پس در تمام دعواها برباطل باشند، این که در بین اهل سنت نیز به مانند شیعیان افراطیونی وجود دارند که همواره به دنبال ایجاد اختلاف و انشقاق بین مسلمانان هستند مسئله ای غیرقابل تکمان است اما این که به بهانه ی افراطیون ما نیز بخواهیم از درک حقیقت و عدالت فاصله بگیریم هرگز قابل بخشش نخواهد بود، در مسئله ی فلسطین این فقط مسلمانان نیستند که مظلوم واقع شدند بلکه حتی مسیحیان زیادی نیز توسط رژیم صهیونیستی آواره شدند و به این لحاظ رژیم صهیونیستی فارغ از دین و مذهب فلسطینیان یک رژیم ظالم، غاصب و سفاک است.

4- برخی از افراد بدون این که بخواهند غزه را مظلوم نشان دهند طوری صحبت می کنند که گویا “غزه و اسرائیل به اندازه ی هم مقصرند و اصلاً مسئله به ما ربطی ندارد چرا که هر دو بر سر زن و بچه بمب و موشک می ریزند”.

پاسخ به این سؤال نیز بدون در نظر گرفتن سابقه ی دعوای فلسطین و غزه میسر نیست، مردم رژیم صهیونیستی، یهودیانی هستند که از کشورهای دیگر برای حضور در اراضی غصب شده ی فلسطینیان گردآوری شده اند و به این لحاظ مثل مردم سایر کشورها نمی توان ایشان را مردم تلقی نمود، در واقع اسرائیل مردم ندارد بلکه تمام کسانی که به عنوان مردم اسرائیل قلمداد می شوند خودشان غاصب، متجاوز و مستحق اخراج از سرزمین فلسطین و مجازات هستند، مسئله ای که به هیچ وجه در مورد مردم غزه و فلسطین قابل تعمیم نیست چرا که مردم فلسطین مالکان و ساکنان اصیل سرزمین خودشان بوده و هستند و نه تنها سرزمینی را غصب نکرده اند بلکه مورد تجاوز نیز قرار گرفته اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۵۲
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ق.ظ

نگاه کاربردی به بحث غیرت افزایی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

غیرت

همانطوری که همگی شاهدیم، پرداختن به مسأله حجاب بدون توجه به بحث غیرت، تا کنون ناکارآمد بوده و صرفاً باعث لوث شدن این فریضه حکومتی و اخلاقی گردیده است. آنچه که غور در خانواده هایی که زنان و دختران شان بی حجابند، به ما می فهماند، این است که در چنین خانواده هایی، غیرت به همان اندازه ی حجاب و حتی بیش از آن مغفول مانده است. چگونه می توان فرض کرد که همسر یا دختر بالغه کسی بدون حجاب مناسب و با لباس های زننده، تنگ، نازک، محرک و نیمه عریان به خیابان و یا میان نا محرمان بیاید و شوهر و یا پدر خانواده را غیور دانست. چگونه ممکن است در خانه ای که مردانش غیرتمندند، زنان و دختران بتوانند هرگونه که بخواهند در جامعه حاضر شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۰
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ق.ظ

آزادی های یواشکی، فراخوانی از یک فاحشه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در پی طرح آزادی یواشکی که به دست مسیح علی نژاد از خبرنگاران زن ضدانقلاب مقیم خارج برای تشویق دختران و بانوان ایرانی به کنار گذاشتن حجاب و ارسال تصاویر آنها برای این رسانه ها کلید زده شد و با توجه به مباحثی که در این خصوص در فضای مجازی مطرح شد، لازم دیدم این مسئله را از چند منظر مورد بررسی قرار دهم:

مسیح-علی‌نژاد-حجاباز لحاظ نیت متولیان:

همزمان با برنامه آزادی یواشکی مباحثه ای بین دکتر یامین پور و مسیح علی نژاد در شبکه اجتماعی رخ داد که طی این بحث، مسیح علی نژاد با استفاده از عباراتی مانند رابطه شفاف و با احترام متقابل، به داشتن رابطه های متعدد جنسی و البته نامشروع خود بالید و یقیناً برای کسانی که قبل از این اقرار گمان می کردند آزادی یواشکی تنها یک بازی سیاسی و اجتماعی برای همجمه به انقلاب و مقررات آن است، این مسئله می تواند درس بزرگی باشد چرا که این حرکت و حرکات مشابه آن به قصد تغییر فرهنگ و تغییر سبک زندگی مطرح می شوند تا ایمان اسلامی و فرهنگ ایرانی زنان مان را تاراج ببرند. اینک زنانی که برای امثال مسیح علی نژاد و تفکرات غربی ایشان احترام قائل بودند می توان با شناخت بهتری نسبت به تفکرات ایشان مواجه شوند.

از لحاظ نگاه غرب:Untitled452

طرح فوق مطمئناً به دنبال غربی کردن فرهنگ زنان ایرانیست، ولی به راستی آیا تفکر غرب با نوع نگاهش به زن و مفاهیمی مانند عفت و حجاب توانسته است برای او احترام و شخصیتی به ذات بیافریند؟! آیا نیمه برهنه شدن در برابر چشم دیگرانی که خریدارانه به او نگاه می کنند چیزی جز نزول از انسانیت به شیئیت داشته است؟! آیا نگاه بی بندوبارانه و بدون هرخط قرمزی، انسان را جز به هرزگی، کمرنگ شدن خانواده، ریختن قبح احکام الهی، مشروعیت بخشی به هر چیزی که بتوان لذت تلقی کرد، قبح شکنی از روابط بی بندوبار جنسی اعم از خیانت، همجنس بازی، عشق های مثلثی و … کشانده و یا خواهد کشاند؟! آیا آنهایی که غرب را به عنوان مظهر پیشرفت صنعت، علم و نظم می شناسند با بی حجابی و بی عفتی به این تنها خصلت های خوب غرب دست خواهند یافت؟! آیا قدم گذاشتن در چاهی که قعرش جز تاریکی و گمراهی ندارد می تواند برای هیچ عاقلی به غیر از صاحب عقل شهوت زده ای که چشم بر انسانیت بسته است و در به در به دنبال افزایش اوج و عمق و طول لذتش از دنیا و مافیهاست، منطقی باشد؟!

به لحاظ الهی:

این فراز از مطلب تنها برای کسانی قابل استفاده است که اسلام و قرآن را به عنوان دین و کتاب خدا قبول دارند و تنها از سستی عمل است که به بحثی مانند آزادی های یواشکی می اندیشند، اصلاً بر فرض این که به دور از چشم نهادهای ضعیف متولیان نظارت بر اجتماع و فضای مجازی، بتوان حجاب را از سر واکرد و تصاویرش را منتشر نمود، ولی آیا می توان از نظارت خداوند نیز گریخت؟! آیا می توان اینقدر یواشکی کاری کرد که خدا هم شاهدش نباشد؟! آیا دعوت رسانه ها ی خارجی به بی حجابی و بی عفتی می تواند بهانه ای برای رد دعوت کتاب خدا به حجاب باشد؟! یقیناً آنان که قرآن را کتاب آسمانی و الهی می دانند و از دستوارت این کتاب به رعایت حجاب و عفاف مطلعند هرگز به آسانی به دعوت دشمنان دین و کتاب خدا لبیک نخواهند گفت. و البته باید دانست که مفاهیمی مانند حجاب، عفت، پاک نگاه داشتن چشم که صراحتاً در قرآن به آنها دستور داده شده است، بیش از هرچیزی به حفظ جایگاه زن، امنیت زنان، گرمی نهاد خانواده و ارتقای امنیت اجتماعی کمک می نماید، مسائلی که مسلماً نفعشان به زنان کمتر از مردان و اجتماع نخواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۷
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۲ ق.ظ

نقش همسران در حجاب و عفاف همدیگر

 

هر انسانی به لحاظ اجتماعی، از اطرافیان و محیط پیرامون خود تأثیر می پذیرد و شاید میزان تأثیر خانواده بر اخلاق هر فردی بیش از دیگران باشد. با توجه به اهمیت فرهنگ عفاف و حجاب در سلامت خانواده و جامعه بر آن شدم تا به چگونگی تأثیر همسران در خصوص ارتقای فرهنگ عفاف و حجاب بر یکدیگر بپردازم، مسئله ای که باید قبل از طرح این عوامل طرح گردد، بحث رابطه ی حجاب و عفاف است، چرا که برخی مدعی اند فاصله ی معنی داری بین این دو وجود دارد، در حالی که نمی توان پذیرفت فردی عفیف و پاکدامن باشد ولی با گفتار، رفتار و پوشش خود در پی جلب توجه سایر غیرهمجنسان خود باشد، اصولاً این که فردی عفیف باشد ولی از این که خودش را به صورت نیمه برهنه یا با لباسی محرک در معرض نگاه نامحرمان قرار دهد منافات دارد. پس از تبیین این فرض در خصوص قرابت مفاهیم عفاف و حجاب، به عوامل مؤثر در ارتقای این فرهنگ در همسران می پردازم:

 1-محبت: میزان علاقه ی همسران به یکدیگر، مستقیماً روی میزان پاکدامنی و عفت ایشان تأثیر می گذارد، هرچه محبت همسران در دل یکدیگر عمیق تر باشد انگیزه ی کمتری برای تبرج و خودنمایی بین نامحرمان ایجاد خواهد شد و البته عادات و فرهنگ های یک جامعه می تواند کاری نماید که حتی همسرانی که به یکدیگر خیلی علاقه دارند نیز از لباس پوشیدن های محرک در برابر دیگران به عنوان یک رفتار معمولی ابایی نداشته باشند، ولی همین رفتارها، حتی اگر در ابتدا نیز با انگیزه ی بی عفتی همراه نباشد، پیامی را به سایرین می رساند که همین پیام می تواند موجب شکل گیری روابط غیرمعمول بین زوج یا زوجه با افراد دیگر گردیده و باعث کاهش محبت بین ایشان و کاهش گرمای خانواده گردد. همانطوری که تشریح شد، اگرچه محبت بین همسران یکی از عوامل افزایش عفت و حجاب ایشان است، عفاف و حجاب نیز موجب گرم تر شدن روابط همسران می گردد.

   2-عفت نابجا: همانطوری که عفاف در محیط جامعه مورد سفارش قرار گرفته است، وجود عفاف و حیا بین زن و شوهر موجب سیراب نشدن ایشان از گرمای عشق همسرشان می گردد. پس زن و شوهر باید نسبت به عفت و حیا درک صحیحی داشته باشند و مسائل زناشویی را از این مفهوم دور نگاه دارند (البته عفاف و حجاب در محیط خانواده و در کنار فرزندان و سایر محارم باید به میزان متعارفی وجود داشته باشد). درک اشتباه از مفهوم عفاف موجب عدم رضایت در همسران گردیده و در نهایت همین مسئله موجب می گردد تا همسران در حالی به جامعه پای گذارند که از کانون خانواده ی خود سیراب نگردیده اند.

         3 - تکنیک های همسرداری: موفقیت همسران در مسائل زناشویی و خانوادگی، تابع تکنیک هایی است که بدون مطالعه و یادگیری حاصل نمی گردند، افراد باید نسبت به نیازهای روحی و جسمی همسرشان و تفاوت های فرهنگ گفتاری و رفتاری در جنس مخالف اطلاعات مناسبی داشته باشند تا بتوانند محیط خانواده را به مأمن همسر خود تبدیل نمایند. همسرانی که نسبت به یادگیری این تکنیک ها مقاومت و احساس بی نیازی می کنند، معمولاً در زمانی متوجه اشتباه خود می شوند که دیگر فرصتی برای جبران باقی نمانده است، همسران باید توجه کنند که عامل اصلی بسیاری از جدایی ها و خیانت ها همین نارضایتی های زناشویی و البته عاطفی هستند.

  4 - کنترل نگاه: در اکثر آیات و روایاتی که بحث حجاب و عفاف مطرح شده است، در کنار آنها به بحث نگاه کردن و پاکی چشم نیز توجه گردیده است، انسانی که چشمانش را پاک نگاه نمی دارد، به تدریج دچار نارضایتی از همسر و تنوع طلبی جنسی می گردد و به همین لحاظ به جلب توجه در جامعه از طریق پوشش و یا حتی حرکات، گفتارها و رفتارها روی خواهند آورد. اگر همسری نگاهش را آلوده کند، همانطوری که خودش از همسرش رضایت نخواهد داشت، به تدریج همسر او نیز با درک سردی همسر، از زندگی زناشویی خود احساس نارضایتی می نماید و همین مسئله موجب کاهش عفاف و حجاب در او خواهد شد.

  5-آراستگی: آراستگی همسران در محیط خانواده باعث می شود تا همسران نسبت به یکدیگر احساس، عشق و احترام شان تازه بماند و این که هرکدام از ایشان نسبت به راحتی می توانند پاکدامنی خویش را در برابر عوامل محرک بیرونی حفظ نمایند.

           6 - غیرت مردان: غیرت مردان یکی از عوامل مؤثر در حفظ عفت و حجاب خود و همسر است، مردی که نسبت به همسرش غیرت دارد به لحاظ رفتاری نمی تواند نسبت به سایر زنان بی محابا و غیرعفیفانه رفتار نماید ولی نکته ی مهم این است که غیرت به همان میزان که می توانند موجب افزایش حجاب و عفاف همسر گردد، در صورتی که در آن زیاده روی شود می تواند موجب بروز حس لجبازی در طرف مقابل بشود که به همین لحاظ ضمن این که غیرت برای مردان واجب است و ضمن این که زنان نیز از وجود این خصلت در شوهرشان احساس وجود محبت می کنند، ولی نحوه ی بروز این عامل و میزان آن نباید به نحوی صورت گیرد که موجب نارضایتی و لجاجت در طرف مقابل گردد، باید مواظب بود که اگر همسر خودش را مورد بی اعتمادی شوهرش بداند و یا اگر طوری رفتار شود که زنی تنها از ترس شوهرش به حجاب خود مراقبت کند، در نهایت نسبت به حجاب و عفاف بی میل خواهد شد و حتی ممکن است از آنها متنفر گردد.

            7- رسانه ها: از موارد مؤثر بر میزان عفاف و حجاب همسران، رسانه های تصویری و ارتباطی جدید است، فیلم ها، سریال ها، جُنگ ها، مسابقات، شبکه های مجازی، اینترنت و تمام برنامه های رسانه های صوتی و تصویری اعم از تلویزیون، ماهواره، فضای مجازی و بازی ها می توانند عامل بسیار مهمی بر افزایش یا کاهش میزان عفاف و حجاب همسران باشد، وقتی زن و یا شوهر، پای ماهواره، فیلم های مبتذل و یا سایت های مستهجن را به خانواده شان باز می کنند عملاً موجب فروپاشی حریم های عفت و حجاب در خودشان و همسرشان می گردند، در حالی که هریک از همسران نه تنها نباید یکدیگر را به ورود این رسانه ها به حریم خانواده ترغیب نمایند، بلکه بایستی با روشنگری و استدلال همسرشان را از این مسئله منع نمایند. نمی توان سریالهایی را که عشق های مثلثی و مربعی را ترویج و یا خیانت به همسر را توجیه می کنند را نگاه کرد و به تدریج در برابر بی عفتی و بی حجابی حساسیت داشت. نکته ی حیاتی این است که بعضاً برخی همسران بدون توجه به کارکردهای ضدعفاف و حجاب این رسانه ها، به بهانه هایی مانند یادگیری مسائل زناشویی، به آن ها متوسل می شوند و حال این که یقیناً این مسئله در نهایت منجر به افزایش نارضایتی های زناشویی و خانوادگی خواهد گردید.

        8-هم افزایی ایمانی: همسرانی که یکدیگر را به نماز، نماز جماعت، زیارت، حضور در مساجد، اردوهای راهیان نور و ... دعوت می کنند، قرارهای خود را در اماکن زیارتی می گذارند و این مسئله به یقین موجب هم افزایی درایمانی در همسران می گردد، محبت همسران آن گاه که با عشق خدا درآمیخته شود بتون مسلحی ایجاد خواهد کرد که در برابر هر نگاه، وسوسه و هجمه ای مقاومت خواهد کرد.

        9 - ارتباطات خانوادگی: همانطوری که هر فردی به دوست خوب نیازمند است، هر خانواده ای نیز به دوستان خانوادگی خوب نیازمند است، این که زن و شوهر بدون در نظرگرفتن معیارهای عفاف و حجاب نسبت به انتخاب و یا تحمیل دوستان خود به محیط خانواده اقدام نمایند مخرب است. رفت و آمد با خانواده هایی که نسبت به تهاجم فرهنگی و پدیده هایی مانند شبکه های ماهواره یا رعایت حریم های محرم و نامحرم حساسیتی نداشته باشند، عملاً تأثیر خود را بر عفاف و حجاب خانواده نیز خواهند گذاشت. همسران باید بدانند که رفت و آمد نداشتن با افراد و خانواده های ناصالح در بدو امر خیلی آسان است ولی پس از شکل گیری این روابط، کنترل و کاهش آنها بسیار مشکل است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۲
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیشب در نشست هفتگی دوستانه ای که بین جمعی از فعالان فرهنگی و مذهبی شهرمان برگزار شد، پس از مدت ها بحث و تبادل نظر، بالاخره پرداختن به موضوع جایگاه زن در احیای سبک زندگی اسلامی و به خصوص بحث حجاب و عفاف رسیدیم ولی از آنجا که پیشنهاد مورد تأکید حقیر در خصوص جایگاه مرد در احیای سبک زندگی اسلامی و به خصوص بحث حجاب و عفاف بود، احساس کردم که مطلبی را در همین خصوص تقدیم نمایم:

از آنجا که مقوله ی حجاب و عفاف متأسفانه به اشتباه با بحث زن درآمیخته شده است، نقش و جایگاه مردان در بحث حجاب و عفاف آن طور که بایسته، شایسته و مهمتر از همه عملیاتی است مورد پردازش قرار نگرفته است در صورتیکه تکالیف و مسئولیت های مردان در اداره ی خانواده براساس آیه ی شریفه ی "الرجال قوامون علی النساء" بیش از زنان تعریف گردیده است و حتی در جمع های مردانه نیز مردان بیش از این که به بحث و تبادل نظر در خصوص نقش و تکالیف خود در احیای یک خانواده اسلامی بپردازند به بحث و نظر در خصوص نقش زنان در رونق معضلات فرهنگی به خصوص بی حجابی و بی عفتی و ... می پردازند، در صورتی که مردان تکالیف و ابزارهایی دارند که با استفاده ی صحیح از آنها می توانند بخش زیادی از شرایط تشکیل یک خانواده اسلامی را تأمین نمایند که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره می نمایم:

محبت: اگر زن به عنوان چشمه ی محبت و عطوفت در خانواده وظیفه ی گرم کردن کانون خانواده را دارد، این مرد است که باید این چشمه را تغذیه و حفظ و حراست کند، چشمه ی محبت زن از عمق وجود مرد است که می جوشد و راه به خانواده می یابد و اگر زنی قادر به سیراب کردن عاطفه ی خانواده نباشد، این مرد است که ابتدا باید به خودش بنگرد که آیا چیزی برای جوشش به این چشمه داده است؟! به راستی تا کسی نازکش نداشته باشد چگونه می تواند اهل ناز و محبت گردد؟! مرد اگر چه باید به فرزندانش نیز محبت ورزد اما باید این محبت را به درستی بین همسر و فرزندانش توزیع کند و نیاز محبتی هر یک را به درستی درک و تأمین نماید و البته همین محبت نیز باید در خانواده مدیریت شود، یک مرد می تواند بدون تنبیه و تشر و تنها با شدت و ضعف در محبت موجب تنبه و توجه و تربیت خانواده اش گردد.

روزی حلال: یک مرد وظیفه دارد در راه تأمین درآمد حلال برای خانواده تلاش کند و تا به آنجا که در شأن همسر و خانواده اش است ایشان را به لحاظ خوراک و مسکن و درمان و آموزش و سایر نیازها تأمین نماید، تأمین درآمد حلال و آبرومندانه برای همسر و فرزندان از عوامل افتخار و تکیه کردن یک زن به شوهرش است، مردی که وظیفه ی تأمین درآمد را به همسرش بسپارد و یا بدون یاری او به این مهم قادر نباشد، عملاً موجب کاهش اتکا و افتخار همسرش به او می گردد. و اما مهمتر از کسب درآمد، حلال بودن آن است؛ مال حرام، هرچند که خورنده اش نداند، اثرات وضعی خود را می گذارد و موجب از بین رفتن حس و حال عبادت و کم سو شدن نور معنویت در خانواده می گردد، به راستی جز به سیب حلال بهشتی می توان منتظر رویش کوثری عالمتاب بود؟! درآمد حلال در رشد و تربیت تمام اعضای خانواده نقش به سزایی دارد و درآمدی که حق الناس و حق الله (خمس و زکات و ...) به آن آمیخته شده باشد نمی تواند بستری برای تربیت و تکامل در خانواده بگستراند.

مدیریت و تدبیر: خانواده محتاج تدبیر است و در کنار کسب درآمد چگونگی مصرف آن در مدیریت متعادل یک خانواده اهمیت به سزایی دارد، مرد با تدبیر بین تغذیه ی مادی و معنوی، آموزش و تربیت، تفریح و کار، شوخی و جدی، تشویق و تنبیه و ... تعادل برقرار می کند و اینچنین است که با وجود یک مرد مدبر، زن با آرامش خاطر در سایه ی اتکا و اطمینانی که به شوهرش دارد به جوشش محبت در خانواده می پردازد. مرد با تدبیر حتی اگر چندان هم تمکن مالی نداشته باشد می تواند آرامش را به زنش تقدیم کند و اولین نیاز یک زن برای جوشش محبت در خانواده همین آرامش و دوری از تنش ها و استرسهاست. خانواده به مدیریت نیاز دارد و در یک خانواده ی سالم، نیازها اهم فی الاهم می شوند، نباید طوری بشود که در نهایت خانواده به منظور تأمین نیازهای غیرضروری فرزندان دچار سوء تغذیه و تنگدستی گردد. از موارد بسیار مهم دیگری که به مدیریت نیاز دارند مدیریت رفت و آمد و مدیریت فرهنگی در کانون خانواده است که شامل حوزه ی وسیعی از رفتارهای سلبی و ایجابی توأمان می گردد، در برابر هر منعی به راهکاری نیاز است و هر خانواده ای به خانواده های مناسب جهت تعامل و دوستی و به تفریحات سالم به جای تفریحات ناسالم نیاز دارد و این مقولات نیز به مدیریت نیاز دارد.

مهارت آموزی: زندگی به مهارت هایی نیاز دارد که مرد و زن مکلف به آموختن این مهارت ها هستند و متأسفانه این مسئله بسیار مغفول واقع می شود؛ مهارت های زندگی از مسائل زناشویی تا مسائل تربیتی، گفتاری، ارتباطی، مدیریت خانه، هزینه و ... را در بر می گیرد و نقش بسیار مهمی را در ایجاد سبک زندگی اسلامی ایفا می کند، لیکن آموختن در خصوص این مهارت ها بعضاً بدون مطالعه و توجه به آثار اندیشمندان و دانشمندان معاصر اسلامی و حتی غربی میسر نمی شود و به همین لحاظ نمی توان بدون مهارت آموزی توقع داشت که انسان صاحب مهارت گردد، با نگاهی به آثار معاصری مانند آثار دکتر جان گری (مثل کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی) به این نتیجه می رسیم که مهارت های زندگی تنها آن چیزهایی نیستند که دانشمندان اسلامی از متون اسلامی استخراج کرده اند، بلکه آن مهارت هایی که موجب می شوند تا کانون خانواده به محیطی امن و آرام (که برای تربیت مناسب و اسلامی لازم است)، بدل شود را نیز شامل می شود.

صبر و گذشت: زن ماهیتی عاطفی و احساسی دارد و این مسئله باعث می شود تا زنان خیلی سریعتر از مردان برانگیخته، عصبانی یا ناراحت شوند و شاید به همین دلیل است که شرع مقدس حق طلاق را به زن نداده و یا شرط ولی را برای ازدواج لازم کرده است و اما مردان به واسطه ی منطقی که غالباً بر عواطف شان چیرگی دارد، بیش از زنان می توانند احساسات و عواطفشان را مدیریت و کنترل کنند و این مسئله موجب افزایش صبر و تحمل ایشان گردیده و به همین دلیل تکلیف ایشان به صبر، تحمل، انعطاف و گذشت در برابر مسائل، مشکلات، سختی ها و اشتباهات همسر و فرزندان بیشتر است و نه تنها باید بتوانند، با صبر و گذشت از کنار مسائل بگذرند، بلکه باید بتوانند در جای خود، با تغافل (خود را به غفلت زدن) موجب گردند تا پرده های حیا در خانواده دریده نشود و در مواقع مناسب به صورت غیر مستقیم نسبت به خطاها و اشتباهات آموزش و یا هشدار دهد. اینچنین است که سعدی علی الرحمه،  مرد را در کشاکش درد، سنگ زیرین آسیاب می داند، چرا که این سنگ است که با سختی و تحمل خود باعث می شود تا پویایی آسیاب حفظ گردد.

هدایت و تربیت: آموختن روش های هدایت، تربیت، امر به معروف و نهی از منکر از تکالیف یک مرد است تا بتواند با مؤثرترین و کم هزینه ترین راه، همسر و خانواده اش را به نیکی هدایت و از بدی بازدارد و البته بالاترین و برترین روش هدایت طبق آموزه های اسلامی، آن روشی است که به غیر زبان و با استفاده از رفتار رخ دهد. اگر مرد در خانواده به صداقت، عدالت، محبت، عبادت، گذشت، صبر، مطالعه و ... شناخته شود همسر و فرزندانش هم یقیناً تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.

غیرت: کمتر مردی وجود دارد که هیچ غیرتی نداشته باشد که اگر چنین باشد، کسی او را مرد نخواهد دانست و اگر چه غیرت مردان معمولاً با محدودیت زنان همراه می شود، اما هیچ زن عفیفه ای وجود ندارد که از مرد بی غیرت متنفر نباشد و همین مسئله باعث می شود تا در منظر روشنفکرترین افراد هم بی غیرتی بدترین فحش ها تلقی گردد و باز هم، همین مسئله موجب می شود تا زنان، غیرتِ مردان را تاب آورند و حتی از وجود آن احساس رضایت کنند و البته همانطور که در اسلام به زنان توصیه به تحمل غیرت مردان شده است، مردان نیز به افراط نکردن در غیرت سفارش شده اند به نحوی که این مسئله در وصیت نامه حضرت امیرالمؤمنین به فرزندشان نیز مشاهده می شود. باید مردان بدانند که غیرت متعادل و صحیح موجب افزایش عفت خانواده می گردد و البته افراط و تفریط در آن می تواند موجب بی حجابی سهل انگارانه و یا بی عفتی لجبازانه گردد.

عفاف: اگر چه غالباً عفاف و حجاب را به اشتباه برای مردان به کارمی برند اما همان نقش برای مردان نیز وجود دارد و مردان نیز باید عفیف و پاکدامن و پاک نظر باشند و در پوشش خود رعایت حدود شرعی و حتی اخلاقی را بنمایند و این عفت و حجاب مطمئناً در افزایش عفاف خانواده تأثیر بسزایی خواهد داشت، همسر و فرزندان در برابر توصیه های غیرتمندانهی مردی که خودش اولین عامل به حجاب و عفاف است، کمترین مقاومت را نیز جایز نخواهند دانست و حال این که متأسفانه بسیاری از مردان ما بدون این که خودشان نسبت به پوشش و نگاه خود حراستی داشته باشند به حجاب خانواده حساسیت شدید نشان می دهند و این مسئله نه تنها اثربخشی مناسبی ندارد بلکه در نهایت موجب لجاجت و تأثیر عکس نیز می گردد.

این مطلب در عمارنامه و همه باهم منتشر شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۴
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم



دیروز، روز شهادت اول بانوی اسلام، یک نمایش رادیویی از رادیو ورزش پخش می شد که به زندگی ورزشی، خانوادگی و اجتماعی زن ورزشکاری به نام "بیلی جین کینگ" می پرداخت و در خلال برنامه نیز گوینده ای در همین خصوص توضیحاتی را ارائه می داد، این نمایش می گفت که خانم بیلی جین کینگ فعالیت های اجتماعی زیادی در راستای حقوق و استقلال زنان داشته است و به صورت مشخص و غیرقابل انکاری این زن را به عنوان یکی از الگوهای برجسته ورزشی و اجتماعی زنان معرفی می کرد، این الگوسازی درست در روز شهادت الگوی زنان اسلام و برترین زنان دوعالم عجیب می نمود و از آنجا که استقلال زنان و دفاع از حقوق زنان مفاهیمی هستند که در عرف ما با مفهوم فمینیسم قرابت دارند، کنجکاو شدم که در خصوص این زن تحقیق کنم و اینچنین بود که به اطلاعات تأسف برانگیزی دست یافتم؛ متأسفانه این زن از چند نفر ورزشکاری است که به همراه شریک جنسی خود (یک زن ورزشکار به نام "کیتلین کاهو") صراحتاً تمایلات همجنسگرایانه خود را اعلام و ترویج کرده اند و حتی خانم بیلی جین کینگ یک از دو زن ورزشکاری است که به عنوان نمایندگان رسمی اوباما در مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی سوچی روسیه (که حاشیه اصلی آن رسمیت بخشی به حضور همجسگرایان بود) شرکت کرد.

مطلب فوق انبوهی از سؤالات در ذهنم ایجاد کرد که تنها به ذکر چند مورد از آن ها بسنده می نمایم: به راستی در صداوسیمای ما در این سال ها چه کسانی جذب و پرورش یافته اند؟! این رسانه ای که قرار بوده مدرسه انسان سازی باشد در چه مسیری حرکت می کند؟! آیا می توان از این رسانه، فرهنگ سازی اسلامی را توقع داشت؟! آیا اصلاً هیچ نظارتی بر برنامه های این همه شبکه های تلویزیونی و رادیویی انجام می گیرد و یا همه چیز به پای کمیت فدا شده است؟! آیا معرفی چنین الگویی در روز شهادت بانوی اسلام، سلام الله علیها (از روی عمد و یا حتی به سهو) می تواند یک اقدام قابل بخشش و قابل تکرار تلقی گردد؟! آیا صدا و سیما در سالی که باید با مدیریت جهادی پاسدار فرهنگ کشور باشد، مجاز است که این رویه را ادامه دهد؟!

این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۳۹
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۳۸ ب.ظ

انیمیشن یخ زده، نمونه ای بارز از هجمه نرم

بسم الله الرحمن الرحیم


قدرت نرم رسانه در به اختیار گرفتن فکر و به تبع آن تغییر و استحاله فرهنگ ها قابل انکار نیست و این قدرت در جایی که در خدمت فرهنگ لذت جویانه غرب، به کودکان و نوجوانان اعمال می گردد نتایج ویران کننده تری ایجاد می کند. نمونه بارز این مسئله را در آثار سینمایی و انیمیشنی شاهدیم که با رنگ و لعابی چشم نواز و از سوی غول های انیمشن سازی غرب منتشر می شوند و بسیاری از والدین بدون توجه به محتوای ویران کننده ی آن ها، غالباً به اعتبار همان کمپانی های انیمیشن سازی، به آن ها اعتماد نموده و کارتون ها را خریداری و یا دانلود کرده و در اختیار فرزندان خود قرار می دهند.

در جایی که فرهنگ های غنی مانند فرهنگ ایرانی و اسلامی ما در برابر استحاله ها و تهاجم های فرهنگی مقاومت نشان می دهند، مؤثرترین روش برای پی ریزی بنای فرهنگ مهاجم، همین انیمیشن ها هستند چرا که با دراختیار گرفتن فکر و فرهنگ نسل بعدی، فرهنگ آن ملت به تدریج و تنها با فاصله ی یک نسل به صورت کامل مخدوش می گردد .

در شرایطی که غنی ترین فرهنگ های جهان آن فرهنگ هایی هستند که به نهاد اصیل خانواده اصالت می دهند، فرهنگ های مهاجم ضمن سست کردن تمام مفاهیم اخلاقی به این نهاد یورش می برندو با معرفی مفاهیم انحرافی از عشق و محبت و درنتیجه خانواده، بنیان آن را سست می نمایند. یکی از انیمیشن های مطرحی که هم اینک به صورت گسترده در دنیا به نمایش در می آید، محصول 2013 شرکت والت دیزنی با عنوان یخزده   (FROZEN) است که به صورت سه بعدی ساخته شده است و ضمن ارائه ی یک داستان جذاب و با گرافیک پرزرق وبرق، 3 عارضه ی عشق های مثلثی، همجنس بازی و فمینیستی را تطهیر و ترویج می نماید، جالب این که حتی برخی کارشناسان تربیتی غرب نیز به این انیمیشن انتقاد دارند، لیکن این انیمیشن و امثال آن بدون حساسیت والدین در اختیار کودکان قرار می گیرد.

ای کاش نهادهای فرهنگی ضمن برخورد با انتشار و دوبله شدن این محصولات، در آگاهی رسانی به خانواده ها بیشتر بکوشند و نگذارند فرهنگ اصیل و غنی ایرانی اسلامی ما اینچنین به سادگی مورد هجمه فرهنگ نسبی و غیراخلاقی غرب قرار گیرد و ای کاش خانواده ها نیز همانقدر که روی خوراک فرزندانشان حساسند به غذای روحشان نیز اهمیت می دادند و با خوراکی های مسموم و آلوده ایشان را برای انواع امراض اخلاقی و روحی آماده نمی کردند.

در صورتی که به مطالعه ی یک نقد تخصصی و تحلیلی از انیمیشن FROZEN علاقه دارید می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
نقد و بررسی انیمیشن استراتژیک ” یخ زده “

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۳۸
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۸ ق.ظ

جایگاه و کاربرد ازدواج موقت در شرایط حاضر

بسم الله الرحمن الرحیم


قبلاً در بحث کوتاهی به بحث ازدواج مجدد و چندهمسری پرداخته بودم لیکن به دعوت یکی از میهمانان ارجمند وبلاگ، مطلب کوتاهی نیز در خصوص ازدواج موقت تقدیم می گردد:

یکی از احکام فقهی اسلام مباحث مربوط به بحث ازدواج موقت است که همانند همه ی احکام اسلامی حتماً حکمتی و حریمی دارد که مباحث فقهی آن در تمام رساله های عملیه و موارد حقوقی اش نیز برگرفته از همان احکام، در قوانین موجود است، که فارغ از مباحث حقوقی و فقهی مسئله، نظر شخصی خود را در خصوص جایگاه ازدواج موقت در شرایط امروز جامعه بیان می کنم:

جایگاه و کاربرد ازدواج موقت در شرایط حاضر

1- به یقین ازدواج دائم بهترین راه کنترل غرائز جنسی است، چرا که در کنار تأمین نیازهای جنسی و جسمی، به بهترین روش نیازهای عاطفی و روحی را پاسخ می دهد و آرامش پایداری را برای افراد ایجاد می کند؛ این ازدواج دائم است که سایبان امن و آسایش را برای فرزندان تأمین می کند و خانواده را به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماع ایجاد می کند و از این لحاظ اصولاً قیاس ازدواج دائم و موقت را صحیح ندانسته و هرگز ازدواج موقت را جایگزین ازدواج دائم نمی شناسم و به همین لحاظ ترویج ازدواج دائم به عنوان بهترین راه برای سلامت جامعه و تسکین دردهای جنسی، روحی و عاطفی باید در دستور کار مسئولان قرار داشته باشد. تبلیغ و توصیه به ازدواج موقت در جایی که یک مجرد توان ازدواج دائم را دارد مطلوب به نظر نمی رسد.

2- ازدواج موقت برای مرد و زنی که امکان ازدواج دائم ندارند و به گناه می افتند و یا زنی که امکان ازدواج دائم ندارد و به لحاظ وضعیت مالی در سختی بسر می برد و مردی که به دلیل مهاجرتِ اضطراری و بلند مدت و یا بیماری سخت و طولانی همسرش تحت فشاری غیرقابل تحمل است، به عنوان راهی صواب و ثواب پیش نهاد می شود و این افراد نه تنها بدکار نیستند بلکه به این دلیل که به حفظ ایمان خود با توسل به حلال خدا و دوری از حرام اقدام می کنند باید محترم شمرده شوند و باید از آبروی این افراد دفاع کرد.

3- جامعه باید نسبت به زنانی فقیر و بی سرپرستی که با اکراه به ازدواج موقت تن می دهند مسئولانه برخورد کند و هیچ لزومی ندارد مردان غیور و مسلمان ازدواج موقت با این زنان را که بعضاً به لحاظ سنی هیچ کفویتی نیز باهم ندارند را شرط کمک کردن به ایشان قرار دهند و باید توجه داشت که کمک کردن به ازدواج مناسب برای زنان و دختران فقیر و بی سرپرست سفارش اسلام و قرآن است و امکان و الزامی وجود ندارد تا خیرین با تمام این زنان طرح صیغه بریزند.

4- یکی دیگر از موارد قابل تجویز که در زندگی اهل بیت نیز مشاهده شده است شأنیت همسران است. پیامبر اسلام تا زمانی که حضرت خدیجه در قید حیات بودند و حضرت علی علیه السلام نیز تا زمانی که حضرت فاطمه در کنارشان حضور داشتند به دنبال ازدواج دیگری نرفتند و به همین دلیل به مردی که همسر هم شأنی را انتخاب کرده و با او ازدواج کرده است اصلاً توصیه نمی شود (جز در موارد اضطرار) به فکر ازدواج مجدد از هر نوعی باشد.

5- یکی از مواردی که پیشنهاد می شود این است که برای مردان و زنان تحت فشار و نیازمند به ازدواج، می توان موارد مناسب توصیه کرد، اما باید توجه داشت که به هیچ وجه ازدواج (چه موقت وچه دائم) محلی برای دلسوزی و تسلیم احساسات طرف مقابل شدن نیست. به صرف این که فردی محتاج ازدواج است نباید به او جواب مثبت داد و در برابرش تسلیم شد، بلکه می توان ایشان را به مؤسسات و افرادی که این مهم را سامان می دهند ویا موارد مناسبی که برای این کار آمادگی و صلاحیت دارند هدایت نمود.

جایگاه و کاربرد ازدواج موقت در شرایط حاضر

6- اگر چه ازدواج موقت در شرایط خاص و سخت توصیه می شود، اما باید مواظب بود که در هر صورت این مسئله یک مجوز الهی دارد و نباید نسبت به ازدواج موقت و کسانی که در پی آن هستند طوری موضع گرفت که حلال خدا یک منکر جلوه کند و حتی اگر کسی از روی تنوع طلبی به ازدواج موقت روی آورده باشد، نباید او را به عنوان فردی بدکار معرفی کرد.

7- این که برخی بی توجهی به ازدواج موقت را عامل اصلی افزایش آمار ایدز معرفی می کنند، خیلی قابل پذیرش نیست چرا که آن دلایلی که در شیوع ایدز مؤثر هستند همگی با ازدواج موقت قابل رفع نیستند. ایدز دلایل مختلفی دارد که تنها یکی از آنها از راه جنسی است، اگر قرار بود دختران، پسران، زنان و مردان به راحتی تن به ازدواج و قید و بندهایش بدهند که ازدواج دائم می کردند و سن ازدواج را به 30 سال و 40 سال نمی رساندند.

8- باید توجه داشت که اگر شرایط برای ازدواج کسی مهیا نباشد، در درجه اول باید بداند که حق ندارد خودش را در معرض انواع تصاویر، فیلم ها، برنامه های ماهواره ای و داروهای افزایش میل جنسی قرار دهد، باید به منظور سلامت خانواده ها و ایجاد سلامت اخلاقی و جنسی در جامعه، بر این فضای شهوانی موجود در برخی خانه ها و محیط ها لگام زد و گرنه که هیچ نوع رابطه ای پاسخگوی نفس سرکش و تنوع طلب انسان نخواهد بود.

نتیجه: باتوجه به شرایط امروز جامعه، ازدواج موقت نیز یکی از روشهای مشروع برای تسکین غرائز جنسی بخشی از جامعه است، باید نسبت به این مسئله برخورد منطقی و مناسبی داشت و شرایط را برای تبیین مسئله ی متعه، اعم از حدود شرعی، اخلاقی و اجتماعی آن آماده کرد، باید با فرهنگسازی مناسب، ظرفیت جامعه را به حدی رساند که افرادی که فاقد شرایط متعه (ازدواج موقت) نیستند به سمتش نروند و افرادی که شرایطش را دارند از این کار خجالت نکشند. البته مهمتر از اصلاح نگرش نسبت به ازدواج موقت، اصلاح فرهنگ ازدواج است، مسیر جامعه باید به سمتی برود که دولت، خانواده ها، نهادهای اجتماعی و خیرین، با زدودن رسوم پرهزینه ای مانند جهیزیه و مهریه های سنگین و تعبیه کمک های مناسب مالی، ازدواج دائم وتشکیل خانواده را هر چه بیشتر تسهیل کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۲۸
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۹ ق.ظ

آی تویی که علامت دین داری....

بسم الله الرحمن الرحیم


بعضی وقتها توجه نمی کنیم که چقدر مسئولیت داریم و چقدر راحت تر آن ها را ضایع می کنیم، این مطلب به جنبه های پنهان مسئولیت هایی می پردازد که متوجه ماست و غالباً ما از وجود آنها خبر نداریم و آن در وجود علامات دین داری و انقلابی گری در صورت و سیره ی ماست.

خیلی از افراد هستند که یک اشتباه و یا گناه بزرگ را مرتکب می شوند ولی چندان به چشم نمی آید، ولی یک خطای کوچک از کسانی که علامت دین و انقلاب دارند بارها و بارها  در شبکه های مجازی و ماهواره ها با بزرگنمایی نشان داده می شود، وقتی از یک روحانی یا یک بسیجی رفتار بدی سر می زند، خیلی سریع به پای دین، انقلاب، روحانیت و بسیج نوشته می شود و این تأثیر به لحاظ بزرگی چندان با وقتی که همین افراد کار خوبی انجام می دهند قابل مقایسه نیست. یعنی جامعه توقعی از بسیجی ندارد جز این که یاری رسان انقلاب و مردمش باشد و اگر کاری در این راستا انجام دهد اگر چه موثر و مفید است، اما چندان مورد انتشار و بازگو قرار نمی گیرد و اگر بر خلاف این توقع، یک بسیجی آمد و کاری منافی عفت یا عرف انجام داد فوراً او را با دست نشان می دهند و تمام رفتارش را به پای بسیج و انقلاب می نویسند.

همیشه علامت دین در لباس روحانیت و بسیجی و چادر نیست، بلکه کوچکترین علامتی از دین داشتن با خودش مسئولیت دارد، حتی داشتن محاسن وقتی که این محاسن علامت دین داری تلقی شود مسئولیت ایجاد می کند، حتی اگر پشت خودرویتان یک ذکر مذهبی نوشته شده باشد باید به احترام آن ذکر رفتاری مسئولانه تر داشت، اگر زباله ای از ماشین پرت شود و یا بی ملاحظه رانندگی کنیم این رفتارهای بد گناهی به مراتب بیشتر ایجاد می کنند و فوراً با آن ذکر ارتباط داده می شوند.

وقتی کسی در مراسم عزای حسینی شرکت می کند یا رخت عزای او را به تن دارد نیز باید احترام امام حسین (ع) را نگاه دارد، نباید رفتاری کند که موجب بی حرمتی و سوءاستفاده به این درگاه مقدس گردد، اصلاً همین معیار خوبی است اگر توجه کنیم عزاداری های مان موجب احترام جهانیان به تشیع می شود یا موجب بی حرمتی کینه توزان به ائمه می گردد؟!

مسئولیت ما در قبال افرادی که احترام علامت دینداری را رعایت نمی کنند نیز بیشتر است، اگر یک روحانی یا بسیجی یا حزب اللهی کار بدی را انجام می دهد مسئولیت ما در امربه معروف و نهی از منکر و حتی معرفی او به قانون بیش از سایر افراد است، باید با رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر، چنین افرادی را به حفظ حرمت کسوت دینداری و انقلابی گری فراخوانده و حتی وادار کرد و اگر بازهم چاره ای نبود نه تنها نباید اقدامات اشتباه و تخلفات چنین افرادی را توجیه کرد، بلکه باید با صراحت از این رفتارها اعلام برائت کرده و حساب ایشان را صراحتاً از دین داران جدا نمود.

امیدوارم همگی حواسمان به این مسئولیتهای مان باشد و با عمل و رفتار و گفتارمان برای اسلام و انقلاب آبرو باشیم نه بی آبرویی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۰:۱۹
سیاوش آقاجانی