انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ساکتین فتنه» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۲۲ ق.ظ

دمی در سنگر حریف

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این که مقام محترم ریاست جمهوری در روز ملی فن آوری اطلاعات بر لزوم بهره گیری از سخت افزارها و نرم افزارهای ایرانی تأکید کردند قابل تقدیر بود، اما این که در عمل، تریبون را محلی برای ترویج و تبلیغ شبکه های ماهواره ای و شبکه های مجازی قرار دادند، عجیب بود. در کشوری که این همه شبکه های مجازی از شهری تا استانی و ملی ساخته شده است و برخی از آنها به خوبی عضوگیری کرده و در حال فعالیت هستند، چرا جناب رئیس جمهور و برخی وزرای ایشان مدام از شبکه های مجازی خارجی حمایت می کنند و ایشان را مورد مرحمت قرار داده و رسماً در این شبکه ها عضو می شوند؟! به راستی آیا شبکه های مجازی وطنی نیز نباید در کنار نرم افزارها و سخت افزارهای ملی مورد حمایت باشند؟! آیا توصیه به استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای داخلی با توصیه به استفاده از شبکه های مجازی و ماهواره ای خارجی قابل جمعند؟!

و اما بحث ماهواره، اصلاً فرض که روزی شبکه های ماهواره ای خارجی بدون آنتن و بشقاب برای همه ی تلویزیون ها قابل دریافت باشند، آیا این مسئله دلیل می شود تا از همینک استفاده از این شبکه ها را مشروعیت ببخشیم و قانونی نماییم و همگان را به استفاده از آن ترغیب کنیم؟! آیا قیاس ویدئویی که فیلم دلخواه مان را در آن می گذاشتیم با هزاران شبکه ی غیرقابل کنترل (به خصوص برای فرزندانی که معمولاً از والدین شان اطلاعات فنی بیشتری دارند) قابل قیاس است؟! مگر نه این که تهاجم فرهنگی غرب بر بستر همین ماهواره و اینترنت و شبکه های ماهواره ای رخ می دهد، پس چرا باید به جای این که به تقویت رسانه ملی و شبکه های مجازی داخلی و اینترانت بپردازیم، باید رسانه ملی را با سنگین ترین فشارهای اقتصادی مواجه کنیم و شبکه های مجازی داخلی را مهجور و مظلوم نماییم؟!

اصلاً شاید از لحاظ تکنیکی، روزی برسد که شبکه های ماهواره ای سهل الوصول گردند، اما آیا این سهل الوصول گشتن می تواند توجیهی برای مشروعیت بخشی به آن باشد؟! اصلاً چرا جای دور برویم؟! تمام آنچه که رئیس جمهور در مورد ماهواره و شبکه های مجازی خارجی گفت را با منطقی که ایشان گفتند می توانیم در مورد مواد مخدری که هم اکنون در بسیاری از سوپرمارکت ها در دسترس همه قرار دارد نیز بگوییم! چرا که این مواد که هم، قابل ریشه کنی نبوده اند و هیچ دولتی هم در خصوص آنها موفق نبوده است! و به قول کارشناسان به راحتی و در مدت کمتر از 5 دقیقه در اکثر نقاط کشور قابل ابتیاعند!، پس بیاییم از مبارزه ی بی فایده دست برداریم و واقعیت را قبول کنیم و خرید و فروش  آن را آزاد کنیم!

بحث دیگری که گویا مغفول مانده، مسائل امنیتی است، آیا شبکه های ماهواره ای و شبکه های مجازی خارجی مدام در برنامه های ضدامنیتی دشمنان ایران نقش ایفا نمی کنند؟! آیا ماهیت جاسوسی ایشان بارها از سوی مسئولان همین شبکه های مجازی و یا ماهیت فتنه انگیزی ایشان در ایامی مثل ایام فتنه به خوبی مشخص نگردید؟! آیا دولتی که بر فضای نقد های داخلی اینچنین فضای امنیتی حاکم کرده است، می تواند ترویج استفاده از شبکه های ضدامنیتی را با هیچ نگاه امنیتی ترویج بنماید؟! مگر همین کشورهای غربی اجازه ی پخش برنامه های ماهواره ای ما را در کشورهای خودشان می دهند؟! آیا غرب همین شبکه ی press tv   و امثالهم را تحمل کرد؟!

به راستی چرا در حالی که آمریکا و غرب علناً برای دشمنی با ایران بودجه تصویب می کنند و بخش زیادی از بودجه ها را بی محابا و به صورت شفاف در همین رسانه ها و شبکه ها صرف می کنند، ما نه تنها اقدام تلافی جویانه و خنثی کننده ای نمی کنیم، حتی به این اقدامات مشروعیت می بخشیم؟! چگونه یادمان برود که در ایام فتنه 88 شبکه ی توئتر که باید برای پاره ای اصلاحات مدتی از دسترس خارج می شد، به دستور مقامات امنیتی آمریکا و جهت هدایت فتنه در ایران، دایر باقی ماند؟! و یا این که نمی توانیم اینقدر ساده باشیم که از خود نپرسیم چرا در حالی که بسیاری از امکانات فنی گوگل و یا سایر سرویس دهنده های اینترنتی برای ما تحریم شده است ولی شبکه های مجازی ایشان همچنان فعال است و برای ساخت شبکه های ماهواره ای فارسی زبان (شما بخوانید ضد ایرانی) حتی در اوج مشکلات مالی و تعدیل نیرو، هزینه می کنند.

نتیجه: کاش دولت کاری نکند که همراهی هاشمی با فتنه 88، همراهی او با دولت جناب روحانی و همراهی شبکه های ماهواره ای و مجازی با فتنه 88 این فکر را به ذهن ها متبادر سازد که دولت جناب روحانی، خواسته یا ناخواسته در پی بسترسازی برای فتنه های سیاسی و فرهنگی بعدی است، توقع ما از دولت این است که اولاً حمایت واقعی از تولیدات نرم افزاری و سخت افزاری و شبکه های مجازی ملی و مهمتر از همه رسانه ملی بنماید و ثانیاً مردم را به استفاده از این محصولات فرهنگی ترغیب نماید و خودشان نیز این شبکه ها را برای فعالیت های مجازی انتخاب کنند و ثالثاً مسائل امنیتی داخلی و خارجی را به صورت یکپارچه و به دور از افراط و تفریط در نظر بگیرند و رابعاً قبل از این که مواجهه فرهنگی با غرب را کلید بزنند، بسترهای داخلی آن را اینقدر تقویت کرده باشد که فعالان فرهنگی و رسانه ای رمقی برای مقابل داشته باشند.

مطالب مرتبط: 
ابعاد فعالیت دولتی ها در شبکه های مجازی
از وزیر ارتباطات متشکرم چون...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۲
سیاوش آقاجانی
شنبه, ۷ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ب.ظ

تلخی حماسه 9 دی از چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم


در حالی که فتنه 88 با ادعای تقلب و خواسته ی خارج از مسیر قانونی برای ابطال انتخابات شروع شد، اما با عیان شدن آبشخور فکری و پشتوانه ی فرهنگی و سیاسی آن در عمق مرزهای انگلیس و آمریکا، به سرعت رو به زوال نهاد و پالس های ضد دینی که از روزه خواری ماه رمضان و هتک حرمت روز عاشورای فتنه گران ارسال شد، خیلی سریع مردم را با هر سلیقه و سابقه ای در روزهای 8 و 9 دی ماه به خیابان کشاند و این بار مردم نه به بهانه ی تهمتِ تقلب، که به وظیفه ی غیرت دینی به پاخاستند و سفره ی فتنه را بعد از 8 ماه کینه توزی و آتش افروزی، جمع کردند.

9 دی 88، یک نقطه ی عطف در تاریخ انقلاب اسلامی بود که تمام سیاسیون را تحت الشعاع قرار داد، اصلاحاتی ها فهمیدند که فتنه راه به جایی ندارد، ساکتین فتنه فهمیدند که نفعی در سکوت نیست، فتنه گران فهمیدند که تاریخ مصرف بیانیه ها گذشته است، دشمنان خارجی فهمیدند که این قبر مرده ندارد و همه و همه باعث شد تا نقش ایران در منطقه، همچنین استحکام داخلی آن دوباره به اوج برسد و دوست و دشمن بر تیزهوشی و صبر و متانت رهبری انقلاب اسلامی در جمع کردن این جَمل انقلاب تأکید کردند.

9 دی 88 اگر چه به زعم رهبری، مردم ایران و ملت های آزاده و مسلمان منطقه و جهان یک روز ویژه و یوم الله شناخته شد، لیکن برخی سیاسیون هنوز از به یادآوری حماسه ی مردمی 9 دی ابا دارند و روز 9 را خلوت می گزینند تا شاید سنگینی آن مشت مردم هر چه زودتر به فراموشی سپرده شود، ولی سوال جدی این است که چرا برخی که تمام صحنه های فتنه 88 را مدام زنده می کنند به این پلان به یادماندنی و پایانی مردم در 9 دی که می رسند چرا روی ترش می کنند؟! پاسخ در سه نکته ی کلیدی نهفته است:

1- 9 دی درسی بود برای آنها که این مردم را خیلی ساده فرض می کنند تا بفهمند مردم خیلی بصیرتر از حدی هستند که بتوان آنها را بازی داد، مردم ایران از راننده تاکسی و لبو فروش گرفته تا اساتیدِ انقلابی دانشگاه، همه و همه پای انقلاب، شهدا، امام و رهبر خود هستند و نمی گذارند رهگذران بر این درخت تنومند میخ بکوبند، مردم درخت انقلاب را با خون خود آبیاری کرده اند و برای آن همه گونه سختی را به جان خریده و می خرند. 9 دی اثبات کرد که سیستم دفاعی درونی انقلاب، به خوبی کار می کند و میکروب ها و ویروسها را به سرعت شناسایی و منهدم می کند، 9 دی از سلامت درونی و مشارکت فعال مردم حکایتی ماندگار کرد.

 2- 9 دی به این معنی است که مردم را نمی توان با سکولاریزم و پلورالیزم و مقدسات شکنی از دین شان جدا کرد. مردم سروجان شان را در راه ائمه و شعائر الهی می دهند، مردم به کسانی که به مقدسات شان توهین می کنند اعتماد نمی کنند و هتاکان را به استناد سخن هیچ فتنه گری، با بندگان خداجو اشتباه نمی گیرند. عمق دینداری مردم که در 9 دی به تصویر کشیده شد ثابت کرد که هرکسی که در این کشور قصد دارد از رأی و احترام مردم برخوردار باشد حتماً باید به دین و مقدسات مردم احترام بگذارد و این مسئله چقدر دست و پای رفرمیست ها را می بندد.

3- حماسه 9 دی برای کسانی که منافع و مطامع شان در دور کردن مردم از دین و آرمان های انقلاب معنی می شود، یک خاطره ی تلخ است، خاطره ای که مترادف با معنی ناکامی و شکست در مقاصد شوم شان تعبیر می شود، بددلان و بریدگان از انقلاب، 9 دی را به مثابه یک درس تلخ هرگز فراموش نمی کنند، لیکن سعی خواهند کرد تا خاطره ی این حماسه و عوامل آن را ریشه یابی کرده و درجهت حذف آن ها قدم بردارند، ایشان نه تنها حماسه 9 دی را سانسور می کنند که حتی حاضرند نهم دی ماه را از تقویم حذف کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۲۲:۱۰
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۱۶ ب.ظ

پاسخ نامه علی مطهری خطاب به آیت الله جنتی

بسم الله الرحمن الرحیم


بعد از این که برخی سیاسیون و رسانه های اصلاح طلب بحث آزادی سران فتنه را از حصر خانگی مطرح کردند، آیت الله جنتی در نماز جمعه نسبت به این خواسته موضع گرفتند و فرمودند که اگر سران فتنه هنوز اعدام نشده اند مشمول مرحمت نظام قرار گرفته اند و نباید این مسئله را به حساب بی گناهی ایشان گذاشت که این موضع گیری به مذاق جناب علی آقای مطهری خوش نیامد و یک بار دیگر در حمایت از این سران فتنه دست به قلم شد که بر آن شدم پس از ذکر هر بند از نامه ایشان، پاسخی به ایشان بدهم:

علی مطهری: جناب آقای جنتی، امام جمعه موقت تهران بار دیگر افاضاتی درباره فتنه سال 88 کردند و مانند همیشه بر طبل تفرقه و خشونت و افراط کوبیدند. خلاصه حرف ایشان این است که آقایان موسوی و کروبی محارب و مفسد فی‌الارض هستند و مجازات آنها اعدام است و نظام خیلی منت بر سر اینها گذاشته که به جای اعدام، آنها را حصر خانگی کرده است. اساس این استدلال باطل است چون محاربه مطابق ماده 277 قانون مجازات اسلامی عبارت است از «کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا به قصد ارعاب آنها به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد .»

آیا در فتنه 88، فتنه گران در پاسخ به بیانیه سران فتنه مبنی بر خالی نکردن خیابان ها به خیابان نریختند؟! آیا در این خیابان ریختن ها به مال و ناموس مردم هتک حرمت نشد؟! آیا نقش فرماندهی سران فتنه در این مسئله قابل انکار است؟! و در نهایت این که آیا به نظر شما ناامنی در محیط رخ نداد؟! یا بهتر بگویم آیا امنیت ملی دچار خدشه نشد؟! آیا همین مسئله موجب صدور حکم شورای امنیت ملی نگردید؟! آیا منافع ملی از بین نرفت؟!

علی مطهری: اصل بیست و هفتم قانون اساسی ما اعتراض و حتی راهپیمایی برای بیان اعتراض را به رسمیت شناخته است. آقایان موسوی و کروبی به نتیجه انتخابات سال 88 معترض بوده و آن انتخابات را از اساس باطل می‌دانستند و دلایل متعدد خود را نیز به مرجع قانونی ارائه کردند و البته هیچ امیدی هم به قضاوت و داوری عادلانه مرجعی که اکثر اعضای آن از جمله آقای جنتی از چند ماه قبل از انتخابات حمایت خود را از آقای احمدی‌نژاد اعلام کرده بودند نداشتند.

 جناب مطهری! احسنت به شما که می گویید فتنه گران به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند، و این یعنی اگر نتیجه انتخابات دلخواه آقایان می شد اعتراض نمی کردند، آیا باید به فرایند انتخابات معترض بود یا به نتیجه انتخابات؟! آیا توزیع سیب زمینی و سهام عدالت جزء مسائلی نبود که قبل از انتخابات قابل اعتراض و حتی انصراف باشد؟! دیگر این که آیا ایشان از راه قانون وارد شدند؟! یا بدون پیگیری مراحل قانونی، کف خواسته های خود را ابطال انتخابات اعلام کردند؟! آیا حتی بازشماری را قبول کردند؟! در مورد اظهارات قبل از انتخابات جناب جنتی نیز قبلاً نوشتیم و بازهم خواهیم نوشت که شخصیت حقیقی و حقوقی افراد متفاوت است و همانطوری که جناب مطهری نظرات اخیرش نظر شخص خودش است و نه مجلس، نظرات تک تک اعضای شورای نگهبان نیز نظر شخص حقیقی شان است نه موضع حقوقی شورای نگهبان و البته چنین مسئله هرگز باعث نمی شود که ما صلاحیت مجلس شورای اسلامی را و یا شورای نگهبان را برای مواضع یکی از اعضای آنها زیرسوال ببریم.

 علی مطهری: با این اعتراض ساده که اتفاقاً توسط مردم آغاز شد، طرف مقابل به جای ایجاد امکان اظهارنظر معترضان چنان با خشونت برخورد کرد که تا چند ماه عوارض نامطلوبی برای کشور داشت. قطعا بخشی از این عوارض ناشی از ناتوانی آقایان موسوی و کروبی در کنترل هواداران خود بود ولی بخش اعظم آن از بی‌تجربگی و کینه‌ورزی و انتقام جویی مدیران بحران از حوادث سال 78 نشات می گرفت.

http://leader-khamenei.net/image/siasi/fetnehaye88.jpg

به راستی آیا نقش سران فتنه در فتنه فقط در عدم کنترل هوادارن بود؟! آیا رهبر معظم انقلاب به ایشان نفرمودند که شما قادر به کنترل وضع نخواهید بود؟! آیا سران فتنه حرکتی در جهت کنترل انجام دادند یا تنها فرمان و تایید را در خصوص فتنه انجام دادند؟! آیا این تقسیم مسئولیت شما عادلانه و حقوقی است که قصور سران فتنه تنها این است که قادر به کنترل هواداران نبودند، ولی تقصیر مقابله کنندگان با فتنه با کینه ورزی و انتقام جویی همراه بود؟! با قبول فرض مسخره ی شما، البته که سران فتنه قاصرند و نظام و انقلاب مقصر! بی خود نیست که اول محاکمه ی برنده ی انتخابات را طالبید و بعد محاکمه ی فتنه گران را!

علی مطهری: نگاه غلـط دستـگاه وقت اطلاعات و امنیت کشور به مقوله «اعتراض» که هر اعتراضی را مقابله با نظام و ولایت فقیه می‌دانستند- و متأسفانه هنوز برخی از آن‌ها چنین می‌اندیشند – باعث شد که یک مسأله ساده اجتماعی که معمولاً در بسیاری از انتخابات ها در کشورهای مختلف رخ می‌دهد و به سادگی قابل حل است، به عنوان شورش علیه نظام قلمداد شود و معترضانی را که اکثر قریب به اتفاق آن‌ها اصل نظام و رهبری را قبول داشتند به عنوان معاند و مخالف انقلاب و جمهوری اسلامی معرفی کنند و دشمن هم از این وضعیت کمال استفاده را ببرد.

آیا فرمان خالی نکردن خیابان ها به میلیونها هوادار یک اعتراض ساده اجتماعی است؟! دقیقاً بحث ما هم این است که معترضان نظام و انقلاب را قبول داشتند لیکن در برابر یک تهمت زشت به نظام و انقلاب، ایمانشان سست گردید و تهمت زنندگان همان فتنه گران بودند و اگر چه فتنه گران سعی کردند اعتماد و ایمان مردم را به نظام از بین ببرند ولی مشمول مکر الهی قرار گرفتند و دروغ تهمت شان روز به روز بیشتر آشکار گردید و ایمان هوادارن دوباره در 9 دی ماه 88 متبلور شد.

علی مطهری: آقای جنتی گفته‌اند این افراد (موسوی و کروبی) 8 ماه کشور را نا‌امن کردند و چقدر افراد و جوان‌ها را کشتند، چه آتش‌سوزی‌هایی راه انداختند و چه تخریب‌هایی را موجب شدند! باید به آقای جنتی گفت به وجدانتان رجوع کنید و از او بپرسید آیا مقصر و عامل اصلی این اتفاقات اعتراض آن‌ها بود یا نوع برخورد ما؟ قطعاً آقایان موسوی و کروبی اشتباهاتی داشتند و اتهاماتی متوجه آن‌ها است، ولی اگر همان ابتدا اجازه اظهار نظر به معترضان داده می شد و از سوی دیگر یک هیأت حل اختلاف عادل و بی‌طرف تشکیل می‌شد – نه هیأتی که تشکیل شد و هر شش نفر طرفدار آقای احمدی‌نژاد بودند – آیا قضیه به اینــجا کشیده می‌شد؟

جناب مطهری! به فرض این که این تهمت شما نیز صحیح باشد و هر 6 نفر از هیأت حل اختلاف طرفدار سرسخت  احمدی نژاد بوده باشند، مگر این هیأت از سران فتنه و نمایندگانشان دعوت نکردنددر فرایند بازشماری و رسیدگی به اعتراضات حضور یابند؟! مگر جناب محسن رضایی در این کمیته حاضر نشد؟! مگر جناب رضایی در حین بررسی ادعاها و اعتراضات به تناقضی برخوردند؟!

علی مطهری: کسـانی که آقای جنتی می‌گوید افراد و جوان‌ها را کشتند چه کسانی بودند؟ عکس‌های آن موجود است و روشن است که چه افراد شناخته‌شده‌ای سوار بر موتور در حال تیراندازی هستند. ایشان از حرمت‌شکنی عاشورای 88 و از پاره شدن عکس امام گفته‌اند. واقعیت این قضایا چه بود؟ آیا آقایان موسوی و کروبی در این‌باره حرف ندارند؟ چرا به آن‌ها اجازه صحبت کردن نمی‌دهید؟ آیا جز این است که می‌ترسید حقیقت ماجرا برای مردم آشکار شود؟ اساسـاً چرا از محاکمه علنی آن‌ها هراس دارید؟ آن‌ها را محاکمه علنی کنید و اجازه دفاع به آن‌ها بدهید و در آخر هم فرضا حکم اعدام برای آن‌ها صادر کنید، اما حکم اعدامی که توسط دادگاه صالح صادر شده باشد نه حکم اعدامی که توسط امثال آقای جنتی -که خود به جای داور بی‌طرف بودن یک طرف دعوا بوده است- از تریبون نماز جمعه اعلام شود.

حقیقتاً از این هوش سرشار جناب مطهری عجیب است که هنوز تفاوت بین مدافع و مهاجم را نمی شناسد، کسی که در برابر فتنه می خیزد را با کسی که به یاری فتنه گران می شتابد و کسی که قانون را می شکند و کسی را در برابر قانون شکنان مأمور می شود، یکی و حتی بدتر می داند!! با این طرز فکر کشتگان جمل هم در برابر لشکر حضرت علی مظلوم واقع شدند!!! آیاسران فتنه در زمان حرمت شکنی عاشورای 88 نیز حصرخانگی بودند و یا تند و تند بیانیه می دادند و سخن پراکنی می کردند؟!! آیا در آن موقع نمی توانستند حامیان شان را از حرمت شکنی بازدارند؟! و یا لااقل آن بخش حرمت شکنی را مورد نکوهش قرار دهند؟!! جناب مطهری! حمایت شما از فتنه و فتنه گران و سعی در تطهیر ایشان و تقبیح عملکرد مسئولان نظام حقیقتاً مشمئز کننده است؛ شما که مدعی اسلام شناسی هستید آیا غائله ی فتنه جمل را نشنیدید؟! آیا شیوه ی حضرت علی (ع) در برابر این فتنه با برگزاری دادگاه همراه شد؟! یا شخصاً در خصوص تکلیف ایشان حکم دادند که با ایشان چه برخوردی شود؟! یادتان رفته است که نظام تا چند ماه در برابر فتنه انگیزی فتنه گران با ایشان اقدام عملی نکرد؟! یادتان رفته است که ایشان حتی آنگاه که غبار دروغشان نشسته بود بازهم دست از دعوت به اغتشاش بازنمی داشتند؟! یادتان رفته است که نظام برای کنترل ایشان مجبور به حبس خانگی ایشان شد؟! یادتان رفته است که نظام به اندازه کافی تأمل کرد تا مواضع مزخرف سران فتنه شفاف شود؟! به راستی اگر شخصیت فتنه انگیز ایشان شناخته نشد پس آن جمعیت میلیونی حامیان شان چرا در 9دی به محکومیت ایشان پرداختند؟! آیا بهتر نیست از ماله کشی مجددتان روی حنای رنگ رفته ی فتنه گران دست بردارید؟!

علی مطهری: آقای جنتی، برای توجیه خشونت طلبی خود به حکم امام خمینی درباره منافقین استناد کرده وگفته‌اند: “امام بزرگوار در موضوع منافقینی که دستگیر شده و در زندان بودند فرمودند هر کدام از این منافقین را اگر سر موضعشان هستند اعدام کنید.”این حکم امام (ره) مربــوط به زمان جنگ و عملیات مرصاد توسط منافقین است که عده ای از منافقین در داخل زندانها آماده همکاری با آنها شده بودند و البته این که نحوه اجرای این حکم چگونه بود، مطلب دیگری است. این حکم درباره کسانی بوده است که قیام مسلحانه کرده بودند و آقایان موسوی و کروبی قابل قیاس با آنها نیستند. بنابراین جناب عالی نمی توانید با توسل به این حکم امام نتیجه بگیرید که این دو نفر هم اگر سر موضعشان هستند باید اعدام شوند. این یک قیاس مع الفارق و یک نتیجه گیری خطای بیّن و آشکار است.

جناب آقای مطهری! شما که از حکم اتهام به یک انسان مطلعید چگونه اتهام به یک نظام اسلامی را کوچک می شمارید؟! چگونه وقتی اتهام بدون دلیل به یک انسان با مجازات همراه می شود از تهمت تقلب به نظام که اسم رمز فتنه بود به این راحتی می گذرید؟! مگر تعریف فتنه چیست؟! مگر همین شیوه ی جناب سوروس و لدین و اعتراض به نتیجه انتخابات در چند کشور منجر به کودتا نشد؟! مگر تحرک فتنه گران جهتی غیر از تغییر نظام را دنبال می کرد؟! و البته خیلی ابلهانه است که کسی بگوید ابطال بدون دلیل و بدون قید و شرط انتخابات و برگزاری طبق نظر آقایان با ناظران مورد تأییدآقایان هیچ ارتباطی به کودتا ندارد!

علی مطهری: جناب آقای جنتی! به راستی چرا از محاکمه علنی این دو نفر می‌ترسید و همواره می‌خواهیـد از کم‌اطلاعی و عواطف مذهبی مردم برای به کرسی نشاندن این حرف باطل خود استفاده کنید؟ این یک اصل کلی است که حصر خانگی بدون محاکمه، ظلم است و ظلم بد و مذموم است و باید از مظلوم دفاع کرد. حصر خانگی بدون محاکمه و کوتاه مدت مثلا به مدت ده روز بنا بر مصالحی مثل این که فرد محصور تحت تاثیر القائات افراد شیطان صفت قرار نگیرد در شرایط خاص می تواند قابل توجیه باشد، اما حصر خانگی طولانی مدت و به زعم برخی تندروها تا زمان مرگ شخص محصور، توجیه شرعی و قانونی ندارد. یک زندانی در زندان از حقوقی برخوردار است که در حصر خانگی وجود ندارد.

آقای مطهری به راستی شما چرا گمان می کنید که نکته ی مبهمی از دروغ بودن تقلب برجامانده است که با دادن فرصت به سران فتنه می توانند آن را اثبات کنند؟! مگر نه این که ایشان برای اثبات دروغشان از فرمول ما بی شماریم استفاده کردند و به نتیجه نرسیدند!؟ چرا در آن زمان که فتنه گران راه غیرقانونی را برای اثبات تهمت خود می رفتند ازایشان و هاشمی دعوت به ورود به محکمه قانون نکردید؟!! نکند محکمه ی قانون آن موقع نمی صرفید؟!! و آن موقع که به فتنه امید داشتید راه قانون خوب نبود و الان که آتش فتنه فرونشسته است دنبال فرصتی برای زنده کردن آتش مرده ی زیرخاکسترید؟!! می دانید کدام آتش را می گویم که؟!! همان که آقا و سرورشما جناب هاشمی به آقا و سرورما در نامه ی بدون سلام به آن تهدی را کرده بود!!

علی مطهری: ضمناً حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی بر‌خلاف سخن آقای جنتی همراه با رفاهیات نیست. محصورین، در چند اتاق، شبانه‌روز، تنها و تحت سیطره دوربین‌ها و شنودها به سر می‌برند که هر دو محصور نیز دچار بیماری شده‌اند. امتحانش مجانی است، خود آقای جنتی یک هفته به همین صورت زندگی کنند، ببینند دوام می‌آورند یا نه. به هر حال به جای این تفرقه‌افکنی‌ها باید این معضل را هرچه سریعتر حل کرد و راه‌حل آن آزادی آن‌ها است و در صورت نیاز، محاکمه علنی همزمان آقایان موسوی، کروبی و احمدی‌نژاد.

جناب مطهری! حقیقتاً شما تا کی می خواهید تاریخ را تحریف کنید؟! گیرم که سران فتنه و همسران فتنه جوی شان اکنون در حصر خانگی دچار سختی باشند، گیرم که روحیه شان از شکست پروژه منحوس شان تضعیف شده باشد، گیرم که راه بیانیه نوشتن و منتشر کردنش برایشان بسته شده باشد؟! گیرم که راه حضور در اغتشاش و مشت در هوا چرخاندن برایشان مقدور نباشد؟! گیرم که حضورشان در جامعه با خوردن لنگه کفش و ناسزا همراه باشد؟! گیرم که حتی حامیان شان نیز با حضور در انتخابات بعدی با همان شورای نگهبان و دولت دروغ بودن تهمت تقلب را مهر زده باشند، آیا همین ها برای سرگذاشتن و مردن کافی نیست؟! شما توقع دارید که ایشان را در شهر بگردانیم و حلوا حلوا کنیم؟! توقع دارید که از ایشان تقدیر هم بکنیم؟! و تازه همین ادعاها که می کنید هم با دروغ همراه است، فقط کافیست به تصاویر و عکسهای ایشان چه در منزل و چه در ویلای شمال توجهی بفرمایید که البته در سایت های حامی همین سران فتنه منتشر گردیده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۶
سیاوش آقاجانی
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۵۴ ب.ظ

جریان ساکتین انحراف چیست؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتیست که در کنار واژه ی "ساکتین فتنه"، برخی از عبارت "ساکتین انحراف" و بعضاً برخی نیز فقط از همین واژه استفاده می کنند، لذا برآن شدم تا در این مطلب به این واژه، اصالت آن و اهدافی که از بکارگیری آن دنبال می شود، بپردازم.

برکسی پوشیده نیست که قرابت فکری آقای احمدی نژاد به استاد مصباح و ولایت مداری از ولایت فقیه در اوایل دولت نهم چقدر غلیظ بود و این که برخی از نزدیکان و حامیان اصلی آقای احمدی نژاد از شاگردان و طرفداران استاد بودند و حتی استاد اخلاق دولت و معاونت امور روحانیت احمدی نژاد نیز از شاگردان برجسته ی استاد انتخاب شده بودند، اما به تدریج با تغییرات رفتاری که به واسطه ی نفوذ مشایی در احمدی نژاد رخ داد، استاد مصباح و شاگردانشان ابتدا از در نصیحت وارد شدند و پس از بی التفاتی به نصایح، روابط به قطع کامل منجر شد.

فردی مانند سقای بی ریا که معاون احمدی نژاد در امور روحانیت بود، پس از خروج از دولت، بعدها مسائلی از نحوه ی تفکر و نفوذ مشایی در مورد احمدی نژاد بیان کرد که هرگز نیز پاسخ یا تکذیبی در خصوص آنها شنیده نشد، مانند سخن مشایی مبنی بر الهام در خصوص لزوم نام بردن از هاشمی در مناظره انتخاباتی توسط احمدی نژاد، مواردی که در کنار بحث هاله ی نور و مباحثی مانند مکتب ایرانی، نشان از برخی اظهارات برگرفته از ماوراءطبیعت و انحرافات فکری داشت.

با عمیق تر شدن تغییرات احمدی نژاد و آشکار شدن آنها در تعلل در عزل مشایی و خانه نشینی در مورد وزارت اطلاعات مصلحی، اظهارت آقای مصباح و هشدارهای ایشان رنگ و بوی تیزتری یافت تا آنجا که حتی احتمال بکارگیری  از نیروهای ماواری طبیعی را در مورد این تغییر رفتار آقای احمدی نژاد محتمل دانست، البته برخی با رد و حتی تمسخر این مسئله فراموش کردند که وجود اینگونه موارد حتی در قرآن مجید نیز در چند سوره مانند سوره فلق تصریح شده است!!

به تدریج با فاصله یافتن احمدی نژاد از استاد مصباح و طرد جریان های قریب به استاد از دولت و حتی بروز و تشدید لجاجت در برخی مسائل از سوی آقای احمدی نژاد، مهجورین و معزولین گرد استاد گردآمده و جبهه پایداری را تشکیل دادند. از اهداف و شعارهای اولیه تشکیل جبهه پایدرای یقیناً همین جلوگیری از انحراف در مسیر گفتمان سوم تیر بود که توسط مشایی و احمدی نژاد دنبال می شد و البته با توجه به دستور مقام معظم رهبری مبنی بر محورقرار ندادن گفتمان انحراف، جبهه پایداری در راستای هدف مقدس خود، به صورت تشکلاتی و با برنامه وارد انتخابات مجلس شورای اسلامی شد و علی رغم سابقه ی کم، موفقیت خوبی بدست آورد ولی گفتمان اصولگرایی سنتی از انحراف احمدی نژاد و مشایی سوءاستفاده کرد و نفی آن جریان را برخلاف رویه جبهه پایداری، صرفاً در بازگشت به گذشته و همان اصولگرایی سنتی از جنس علی لارجانی و باهنر و .... دنبال نمود. اصولگرایی سنتی که از همان ابتدا با گفتمان احیای انقلاب و انقلابی گری و ساده زیستی و تواضع در برابر مردم و اصالت به خدمتگزاری و مخالفت با سهم خواهی و رانت مشکل داشتند جریان انحرافی را بهانه کردند تا همان گفتمان سابق اصولگرایی را معیار قرار دهند و غیر آن را طرد کنند، جریانی که حتی این کلام شفاف رهبر که "رییس جمهور جدید باید امتیازات رییس جمهور حاضر را داشته و نکات منفی اش را نداشته باشد" را گویا ناشنیده گرفته اند و با یک عقب گرد کامل قصد دارند امتیازاتی چون تلاش و ساده زیستی و استکبار ستیزی و انقلابی گری و عدالت محوری را نیز انحرافی جلوه دهند!!!

این بار جالب بود که همان گروه که مدعی اصولگرایی بودند و در فتنه نیز نقش خنثی و به قول خودشان بی طرفی و بعضاً محرک داشتند و همان ها که در بحث قوت یافتن و مطرح شدن مشایی و لجاجت های احمدی نژاد در دولت نهم نقش داشتند و همانها که در همه ی این خصلت ها یعنی موضع نگرفتن در مقابل فتنه و بزرگ کردن حواشی از جنس مشایی و لجاجت با دولت و سنگ اندازی در کارهایش، مورد انتقاد رهبری قرار گرفته بودند، در مقابل کسانی که با ولایت مداری و بصیرتِ مثال زدنی خود، هم در مقابل فتنه صریح موضع گرفتند و هم در مقابل انحراف، از در تبیین و برائت درآمدند و این جریان مقدس را که اصولاً با ساکت بودن (جز به امر رهبر) هیچ میانه ای نداشته و ندارد را به ساکتین انحراف ملقب کردند!!! مبدعان عبارت ساکتین انحراف، اصلاً توجه ندارند که رهبر معظم انقلاب، تا زمانی حتی پس از آشکار شدن نفوذ جریان انحرافی، از بزرگ کردن و واردکردن این جریان به مرکز اخبار کشور منع می نمودند. اکنون خروسان نابهنگامی که با مصلحت اندیشی های خود در برابر دستور رهبر مبنی بر تبیین فتنه در گاهِ فتنه و به حاشیه بردن جریان انحرافی در بدو آن، تمرد کردند، ولایت مدار ترین و بصیرترین جریان موجود را متهم به کم کاری درحق ولایت می کنند!!!!

شاید برخی بگویند منظور از ساکتین انحراف استاد مصباح و شاگرادان ایشان نیست بلکه منظور کسانی هستند که در زمان منحرaف شدن دولت در کابینه حضور داشته و با آن فعالیت داشتند، اما این بار نیز ساکت انحراف وجه تسمیه ای ندارد، چرا که همگی می دانیم میان کسانی که در جبهه پایداری گردآمدند هیچ یک از وزرای سابق احمدی نژاد به خاطر ضعف یا جرم برکنار نشدند و ایشان اگر در برابر دخالت های جریان انحرافی در امور وزارت خانه های خود کنار می آمدند، جایگاه شان را تثبیت می کردند و حال این که این وزرا نه تنها در مقابل نفوذ جریان انحرافی در حیطه ی وزارت خود بلکه در حیطه ی دولت نیز از خود واکنش نشان دادند که عزل یک باره چند وزیر در جریان مخالفت با مشایی یکی از آن موارد بود.

جالب است که حافظه تاریخی و یا حیای سیاسی برخی سیاسیون چقدر ناکارآمد است که برخی از آنها لفظ فتنه گر را زیر سوال بردند و برخی منکر ساکتین فتنه شدند و برخی نیز منکر هرگونه انحراف و برخی نیز واژه ساکت انحراف را به کسانی نسبت دادند که هم در برابر فتنه و هم در برابر ساکت فتنه و هم در برابر انحراف، مواضع علنی و عملی گرفتند و به همین دلیل اصلاً چیز عجیبی نیست که هر سه ی این جریان ها یعنی انحراف، ساکتین فتنه و جریان انحرافی از جبهه پایداری و قائلان به ادامه ی گفتمان سوم تیر دل خوشی نداشته باشند.

در پایان توصیه ام به جریان های سیاسی این است که حقایق آشکار سیاسی این چندساله را تحریف نکرده و حافظه تاریخی ملت را دست کم نگیرند و بجای پوزش از اشتباهات خود و پذیرش و برائت از اشتباهات دوستان شان، با تهمت، دروغ و تخریب دیگران برای احیای اعتبار خویش به دنبال توجیه نگردند، چرا که اینچنین، تنها صفات بد قبلی خود در ترس و قدرت طلبی و قصور در ولایت مداری و بصیرت را به صفات بد جدید یعنی همانا دروغ و تهمت، اضافه می کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۵۴
سیاوش آقاجانی