انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاشمی» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۳۵ ب.ظ

یک سه راهی پیش پای روحانی

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای روحانی مدعی اعتدال گرایی است و این شعار وی، در کسب آرای اکثریت جامعه نقش موثری ایفا نمود، ایشان در بدو شروع و در بستن کابینه سعی نمود که از گروه های متنوع سیاسی در کابینه و رده های مدیریتی استفاده نماید که جز تعداد معدودی از افراطیون سیاسی که در فتنه نقش غیرقابل توجیهی داشتند در سایر موارد، مجلس اصولگرا همکاری مناسبی را در حفظ همین رویه با دولت و رأی دادن به سایر اعضا و اجابت توقعات بعضاً احساسی آقای روحانی در خصوص برخی از وزرا (مانند زنگنه) داشتند، اما این نحوه تعامل با برخی انتصابها مانند معاونت پارلمانی رییس جمهور (آقای مجید انصاری) و برخی از سرپرستان وزراتخانه ها و سازمان ها ... کمی مبهم شده و احتمالاً به سردی خواهد گرایید.

اما در این میان مهمتر از حضور اصلاح طلبان و نیروهای خاص هاشمی در پیرامون آقای روحانی، نحوه کنترل ایشان توسط رییس جمهور است، متأسفانه اصلاح طلبانی که در پیرامون آقای روحانی قرار می گیرند و شخص آقای هاشمی با اظهارات و رفتارهای خود، آقای روحانی را به سمت تقابل با سمت دیگر شعار ترسیمی اعتدال، یعنی اصولگرایان سوق می دهند؛ اظهارات و رفتارهای بعضاً‌ در خارج از چارچوب نظام این افراد، آقای روحانی را در موقعیت موضع گیری قرار خواهد داد و اگر این مواضع از رویه اعتدال و چارچوب ترسیمی رهبری دور باشد، می تواند فاصله ی ایشان را از خط اعتدالی که خودشان ترسیم کرده دور و به سمت اصلاح طلبان و چه بسا حامیان فتنه نزدیک نماید، در واقع ادامه ی این رویه 3 راه را در پیش پای روحانی بازخواهد کرد، یا باید در برابر این اظهارات موضع مخالف و رسمی بگیرد، یا باید با این مواضع همراه شود و یا با عدم دخالت و مدیریت، پروژه عبور از روحانی را کلید بزند.

به نظر می رسد که در حال حاضر آقای روحانی لازم است در گام اول حامیان و نزدیکان اصلی خود را به رعایت حدود و چارچوبهای نظام ملزم نماید و در گام دوم در برابر تندروی ها موضع گیری سریع و صریح داشته باشد و تنها در این صورت است که پروژه عبور از روحانی و شعارش، از دستور کار افراطیون حذف خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۵
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۵۵ ق.ظ

تعجب هایمان از هاشمی تمام شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اخیراً آقای هاشمی، مقارن با اولین روزهای ریاست جمهوری آقای روحانی اظهارات جدیدی داشتند که با جهت گیری های اصولی انقلاب در حمایت از فلسطین و مقابله با اسرائیل در تضاد است و این اظهارات به شدت مورد انتقاد نیروهای ارزشی و پایبند به اصول انقلاب، قرار گرفت. آقای هاشمی به غیر از این اظهارات، تفسیر جالبی را از انتخابات ارائه می کند، ایشان به جای این که از مواضع 4 ساله اش در متقلب خواندن نظام اظهار پشیمانی کند، همچنان در سیمای یک مدعی و طلبکار در مجامع ظاهر می شوند و این اظهارات که شاید 4 سال پیش برایمان عجیب بود اکنون برای برخی دوستان قابل توجه گردیده است!

حقیر بیش از این که از اظهارات هاشمی در خصوص مسائل داخلی و خارجی تعجب کنم از متعجب شدن برخی از دوستان از این اظهارات تعجب می کنم، چرا که‌ ما 4 سال پیش تعجب های مان را از هاشمی و گفتار و رفتارش کرده ایم...

ما از این که کسی خودش را از بنیان گذار انقلاب، بنیان گذار تر معرفی کند و حتی در نقش کنترل کننده ی او و ناجی کشور، خودش را نمایش دهد تعجب کردیم، که چگونه چوب حراج بر عزت و آبرو و سلامت انقلاب نواخت، پس الان دیگر از کدام تهمت و دروغش باید تعجب کنیم؟!!!

ما از این که کسی خودش را یار و یاور رهبری معرفی می کرد، آنگاه که نامه تهدیدآمیز بدون سلام و والسلام نوشت تعجب مان را کردیم، الان به کدام بی حرمتی جدیدش به اصول رهبری باید تعجب کنیم؟!!

ما از آن وقتی که ایشان بدون حتی یک برگ سند، به انقلاب عزیز تهمت تقلب زد و جمهوریت نظام را به پای نفسانیت خود قربانی می کرد تعجب های مان را کردیم، پس اکنون که رأی مردم را به بازی گرفته اند و همه اش را به نام خودش مصادره می کند، چرا باید تعجب کنیم؟!!

آن وقتی که ایشان رأی 63 درصدی مردم به احمدی نژاد را بر نتافت تعجب مان را کردیم، پس چرا باید اکنون از بی ظرفیتی شان از یک رأی 50 درصدی متعجب شویم؟!! آن هم رأیی که به کس دیگری داده شده؟!!

ما نه از بازداشت فائزه در آشوبگری متعجب شدیم و نه از مکالمات مهدی هاشمی با نیک آهنگ کوثر، پس چگونه از تقلای پدرشان برای رسیدگی نکردن به پرونده های ایشان و سایر فتنه گران باید متعجب شویم؟!!

ما آن وقتی که ایشان بدون عذرخواهی برای ریاست جمهوری در مجموعه ای نام نویسی کرد که برگزار کننده و نظارت کننده اش همان مجری و ناظر 4 سال پیش است، حتی تعجب هم نکردیم؛ پس چرا وقتی که نامزد مورد حمایشت با کمی بیش از 50 درصد موفق شد باید منتظر عذرخواهی اش باشیم؟! به راستی چرا باید از طلبکاری ایشان متعجب شویم؟!! 

ما آن وقتی که ایشان و فرزندان شان طلبکاری از نظام و مردم را با تمرد در برابر رأی مردم نشان دادند، تعجب های مان را کردیم پس چرا الان باید از ادامه ی همان طلبکاری ها متعجب شویم؟!! چرا باید متعجب شویم که ایشان مدعی شده مردم را بیدار کرده است؟!! چرا باید متعجب شویم که ایشان می خواهد نظام را هم بیدار کند؟!!!

ما آن وقتی که ایشان و فرزندانشان شمشیر و چماق در هوا می چرخاندند و فرمان حمله صادر می کردند، چشمان مان از تعجب باز مانده بود، پس‌ اکنون از کدام خیانت ایشان باید دهان مان باز بماند؟!!

ما آن وقتی که ایشان شعار "نه غزه و نه لبنان" سر می دادند و از شعاردهندگان حمایت می کردند، از تعجب نزدیک بود شاخ دربیاوریم، پس اکنون چرا باید از موضع گیری شان علیه فلسطین و لبنان متجب شویم؟!! اکنون چرا باید متعجب شویم که ایشان سعی در ایجاد انشقاق در جبهه ی مقاومت در برابر اسرائیل پلید دارد؟!!

به راستی وقتی آقای هاشمی در این 4 ساله این همه ضربه بر امنیت، آرامش، اعتبار، اقتصاد و منافع این کشور زده است، از کدام ضربه ی دیگرش باید متجب شویم؟!!

به راستی وقتی کسی اینچنین کشورش را دچار ضربه می کند، آیا باید از ضرباتی که به فلسطین و لبنان و سوریه می زند تعجب کرد؟!! باید از خدمتی که به اسرائیل می کند متعجب شد؟!!

به راستی آیا باید از رفتارهای هاشمی متعجب شد؟! آیا چیزی برای تعجب مانده است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۵۵
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ب.ظ

سهمی که آقای روحانی برای حامیانشان قائل است

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین نشست خبری آقای روحانیامروز اولین نشست خبری آقای روحانی در کسوت ریاست جمهوری انجام شدو ایشان در خصوص بحث مذاکره، تحریمها، انرژی هسته ای و سیاستهای کلان کشور به خوبی پاسخ رسانه های خارجی و داخلی را دادند و اگر چه بر مذاکره تأکید بیش از حدی داشتند اما مراقب بودند این اصرار، منجر به این برداشت نشود که مذاکرات از سر ضعف و ناچاریست، برای همین در کنار پاسخ هایشان به مسائل مهمی مانند برنامه ی جدی برای تأسیس ملی نیروگاه هسته ای و لزوم پایبندی به اقتصاد مقاومتی و یا استقامتی نیز تأکید داشتند.

در میان سوالات خبرنگاران مختلف، سوالی در خصوص میزان تأثیر فشارها در بستن کابینه انجام شد، که رییس جمهور منکر تأثیر پذیری از فشارها شد، ایشان گفتند که از هیچ کسی هیچ فشاری را نپذیرفته و دوستان و همراهانش در انتخابات به او چیزی تحمیل نکرده اند و برخی که با او همراه نبودند می خواستند تحمیل کنند که آقای روحانی نپذیرفته است و ایشان گفتند که اگر چه تسلیم فشارها نشده اند اما از مشورت با دوستانشان بهره جسته اند و این که اگر چه برخی وزرا را اصلاً نمی شناخته اند اما به سفارش دوستان مورد اعتمادشان، اعتماد کرده و با ایشان صحبت کرده و به عنوان وزیر ایشان را معرفی کرده اند.

میان پاسخ های سنجیده آقای روحانی به سوالات، این پاسخ آقای روحانی جای سوال دارد که آیا دوستان مورد اعتماد آقای روحانی که اینقدر راحت آقای روحانی به پیشنهادهای ایشان اعتماد می کنند نیز اهل اعتدال و قانون مندی و احترام به آرای مردم هستند؟!! اگر این دوستان که احتمال قریب به یقین هاشمی و دوستان شان هستند، آیا اهل اعتدالند؟!! آیا رأی به آقای روحانی به این معنی است که ایشان حق دارد بدون شناخت قطعی خود، به کسانی که اثبات کرده اند به قانون و رأی مردم و اعتدال پایبند نبوده اند، اعتماد نماید تا حدی که پیشنهادهای ایشان را بدون این که فشار بداند مطاع نماید؟!! به فرض که ایشان از آقای روحانی در انتخابات حمایت کرده باشند، آیا آقای روحانی می تواند بخشی از اختیارات خود را به ایشان تفویض کند؟!!

متأسفانه این نگاه آقای روحانی، در پاسخ به خواسته ی یکی از خبرنگاران نیز مشاهده شد، یعنی آقای روحانی برای رسانه هایی که در انتخابات، از آقای روحانی حمایت کردند حق بیشتری در مصاحبه و پرسشگری قائل شدند و حال این که این رویه ی آقای روحانی نسبت به افراد و جناح ها و رسانه هایی که در انتخابات از ایشان حمایت کرده اند، با آن سخن مقبول ایشان که گفتند من از امروز رییس جمهور همه ی ملت ایرانم منافات دارد؛ این رویه ی سهم دهی به حامیان، متأسفانه در کلیت کابینه نیز به چشم می آید،‌ گویا همه ی جناح ها و افرادی که در حمایت از آقای روحانی و یا تخریب رقبای شان نقش داشته اند، به میزان سهمشان در کابینه شریک شده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۶
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۰۷ ب.ظ

بررسی تحلیلی شایعات ارزی

بسم الله الرحمن الرحیم

با نامزدی آقای هاشمی نزول قیمت ارز و سکه شروع شد و با انتخاب آقای روحانی این روند تسریع شد که این مسئله موجب تحلیلهای مختلفی از بدبینانه تا خوشبینانه گردیده است، برخی این مسئله را نشان از نفوذ و دخالت آقای هاشمی و روحانی در اخلال در بازار ارز دانسته و برخی نیز اعتماد بازار را به آقایان موجب این مسئله معرفی کردند که در یک مطلب تحلیلی سعی می کنم منصفانه و جنبه های مختلف و متفاوت این مسئله را تقدیم نمایم.

قیمت ارز و سکه، تابع مسائل مختلفی است که برخی از آنها در داخلی کاملاً قابل کنترلند و برخی نه. برخی از این موارد عبارتند از:چاپ اسکناس در نتیجه کاهش بودجه، کاهش درآمد ارزی کشور در اثر تحریم، کاهش قیمت های جهانی نفت و طلا، ضعف در ایجاد تعادل در بازار ارز، کاهش تولید، افزایش نقدینگی به دلیل سیاست های اشتباه بانکی و پولی، افزایش مکررقوانین اقتصادی، ناآرامی های سیاسی داخلی و خارجی و بسیاری از دلایل دیگر که باعث می شوند ارزش پول ملی کاهش و قیمت ارز در برابر آن افزایش یابد. حالا باید دید که کدام بخش ازهر یک از این دلایل، در دست دولت، بیگانگان، مفسدان و سوءاستفاده گران و کدام در دست دشمنان دولت است.

ریشه افزایش هزینه و تأثیر آن بر کسری بودجه در کجا بود؟

یقیناً بیشترین نقش در افزایش هزینه های منجر به کاهش بودجه را دولت ایفا کرده است، عدم حمایت از تولید و انجام واردات، عدم صرفه جویی در افزایش بی حساب پروژه های عمرانی ناشی از طرح های بعضاً احساسی در سفرهای استانی، تحمیل هزینه های غیرضروری مانند واردات خودروها و کالاهای لوکس، طرح های غیرکارشناسی و بودجه بر و سوءمدیریت در هدفمندی یارانه ها موجب افزایش هزینه های دولت گردیدند. یکی از دلایل افزایش هزینه ها که به خود دولت و مجلس مربوط می شد، عدم پایبندی به طرح اولیه هدفمندی یارانه ها بود که برای دولت یک سهم 20 درصدی و یک سهم 30 درصدی نیز برای صنعت قائل شده بود و حال این که دولت با توزیع سهم خودش هم بین مردم و متعهد شدن به  پرداخت آن مبلغ افزایش یافته یارانه ها، خودش را با کاهش بودجه مواجه کرد و در حالی که در اولین بار، مبلغ یارانه نقدی را 2 ماه قبل از اجرای طرح داده بود، در مراحل بعدی به اواخر هر ماه موکول شد. یکی از مثالهای طرح های غیرکارشناسی و بودجه بر تغییر عجولانه و بدون فایده نظام آموزشی کشور بود که با هزینه های زیادی در زمینه ساخت و ساز مدارس، تدوین کتب جدید، آموزش معلمان برای انطباق با این نظام جدید و .... انجام شد و عملاً دوباره دولت بعدی ناچار به دوباره کاری جهت اصلاح همان خواهد بود.

دلیل اصلی کاهش درآمد و به خصوص درآمد ارزی کشور چه بود؟

اگر چه تمام دولت های پس از جنگ بایستی وابستگی خود را به نفت کاهش می دادند اما عملاً این مهم در هیچیک از دولتها میسر نشد. اگر دولت ها وابستگی خود به نفت را با استفاده از شفاف سازی اقتصادی و اخذ مالیات از تمام طبقات اقتصادی کاهش می دادند، عملاً تحریم های نفتی غیرقابل توجیه بوده و انجام نمی شدند و در صورت انجام نیز نمی توانستند تأثیر به سزایی در کاهش ارزش پول ملی بگذارند؛ در هر صورت اگر چه به نظر می رسد تحریم و تشدید آن از خارج اعمال شده است اما نمی توان آسیب پذیری کشور را در خصوص وابستگی به نفت و خیانت های برخی داخلی ها را در این خصوص بی تأثیر دانست. تشدید تحریم ها دقیقاً پس از فتنه 88 و در حالی که مذاکرات هسته ای به نقطه تبادل سوخت رسیده بود و با مانوری که بر غیرمردمی بودن حکومت و نارضایتی مردم رخ داد میسر شد. بحث دیگری که در تأثیر گذاری تحریم ها مهم بود، شناسایی نقاط ضعف کشوربود که بخشی از این مهم به کمک کسانی که در فتنه موثر بودند و پس از ناکامی در آن و با توجه به اشراف اطلاعاتی که در حوزه های مختلفی مانند نفت داشتند، انجام شده است. اوج خصومت مهدی هاشمی با نظام، با توجه به مکالمات تلفنی که با نیک آهنگ کوثر افشا شد، وجود این پتانسیل خیانت را در وابستگان فتنه اثبات می کند که امیدواریم هرچه سریعتر با پیگیری مجدانه در پرونده مهدی هاشمی، نتایج این مسئله آشکار و گزارش گردد.

کاهش تولید نتیجه چه اتفاقاتی بود؟

کاهش تولید موجب افزایش واردات، کاهش درآمد ملی، کسری بودجه و افزایش قیمت ارز می گردد. یقیناً هدایت تولید و امکان پیشرفت و توسعه در آن بیش از هر عاملی به دولت باز می گردد؛ این دولت است که می تواند با ایجاد فضای مناسب و رقابتی، فضای آرام و کم تنش داخلی، عدم تغییر مکرر رویکردها و قوانین، جهت دهی صحیح به تولید کنندگان در جهت انتخاب تولید مناسب، تأمین منابع مالی تولید با هدایت نقدینگی به آن سمت، وضع ابزارهای حمایتی از تولید، مدیریت و کنترل واردات و کاهش تورم (با استفاده از سیاستهای صحیح اقتصاد و پولی و بانکی)، می تواند تولید را پایدار نگاه دارد که متأسفانه در اکثر این بخش ها در دولت دهم، وضعیت شایسته ای را ندیدیم، ولی آیا تمام تقصیرها متوجه دولت است؟ آیا تحریم های واردات و صادرات و مناسبات بانکی روی تولید تأثیر نمی گذارد؟ ممکن است بگوییم تحریم ها همیشه بوده است ولی باید بگویم که تحریم صادرات و واردات و مبادلات بانکی هرگز به این شدت نبوده است و همانطوری که در بند قبلی عرض کردم، یقیناً این تشدید تحریم ها و همراه کردن سایر کشورها، بدون بروز فتنه 88 رخ نمی داد و به همین دلیل بازهم فتنه گران در بحث تولید نیز به صورت غیرمستقیم ولی موثر نقش داشته اند.

بخش دیگری که در بحث ضربه زدن به تولید موثر بوده است، مفسدان اقتصادی است. مفسدان اقتصادی با هدایت منسجم و موثر و با فضاسازی های رسانه ای، نقدینگی را به سمت بازارهای دلالی ارز و سکه و خانه و خودرو بردند و عملاً تولید با کمبود بودجه و منابع مالی مواجه و دچار آسیب گردید و البته در این خصوص ممکن است که برخی بین این مفسدان اقتصادی و سیاسیون رابطه ببینند که اظهار نظر صریح در این خصوص جز با برگزاری و ادامه ی دادگاه های مربوطه میسر نخواهد بود. بالاخره باید پذیرفت بخشی از تحرکات مفسدان اقتصادی نیز حاصل سوء مدیریت دولت در افزایش نقدینگی و کاهش توان بانکها در جذب آنها بوده است و باید گفت که قوی ترین مفسدان اقتصادی نیز با راه های مدیریتی و اقتصادی و اطلاعاتی قابل کنترل و خنثی سازی هستند.

آیا اشتباهات بانکی و پولی دولت نتیجه ی کار دشمنان بود؟

یقیناً یکی از ابزارهای کلیدی و بسیار مهم در کنترل اقتصاد هر کشور، بانکها هستند. اگر بانکها نتوانند نقدینگی را به خوبی جذب کنند و نرخ سود سپرده گزاری به مراتب کمتر از نرخ تورم باشد و اگر نتوانند منابع ایجاد شده را به خوبی به مبادی تولیدی و اجتماعی (ازدواج و مسکن و ...) هدایت نمایند و برعکس به سمت گروههای از نوع گروه خسروی و برای مفاسد 3 هزار میلیاردی منتقل کنند، وقتی پولهای مردم از بانکها بیرون می رود و به مناطق غیرقابل شناسایی و غیر شفاف رسوب می کند، چگونه می توان توقع داشت که نظام بانکی موجب کاهش نقدینگی، حمایت از تولید و شفاف سازی اقتصادی گردد؟! یقیناً یکی از مواردی که دولت در آن نقش کامل و موثری داشته است همین سوءمدیریت بانکی و پولی کشور است.

آیا فضای داخلی کشور و نا آرامی های سیاسی چه میزان و از سوی چه کسانی بر بازار ارز تأثیر داشتند؟

بارها دیدیم که همزمان با یک مذاکره دوستانه بین سران قوا و یا برخی افشاگری های سیاسی و یا خط و نشان کشیدن های داخلی و خارجی (فارغ از صحیح یا غلط بودن آنها)، بازار ارز دچار آرامش و یا تلاطم شد و این نشان می دهد که مسائل روانی و سیاسی به شدت بر آرامش اقتصاد و به خصوص آرامش بازار حساس ارز تأثیر گذار است. پس نمی توان عجیب دانست وقتی یک دولت سرکار بیاید که برای دشمن خط و نشان نمی کشد و دشمن نیز برای او خط و نشان نمی کشد و یا هنوز وارد اختلاف و تنش با سایر قوا و نهادها نگردیده است، بازار نیز طعم آرامش را خواهد چشید و بازار آرام و مطمئن موجب افزایش ارزش پول ملی  کاهش قیمت ارز خواهد شد.

نتیجه: با توجه به عوامل فوق می توان دید که افزایش قیمت ارز و سکه ناشی از عوامل مختلف داخلی و جهانی بود که بخشی از آن به خصومت استکبار جهانی، بخشی به سوء مدیریت دولت و مجلس، بخشی به فتنه گری فتنه گران و قسمتی نیز به سوءاستفاده ی سوءاستفاده گران برمی گردد و نباید به صورت کلی و قطعی، همه را متوجه یک فرد یا گروه نمود، بلکه باید با تحلیل مناسب و صحیح نقش هریک، کشور را به سمت صحیح هدایت نمود. در حال حاضر بین عوامل مهمی که در بالا آوردم و روی قیمت ارز تأثیر دارند، عامل فضای آرامش سیاسی و اتحاد و همدلی بین قوا بیشترین عامل شفاف و تأثیر گذار بر کاهش فعلی قیمت ارز به شمار می رود و برخی مسائل مانند امور مدیریتی در کنترل بازار و اقتصاد تا انتقال قدرت به دولت جدید محقق نخواهد شد و البته ممکن است برخی از موارد و تفاهمات زیرزمینی برخی مفسدان اقتصادی نیز در این خصوص تأثیر گذار باشد که جز با دخالت و پیگیری نهادهای اطلاعاتی و قضایی قابل استناد نخواهند بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۷
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ب.ظ

بولتن نیوز در دام علی مطهری

ماشین بنز آقای هاشمی که با آن در انتخابات ثبت نام کرده بود که خاطرتان هست؟! همان که آقای جنتی در خطبه نمازجمعه حین شرایط نامزدهای ریاست جمهوری مانند قانون گرایی و التزام به ولایت فقیه گفتند: "نامزد باید ساده زیست باشد نه این که با ماشین بنز تردد کند و در خانه آنچنانی زندگی کند"، یادتان که نرفته؟! و بعد آقای علی مطهری که گویا بین این همه جملات فقط روی کلمه بنز می توانست مانور کند شروع کرد به آب را گل آلود کردن تا از آن آب بتواند محبوبیتی برای آقای هاشمی صید کند!. گویا این کلمه بنز اینقدر برد داشت و شاید هم اینقدر دستشان خالی بود که هنوز نخواسته و یا نتوانسته اند از خیر این یک کلمه بگذرند!!

به نظر می رسد برخی خودی ها مانند برادران سایت وزین بولتن نیوز هم در این دام افتاده اند و به شکل غلطی در آن دست و پا می زنند تا بیشتر موجب گرمی بازار مظلوم نمایی هاشمی و خاندانش گردد، رجانیوز به جای این که این دام را دور بزند و تمام دلایل رد صلاحیت هاشمی را بازکند در مطلب جدیدی عکس خودروهای فرزندان و اقوام نزدیک هاشمی را درج کرده است که خود این مسئله کمکی به مظلوم نمایی و سوءاستفاده ی بیشتر آنها خواهد بود.

روراست بگویم، مشکل از بنز آقای هاشمی نیست، چرا که حضرت امام خمینی و امام خامنه ای نیز به واسطه مسائل امنیتی از خودروهایی که تأمین کننده نظر تیم امنیتی شان باشد استفاده کرده اند، بحث بر سر مفهوم مواردی است که آقای جنتی گفتند و شاید با کلمه بنز می خواستند ضمیر مرجعش را بشناسد. آقای جنتی در آن روز غیر از شرط ساده زیستی برای نامزد ها موارد دیگری مانند "عدم تبعیت از قانون، عدم التزام عملی به ولایت فقیه، فتنه گری، رانت خواری" را موجب رد صلاحیت افراد شمرده بودند که گویا این موارد که یقیناً در کنار بحث ساده زیستی و حتی بعد از دارای اهمیت هستند از هر دو طرف فراموش شده است!!

چه کسی است که از فعالیتهای اقتصادی که به پشتوانه پدر از سوی فرزندان هاشمی رخ داد و حتی پرونده های فساد عظیمی که بعضاً انجام دادند نشنیده باشد؟! چه کسی است که نداند این مفاسد تنها ذیل رانتِ فرزند هاشمی بودن رخ داده است؟! چه کسیست که نداند خود هاشمی و فرزندانش در فتنه 88 چه جایگاهی داشتد و چگونه التزامی به بحث ولایت فقیه از خود نشان دادند؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۸
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۳۶ ب.ظ

تحلیل دوقطبی بدون مشایی و هاشمی!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سیاست دوقطبی سازی انتخاباتی قبل از انتخابات از سوی طرفداران مشایی و هاشمی مستقلاً دنبال می شد یعنی هم طرفداران مشایی و هم طرفداران هاشمی مهمترین علت حضورشان را مقابله با یکدیگر توجیه می کردند. فضای دو قطبی از آنجهت یک امتیاز تلقی می شود که سایر نامزدها و گزینه ها را به راحتی حذف می کند و در یک رقابت دونفره خیلی بهتر می توان سبد رأی را پر نمود.

دوقطبی بودن فضای انتخاباتی اگر چه از سوی هاشمی و مشایی مستقلاً‌ دنبال می شد، اما مواضع یکسان این دو در بکاربردن واژه "انتخابات آزاد"، تضعیف جایگاه رهبری و نهادهای انقلابی از دو جایگاه مجعول پدرانقلاب! و فرزند انقلاب! و حضور همزمان ایشان برای انتخابات و حامیان مشترکی مانند صادق زیبا کلام و شبکه های بیگانه ماهواره ای، شائبه ی هماهنگی برای بروز فضای 2 قطبی توسط هر دو جریان هاشمی و مشایی را تشدید می کرد.

اما اکنون و پس از رد صلاحیت هاشمی و مشایی،‌ ایرنا (خبرگزاری دولت) همچنان با تحلیل های خود سعی در حفظ همان فضای مجعول را دارد. ایرنا در مقاله هایی با عناوین "صحنه‌ای به نفع عالیجناب" و "مدل 2+6 طراحی کیست" سعی می کند آقایان حداد و جلیلی را فاقد کارآیی لازم برای مبارزه با سیاست های هاشمی معرفی کرده و 6 نفر دیگر را عملاً‌ به هاشمی وابسته و دارای قرابت معرفی  کند و این تقابل را طراحی آقای هاشمی برای حذف مشایی می شناسد.

 لطفاً به این سطور از دو مقاله فوق در مورد نامزدهای حاضر انتخاباتی توجه فرمایید:

" همگی آقایان همزمان با مطرح کردن برنامه‌های انتخاباتی خود، علاقه وی‍ژه‌ای به نقد و تخریب دولت دارند و یا در برابر نقدهای وارد شده به دولت از سوی دیگر کاندیداها سکوت می‌کنند. پس انتقاد از عملکرد دولت احمدی‌ن‍ژاد، فصل مشترک همگی نامزدها ست!!!!

هیچ کدام از نامزدهای محترم فعلی و حتی جناب آقای جلیلی که با پشتوانه تمسک به گفتمان دولت!!!! در صحنه انتخابات حضور دارد علاقه‌ای به نقد جریان پر نفوذ و پر طمطراق مخالفان دولت در طی 8 سال گذشته از خود نشان نداده و به هیچ وجه وارد این فضا نمی‌شوند.

 استفاده شجاعانه و حماسی از شاخصه‌های گفتمان انقلاب اسلامی در ادبیات و گفتار 8 نامزد انتخاباتی یا اصلاً وجود ندارد یا به قدری کم رنگ، محافظه کارانه و دیپلمات مآبانه است که با ذات گفتمان انقلاب اسلامی هیچ ارتباطی پیدا نمی‌کند!!!1

هاشمی در عین عدم احراز صلاحیت خود، همچنان بر جایگاه مهم و استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده و نامزد حداکثری مد نظرش را نیز در میدان رقابت حفظ نموده است. ضمن آن که با سکوت و اتخاذ مواضع هوشمندانه در خصوص برخورد شورای نگهبان وجهه خود را بازسازی نموده و همزمان احمدی‌نژادی را که هیچ گزینه‌ای در میدان انتخابات ندارد به مقاومت در برابر تصمیم شورای نگهبان و قانون متهم می‌کند! !!!

آرایش 2+6 نامزدهای یازدهم نشان می‌دهد که این سیاست جنبه عملی به خود گرفته و در میدان رقابت کاندیداها نتیجه 8 به هیچ به نفع هاشمی در حال پیش رفتن است!
... نکته مهم اما اینکه در این میدان جای خالی احمدی‌ن‍ژادی که واقعیت صحنه را افشا کند به شدت احساس می‌شود. اما اگر احمدی‌نژاد نیست خدای او هست که فرمود: “و مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین”  "

در حاشیه تحلیل های ایرنا چند مورد به نظر می رسد که لازم به ذکر است:

  •  من سراغ ندارم آقای سعید جلیلی نسبت به فعالیتهای دولت رفتار سیاه نمایانه  و تخریب گرایانه داشته باشد و حتی به جای نقد مستقیم از برنامه های خود می گوید و در کنار این مسئله البته وارد بحثهای انتقادی به دولت نیز نمی شود. دکتر جلیلی البته از هاشمی و سایر دولتها نیز انتقادهای سیاه نمایانه نمی کند و این به این معنی است که دکتر جلیلی اصولاً از برنامه های خودش می گوید و نمی خواهد با تخریب دیگران برای خودش قبایی بدوزد و این مسئله را از هوادارانش نیز طلب می کند و همین خوی دکتر جلیلی که شبیه رفتار احمدی ن‍ژاد نیست، بر طرفدارانش افزوده است و گویا ایرنا در درک این نقطه قوت دکتر جلیلی که مدت هاست در دولت کمرنگ شده است دچار فهم برعکس شده است و این توقع که آقای جلیلی به جای طرح برنامه های خود، در زمان محدودی که دارد، در برابر انتقادات دیگران به دولت نیز از دولت دفاع کند خودش جای تأمل دارد! و حال این که چه بسا خود آقای جلیلی به برخی از این رفتارها انتقاد داشته باشد.
  •  این که گفتمان جلیلی برگرفته از گفتمان دولت! تلقین شود اشتباه محض است چرا که دولت های آقای احمدی نژاد دارای رویه های متفاوت و متغیری بوده اند، اما این گفتمان انقلاب و امام و رهبر است که شاخص و معیار است و البته آنچه که از نقاط مثبت در دولت نیز هست به فرموده رهبر معظم انقلاب قابل الگوگیریست نه این که گمان شود کل دولت شاخص و معیار باشد!
  •  ایرنا هرگز نمی تواند نقطه ی قوت گفتمان مقاومت را در گفتار و رفتار دکتر جلیلی منکر شود، چرا که مواضع شجاعانه و انقلابی دکتر جلیلی در برابر استکبار بیش از این که به نقل قول از ایشان نیاز داشته باشد با مشاهده مواضع غرب و آمریکا و گروه 5+1 در قبال ایشان قابل مشاهده است. به راستی اگر گفتمان جلیلی شجاعانه و انقلابی نیست و گفتمان مشایی هست، پس چرا شبکه های ماهواره ای از حضور جلیلی و عدم حضور مشایی نگرانند؟!!
  •  ایرنا علت سکوت هاشمی را در نامزد داشتن در عرصه انتخابات می داند در حالی که دولت نماینده ای بین نامزدها ندارد، ضمن پذیرش این مسئله اما باید دانست که دولت نیز اگر می خواست می توانست نامزد داشته باشد،‌ اما دولت تمام سعیش را کرد تا همه را فدای یک نفر و یک تفکر کند در حالی که از رد صلاحیت آن فرد و تفکراتش مطمئن بود.
  •   "نتیجه ی 8-0 بودن انتخابات به نفع هاشمی و به ضرر دولت" چیزی است که در آن غیر منصفانه جلیلی وسایر نامزدها نیز در گروه هاشمی جاسازی شده اند، که این مسئله نیز در راستای بستر سازی برای دوقطبی نمایی فضای انتخابات و توجیهی برای اثبات لزوم بازگرداندن مشایی به عرصه ی انتخابات به عنوان یک مسئله ی قابل دعواست.
  •  آنجا که ایرنا از خلاً افشاگری احمدی نژاد سخن می راند، مشخص است که هنوز نتوانسته است بفهمد که مردم و رهبر معظم انقلاب از فضای افشاگری و تخریب ناراضی هستند و هنوز گمان می کند این سیاست نتیجه می دهد و این اشتباهیست که اگر دولت در این چندساله مرتکب نمی شد اینچنین با مهجوریت مواجه نمی گردید، سیاستی که هنوز به عنوان ابزاری برای گرفتن حکم حکومتی به نفع مشایی، در دستان احمدی نژاد، این دست و آن دست می شود.
  •  این که ایرنا همه ی صحنه را نتیجه ی چینش هاشمی در عرصه انتخابات می داند و برای به هم زدن این صحنه منتظر مکر خدا برای مقابله با هاشمیست!،  بیش از این که هاشمی و حامیان وی را هدف قرار داده باشد، در پی ضربه زدن به انقلاب و ایجاد بهانه برای خروج از مرز قانون تلقی می شود، سیاستی که با فشار و توهین به شورای نگهبان و اصرار برای گرفتن حکم حکومتی از رهبری غیرقابل انکار به نظر می رسد.

مطالب مرتبط:

خبرگزاری دولتی ایرنا، ستاد انتخاباتی مشایی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۶
سیاوش آقاجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

در حاشیه صحبت های دو شب پیش دکتر روحانی در برنامه گزارش خبری شبکه 2 سیما، مسائلی گذشت که به دلیل حضور در یک مأموریت فشرده 1 روزه فرصتی برای پرداختن به آن نشدم که این مسئله با اعلام نارضایتی خصوصی برخی مخاطبان وبلاگ مواجه شد که ضمن عرض پوزش از بزرگواران، این مطلب را تقدیم می کنم:

آقای دکتر روحانی مواردی را در خصوص روند و تاریخ و حواشی و فواید مذاکرات هسته ای در زمان 16 ساله خودشان برشمردند که ترجیح می دهم بزرگانی که در این کسوت کار کرده و اطلاعات دقیقی دارند پاسخ ایشان را با جزئیات دقیق و فنی اعلام نمایند که به عنوان نمونه می توانید به تحلیل "چرا «روحانی» از واقعیت فرار می‌کند؟" مراجعه فرمایید، نقد حقیر در این جا یک سطح بالاتر از جزئیات سخنان دکتر روحانیست.

جایگاه دولت آن هم دولت اصلاحات که با حضورش مدعی آرای 20 میلیونی شده بود و بعضاً در برابر ولایت به پشتوانه همان رأیش شاخ و شانه های مرموزانه دیپلماتیک می کشید، با توجه به سازو کارهایی که در دست داشت فراتر از آنچیزیست که برخی از ما تصور می کنیم. اگر چه خطوط اصلی و مسیر حرکت را ولی فقیه ترسیم می کند، اما همواره این مسیر نیست که محقق می شود بلکه جهت دهی و محدودیت هایی که از سوی دولت ها سهواً و بعضاً عمداً رخ می دهد، بعضاً در تغییر و تحریف مسیر موثر است.

مثال این مسئله را در سیره ی اهل بیت در صلح امام حسن (ع) می توان مشاهده نمود، صلحی که اگر سست عنصری برخی یاران امام حسن (ع) نبود، هرگز محقق نمی شد و نمونه معاصر و آشکار این مطلب را شما در بحث جام زهر شاهد بودید، جام زهر در راستای مسیر ترسیمی امام خمینی (ره) نبود بلکه برخلاف آن بود پس چرا امام به آن تن داد؟ به همین دلیل محدودیت هایی که مسئولان وقت کشور از نخست وزیر تا رییس مجلس برایشان ایجاد کردند. یعنی هرچند که امام قائل به برنامه خاصی بود اما با تلقین نقاط ضعف و حتی تشدید عمدی آنها، امام را در تنگنای تصمیم گیری قرار دادند تا او تصمیم دلخواه امثال هاشمی و موسوی را اتخاذ نماید و این تصمیم از آنجا که از موضع ضعف و شکست به امام تلقین شد، تعبیری جز جام زهر از آن نمی شد تلقی نمود.<** ادامه مطلب... **>

دولت های سازندگی و اصلاحات پس از اتمام جنگ در واقع توسط کسانی اداره شدند که خودشان یا حامیان شان، مبدع و نوشاننده جام زهر بودند، همان ها که روحیه ضعف و شکست را تلقین کردند در دو دوره 8 ساله رییس جمهور شدند و عنان کشور را به دست گرفتند. دولت های سازندگی و اصلاحات همت شان در مدیریت علمی کشور و به قولی فن سالارانه (مبتنی بر اصول تکنوکراسی) بودند و در این زمینه قواعدی را که در کشورهای عادی دنیا جاری بود را در کشور اجرا می کردند، 4 دولت سازندگی و اصلاحات اگر چه در زمینه های عمرانی نسبتاً موفق بودند اما مسیر موفقیت شان را از مسیر مقاومت و انقلابی گیری دنبال نمی کردند. یعنی همان اصولی که ما را در زمان جنگ در برابر تمام توطئه های اقتصادی و سیاسی و نظامی مقاوم نگاه داشته بود، پس از جنگ یکی یکی کنار نهاده شد. شعار خودکفایی و اهمیت آن در موارد استراتژیک به کناری نهاده شد و ما مدعی شدیم که می توانیم با فروش یک محصول به خارج، محصول دیگری را از آنها بخریم و از همین توجیهات بود که منجر به تعطیلی و قطع ساخت پالایشگاه های تولید بنزین شد تا ما به بنزین خارجی وابسته باشیم.

سازوکار کشور در دولت سازندگی و اصلاحات علی رغم این که پیشرفت و توسعه و رفاه را محقق می کرد اما روز به روز ما را وابسته تر کرد. بحث هسته ای ایران در چنین زمانی بود که شروع و داغ شد. دولت هایی که اعتنایی به اصول مقاومت نداشتند و شیوه ی اداره ی کشور را در نمونه های سرمایه داری غرب دنبال می کردند، در برابر اولین تشرهای غرب راهی جز کوتاه آمدن باقی نمی گذاشتند. حرف آقای روحانی صحیح است، واقعاً این که در مقاطعی ما در برابر فشارهای غرب کوتاه آمدیم با مجوز رهبری بود، اما نه این که رهبری راضی به این نوع کوتاه آمدن ها بوده باشد و این که خود دکترروحانی در کتاب خاطراتش در نزدیک به 10 جای کتاب مواضع شان را برخلاف نظرات رهبری اعلام کردند که به ناچار به آنها تن دادند!!!!

آنچه که از سوی دکتر روحانی اکنون و پس از گذشت سال ها از آن دوران ادعا می شود از آنجهت دروغ است که ایشان این شرایط را خواست رهبری و تنها راه نجات کشور تلقی می کنند اما در واقع امتیازاتی که در آن زمان داده شد به دو دلیل بزرگ بود:

1-       با توجه به تفکر و عملکرد وابستگی پذیر و ضعف مقاومتی دولت اصلاحات در ادامه نگاه دولت سازندگی که قدرتی برای چانه زنی و مقاومت باقی نمی گذاشت که با توجه به شناخت رهبری از این ضعف برای آنها مجوز صادر شد، مجوزهایی که با سرکار آمدن دولت انقلابی نهم عملاً از سیاستهای هسته ای نظام به صورت کامل حذف و موجب موفقیت های چشم گیر در ادامه ی مسیرهسته ای گردید.

2-       بسیاری از امتیازات نیز نتیجه ندانم کاری و خودسری هیأت مذاکره کننده بود. یعنی هم برخی موارد را بدون کسب اجازه انجام دادند و هم برخی موارد را با ندانم کاری تن دادند که این مسئله را دقیقاً از برنامه ای که باحضور دکتر متکی و نماینده هیأت مذاکره کننده در تلویزیون پخش می شد شاهد بودم که چگونه دکتر ولایتی به نماینده هیأت مذاکره کننده می فهماند بندهایی را که الزام آور نمی دانستند، الزام آور بود.

در مصاحبه ی آقای دکتر روحانی 2 مسئله که به شدت باهم در تضاد بودند مدام تکرار می شد، از یک سو آقای روحانی به شدت دولت را تخریب می کرد و از یک سو از صداوسیما انتقاد می کرد چرا اجازه داده در زمان عدم حضور هاشمی، او را تخریب کنند.

یکی دیگر از موارد بحث آقای دکتر روحانی اصرار بر پرهیز از افراط بود، او هم لشکرکشی های خیابانی را و هم سخنان احمدی نژاد علیه هاشمی را افراط خواند اما او که به ظاهر مدافع پرهیز از افراطی گری بود هرگز نگفت که چرا در 4 سال پیش لشکرکشی ها را افراط نمی خواند و به دوستان خویش تذکر نمی داد؟!!

حالا سوال مهمی که مطرح می شود این است که با این اوصاف چه می شود که دکتر روحانی در نقش یک مدیر موفق و طلبکار در صداوسیما حاضر شده است و با همین پز نیز استودیو را ترک می کند؟ پاسخ ساده است، ضعف مجری سیما.

بکارگیری مجریان ضعیف و فوق ضعیف در برنامه های حساس مسئله ای است که در صداوسیمای ما به یک روند عادی تبدیل شده است. همین مجری و به قول خود صداوسیماچی ها، "مجری کارشناس" قبلاً نیز در برنامه های مختلف دیگری نیز موجب مشکلات زیادی شده بود. قبلاً همین آقای عابدینی در مصاحبه ای که با نخست وزیر سابق فرانسه در همین برنامه (گزارش خبری) داشت موجب یک افتضاح رسانه ای شده بود که آقای روحانی به خوبی با شناختی که از ضعف ایشان داشت سوءاستفاده نمود. آقای روحانی چندبار با ذکر این که شما آقای عابدینی وارد و ماهر هستید او را ترغیب به ورود به بحث می کرد و او نیز با هر سخن اشتباه و یا سکوت افتضاح، کمکی به تبلیغ آقای روحانی نمود. در واقع آقای روحانی یک مصاحبه را به یک شبه مناظره تبدیل کرد تا با برنده شدن در آن کمال استفاده را بنماید، بالاخره نباید پذیرفت که تخصص آقای روحانی همین مذاکره است، البته ای کاش با این تخصص شان می توانستند حقوق انقلاب را استیفا کنند.

مطلب مرتبط: جولان نخست وزیر سابق فرانسه در گزارش خبری سیما‏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۶
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۵۹ ق.ظ

سؤالهای هاشمیه

بسم الله الرحمن الرحیم

hemayat rajavi az hashemi با وجود حمایت رجوی‏ها و بنی‏صدرها، آیا هاشمی همان رفسنجانی است؟! گروهک تروریستی منافقین کاوش پرس هاشمی منافقین فتنه رفسنجانی رجوی داده کاوی جبهه سایبری انقلاب اسلامی جبهه بنی صدر

همزمان با اعلام نامزدی آقای هاشمی و کمی پیش و پس از آن، افراد زیادی از ایشان به صورت مستقیم و شفاف حمایت کردند، اگر چه در میان این حامیان، تعدادی به اصطلاح اصولگرایان سنتی نیز وجود دارند که برخی از آنها را به خاطر رفتارهای 4 سال پیش شان، ساکت فتنه خواندیم و یا کسانی حضور دارند که شعار اصلاح طلبی در چارچوب نظام می دهند، اما برخی دیگر از حامیان ایشان افراد و رسانه هایی هستند که سال هاست نام آنها با مفهوم خیانت و ترور عجین شده است.

براستی جای تأمل و سؤال دارد که چرا شبکه های رسانه ای و ماهواره ای که مستقیماً عامل سیاست های دولت های انگلیس و آمریکا هستند حمایت علنی خود را به سمت آقای هاشمی نشانه گرفته اند؟! و یا به چه دلیل افرادی مانند بنی صدر و رجوی نیز علناً از ایشان حمایت می کنند؟! آیا آمریکا و انگلیس و رجوی و بنی صدر دلشان به حال این کشور سوخته است؟! آیا تعداد و عمق زخم هایی که هر یک از این خائنان بر پیکره ی شیر ایران نواخته اند، جایی برای گمان خام دلسوزی و دوستی و خیرخواهی باقی می گذارد؟! آیا این حمایت ها نشان از این امید خام ندارد که کاری را که ایشان نتوانستند به پیش ببرند شاید هاشمی بتواند به جایی برساند؟!!

مگر می شود فردی به آرمانهای انقلاب و امام و شهدا و اسلام پایبند باشد و مورد حمایت bbc    و voa   بماند؟! آیا ممکن است گروه هایی که تعداد زیادی از مسئولان و مردم کشورمان را در جنگ و ترور به شهادت رسانده اند، از کسی در انتخابات حمایت کنند که خون شهدایش را پاس بدارد؟! با توجه به شفافیت پاسخ این سوالات، به جهت بی حرمتی نکردن به هوش مخاطبین بزرگوار، پاسخ سوالات را به شما واگذار می کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۵۹
سیاوش آقاجانی
سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۲۹ ق.ظ

هدف هاشمی، تحقق شعارهای فتنه است

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطوری که در همین وبلاگ نوشته بودم، هاشمی آنگاه که از نیامدن خاتمی مطمئن شد شخصاً نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد، همزمان با ورود هاشمی، بازار ارز دچار یک کاهش قیمت شد تا دو احتمال متضاد از سوی موافقان و مخالفان هاشمی مطرح شود، موافقان هاشمی این مسئله را نکته قوت هاشمی دانستند و مخالفان آن را نشانی از اعمال نفوذ او بر بازار ارز دانستند، در پاسخ به مدافعان هاشمی که او را منجی و فرشته ی نجات و دلسوز کشور معرفی می کنند این مطلب را تقدیم می کنم:

1-  اگر مشکلات 3-4 سال اخیر کشور را به دو عامل تحریم و سوءمدیریت متوجه بدانیم، بخشی از آن که به تشدید تحریم ها مرتبط است از آن گاه شروع شد که دشمن با هدایت فتنه ی 88، به تأثیرگذاری فشارهای خارجی در کنار اختلالات داخلی امیدوار شد و به همین لحاظ با توجه به نقش و جایگاه محوری شخص هاشمی و منتسبان وی در شروع و ادامه ی فتنه در داخل و معرفی نقاط ضعف اقتصاد ایران از طریق امثال مهدی هاشمی در لندن، هرگز نمی توان نقش برجسته ی هاشمی را در تشدید مشکلات کشور با مفهوم دلسوزی و منجی گری او جمع نمود. ادعاهایی که اکنون در خصوص رفاقت هاشمی با انقلاب و مردم ایران مطرح می شود بیشتر به رفاقتِ معروف با قافله شبیه است.خبرگزاری فارس: سندی با دست‌خط مهدی هاشمی درباره القای تقلب در انتخابات + عکس

2-  هاشمی و فرزندانش قائله ی 88 را به بهانه ی تقلب در انتخابات کلید زدند و در این مسیر نه به قانونی اساسی و نه به جایگاه قانونی شورای نگهبان و نه به دستورات و نصایح رهبر معظم انقلاب و نه به منافع انقلاب و مردم کشورشان هیچ احترامی قائل نشدند. چگونه می توان کسی را که این همه تخلف آشکار را مرتکب شده است را همچنان در قامت مجری قانون و رییس جمهور کشور تصور نمود؟! این مسئله آنقدر اهمیت دارد که یقیناً اگر شورای نگهبان آن را نادیده انگارد تنها به مصلحت اندیشی و واگذاری به مشت آرای مردم قابل تأویل است.

3-  در این مقطع، حتی همسر هاشمی نیز با حضور او در انتخابات به دلیل آشکار شدن دروغ تقلب مخالف بود و حال که حضور وی در انتخابات مهر ابطالی بر ادعای متقلب بودن نظام و مهر تأییدی بر دروغ بودن تقلب به حساب آمده است، توقع همگان این است که او پاسخگوی سهم بزرگ  خودش در بروز فتنه و تشدید فشارها و تحریمها باشد، نه اینکه با ادعای منجی بودن هوش مردم را به سخره گیرد! اسناد و مستنداتی که نشان از دروغ بودن تقلب و اطلاع هاشمی و فرزندان وی از این واقعیت و اهداف و نقشه هایشان از طرح این مسئله وجود دارد آن قدر زیادند که تنها به دستخطها و اسناد نظرسنجی های کذبی که از محل کار مهدی هاشمی و مکالمات تلفنی وی با نیک آهنگ کوثر کشف گردیده است اکتفا می کنم و این که آقای هاشمی نه تنها هرگز این اقدامات فرزندانش را محکوم نکرد بلکه همواره ایشان را در برابر قانون مورد حفاظت قرار داد.

4-  اگر چه شیوه ی مدیریتی هاشمی برای بسیاری از جوانان آشکار نبوده و حتی از خاطر برخی بزرگسالان نیز رفته است، ولی شاخص های آماری رسمی کشور در آن زمان مانند شاخص ضریب جینی و نرخ تورم که همچنان رکورد دار تاریخ دولت های کشور هستند، همواره چون پتکی بر ادعاهای گوش خراش شیوه مدیریتی هاشمی وارد شده است. اگر چه برخی طرفداران هاشمی قیمت فروش نفت در آن زمان را وسیله ای برای توجیه سوءمدیریتهای وی بیان می کنند اما دو مسئله را بیان نمی کنند، یکی این که جمعیت آن زمان کشور نصف اکنون بوده است و دیگر این که ارزش دلار در آن زمان به لحاظ قدرت خریدی که ایجاد می کرده است به مراتب بیش از ارزش دلار اکنون بوده است، چرا که آمریکا در این سالها با چاپ گسترده دلارهای بی پشتوانه و فریب مردم دنیا در "با پشتوانه نشان دادن دلارهای چاپ شده"، عملاً ارزش دلار را به همان نسبت ناچیز کرده است.

5-  روش مدیریت هاشمی یک روش توسعه ای و مبتنی بر اصول سرمایه داری است که خواسته و ناخواسته منافع اقشار بالای جامعه را دنبال می کند، سیاست های کلان هاشمی مانند آزادسازی قیمت ها و حذفِ بدون جایگزین یارانه ها و خصوصی سازی های کلاشانه و رانت بازی های تاریخی هرگز نمی تواند حافظ منافع طبقات ضعیف کشور به نظر برسند. نگاهی به حامیان اصلی سیاست های هاشمی در بیش از یک دهه ی اخیر نشان از این دارد که این طبقات، از دلالان و رانت خواران و وابستگان به کانون های قدرت و ثروت، همگی از حامیان اصلی او هستند و منافع این افراد همواره با منافع مردم ایران در تضاد بوده و خواهد بود. حمایتِ اخیر دلالان ارز از ورود هاشمی به عرصه ی انتخابات نیز یکی از همین نمودهای پایگاه های هاشمی تعبیر می گردد.

6-      خط هاشمی خط سازش و تسلیم است، او هنوزنیامده مذاکره و تسلیم را حلال مشکلات کشور می داند و مقاومت را عامل بروز مشکلات معرفی می کند، حتی با فرض این که هاشمی بتواند با تسلیم و سازش کمی از بار مشکلات کشور را بکاهد، باید دید که آیا در ازای این حل مشکلات چیزی جز حیثیت انقلاب و اصولش را به حراج خواهد گذاشت؟ اسرائیل را دشمن ندانستن و آمریکا را حلال مشکلات دانستن یک عقب نشینی به گفتمان شاهنشاهی به شمار می رود، هاشمی آمده است که همان شعارهای فتنه 88 را که هرگز از آنها تبرا نجست مانند "نه غزه و نه لبنان جانم فدای ایران" و "جمهوری ایرانی" و "ضدیت با ولایت فقیه" را به عینیت برساند، ولی غافل است که مردمی که هنوز برای شهدای شان احساس دِین می کنند هرگز اصول انقلاب شان را به تکه نانی نخواهند فروخت.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۲۹
سیاوش آقاجانی