انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف

.سلام، در این وبلاگ، درباره هر موضوعی به اندازه دانشم، با زبان ادب و انصاف خواهم نوشت

انصاف
تبلیغات پذيرفته مي شود
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۵ اسفند ۹۳، ۲۰:۴۴ - النا شفاهی
    الیه
طبقه بندی موضوعی

۲۲ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۱۶ ب.ظ

پاسخ نامه علی مطهری خطاب به آیت الله جنتی

بسم الله الرحمن الرحیم


بعد از این که برخی سیاسیون و رسانه های اصلاح طلب بحث آزادی سران فتنه را از حصر خانگی مطرح کردند، آیت الله جنتی در نماز جمعه نسبت به این خواسته موضع گرفتند و فرمودند که اگر سران فتنه هنوز اعدام نشده اند مشمول مرحمت نظام قرار گرفته اند و نباید این مسئله را به حساب بی گناهی ایشان گذاشت که این موضع گیری به مذاق جناب علی آقای مطهری خوش نیامد و یک بار دیگر در حمایت از این سران فتنه دست به قلم شد که بر آن شدم پس از ذکر هر بند از نامه ایشان، پاسخی به ایشان بدهم:

علی مطهری: جناب آقای جنتی، امام جمعه موقت تهران بار دیگر افاضاتی درباره فتنه سال 88 کردند و مانند همیشه بر طبل تفرقه و خشونت و افراط کوبیدند. خلاصه حرف ایشان این است که آقایان موسوی و کروبی محارب و مفسد فی‌الارض هستند و مجازات آنها اعدام است و نظام خیلی منت بر سر اینها گذاشته که به جای اعدام، آنها را حصر خانگی کرده است. اساس این استدلال باطل است چون محاربه مطابق ماده 277 قانون مجازات اسلامی عبارت است از «کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا به قصد ارعاب آنها به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد .»

آیا در فتنه 88، فتنه گران در پاسخ به بیانیه سران فتنه مبنی بر خالی نکردن خیابان ها به خیابان نریختند؟! آیا در این خیابان ریختن ها به مال و ناموس مردم هتک حرمت نشد؟! آیا نقش فرماندهی سران فتنه در این مسئله قابل انکار است؟! و در نهایت این که آیا به نظر شما ناامنی در محیط رخ نداد؟! یا بهتر بگویم آیا امنیت ملی دچار خدشه نشد؟! آیا همین مسئله موجب صدور حکم شورای امنیت ملی نگردید؟! آیا منافع ملی از بین نرفت؟!

علی مطهری: اصل بیست و هفتم قانون اساسی ما اعتراض و حتی راهپیمایی برای بیان اعتراض را به رسمیت شناخته است. آقایان موسوی و کروبی به نتیجه انتخابات سال 88 معترض بوده و آن انتخابات را از اساس باطل می‌دانستند و دلایل متعدد خود را نیز به مرجع قانونی ارائه کردند و البته هیچ امیدی هم به قضاوت و داوری عادلانه مرجعی که اکثر اعضای آن از جمله آقای جنتی از چند ماه قبل از انتخابات حمایت خود را از آقای احمدی‌نژاد اعلام کرده بودند نداشتند.

 جناب مطهری! احسنت به شما که می گویید فتنه گران به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند، و این یعنی اگر نتیجه انتخابات دلخواه آقایان می شد اعتراض نمی کردند، آیا باید به فرایند انتخابات معترض بود یا به نتیجه انتخابات؟! آیا توزیع سیب زمینی و سهام عدالت جزء مسائلی نبود که قبل از انتخابات قابل اعتراض و حتی انصراف باشد؟! دیگر این که آیا ایشان از راه قانون وارد شدند؟! یا بدون پیگیری مراحل قانونی، کف خواسته های خود را ابطال انتخابات اعلام کردند؟! آیا حتی بازشماری را قبول کردند؟! در مورد اظهارات قبل از انتخابات جناب جنتی نیز قبلاً نوشتیم و بازهم خواهیم نوشت که شخصیت حقیقی و حقوقی افراد متفاوت است و همانطوری که جناب مطهری نظرات اخیرش نظر شخص خودش است و نه مجلس، نظرات تک تک اعضای شورای نگهبان نیز نظر شخص حقیقی شان است نه موضع حقوقی شورای نگهبان و البته چنین مسئله هرگز باعث نمی شود که ما صلاحیت مجلس شورای اسلامی را و یا شورای نگهبان را برای مواضع یکی از اعضای آنها زیرسوال ببریم.

 علی مطهری: با این اعتراض ساده که اتفاقاً توسط مردم آغاز شد، طرف مقابل به جای ایجاد امکان اظهارنظر معترضان چنان با خشونت برخورد کرد که تا چند ماه عوارض نامطلوبی برای کشور داشت. قطعا بخشی از این عوارض ناشی از ناتوانی آقایان موسوی و کروبی در کنترل هواداران خود بود ولی بخش اعظم آن از بی‌تجربگی و کینه‌ورزی و انتقام جویی مدیران بحران از حوادث سال 78 نشات می گرفت.

http://leader-khamenei.net/image/siasi/fetnehaye88.jpg

به راستی آیا نقش سران فتنه در فتنه فقط در عدم کنترل هوادارن بود؟! آیا رهبر معظم انقلاب به ایشان نفرمودند که شما قادر به کنترل وضع نخواهید بود؟! آیا سران فتنه حرکتی در جهت کنترل انجام دادند یا تنها فرمان و تایید را در خصوص فتنه انجام دادند؟! آیا این تقسیم مسئولیت شما عادلانه و حقوقی است که قصور سران فتنه تنها این است که قادر به کنترل هواداران نبودند، ولی تقصیر مقابله کنندگان با فتنه با کینه ورزی و انتقام جویی همراه بود؟! با قبول فرض مسخره ی شما، البته که سران فتنه قاصرند و نظام و انقلاب مقصر! بی خود نیست که اول محاکمه ی برنده ی انتخابات را طالبید و بعد محاکمه ی فتنه گران را!

علی مطهری: نگاه غلـط دستـگاه وقت اطلاعات و امنیت کشور به مقوله «اعتراض» که هر اعتراضی را مقابله با نظام و ولایت فقیه می‌دانستند- و متأسفانه هنوز برخی از آن‌ها چنین می‌اندیشند – باعث شد که یک مسأله ساده اجتماعی که معمولاً در بسیاری از انتخابات ها در کشورهای مختلف رخ می‌دهد و به سادگی قابل حل است، به عنوان شورش علیه نظام قلمداد شود و معترضانی را که اکثر قریب به اتفاق آن‌ها اصل نظام و رهبری را قبول داشتند به عنوان معاند و مخالف انقلاب و جمهوری اسلامی معرفی کنند و دشمن هم از این وضعیت کمال استفاده را ببرد.

آیا فرمان خالی نکردن خیابان ها به میلیونها هوادار یک اعتراض ساده اجتماعی است؟! دقیقاً بحث ما هم این است که معترضان نظام و انقلاب را قبول داشتند لیکن در برابر یک تهمت زشت به نظام و انقلاب، ایمانشان سست گردید و تهمت زنندگان همان فتنه گران بودند و اگر چه فتنه گران سعی کردند اعتماد و ایمان مردم را به نظام از بین ببرند ولی مشمول مکر الهی قرار گرفتند و دروغ تهمت شان روز به روز بیشتر آشکار گردید و ایمان هوادارن دوباره در 9 دی ماه 88 متبلور شد.

علی مطهری: آقای جنتی گفته‌اند این افراد (موسوی و کروبی) 8 ماه کشور را نا‌امن کردند و چقدر افراد و جوان‌ها را کشتند، چه آتش‌سوزی‌هایی راه انداختند و چه تخریب‌هایی را موجب شدند! باید به آقای جنتی گفت به وجدانتان رجوع کنید و از او بپرسید آیا مقصر و عامل اصلی این اتفاقات اعتراض آن‌ها بود یا نوع برخورد ما؟ قطعاً آقایان موسوی و کروبی اشتباهاتی داشتند و اتهاماتی متوجه آن‌ها است، ولی اگر همان ابتدا اجازه اظهار نظر به معترضان داده می شد و از سوی دیگر یک هیأت حل اختلاف عادل و بی‌طرف تشکیل می‌شد – نه هیأتی که تشکیل شد و هر شش نفر طرفدار آقای احمدی‌نژاد بودند – آیا قضیه به اینــجا کشیده می‌شد؟

جناب مطهری! به فرض این که این تهمت شما نیز صحیح باشد و هر 6 نفر از هیأت حل اختلاف طرفدار سرسخت  احمدی نژاد بوده باشند، مگر این هیأت از سران فتنه و نمایندگانشان دعوت نکردنددر فرایند بازشماری و رسیدگی به اعتراضات حضور یابند؟! مگر جناب محسن رضایی در این کمیته حاضر نشد؟! مگر جناب رضایی در حین بررسی ادعاها و اعتراضات به تناقضی برخوردند؟!

علی مطهری: کسـانی که آقای جنتی می‌گوید افراد و جوان‌ها را کشتند چه کسانی بودند؟ عکس‌های آن موجود است و روشن است که چه افراد شناخته‌شده‌ای سوار بر موتور در حال تیراندازی هستند. ایشان از حرمت‌شکنی عاشورای 88 و از پاره شدن عکس امام گفته‌اند. واقعیت این قضایا چه بود؟ آیا آقایان موسوی و کروبی در این‌باره حرف ندارند؟ چرا به آن‌ها اجازه صحبت کردن نمی‌دهید؟ آیا جز این است که می‌ترسید حقیقت ماجرا برای مردم آشکار شود؟ اساسـاً چرا از محاکمه علنی آن‌ها هراس دارید؟ آن‌ها را محاکمه علنی کنید و اجازه دفاع به آن‌ها بدهید و در آخر هم فرضا حکم اعدام برای آن‌ها صادر کنید، اما حکم اعدامی که توسط دادگاه صالح صادر شده باشد نه حکم اعدامی که توسط امثال آقای جنتی -که خود به جای داور بی‌طرف بودن یک طرف دعوا بوده است- از تریبون نماز جمعه اعلام شود.

حقیقتاً از این هوش سرشار جناب مطهری عجیب است که هنوز تفاوت بین مدافع و مهاجم را نمی شناسد، کسی که در برابر فتنه می خیزد را با کسی که به یاری فتنه گران می شتابد و کسی که قانون را می شکند و کسی را در برابر قانون شکنان مأمور می شود، یکی و حتی بدتر می داند!! با این طرز فکر کشتگان جمل هم در برابر لشکر حضرت علی مظلوم واقع شدند!!! آیاسران فتنه در زمان حرمت شکنی عاشورای 88 نیز حصرخانگی بودند و یا تند و تند بیانیه می دادند و سخن پراکنی می کردند؟!! آیا در آن موقع نمی توانستند حامیان شان را از حرمت شکنی بازدارند؟! و یا لااقل آن بخش حرمت شکنی را مورد نکوهش قرار دهند؟!! جناب مطهری! حمایت شما از فتنه و فتنه گران و سعی در تطهیر ایشان و تقبیح عملکرد مسئولان نظام حقیقتاً مشمئز کننده است؛ شما که مدعی اسلام شناسی هستید آیا غائله ی فتنه جمل را نشنیدید؟! آیا شیوه ی حضرت علی (ع) در برابر این فتنه با برگزاری دادگاه همراه شد؟! یا شخصاً در خصوص تکلیف ایشان حکم دادند که با ایشان چه برخوردی شود؟! یادتان رفته است که نظام تا چند ماه در برابر فتنه انگیزی فتنه گران با ایشان اقدام عملی نکرد؟! یادتان رفته است که ایشان حتی آنگاه که غبار دروغشان نشسته بود بازهم دست از دعوت به اغتشاش بازنمی داشتند؟! یادتان رفته است که نظام برای کنترل ایشان مجبور به حبس خانگی ایشان شد؟! یادتان رفته است که نظام به اندازه کافی تأمل کرد تا مواضع مزخرف سران فتنه شفاف شود؟! به راستی اگر شخصیت فتنه انگیز ایشان شناخته نشد پس آن جمعیت میلیونی حامیان شان چرا در 9دی به محکومیت ایشان پرداختند؟! آیا بهتر نیست از ماله کشی مجددتان روی حنای رنگ رفته ی فتنه گران دست بردارید؟!

علی مطهری: آقای جنتی، برای توجیه خشونت طلبی خود به حکم امام خمینی درباره منافقین استناد کرده وگفته‌اند: “امام بزرگوار در موضوع منافقینی که دستگیر شده و در زندان بودند فرمودند هر کدام از این منافقین را اگر سر موضعشان هستند اعدام کنید.”این حکم امام (ره) مربــوط به زمان جنگ و عملیات مرصاد توسط منافقین است که عده ای از منافقین در داخل زندانها آماده همکاری با آنها شده بودند و البته این که نحوه اجرای این حکم چگونه بود، مطلب دیگری است. این حکم درباره کسانی بوده است که قیام مسلحانه کرده بودند و آقایان موسوی و کروبی قابل قیاس با آنها نیستند. بنابراین جناب عالی نمی توانید با توسل به این حکم امام نتیجه بگیرید که این دو نفر هم اگر سر موضعشان هستند باید اعدام شوند. این یک قیاس مع الفارق و یک نتیجه گیری خطای بیّن و آشکار است.

جناب آقای مطهری! شما که از حکم اتهام به یک انسان مطلعید چگونه اتهام به یک نظام اسلامی را کوچک می شمارید؟! چگونه وقتی اتهام بدون دلیل به یک انسان با مجازات همراه می شود از تهمت تقلب به نظام که اسم رمز فتنه بود به این راحتی می گذرید؟! مگر تعریف فتنه چیست؟! مگر همین شیوه ی جناب سوروس و لدین و اعتراض به نتیجه انتخابات در چند کشور منجر به کودتا نشد؟! مگر تحرک فتنه گران جهتی غیر از تغییر نظام را دنبال می کرد؟! و البته خیلی ابلهانه است که کسی بگوید ابطال بدون دلیل و بدون قید و شرط انتخابات و برگزاری طبق نظر آقایان با ناظران مورد تأییدآقایان هیچ ارتباطی به کودتا ندارد!

علی مطهری: جناب آقای جنتی! به راستی چرا از محاکمه علنی این دو نفر می‌ترسید و همواره می‌خواهیـد از کم‌اطلاعی و عواطف مذهبی مردم برای به کرسی نشاندن این حرف باطل خود استفاده کنید؟ این یک اصل کلی است که حصر خانگی بدون محاکمه، ظلم است و ظلم بد و مذموم است و باید از مظلوم دفاع کرد. حصر خانگی بدون محاکمه و کوتاه مدت مثلا به مدت ده روز بنا بر مصالحی مثل این که فرد محصور تحت تاثیر القائات افراد شیطان صفت قرار نگیرد در شرایط خاص می تواند قابل توجیه باشد، اما حصر خانگی طولانی مدت و به زعم برخی تندروها تا زمان مرگ شخص محصور، توجیه شرعی و قانونی ندارد. یک زندانی در زندان از حقوقی برخوردار است که در حصر خانگی وجود ندارد.

آقای مطهری به راستی شما چرا گمان می کنید که نکته ی مبهمی از دروغ بودن تقلب برجامانده است که با دادن فرصت به سران فتنه می توانند آن را اثبات کنند؟! مگر نه این که ایشان برای اثبات دروغشان از فرمول ما بی شماریم استفاده کردند و به نتیجه نرسیدند!؟ چرا در آن زمان که فتنه گران راه غیرقانونی را برای اثبات تهمت خود می رفتند ازایشان و هاشمی دعوت به ورود به محکمه قانون نکردید؟!! نکند محکمه ی قانون آن موقع نمی صرفید؟!! و آن موقع که به فتنه امید داشتید راه قانون خوب نبود و الان که آتش فتنه فرونشسته است دنبال فرصتی برای زنده کردن آتش مرده ی زیرخاکسترید؟!! می دانید کدام آتش را می گویم که؟!! همان که آقا و سرورشما جناب هاشمی به آقا و سرورما در نامه ی بدون سلام به آن تهدی را کرده بود!!

علی مطهری: ضمناً حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی بر‌خلاف سخن آقای جنتی همراه با رفاهیات نیست. محصورین، در چند اتاق، شبانه‌روز، تنها و تحت سیطره دوربین‌ها و شنودها به سر می‌برند که هر دو محصور نیز دچار بیماری شده‌اند. امتحانش مجانی است، خود آقای جنتی یک هفته به همین صورت زندگی کنند، ببینند دوام می‌آورند یا نه. به هر حال به جای این تفرقه‌افکنی‌ها باید این معضل را هرچه سریعتر حل کرد و راه‌حل آن آزادی آن‌ها است و در صورت نیاز، محاکمه علنی همزمان آقایان موسوی، کروبی و احمدی‌نژاد.

جناب مطهری! حقیقتاً شما تا کی می خواهید تاریخ را تحریف کنید؟! گیرم که سران فتنه و همسران فتنه جوی شان اکنون در حصر خانگی دچار سختی باشند، گیرم که روحیه شان از شکست پروژه منحوس شان تضعیف شده باشد، گیرم که راه بیانیه نوشتن و منتشر کردنش برایشان بسته شده باشد؟! گیرم که راه حضور در اغتشاش و مشت در هوا چرخاندن برایشان مقدور نباشد؟! گیرم که حضورشان در جامعه با خوردن لنگه کفش و ناسزا همراه باشد؟! گیرم که حتی حامیان شان نیز با حضور در انتخابات بعدی با همان شورای نگهبان و دولت دروغ بودن تهمت تقلب را مهر زده باشند، آیا همین ها برای سرگذاشتن و مردن کافی نیست؟! شما توقع دارید که ایشان را در شهر بگردانیم و حلوا حلوا کنیم؟! توقع دارید که از ایشان تقدیر هم بکنیم؟! و تازه همین ادعاها که می کنید هم با دروغ همراه است، فقط کافیست به تصاویر و عکسهای ایشان چه در منزل و چه در ویلای شمال توجهی بفرمایید که البته در سایت های حامی همین سران فتنه منتشر گردیده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۶
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۰ ق.ظ

آغاز به کار سایت تحلیلی باصر

بسم الله الرحمن الرحیم

اطلاعیه آغاز به کار پایگاه تحلیل و خبر سیاسی باصر (www.baaser.ir)

محور فعالیت های این پایگاه، ارائه تحلیل های منصفانه و منطبق با افق های دید مقام معظم رهبری است.

پایگاه تحلیل و خبر سیاسی باصر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۰۰:۲۰
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۸ ق.ظ

در رد مناظره احمدی نژاد و روحانی+پیشنهاد

بسم الله الرحمن الرحیم


مناظره احمدی نژاد و روحانی

بعد از انتقادات و در مواقعی نیز سیاه نمایی های دکتر روحانی خطاب به عملکرد دولت های دکتر احمدی نژاد و سکوت دکتر احمدی نژاد در خصوص این انتقادات، برخی از بچه های بسیج دانشجویی پیشنهاد مناظره ای بین آقایان روحانی و احمدی نژاد را مطرح کرده و در این خصوص به تبلیغات گسترده و جمع آوری سوال و پیشنهاد مشغولند که در این خصوص بر آن شدم مسئله را از چند جهت مورد بررسی قرار دهم:

1- متأسفانه در کشور ما چند سال است که حداقل در مورد دو قوه ی قضاییه و مقننه شاهد هستیم که رؤسای قوای جدید نسبت به میراث ویرانه ای که از رییس قبلی تحویل گرفته اند سخن رانده اند و این مسئله گویا به یک ضدفرهنگ اپیدمی بدل شده است، روی دیگر سکه ی سیاه نمایی های مسئولان جدید، سفید نمایی مسئولان قبلی است، یعنی وقتی مسئولی به اتمام مسئولیتش نزدیک می شود شروع می کند به ارائه ی یک کارنامه تماماً عالی به نحوی که گویا بستر نرم و راحتی را برای مسئول جدید آماده کرده است و این مسئله با افزایش سطح توقع از مسئول جدید همراه شده و مسئول جدید نیز برای دفاع از جایگاه خود شروع می کند به بیان نقاط ضعفِ میراثی که به او رسیده است. کش و قوس سفید نمایی مسئول قبلی و سیاه نمایی مسئول جدید، بستری برای تنازعات حامیان مسئولان جدید و قدیم ایجاد می کند و در این میان افراد عادی نیز از این فضای ناآرام و مشوش متضرر می شوند و دشمنان نیز سوءاستفاده می کنند.

2- آیا اصولاً چنین مناظره ای شکل می گیرد؟! نگاهی به سوابق سفید نمایی و سیاه نمایی مسئولان قدیم و جدید نشان داده است که همانطوری که فردی سفید نما در زمان مسئولیتش گوشش به انتقادهای هرچند به حق، بسته و یا دروازه بوده است و فرصتی برای شنیدن و پاسخگویی به منتقدان قائل نبود، فرد سیاه نما نیز چنین امکانی به منتقدان و یا سفیدنمایان قبلی قائل نشده و نمی شود.

3- آیا برگزاری چنین مناظره ای اصولاً مصلحت است؟! به فرض این که طرفین مناظره حاضر به برگزاری مناظره شوند آیا می توان برگزاری چنین مناظره ای را به مصلحت دانست؟! آیا در چنین مناظره ای جز تشدید مناقشه بین طرفین مناظره و حامیان شان چیز دیگری میسر خواهد بود؟! آیا اطلاعات و مسائلی که در مناظره ای با این سطح رد و بدل می شود می تواند به خیر کشور و سیاست های حساس و کلان آن باشد؟! آیا اخبار و صحبت هایی که در مناظره های انتخاباتی برگزار شد به نفع کشور تمام شد؟! آیا این برداشت که دکتر روحانی از ترس تحریم ها به مذاکرات پناه برد، بخش اعظمش به همان مناظرات باز نمی گشت؟! آیا باقی گذاشتن این سطح مناظره برای همان انتخابات کافی نیست؟!

4- آیا برگزاری این مناظره فایده ای دارد؟! همانطوری که رهبر معظم انقلاب بر لزوم حفظ وحدت تأکید دارد و میزان انسجام ملی در شرایط حساس کشور قدرت چانه زنی ایران را در مذاکرات افزایش می دهد، آیا می توان نتیجه ای از این مناظره گرفت جز این که موجب تشدید انشقاق و افزایش شکاف ها گردد؟! آیا تضمینی وجود دارد که این مناظره تنها به طرح مسائل فنی و تحلیل و آمار کارشناسی و واکاوی مسئله بپردازد و یا این که به احتمال قریب به یقین در این مناظره مباحث حاشیه ای و انحرافی از مشایی تا هاشمی بخش اعظم مناظره را به خود اختصاص خواهد داد؟! آیا این مناظره به حل مشکلی از مشکلات مردم منجر خواهد شد؟ آیا بر اقتصاد کشور و توان سیاست خارجی ایران تأثیر مثبتی خواهد گذاشت؟!

نتیجه: با توجه به مباحث فوق به نظر می رسد دامن زدن به این ضدفرهنگ و تشدید و تقویت آن اشتباه بوده و نه تنها فایده ای ندارد بلکه برایند آن موجب خسران کشور نیز خواهد شد، تا مدامی که آمارهای هراداره و نهاد و قوه ای را خود همان ادارات و نهادها و قوا انجام بدهند، نمی توان توقع داشت که هیچ مسئولی ماست خودش را ترش و ماست قبلی ها را شیرین بداند، همین دلیل است که جناب روحانی وقتی برسرکار آمد گفت 100 روز اول آمار واقعی دولت قبل را ارائه خواهد کرد و این یعنی دولت قبلی آمارش غلط بود و دولت روحانی درست! اصولاً مناظره بر اساس اطلاعاتی که مورد اختلاف است و با بی اعتمادی به طرف مقابل ارائه می گردد، می تواند کارگشا باشد؟!

پیشنهاد: در جهت پیشگیری از این مشکل پیشنهاد می گردد مراکز محاسبه و ارائه آمار و گزارشهای اقتصادی و اجتماعی کشور از نهادهای تصمیم گیری و اجرایی منفک کرد تا آمارها و تحلیل ها دستخوش سیاست های دولت ها و اعمال سلیقه های ایشان نگردد و البته می توان خودارزیابی را در هر اداره ای نگه داشت، اما خود ارزیابی نباید معیار سنجش و برنامه ریزی قرار گیرد. بایستی از مراکز معتبر علمی و تحقیقاتی و آمار و نظرسنجی استقبال کرد تا هیچ قوه و نهادی نتواند از کارنامه خودش سفیدنمایی و از کارنامه ی قبلی ها سیاه نمایی ارائه کند، باید دولتها را از امیدها و ناامیدی های کاذب برحذر داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۰۰:۱۸
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۷ ق.ظ

غفلتی بزرگ درمقایسه جلیلی و ظریف

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر چه جلیلی و ظریف به لحاظ شخصیتی، منش، ظاهر و سوابق باهم متفاوت و قابل قیاس است، اما باید در نظر داشت که مقایسه عملکرد هسته ای شان به نحوی که متأسفانه در رسانه ها شکل گرفته، اشتباه است. اصولاً زمانی مقایسه علمی و دارای نتیجه ی قابل اهتمام است که فاکتورهای متعدد در موضوعات مقایسه ای یکسان بوده و تفاوت ها محدود به یک عامل و یا عوامل بسیار محدود باشد، اما با توجه به این که در خصوص این دو بزرگوار شرایط اینچنین نیست، مقایسه ی صحیحی نیز نمی توان انجام داد که بیشتر به این مسئله می پردازم:

اگر چه جناب ظریف ظرف کمتر از 100 روز از مسئولیت دولت یازدهم به یک مرحله توافق دست یافت اما باید توجه داشت که جلیلی نیز در زمانی که رییس گروه مذاکره کنندگان ایرانی در سال 88 بود، پرونده هسته ای ایران را تا پای توافق پیش برد و مبادله سوخت که آن زمان از سوی احمدی نژاد نیز اعلام شد با تعیین کشور ثالث نهایی می شد، لیکن 14 ماه تعطیلی مذاکرات از سوی غربی ها به امید فتنه 88 موجب بهم خوردن توافقات و پنبه شدن رشته های جلیلی و دولت دهم شد و اگر همراه کردن کشورهای دیگر دنیا با تحریم ها و سوء مدیریت اقتصادی دولت و بهم ریختن اقتصاد ایران و امید بیگانگان به روی کار آمدن دولتی دست یافتنی تر اگر نبود، بازهم توافق در همان دوره جلیلی عملی می شد، نباید فراموش کرد که توافق آلماتی اگر شکل نگرفت با توافق ژنو 3 در رفع چند تحریم تفاوت داشت و چه بسا حتی اگر شرایط کشور با نزدیکی به انتخابات دچار تغییر نمی شد، جلیلی نیز پس از عدم توافق در آلماتی، توافقی با مختصات توافق ژنو و حتی بهتر را حاصل می نمود.

جلیلی در زمانی از سوی ایران به مذاکرات گسیل می شد که دولت و مردم بیشترین عزم را بر مقاومت داشتند و مذاکره و توافق به عنوان فرعی بر اصل مقاومت تلقی می شد، لیکن ظریف در زمانی رییس مذاکره کنندگان ایران شد که دولت حرف از ضعف در برابر تحریم ها زد و خزانه ها را خالی اعلام کرد و تنها راه مدیریت کشور را حذف تحریمها و مذاکره را اصل ابتدای مدیریت کشور عنوان نمود و اکثریت نامحسوس مردم نیز آزمودن این شیوه را خواستار شدند، پس نه جلیلی در دوره ی خودش می توانست رفتار ظریف را از خود نشان دهد و نه ظریف می توانست در دولت روحانی به رفتار جلیلی روی آورد.

مطلب دیگر این که توجه به اظهارات دکتر ظریف در خصوص این که توافق حاصله مرهون نقش مسئولان قبلی مذاکرات و نقش مقاومت مردم است، نشان می دهد که خاستگاه فکری ظریف از جلیلی فاصله ی معنا داری ندارد و اگر چه نحوه ی پوشیدن و نشست و برخاست و مأموریت رفتن شان متفاوت است، اما اصول شان با در نظر گرفتن تفاوت در شرایط مدیریتی شان می تواند خیلی نزدیک به هم باشد، باید توجه داشت که بیش از تفاوت های ظاهری، آنچه که در ایشان متفاوت است شرایط سیاسی و اقتصادی و بین المللی ایران و طرف های مذاکره کننده است و آنچه که در ایشان مشترک است اعتقاد راسخ به نقش مقاومت مسئولان و مردم در مقابله با مستکبران عالم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۰۰:۱۷
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ق.ظ

انصاف ظریف برتر از اعتدال روحانی

بسم الله الرحمن الرحیم

این موفقیت را قطعاً‌ مرهون تلاشهای مسئولان ذیر ربط قبلی هستیم.
به یاری خدا، مقاومت و صبر و متانت شما ملت بزرگ به نتیجه رسید و مذاکرات با موفقیت پایان یافت.

دو جمله فوق از جملات دقیق دکتر ظریف هستند،‌ ایشان در جمله ی اول توافق هسته ای را به عنوان یک موفقیت قلمداد کرده و این موفقیت را مرهون تلاش های مسئولان قبلی می داند و در جمله دوم مقاومت ملت را عامل به نتیجه رسیدن مذاکرات می داند.
این جملات از یک تفکر انقلابی سرچشمه می گیرد، آقای ظریف اعلام می کند که مذاکره بدون مقاومت به نتیجه نمی رسد. آجر مذاکره تنها بر بستر مقاومت است که قابل چیدن است،‌ بستر مذاکره اگر مقاوم نباشد دیوارش به آوار تبدیل می شود، آقای دکتر ظریف می داند که اگر دولت آمریکا به اشتباهش در عدم پذیرش پیشنهاد 2003 ایران اعتراف می کند، اگر اوباما به مذاکره در  ژنو روی خوش نشان می دهد، اگر کری در حین مذاکره فریاد ظریف را تحمل می کند، اگر در ازای این توافق سختی و سنگینی پاسخگویی به عرب و صهیون و کنگره را به جان می خرند، اگر برای توجیه موفقیتشان به دروغ و تحریف محتوای مذاکرات متوسل می شوند، همه و همه نتیجه اقتدار رهبری، مقاومت و وحدت مردم، به ثمر نشستن خون دانشمندان هسته ای و صلابت مذاکره کنندگان قبلی است که تزلزل به خود راه ندادند.

ای کاش مشی عمومی شخص رییس دولت و دولت نیز به مشی جناب ظریف نزدیک می شد،‌ای کاش همان طوری که جناب دکتر ظریف به حق مسئولان ذیربط قبلی را در موفقیت خود شریک می داند، آقای روحانی نیز موفقیت های ورزشی که در دولت های قبلی یک جهش چشمگیر داشته اند را نادیده نمی انگاشت و این دو سه برد فوتبال ساحلی و والیبال را به دولتش که تازه وزیر ورزش دار شده است معطوف نمی کرد، ای کاش دولت آقای روحانی در کنار نقدهای بعضاً به حقی که به عملکرد دولت قبل دارد از موفقیت ها و مقاومت ها و تلاش های شبانه روزی اش هم جمله ای بگوید، ای کاش آقای روحانی طوری عمل نکند که ما گمان کنیم که این سیاه نمایی ها از دولت قبل و خودستایی ها از دولت نوسفرش را ابزاری برای خنک کردن دل هاشمی قرار داده است، ای کاش آقای ظریف بداند که این توهین و تحقیر مسئولان قبلی در نهایت موجب مظلومیت و محبوبیتشان خواهد شد و اخلاق سیاسی را به قهقرا می کشاند، کاش تمام دولت اعتدال، انصاف را بخشی از اعتدال بداند و به آن پایبند باشد.

این مطلب در حرف تو و دانا و صاحب نیوز منتشر گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۰۰:۱۵
سیاوش آقاجانی
يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۳ ق.ظ

اقتصاد مقاومتی حلقه مفقوده برنامه های دولت

بسم الله الرحمن الرحیم

با توجه به این که دولت یازدهم بیشتر هم و غمش را روی حل دیپلماتیک مسئله ی تحریم معطوف کرد و البته به نتایج قابل تقدیری هم رسیده است، اما همان طوری که در سخنان شخص رییس جمهور و معاون ایشان جناب نوبخت در این یکی دوروزه شنیدیم، اقتصاد مقاومتی به عنوان راه اصلی و سپر حقیقی در برابر زیاده خواهی ها و فشارهای احتمالی و تحریم ها باید در دستور کار قرار گیرد، چرا که همانطوری که تمام مسئولان و کارشناسان دلسوز اذعان دارند طرف مذاکره کننده چه توافق بکند و چه توافق نکند قابل اعتماد نیست و سابقه نشان داده است که هرجایی که احساس کند که مقاومت ایران در برابر تحریم ها کم می شود یقیناً‌ از محکم ترین توافقات نیز پاپس می کشد.

اقتصاد مقاومتی مبتنی بر افزایش مقاومت کشور در برابر ناملایمات اقتصادی خارجی و مدیریت علمی داخلی کشور است و در شیوه اقتصاد مقاومتی هدایت و استفاده از ظرفیت های کشور باید به نحوی صورت گیرد که هم نیازهای داخلی و استراتژیک به خوبی تأمین گردد و هم تأثیر فشارهای خارجی بر اقتصاد کشور به نحوی نباشد که خط مقاومت را بشکند و بیش از این که ایران دچار ضرر شود فشار آورندگان دچار سختی و خسران بشوند. یعنی اگر مثلاً‌ در تحریم خودروی ایران وزارت صنعت و صنایع خودروسازی ما به نحوی عمل می کردند که در کنار خسارت نیروی انسانی و مالی فرانسه،‌ خط تولید ما نیز متوقف نشود، عملاً تحریم خودرو با شکست مواجه می شد و داشتن چنین توانی خود به خود از بروز بسیاری تحریم ها جلوگیری می کند.

محصولاتی که استراتژیک هستند باید تعیین و پتانسیل کشور بر تأمین و تکمیل ظرفیت اقتصادی کشور در این موارد متمرکز گردد،‌ نباید در تأمین علوفه مشکل داشته باشیم تا به جای علوفه از گندم استفاده شود و بعد در تأمین نیاز گندم کشور دوباره به واردات نیازمند شویم. اقتصاد مقاومتی ایجاب می کند حمایت های مالی از صنایع و کشاورزی و تولید محور و نظام صادرات و واردات و مجموعه قوانین و مقررات مرتبط با اقتصاد کشور به سمت تولید و تأمین درون زای محصولات استراتژیک به اندازه نیاز کشور برود و اگر اقتصاد مقاومتی در دستور کار دولت قرار گیرد تحرکات و آثار آن اینقدر گسترده است که نمی توان گفت دولت در این عرصه بی سروصدا وارد شده است و ورود به این عرصه عملاً‌ تمام وزارتخانه های اقتصادی را درگیر می کند.

آنچه که موجب خواهد شد تا ما در طرح توافق جامع هسته ای دست بالاتری داشته باشیم میزان اجرای اصول اقتصاد مقاومتی است و خدا نکند که برخی مسئولان کشور عمداً‌ به منظور اثبات نیاز به مذاکره، آن طور که شایسته است به این عرصه وارد نشوند،‌ شاید این مسئله از سوی برخی به عنوان تهمت یا بدبینی یاد شود ولی به ما هم حق بدهید وقتی می بینیم برخی مسئولان در بدو و اوج مذاکرات هسته ای دم از خالی بودن خزانه و عدم توان در تأمین نیازها می زنند،‌ جانب احتیاط را رعایت کنیم، اگر چه در مصاحبه های اخیر مسئولان این عجز و لابه ها مشاهده نمی شود ولی ترسمان از این است که با شروع مذاکرات برای توافق جامع، همان فرهنگ عجز و سیاه نمایی دوباره در دستور کار قرار گیرد و البته شق دیگر مسئله این است که برخی از نیروهای خودی در موضع گیری بیش از حد تند نشوند و دولت را در مواضع اینچنینی قرار ندهند و با تأسی از رهبر معظم انقلاب و حمایت از مذاکره کنندگان، دولت را در موضع انفعالی و سیاه نمایی قرار ندهند.

این مطلب در عمارنامه منتشر گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۰۰:۱۳
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۵ ب.ظ

شش گانه ای برای حزب اللهی ها

بسم الله الرحمن الرحیم

حزب اللهی همیشه دوست دارد و تلاش می کند تا تکلیفش را ابتدا بشناسد و سپس به آن عمل کند، لیکن آنچه که بیش از عمل کردن به تکلیف در آن خدشه وارد می کند، اشتباه در شناخت تکلیف است که به تناسب تشخیص اشتباه، عملکرد نیز دچار خدشه و بعضاً تأثیری برخلاف تکلیف حقیقی می گذارد.

آنچه که اکنون در جبهه حزب الله و انقلاب مشاهده می کنم متأسفانه چندان منسجم و اصولی به نظر نمی رسد، بسیاری از این نیروها و رسانه های شان دچار تزلزل، شتاب و افراط در موضع گیری می شوند که این مسئله باعث شد تا چند تکلیف اصلی را برشمارم:

1- مهمترین تکلیف حزب اللهی ها در حال حاضر حرکت در مسیر رهبری و پیش نیفتادن از ایشان است. باید بدانیم که یک حزب اللهی هرچقدر هم نخبه باشد بازهم بدون تبعیت از ولایت الله نمی توان حزب اللهی باقی ماند. وقتی رهبری در جایی تأیید، تشویق یا تبریک می گوید باید با حفظ چارچوبهای رهبری حرکت کرد و لااقل نباید روش ما در تضاد با منشر رهبری باشد.

2- تکلیف دیگر حزب اللهی حفظ انصاف در موضع گیری هاست، خدمات دولت ها و مسئولان دولتی نه همگی عالی و نه همگی بد است، باید نقد هر بخشی از عملکرد دولت را بدون دخیل کردن تعصبات و تمایلات سیاسی انجام داد، اگر قرار است مثلاً در خصوص تفاهم نامه هسته ای و یا  تورم صحبت کنیم، نباید سیاستزدگی باعث شود تا از انصاف دور شویم و سفیدی را سیاه و سیاهی را سفید جلوه دهیم.

3- تکلیف دیگر حزب اللهی ها پرهیز از شتاب است، شتاب در موضع گیری موجب کثرت اشتباه می شود. وقتی قبل از این که ابعاد مسئله ای روشن شود، صرفاً براساس همان جهت گیری های سیاسی به رفتار و یا گفتاری از دولت حمله می کنیم در واقع خودمان را در معرض اشتباه و شرمندگی قرار خواهیم داد.

4- تکلیف دیگر این است که به چیزی که علم نداریم نباید دامن بزنیم. اگر متن توافقنامه هسته ای را هنوز یکبار نخوانده ایم و از آن سردرنمی آوریم نباید به مثابه ی یک کارشناس به تقبیح و یا تأیید آن بپردازیم و اگر از تورم و نرخ ارز و بازار و اقتصاد سررشته ای نداریم نباید براساس پیش زمینه های سیاسی، در جهت محکوم یا رد کردن عملکرد اقتصادی دولت نظریه پردازی کنیم و در عین حال باید گوش شنوا باشیم تا از مسائل سردربیاوریم و آگاهانه موضع گیری کنیم.

5- تکلیف دیگرما، حفظ مصالح اسلام و منافع ملی است. اتخاذ موضع باید عاقلانه و به نحوی صورت گیرد که به ضرر ایران و اسلام تمام نشود. نمی توان طوری حرف زد که ملت ناامید شوند و یا به نظام بی اعتماد شوند و یا عزتشان را زیرسوال ببینند، نباید غرور ملی را جریحه دار کرد، نباید سیاه نمایی کرد و نباید زحمات دولت های گذشته و فعلی را به نحوی زیرسوال برد که مردم احساس بی اعتمادی و ناامیدی به همه مسئولان کنند.

6- تکلیف بسیار مهمی که بخشی از آن وابسته به تکالیف فوق است، حفظ وجهه حزب الله و انقلاب است. یک حزب اللهی انقلابی حق ندارد هرطوری که می خواهد رفتار کند، نمی تواند بدون مجوز عصبانی شود، نمی تواند بدون دلیل سکوت کند و نمی تواند به جا واکنش نشان ندهد, هر لبخند، نگاه و یا سکوتی می تواند به منزله ی اتخاذ موضع نظام و انقلاب تلقی شود. وقتی شما لباس و ظاهر و ادعای تان انقلابی بودن است باید بدانید که هر اشتباه تان به پای انقلاب و تمام انقلابی ها نوشته خواهد شد. حفظ تقوا، حسن خلق، صبر و تحمل، احترام به قانون و مقید بودن به رعایت حدود و حریم های اجتماعی از وظایف بچه های انقلاب است تا مردم نسبت به انقلاب و حزب اللهی ها بدبین نشوند و ایشان را به نیکی یاد کنند، برای این که مسئولان و مدیران ما روز به روز انقلابی تر بشوند و انقلابی ترها رأی بیاورند، لازم است که مردم به عقل، علم، اخلاق و ادب حزب اللهی ها اعتماد بیابند، نه این که با افراط و تفریط و بدخلقی مردم را روز به روز از روحیه انقلابی گری منزجر نماییم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۵
سیاوش آقاجانی
چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۸ ب.ظ

چند مورد در مورد مصاحبه 100 روزه رییس جمهور

بسم الله الرحمن الرحیم

دیشب جناب آقای روحانی مصاحبه ای به مناسبت وعده های صدروزه انتخاباتی شان داشتند که از اساس ماهیت این وعده و فشار و بازخواست از دولت برای تحقق آن را صحیح نمی دانستم (که درمطالب قبلی وبلاگ به آن اشاره کردم)، لیکن گویا رییس جمهور محترم دیشب آمده بودند تا دست پیش را بگیرند، اینجانب اگر چه در مطالب قبلی به شیوه مدیریت اقتصادی کشور پرداخته بودم و در موارد متعددی این مدیریت را مورد تقدیر قرار دادم، لیکن آنچه که در این مصاحبه بیش از گزارش عملکرد محسوس بود تخریب فعالیت های دولت های قبلی بود، معضلی که متأسفانه در اکثر دولت هایی که سرکار می آیند وجود دارد و امیدوارم جناب روحانی بداند که روزی دولت بعدی همین سیاه نمایی ها را علیه او انجام خواهد داد و کاش ایشان این نوع سیاه نمایی ها را منقرض می کردند. در کنار رد این نوع مصاحبه و در کنار تأیید ضمنی کارنامه اقتصادی و سیاست خارجی دولت، مواردی در این مصاحبه وجود داشت که به آنها می پردازم:

یکی از انتقادات همیشگی دولت یازدهم به بحث مسکن مهر  است که متأسفانه بدون در نظر گرفتن مزایای طرح به صورت گسترده آن را مورد تخریب قرار می دهند. دولت باید قبول کند که ساخت و ساز مسکن در حد نیاز واقعی جامعه بدون تأمین هزینه های آن به صورت تسهیلات میسر نیست و نمی توان مثلاً یک و نیم میلیون مسکن تولید کرد ولی تسهیلات نداد و نمی توان در حالی که نیاز کشور یک و نیم میلیون مسکن است مثلاً به 200 هزار واحد اکتفا نمود، دولت باید نیاز طبقات مستضعف به مسکن را درک کند و به این نیاز احترام بگذارد. بحث دیگر که در ویژگی های مسکن مهر برجسته است و نادیده گرفته می شود حذف قیمت زمین از قیمت مسکن است که دولت باید به این ویژگی ممتاز اقرار کرده و آن را ادامه دهد و آن ایرادی که به طرح وارد است و باید اصلاح شود دو ایراد عمده است، اول این که سرعت پروژه در برخی استان ها به دلیل ضعف متولیان استانی کند بود و دوم این که منابع پولی مسکن مهر بایستی از منابع پولی بانک ها (نه با استقراض از بانک مرکزی و خلق پول) و توسط سپرده های مردم تأمین می شد که این نیاز به تقویت بانکها در جذب نقدینگی دارد.

در خصوص درآمد ارزی بی سابقه دولت احمدی نژاد نسبت به سایر دولت ها یک خبط وجود دارد و آن مقایسه میزان ارز حاصله است نه قدر خرید حاصل از این درآمد. به استناد جدولی که چند ماه پیش درخصوص درآمد ارزی در رسانه ها بر پایه منابع اطلاعات بین المللی قیمت نفت و قیمت طلا منشر شد، درآمد ارزی حاصل از دولت های احمدی نژاد و خاتمی به لحاظ قدرت خریدی که در خصوص طلا ایجاد نمود تقریباً مساوی است و با توجه به سیاست های دولت های آمریکا که منجر به تضیف نرخ دلار گردید و شرایط اقتصاد جهانی، عملاً ارزش دلار حاصله در دولت خاتمی با دولت احمدی نژاد تفاوت معنی داری نداشته است. بحث دیگر در این خصوص عدم تأمین درآمد نفتی دولت در یکی دوسال آخر دولت دهم بود. عملاً هرچند دولت به لحاظ کسب درآمد جیب پرپولی داشت (که عمده آن را در پروژه های عمرانی مصرف کرد)، ولی در اواخر دولت دهم با افزایش تحریم ها و عدم کاهش وابستگی به درآمد نفتی عملاً جیب دولت در دوسال آخر دولت خالی بود و با سوءمدیریت های دولت در کنترل و مدیریت منابع ارزی، عملاً اقتصاد کشور دچار تزلزل گردید، پس مقایسه ی درآمد ارزی بر مبنای دلار بدون در نظر گرفتن قدرت خرید این درآمد ارزی و بدون در نظر گرفتن حجم عملیاتهای عمرانی در دولتهای نهم و دهم و بدون در نظر گرفتن نقش تحریم در عدم تحقق درآمدهای 1-2 سال اخیر مقایسه ای غیر منصفانه و علمی است.

اینجانب هم به شدت با مباحثی مانند خوشه بندی و دهک بندی و حذف اجباری یارانه افراد در هدفمندی یارانه ها مخالف بوده ام و بارها و بارها در همین وبلاگ آنها را مستدلاً زیر سوال برده ام که یکی از دلایل اصلی مخالفتم عدم شفافیت اقتصادی و نقصان در بانک های اطلاعاتی کشور بوده است، اما جناب روحانی عدم شفافیت را مانع ورود به حذف یارانه ها معرفی نمی کنند بلکه عدم تمایل دولت به سرک نکشیدن در زندگی خصوصی مردم را عامل آن معرفی کردند، گویا که عدم شفافیت اقتصادی جزء حقوق مردم است و مردم حق دارند املاک و دارایی های غیرشفاف داشته باشند!!! و حال این که این منطق اساساً ایراد دارد، دولت باید به سمت شفافیت اقتصادی برود و تمام کنج های تاریک را طوری روشن کند که کسی نتواند دارایی هایش را پنهان کند این مسئله نه برای حذف یارانه ها، بلکه پیش نیاز یک اقتصاد سالم و غیرنفتی است. تا دولت شبکه اطلاعات تجارت، درآمد و دارایی کامل و منسجمی نداشته باشد نمی تواند اقتصاد کشور را به درستی مدیریت کند و نمی تواند با مفاسد مبارزه و مالیات عادلانه را کسب کند، اهمیت مالیات به این است که دولت را از وابستگی به درآمد نفتی و آسیب پذیری نسبت به تحریم های آن حفظ می کند و نفت به عنوان سرمایه کشور و امتیازی برای ایجاد فشار بر سایر کشورها تلقی شود، نه به عنوان نقطه ضعف کشور! خلاصه این که دولت باید شبکه اطلاعاتی اقتصادیش را یکپارچه و تقویت کند و هزینه های شفاف سازی را ارزان نماید و هزینه مخفی نگاه داشتن اطلاعات را بالا ببرد.

بحث دیگری که جناب روحانی به شدت روی آن اصرار داشتند لزوم آشتی با برخی منتقدان در بخش های مختلف دانشگاهی و فرهنگی و ... است که لازم می دانم نکته ای را در این خصوص عرض کنم، نظام مقدس جمهوری اسلامی با کسی قهر نکرد که آشتی کند، آنچه که از آن به قهر تعبیر می شود، غالباً مواردی است که در خلال فتنه 88 رخ داد و برخی به غرض یا توهم و یا اشتباه نظام را متقلب دانستند و تدبیر و دین فروختند و شمشیر کین خریدند و بر مصالح مردم و انقلاب و آبرویشان تاختند و با آن که این گروه هنوز به اشتباه خویش اقرار نکرده اند، با بزرگواری نظام به فعالیت های اجتماعی خود ادامه می دهند و این یعنی آغوش نظام هیچگاه برای نادمان بسته نبوده است که اکنون باز شود، لیکن اگر منظور آقای روحانی از آشتی با این گروه، سپردن سکان های مدیریت فرهنگی، علمی، اجتماعی و سیاسی کشور به ایشان است، تعبیر آن به آشتی اشتباه است بلکه باید گفت به جای آشتی، آتشی برای فتنه های بعدی برافروخته ایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۲۳:۱۸
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۳ ق.ظ

رسانه های انقلابی دقت کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

با شروع مذاکرات، مقام معظم رهبری در چند مورد در خصوص برخی انتقادات و اتخاذ مواضع، تذکراتی دادند که این تذکرات در حصول توافق نقش به سزایی داشتند، یکی از این تذکرات در تأیید هیأت مذاکره کننده بود و تذکر دیگر این بود که کسی مذاکره کنندگان را سازش کار خطاب نکند و در نهایت نیز حصول توافق را تبریک گفتند، اما همچنان برخی رسانه های اصولگرا حتی پا را از مرز انتقاد فراتر گذاشته و تمام تذکرات رهبری را گویا ناشنیده فرض کرده اند، سایت رجانیوز که یک سایت اصولگرای بسیار مهم و پربازدید است متأسفانه از جمله ی این رسانه هاست که علی رغم ارادت قلبی و قبلی به این سایت و حتی سابقه درج لینک برخی مطالبم در آن، همچنان همان خطوط را با درج چنین تیترها و مطالبی دنبال می کند:

3303310031415180375 (647×711)

نکته ای که در همین مدت از سایت رجانیوز در کمال ناباوری مشاهده شد تغییر یکی از خبرهای منتشر شده بود تا مطلبی از آقای دکتر علی اصغر زارعی که با تذکرات رهبری در خصوص اعتماد به مذاکره کنندگان ایرانی همراه بود با تاریخ یک روز قبل از تذکر رهبری در سایت وجود داشته باشد و این در حالی بود که تا قبل از تذکر رهبری خط فکری سایت رجا برخلاف توصیه رهبری بود و این تغییر خط موجب کنجکاوی و کشف اقدام غیراخلاقی سایت رجانیوز گردید، لیکن گویا هزینه های پیش افتادن از رهبری همچنان این سایت را به نتیجه ی منطقی نرسانده است و امیدوارم این مسئله هرچه زودتر اصلاح گردد.

اگر چه برخی از شبهات اصلی مطالب فوق را در مطلب قبلی وبلاگ با عنوان "در حاشیه شبهات وارده به توافق نامه ژنو " را پاسخ گفته ام، اما در خصوص این سایت وزین و سایر رسانه های اصولگرا و انقلابی دو تذکر را لازم می دانم، اول این که در کنار آرمانگرایی، به واقعیاتی من جمله مدیریت اقتصادی ضعیف و اشتباه در چند ساله اخیر، نتیجه انتخابات، خواست مردم و برخی اظهار عجزهای دولت توجه نمایند و دوم این که گوش شان به کلام رهبر باشد، اگر نمی توانند بین آرمانگرایی و واقع بینی یک جمع منطقی و تحلیل اصولی ارائه کنند، لااقل از خط مشی رهبری تجاوز نکرده و در انتقادات و تحلیل های خود دامن خود را به مواردی مانند زیرسوال بردن مذاکره کنندگان، انقلابی بودن ایشان و سازشکار نبودن شان که رهبری از آنها برحذر داشته است آلوده نکنند، ارائه تحلیل جام زهری از مقوله ای که با تأیید و تبریک رهبری همراه بوده است به یقین نشانه انقلابی بودن به شمار نمی رود و بعضاً در جهت تضعیف رهبری قلمداد می گردد، یادمان باشد که اگر برخی نخبگان و بزرگان در مقطعی از خط ولایت دور شدند اولین دلیلش همین تشکیک در صلابت، عدالت، بصیرت و تیزهوشی رهبری بوده است. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۲ ، ۰۷:۴۳
سیاوش آقاجانی
دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۱ ق.ظ

در حاشیه شبهات وارده به توافق نامه ژنو 3

بسم الله الرحمن الرحیم

در مطلب قبلی از تلاشهایی که برای رسیدن به توافق ژنو3 انجام شد تشکر کردم، در این مطلب نیز قصد دارم در خصوص برخی شبهات فنی که در خصوص توافقنامه مطرح است پاسخ گویم، لیکن قبل از آن لازم می دانم نظر دوستان را به یک مسئله ی مهم جلب نمایم، حقیر این توافق را یقیناً آرمانی و بهترین توافق ممکن نمی دانم، بلکه اعتقاد دارم همانطوری که رهبری فرمودند، آرمانگرایی را باید با واقع بینی همراه نمود و به اندازه توان و قدرت داخلی باید آرمانی فکر کرد و عمل نمود؛ بالاخره در شرایطی که دولت دهم به لحاظ مدیریت اقتصادی و به خصوص مدیریت تحریم ها به خوبی عمل ننمود و قوای سه گانه بخش زیادی از توانشان را خرج اختلافات بی فایده و مضر کردند و در شرایطی که دولت یازدهم از تکرار نابجای عبارات مأیوس کننده و این که خزانه خالی است هیچ ابایی نداشت و در حالی که نیمی از مردم به شعارهای مذاکره محور دولت یازدهم برای حل مشکلات اقتصادی رأی داده بودند، نمی توان منتظر بود که یک توافق آرمانی منعقد شود، بلکه در این شرایط نظر مقام معظم رهبری نیز حفظ خطوط قرمز بود نه حفظ خطوط آرمانی؛ و اما در ادامه به سه شبهه و پاسخ های آنها در خصوص توافقنامه ی مزبور اشاره می کنم:

1- یکی از شبهات مهمی که از سوی منتقدان سرسخت طرح مطرح می شود این است که چرا توافق نامه عدم افزایش تحریم ها را یک امتیاز تلقی می کند و چرا باید در برابر این مسئله که هنوز محقق نشده است ایران امتیاز بدهد که پاسخ حقیر این است که:

اولاً تشدید تحریم ها در صورتی که توافق صورت نمی گرفت برخلاف گزینه نظامی به سادگی قابل حصول بود و چندان دور نبود و اگر اتمام حجت مسئولان ایرانی و فعالیت دولت آمریکا در کنگره نبود، تا همین اکنون محقق شده بود.

ثانیاً این که ما هم در مقابل چنین امتیازی، امتیاز مشابهی داده ایم، یعنی چیزی را که هنوز به آن دست پیدا نکرده ایم را متعهد شدیم که دست پیدا نکنیم و در وضع موجود حفظ کنیم.

2- یکی دیگر از شبهات مطروحه این است که ایران وقتی در گام اول این امتیازات را می دهد در گام های بعدی حتماً باید امتیازات بیشتری بدهد که پاسخش را عرض می کنم:

اولاً که ما خطوط قرمزمان مشخص است و همانطوری که قبلاً نیز اعلام شده است هرگز نیز قابل دور زدن نیست و آن چرخه کامل غنی سازی در داخل خاک ایران است و اگر تاکنون نیز توافقی رخ نداده است دلیلش همین در نظرنگرفتن خطوط قرمز بوده است.

ثانیاً اکثر بندهای گام اول برای 6 ماه است یعنی در این 6 ماه که طرفین مقابل توافقات را عملی می کنند بایستی اعتمادسازی رخ دهد و همانطوری که تاکنون به دشمن اعتماد نداشتیم اکنون نیز اگر پس از اعتمادسازی، طرف مقابل به حذف تحریم ها گردن ننهد، ایران می تواند بعد از توافق 6 ماهه به توافق جدیدی تن ندهد و دوباره محدودیت هایی را که برای خود و اختیاراتی را که برای نظارت بیشتر در طرف مقابل ایجاد کرده بود را به حالت قبل بازگرداند، لیکن فرایند اعتماد سازی، فرایندی است که تا صورت نگیرد نمی توان به نتیجه رسید، خواه این نتیجه حذف تحریم ها و احقاق حقوق ایران باشد و خواه اتمام حجت برای طرف مقابل و فرصتی جدیدی برای شناخت بیشتر مردم از دشمنان کشور باشد.

3- از شبهات دیگری که مطرح می شود این است که تحریم ها عملاً کاهش چندانی نداشته اند و ایران چیز چندانی به دست نیاورده است که پاسخ می گویم:

اولاً که طرف مقابل تحریم ها را ابزار و در واقع تنها ابزار خودش می شناسد و تا زمانی که گام های اعتمادسازی به نتیجه کامل نرسد، منطقاً نمی توان انتظار داشت این ابزار را برزمین بنهد.

ثانیاً اگر چه از ابتدا کاهش تحریم ها در برنامه نبود و فقط قرار بود بخشی از دارایی های بلوکه شده بازگردد، لیکن چانه زنی مذاکره کنندگان ایرانی باعث شد در زمینه کاهش تحریم ها نیز فتح بابی رخ دهد تا توافق نامه با گام های عملی در خصوص کاهش تحریم ها همراه گردد.

ثالثاً اگر چه تحریمها چندان کاهش نیافته اند لیکن ایران هم کار چندانی در قبال این تفاهم نامه انجام نمی دهد، ایران ضمن ادامه غنی سازی از توسعه ی کارش به صورت محدود برای 6 ماه به صورت داوطلبانه و غیرالزام آور انصراف می دهد تا طرف مقابل با توجه به تشدید نظارتها، از صلح آمیزی برنامه ایران مطمئن شوند و این که تاکنون تمام بندهای توافقات ایران غیر الزام آور بوده است و ایران در پایان 6 ماه و یا درصورت خلف وعده از سوی طرف مقابل می تواند به ادامه آن اقدام نکند.

مطلب مرتبط: چند تشکر بابت توافق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۲ ، ۰۷:۴۱
سیاوش آقاجانی